آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 308
از کوگیتو تا یقین (بررسی مقایسه ای یقین در حکمت صدرایی و فلسفه دکارتی با تأکید بر جنبه الاهیاتی)
نویسنده:
عذرا سادات موسوی پور؛ محسن جوادی؛ بابک عباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یقین، از نگاه ملاصدرا تصدیق همراه با اعتقاد جازم و مطابق با واقع است که صرفاً با دستیابی به مبادی و اسباب به مدد اتصال نفس قدسی با ملائکه و دریافت علوم از آن ها فراهم می­آید. یقین از نگاه دکارت، وضوح و تمایز­ی که در حوزة روابط اعداد ریاضی و هندسی وجود دارد، در زندگی عینی و واقعی هم جاری است و همان معیار یقین است که با یقین عقلی به وجود نفس شروع شده سپس جسم اثبات می شود و نهایتاً به اثبات جهان خارج می­انجامد. در اندیشه الهیاتی هر دو، خدا معیار و پشتوانه یقین است. ملاصدرا با نگرش وجودی به مسأله یقین، یقین دکارتی را از بن بست عقل گرایی محض خارج نموده و با اعتقاد به اشتدادِ وجودی نفس و فعالیت و خلاقیت آن، مدعیِ تعامل حداکثری میان معرفت عقلی و شهودی است و نهایت مراتب یقین‌ را‌ به ساحت علم حضوری و شهودی می­رساند. مقالة حاضر با تبیین مسأله یقین در گذر اندیشه این دو فیلسوف به وجوه تشابه و تمایز این دو اندیشمند در مبانی و اصول این بحث اشاره دارد.
صفحات :
از صفحه 79 تا 99
رابطه لذت و سعادت از دیدگاه اپیکور، ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
ولی غیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لذت، از اساسی‌ترین انگیزه‌های رفتار در آدمی است و از طرفی سعادت، به عنوان غایت اخلاق تلقی می گردد. رابطه «لذت» با «سعادت» یکی از مباحث‌ بنیادین در فلسفه اخلاق است. این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاههای سه متفکر با گرایشهای مختلف (ارسطو، سعادت‌گرا ، اپیکور، «لذت گرا» و ملاصدرا به عنوان نماینده فلسفه اسلامی) در این رابطه می پردازد. مشکل بنیادین، شناخت ماهیت سعادت است زیرا تا انسان حقیقت سعادت را نشناسد، راه تحصیل آن را نیابد. ارسطو سعادت را مفهومی می داند که شامل فضیلتهای مختلف عقلی واخلاقی است و نظریه «حدوسط» یا «اعتدال طلایی» را درتعریف فضیلت مطرح میسازد. اوبالاترین فضیلت را تفکرنظری درباب حقیقت معرفی میکند. ازنگاه ارسطو،لذت حالت خوش نفسانی است که در اثر دستیابی به مطلوب حاصل می گردد. خیر بودن، برترین خیر بودن ونیزبسندگی به خود، از ویژگیهای سعادت است. از نظر ارسطو سعادت، عین لذت نیست بلکه لذت، نتیجه حصول سعادت است. از دیدگاه اپیکور Epicuruse))، سعادت، عین لذت است؛ اما مراد وی از «لذت» تنها لذتهای حسی یا عیاشی نیست. مقصود وی ازلذت، «فقدان رنج» است، وراه وصول به سعادت را تعدیل امیال ودوری از لذتهای غیرضروری همچون تجمل پرستی و قدرت طلبی می دانست؛ زیرا از نگاه اپیکور این امیال و خواسته ها، بیشتر سرچشمه رنج اند تا منبع شادمانی. از نگاه ملاصدرا سعادت حقیقی انسان در تقرب به ذات اقدس الهی است که البته همراه بهره مندی ازعمیقترین ، و پایدارترین لذات است. لذت از دیدگاه ملاصدرا، ادراکِ ملائم است. وی برخلاف اپیکور انسان را یک موجود تک ساحتی نمی بیند بلکه علاوه بر جسم برای انسان روح و روان نیز قائل است که دارای لذاتی متناسب با خود است. راه رسیدن به سعادت نفس هم از نگاه وی در ایمان و بندگی است و جزئیات بندگی را باید از وحی آموخت. نتیجه حاصل از این پژوهش سه مطلب مهم است: نخست، عدم کفایت توان و دانش متعارف بشر در تشخیص سعادت حقیقی انسان، دوم این که سعادت حقیقی بر محور قرب الهی دور می زند و سوم این که سعادت حقیقیهمراه است با نائل شدن به اوج لذت.
الهیات طبیعی و نقد آن از سوی الهیات اصلاح شده (با تأکید بر آراء الوین پلانتینگا)
نویسنده:
دلبر شجاع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در میان فیلسوفان مغرب زمین تعلق به دیرپایی نسبت به مباحث خداشناسی وجود داشته است. معقولیت اعتقاد به خدا، مساله ای است که الهیات طبیعی و الهیات اصلاح شده با رهیافت های مختلف به آن پرداخته ، با حفظ میانی معرفت شناختی خود به بحث گذاشته اند. نوشتار حاضر در یک مدخل و پنج فصل:‌1. الهیات طبیعی ، 2. مبانی معرفت شناختی الهیات طبیعی، 3.الهیات اصلاح شده، 4. نقد و ارزیابی الهیات اصلاح شده، 5. نتیجه گیری کلی سامان یافته است.
بررسی تطبیقی نظریه ابن‌سینا و فخررازی درباره رابطه قوای نفس و لذات آنها
نویسنده:
نفیسه ترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لذت، ارتباط آن با قوای نفس و نیز لذت برتر از اهم مباحث فلسفی وکلامی است. پاسخ به پرسش «چیستی لذت» جز از راه شناخت نفس و قوای آن ممکن نبوده و برتری لذت، تابع برتری ادراک و قوای ادراکی است. ابن‌سینا و فخر رازی تحلیل متفاوتی درباره قوای نفس و مفهوم لذت دارند. ابن‌سینا که در این خصوص دارای نظام منسجمی است، نفس را برخوردار از قوایی متعدد دانسته و لذت را در ارتباط با قوای نفس، به ادراک حضوری امر ملائم از نظر ادراک‌کننده معرفی می‌کند و آن را برخوردار از مراتب طولی حسی، باطنی و عقلی می‌داند. فخر رازی در مقام نقد ابن‌سینا منکر وجود قوا و قائل به بی‌نیاز بودن لذت از تعریف است. در این رساله به ارائه تمایزات فکری این دو فیلسوف در خصوص قوای نفس، مفهوم لذت، رابطه آنها و همچنین لذت برتر می‌پردازیم. به طور کلی انتقادات فخر رازی سبب تزلزل نظام فلسفی سینوی نمی‌گردد و نظریه ابن‌سینا که لذت را در ارتباط با قوای نفس به تصویر کشیده و به تبیین لذت و سعادت حقیقی می‌پردازد، از اتقان بیشتری برخوردار است و نیز پیامدهای فلسفی- کلامی مختلفی در پژوهش‌های اخلاقی، معادشناختی، عرفان و زیبایی‌شناسی دارد.
جایگاه خداباوری گشوده به‌عنوان رویکردی نوین در میان انواع خداباوری
نویسنده:
مهدی ابوطالبی یزدی، رسول رسولی پور، امیرعباس علی‌زمانی، قربان علمی، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خداباوری گشوده به ­عنوان رویکرد جدیدی در عرصۀ الهیات و فلسفة دین، نظریات و دیدگاه­هایی را مطرح کرده است که هم به لحاظ فلسفی و هم به لحاظ الهیاتی (کلامی) توجه بسیاری از اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است. مدعای اصلی و اساسی حامیان این رویکرد این است که بسیاری از آموزه ­های رایج دربارۀ ذات و صفات خدا (و به­طور خاص صفاتی مانند علم پیشین خدا، تغییر‌ناپذیری، انفعال­ ناپذیری و بی­زمان­بودن خدا)، برگرفته از فلسفه­ های یونانی، به‌ویژه سنت نوافلاطونی هستند و تحت تأثیر آن‌ها قرار دارند و به همین دلیل، از مسیر اصلی خودشان که همان مسیر کتاب مقدس است، فاصله گرفته ­اند. بنابراین، برای زدودن انگاره­ های نادرست فلسفی از صفات حقیقی خدا در کتاب مقدس، بایستی بار دیگر آن‌ها را بازبینی و اصلاح ­کنیم. از آن‌‌جا که بنیان‌گذاران و مدافعان این مکتب مدعی هستند که نظریاتشان در سنت خداباوری و خداباوری سنتی ریشه دارد، با نگاهی تاریخی به این جنبش الهیاتی و بررسی مسیر پیدایش آن، صحت‌و سقم ادعای آن‌ها را ارزیابی می­ کنیم. برخی از الهی­دانان و فلاسفۀ دین معاصر، خداباوری گشوده را از انواع خداباوری سنتی قلمداد می­ کنند، برخی دیگر آن را انحرافی در سنت خداباوری و برخی نیز آن را نوعی مکتب ارتدادی و بدعت ­آمیز می­دانند که در سنت راست ­کیشی جایگاهی ندارد. به­هرحال، هرچند زمان زیادی از آغاز این جنبش نمی­ گذرد توانسته است نظرها را، چه موافق چه مخالف، به خود جلب کند؛ تعداد بسیار زیاد مکتوباتی که در تأیید یا ردّ این مکتب نگاشته شده است، شاهد این مدعاست. بنابراین، جا دارد ما نیز با استفاده از منابع بسیار غنی خود در سنت فلسفی‌ـ‌کلامی اسلام و با شناخت کاملی از این دیدگاه، وارد عرصۀ بحث­ های جدید در حوزۀ الهیات و فلسفة دین شویم.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
بررسی و تبیین نظریهٔ عدالتِ عام در دیدگاه توماس آکوئیناس
نویسنده:
عبدالله عابدی فر ، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عدالتِ عام فضیلتی است که افراد را به نظم و خیرات جمعی دعوت می‌کند تا به‌وسیله آن به سعادت برسند. مقالۀ حاضر به بررسی و تبیین نظریۀ عدالتِ عام و خیر مشترک و نقش آن در جهت‌دهی و تنظیم قانون از دیدگاه توماس آکوئیناس می‌پردازد. آکوئیناس - با تأسی از ارسطو و الهیات مسیحی‌‌ - عدالتِ عام را فضیلتی عام می‌‌داند که دارای موضوع خاص، یعنی «خیر مشترک» است. عدالتِ عام همان فضیلت است که از جهت محتوا و جوهر با فضیلتْ یکسان و از جهت مفهوم یا صورت با آن متفاوت است. نظریهٔ عدالتِ عام در آکوئیناس‌‌‌‌ هم به‌‌نوعی دِین قانونی(الزام به رعایت قانون جامعه) را فرمان می‌‌دهد و هم به ‌نوعی دِین اخلاقی(الزام به رعایت فضیلت اخلاقی) را در دستور کار خود دارد. این نظریه مدِّ نظر آکوئیناس‌‌‌‌ در جامعه‌‌ای معنا پیدا می‌‌کند که در آن اگر حاکم قانون وضعی را بر اساس قانون الهی و قانون طبیعی درستْ تدوین و ترویج کند، معیار این نظریه را برآورده می‌‌کند. بنا‌براین‌‌، نظریهٔ عدالتِ عام - در نهایت - به ‌قصد حاکم و نوع حکومتی وابسته است که در آن جامعه در جریان است تا افراد را به خیرات مشترکشان هدایت کنند و به سعادت حقیقی‌‌شان برساند.
صفحات :
از صفحه 27 تا 49
ارزیابی استدلال‌های کلامیِ مبتنی بر صفت حکمت الهی، با تأکید بر آرای فیاض لاهیجی
نویسنده:
جواد وفائی مغانی ، محسن جوادی ، بابک عباسی ، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
استفاده از صفت حکمت الهی در استدلال‌های متکلمان به‌صورت مستقل یا به‌عنوان مبنایی برای اصلی دیگر، رواج بسیاری داشته است. نویسندگان، استدلال‌های لاهیجی را که بر این صفت مبتنی هستند، با روش تحلیل منطقی نقد و بررسی می‌کنند. استفاده از این صفت، دستکم در پاره‌ای از موارد، ناصحیح است و استدلال‌ها به‌لحاظ منطقی منتج نیستند. به‌نظر می‌رسد غالباً استفادۀ از این صفت به‌صورت پسینی بوده و تنها به‌منظور مستدل کردن عقلیِ گزاره‌های نقلی، به این روش تکیه شده است. به‌علاوه آنکه اظهار نظرِ در این مسئله، مستلزم علم باطنی و کامل نسبت به زوایای هستی و علت غایی جهان خواهد بود. وجود موارد نقضِ فراوان نیز که مطابقِ با همین مبنا، قاعدتاً باید از سوی خداوند محقق شده باشد، اما در واقع محقق نشده است، دلیل دیگری بر نادرستی این مبنا خواهد بود. شایان ذکر است که بحث مقاله، در مقام ثبوت و واقع نیست؛ چرا که با ادلۀ قطعیِ عقلی، تمامیِ افعال الهی، در نهایت حکمت هستند؛ بلکه بحث در مقام کشفِ آن حکمت و فهمِ عقلِ پر از محدودیت و نقص انسان نسبت به آن مصادیق است.
صفحات :
از صفحه 467 تا 488
بررسی تطبیقی مبناگرایی از دیدگاه پلانتینگا و استاد مصباح
نویسنده:
نصیر احمد حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مبناگرایی که کهن‌ترین و مهمترین نظریه توجیه به شمار می‌رود، تنها نظریه‌ای است که هم فیلسوفان غرب از آنبحث کرده‌اند و هم حکیمان اسلامی. مبناگرایان باورها را به دو دسته پایه و غیر پایه تقسیم می‌کنند. طبق این نظریه، باورهای پایه نیازی به توجیه ندارند اما باورهای غیر‌پایه به وسیله باورهای پایه توجیه می‌شوند. ویژگی‌های باور‌های پایه و چگونگی انتقال توجیه از باورهای پایه به باورهای غیر‌پایه دو مسأله بحث‌انگیز میان مبناگرایان بوده است. اختلاف بر سر این دو مسأله موجب شده که مبناگرایان به دو دسته عمده کلاسیک و معتدل تقسیم شوند. پلانتینگا، مبناگرای معتدل است و حال آن که دیدگاه مصباح یزدی به مبناگرایی کلاسیک نزدیک است. با وجود این، چون هردو مبناگرا هستند در آراء ایشان مولفه‌‌های مشترکی وجود دارند که درخور بررسی است. در این رساله، که به بررسی تطبیقی، یا به تعبیر بهتر، مقایسه‌ای دیدگاه‌های این دوفیلسوف درباره مبناگرایی پرداخته می‌شود، تلاش می‌شود وجوه تشابه و وجوه تمایز دیدگاه ایشان در این باره روشن‌شود. بنابراین، در این پژوهش روشن می‌شود که روش پلانتینگا برای شناسایی و دستیابی به باورهای پایه، یک روش استقرائی است و حال آن که روش استاد مصباح روش قیاسی است. استاد مصباح، بر پایه روش خود، گزاره‌ها یا باورهای پایه را به گزاره‌هایی موسوم به بدیهیات اوّلیه و وجدانیات محدود می‌کند در حالی که پلانتینگا دامنه این باورها را بسیار گسترده‌تر لحاظ می‌کند. رویکرد پلانتینگا به مسایل برون‌گرایانه، نسبی‌گرایانه و بالطبع فردگرایانه است و حال آن که رویکرد استاد مصباح درون‌گرایانه و مطلق‌گرایانه است. با وجود این تمایزها، مشترکاتی نیز در آراء ایشان مشاهده می‌شود: بخش کردن باورها به دو دسته پایه و غیرپایه، معقول بودن هر دو دسته از باورها و واقعی بودن آنها از جمله مسایل مشترک میان آنها به شمار می‌رود. همچنین اساس معقولیت باورهای پایه از دیدگاه پلانتینگا نوعی تجربه درونی است که از سنخ معرفت نیست. استاد مصباح نیز اساس باورها را معرفت حضوری، می‌نامد که با تجربه درونی قرابت زیادی دارد.پس از توضیح درباره پاره‌ای از مفاهیم و اصطلاحات به کار گرفته شده در این پژوهش نخست به بررسی مبناگرایی عام و کلاسیک می‌پردازیم. مبناگرایی عام صرفاً دیگاه‌هایی را بیان می‌کند که فراگیر است و همه مبناگرایان آن‌ها را می‌پذیرند. مبناگرایی کلاسیک دیدگاهی است که معتقد است باورهای پایه، باورهای یقینی، تردید‌ناپذیر و خطاناپذیر هستند. این ویژگی‌ها را می‌توان در باورهای بدیهی عقلی، بدیهی حسی و خطا‌ناپذیر یافت. مبناگرایی کلاسیک از دوره باستان آغاز می‌شود و در دوره جدید با دکارت به اوج خود می‌رسد. در دوره معاصر معرفت‌شناسان انسجام‌گرا و عده‌ای از مبناگرایان معاصر نظیر آلوین پلانتینگا نقد‌هایی رابر مبناگرایی کلاسیک وارد نمودند و روایت معتدل از آن را مطرح کردند.
معقول ثانی فلسفی در فلسفه مشایی- اشراقی (از خواجه نصیر تا میرداماد)
نویسنده:
محسن جوادی، زهرا شریف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با ظهور خواجه نصیرالدین طوسی، جریانی فلسفی شکل می گیرد که به میرداماد ختم می شود، این جریان به رغم بهره گیری از تحیل های فلسفی مشایی، فراوان، تحت تاثیر فلسفه اشراق قرار داشته است. خواجه نصیر در زمینه مفاهیم فلسفی، به دیدگاه شیخ اشراق قائل است و این گونه مفاهیم را ذهنی محض می داند. اما برخی که سرآغاز آنان قوشچی است، این مفاهیم را ناظر به خارج پنداشته و حمل آنها را به ملاک جهات خارجی موضوع دانسته اند، برای مثال، دوانی (از پیشگامان این اعتقاد) معقول ثانی را چنان معنا کرده است که مستلزم خارجی نبودن مفاهیم فلسفی نیست. این در حالی است که میرداماد دریافته است که معقول ثانی به معنای عام را باید به دو دسته معقول ثانی «منطقی» و «فلسفی» تقسیم کرد: در دسته نخست، عروض و اتصاف ذهنی می باشد، ولی در دسته دوم، تنها عروض است که ذهنی می باشد. بدین ترتیب، اصطلاح «معقول ثانی» در این دوره- به تدریج- دستخوش تحول می گردد و سرانجام به دو گروه تقسیم می شود.
صفحات :
از صفحه 37 تا 79
بررسی تطبیقی رابطه ایمان و عقلانیت از دیدگاه اگوستین قدیس و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا سالاروند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمان گرایی معتدل به معنای برتری بخشیدن به ایمان در آثار بسیاری از اندیشمندان مسیحی و از جمله در میان آنان در آراء و نوشته های قدیس آگوستین کاملاً مشهود است. وی فیلسوف و متکلمی ایمان گراست؛ اما نه در جایگاه منکرین عقلانیت در فرایند ایمان. آگوستین ایمان را شرط فهم می‌داند و مفاد اصل «ایمان می آورم تا بفهمم» در فرازهای گوناگونی از آثار وی دیده می شود. ایمان از نظر او لطف خداوند است که شامل حال انسان می شود؛ مشروط بر آنکه خود انسان «اراده کند». درنگرش او نسبت به معرفت و ایمان، در راستای تحقق ایمان نوعی فهم در انسان پدید می آید که او را به سمت بر طرف کردن موانعمعرفت سوق می دهد تا او را به سر منزل مقصود برساند.
  • تعداد رکورد ها : 308