آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1509
در مورد اخلاق فضیلت محور کارکرد، شخصیت و تبدیل شدن به ادایمون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Shannon Yu-San Tseng
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه توسعه شرحی از اخلاق فضیلت است که غایت شناسی طبیعت گرایانه ارسطو را محور درک و بازسازی نظریه فضیلت حساب قرار دهد. من این حساب را اخلاق فضیلت محور عملکرد (FCVE) می نامم. در فصل اول، من به برخی از نارضایتی‌ها از نظریه‌های غالب آن زمان در فلسفه اخلاق که منجر به تجدید علاقه به اخلاق ارسطو شد که بعداً به اخلاق فضیلت تبدیل شد، نگاه می‌کنم. اخلاق فضیلتی امروزه به عنوان یکی از سه رویکرد اصلی در اخلاق هنجاری شناخته می شود. فصل دوم به بررسی برخی از ایرادات آشنای معاصر به اخلاق فضیلت می پردازد. این موارد عبارتند از ایراداتی علیه تمایز نظری اخلاق فضیلت، دشواری تدوین فضایل و ارائه راهنمای عمل، و مشکل نارسایی های تبیینی نظریه های اخلاق فضیلت. فصل سوم بازسازی نظریه فضیلت ارسطو را ارائه می کند که زیست شناسی متافیزیکی او را نقطه ورود به درک روانشناسی اخلاقی او می داند. این فصل مفاهیم ارسطویی مشخصی مانند arete، ergon، eudaimonia، hexis، boulesis و telos را در چارچوب نظریه فضیلت FCVE بررسی می‌کند. فصل چهارم به بررسی تز فرااخلاقی می‌پردازد که توجیه هنجاری را ارائه می‌کند که بر اساس آن FCVE گزارشی کثرت‌گرایانه از eudaimonia را با هم تطبیق می‌دهد و در عین حال تعهد خود را به عینیت‌گرایی اخلاقی در مورد فضیلت و eudaimonia حفظ می‌کند. من به استدلال کارکرد ارسطو متوسل می شوم تا یک هستی شناسی اخلاقی مشترک را پایه گذاری کند، که طیفی از باورهای واقعی را درباره خوبی ها و تفسیرهای صحیح از فضایل، بدون تجویز قواعد اخلاقی جهانی، محدود می کند. فصل پنجم به بررسی معرفت‌شناسی و وضعیت تجربی گزارش رشدی FCVE از ادراک اخلاقی می‌پردازد. من گزارشی ارائه می‌دهم که هم گرایش‌های پاسخ‌گویانه به عقل (هگزیس‌ها) و هم پیش‌فرض عقل از خیر واقعی را به‌عنوان دو حالت ذهنی درگیر در کارکرد ادراک اخلاقی مورد نیاز برای معرفت اخلاقی در نظر می‌گیرد. این گزارش نشان می‌دهد که در درک ما از eudaimonia، نباید نظریه ارسطو در مورد هماهنگی روح را نادیده بگیریم، که می‌تواند با مفهوم همخوانی خود روان‌شناختی در روان‌شناسی معاصر مرتبط باشد.
تبیین ارسطو از زمان: یک رئالیسم معتدل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Pierre-Luc Boudreault
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه تفسیری از نظریه ارسطو درباره زمان به عنوان یک کل از مطالعه فیزیک چهارم ارائه می کند. 10-14. این کتاب به مسائل تفسیری و ایرادات مربوط به دیدگاه ارسطو در مورد ماهیت زمان، وجود آن و همچنین وحدت و جهانی بودن آن می پردازد. در پاسخ به این مشکلات، تفسیر برخی از مفسران باستان و قرون وسطی - تمیستیوس، سیمپلیسیوس، فیلوپونوس، آلبرت کبیر و به ویژه توماس آکویناس - تا حد زیادی در برابر تفاسیر اخیر دفاع می شود. استدلال می شود که ارسطو با تعریف زمان به عنوان «تعداد حرکت با توجه به «قبل» و «پس از» (Phys. IV. 11, 219b1-2)، به این معناست که زمان تعداد بخش های کمی حرکت است که توسط آن شمارش می شود. لحظه های متوالی، و اینکه او زمان را این گونه تعریف می کند، زیرا با حرکت شماره گذاری که به جانشینی مربوط می شود، درک می شود. همچنین استدلال می شود که از نظر ارسطو، یک زمان وجود دارد، زیرا کمیت یک حرکت اول در طبیعت است، و آن زمان جهانی است، زیرا با این حرکت، وجود موجودات متحرک را که در هر مکانی قرار دارند اندازه می گیرد. علاوه بر این، استدلال می‌شود که از نظر ارسطو، زمان به‌طور عینی وجود دارد، زیرا وجود آن به حرکت بستگی دارد، اگرچه به وجود ذهن به‌عنوان یک کمیت فعلیت‌یافته، به وجود کامل ذهن بستگی دارد. در مجموع، این پایان‌نامه نشان می‌دهد که علاقه و اهمیت اصلی درک ارسطو از زمان، نشان دادن رابطه زمان با موجودات طبیعی، حرکت، طبیعت و ماده و از سوی دیگر، نشان دادن رابطه زمان با موجودات طبیعی است.
تخیل بخه مثابه اندیشه در درمورد روح ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Matthew Small
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : به نظر می رسد که ارسطو در قسمت های مختلف در De Anima اشاره می کند که تخیل نوعی تفکر است، و تز من تلاش می کند تا حدی از این مدعا معنا پیدا کند. سه تفسیر احتمالی از این ادعا که تخیل نوعی تفکر است را بررسی می کنم و دو مورد از آنها را حذف می کنم. اولی بیان می کند که ارسطو فقط تخیل را نوعی تفکر به معنای سطحی «فقط به نام» می نامد. تفسیر دوم، رادیکال‌تر، تصاویر را به‌عنوان اساسی‌ترین نوع افکار معرفی می‌کند. فصل آخر من از موضع معتدل‌تری دفاع می‌کند – با الهام از Avempace و Averroes اولیه – که بین تفسیرهای سطحی و رادیکال هدایت می‌شود، با تفسیر محتوای رسمی تصاویر به‌عنوان نوعی بستر شبه جسمانی برای تولید افکار آموخته‌شده.
درک اخلاقی و مفاهیم اخلاقی در ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Joanna Patsioti
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه تلاشی برای پاسخ به دو پرسش مرتبط در فلسفه ارسطو است. (الف) این مفاهیم چگونه به دست می آیند و در درک هر فرد گنجانده می شوند، و (ب) به چه معنا و بر چه اساسی می توانیم از حقایق اخلاقی اساسی، جهانی و عینی صحبت کنیم. نتایج بررسی رابطه زبان با اندیشه و واقعیت، و به طور کلی اکتساب مفاهیم، ​​موضوعاتی که دیگران به آن پرداخته اند، در کاربرد آنها به ویژه در معرفت شناسی اخلاقی ارسطو بررسی می شود. بررسی اولیه پیشینه کلی شامل بازسازی نظریه معنا در De Interpretatione و مقولات ارسطو، همراه با چارچوب کلی او در مورد اکتساب مفاهیم و کلیات در تحلیل پسین B.19، بحث در مورد عملکرد در B. 19، در رابطه با آن در De Anima نیز داده شده است. بحث ما از معرفت شناسی ارسطو بررسی می کند که او، همانطور که یادآوری افلاطونی را رد می کند، در بحث بین چامسکی و تجربه گرایان کجا ایستاده است، سپس بررسی می کنیم که تا چه حد مراحل کسب امر اخلاقی مشابه با علوم است، و نقشی که در معرفت شناسی اخلاقی و غیراخلاقی ایفا می کند، ارتباط با رشد اخلاقی و کیفیت زندگی ما نیز مورد توجه قرار می گیرد. در مورد سؤال دوم، به ماهیت مفاهیم اخلاقی ارسطویی می پردازیم و بررسی می کنیم که این مفاهیم تا چه حد از مواردی هستند که بررسی ساختار مفهوم ارسطویی متضمن تمایزات بین این مفهوم است که موضوع جهانی بودن و مبنای عینی یک مفهوم اخلاقی را مطرح می کند. . بحث در مورد مفاهیم و اطلاعات بیشتر در مورد ساختار مفاهیم پیچیده اخلاقی برای ارسطو و نحوه کسب تدریجی آنها توسط درک فردی فراهم می کند.
منطق ذات‌گرایی: تفسیری از قیاس وجهی ارسطویی [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Paul Thom (auth.)
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
Springer Netherlands,
چکیده :
ترجمه ماشینی: قیاس وجهی ارسطو از زمان تئوفراستوس مورد مطالعه بوده است. اما این مطالعات (به غیر از گلدهی شدید در قرون وسطی) تا حدودی بی ارزش بوده است. قابل توجه است که در دهه 1990 چندین خط تحقیق جدید با مجموعه ای از انتشارات اصلی توسط فرد جانسون، ریچارد پترسون و اولریش نورتمن ظاهر شد. جانسون برای اولین بار معناشناسی رسمی را ارائه کرد که برای بازخوانی قیاس آخرالزمانی مناسب بود. این مبتنی بر یک شهود ساده بود که قیاس وجهی را به متافیزیک ارسطویی پیوند می داد. نورتمن تجزیه و تحلیل مبتکرانه ای را توسعه داد. پترسون پیوندهای (اعم از نظری و ژنتیکی) بین قیاس معین و متافیزیک را با استفاده از تحلیلی بیان کرد که به طور دقیق، نه dere و نه dedicto است. مطالعات خود من در این زمینه به سال 1976 برمی گردد، زمانی که همکارم پیتر روپر و من به طور مشترک مقاله ای با عنوان «قیاس های آپدیکتیک ارسطو» برای بیست و دومین کنفرانس تاریخ منطق در کراکوف نوشتیم. این مقاله حاوی قرائت متمایز از گزاره‌های آخرالزمانی تأییدی خاص بود که من همچنان از آنها حمایت می‌کنم. با این وجود، من نتایج آن مقاله را به اندازه کافی قاطع یا جامع نمی‌دانستم که بتوانم منتشر کنم، و کتاب قیاس من در سال 1981 هیچ توضیحی در مورد قیاس وجهی نداشت. ایده های روزنامه تا سال 1989، زمانی که من مقالات اولیه جانسون و پترسون را خواندم، خفته بود. از سال 1991 شروع به انتشار در مورد این موضوع کردم. به تدریج افکارم جامعیت و نظام مندی خاصی پیدا کرد تا اینکه در سال 1993 توانستم یک ترم تعطیلات را بگذرانم تا پیش نویس این کتاب را بنویسم.
موضوع و معنای متافیزیک در ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Angelo T Costanzo
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه این است که - با توجه به پیشینه نظریه های توسعه قرن بیستم در مورد متافیزیک - مشخص شود که ارسطو متافیزیک را چیست. موضعی که ما از آن دفاع می کنیم معتقد است که ارسطو بین «علم موجود بودن» (آنچه امروز مابعدالطبیعه می گوییم) و «فلسفه اولیه» (یا الهیات) تمایزی قائل شد. موضوع اولی، هستی جهانی است. که از دومی، جوهر اولیه (یا خدا). با این حال، این نقش مضاعف که به فلسفه اختصاص داده شده است، نباید برای نشان دادن دو مرحله متفاوت و خصمانه در تفکر فیلسوف درباره این موضوع ساخته شود، همانطور که مثلاً توسط نظریه های توسعه انجام شده است. آنچه را که نظریات اخیر در تعاریف فوق الذکر از فلسفه متضاد می دانند، ما به عنوان تعاریف سازگار از آن دفاع می کنیم. رابطه همزیستی دومی در فیلسوفی ممکن می شود که، ارسطو به ما می گوید، هم هستی کلی و هم جوهر اولیه را مطالعه می کند (IV 3, 1005a33-bl). علاوه بر این، با توجه به این که جوهر اولیه به علت و اصل همه موجودات عمل می کند، از معلول خود متمایز خواهد بود، چنان که همه معلول ها از علل خود هستند. با توجه به دومی و آنچه در بالا گفتیم، تمایز بین متافیزیک و الهیات را نمی توان از بین بردن اوونز و مرلان، که در نهایت متافیزیک را با الهیات یکی می کنند. علاوه بر بررسی مناقشه فوق، ما همچنین تحلیلی از موضوعاتی را که اساسی‌ترین در متافیزیک ارسطویی هستند، یعنی جوهر و الهیات، شامل می‌شویم.
نظام اخلاقی در کتاب های یشوع بن سیرا، حکمت سلیمان، طوبیا و کتب منسوب به سلیمان در عهد عتیق و مقایسه آن با اخلاق ارسطویی
نویسنده:
نویسنده:رضا کریمی بیستگانی؛ استاد راهنما:حسین حیدری,محمد مشهدی نوش آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
کتاب‌های یشوع بن سیرا، امثال سلیمان، طوبیا، جامعه و حکمت سلیمان که پندهایی حکیمانه و عموماً اخلاقی را به ویژه در باب آداب زندگی روزمره و اخلاق در روابط گوناگون، در اختیار قرار داده اند، در بسیاری از مسائل با یکدیگر توافق نظر دارند، هرچند که موراد اختلافی نیز در میان آن‌ها یافت می شود. در این میان، دو کتاب امثال سلیمان و یشوع بن سیرا، به دلیل گستردگی مطالب و نزدیکی و مشابهت فوق العاده در محتوا، از جایگاه ویژه ای در این پژوهش برخوردارند چراکه این دو کتاب، تنها حکمت نامه‌های تمام عیار و جامعی هستند که موضوعات جزئی و مورد ابتلای بشر را نیز از قلم نیانداخته اند. در بیان مهم‌ترین دیدگاه‌های اخلاقی این متون، به دسته بندی محتوای آن‌ها در زیرمجموعه هایی با عناوین «اخلاق خانواده» - شامل اخلاق برقراری ارتباط با والدین، آداب تربیت فرزندان و اخلاق زناشویی و همسرداری -، «اخلاق دوستی»، «اخلاق احسان» و «اخلاق در روابط اجتماعی» - شامل آداب سخن و آداب معاشرت - خواهیم پرداخت. بدین ترتیب، آموزه‌های اخلاقی و دیدگاه های این متون را در هر زیرگروه، بیان و مقایسه کرده، تلاش خواهیم کرد تا مهم‌ترین فضایل و رذایلی را که این متون بدانها توجه داشته‌اند، در ابتدا، در زیر مجموعه های بالا و سپس ذیل سه گروه فضایل و رذایل شناختی، رفتاری و عاطفی با یکدیگر مقایسه کنیم. پس از به دست آوردن این اطلاعات، وارد مرحله دوم پژوهش می شویم که در آن، سیستم اخلاقی ترسیم شده در مرحله پیشین را با یکی از کهن ترین کتاب‌های اخلاقی جهان -اخلاق ارسطو- مقایسه خواهیم کرد. این پژوهش، آموزه‌های حکمت نامه‌های یهودی را از نظرگاه اخلاق فضیلت ارسطویی (که گسترش آن هم دوره با پیدایش حکمت نامه‌های عهد عتیق بوده است)، بررسی خواهد کرد. از این نقطه نظر، نظام اخلاقی این متون، گونه ای «اخلاق فضیلت گری ارسطویی» است، که محتوای آن از دو منبع شریعت و حکمت، سرچشمه می گیرند. هدف حکمت نامه‌ها پاسبانی از سنت و شریعت یهودی در مقابل تهاجم فرهنگ و دین یونانی در دوران هلنی است، بااین‌حال، رسوخ حکمت، اخلاق و فرهنگ یونانی و ارسطویی در این آثار مشهود است. این مشابهت که در ساختار و محتوای حکمت نامه‌ها به چشم می خورد، مقایسه‌ی آموزه‌های اخلاقی این متون را، بااخلاق ارسطویی امکان پذیر خواهد ساخت. در این تحقیق، مسائلی چون حکمت، اعتدال، سخاوت، بزرگ‌منشی، عدالت، دوستی و ... در حکمت نامه‌های یهودی، از نظرگاه کتاب اخلاقی ارسطو، مورد مقایسه و ارزیابی قرار خواهند گرفت.
سعادت و نحوۀ تحصیل آن در آثار اخلاقی ارسطو
نویسنده:
نویسنده:حوریه باکویی کتریمی؛ استاد راهنما:حسن فتحی,سیدمجید صدرمجلس؛ استاد مشاور :علی‌اکبر عبدل‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
امر مشترک در تمامی آثار اخلاقی ارسطو «سعادت» (ائودایمونیا) و نحوۀ دست‌یابی بدان است. ارسطو در بررسی مفهوم سعادت آن را با مفهوم «خیر» پیوند می‌زند و با توجه به فضیلت به عنوان خیر درونی و بهترین حالت نفس، سعادت را به «فعالیت فضیلت‌مندانه» تعریف می‌کند. در واقع ارسطو با پرداختن به علم‌النفس و توجه به فضیلت اجزای عاطفی و عقلانی نفس می‌کوشد تا به تعریف نهایی «سعادت» و «فعالیت فضیلت‌مندانه» دست یابد. فضیلت جزء عاطفی نفس همان «فضیلت اخلاقی و عملی» است که نتیجۀ عادت‌های درستی هستند که در طی زمان و در پی تعلیم و تربیت بدست می‌آیند و موجب می‌شوند تا شخص در مواجهه با یک موقعیت خاص پاسخ‌های انفعالی مناسب ارائه دهد. اما این امر هنگامی محقق می‌شود که شخص بتواند به حدوسط دست یابد. دست‌یابی به حدوسط از طریق معیارِ سازگاری با اصول عقلانی تعیین می‌شود. شخص از طریق «فضیلت عقلانی» به عنوان فضیلت جزء عقلانی نفس، می‌تواند به حقایق عملی و نظری دست یابد. دست‌یابی به حقیقت عملی به جهت ارتباط آن با امور خوب انسانی، از طریق «فرونسیس» ممکن می‌شود. بر اساس فرونسیس شخص به ارزیابی انجام عملی خاص قادر است. دست‌یابی نفس به حقیقت نظری از طریق «سوفیا» صورت می-گیرد. پیوند سعادت با مفهوم خیر، ارسطو را بر آن می‌دارد که در سعادت آدمی جایگاهی را به خیرهایی بیرونی، مانند ثروت، تندرستی، بختِ نیک و ... اختصاص دهد. از این‌رو در اندیشه اخلاقی وی این خیرها به عنوان ابزار و شرط سعادت مطرح می‌شوند و در کنار خیرهای درونی نفس، یعنی فضیلت اخلاقی و فضیلت عقلانی موجب سعادت‌مندی انسان می‌شوند. اما در آثار اخلاقی ارسطو، تعریف یکسانی از سعادت ارائه نمی‌شود. در اخلاق نیکوماخوس سعادت با «تئوریا» به عنوان یکی از فضایل عقلانی و در دو اثر اخلاق ائودموس و اخلاق کبیر با مجموع فضایل اخلاقی و عقلانی یکی دانسته شده است. این امر با تفکیک میان مخاطبان او در این سه اثر قابل فهم است. مخاطب اخلاق نیکوماخوس فیلسوفی است که در ساحت نظر زندگی می‌کند، مخاطب اخلاق ائودموس فیلسوفی است که شهروند پولیس است و مخاطب اخلاق کبیر انسان شهروند پولیس می‌باشد. از نظر ارسطو دست‌بابی به سعادت وابسته به عوامل متعددی است که می‌توان آنها را در ذیل دو عنوان کلی «تعلیم و تربیت اخلاقی» و «عقلانیت» جای داد. جریان تعلیم و تربیت اخلاقی از خانواده آغاز می‌شود و سپس از طریق آداب و رسوم جامعه و قوانین حاکم بر آن تداوم می‌یابد. عقلانیتی که دست‌یابی به سعادت را ممکن می‌سازد خودش را از طریق فرونسیس و فلسفه آشکار می‌سازد. فرونسیس در پرتو شناخت زندگی نیک امکان تصمیم‌گیری برای انجام عمل و انتخاب بهترین ابزارها برای انجام آن را ممکن می‌سازد و فلسفه برای ما دلایل درست را برای فضیلت‌مندی و فضیلت‌آمیز بودن یک عمل فراهم می‌سازد. ارسطو با طرح مساله «آکراسیا» یا ضعف اراده نشان می‌دهد که با وجود بهره‌مندی از تعلیم و تربیت خوب و شایسته، ممکن است توانایی بر فضیلت و عمل فضیلت‌مندانه در فرد و جامعه تحقق نیابد. به نظر ارسطو هنگامی که انفعالات نفس نیرومند و شدید شوند، علاقه شخص برای انجام عمل فضیلت‌مندانه به حداقل می‌رسد یا کاملاً ازبین می‌رود. از این‌رو تنها کسانی که در پرتو تربیت درست و عقلانیت، به درک درستی از خیر و زندگی نیک دست یافته‌اند به امیال و انفعالات نفسانی خود اجازه سرکشی از عقل و فضیلت‌مندی را نمی‌دهند. این رساله از شش فصل تشکیل یافته است. در فصل اول به کلیات و پیشینه بحث سعادت می پردازیم. چالش‌های مطرح‌شده در خصوص اصالت و تقدم و تاخر میان آثار اخلاقی ارسطو، موجب شد تا فصل دوم به بحت ترتیب تاریخی آثار وی اختصاص یابد .در فصل سوم تعریف سعادت با توجه به مولفه‌های آن مورد ارزیابی قرار گرفت و در فصل چهارم به بررسی عوامل موثر در تحصیل سعادت پرداخته‌ایم. در فصل پنجم با توجه به محتوای رساله اخلاق کبیر ارسطویی بودن آن تایید می‌شود و در نهایت در فصل ششم به این نتیجه دست یافتیم که ارسطو در آثار اخلاقی خود سعادت را با توجه به نگاهی که به ساحت‌هایی که انسان در آن زندگی می‌کند، تعریف کرده است.
مابعدالطبیعه تعریف: مسائل تعریف در کتاب زتا و اتای مابعدالطبیعه ارسطو
نویسنده:
علیرضا عطارزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این مقاله بازسازی مسائل و پاسخ هایی است که ارسطو در زتا و اتا از مابعدالطبیعه درباره ی تعریف مطرح می کند. پیشفرض اساسی ارسطو در این جا اجزاء داشتن تعریف و تناظر آن با ذات یا صورت است. همین پیشفرض به مسائل اصلی مطرح شده در زتا و اتا می انجامد. این مسائل مترتب بر یکدیگر هستند و پاسخ به هر یک به مسأله ی دیگر می انجامد. مطابق بازسازی این مقاله، ارسطو با چهار مسأله ی اصلی امور برهم نهاده، وحدت تعریف، ماده به عنوان جزئی از تعریف و کلیت تعریف رو به روست. اگر تعریف باید دارای اجزاء باشد، میان اجزاء نیز وحدت نیاز است. این اجزاء داشتن و در عین حال وحدت را چه چیزی تضمین می کند؟ پاسخ ارسطو ماده است. حال ارسطو با مسأله ی توجیه ورود ماده به تعریف رویاروست، چراکه ماده نامعقول است. برای حل این معضل، باید ماده را به نحو کلی‌شده و نامتعین لحاظ کنیم و این خود به آخرین مسأله، یعنی کلیت تعریف، می انجامد.
صفحات :
از صفحه 175 تا 192
ارسطو و اصل ماخ
نویسنده:
سید سعید میراحمدی ، سید امیر سخاوتیان ، مجید محسن‌زاده گنجی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از آنجا که ارسطو امکان وجود فضایی مستقل از اجسام (فضای مطلق) را نفی کرده است، بنابراین روشن است که به عقیده وی، حرکت نسبت به فضای مطلق (حرکت مطلق) امری غیرممکن است. اما آیا ارسطو توانسته است بدون استفاده از مفاهیم فضا و حرکت مطلق، تبیینی سازگار از حرکت ارائه کند—آن چه که در نظریه نسبیت عام نیز محقق نشده است؟ آیا تبیین ارائه شده از سوی وی برای حرکت با اصل ماخ (نسبی بودن حرکت) سازگار است؟ جهت پاسخ به این پرسش‌ها ضرورت دارد تا نسبت نظریۀ ارسطو با اصل ماخ بررسی گردد. این نوشتار نشان می‌دهد که تبیین ارسطو از «حرکت»، اصل ماخ را ارضا نمی‌کند. به علاوه، روشن می‌شود که علی‌رغم تلاش ارسطو جهت حذف مفاهیم فضا و حرکت مطلق از فیزیک، نظریه ایشان به طور کامل عاری از این مفاهیم نیست. به عبارت دیگر، نشان داده می‌شود که نظریة ارسطو در تبیین حرکت وضعی (چرخشی)، دچار ناسازگاریِ درونی است. پژوهش حاضر، داده‌ها را به صورت کتابخانه‌ای جمع‌آوری و به صورت توصیفی-تحلیلی بررسی می‌نماید.
صفحات :
از صفحه 181 تا 203
  • تعداد رکورد ها : 1509