آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1007
مبانی فلسفی نظام سیاسی در اندیشه اسلامی (فارابی، امام خمینی«ره» )
نویسنده:
محمد شمس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام سیاسی در اسلام بر مبنای برهانهای عقلی وفلسفی استوار است بنابراین تبیین ابعاد فلسفی ولایت فقیه وجایگاه آن مستلزم بازخوانی تمامی نظریات سیاسی بخصوص نظریات سیاسی نزد فارابی، خواجه نصیر الدین طوسی، صدر المتالهین شیرازی وهمچنین علامه نائینی تا امام خمینی(ره) که نظریات همه آنها تشکیل دهنده هسته نظام سیاسی – اسلامی وولایت فقیه میباشد. فلسفه بهترین وشاید تنهاترین راه جهت ایجاد یک منظومه ای سیاسی محکم ومتداوم است. همچنین در بازخوانی متون دینی وفلسفی رابطه نزدیک ومحکم میان این دو عنصر دیده میشود واینکه دو تصویر دین وفلسفه برای یک حقیقت است که تجلی آن در یک منظومه سیاسی میباشد که پایه آن اسلام است که فارابی آن را مدینه فاضله، وامام خمینی (ره) آن را مدینه اسلامی نام گذاشتند. هرچند فارابی برای اثبات نظریه خود به فلسفه مراجعه نمود، امام خمینی (ره) نیز به متون دینی شامل آیه ، حدیث، وعقل در فهم آنها رجوع کرد وآنها را ابزار اصلی تفکر خود قرار داد که البته ، در اصول عقلی این منظومه های سیاسی مشترکات بسیاری داشتند. نظام سیاسی در اسلام ، یعنی ولایت فقیه زائیده ای انبیاء الهی است، از آن جهت که ولایت فقیه ادامه امامت ونبوت است، اما فهم واجرای آن بشری است ونتیجه ای نظریات فلاسفه ومتکلمین مسلمانان میباشد. همچنین تجربه نظام جمهوری اسلامی در عصر حاضر، تفکر سیاسی اسلامی به ویژه همخوانی میان نتاج دینی وانسانی وتبیین رابطه حکومت دینی ومردم را غنا بخشید
نقدی بر نظریه ی اصالت وجود و عینیت ماهیت
نویسنده:
احمد شه گلی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«اصالت وجود» یکی از بنیادی‌ترین و اساسی‌ترین ابتکارات صدرالمتألهین‌ است که بسیاری از مباحث فلسفی تحت تأثیر آن رنگ دیگری به خود گرفته‌ است. با همه وضوح این مسأله در نزد ارباب حکمت متعالیه، گاه تقریرهایی‌ نامشهور از اصالت وجود ارائه می‌شود. آن‌چه این تفاسیر در باب «ماهیت» می‌گویند طیفی است از «سراب محض» بودن تا «عینیت». براساس تقریر نامشهور از اصالت وجود، هم‌چنان ‌که وجود اصالت و تحقق‌ دارد ماهیت نیز عینیت دارد، ولی ماهیت به نفس وجود، عینیت پیدا کرده و به‌ یک مصداق واحد موجودند. قائل این قول‌ معتقد است که این تفسیر، مراد و مرضی صدرالمتألهین است. در این مقاله برآنیم تا با بیان تفصیلی محل نزاع، مراد صدرالمتألهین را روشن کرده و ادله و براهین مختلف تقریر مشهور را نقد و بررسی کنیم.
صفحات :
از صفحه 61 تا 84
قراءات فكرية ملتزمة
نویسنده:
محمدجعفر شمس الدين
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الهادی,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی انتساب اثر منطقی المهجه به ابن سینا
نویسنده:
زینب برخورداری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اثر منطقی المهجه در برخی فهرست نگاری ها از آثار منطقی، به ابن سینا نسبت داده شده است. از آن جا که فهم تطور منطق سینوی در گرو شناسایی و بررسی تمامی آثار منطقی وی است مساله پژوهش حاضر بررسی صحت و اعتبار این انتساب است. در بررسی استناد هر اثر به مولفی، از روش های بررسی دست نویس ها و مستندات تاریخی، بررسی ساختاری، و تحلیل محتوایی می توان بهره جست. در مستندات تاریخی و دست نویس های المهجه مطلب قابل استنادی که موید انتساب یا عدم انتساب اثر به ابن سینا باشد به دست نیامد. بر مبنای تحلیل ساختاری، ساختار اثر متعلق به هیچ یک از سبک های منطق نگاری نیست و حتی در سیر تحولات منطق سینوی با لحاظ این که شیخ الرئیس در منطق نه بخشی آثاری دارد و آغازگر منطق دوبخشی است، جای نمی گیرد. در تحلیل محتوایی علاوه بر وجود کلماتی که در سایر آثار منطقی ابن سینا به چشم نمی خورند و اغلاط منطقی، مواردی متفاوت با آن چه در آثاری که انتساب قطعی به ابن سینا دارند به دست آمد که فرضیه عدم انتساب رساله به شیخ الرئیس را تایید می کند.
صفحات :
از صفحه 11 تا 21
سنجش و ارزیابی مولفه‌های ارسطویی نظام اخلاقی فارابی و ابن سینا بر مبنای کتاب اخلاق ایودایمونی فارابی و ابن سینا اثر جین ماتیلا
نویسنده:
حسن شیرعلی؛ استاد راهنما: حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور: قاسم پورحسن درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی و نقد دیدگاه الجابری به فارابی و ابن سینا در موضوع فلسفه و دین
نویسنده:
علی پیری؛ استاد راهنما: قاسم پورحسن؛ استاد مشاور: حسین کلباسی، حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بازخوانی فلسفه اسلامی از پیشینه‌ای نیرومند در درون متفکران اسلامی برخوردار نبوده و عمدتا مستشرقان کوشیدند تا خوانشی از میراث عقلی اسلامی صورت دهند. در دوره معاصر برخی از محققان و مورخان جهان عرب، یا تحت تاثیر تلاشهای مستشرقان و یا در پرتو مخالفت با آنان دست به بازخوانی فلسفه اسلامی زدند. خوانش ابراهیم مدکور، مصطفی عبدارازق، فضل‌الرحمان، محمد ارکون، محمد عابد الجابری، و حسن حنفی بخشی از کوششهای محققان عرب در باره جریان فلسفی دنیای اسلام محسوب می‌شود. بازخوانی جابری به سبب خصلتهای خاص این نوع از فهم، یکی از بازخوانی‌های مهم محسوب می‌شود اما در عین حال از اشکالات و اشتباهات بسیاری رنج می‌برد. وی با تدوین آثاری در حوزه فکر و فلسفه اسلامی ، تاثیرات زیادی از خود برجای گذاشته است. مدعیات او در باره دو بخشی بودن فلسفه اسلامی و تاکید بر مشرق و مغرب اسلامی، توجهات و در عین حال نقدهای بسیاری را برانگیخت. وی در بیشتر آثار خود دست به خوانشی انتقادی از فارابی و ابن سینا و بطور کلی فلسفه اسلامی در مشرق زده و آنرا بواسطه طرح نظریه سازگاری دین و فلسفه، در درون رویکرد ایدئولوژیک قرار داده است. در مقابل از ابن رشد به سبب شرح غیر نقادانه ارسطو و بازگشت به عقل ارسطویی دفاع کرده است. جابری دو اثر مستقل در باره بازخوانی و با نام بازخوانی فلسفه در مشرق و مغرب اسلامی تدوین کرده و مشرق و مغرب اسلامی را در دو کتاب خود دو بخش متمایز و حتی کاملا متفاوت پنداشته است. در بازخوانی فلسفه در شرق اسلامی، دست به بررسی و البته کاملا نقادانه سلبی از فارابی، ابن سینا، سهروردی و حتی غزالی زده و مهمرین نقد بر فارابی و ابن سینا را گسست از ارسطو و گرایش آندو به سازگاری بخشیدن میان حکمت و شریعت دانسته است و نتوانست به سبب خوانش نادرست دریابد که شالوده فلسفه فارابی و ابن سینا را همین گسست معرفتی از سنت یونانی و استقلال بخشیدن به فلسفه و تفکر عقلی شکل می‌دهد. جابری بجای خود عقل بر عقل عربی تاکید کرده و نتوانست بنیانهای عقل فلسفی فارابی و ابن سینا را دریابد. پژوهشهای جابری در باره فلسفه اسلامی و بطور خاص در باره ایندو فیلسوف کاستی‌های چشمگیری داشته و بر مفروضات کاملا نادرستی استوار است گرچه پیش از او بسیاری از محققان جهان عرب نیز فلسفه اسلامی را در درون عقل عربی بررسی کرده و بر آن نام مجعول فلسفه عربی داده‌‍اند. آثار و دیدگاههای جابری در باره فلسفه اسلامی و نوع بازخوانی او از فیلسوفان اسلامی، چندان بنحو صحیح در ایران خوانده نشده و مورد نقد اساسی قرا ر نگرفته است. در این رساله قصد داریم مدعیات اصلی جابری در باره فلسفه اسلامی، فارابی و ابن سینا و حکمت مشرقی، و نیز ابن رشد و بالاخره مسئله تلفیق حکمت و شریعت را مورد بررسی و نقد قرار دهیم.
بررسی ادراک حسی از منظر فارابی، ابن‌ سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زینب طالبی دولت‌آبادی؛ استاد راهنما: قاسم پور حسن درزی؛ استاد مشاور: محسن حبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در تمامی دوره های فلسفه اسلامی یکی از مهمترین سوالهای فلسفی، پرسش از چگونگی کسب معرفت بوده است؛ حس، تجربه، عقل، فطرت و کشف و شهود ابزارهایی هستند که هر یک از فلاسفه برای کسب معرفت به یک یا چند مورد از آنها توجه کرده‌اند. در این میان ادراک حسی به عنوان اولین مواجهه آدمی با عالم خارج، جایگاهی متفاوت دارد لذا در این پژوهش با هدف بررسی ارزش معرفتی ادراک حسی، به واکاوی نظریات سه فیلسوف مهم این حوزه یعنی فارابی، ابن سینا و ملاصدرا پرداخته و نقش نفس در این نوع ادراک از منظر این سه فیلسوف بررسی شده است. در پژوهش حاضر و برای مقایسه ی بهتر، با ابزار تحلیل و توصیف بحث ادراک حسی در آثار مکتوب هر سه فیلسوف را بررسی کرده و دریافتیم که فارابی و ابن سینا ادراک حسی را مبدا معرفت بشری دانسته و نقش بنیادینی برای این نوع ادراک در کسب معرفت قائل بوده اند، در حالی که صدرا تاثیر اشیاء خارجی در حواس انسان را تنها به عنوان نقطه‌ی شروع ادراک لحاظ کرده است و نه خود آن؛ وی با توجه به مراتب عالم، ادراک حسی را که برگرفته از عالم ماده است، پایین ترین مرتبه ادراک تلقی کرده ، تا جایی که آن را مشوب به عدم و فقدان دانسته و در نهایت اساسا در زمره‌ی ادراک و معرفت نیاورده است. در مقابل فارابی و ابن سینا برای ادراک حسی ارزش و اعتبار ویژه ای قائل بوده اند، و علاوه بر آن ادراک حسی را محدود به قوای ادراکی نکرده، و در قدمی فراتر، آن را از اعمال خود نفس -و نه قوای آن- دانسته اند. فارابی و ابن سینا در بحث معرفت، معرفت حصولی را مبنای خود قرار داده، و در تبیین آن نقش بنیادینی برای نفس قائل شده اند. ایشان نفس را تنها به عنوان محل حلول صورت ها ندانسته، بلکه آن را فاعل ادراک و دارای شأن صدور و خلق صورت ها نیز دانسته اند. صدرا نیز به پیروی از آن دو، به حیث انشایی نفس معتقد بوده و ابزار ها، قوا و زمینه های ادراکی را تماما از معدات ادراک دانسته است. اما با توجه به اینکه هرسه فیلسوف در تجرید و صدور حکم برای ادراکات از جانب نفس مشابهت هایی دارند، وجه تمایز آنها در این است که ملاصدرا تمامی ادراکات را به معرفت حضوری ارجاع داده است حال آن که فارابی و ابن سینا از نقش معرفت حصولی در ادراک سخن می گویند و این تفاوت باعث شده تا گمان آن رود که دو فیلسوف مقدم، نقش انشائی نفس در ادراک را انکار کرده اند.همانطور که در بیان فوق مشخص است در بحث ارزش معرفتی و همچنین فاعلیت نفس در ادراک حسی، نوعی بی توجهی و یا کج فهمی در آراء پیش از ملاصدرا صورت گرفته است، در حالی که هر دو فیلسوف مقدم بر صدرا، یعنی فارابی و ابن سینا، نه تنها در نظریات خود نقش بنیادینی برای ادراک حسی در شکل گیری معرفت ذکر کرده اند بلکه شاکله‌ی کسب معرفت را نیز بر دریافت های نفس استوار نموده اند. در پژوهش حاضر این مطلب به صورت کامل و با استناد به مکتوبات هر سه فیلسوف بررسی شده است.
تحلیلی انتقادی پیرامون تجرد نفس و بقای آن، با توجه به آراء ارسطو، فارابی و ابن سینا
نویسنده:
حسین قلی زاده قپچاق؛ استاد راهنما: قاسم پورحسن؛ استاد مشاور: حسین کلباسی، حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در سنت تاریخی فلسفه همواره اعتقاد بر این بوده است که فارابی و ابن سینا در موضوعات مختلف فلسفی بخصوص مبحث « تجرد نفس و جاودانگی آن» پیرو ارسطو بوده اند. در مخالفت با این نگرش چهار مسأله از مسائل مهم مرتبط با مبحث نفس یعنی «تعریف نفس، جوهریت آن، مراتب عقل و ادله تجرد نفس» جهت فهم نظر آنها پیرامون تجرد و جاودانگی نفس مورد مداقه و بررسی قرار گرفته است، بنابراین بررسی خود این مسائل و پی بردن به وجوه اشتراک و افتراق فلاسفه ی مذکور در این زمینه هدف اصلی این رساله را تشکیل نمی دهد؛ بلکه رویکرد اصلی بر این بوده است که با تحلیل این موضوعات بتوانیم نظر آنها را در مورد تجرد و بقای نفس استنباط نماییم . به این منظور با بررسی و تحلیل دقیق تعریف نفس، معنای جوهر و تقسیم بندی آن و با توجه به جنبه‌ی معرفت شناسی عقل و مراتب آن و همچنین با ذکر براهینی که هر سه فیلسوف برای تجرد و جاودانگی نفس بیان داشته‌اند به این نتیجه رسیدیم که برخلاف اشتراک ظاهری و روبنایی مباحث و موضوعات که لازمه‌ی طبیعت هر علمی است، مبنای این دو فیلسوف مسلمان ایرانی با ارسطو و بعضا با همدیگر متفاوت است به نحوی که در مجموع از آراء ارسطو تجرد و بقای نفس فهمیده نمی‌شود، در حالی که فارابی و ابن سینا با الهام از آموزه های دینی و با اتکاء به تفطن ذاتی و تلاش کم نظیر خود، مبنای متفاوتی را در پیش گرفته و تجرد و جاودانگی نفس را به اثبات رسانده اند;
عرفان شریعت: از تعارض تا گفتگو گونه شناسی ارتباط میان عرفان و شریعت
نویسنده:
علی شیخ الاسلامی، ابوالفضل تاجیک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه میان عارفان و متشرعین - به نمایندگی فقها - در طول تاریخ تمدن اسلامی، رابطه‌ای پر فراز و نشیب بوده است. تلقی عارفان از شریعت نیز به همین منوال با نوسانات مختلفی همراه بوده است. برخی از اهل تصوف، حقیقت را همان شریعت می‌دانند (وحدت‌انگاران) و برخی دیگر حقیقت را ورای شرع و قانون می‌انگارند و حضور شریعت را مخلّ ظهور طریقت و تصوف می‌دانند (معارضان). برخی گروه‌های دیگر نیز با اصالت دادن به هر یک از دو گفتمان، معتقدند نبایستی هیچ‌یک در حریم دیگری ورود کرده و هر یک متکفل سامان دادن به بخشی از نیازهای این‌جهانی و آن‌جهانی فرد است (استقلال‌اندیشان). گروه دیگری نیز فارغ از آنکه خود به کدام‌یک از دو گروه وحدت‌اندیش یا استقلال‌اندیش معتقدند، در پی ایجاد گفت‌و‌گو میان این دو گفتمان پرقدرت فرهنگ و تمدن اسلامی‌اند و معتقدند چنانچه بتوان با گفت‌و‌گو و برقراری آتش‌بس میان این دو گروه پتانسیل‌های موجود در هر یک را به فعلیت رساند، فرهنگ و تمدن اسلامی شاهد یک جهش عظیم رو به جلو، هم در جهات مادی و هم در سمت‌و‌سوی معنوی خواهد بود (گفتگو). این مقاله می‌کوشد تا آرای جریانات مختلف فکری اسلامی را ذیل یکی از این چهار گروه دسته‌بندی نماید.
صفحات :
از صفحه 51 تا 73
  • تعداد رکورد ها : 1007