آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1537
نبرد دریایی و استدلال استاد: ارسطو و دیودور کرونوس درباره متافیزیک آینده [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Richard Gaskin
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
De Gruyter,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این مجموعه که در سال 1970 تأسیس شد، آثاری را منتشر می‌کند که یا مطالعات تاریخ فلسفه را با رویکردی نظام‌مند ترکیب می‌کند یا مطالعات نظام‌مند را با بازسازی‌هایی از تاریخ فلسفه گرد هم می‌آورد. مونوگراف ها به زبان انگلیسی و آلمانی منتشر می شوند.
خصلت دوستی و رشد اخلاقی در  علم اخلاق ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Andreas Vakirtzis
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : من در پایان نامه خود نقش دوستی شخصیت را برای رشد اخلاقی عامل در اخلاق ارسطو بررسی می کنم. من ادعا می کنم که ما باید دوستی شخصیت را به دو دسته تقسیم کنیم: الف) دوستی شخصیت بین عوامل کاملاً با فضیلت، و ب) دوستی شخصیت بین عوامل نابرابر توسعه یافته یا، به همان اندازه توسعه یافته، اما نه کاملاً با فضیلت. در مورد دسته اول، من استدلال می کنم که این عالی ترین شکل دوستی این فرصت را برای عامل فراهم می کند تا با کمک دوست با فضیلت خود، درک خود را از فضایل خاص ارتقا دهد. این فرآیند را می توان به دو صورت بیان کرد. در وهله اول، من دوستی شخصیت در (الف) را رابطه‌ای می‌دانم که مبتنی بر چشم پوشی متقابل فرصت‌های عمل یا کنار گذاشتن کالاهای خارجی بر اساس نیازهای هر عامل است. این فرآیند به عوامل کمک می کند تا شخصیت خود را در فضایل خاصی که به دلیل ماهیت (NE 1144b4-7) یا توسعه (Politics 1329a9ff) اندکی نسبت به دیگران توسعه نیافته اند، توسعه دهند. به عنوان مثال، این بدان معناست که اگر مامور A ثروتمند باشد و دوستش B یک کارگر طبقه متوسط باشد و آنها با هم در قرعه کشی برنده شوند، A سهم خود را از پول به دوست خود واگذار می کند تا او بتواند فضیلت شکوه را تمرین کند. ; فضیلتی که شرایط مالی قبلی او را از رشد مناسب باز می داشت. روند دوم در بحث های علمی در مورد نظریه رشد اخلاقی ارسطو نسبتاً متفاوت و جدید است. من پیشنهاد می کنم که عامل کاملاً فضیلت مند می تواند شخصیت خود را از طریق فرآیندی که به عنوان تقلید تفسیری توصیف می کنم، توسعه دهد. در این فرآیند، عامل شکل عمل دوست خود را دریافت می کند و می تواند این الگوی رفتاری را در موقعیتی که به نظر او مناسب است اعمال کند. با این حال، باید این واقعیت را برجسته کنم که او فقط از اقدام دوستش استفاده نمی کند. در عوض او عمل را بر اساس مهارت ها و توانایی های خود و خواسته های موقعیت هایی که با آن روبرو می شود تفسیر می کند. بنابراین، این الگو در موقعیت‌های اخلاقی جدید و چالش برانگیز به‌عنوان یک ابزار معرفت‌شناختی اضافی در دست عامل عمل می‌کند. حال، مورد (ب) در سمت مخالف دیدگاه اکثریت محققین در مورد دوستی شخصیت قرار می گیرد. آنها فکر می کنند که ارسطو دوستی شخصیت را فقط برای مأموران کاملاً با فضیلت محفوظ می دارد. من استدلال می کنم که این رویکرد درستی نیست، و کمتر از عوامل کاملاً فاضل می توانند در دوستی شخصیت ها نیز شرکت کنند. این دیدگاه این مزیت را دارد که دوستی شخصیت در (ب) را ابزاری در دستان ارسطو برای کارگزاران سطح اخلاقی پایین تر او می سازد تا درک خود را از فضیلت و کاربردهای آن توسعه دهند. من پیشنهاد می‌کنم که مسیر رشد اخلاقی در مورد (ب) شبیه مسیر فرآیند دوم مورد (الف) باشد. یعنی عامل شکل عمل دوستش را دریافت می کند و در موقعیت جدیدی که باید با آن روبرو شود از آن به عنوان الگو استفاده می کند. من از این فرآیند به عنوان "تفسیری" یا هر نوع تقلید نام نمی برم. دلیل این امر این است که ارسطو شواهد متنی (NE 1172a9-14) را برای روش تقلیدی رشد اخلاقی تنها برای فرآیند دوم مورد (الف) به ما می دهد. سپس مورد (ب) را به‌عنوان الگوی کاربرد عمل دوستم در نظر می‌گیرم که می‌توانیم آن را دوره تقلید پیش-تفسیری از رشد اخلاقی عامل بنامیم. اگر استدلال های من درست باشد، دوستی شخصیت بسیار ارزشمندتر از آن چیزی است که محققان فکر می کردند. دوستان ما نمونه هایی از عمل نیک هستند که ما را در مسیر عرق آور و دردناکی که فضیلت نامیده می شود، راهنمایی می کنند. و این راه هرگز متوقف نمی شود. حتی اگر «قهرمانان اخلاقی» شده باشیم؛ یا به عبارت دیگر، «استادان» خرد عملی.
نظریه ادراک ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Roberto Grasso
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این اثر من توصیفات فیزیکی و ذهنی ادراک را در ارسطو بازسازی می کنم. من پیشنهاد می‌کنم این تز را که αἴσθησις یک μεσότης است (DA II 11) به عنوان توصیفی از جنبه فیزیولوژیکی ادراک در نظر بگیریم، به این معنی که ادراک یک عمل فیزیکی است که به وسیله آن دستگاه حسی به طور هموستاتیک تعادل را متعادل می‌کند، و از این رو، محبت وارده را که توسط آن ایجاد می‌شود، اندازه‌گیری می‌کند. اشیاء قابل درک خارجی این پیشنهاد بر اساس تجدید نظر در معناشناسی کلمه mesotês در افلاطون، ارسطو و ریاضیدانان یونانی بعدی (بیشتر نیکوماخوس گراسا) است. من نشان می‌دهم که چگونه این تفسیر با متن مطابقت دارد و چگونه مشکلاتی را که به تفسیرهای رقیب مبتلا می‌شوند، حل می‌کند. من همچنین یک قرائت معنوی «غیر فیزیولوژی زدایی» از توصیف اضافی ادراک به عنوان دریافت اشکال بدون ماده ایجاد می کنم (DA II 12). من نشان می‌دهم که ارسطو از عبارت «اشکال بدون ماده» برای توصیف موارد انتزاعی واقعی در ذهن فرد استفاده می‌کند تا نحوه دریافت شکل. در تقابل با اشکال در ماده، چنین مواردی از نظر علّی ناتوان و از نظر متافیزیکی عقیم هستند: یک F-بدون ماده تا حدودی موضوعی را که در آن قرار دارد (محتوای ذهن فرد F) بدون واجد شرایط بودن یا شناسایی آن به عنوان یک سوژه F تعیین می کند. بنابراین، ما یک توصیف «ذهنی» دوم از ادراک داریم. بخش‌های بیشتری از پایان‌نامه به حل و فصل پرسش‌های تفسیری ناشی از اظهارات بحث‌برانگیز در مورد ادراک که در De Anima II 5 و III 2 برمی‌گردد، و به بحث در مورد این که چگونه توصیف‌های ذهنی و فیزیولوژیکی از ادراک ارسطو با هم مرتبط هستند، اختصاص دارد. نتیجه‌گیری من این است که دیدگاه‌های ارسطو شکلی از حیات‌گرایی شبه دوگانه‌گرایانه را در مورد قوا ترکیب می‌کند (قویه ادراک و به طور کلی‌تر روح، نه تنها به ماده تقلیل‌ناپذیر نیستند، بلکه بدوی و غیر برتر نیز هستند) که با این وجود با هیلومورفیسم سازگار است. و شکلی از پدیدارگرایی (و از این رو تعین «از پایین به بالا» که نمونه‌ای از برتری مدرن است) با توجه به رویدادهای ادراکی (یعنی فعالیت ادراک).
مسئله اثبات در ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
John A. Scott
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : "این یک سوال جالب و تا حد زیادی ناشناخته است که آیا ارسطو در عمل به ایده کلی علم و قواعد روشی که در تحلیل خود ترسیم شده است وفادار است یا خیر". نگران کاوش است هدف این مطالعه ارائه یک راه حل دقیق و قطعی برای مشکل نیست، بلکه پیشنهاد زمینه ای است که در آن می توان به چنین راه حلی دست یافت. علاوه بر این، این مطالعه نه به عنوان نقدی تاریخی از یک مسئله تاریخی در یک نویسنده کلاسیک، بلکه به عنوان یک تحقیق فلسفی در ریشه‌های یک پرسش فلسفی همیشگی در ارسطو است. ساختار مطالعه به شرح زیر است: در فصل اول، مسئله بیان می‌شود و حالت‌های ممکن پاسخ به مسئله به طور خلاصه بررسی می‌شود تا چارچوب پاسخی که در اینجا ارائه می‌شود، تنظیم شود. فصل دوم تلاش می‌کند، از طریق بررسی متون معینی از تحلیل‌های پسین و جاهای دیگر، عناصر خاصی را در تفسیر سنتی مقاصد روش‌شناختی ارسطو که مشکل اثبات را ایجاد کرده‌اند، مشخص کرده و به آن اعتراض کند. آموزه های ارسطو در مورد ماهیت دانش شامل ارجاع هم به موضوع متمایز دانش و هم به روانشناسی شناخت می شود. در یک زمان ارسطو یک گزارش ذهنی تر و روان شناختی تر، و در زمان های دیگر گزارشی مبتنی بر ابژه بیشتر از آنچه برای دانش ضروری است ارائه می دهد. در فصل سوم پیشنهاد می‌شود که ما باید شیوه‌ای را بررسی کنیم که ارسطو این دو جنبه را در طراحی روش‌شناسی علم بررسی می‌کند. از این رو، دیدگاه های ارسطو در مورد هدف علم به عنوان منبعی برای درک تعادل بین این دو جنبه در نوشته های او مورد بررسی قرار می گیرد. در اینجا بحث می‌شود که وقتی می‌خواهیم مقاصد روش‌شناختی ارسطو را در مورد قیاس آخرالزمانی درک کنیم، نباید اهمیت اندیشه ارسطو را دست کم بگیریم. این آموزه است که عمدتاً ارسطو را قادر می‌سازد تا دکترینی روش‌شناختی ایجاد کند که با گزارش‌های او از ماهیت دانش سازگار باشد. فصل چهارم شواهدی را برای درک تجزیه و تحلیل به‌عنوان آموزش تکنیک انتقادی و اینکه چرا ارسطو احساس می‌کند که قیاس آخرالزمانی برای وظیفه انتقال یافته‌ها مناسب نیست، در نظر می‌گیرد. موضوع اصلی این فصل بررسی آموزه ارسطویی است که معتقد است آموزش منطقی ارائه شده توسط تجزیه و تحلیل، یک امر را تشکیل می دهد و به این ترتیب، برای وظیفه انتشار نامناسب است. فصل پنجم نتایج بحث را گرد هم می‌آورد و تلاش می‌کند تا زمینه ارسطویی خاص را بازسازی کند که نظریه و عمل ارسطو را منسجم می‌کند و ممکن است تعیین درجه سازگاری را در سراسر آثار او ممکن کند. مدلی ارائه می‌شود که، پیشنهاد می‌شود، موضع مورد نظر ارسطو را برای آن دسته از قضاوت‌های نشان‌داده‌شده در تحلیل پسین در اقتصاد نظریه روش‌شناختی و عمل ارسطو در علم و فلسفه، منعکس می‌کند.
ارسطو: حس و حافظه: مقدمه، ترجمه و تفسیر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
George Robert Thomson Ross
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
ماهیت و جوهر در آثار منطقی و زیستی ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Stasinos V. Stavrianeas
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ارسطو معتقد است که برخی از محمولاتی که در مورد موضوع صادق هستند، دلالت بر چیستی موضوع دارند. تعریفی که بیان می کند موضوع چیست، از چنین محمولاتی تشکیل شده و بر ماهیت یا ماهیت موضوع دلالت می کند. من زمینه های تمایز این محمولات را در آثار ارسطو بررسی می کنم و بر مورد گونه های زنده تمرکز می کنم. در بخش اول، من آثار منطقی ارسطو را در نظر می‌گیرم، جایی که تمایز بر روابط اولویتی استوار است که به ملاحظات توضیحی مربوط می‌شوند. با توجه به موضوعات یک حوزه یا جنس مورد مطالعه توسط یک علم، محمولاتی که به طور توضیحی اساسی تر هستند، جوهر آن موضوعات را تشکیل می دهند. هدف از درک علمی مطالعه الگوهای توضیحی در یک جنس است. الگوهایی که در علوم مختلف متفاوت خواهد بود. در مورد موضوع-جنس زیست شناسی، الگوهای توضیحی با روابط غایت شناختی تعیین می شوند. در بخش دوم، دیدگاه‌های ارسطو را درباره تبیین غایت‌شناختی در زیست‌شناسی، و به‌ویژه آنچه که اساس این تبیین‌ها را تشکیل می‌دهد، بررسی می‌کنم، بنابراین ترتیب اولویت‌ها را با توجه به ماهیت یا ماهیت موضوعات مورد مطالعه در زیست‌شناسی تعیین می‌کنم.
عدالت به عنوان نقطه تعادل: رویکرد ارسطویی به اخلاق جمعی معاصر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Owen Kelly
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : چگونه شرکت‌ها و شرکت‌های معاصر، که لزوماً در چارچوب هنجارهای مشتق شده از بازار عمل می‌کنند، می‌توانند در معاملات خود عادلانه عمل کنند؟ چرا باید به این کار اهمیت بدهند؟ من در این تز ادعا می‌کنم که برداشت ارسطو از عدالت عمومی پاسخی به این پرسش‌ها می‌دهد و با ادعای لزوم عدالت برای همه بحث‌های اخلاقی، آن را به عنوان پایه‌ای عملی برای اخلاق این گونه سازمان‌ها پیشنهاد می‌کنم. من استدلال می‌کنم که متافیزیک اودایمونیک ارسطو را می‌توان به‌طور معقولی بر معضلات معاصر در اخلاق شرکتی تحمیل کرد. و اینکه رویکرد خاص‌گرایانه او به بحث اخلاقی، مفهومی از عدالت را به‌عنوان نقطه‌ای از تعادل، که در چندین بعد یافت می‌شود، توجیه می‌کند، که همیشه ناپدید و مستلزم توجه مداوم است. با اذعان به تسلط تفکر دین‌شناختی و فایده‌گرایانه در اخلاق تجاری معاصر، رویکردی ارسطویی و اودیمونیک را پیشنهاد می‌کنم که بر غایت‌شناسی او و جایگاه فضیلت در آن استوار است. من برای تقدم عدالت به عنوان یک دغدغه اخلاقی استدلال می کنم و ادعا می کنم که برداشت ارسطو از عدالت عمومی (در مقابل عدالت جزئی) مبنای قابل قبولی برای ایجاد یک اخلاق شرکتی مبتنی بر عدالت فراهم می کند. من ادعا می‌کنم که عدالت عمومی ارسطویی مشابه مفهوم باستانی dikaiosyne است که می‌توان آن را به زبان انگلیسی عامیانه به عنوان «انجام کار درست» ترجمه کرد. در فصل 1، من مشکلی را که می‌خواهم به آن بپردازم، یعنی گسترش مفاهیم عدالت که انتظار می‌رود شرکت‌ها و شرکت‌های معاصر با آن برخورد کنند، بیان می‌کنم. من دو رشته غالب تفکر را شناسایی می‌کنم که تقریباً با «چپ» و «راست» در سیاست‌های پس از انقلاب فرانسه مطابقت دارند و رالز و هایک را به ترتیب نمایندگان این سنت‌ها معرفی می‌کنم. من شرکت ها و شرکت ها را در چارچوب نظریه ها و قراردادهای مبتنی بر بازار قرار می دهم که زیربنای سرمایه داری معاصر هستند. در فصل دوم، غایت‌شناسی ارسطو و متافیزیکی را که او رویکرد خود به عدالت را از آن استخراج می‌کند، معرفی می‌کنم. با پیروی از متافیزیک او، من استدلال می‌کنم که عدالت برای انسان‌ها دغدغه‌ای ریشه‌کن‌ناپذیر است، اگر می‌خواهند فرصتی برای داشتن یک زندگی ادیمونیک داشته باشند. و این که نهادهای جمعی مانند شرکت ها و شرکت ها می توانند در این متافیزیک سهیم باشند، زیرا رابطه بین جمع و فرد وجود دارد. در فصل 3، من رویکرد ارسطو به عدالت را خلاصه می‌کنم و تفسیری از عدالت عمومی ارسطویی را به عنوان نقطه‌ای از اعتدال، متوازن در ابعاد مختلف، و با تکیه بر آموزه‌ی میانگین او، متشکل از «وسیله ابزار» پیشنهاد می‌کنم. من استدلال می کنم که عدالت عمومی کل فضیلت است و می توان آن را به گونه ای مفهوم سازی کرد که بتواند از مشورت های اخلاقی در شرکت ها و شرکت های معاصر حمایت کند. در فصل 4، من به بررسی روش هایی می پردازم که عدالت را می توان در پرتو شماتیک های مدرن عدالت در نظر گرفت، و اینکه چگونه این امر در شرکت ها و شرکت ها اتفاق می افتد. من نگرانی های غالبی را در نظر می گیرم که باید با هر رویکرد قابل قبولی برای عدالت در اقتصادهای بازار معاصر، مانند بیابان و نابرابری، مورد توجه قرار گیرد. و راه‌هایی برای در نظر گرفتن جنبه‌های زندگی شرکتی معاصر، مانند سرمایه‌گذاری و سود، بر اساس عدالت عمومی ارسطویی پیشنهاد می‌کند. در فصل 5، شش ایراد شهودی بدیهی به تز خود را در نظر می‌گیرم، یعنی: جهانی‌شدن، مالی‌سازی و ظهور اینترنت به ترتیب و به روش‌های مختلف آن را نابهنگام جلوه داده‌اند. شرکت‌ها و شرکت‌ها در جهان باستان همتای ندارند، زیرا محصول سرمایه‌داری صنعتی هستند. که زمینه فلسفه ارسطو، شهر یونان باستان، به زندگی مدرن بی ربط است. و اینکه اخلاق مبتنی بر شخصیت ارسطو نخبه گرایانه است و بنابراین با هنجارهای شایسته سالارانه معاصر ناسازگار است. من با برخی از پیشنهادات عملی برای استوار کردن اخلاق شرکتی بر اساس تصورم از عدالت ارسطویی به عنوان یک نقطه تعادل به پایان می‌رسم.
در مورد اخلاق فضیلت محور کارکرد، شخصیت و تبدیل شدن به ادایمون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Shannon Yu-San Tseng
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه توسعه شرحی از اخلاق فضیلت است که غایت شناسی طبیعت گرایانه ارسطو را محور درک و بازسازی نظریه فضیلت حساب قرار دهد. من این حساب را اخلاق فضیلت محور عملکرد (FCVE) می نامم. در فصل اول، من به برخی از نارضایتی‌ها از نظریه‌های غالب آن زمان در فلسفه اخلاق که منجر به تجدید علاقه به اخلاق ارسطو شد که بعداً به اخلاق فضیلت تبدیل شد، نگاه می‌کنم. اخلاق فضیلتی امروزه به عنوان یکی از سه رویکرد اصلی در اخلاق هنجاری شناخته می شود. فصل دوم به بررسی برخی از ایرادات آشنای معاصر به اخلاق فضیلت می پردازد. این موارد عبارتند از ایراداتی علیه تمایز نظری اخلاق فضیلت، دشواری تدوین فضایل و ارائه راهنمای عمل، و مشکل نارسایی های تبیینی نظریه های اخلاق فضیلت. فصل سوم بازسازی نظریه فضیلت ارسطو را ارائه می کند که زیست شناسی متافیزیکی او را نقطه ورود به درک روانشناسی اخلاقی او می داند. این فصل مفاهیم ارسطویی مشخصی مانند arete، ergon، eudaimonia، hexis، boulesis و telos را در چارچوب نظریه فضیلت FCVE بررسی می‌کند. فصل چهارم به بررسی تز فرااخلاقی می‌پردازد که توجیه هنجاری را ارائه می‌کند که بر اساس آن FCVE گزارشی کثرت‌گرایانه از eudaimonia را با هم تطبیق می‌دهد و در عین حال تعهد خود را به عینیت‌گرایی اخلاقی در مورد فضیلت و eudaimonia حفظ می‌کند. من به استدلال کارکرد ارسطو متوسل می شوم تا یک هستی شناسی اخلاقی مشترک را پایه گذاری کند، که طیفی از باورهای واقعی را درباره خوبی ها و تفسیرهای صحیح از فضایل، بدون تجویز قواعد اخلاقی جهانی، محدود می کند. فصل پنجم به بررسی معرفت‌شناسی و وضعیت تجربی گزارش رشدی FCVE از ادراک اخلاقی می‌پردازد. من گزارشی ارائه می‌دهم که هم گرایش‌های پاسخ‌گویانه به عقل (هگزیس‌ها) و هم پیش‌فرض عقل از خیر واقعی را به‌عنوان دو حالت ذهنی درگیر در کارکرد ادراک اخلاقی مورد نیاز برای معرفت اخلاقی در نظر می‌گیرد. این گزارش نشان می‌دهد که در درک ما از eudaimonia، نباید نظریه ارسطو در مورد هماهنگی روح را نادیده بگیریم، که می‌تواند با مفهوم همخوانی خود روان‌شناختی در روان‌شناسی معاصر مرتبط باشد.
تبیین ارسطو از زمان: یک رئالیسم معتدل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Pierre-Luc Boudreault
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه تفسیری از نظریه ارسطو درباره زمان به عنوان یک کل از مطالعه فیزیک چهارم ارائه می کند. 10-14. این کتاب به مسائل تفسیری و ایرادات مربوط به دیدگاه ارسطو در مورد ماهیت زمان، وجود آن و همچنین وحدت و جهانی بودن آن می پردازد. در پاسخ به این مشکلات، تفسیر برخی از مفسران باستان و قرون وسطی - تمیستیوس، سیمپلیسیوس، فیلوپونوس، آلبرت کبیر و به ویژه توماس آکویناس - تا حد زیادی در برابر تفاسیر اخیر دفاع می شود. استدلال می شود که ارسطو با تعریف زمان به عنوان «تعداد حرکت با توجه به «قبل» و «پس از» (Phys. IV. 11, 219b1-2)، به این معناست که زمان تعداد بخش های کمی حرکت است که توسط آن شمارش می شود. لحظه های متوالی، و اینکه او زمان را این گونه تعریف می کند، زیرا با حرکت شماره گذاری که به جانشینی مربوط می شود، درک می شود. همچنین استدلال می شود که از نظر ارسطو، یک زمان وجود دارد، زیرا کمیت یک حرکت اول در طبیعت است، و آن زمان جهانی است، زیرا با این حرکت، وجود موجودات متحرک را که در هر مکانی قرار دارند اندازه می گیرد. علاوه بر این، استدلال می‌شود که از نظر ارسطو، زمان به‌طور عینی وجود دارد، زیرا وجود آن به حرکت بستگی دارد، اگرچه به وجود ذهن به‌عنوان یک کمیت فعلیت‌یافته، به وجود کامل ذهن بستگی دارد. در مجموع، این پایان‌نامه نشان می‌دهد که علاقه و اهمیت اصلی درک ارسطو از زمان، نشان دادن رابطه زمان با موجودات طبیعی، حرکت، طبیعت و ماده و از سوی دیگر، نشان دادن رابطه زمان با موجودات طبیعی است.
تخیل بخه مثابه اندیشه در درمورد روح ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Matthew Small
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : به نظر می رسد که ارسطو در قسمت های مختلف در De Anima اشاره می کند که تخیل نوعی تفکر است، و تز من تلاش می کند تا حدی از این مدعا معنا پیدا کند. سه تفسیر احتمالی از این ادعا که تخیل نوعی تفکر است را بررسی می کنم و دو مورد از آنها را حذف می کنم. اولی بیان می کند که ارسطو فقط تخیل را نوعی تفکر به معنای سطحی «فقط به نام» می نامد. تفسیر دوم، رادیکال‌تر، تصاویر را به‌عنوان اساسی‌ترین نوع افکار معرفی می‌کند. فصل آخر من از موضع معتدل‌تری دفاع می‌کند – با الهام از Avempace و Averroes اولیه – که بین تفسیرهای سطحی و رادیکال هدایت می‌شود، با تفسیر محتوای رسمی تصاویر به‌عنوان نوعی بستر شبه جسمانی برای تولید افکار آموخته‌شده.
  • تعداد رکورد ها : 1537