داوکینز در دیدگاه «اخلاق ژنتیکی مبتنی بر نظریة تکامل» مدعی است که یک «زایتگایست اخلاقی» یا «روح زمانة اخلاقی» وجود دارد که در جوامع تکامل مییابد. وی با رد اصو
... ول اخلاقی مبتنی بر دین و مطلقگرایی اخلاقی معتقد است که ماهیت اخلاقیات بر اساس روح زمانه بهسرعت در حال تغییر است و هر دورهای اصول اخلاقی مختص به خود را میطلبد. به ادعای او دین و اخلاق محصول فرایند زیستی تکامل و انتخاب طبیعی هستند. اخلاقیات نیز ریشه در دین ندارند، بلکه منشأ داروینی دارند. ژنهای دگرخواه در خلال فرایند تکامل انتخاب شدهاند و ما به طور طبیعی واجد نوعدوستی هستیم و حس ترحم و نیکخواهی و سایر اخلاقیات را میتوان بر اساس تکامل تبیین کرد. نهتنها تمام حیات بلکه اخلاق نیز حاصل فعالیت ژنهاست. ژنها با واداشتن ارگانیسم به رفتار نیکوکارانه و اخلاقی، بقای خود را تضمین میکنند. طبق نظر او عمل اخلاقی عبارت است از عملی که توانایی بقا را در بلندمدت افزایش میدهد و عمل غیراخلاقی عملی است که از این توانایی میکاهد.
این مقاله درصدد بیان اشکالات دعاوی داوکینز است. پیشفرض بیمبنای طبیعتگرایی، تقلیلگرایی گزافی، نسبیگرایی فاجعهبار اخلاقی، نابسندگی تحلیل تکاملی از سرعت تحول زایتگایست اخلاقی، تعارض تحلیل داوکینز با شهود اخلاقی انسانها، ناموجه بودن پاداش و جزا و تعلیموتربیت با تکاملی دانستن اخلاق، تعبیر نامناسب از مطلقگرایی، جبر ژنتیکی نافی اختیار انسان، خطاهای روشی- مغالطة منشأ، تلقی نادرست از ابتنای اخلاق بر دین و ایدئولوژیگرایی علمی از جملة انتقادات به دیدگاه وی هستند.
بیشتر