آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 308
بررسی و نقد دیدگاه نیچه : نسبت میان عالم فرامحسوس، مسیحیت و اخلاق
نویسنده:
حمزه موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه درصدد پژوهش در باب اخلاق از نظر نیچه است. نیچه خواهان سرنگونی ارزش‌های اخلاقی پیشین و ظهور انسان تازه، یا ابر انسان به همراه خلق ارزش‌های اخلاقی تازه است. نقد نیچه از اخلاق به معنای نقد مسیحیت و ریشه‌های آن و نقد افلاطون گرایی، عالم فرامحسوس و مسیح است. لذا‌این پژوهش سیر نقد و مبارزه‌ی نیچه با مسیحیت و اخلاق را از مرگ تراژدی یونان تا زایش ابر انسان پی خواهد گرفت، و در طول پژوهش سعی در بررسی کردن درگیری فکری- وجودی نیچه با شخصیت مسیح خواهد داشت. بحث نیچه درباره‌ی اخلاق به منطور ارائه‌ی یک نظریه‌ی دیگر در اخلاق نیست، بلکه نیچه خواهان نقد و ارزیابی‌ارزش و تبار خود اخلاق است. در جهان مدرن و با ظهور و غلبه‌ی کامل نیهیلیسم، حیات بشری، برخلاف روزگاران گذشته، دیگر نه فقط با بداخلاقی بلکه با بی‌بنیاد شدن و بی‌مبنا شدن ارزش‌های اخلاقی مواجه گشته است، لذا‌این پرسش که با مرگ عالم فرامحسوس، اخلاق و به دنیا آن انسان چه سرنوشتی خواهد یافت، یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی است که تفکر معاصر با آن رو به روست. بحث در باب تبار ارزش‌ها و اخلاق، و نیز تاملی جدی در باب ارزش خود اخلاق، نخستین گام در جهت مواجهه با معضلات اخلاقی روزگار ماست، تفکر نیچه حاوی چنین گامی‌است. اگر چه از پژوهش‌های بنیادینی از‌این دست نمی‌توان انتظار نتایج ملموس و مستقیم داشت، لیکن، از آنجا که نیچه اخلاق را پدیده‌ای تاریخی می‌داند و برای آن جوهر و خاستگاه ما بعد الطبیعی قائل نیست، مهم‌ترین نتیجه‌ای که از پژوهشی از‌این دست می‌توان گرفت لزوم نگرش تاریخی- تبارشناختی به اخلاق است.
علم شناسی ملاصدرا
نویسنده:
سادات باران
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا مفهوم علم را همچون وجود، بدیهی، روشن و غیرقابل تعریف می داند و معتقد است که انسانها یک سلسله شناختها و ادراکات را دارند که به هیچ وجه قابل شک و تردید نیستند و حتی ادله ای که شک گرایان برای انکار مطلق علم بیان کرده اند خود متضمن چنین علمی است.ملاصدرا در بحث تعریف علم در صدد جنس و فصل و بیان تعریف حدی علم نمی باشد، چرا که وی علم را از مفاهیم ماهوی نمی داند و تعریفی که برای آن بیان می کند، تعریف لفظی است.ملاصدرا می گوید علم وجود بالفعل خالص و محض است. ملاصدرا در بحث وجود ذهنی معتقداست که ماهیت اشیاء علاوه بر وجود خارجی وجود دیگری دارد که به این وجود، وجود ذهنی می گویند و موجودات ذهنی اتحاد ماهوی با موجودات خارجی دارند. وی با یک سری ابتکارات جدید در مسئله وجود ذهنی معمای وجود ذهنی را حل کرد و آن را به یک موضوع ساده و قابل فهم تبدیل نمود. ملاصدرا در بحث اتحاد عقل و معقول معتقد است که عقل و معقول در نفس دووجود ندارند بلکه علم در صفحه نفس عین معلوم و عقل عین معقول است و به اعتبار بدان عقل وبه اعتبار دیگر بدان معقول گویند. ملاصدرا در بحث کلی و معقولات معتقد است که گاهی به مفاهیمی که مطابق آنها در ذهن است معقولات ثانی منطقی گویند. و گاهی به مفاهیم عقلی که ازخارج انتزاع شده اند معقولات ثانی فلسفی می گویند. و آنها در شناخت نقش بسزایی دارند.ملاصدرا در بحث ادراک نیز دو مبنا را بیان می کند که یکی مبنا عام و زیرنمای تمام مسائل فلسفی اوست دیگری مبنا خاص مسئله ادراک است. وی بر ادراک سه مرحله قائل است وادراک و همی را مقام نازل تعقل می داند.رساله از دیدگاه، سه تن از دانشمندان مهم فلسفه مشاء به صفت علم نگاه کرده است در فصل اول به زندگی نامه این سه دانشمند اشاره ای شده سپس به صفات الهی از دیدگاه سه گانه پرداخته است . در فصل دوم به علم الهی پرداخته و نتیجه گرفته شده است که علم از مقوله وجود بوده وعلم باری تعالی همان حضور مجرد عند مجرد است . فصل سوم کلی یا جزئی بودن علم خدا را مورد بررسی قرار داده است . در این فصل نظر هر سه دانشمند درباره ثابت یا متغییر بودن علم الهی، علم واجب به ممکنات، علم باری تعالی به شرور مورد بررسی قرار گرفته است . نویسنده ثابت کرده است که خدای متعال به جزئیات به نحو کل عالم است .
ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن رشد
نویسنده:
محمدحسین موسوی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تدوین رساله "ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن‌رشد" با انگیزه رفع بخشی از کاستی‌های موجود در تاریخ اندیشه‌ی حکمت عملی یکی از فیلسوفانمسلمان در مغرب اسلامی به نام ابن‌رشد اندلسیانجام گرفته است. ابن‌رشد یکی از برجسته‌ترین‌های فلاسفه‌ی غرب اسلامی است که آثار و اندیشه‌های او مورد توجه تمام فیلسوفان غربی قرار گرفته است. گستره معرفتی این اندیشمند مسلمان در فلسفه، مشتمل بر حکمت نظری و عملی است که اگرچه بخش عملی آن کم‌رنگ می‌نماید ولی در این رساله نشان داده خواهد شد که وی در حکمت عملی نیز تلاش فراوانی داشته و در این خصوص به تبیین فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و تدبیر منزل می‌پردازد.مولفه‌هائی که سبب شدند تا ساختار رساله شکل بگیرد، دیدگاه‌های هنجاری، وجودشناختی و معرفت-شناختی ابن‌رشد به مسائل موجود در حکمت عملی بوده است. فائده‌ پژوهش حاضر در این است که به ما مقدار تأثیرپذیری ابن‌رشد از اندیشه‌های یونانی و محورهائی که از آنان فاصله گرفته است، نشان می‌دهد. همچنین با این بررسی‌ها مرز تعلقات ذهنی ابن‌رشد که انسانی فیلسوف، فقیه، طبیب، قاضی و ... بوده است، مشخص می-شود. و از همه مهم‌تر اینکه چگونه وی توانسته است، میان اخلاق، سیاست، فقه و شریعت، تلائم ایجاد کرده و چگونه آنها را به یکدیگر ارتباط می‌دهد؟برای رسیدن به دیدگاه‌های این فیلسوف مسلمان، با راهنمایی و مشاوره‌های سودمند اساتید، محتوای رساله را در قالب پنج فصل تنظیم کردم. فصل اول را به کلیات و مفاهیم، فصل دوم را به بررسی حکمت عملی، فصل سوم را به تبیین مباحث فرااخلاقی، فصل چهارم را به نظریه اخلاق هنجاری و فصل چهارم را به نظریه سیاسی ابن‌رشد اختصاص دادم. در فصل کلیات و مفاهیم، به مفهوم‌شناسی، اقسام و فروع حکمت عملی و در بخش پایانی این فصل به زندگی و آثار ابن‌رشد پرداختم. پس از بررسی مفهومی، بیان شد که حکمت، نظری یا عملی است و حکمت عملی در فلسفه کاربردهای گوناگونی دارد. در بخش فروع به سه محور اصلی حکمت عملی که اخلاق، سیاست و تدبیر منزل باشد، پرداختم. در پایان فصل اول بخش‌هائی از زندگی و آثار ابن‌رشد معرفی گردید.در فصل دوم با بیان مقدمه‌ای کوتاه، به طور تفصیلی به بررسی حکمت عملی در دیدگاه ابن‌رشد پرداختم. نکات مهم این فصل، تبیین ملاک تقسیم حکمت به نظری و عملی، رابطه عقل و حکمت عملی و تفاوت‌های عقل عملی و نظری از دیدگاه ابن‌رشد بوده است. در بررسی‌های انجام شده این نکته مشخص گردید که هرچند ابن‌رشد، تصریح به واژه حکمت عملی نکرده است لکن مفاد و محتوای حکمت عملی در اندیشه‌های فلسفی او مطرح بوده است. در این خصوص به تصریحات وی در تقسیم عقل به نظری و عملی استناد شده است.در فصل سوم هم با مقدمه‌ای کوتاه، مباحث فرااخلاقی ابن‌رشد را در محورهای هستی‌شناسی اخلاقی، معرفت‌شناسی اخلاقی، انسان‌شناسی اخلاقی و اراده اخلاقی را مورد بررسی قرار دادم. در هستی‌شناسی اخلاقی، به دیدگاه و باور استدلالی وی به حسن و قبح ذاتی اشاره شد. در حوزه معرفت‌شناسی اخلاقی، پس از بررسی-های مفهومی، گزاره‌های اخلاقی، درک مسائل عملی دین و درک مسئله باید و هست از دیدگاه ابن‌رشد بررسی گردید. در ادامه فصل سوم به دیدگاه انسان‌شناسی اخلاقی و اراده اخلاقی پرداخته شد و بیان گردید که ابن‌رشد با توجه به مسئله نفس، برای انسان دو ساحت در نظر گرفت. نگارنده در ادامه با طرح مسئله اراده اخلاقی، آن را با شانس اخلاقی مقایسه نموده و به دیدگاه ابن‌رشد در خصوص اراده انسان و تأثیر امور بیرونی پرداخت. با پایان یافتن این بحث، فصل سوم به پایان رسید. در فصل چهارم، نظریه اخلاق هنجاری ابن‌رشد را متعرض شده و به سه مسئله مهم و تأثیرگذار در نظریه هنجاری ابن‌رشد مانند: سعادت، فضیلت و عدالت توجه کردم. در مسئله سعادت پس از معناشناسی، تبیین مشخصات صوری، مولفه‌ها، پیش‌فرض‌ها و انواع سعادت به تحقیق در اندیشه‌های ابن‌رشد در این موارد پرداختم. مسئله فضیلت و عدالت دو عنوان دیگری بودند که در این فصل از دیدگاه ابن‌رشد به آن پرداخته شد. فصل پنجم رساله که فصل پایانی رساله است، در باره نظریه سیاسی ابن‌رشد است. از مسائل مهمی که در این فصل مطرح گردید، بررسی منابع سیاست و جایگاه کتاب جمهوری افلاطون در نظریه‌های سیاسی ابن‌رشد است. نکته حائز اهمیت، وجود فلسفه سیاسی و علم سیاست در ابن‌رشد است که در این باره تحقیق صورت گرفت. در خصوص دیدگاه سیاسی ابن‌رشد می‌توان ادعا کرد که عمده اندیشه‌های ابن‌رشد در کتاب الضروری فی السیاسه در سه بخش ارائه گردید.پس از مرور کوتاهی که از مباحث رساله ارائه شد، نوبت به بیان این نکته می‌رسد که یکی از مولفه‌های اساسی رساله،ارزیابی انتقادی است. این مولفه هنگام تصویب موضوع رساله به درستی توسط اساتید در عنوان رساله گنجانیده شد. پس از آنکه نگارش موضوع آغاز شد، مطالب فراوانی حول محور حکمت عملی ابن‌رشد استقصاء و نوشته شد. بنابراین، با توجه به بالا بودن سطح کمی مطالب بر اساس سرفصل‌های مصوب، امکان ارزیابی همه‌جانبه از دیدگاه‌های ابن‌رشد در تمام بخش‌ها وجود نداشت. به همین جهت، در ارزیابی موارد تتبع شده از ابن‌رشد در این رساله صرفاً به برخی از محورهای لازم در پایان هر فصل و بخش پرداختم. این بیان به معنای فقدان رویکرد انتقادی رساله نیست بلکه در تمام موضوعات رساله از آنجائی که در مقایسه با سایر اندیشمندان مطرح در این حوزه‌ها می‌باشد، نگاه تطبیقی شکل می‌گیرد. شاید در ابتداء تتبع چنین حجمی در حکمت عملی از ابن‌رشد به ذهن خطور نمی‌کرد. بنابراین، با توجه به محدودیت نگارشی و نیز محدودیت زمانی که نگارنده داشته است، تمام تلاش خود را با کمک اساتید محترم مصروف داشته است تا با در نظر گرفتن سرفصلی با عنوان ارزیابی یا نتیجه‌گیری و نیز ارائه تطبیقات سایر اندیشمندان در درون متن رساله، جریان انتقادی رساله را فراهم آورد.نکته دیگری که ذکر آن را در ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن‌رشد لازم می‌دانم، پرداخت بیشتر وی به مباحث نظری در کنار مباحث عملی است. شاید یکی از علل کم‌رنگ بودن مباحث عملی ابن‌رشد در میان اندیشمندان بعدی، همین کمتر پرداختن ابن‌رشد به مباحث عملی است. مضافاً از آنجائی که عمده منابع عملی وی به نوعی شرح و تفسیر بر اندیشه‌های دیگران است، منابع مکتوب ابن‌رشد در حوزه عملی از انسجام در بحث برخوردار نیست. به تعبیر دیگر، شاید بتوان ادعا کرد که نوع نگارش محتوای مطالب، به شکل تعلیمی تدوین نشده‌اند. و این امر سبب شده تا استقصاء تمام زوایای اندیشه‌های عملی ابن‌رشد با مشکل مواجه باشد. تنها راهی که در این رساله به خوبی، امکان تحقیق را بر اساس مبانی ابن‌رشد فراهم کرد، تأثرپذیری وی از دو گروه فیلسوفان است. لذا جنبه انتقادی رساله در ریشه‌ای‌ترین شکل خود، به تفاوت‌های موجود در نظریات اخلاقی و سیاسی فیلسوفان مسلمان باز می‌گردد. فیلسوفان مسلمان در این دسته از نظریات به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروهی تابع اندیشه‌های سقراطی افلاطونی و گروهی تابع اندیشه‌های ارسطوئی نوافلاطونی هستند. ابن‌رشد یکی از نمایندگان گروه ارسطوئی نوافلاطونی است. وی تلخیصی از جمهوری افلاطون دارد که در آن با تلفیقی که از سیاست و اخلاق ارائه می‌کند، اندیشه‌های ارسطوئی نوافلاطونیفارابی را نشان می‌دهد.تفسیر ابن‌رشد از جمهوری افلاطون بر اساس مبانی افلاطون نیست بلکه با توجه به آثار ارسطو است.نکته دیگری که در مباحث عملی ابن‌رشد قابل توجه است، پرداخت بیشتر وی به مباحث سیاسی نسبت به مباحث اخلاقی است. اساسی‌ترین بحث‌هائی که در حوزه حکمت عملی به آن توجه می‌شود، مباحث مربوط به اخلاق و سیاست است. بر همگان روشن است که اندیشمندان مسلمان کمتر به مباحث حکمت عملی ابن‌رشد در برابر حکمت نظری ایشان پرداخته‌اند. همچنین در حوزه حکمت عملی از بین مباحث فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست، بیشتر به فلسفه سیاسی ابن‌رشد توجه شده است و بر اساس عواملی، بررسی‌های اخلاقی نسبت به مطالعات سیاسی به صورتی کم‌رنگ در بین اندیشمندان ارائه شده است.در این خصوص، یکی از ویژگی‌های مثبت در بازیابی اندیشه‌های ابن‌رشد، علاوه بر توجه غربی‌ها، وجود منابع فراوان در میان عرب زبانان است. در این خصوص، ابن‌رشد شخصیتی است که روشنفکران عرب، الگوی زندگی دین‌داران را در دوره جدید از او طلب می‌کنند. و بعضی بر این باورند که بعضی از اندیشه‌های محوری امروز غرب از ابن‌رشد سرچشمه می‌گیرد. اما متأسفانه چنان که بایسته و شایسته است در کشور ما به این بخش از متفکران اسلامی پرداخته نشده است. او جزء معدود متفکران اسلامی است که هم در فقه هم در فلسفه صاحب‌نظر است و به همین دلیل می‌توان در کشف تعارضات بین عقل و دین در حوزه بایدها و نبایدها به الگوی فکری او توجه کرد.با توجه به نکاتی که بیان شد و بر اساس تحقیقات صورت گرفته، می‌توان مدعی شد که این رساله، هرچند نتوانسته است گام به گام به تحلیل تمام مطالب ابن‌رشد بپردازد لکن واقعاً می‌توان اعتراف کرد که تحقیق انجام شده در رساله، موضوع نو و بدیعی را مورد بررسی قرار داده است. نوآوری این رساله علاوه بر ارائه تدوینی منسجم از آراء و اندیشه‌های اخلاقی ـ سیاسی ابن‌رشد که تاکنون صورت نگرفته بود، عبارت است از پیدا کردن رد پای اندیشه‌های اخلاقی و سیاسی فیلسوفانی مانند ارسطو و افلاطون و دیگران و کشف چگونگی جمع عقل و دین در حوزه باید و نبایدها. این موضوع مهم‌ترین نیاز کشورهای اسلامی در امور اخلاقی و سیاسی در دوره جدید است. بررسی اندیشه او می‌تواند ما را تا حدی به فهم دقیق‌تر این مسئله کمک کند.در پایان با توجه به فعالیتی که توسط نگارنده در حوزه عملی ابن‌رشد صورت گرفت و بر اساس مطالبی که در بخش ارزیابی تبیین گردید، چند پیشنهاد به نظر می‌رسد که مناسب است در اینجا بیان شود. اولاً از آنجائی که مسائل این حوزه بیش از حد انتظار بوده است، شاید حق نگاه انتقادی رساله را بخوبی برآورده نکرده است. لذا پیشنهاد می‌شود که هر یک از اجزاء رساله به صورت یک رساله مستقل در مقطع ارشد یا دکتری به دانشجویان پیشنهاد شود. دوم اینکه مناسب است اندیشه‌های ابن‌رشد به صورت تطبیقی با سایر اندیشمندان تأثیرگذار از حوزه سقراطی به بعد در غرب و اندیشمندان و فلاسفه اسلامی شاخص مورد بررسی قرار گیرد.
رابطه علم و دین در حوزه زیست شناسی جدید
نویسنده:
اعظم عبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
هدف از نگارش این رساله، بررسی ارتباط علم و دین در حوزة زیست شناسی جدید از نگاه فلسفة دین و به ویژه نظرات پرفسور پلانتینگا و باربور می باشد. این مسأله از جمله مسائل کلامی جدید است که بعد از قرون وسطی با پیدایش علم جدید در غرب بوجود آمده و در دامان الهیات مسیحی توسعه یافته است. چهار نظریه در زمینة ارتباط علم و دین مطرح است تعارض، استقلال گفتگو و یکپارچگی، در قرن نوزدهم با ظهور نظریه تکامل و داروینیسم نظریة تعارض به اوج شکوفایی خود رسید به طوری که قرن نوزدهم، قرن صجنگ میان علم و دین نامیده شد. اما کم کم دانشمندان و متکلمان به نظریة استقلال علم و دین روی آوردند، و در آستانة قرن بیست و یکم شاهد رویکرد نوین به دین و معنویات هستیم. امروزه علوم زیستی پرسشهای بنیادینی راجع به ماهیت زندگی، ذهن و نگرش ما نسبت به انسان، پیش کشیده است. بنابراین بررسی ملزومات الهیاتی نظریه های جدید زیست شناسی دارای اهمیت اساسی می باشد. در دو فصل اول بعد ازطرح مساله، چیستی علم و چیستی دین از نگاه فلسفه علم و فلسفه دین و سپس سیر تاریخی رابطة علم و دین، در مغرب زمین مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل دوم با توضیح مفصل دیدگاههای کلی در باب رابطة علم و دین در دنیای معاصر تصویر روشنی از این بحث ارائه می گردد. در فصل سوم نظرات پلانتینگا و در فصل چهارم نظرات باربور را مطرح می کنیم.پلانتینگا صعلم آگوستینی و باربور صالهیات طبیعت را پیشنهاد می کنند. پلانتینگا تکامل را قبول ندارد اما معتقد است نظریه تکامل الحادی نیست. به نظر او هر چند طبیعت گرایی مستلزم تکامل است اما پذیرش تکامل و طبیعت گرایی خود متناقض بوده و غیر عقلانی است. باربور از کاربرد مقولات فلسفی در الهیات دفاع کرده و فلسفه پویش را برای بیان پیام دیانت پیشنهاد می کند. اوتکامل را پذیرفته و طبیعت را همچون یک روند پویا ارزیابی می کند. در این رساله به نظرات باربور در بارة بنیاد فیزیکی حیات و ذهن نیز خواهیم پرداخت. خلاصه، جمع بندی و نتیجه گیری در فصل پنجم آمده است. بعد از مقایسة اراء پلانتینگا و باربور، می گوییم که هر دو معتقدندنظریه تکامل الحادی نیست و سپس به نظرات متکلمان مسلمان دربارة تکامل اشاره می کنیم.
رفتار اخلاقی انسان با خود از منظر کتاب و سنت
نویسنده:
محمدتقی سبحانی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رفتار اخلاقی رفتاری است که معیار ارزشمندی رفتار اختیاری را دارا باشد. باور بر این است که ارزشمندی رفتار اختیاری از منظر دین با ارزشمندی رفتار اختیاری از منظر انسان‌ها متفاوت باشد، زیرا دیدگاه‌های اندیشمندان در بیان معیار ارزشمندی رفتارهای اختیاری متعدد و متفاوت است لکن آنچه که از متون دینی قابل استفاده است تنها معیار ارزشمندی رفتار اختیاری انسان در نزد خداوند «تأمین خشنودی» اوست. بر اساس آموزه‌های دینی این معیار هنگامی تحقق می‌یابد که رفتار مورد نظر به نیتی پاک و خالص، برای خدا انجام شده در راستای محافظت یا تقویت حرمت و کرامت نفس انسانی باشد.با این معیار تلاش در جهت «شناخت خود» نیز از نخستین و مهمترین رفتارهای اخلاقی انسان در ارتباط با خود خواهد بود. بنابراین رفتارهای اخلاقی انسان با خود را در سه نوع مواجهه با خود می‌توان مورد بررسی قرار داد: مواجهه‌ی شناختی، مواجهه‌ی احساسی و مواجهه‌ی رفتاری.و اما اعتقاد براین است که مواجهه‌ی شناختی انسان با خود نقش زیر ساخت را در شکل گیری دو نوع مواجهه‌ی بعدی ایفا می‌کند. گرچه مواجهه‌ی احساسی نیز نسبت به مواجهه‌ی رفتار همین نقش را خواهد داشت. در مواجهه‌ی شناختی در بین انواع شناخت حسی، عقلی، نقلی و شهودی؛ شناخت شهودی از عمق و اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین در مواجهه‌ی احساسی با خود چهار احساس حرمت نفس، عزت نفس، حب ذات و حیای از خود، زیربنای احساس‌های سازنده و مثبت انسان نسبت به نفس خویش خواهد بود. در مواجهه‌ی رفتاری نیز آدمی در دو بخش جسم و روح رفتارهای خود را تنظیم کرده علاوه بر رعایت حق جسم خویش، در جهت تأمین کمال و سعادت خود، برای تسلط یافتن بر نفس سرکش، مطابق آموزه‌های دینی اقدام خواهد کرد. البته از سه راه کنترل فکر، کنترل قلب و کنترل اعضا و جوارح می‌توان بر نفس خود مسلط شدهاختیار آن را به عقل سپرد که تحقق این مهم نیز در گرو مراقبه، محاسبه، مشارطه و معاتبه خواهد بود.
دیدگاهها در باره خدا "تالیف اچ.پی آون
نویسنده:
حمید بخشنده آبکنار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
خدا همواره موضوعی مهم برای اذهان بشری بوده است. مسئله شناخت خدا علاوه بر اهمیت نظری و معرفتی آن، نقش اساسی در حیات آدمی ایفا می کند و تاثیری عمیق در انگیزه ها، داوریها و کردارهای او می گذارد. بدیهی است از زمان گذشته تا زمان حال دیدگاههای گوناگونی درباره وجود خدا و اوصاف او وجود داشته است. کسانی گفته اند که خدا وجود دارد و کسانی گفته اند که خدا وجود ندارد. همچنین نیک می دانیم که هر یک از ادیان و مکاتب، خدا را با اوصاف خاصی می شناسند و افعال ویژه ای را به او نسبت می دهند. افرادی وجود داشته اند که ناخودآگاه به نوعی جسم انگاری گراییده اند و مثلا خدا را در چهره موجودی بسیار بزرگ که در آسمان سکونت دارد، تصور کرده اند. بسیاری از افراد نیز به گونه ای انسان وارانگاری مبتلا بوده اند. اما عقل و وحی در این نکته همداستان اند که خداوند دارای همه اوصاف کمالی است؛ خدا دانا، توانا، بخشایشگر، آفریدگار و روزی دهنده و ... است. رساله حاضر ترجمه و نقد دو فصل از کتاب دیدگاهها درباره خدا اثر اچ.پی.آون است. مولف محترم در این کتاب که مطالعه ای در باب اوصاف خدا است، عمدتا به طرح دیدگاههای فلسفی درباره خدا می پردازد. وی بر آن است که تنها دیدگاههایی را مطرح کند که معنای متمایزی از خدا ارائه می دهند و در عین حال قابل شرح و بسط عقلانی هستند. رئوس مطالب این رساله به قرار زیر است: در فصل اول، خداباوری سنتی عرضه می شود. در فصل دوم، چهار اندیشه کلامی مهم یعنی اندیشه خدای متناهی، دیدگاه نوافلاطونی از خدا، همه خداانگاری و الهیات پویشی مورد بحث و نقد قرار می گیرد. در فصل سوم، دیدگاه اسلامی درباره خدا تقدیم می گردد و در پایان برخی از آموزه های خداباوری سنتی مورد بررسی و نقد قرار می گیرد/
بررسی وجودی-استعلایی نسبت «علیت و آگاهی» از دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا
نویسنده:
محمدحسین کیانی ، محسن جوادی ، مهدی منفرد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا دربارۀ نسبت علیّت و آگاهی را می‌توان مبتنی بر رویکرد وجودی – استعلایی حاکم بر فلسفۀ ایشان به نحو تطبیقی بررسی نمود. هر دو اندیشمند، علیّت را به‌مثابه قاعده‌ای متعلق به عالم عینی لحاظ کرده و معتقدند علیّت در رابطه با هستی جهان و در مقام تحلیل روابط موجودات، نسبتی عمیق با شناخت برقرار کرده است و براین اساس علیّت را در مقام اثبات، ثبوت و تحقق شناخت مد ‌نظر قرار داده‌اند. اما در عین حال وجوه تمایزی میان دیدگاه ایشان به شرح ذیل وجود دارد: نخست، در مقام اعتبار اصل علیّت در شناخت مطلقِ هستی و هستیِ انسان؛ با توجه به اصالت وجود در اندیشة ملاصدرا، علیّت نقشی اساسی در شناخت آدمی برعهده دارد، اما از نگاه یاسپرس، شناخت این مسائل از دایرۀ جهان‌شناسی سنتی و مقولات پدیدارشناسانه خارج است. دوم؛ معنا و حدود آزادی، ناظر به نگرش آن‌ها به اصل علیّت، متمایز است، چنانچه یاسپرس، علیّت و ضرورت علّی را به دلیل مخالفت یا ایجاد محدودیت در آزادی انسان، نفی می‌کند، اما ملاصدرا، اختیار آدمی را به علم و آگاهی از مبادی اعمال و رفتارش نسبت می‌دهد و اعتقاد دارد انسان، مختار است از آن ‌جهت که مجبور است و مجبور است از آن‌ جهت که مختار است. در نهایت به نظر می‌رسد ملاصدرا با توجه به قوس صعود و عین‌الربط دانستن انسان، علیّت را موضعی برای قوام استعلای آدمی می‌‌داند، حال‌ آنکه یاسپرس، انکار علیّت در حوزة اراده و رفتار انسان را مبنایی برای توجیه استعلا قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 36
خداباوری گشوده و صفت علم مطلق الهی
نویسنده:
مهدی ابوطالبی یزدی ،رسول رسولی‌پور،محسن جوادی ،امیرعباس علی زمانی ،قربان علمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از نظریات بسیار مهم و چالش‌برانگیز خداباوری گشوده، دیدگاه خاص آن درباره صفت علم مطلق الهی است. خداباوری گشوده اذعان دارد که خدا عالم مطلق است، اما با این قید که علم خدا به افعال اختیاری که انسان در آینده انجام می‌دهد تعلق نمی‌گیرد. پذیرش اختیار مطلق برای انسان توسط خداباوران گشوده و پذیرش تعارض میان «افعال اختیاری انسان در آینده» با «علم پیشینی خداوند» سبب شده است که آنها علم پیشینی خدا به این افعال را انکار کنند. در عین حال، از نظر آنان عدم علم پیشینی خداوند به این نوع افعال، خدشه‌ای به علم مطلق او وارد نمی‌کند. خداباوران گشوده با ذکر انواع دیدگاه‌ها درباره علم خدا و بیان اشکالاتی که در این نظریات وجود دارد، دیدگاه خاص خودشان را اثبات می‌کنند و این دیدگاه را هم به لحاظ منطقی-فلسفی سازوارتر و هم به لحاظ مبتنی بودن بر کتاب مقدس سازگارتر می‌دانند. آنها، در یک تقسیم رایج و کلی، سه دیدگاه را قسیم دیدگاه خودشان می‌دانند که عبارت‌اند از «علم بسیط یا صرف»، «علم میانی» و «دیدگاه آگوستینی-کالونی». مدافعان خداباوری گشوده بعد از بیان اشکالات وارد بر هر کدام از این نظریات، که غالباً بر محدود شدن اختیار انسان، یا تعارض با کتاب مقدس تکیه دارند، نظریه خاص خودشان را تثبیت می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 21
 بررسی تطبیقی آرای اخلاقی ارسطو و غزالی
نویسنده:
حمیدالماسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
موضوع این رساله آراء اخلاقی ارسطو و غزالی است . در این رساله آراء اخلاقی این دو فیلسوف بزرگ اخلاقی بررسی شده است . ارسطو سعادت را به عنوان غایت نهایی همه انسانها می داند . او معتقد است که سعادت دنیوی است به همین خاطر برای پیدا کردن سعادت شیوه های زندگی انسان مورد بررسی قرار می دهد و به این نتیجه می رسد که زندگی وقف نظر و تامل در بردارنده سعادت است . زیرا خدایان که از عالی ترین سعادت برخوردارند دارای چنین زندگانی هستند . به نظر او انسان با کسب فضایل عقلی و اخلاقی که مختص اوست می تواند به این سعادت برسد و خیرات بیرونی مانند ثروت و دوست در فراهم کردن زمینه لازم برای دسترسی به سعادت نقش اساسی دارد . غزالی هم مانند ارسطو در کتب اخلاقی خود از سعادت انسانی بحث می کند اما بر خلاف ارسطو سعادت را اخروی می داند زیرا سعادت به عنوان خیر اعلا به بهترین جزء وجود ما ( نفس ) است و این جزء متعلق به این دنیا نیست بلکه جایگاه اصلی او عالم اخروی است و نفس زمانی به این سعادت می رسد که عالم دنیوی را ترک کند . سعادت به نظر غزالی دو مرتبه دارد . مرتبه اول رسیدن به بهشت است وم رتبه دوم که بالاترین درجه سعادت است معرفت خداست . به همین خاطر غزالی فضایل توفیقی شرعی و صوفیانی را مهمترین عامل در رسیدن به سعادت می داند
رابطه سرشت انسان و مسئوليت اخلاقی از ديدگاه ملاصدرا
نویسنده:
محمد حسين‌زاده , اعظم قاسمی , محسن جوادی , هادی وكيلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قواعد حكمت متعاليه و همچنين مشاهدات تجربي بيان ميكنند كه انسانها در سرشت اوليه با يكديگر متفاوتند و همين، سبب تفاوت در اراده‌ها و افعال ارادي انسانها ميشود. اين مقاله به بررسي ديدگاه ملاصدرا دربارة تأثير سرشت انسان بر افعال اختياري ميپردازد و نقش سرشت انسان را در مسئوليت‌پذيري بررسي ميكند. شكلگيري سرشت انسان در فلسفة ملاصدرا با مكاتب فلسفي ديگر متفاوت است؛ در حكمت متعاليه، سرشت انسان برآمده از حيثيت مادي نفس ميباشد و اختلاف سرشت انسانها، از اختلاف مواد جسماني نشئت ميگيرد. ضميمه شدن اين امر به رابطة ضروري علت و معلول موجب شده تا مسئوليت اخلاقي در فلسفة او قابل تبيين نباشد. اين مسئله، حكمت عملي صدرايي را با چالشهايي روبرو ميكند كه مهمترين آنها، چالش در تبيين نظام تكليف و جزاست.
صفحات :
از صفحه 51 تا 66
  • تعداد رکورد ها : 308