جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1572
تبیین و تحلیل شرح ابن‌رشد بر بخش اشکال اربعه آنالوطیقای اول ارسطو
نویسنده:
نویسنده:معصومه رضایی کهخا ژاله؛ استاد راهنما:مرتضی مزگی نژاد؛ استاد مشاور :علی اکبر محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
قیاس در منطق ارسطویی اهمیت بنیادینی دارد. تلقی خاص ارسطو از قیاس کم و بیش در دوره‌ی اسلامی مقبول افتاده و بسیاری از مباحث منطق را تحت تأثیر قرار داده است. ابن‌رشد (595 ـ 520ق) فیلسوف و منطقدان بزرگ بر نظریه آنالوطیقای اول ارسطو شرح و تلخیص نگاشته است. در این نوشتار با نظر به آراء ارسطو در کتاب «تلخیص القیاس لأرسطو» ابن‌رشد، با تحقیق و تصحیح دکتر عبدالرحمن بدوی (2002 ـ 1917م)، به‌صورت جزئی‌تری به مباحث نظریه‌ی قیاس حملی، شکل اول تا سوم و رد شکل چهارم پرداخته شده است. باتوجه‌به اینکه از این اثر تاکنون ترجمه‌ای به فارسی ارائه نشده است، بنابراین این تحقیق با هدف ترجمه و سپس شرح و تفسیر نکات بدیع شرح ابن‌رشد در بخش اشکال اربعه قیاس ارسطو صورت گرفته است. پرسش و فرضیه اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه: نکات بدیع و نیز ویژگی‌های شرح ابن‌رشد بر بخش اشکال اربعه ارسطو کدام است؟ در این پژوهش با نظر به تخصصی بودن کتاب، ترجمه صورت گرفته بیشتر وفادار به متن خواهد بود و نیز با بررسی منابع معتبر و نیز با استفاده از روش توصیفی تحلیلی ابتدا به بررسی و سپس به تحلیل موضوع پرداخته شده است. باتوجه‌به سوالات این تحقیق، نکات جدیدی را در شرح ابن‌رشد یافتیم که عبارت است از: مقصود ابن‌رشد از مفهوم «امکان» همان معنای متداول از مفهوم «امکان استقبالی» است؛ نحوه ارزیابی استنتاج‌ها به دو روش طبیعی و صناعی صورت می‌پذیرد و شکل چهارم دور از طبع و عقل است. همچنین ابن‌رشد برخلاف ارسطو به شکل چهارم پرداخته است و شکل چهارم را به جالینوس نسبت می‌دهد، گرچه اسناد شکل چهارم از طرف او به جالینوس بعدها توسط پژوهشگران رد شده است.
ضعف اراده: تحلیل و ارزیابی نظریه ارسطو بر اساس آراء آلفرد ملی
نویسنده:
نویسنده:محمد تقدیسی میرک؛ استاد راهنما:محسن جوادی,زهرا خزاعی؛ استاد مشاور :محمد لگنهاوسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
اکراسیا یا ضعف اخلاقی به معنی عمل ارادی و آزادانه فاعل برخلاف بهترین حکم اخلاقی هست که علت آن ضعف اراده و نداشتن قدرت کنترل نفس است از منظر ارسطو این پدیده معمولا به دلیل تاثیر پذیرفتن قدرت استدلال یا علم بالقوه عامل اخلاقی بوسیله خواسته های امیال با ضعف اراده همراه است به همین خاطر معمولا در نزد اغلب فلاسفه اکراسیا با ضعف اراده مترادف است هر چند که برخی فلاسفه چنین دیدگاهی ندارند الفرد ملی اکراسیا را به تبعیت از ارسطو، عمل عامدانه وآزادانه فاعل، مخالف با حکم برتر با رعایت جمیع جوانب عمل و آن را با ضعف اراده مترادف میداند و از دیدگاه هر دو فیلسوف علت اکراسیا تاثیر افراطی خواسته های بخش احساسی عامل بر بخش استدلالی وی هست و راه مقابله با آن تقویت بخش استدلالی نفس در مقابل بخش احساسی آن میباشد. خلاصه کلام اینکه: برای داشتن قوت اراده و اجتناب از ضعف اراده تقویت عامل اخلاقی در سه ساحت معرفتی، عاطفی و رفتاری لازم وضروری است. قدمت این بحث به یونان باستان میرسد و سقراط و ارسطو، افلاطون نقطه اوج در این بحث هستند این پدیده نخستین بار توسط ارسطو آکراسیا نامیده و سپس در زبان انگلیسی به ضعف اراده ترجمه شد. در این رساله ضمن بررسی و تحلیل مولفه های اصلی اقدامات اکراتیک و بررسی آن از منظر فلاسفه مشهور در این حوزه بصورت اجمالی و اولویت ثانی ، هدف اصلی نگارنده تحلیل و بررسی مولفه های ضعف ارده از منظر ارسطو نقد و تحلیل آن از دیدگاه الفرد ملی است. در استدلال ارسطو عاملی که سبب می شود که فاعل اخلاقی مطابق قاعده حد وسط اقدام کند و از انتخاب حد افراط و تفریط اجتناب نماید داشتن قدرت فرونسیس از جانب عامل اخلاقی است و این فضیلت مستلزم هماهنگی میان عقل و میل است و انسان حکیم بوسیله این فضیلت روش رسیدن به خیرات را شناسایی و سیر در آن را ادامه می دهد. همسو با ارسطو، الفرد ملی معتقد است که علت اکراسیا ضعف در کنترل نفس در مقابل کشش های امیال است اراده ضعیف توان مقاومت در برابر طوفانهای بنیان برکن امیال را نخواهد داشت و اسیر خواسته های امیال خواهد شد.
رابطه تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی در اساطیر یونان از منظر افلاطون و ارسطو
نویسنده:
نویسنده:بهاره گراوندی؛ استاد راهنما:علیرضا آرام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مسئله این تحقیق این است که: الف) از دیدگاه افلاطون و ارسطو تربیت اخلاقی و تربیت زیبایی‌شناختی چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند؟ ب) از دید هر یک از آنان اساطیر یونان چه تأثیرات ممکن یا مطلوبی بر تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی بر جای گذاشته یا باید بر جای گذارند؟ اهداف و ضرورت تحقیق، به تأثیر گسترده اسطوره در فرهنگ یونان و مواجهه نسبتاً متفاوت دو فیلسوف با این فرهنگ مسلط باز می‌گردد. اما در مقام پاسخ به دو پرسش مرکزی مطرح شده، نخست آراء دو اندیشمند در موضوع تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی، به تفکیک میان دو فیلسوف و دو موضوع تربیتی فوق توصیف و تحلیل گردید. در گام دوم با رجوع به آراء این دو فیلسوف درباره اساطیر یونان، هر دو نقش مثبت و منفی، یا تأثیرات ممکن و مطلوبِ اساطیر بر تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی مخاطبان حکایت‌های اساطیری مورد تأمل قرار گرفت. این پایان‌نامه با روش تحلیلی و مقایسه‌ای به بررسی دو پرسش اصلی خود پرداخته است. نتیجه‌ی کوتاهِ حاصل از تحلیل، تأمل و مقایسه انتقادی فوق بدین قرار است: الف) هر دو فیلسوف بر رابطه متقابل تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی تأکید دارند و در واقع دو مفهوم نیکی و زیبایی را مترادف و همسو می‌دانند. ب) از نظر هر دو متفکر اساطیر یونان به شرط نظارت تربیتی لازم می‌توانند به عنوان حکایت‌های مفید آموزش و همچون تمهیدی برای ارشاد به رشد اخلاقی و تشویق به ذوق زیبایی‌شناختی مورد توجه قرار گیرند و با «کارکرد آموزشی» خود مقبول افتند. ج) ارسطو در عین همراهی با افلاطون در دو مرتبه پیشین، ضمن گشودن فضای تجربه ورزی عملی با اثر هنری، مفهوم کاثارسیس را به عنوان «کارکرد درمانی» اساطیر مطرح کرده است. در آموزه‌ی ارسطویی مورد بحث زمینه‌ای برای تربیتِ غیرمستقیم در دو حوزه اخلاقی و زیبایی‌شناختی فراهم می‌شود و از این رو آثار هنری از شعار زدگی و محتوا گرایی افراطی فاصله می‌گیرند. در واقع آن‌چه ارسطو به تعلیم افلاطونی «آموزش از طریق بازسازی اساطیر» افزوده است، در حکم یک شیوه تربیتی غیرمستقیم بوده که دعوی تأثیرِ اخلاقی- زیبایی‌شناختی مضاعف آن قابل ملاحظه است.
فلسفه رئالیستی ارسطویی ریاضیات: ریاضیات به عنوان علم کمیت و ساختار [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
James Franklin
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Palgrave Macmillan,
چکیده :
ترجمه ماشینی: یک فلسفه ریاضی ارسطویی بن بست بین دیدگاه افلاطونی و اسم گرایی در مورد ریاضیات را می شکند. ریاضیات نه مطالعه اشیاء انتزاعی و نه زبان یا منطق صرف، علم جنبه های واقعی جهان به اندازه زیست شناسی است. برای اولین بار، یک فلسفه ریاضی، ریاضیات کاربردی را در مرکز قرار می دهد. جنبه های کمی جهان مانند نسبت ارتفاعات و جنبه های ساختاری مانند تقارن و تداوم بخشی از جهان فیزیکی و از موضوعات ریاضیات هستند. اگرچه برخی از ساختارهای ریاضی مانند بی‌نهایت‌ها ممکن است بیش از حد بزرگ باشند که در حقیقت قابل تحقق نباشند، اما همه آنها قادر به تحقق هستند. این کتاب با آگاهی از پیشینه نویسنده در فلسفه و ریاضیات، اما با رعایت مثال‌های ساده، نشان می‌دهد که چگونه درک نوزاد از الگوها با تجسم و اثبات به بنای وسیع دانش ریاضی ناب و کاربردی مدرن گسترش می‌یابد. اما با حفظ مثال‌های ساده، این کتاب نشان می‌دهد که چگونه درک نوزاد از الگوها با تجسم و اثبات به عمارت وسیع دانش ریاضی ناب و کاربردی مدرن گسترش می‌یابد.
غیر از دانای کل: تفسیر و دفاع از رد مفهوم استدلال محدود ارسطو توسط کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Nathan R. Colaner
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : اگرچه دانایی واقعی انسان غیرقابل تصور است، اما مشخص نیست که محدودیت در اندیشه به چه معناست. یکی از کمک های مهم کانت به معرفت شناسی، بازتعریف او از حدود اندیشه بود. زمانی که شهود انسانی و پذیرا و شهود خلاقی را که موجودی نامتناهی خواهد داشت، در مقابل هم قرار می‌دهد، در این مورد صریح است. مهم این است که قضاوت و استدلال فقط برای ذهنی لازم است که ابتدا از طریق حس تحت تأثیر یک شیء قرار می گیرد، که برای موجودی با شهود خلاق صدق نمی کند، زیرا این نوع شهود، عین خود را ایجاد می کند. این بدان معناست که عقل خدای کانت از نظر نوع از عقل انسانی متمایز است، زیرا قضاوت و استدلال اساساً فعالیت های محدودی هستند (یا آنچه من «غیر دانای کل» می نامم). آنها در حال حاضر شواهدی از یک شناخت محدود و انسانی هستند. در مقابل، ارسطو استدلال می کند که شناخت انسان - فراتر از ظرفیتش برای گفتمان - قادر به تأمل است. همانطور که خواهیم دید، ارسطو استدلال می کند که تفکر الهی است، و بنابراین یک عقل محدود می تواند بسته به کیفیت زندگی متفکرانه فرد، کم و بیش شبیه به یک عقل دانای کل شود. در این اثر، من می‌خواهم 1) ثابت کنم که کانت و ارسطو مفاهیم ناسازگاری از نادانی دارند، 2) تعهدات معرفت‌شناختی را که انگیزه مواضع رقیب آنها در مورد غیرعلم مطلق است، ردیابی کنیم، 3) نشان دهم که دیدگاه‌های خاص آنها در مورد مشروعیت مابعدالطبیعه قضاوتها تفسیرهای خاص آنها از نادانی را پیش فرض می گیرند و 4) استدلال می کنند که کانت تحلیل برتری از نادانی ارائه می دهد.
دین اخلاقی: هرمنوتیک زندگی اخلاقی ریکور متأخر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
James C Carter
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه با نوشته های بعدی پل ریکور درگیر است تا فلسفه او را به عنوان یک کل درک کند. بازسازی هرمنوتیک زندگی اخلاقی ریکور سهم قابل توجهی از او را در فلسفه دین معاصر نشان می دهد. هدف این هرمنوتیک تبیین دین اخلاقی است که انسانها را به طور جهانی بر اساس زندگی مشترک آنها به عنوان موجودات توانا به هم پیوند می دهد. برای تسهیل این هرمنوتیک، نشان خواهم داد که خوانش گزینشی از فلسفه ریکور، نقش محوری «اخلاق کوچک» او را در پل زدن آثار بعدی و قبلی‌اش آشکار می‌کند. انسان توانا (l'homme capable) در ریکور متأخر باید هم در رابطه با «اخلاق کوچک» و هم با معماری دین اخلاقی درک شود. تبیین هدف (تلوس) زندگی اخلاقی و هنجار («قانون اخلاقی») دین اخلاقی از «اخلاق کوچک» به نقش مهم ارسطو و کانت در معماری ریکور اشاره دارد. خود ریکور «معماری» را در اصطلاح کانتی به عنوان یک چارچوب انتقادی تعریف می‌کند، در حالی که برداشت متافیزیکی اسپینوزا از تلاش عقلانی (conatus) برای زندگی در کمال آن را به کار می‌گیرد. مفاهیم اصلی برگرفته از اسپینوزا، ارسطو و کانت در بازسازی کنونی هرمنوتیک ریکور مستتر هستند. سه بعد از زندگی اخلاقی در متافیزیک اسپینوزا، انسان‌شناسی ارسطو و فلسفه اخلاق کانت ظهور می‌کند و معماری ریکور را به ما می‌دهد. از نظر ریکور، هدف اخلاقی مبتنی بر متافیزیک توانایی انسان است و ماهیت خواستار «قانون» دین را اخلاقی می کند. این دین زندگی خوب را هدف تلاش انسان فرض می کند. اما به طور اساسی، این تز «پیکان دینداران» (la flèche du religieux) را آشکار می‌کند، زیرا سوژه‌های توانا را برانگیخته می‌کند تا زندگی را با و برای دیگران در نهادهای عادلانه در آغوش بگیرند. در نتیجه، زندگی به عنوان قلب دین اخلاقی ریکور آشکار می شود.
توزیع عادلانه قدرت و مناصب حکومتی از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
مسیب جوزی ، مجید ملایوسفی ، محمدصادق زاهدی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترسیم نظام سیاسی که در آن قدرت و مناصب حکومتی به صورت عادلانه توزیع شده باشد از جمله دغدغه‌هایی است که ارسطو و ملاصدرا در آثار خود توجه ویژه‌ای بدان داشته‌اند ارسطو در پی این مسأله به بررسی انواع حکمرانی‌های سیاسی و نقد آن‌ها پرداخته و بیان می‌کند که ایراد اساسی حکومت‌ها در این باره این است که هرکدام شیوه حکومت خود را به طور مطلق عادلانه دانسته و توجهی به هدف از تشکیل جامعه سیاسی و حکومت که رساندن شهروندان به فضیلت و برآوردن منافع مشترک و شکوفندگی (اودایمونیا) آنها است، ندارند. حکومت‌هایی که این اهداف را برآورده کنند صحیح و عادلانه‌اند و در غیر این صورت منحرف‌اند. از نظر ملاصدرا نیز هر چند هدف از تشکیل جامعه و حکومت برآوردن نیازهای مشترک است اما اهداف دیگری نیز دارد که با دیدگاه ارسطو در این زمینه متفاوت است از نظر او هدف اصلی از حکومت و تشکیل جامعه رسیدن انسان به خداوند و سعادت اخروی است چرا که این جهان همانند گذرگاه است. همچنین از دیدگاه او حکومت منصبی الهی است که تنها به کسانی واگذار می‌شود که مأذون از طرف او باشند بنابراین تنها حکومت این افراد عادلانه بوده و صور دیگر حکومت از روی اضطرار قابل قبول می‌باشد. ما در این مقاله با تحلیل دیدگاه این دو فیلسوف به بررسی و مقایسه آراء آنها درباره نحوه عادلانه توزیع قدرت در نظام سیاسی و معیار شایستگی جهت حکومت و بدست گرفتن مناصب حکومتی خواهیم پرداخت.
ارسطو در الهیات آکوئیناس
نویسنده:
Emery, Gilles; Levering, Matthew (eds.)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press ,
چکیده :
چکیده ماشینی : ارسطو در الهیات آکویناس به بررسی نقش مفاهیم، ​​اصول و مضامین ارسطویی در الهیات توماس آکویناس می پردازد. هر فصل به بررسی اهمیت دریافت الهیات آکویناس از ارسطو در حوزه الهیات مرکزی می پردازد: تثلیث، فرشتگان، روح و بدن، شریعت موزاییک، فیض، خیریه، عدالت، تفکر و عمل، مسیح، و مقدسات. به طور کلی، مقالات بر Summa theologiae تمرکز دارند، اما برخی از آنها در مجموعه آکویناس گسترده تر است. برای مدتی بیش از هر چیز تأثیر ارسطو بر فلسفه آکویناس بوده است که مرکز توجه بوده است. شاید در واکنش به نوتومیسم فلسفی، یا شاید به این دلیل که این تأثیر ارسطویی دیگر نیازی به نشان دادن به نظر نمی رسد، نقش ارسطو در الهیات آکویناس در حال حاضر کمتر از استفاده آکویناس از سایر مقامات (اعم از کتاب مقدس یا پدران خاص) مورد توجه الهیات قرار می گیرد. در حوزه های خارج از اخلاق کلامی. در واقع، در برخی محافل الهیات، تأثیر ارسطو بر الهیات آکویناس دیگر به خوبی درک نشده است. خوانندگان در اینجا با مضامین بزرگ ارسطویی، مانند فعل و قدرت، خدا به مثابه فعل محض، جوهر و وجود، قدرت و نسل، تغییر و حرکت، علیت چهارگانه، صورت و ماده، انسان شناسی هیلومورفیک، ساختار عقل، رابطه بین معرفت مواجه خواهند شد. و اراده، خوشبختی و دوستی، عادات و فضایل، تفکر و عمل، سیاست و عدالت، بهترین شکل حکومت، و مالکیت خصوصی و خیر عمومی. ده مقاله در این کتاب دریافت آکویناس از ارسطو در الهیات خود را از دیدگاه های مختلف شامل می شود: تاریخی، فلسفی، و کلامی سازنده.
تفسیر غزالی از علم‌النفس ارسطویی و نقد آن
نویسنده:
هاجر نیلی احمدآبادی ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش است که غزالی تا چه حد در ارائة تعریفی از نفس پیرو ارسطو بوده است و آیا تفسیر وی از علم‌النفس ارسطویی، تفسیری کلامی و الهیاتی است یا تفسیر محض فلسفی است و یا هر دو رویکرد را دربردارد. ارسطو ضمن ارائة دو گونه تعریف طبیعی و مابعدالطبیعی از نفس، در تعریف طبیعی نفس را مرتبط با بدن می‌داند و در تعریف مابعدالطبیعی، آن را مستقل از بدن و شناختش را در ارتباط با شناخت موجود زنده می‌داند؛ اما غزالی با رویکردی دینی و از منظر شریعت، شناخت حقیقت نفس را موضوعی مرتبط با حقیقت مرگ و خودشناسی در نظر می‌گیرد و بر لزوم شناخت نفس انسانی برای نیل به معرفت الهی تأکید می‌ورزد. وی نفس را آینه‌ای می‌داند که نظاره در آن، دیدار حق را به دست می‌دهد. غزالی در تعریف فلسفی خود از نفس مانند ارسطو بر کمال اول بودن نفس تصریح می‌کند و معتقد است نفس فقط با عقل ادراک می‌شود.
صفحات :
از صفحه 317 تا 342
تقابل فعال بین فضیلت و الزام (ارسطو، امانوئل کانت) [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Laura Ann Melim
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پژوهش، بازگرداندن فضیلت، آنچنان که در عمل آشکار می‌شود، با ایجاد استقلال مفهومی و ارزشی برای عمل فضیلت‌آمیز از فاعلیت فضیلت‌آمیز از یک سو، و از سوی دیگر عمل واجب اخلاقی، جایگاهی محوری در نظریه اخلاقی به دست می‌آورد. یک دیدگاه ارسطویی، به جای یک دیدگاه کانتی یا نتیجه‌گرا، به عنوان دیدگاه مناسب برای مطالعه کنش فضیلت‌آمیز ظاهر می‌شود. با این حال، این مطالعه در تأکید بر اعمال، به جای کیفیت کارگزاران، با اخلاق ارسطو، و نیز با بیشتر نوشته‌های معاصر در مورد اخلاق فضیلت تفاوت دارد. برای ایجاد استقلال مفهومی کنش فضیلت‌آمیز، نسبت به فاعلیت فضیلت‌آمیز، من اولویت خود فضیلت را مطرح می‌کنم و عمل فضیلت‌آمیز را در درجه دوم فضیلت قرار می‌دهم و از آن مطلع می‌شوم. یک عمل در صورتی که خوب و مناسب باشد به فضیلت آگاه می شود. فعل خوب عملی است که هدف آن خیر باشد، در صورتی که هدف از عمل نه نیت فاعل باشد و نه نتیجه بالفعل یا احتمالی آن عمل، بلکه نتیجه ای که یک فرد عاقل دلیلی برای استنباط آن داشته باشد، نتیجه مورد نظر است. عمل عمل فضیلت‌آمیز، چنان که تعریف شده است، ارزش دارد و صرفاً بیان فضیلت یا انگیزه‌های خوب عامل نیست. از این رو، ارزش عمل صالح از فضیلت فاعل یا ارزش انگیزه های او ناشی نمی شود. من عمل فضیلت را از عمل واجب اخلاقی به سه طریق تشخیص می دهم: (1) با نشان دادن عدم تناسب برخی از اعمال واجب، که شرط لازم برای فضیلت است. (2) با نشان دادن اینکه تعریف من از عمل فضیلت‌آمیز، مفهوم فضیلت را از مفاهیم واجب خاص، نافله و وظیفه ناقص متمایز می‌کند. (3) با این استدلال که دیدگاه اخلاقی مناسب برای تحلیل ماهیت عمل فضیلت‌آمیز واقعاً متمایز از دیدگاه اخلاقی است که به نظریه‌های مدرن تعهد می‌پردازد. در بررسی حدود وجوب، با طرح ملاک عدم واجب بودن در افعال و با ارائه چهار نمونه از اعمالی که با توجه به این معیارها، غیر واجب هستند، استدلال می کنم که افعالی از نظر اخلاقی حسنه و غیر واجب است. ، اما با فضیلت و اخلاق هستند.
  • تعداد رکورد ها : 1572