مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
ابدان ارواح انسان جبر و اختیار(کلام) فطرت(کلام)
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1257
نقد و بررسی همسویی‌ها و ناهمسویی‌های غزالی با فلاسفه در جهت انسان‌شناسی
نویسنده:
مریم روستایی مهدیخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان با تأمل در خویشتن خویش، در می‌یابد، گرچه مشتمل بر دو جزء تن و روان است، لکن اصل اصیل او روان (نفس) است که منشأ تمام حرکات و حیات و تعقل‌اش است. درک هستی و چیستی انسان وابسته به نفس شناسی است. از این رو این مبحث توجه همه متفکران را به خود معطوف کرده است. غزالی به عنوان یک اندیشمند مسلمان خواستار کنکاش در این حوزه است. او در اکثر قریب به اتفاق رسائل‌اش نظریات خود را در مورد انسان به ویژه نفس بیان می‌کند.ابوحامد مدعی است، نفس شناسی خود را بر پایه آگاهی عمیق از آموزه‌های وحیانی بنا نهاده است. تحقق این آگاهی در مرتبه نخست توسط علم حصولی است. در مرتبه عالی فقط از طریق مکاشفه، مشهود می‌گردد. او در خصوص انسان شناسی به هدف تفکیک آراء موافق و مخالف فلاسفه با آموزه‌های وحیانی، خود را ملزم به بررسی دقیق آراء ایشان به ویژه بوعلی (به لحاظ تأثیری که بر اندیشمندان مسلمان داشته است) می‌داند. بر اساس همین هدف، کتاب «تهافت الفلاسفه» را به نگارش در می‌آورد و رویکرد فلاسفه را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد، تا آشکار کند که برخی احکام آن‌ها با احکام شرع مخالف است. همچنین احکام موافق آن‌ها از ادله‌ی کافی و وافی برخوردار نیست. با این وجود غزالی در بسیاری از مباحث، متأثر از بوعلی است. او همسو با بوعلی قائل به نفس نباتی، حیوانی و انسانی است و نفس ناطقه را غیر منبطع در جسم، مجرد، حادث زمانی و باقی می‌داند که متصرف در تن (جزء غیر اصیل انسان) است. یک قرن بعد ابن رشد با رویکردی مشائی، انسان شناسی غزالی را مورد انتقاد قرار می‌دهد. در قرن حاضر آشتیانی فیلسوف تعلیم یافته در مکتب حکمت متعالیه، انسان شناسی غزالی را نقد و بررسی می‌کند و معتقد است که او هیچ یک از احکام شرع و عقاید فلاسفه را به طور عمیق و دقیق درک نکرده است.
مبانی نظری "خودشناسی" در مثنوی
نویسنده:
محمدرضا رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی‌تردید، شناخت «هویت»آدمی، یعنی «کیستی و چیستی خود»، یکی از دلمشغولی‌های اصلی اندیشمندان علوم انسانی از گذشته تا کنون بوده است. از این‌رو، دانشمندان از زاویه‌ها و چشم‌اندازهای مختلف علمی و با رویکردهای متفاوت، همواره کوشیده‌اند تا چارچوبی نظری برای این مسئله ترسیم و تبیین نمایند. در عرفان اسلامی نیز این بحث زیر عنوان «معرفت نفس یا خودشناسی» مجال طرح و بررسی می‌یابد.«خودشناسی» در رهیافت عرفانی همواره یکی از مهم‌ترین مباحث و مسائل هر نظام عرفانی تلقی شده و در اغلب طریقت‌های عرفانی معرفت حق و معرفت نفس قرین و همدوش دانسته شده است به گونه‌ای که از بین راه‌های خداشناسی، عارفان نه تنها راه انفسی را برتر از راه آفاقی می‌دانند بلکه وصول به حق را جز از رهگذر خودشناسی میسر نمی‌دانند.نوشتار حاضربا رویکرد عرفانی، تبیین مبانی معرفتی مولانا جلال‌الدین بلخی، عارف برجسته قرن هفتم را در مواجهه با مسئله «هویت شخصی» بر عهده دارد.مولانا در پاسخ به چیستی انسان و دیگر سوالات مطرح‌شده از این دست، از دو منظر هستی‌شناسی ـ معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی عرفانی پاسخ می‌دهد. از نگاه هستی‌شناسی مولانا معتقد است انسان‌ها تا هنگامی که در سطح آگاهی پدیداری به سرمی‌برند از حقیقت هستی بی‌خبرند و نیست را هست و هست را نیست می‌پندارند. تنها با تسلیم به مطلق شدن می‌توان به حقیقت هستی (مطلق) رسید و براساس همین رهیافت از منظر انسان‌شناسی به انسان از منظر پیوندش با مطلق می‌نگرد و آدمی را دارای ماهیتی متعین و متشخص نمی‌داند. آنچه انسان‌شناسی عرفانی در باب آدمی می‌گوید مبتنی بر نوعی تجربه خاص از وجود انسان و نوعی معرفت نسبت به سرشت و حقیقت او در پیوند با امر متعالی است که با تجربه خاصی به نام «تجربه عرفانی» در پیوند است که از راه تجربه عادی مقدور و میسور نیست و تنها از رهگذر شکستن چارچوب آگاهی و شاکله‌های مفهومی متعارف صورت می‌پذیرد. به موجب این رهیافت، شناخت حقیقی «خود» تنها از رهگذر «نفی خود» امکان‌پذیر است؛ حالتی که در آن هم? تمایزات «فاعل شناسا و متعلق شناسایی» از میان برمی‌خیزد و اراده و آگاهی و عقل انسان در وجودی برتر استحاله می‌یابد. مولوی این حالت را تنها راه رسیدن به «خودشناسی» و «خداشناسی» محسوب می‌کند و آن را فنای فی‌الله می‌نامد.مولانا برای رسیدن به این ساحت از فقر کامل هیچ نخواستن، هیچ نداشتن و هیچ ندانستن را توصیه می‌کند و درنهایت به عشق می‌رسد و این عشق را هم علت فنا و نیستی می‌داند و هم معلول آن.روش این پژوهش کتابخانه‌ای و براساس رجوع به منابع اصلی است. و تحلیل اطلاعات و داده‌های فراهم‌آمده براساس طرح تحقیق و فصول مختلف آن، پژوهش را به اهداف خود نزدیک کرده است.
نقش قرآن در شکوفایی حیات عقلانی تمدّن اسلامی
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نقش حکیمان مسلمان در شکوفایی تمدّن اسلامی انکارناپذیر است و نیز نقش قرآن در شکل گیری تفکّر عقلانی و فلسفی مسلمانان از مهم ترین پرسش ها و مسائل پیش روست. به نظر می رسد که جامعیّت قرآن در ارائة آموزه های جهان شمول برای بسترسازی تحقّق سعادت حقیقی بشر باعث گردیده تا در این کتاب الهی، در زمینه های حکمی و عقلانی چون خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، اخلاق، سیاست و اجتماع برخی آموزه های لازم و جهت دهندة اندیشة متفکّران مسلمان، اعمّ از متکلّمان و فلاسفه بیان شده باشد. از این رو، ملاحظة نظام عقلانی اوّلین فیلسوفان مسلمان چون فارابی و ابن سینا موارد گوناگونی از تأثیرپذیری نظام فلسفی آنان را از قرآن نشان می دهد که محوریّت هستی شناسی توحیدی و تبیین خاصّ از معرفت شناسی وحیانی از مهم ترین آنهاست. در این تحقیق، تلاش می شود با توجّه به اوصاف کلّی قرآن و با ذکر برخی آموزه های حکمی، عقلانی و فلسفی آن، نحوة تأثیرپذیری فیلسوفان اسلامی چون فارابی و ابن سینا از آن در ابعاد گوناگون فلسفة خود بیان شود تا نشان داده شود که فلسفة اسلامی، علی رغم منابع غیراسلامی، تنها در پرتو تعالیم عقلانی و فلسفی قرآن بود که ویژگی «اسلامی» را به خود گرفت.
مقایسه مبانی انسان شناختی فلسفه ملاصدرا و مبانی انسان شناختی نظریات علوم انسانی جدید
نویسنده:
رضا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان موجودی پیچیده است که دارای جایگاه رفیعی در عالم وجود است که بخش وسیعی از ابعاد وجودی و معرفتی او هنوز مشخص نشده و همین طور ناشناخته باقی مانده است. در عین حال ملاصدرا، جایگاه و منزلت انسان را در نظام هستی معین می کند و نمی گذارد تا انسان احساس پوچی کند.
دیدگاه ملاصدرا در مورد حکمت عملی با تاکید بر اخلاق
نویسنده:
بتول صنعتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی تأثیر امکان فقری در تبیین هویت انسان از نظر ملاصدرا و گابریل مارسل
نویسنده:
حسین عصاران قمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسشاز چیستی انسان، پرسشی است که از دیرباز مطرح بوده است. دانشمندان و فیلسوفان فراوانی هریک به فراخور فهم خویش پاسخی دربرابر این پرسش پیش نهاده‌اند. از جمله این فیلسوفان، ملاصدراست. ملاصدرا بزرگترین فیلسوف مسلمان است. وی بنابر نظریه‌ی امکان وجودی یا فقری، تمام ممکنات به ویژه انسان را عین فقر، ربط و افاضه‌ی واجب می‌داند و وقتی می‌خواهد از هویت انسان سخن بگوید، هویت وی را چیزی متمایز از هویت علتش نمی‌داند و با این مبنا قائل می‌شود که شناخت انسان جدای از شناخت پروردگار و علتش ممکن نیست. وی همچنین قائل است که واقعیت وجودی انسان، واقعیت سیالی است که مراحل مختلف را از پایین‌ترین تا بالاترین درجه‌ی وجود، سیر می‌کند و در گذر ازهر کدام از این مراحل، مرتبه‌ی وجودی برتری را کسب می‌کند و در عین کسب هر مرتبه‌ی جدید، مراتب قبلی نیز محفوظ می‌ماند. بالاترین مرتبه‌ی وجودی که برای انسان حاصل می‌شود، مرتبه‌ی الهی است. اصل و حقیقت انسان را این مرتبه تشکیل می‌دهد و ذات وی در این مرتبه، در ذات حق فانی می‌شود. گابریل مارسل از جمله فیلسوفانی است که دغدغه‌ی وی یافتن علت هستی‌شناختی بی‌قراری انسان جدید است. وی «نیاز مبرم به هستی» را علامت اینبی‌قراری می‌شماردو ریشه‌ی این مسئله را فروکاهش انسان‌ها به کارکردهایشان، می‌داند. وی راه رهایی از چنین وضعیتی را اندیشه‌ی ثانویّه می‌داند. این اندیشه در مقابل اندیشه‌ی اولیّه قرار می‌گیرد. اندیشه‌ی اولیّه معطوف به حل مسئله است؛ درحالی‌که اندیشه ثانوی در پی آن است که، با رجوع به وحدت تجاربی از قبیل قدرشناسی، وفا، ایمان که راز هستی در آنها درک می‌شود، فهمی گسترده‌تر و پرمایه‌تر از معنای وجود و حیات انسانی بدست آورد. وی همچنین به ریشه‌یابیِ علتِ بحرانِ هویت در عصر جدید می‌پردازد. وی این نکته را متذکر می‌شود که در گذشته، آئینه‌ی درونیِ انسان تصویری از او برایش منعکس می‌کرد که در آن انسان بی‌هیچ زحمتی قادر به بازشناسی خویشتن بود. انسان بدان سبب به چنین وضعیتی دچار شده است که مرجع الهی خود را از دست داده است.
تبیین تأثیر انسان شناسی ملاصدرا در تنوع معنای زندگی
نویسنده:
عبدالله صلواتی، شهناز شایان فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ادعای این جستار آن است که معنای زندگی در فلسفۀ ملاصدرا مؤلفه ­ای مشکک و متنوع است نه متواطی، و تنوع یادشده برآمده از نگاه انسان ­شناسانۀ ملاصدرا است؛ نگاهی که بیان می­ دارد: انسان، نه نوع واحد متواطی، که نوع مشکک یا جنس مشتمل بر انواع متباین است. از این‌رو، مسئلۀ محوری در مقالۀ حاضر بررسی تأثیر طرح تفاوت تفاضلی و تباینی انسان­ها در تنوع و تکثر معنای زندگی است. نگارندگان با روش تحلیل محتوا درصدد خوانش مبانی یادشده در فلسفۀ ملاصدرا برآمده ­اند. از دستاوردهای جستار حاضر می ­توان به این مطالب اشاره کرد: عرضۀ سه تبیین از تفاوت تفاضلی و تباینی انسان­ها در قالب ظهور متفاوت اسمایی خدا؛ تجرد سه­ گانه (تجرد ناقص، تام و اتم) و بیان این مطلب که در فلسفۀ صدرایی، معانی متنوع زندگی در درون انواع انسانی، و بی­ معنایی و پوچ­ گرایی در مرز انواع انسانی رخ می­ دهد.
صفحات :
از صفحه 69 تا 82
بررسی احتجاجات امام رضا (ع) و مبانی عقلی آن
نویسنده:
نفیسه احمدوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عصر امام رضا علیه السلام دوران تشتت آراء و شکل گیری نحله ها و گروه های مختلف فکری و عقیدتی است .در این میان وجود کشتی نجاتی که گم گشتگان و متحیرین دریای اندیشه های گوناگون در آن آرام گیرند، ضرورت می یابد و این ناجی وجود ثامن الحجج علیهم السلام می باشد.ایشان با ارائه تبیین عقلانی از معارف ناب عقیدتی دین مبین اسلام، آن مهم را به انجام رسانید.امری که در عصر ختم نبوت ضرورتی دو چندان می یابد. اثبات وجود خداوند متعال بر اساس اصول عقلی نظیر اصل علیت و احتیاج معلول به علت در قالب براهین مختلفی نظیر برهان نظم، حدوث و حرکت از جمله مطالب مهمی است که در مناظرات امام رضا علیه السلام مطرح می شود. ایشان وحدت واجب تعالی را بر اساس اطلاق و گستره وجودی او و عدم محدودیت در ذات نامحدودش اثبات می نماید و سپس مطابق وجود بسیط و محض حق تعالی تمامی صفات کمالی را برای او اثبات و هر نقص و عدمی را از وی سلب می نماید. در اثبات ضرورت نبوت برهان هدایت عامه و عدم نقض غرض از سوی خداوند حکیم در کلمات امام رضا علیه السلام یافت می شود. معجزه وتلازم عقلی آن با صحت ادعای صاحبش دلیلی است بر صدق ادعای شخص نبی که در هر عصری متناسب با شرایط به نحوی خاص صورت میگیرد.قوس صعود و جایگاه امام در رأس قله وجود تبیین کننده ضرورت وجود امام به عنوان خلیفه خداوند در میان مخلوقات می باشد. در نتیجه امام بالضروره دارای تمام مراتب کمالی و وجودی می باشد.تعیین چنین فردی از عهده خلق خارج بوده و امری مختص به حق تعالی است که از طریق نبی یا امام قبلی به مردم اعلان می گردد.
بررسی و تحلیل معاد جسمانی از دیدگاه مرحوم آقا علی مدرس و حکیم رفیعی قزوینی
نویسنده:
عبدالحسین رحیمی ترکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار بعد از تعریف، جایگاه و ضرورت معاد از دیدگاه بعضی از دانشمندان و فیلسوفان اسلامی به ادله امکان معاد پرداخته می‌شود که عبارتند از قدرت خداوند، زنده شدن زمین و نمونه‌های عینی معاد. از جمله مطالبی که مورد بررسی قرار می‌گیرد دلائل عقلی ضرورت معاد است که به دلیل عقلی اجمالی و تفصیلی تقسیم می‌شود در فصل دیگری از این نوشتار دلائل عقلی و نقلی معاد جسمانی مورد بحث قرار می‌گیرد. کیفیت معاد جسمانی از دیدگاه حکیم مدرس زنوزی و رفیعی قزوینی از مطالب اصلی این نوشتار می‌باشد که قبل از بررسی دیدگاه این دو حکیم، نظریه سه فیلسوف برجسته عالم اسلام یعنی ابن‌سینا، شیخ اشراق و صدر المتألهین (ره) مورد بررسی قرار می‌گیرد که ابن‌سینا معتقد است در معاد جسمانی نفس به اجرام آسمانی تعلق می‌گیرد و بدن نفس همان اجرام آسمانی خواهد بود. حکیم سهروردی بر این باور است که نفس به بدنهای مثالی در عالم مثال یا برزخ تعلق می‌گیرد و ملا صدرا براساس اصولی که در معاد جسمانی مطرح و مبرهن کرده است اعتقادش بر این است که بدن دنیوی با حرکت جوهری به بدن برزخی و یا مثالی که الطف و اشرف از این بدن مادی است، تبدیل می‌شود در نظر ایشان بدن اخروی همان بدن دنیوی است ولی نه با وصف مادی بلکه با وصف اخروی. حکیم زنوزی براساس اصول سه‌گانه خود که عبارتند از 1- فرق داشتن مرکب حقیقی و اعتباری 2-ترکیب نفس و بدن ترکیب حقیقی اتحادی است 3- بعد از مفارقت نفس از بدن نفس به استکمال ذاتی و غایت وجودی خود رسیده، با فاعل و منشأ وجودش متحد می‌شود اما بدن از آن جهت که حامل آثار و ودایع نفس است، با حرکت جوهری به طرف نفس در حرکت خواهدبود و به تبع او حکیم رفیعی قزوینی، معتقدند که بدن با حرکت جوهری با جمیع اجزای بدن به سمت و طرف روح در حرکت است و به سوی نفس مجرد صعود می‌کند نگارنده پس از بررسی و اشکال به دیدگاه این دو حکیم، بر این باور است که در کیفیت معاد جسمانی راه حل صحیح و قابل تبیین راه حلی است که صدر المتألهین (ره) ارائه داده است و دیدگاه این دو حکیم در صورتی قابل دفاع خواهد بود که به نظریه صدر المتألهین بر گردانده شود در غیر این صورت قابل خدشه بوده و راه به جایی نمی‌برد.
بررسی اندیشه مولوی و کی یرکگور در باب خودشناسی
نویسنده:
مهدی دهباشی، مرضیه رضاییان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
زمانی که انسان شروع به شناخت خود می کند و به توانایی های وجودی خویش واقف می شود، گویی مسوولیتی بر دوش او قرار دارد که می باید خود را از مرتبه دون انسانیت به مرتبه بالا سوق دهد. این سیر، برای کی یرکگور با کمک خصلت بارز آدمی یعنی ترس آگاهی امکانپذیر است: فرد همواره در اندیشه و دلهره کیفیت انتخاب خود است و این دلهره او را در کسب بهترین گزینش ها که می تواند خویشتن فرد را هر چه بیشتر نمایان کند هدایت می کند. برای مولوی نیز انسان با داشتن قوه اندیشه و تفکر که ممیز او از دیگر جانداران است و با کاربرد صحیح آن می تواند نه تنها نسبت به خود، بلکه به دیگر امور نیز معرفت حاصل نماید. در متن حاضر سیری را طی می کنیم که ابتدا به مبحث انسان از دید هر دو اندیشمند می پردازد تا با شناخت و دانستن مراتب روحی افراد بدانیم برترین خصلت آدمی که می تواند او را در شناخت هر چه بیشتر یاری رساند چیست. در عین حال به عواملی مانند خلوت گزینی و خودآزمایی و به امتحان سپردن خویش که می تواند ممد فرد در رسیدن هر چه بیشتر به من اصلی اش باشد پرداخته می شود.
صفحات :
از صفحه 75 تا 102
  • تعداد رکورد ها : 1257