مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
تاریخ عرفان روانشناسی عرفان عارفان عرفان اسلامی عرفان تطبیقی عرفان شرقی عرفان مسیحی عرفان های نوظهور عرفان یهودی فلسفه عرفان (فرا عرفان)
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1265
بررسی دیدگاه ویلیام رو در باب حجیت معرفت شناختی تجربه ی دینی
نویسنده:
عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
برهان تجربه‌ی دینی از براهین مهم اثبات وجود خداوند است. ریچارد سوینبرن، فیلسوف و متأله معاصر، و به تبع او برخی فیلسوفان دیگر، حجیت معرفت شناختی تجربه‌ی دینی را مبتنی بر دو اصل می دانند: اصل گواهی و اصل ساده‌باوری. از این دو، اصل ساده‌باوری محل مناقشه ی برخی معرفت‌شناسان از جمله «ویلیام رو» است. ویلیام رو معتقد است که در ادراک حسی، به دلیل وجود روش‌های بازرسی، تجارب مطابق با واقع از غیر آن (وهمی و خطایی)، تشخیص‌پذیر است. از این رو، اصل ساده باوری را می‌توان در این نوع ادراک به کار گرفت، در صورتی که در تجربه‌ی دینی، به دلیل فقدان روش‌های بازرسی، امکان تشخیص تجارب واقعی از غیر آن نیست، بنابراین نمی‌توان از این اصل در تجربه‌ی دینی بهره برد. ناتوانی در به‌کارگیری این اصل در تجربه‌ی دینی، به منزله‌ی مخدوش بودن برهان تجربه‌ی دینی از منظر ویلیام رو است. در این مقاله، ضمن ارائه‌ی صورت‌بندی ای از اصل ساده‌باوری، برهان تجربه‌ی دینی و نقد ویلیام رو، نشان می دهیم که در تجربه‌ی دینی نیز مانند ادراک حسی، روش‌های بازرسی وجود دارد و از این رو می توان اصل ساده‌باوری را در تجربه‌ی دینی نیز به کار گرفت و بدین ترتیب، برهان تجربه‌ی دینی، برهانی دفاع‌کردنی برای اثبات وجود خداوند است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 14
ارتباط بین هوش معنوی، آگاهی و گرایش‌های عرفانی
نویسنده:
زهره لطیفی, عظیمه عبداللهی, حمیدرضا صادقی و نسیم استکی آزاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر؛ بررسی ارتباط بین هوش معنوی؛ بررسی سطح آگاهی و گرایش به عرفان اسلامی و عرفان‌های کاذب در دانشجویان بوده است. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این تحقیق کلیه دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1390ـ1391 در دانشگاه‌های اصفهان، صنعتی و پیام نور استان اصفهان هستند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای استفاده شده است. حجم نمونه متشکل از 200 نفر شامل 100 دختر و 100 پسر بوده است. برای جمع‌آوری اطلاعات از سه پرسشنامه: سنجش هوش معنوی، آزمون خود ساخته بررسی آگاهی و گرایش دانشجویان در مورد عرفان‌های کاذب و عرفان حقیقی و نوع مطالعات دانشجویان مربوط به عرفان استفاده شده است. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون t و r نشان داد که بین نمره هوش معنوی و گرایش به عرفان حقیقی و همچنین بین هوش معنوی و آگاهی از عرفان، همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. میزان گرایش دانشجویان به عرفان حقیقی بیشتر از عرفان‌های کاذب است. هرچه میزان سن شرکت‌کنندگان افزایش یافته، گرایش آنان به عرفان حقیقی بیشتر و در مقابل گرایش آنان به عرفان‌های کاذب کاسته شده است .بین میزان آگاهی و گرایش دانشجویان دختر و پسر نسبت به عرفان حقیقی (اسلامی) تفاوت معناداری وجود ندارد. میزان شناخت کتاب‌های عرفان حقیقی و عرفان کاذب در بین دانشجویان پسر بیشتر از دختر است. بنابر نتایج بدست آمده از این تحقیق کمک به دانشجویان برای بالابردن هوش معنوی موجب کاهش گرایش آنان به عرفان‌های کاذب خواهد بود.
ریشه های رویش و راه های زدایش خرافات در ساحت عرفان
نویسنده:
محمدجواد رودگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خرافه به باورهای باطل و فاقد مبانی علمی ـ عقلانی اطلاق می­شود که با اصول اسلامی در تعارض است و یکی از ساحت­هایی که زمینه­های رویش خرافات در آن از لحاظ نظری و عملی وجود دارد عرفان به معنای عام و عرفان و تصوف اسلامی به معنای خاص است که ریشه­ها و بسترهای آن در این مقاله، تحلیل و تعلیل شد و جهل علمی و جهالت عملی، نقطه مرکزی خرافه­گرایی معرفی شده است. از جمله بحث­های طرح شده، راه­های زدایش خرافات در حوزه عرفان است که معرفی جامع و کامل عرفان ناب اسلامی، ارائه شاخص­های علمی و عملی برای شناخت و نفی خرافات، شناساندن عارفان حقیقی، تعمیق عقلانیت عرفانی و روحیه اجتهادگرایی در آن و ... از جمله آنهاست.
مبانی عقلی عرفان عملی از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدجواد رودگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عرفان عملی يا سير و سلوك اساس عرفان و زيربنای آن است؛ چه اينكه عرفان نظـری بازتـاب و انعكاس عرفان عملی و تعبير و تفسير يافته ها و برون داد سلوك و شهود خواهد بود. عرفان عملی كه در آن، طی مقامات و منازل تا فـتح قلـه هـای بلنـد كمـال در جهـت قـرب و وصال صورت می گيرد، براساس آموزه های اسلام ناب محمـدی دارای مبـانی عقلـی اسـت كه علامه طباطبايی به استخراج و تبيين آنها پرداخته و در مقاله حاضر بر اسـاس ديـدگاه وی كـه در رساله الولايه انعكاس يافت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است كه عبارتند از: امكـان راه- يابی به ملكوت، معرفت نفس شهودیی، ولايت گرايی و شريعتمداری براساس ظاهر و باطن آن.
صفحات :
از صفحه 37 تا 80
نفس از دید علامه طباطبایی
نویسنده:
زهرا حاجیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هم طرازی خود شناسی با خدا شناسی درآموزه های دینی نشان دهنده جایگاه رفیع این پدیده شگفت انگیز در نطام خلقت دارد.اصل پیدایش انسان وچگونگی آن ، ترکیبنفس با بدن فنای بدن وبقای نفس و... جزء دغدغه های فیلسوفان موحد وغیر موحد بوده که اهتمام فیلسوفان موحد به مسأله نفس انسانی به دلیل اعتقاد به معاد دو چندان است .تحقیق حاضر به بررسی دیدگاههای علامه طباطبائی دررابطه با نفس می پردازد.از آنجایی که معرفت نفس نظر انسان رابه حقیقت وجودی خویش می اندازد وانسان رااز حجاب نسبت ها وکثرت ها آزاد می کند،به خودی خود یک نوع سیروسلوک از کثرت به وحدت است و در همین رابطه می توان گفت که معرفت نفس مقدمه ورود به عرفان است.شیوه آشنایی انسان با بعد نفسانی خود در اندیشه علامه، پی بردن به حقیقت انسان است.منشأ اندیشه های علامه در این حوزه آیه کریمه"یا ایاالذین امنوا علیکم انفسکم"می باشد که آن را کلید شناخت نفس وسلوک معرفی می کند. علامه در مباحث خود حتی در تفسیر المیزان، بنای فلسفی را تکیه گاه اصلی نظرات خود قرار داده است .ما دراین تحقیق به بررسی نظرات علامه در آثار مختلف ایشان می پردازیم.در این تحقیق در بخش اول به تعریف نفس،و در بخش دوم دلایل اثبات نفس را مطرح می کنیم،در بخش سوم اوصاف نفس،ودر بخش چهارم رابطه بین نفس وبدن را بررسی می کنیم،در بخش پنجم به قوای نفس ودر بخش پایانی به بحث در باره رابطه میان خودشناسی وخدا شناسی می پردازیم.
عرفان و قدرت سیاسی
نویسنده:
ولی محمد احمدوند
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معلول شرايط تاريخی، اجتماعی دانستن عرفان، نفی رابطه عرفان و قدرت سياسی، مخرب دانسـتن این رابطه در صورت وجود، سه وجه سلبی ديدگاه های منتقدان در قبـال رابطـه عرفـان و قـدرت سياسـی اسـت. بـه نظـر مـی رسـد ايـن ديـدگاه هـا پـيش از اينكـه معلـول پژوهشـی آزاد و رهـا از پيش فرض های ذهنی باشـند، درگيـر تنگناهـای متـدولوژیک و معرفتـی انديشـه غربـی بـوده انـد. پیش ساخته هايی ذهنی كه با تطبيق بی قواره مسئله بومی-اسلامـی با تجربيات انديشه ای ـ اجتماعی غربی مسير تحلیل را به اشتباه می برد. از این رو، نگارنده در این مقالـه ضـمن نقـد ايـن ديـدگاه هـا قائل به نسبت وجودی بین عرفان در وجوه انديشه ای و اجتماعی با قـدرت سياسـی اسـت. نسـبت وجودی بدین معناست كه وقوف بر حقيقت تكلیف سیاسی برذمه عارف می گذارد.
صفحات :
از صفحه 203 تا 219
طرح و نقد رویکردهای عرفان ستیز و عرفان گریز معاصر (نقد آراء دشتی، کسروی...)
نویسنده:
شکوفه نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در تعریفی از عرفان (‌با توجه به اینکه جامع و مانع نیست‌) می توان گفت‌، عرفان جریانی است معرفت بخش که شامل تجربه‌هایی شهودی‌، همراه با کشف و اشراق است‌. این امر ادراکات و دریافت‌هایی را برای عارف در پی دارد که می توان آن را معرفت عرفانی نامید‌. معرفتی که مسیری متفاوت از علم را -که بیشتر با برهان و استدلال سرو کار دارد - طی می کند‌. بیان اینگونه تجربیات و دریافت‌ها و معارف عرفانی نیز از طریق زبانی غیر مستقیم (‌استعاری‌، رمزی‌، تمثیلی‌)‌، اشاری و روایی که از ویژگی‌هایزبان عرفانی است‌،صورت می گیرد‌.این جریان مانند هر جریان فکری دیگری‌، طرفداران و مخالفانی پیدا می کند که هرگونه افراط و تفریط از هردو سو‌، خواسته یا ناخواسته‌، می تواند آن را به بیراهه بکشاند‌. مخالفت و ستیز با عرفان و تصوف در دوران گذشته از جانب قدما (فقها‌، متکلمین و فلاسفه) همواره وجود داشته است و هریک به سهم خود و از دیدگاه فکری خود به مخالفت یا نقد آن پرداخته‌اند. در دوران معاصر و پس از مشروطه نیز با نقد‌ها یی روبه رو می شویم که با برداشتی اجتماعیاز عرفانو مخالفت با زمینه‌ها، شرایط‌، ویژگی‌ها و کارکرد‌های آن‌، این جریان را منحصر در نحوه بودن و ماهیت آن در دورانی خاصاز لحاظ تاریخی‌، فرهنگی و... بررسی کرده‌اند، بدون اینکه اصل وجودآن را در نظر بگیرند‌. بنابر این مطابق با آن شرایط خاص تعریفی از عرفان ارائه داده‌اند که این جریان را به نوعی تقلیل گرایی می کشاند‌. علاوه بر این، عده ای بدون آگاهی از منطق و معرفت و زبان ویژه عرفانو عدم آشنایی با نقش و کارکرد آن دچار بدفهمی یا کج فهمی در بعضی از مسائل این پدیده (از جمله بخش‌هایی که با عقل‌، علم‌، تجربه و آزمایش‌، تناسب و هماهنگی ندارد) شده‌اندو عرفان و عبارات عرفانی را بی‌معنا دانسته‌اند‌.بررسی‌های این منتقدان بر پایه رویکرد‌های علمی، ماتریالیستی، اجتماعی، روان شناختی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و‌... می‌باشد‌. هدف از نوشتن این رساله این است تا با معرفی زبان عرفان و تصوف‌، مانند هر جریاندیگری‌، تا کنون مورد جرح و نقد‌های بسیاری قرار گرفته است‌. عده ای به ویژه طرفداران و پیروان این جریان‌، چه آنهایی که حقیقتا عارف و صوفی بوده‌اند و چه کسانی که کم و بیش با عرفان آشنایی دارند و تعالیمش رامی پسندند‌، با نوعی سرسپردگی مطلق‌، تسلیم محض آن می شوند‌. عده ای نیز به حقیقت عرفان باور دارند اما معتقدند که باید نا خالصی‌هایی را که دامن این پدیدهرا به بعضی‌اندیشه‌های نا صواب آلوده است پاک کرد‌. بسیاری دیگر با تعصب و غرض ورزی‌، تنها به این دلیل که اعتقاد شخصی به این جریانندارند آن را مشربی می دانند که با ادعای حق برای تهذیب و تزکیه انسان‌، به راه باطل رفت‌. بنابراین به یکباره‌، تمامی این جریان را آمیخته از پندار‌های نا صوابی می دانند که به مقصدی جز وادی گمراهی منتهی نمی شود‌. این رساله بر آن است تا با بررسیآثار تعدادی از نویسندگان معاصر‌، که به نقد عرفان و تصوف پرداخته‌اند‌، جنبه‌ها و دیدگاه‌های آنها را که منجر به نوعی رویکرد خاص در نقد یا رد عرفان و تصوف می شود‌، مشخص کند‌. در این رساله‌، به تفاوتی که میان نقد‌های پیشینیان با جریان‌های انتقادی معاصر وجود دارد اشاره شده است‌. همچنین با اشاره به زبان عرفان‌، منطق عرفان و سایر خصوصیاتی که ما را ملزم میکند تا به عرفان از درون سیستم فکری و ساختاری مخصوص به خودش‌، برای فهم و درک آن توجه داشته باشیم‌، به مباحثی در حین نقد آراء پرداخته شده است که از این راه معایب و کاستی‌های این نقد‌ها و بررسی‌ها آشکار می شود‌.عرفان و چارچوب فکری و فرهنگی عرفا‌، نشان دهد که بعضی از منتقدان عرفان به دلیل نا آگاهی و شناخت ناکافی از حوزه عرفان و تصوف‌، نقد‌هایی غیر روشمند داشته‌اند.
تطبیق عقل و عشق در حدیقه سنایی و منطق الطیر عطار
نویسنده:
محبوب محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل و عشق همواره دو ابزار اصلی شناخت و معرفت بوده است از این رو گروهی عقل را وسیله شناخت و معرفت میدانند و گروهی عشق را، و بین این دو گروه همیشه تقابل و تعارض بوده استتحقیق این است که علیرغمِ هم‌مکتب بودنِ آن دو عارف (مراد اشراقی بودنِ آنهاست)، سنایی در دوران پختگی (که حدیقه نیز حاصل دوران پختگی اوست)، عقل را که حکمت مشّائی، به‌عنوان بهترین وسیلۀ شناختِ حقایق، مطرح کرده است، زمانی می‌پذیرد که به آن صبغۀ دینی زده باشد.بسیاری از عارفان، از جمله، «عطار» معتقدند: «عقل» حتی عقلِ انبیا و اولیا، برای رسیدن به حقایق و دقایق غیبی کافی و وافی نیست و «عشق» تنها جوهری است که شناخت خدا را برای آدمی میسّر می‌کند. «سنایی»، به‌خصوص، در «حدیقه» نسبت به «عقل»، نظری حکیمانه دارد و بر این باور است که در صورتی که «عقل» و حتی «عشق» منوّر به نور شرع باشند و هر دو از دین نشأت بگیرند، می‌توانند راهنمای آدمی برای شناخت حقایق باشند. عواملی از قبیلِ روشن كردن اين حقیقت كه عارفان، به‌ویژه، «سنایی» و «عطار» چه برداشتي از دو مقولۀ عقل و عشق دارند و به چه دلیلی آن دو را برابر هم قرار می‌دهند و همچنين روشن كردن جايگاه عقل كلّي و اهميّت آن نزد «سنايي» و «عطار»- كه جوهر انسان است و اينكه اهل تصوف خود، از مُحبّان عقل هستند و عدمِ توجه دقيق به اين مسأله باعث می‌شود كه عشق، دشمنِ عقل فرض شود و ... ، از ضرورت‌های اصلی توجه بنده به موضوع این پژوهش بوده است.1. دست‌یابی به تعاریفی مشخص از عقل و عشق.2. شناخت جایگاه عقل و عشق نزد عارفان.3. عقل و عشق و جایگاه آن دو از از دیدگاه سنایی.4. عقل و عشق و جایگاه آن دو از دیدگاه عطار.5. شناخت عقاید و افکار سنایی و عطار در خصوص عقل و عشق.6. ایجاد تحول در نگرش مردم نسبت به عقل و عشق از نظر عارفان.
بررسی و نقد روانشناسی دین از دیدگاه ویلیام جمیز
نویسنده:
مسعود آذربایجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این تحقیق روان شناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز، گزارش، تحلیل و نقد شده است و دارای یک مقدمه و پنج فصل و یک خاتمه است. در مقدمه علاوه بر کلیات متعارف، تعریف و تاریخچه روان شناسی دین، زندگینامه،‌مبانی فکری و روش شناسی ویلیام جمیز نیز بررسی شده است.فصل اول با عنوان :چیستی دین و دینداری» با اشاره ای به تعاریف دین به طور کلی، دیدگاه ویلیام جیمز در چیستی دین و دینداری در محورهای تعریف دین، حیات دینی ، کثرت گرایی، گوهر دین، درباره خدا، ویژگیهای رهبران دینی و نفی نگاه مادیگرایانه به دین بازکاوی شده است. در ضمن ملاحظاتی در زمینه های نادیده گرفتن جایگاه دین نهادی و اجتماعی در حیات دینی، عدم توجه به مولفه های شناختی در تعریف دین، استوار کردن حیات دینی بر تجارب استثنایی و نامتعارف، کثرت گرایی دینی، تلقی احساسات به عنوان گوهر دین، نابغه و نابهنجار بودن رهبران دینی وارد شده است. فصل دوم با عنوان «خاستگاه دین و منشا دینداری» اشاره ای به مهمترین نظریه های موجود درباره منشأ دین در سه رویکرد کلی جامعه شناسان، روان شناسان و الهیدانان دارد و سپس دیدگاه جمیز درباره منشا دینداری در محورهای روش داوری معنوی، نفی تبیین مادیرگایی و منشأ جسمانی، منشأ در عواطف انسانی و ضمیر نیمه هشیار آمده و تأکید بیش از حد جمیز بر نقش احساسات و عواطف عمدتا مورد نقد قرار گرفته است.فصل سوم با عنوان «در باب ایمان» اشاره ای به ادبیات علمی در این موضوع در اندیشه اسلامی و الهیات مسیحی شده و سپس دیدگاه ویلیام جیمز بر اساس نظریه «اراده معطوف به باور» بیان شده است. او می گوید در تصمیم گیری برای گزینه های زنده، اضطراری و فوری- فوتی که شواهد عقلی آن ناقص است و گزینش عقلی امکان پذیر نیست، اراده به معنای عام تمایل عاطفی انسان وارد عملمی شود. از آنجا که در ایمان چنین شرایطی موجود است اراده معطوف به باور ایمان را محقق می سازد. ملاحظات متعددی در نقد دیدگاه جمیز وارد شده اما به طور اجمالی با توجه به شواهد عدیده اصل دخالت عواطف در باورها و ایمان مورد تأیید قرار گرفته .فصل چهارم با عنوان «تجربه دینی» طولانی ترین فصل این پایان نامه است. در ابتدا به چیستی تجربه دینی و دیدگاه های عمده در تبیین تجزیه دینی اشاره شده و سپس آراء جیمز در سه بخش چیستی،‌انواع و تبیین تجربه دینی آمده است. ملاحظاتی نیز درباره موضوعهای وصف ناپذیری و ناپایداری تجربه دینی، داروهای روان گردان به عنوان عامل تجربه دینی، گستره محدود تجربه دینی از نگاه جیمز و تقدم احساسات در تبیین تجربه دینی با نگاهی به مباحث تجربه دینی در فلسفه و عرفان اسلامی بیان شده است.فصل پنجم با عنوان «آثار دینداری» است. جیمز ثمرات دینداری را به طور کلی تحت عنوان «قداست» جمع بندی می کند و آنها را با ویژگی های زهد، قوت، قلب، خلوص و مهرورزی توصیف می نماید. آثار دینداری از نگاه جیمز در شش بخش آثار معنوی، اخلاقی، شناختی (معرفتی) عاطفی – هیجانی، بهداشت روانی و انسجام شخصیت دسته بندی شده‌اند و ملاحظاتی در نقد مبنای پراگماتیسم، انحصار آثار دینداری در ابعاد فردی و سنخ شناسی روان شناختی جیمز وارد شده و به طور اجمالی از نگاه کارکردگرایی در غایات عملی حمایت کرده ایم. در خاتمه نیز به جمع بندی نتایج جدید و نکات نسبتا بدیع این پژوهش پرداخته ایم.
تبیین و نقد اصول و ارکان مکتب تفکیک
نویسنده:
جمعه خان احسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این تحقیق تلاش شده اصول و ارکان مکتب تفکیک تبیین و نقد شود. تحقیق حاضر از یک مقدمه، سه فصل و یک خاتمه تشکیل شده است. در فصل اول بعد از یک مقدمه اصول و ارکان تاریخی مکتب تبیین و نقد شده است. در فصل دوم بعد از مقدمه، اصول و ارکان روش شناختی و معرفت شناختی مکتب تبیین و نقد شده است. در فصل سوم بعد از بیان مقدمه، اصول و ارکان هستی شناختی مکتب تبیین و نقد شده است. چکیده مطالب فوق این است که از نظر مکتب تفکیک، فلسفه با یک دسیسه وارد جهان اسلام شده است و امامان معصوم و فقهای عظام آن را به خاطر این که پیامدهای منفی دارد رد کرده اند.
  • تعداد رکورد ها : 1265