جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1572
تلخيص منطق أرسطو  المجلد 6-7
نویسنده:
ابن رشد
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر
منابع دیجیتالی :
بررسی قوه حافظه از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا
نویسنده:
مرتضی وافی ، حمیدرضا شریعتمداری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث از نفس و قوایش همواره از دغدغه‌های فیلسوفان بوده است. یکی از این قوا حافظه است. ارسطو و ابن‌سینا در تفسیر این قوه از نفس، دو راه جداگانه انتخاب کرده‌اند. ابن‌سینا حافظه را خزانه وهم می‌داند. در مقابل، ارسطو از قوه وهم نامی نمی‌برد و از این‌رو درباره خزانه‌اش نیز بحث نمی‌کند و با توضیحاتی که می‌دهد تقریباً حافظه را با قوه تخیل یکی می‌داند. در این مقاله در صدد بررسی نظر ابن‌سینا و ارسطو درباره کارکرد حافظه هستیم تا وجوه افتراق و تشابه این دو فیلسوف را نشان دهیم. طبعاً میزان تأثیرپذیری ابن‌سینا از ارسطو در مسئله حافظه را نیز مشخص خواهیم کرد. سنخ این مطالعه تاریخ‌نگاری اندیشه و استخراج آرا از منابع مختلف، مقایسه میان آنها و بررسی نقادانه است. نتیجه اجمالی این است که ابن‌سینا در بیشتر مباحث نفس از ارسطو متأثر بوده است، اما تفسیرش از حافظه با تفسیر ارسطو تفاوت‌های بنیادینی دارد. ارسطو در تفسیرش از حافظه به یادآوری و عنصر زمان در شکل‌گیری حافظه توجه ویژه دارد، اما ابن‌سینا از نقش زمان و یادآوری، سخنی به میان نمی‌آورد.
صفحات :
از صفحه 85 تا 107
منطق ذات‌گرایی: تفسیری از قیاس وجهی ارسطویی [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Paul Thom (auth.)
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
Springer Netherlands,
چکیده :
ترجمه ماشینی: قیاس وجهی ارسطو از زمان تئوفراستوس مورد مطالعه بوده است. اما این مطالعات (به غیر از گلدهی شدید در قرون وسطی) تا حدودی بی ارزش بوده است. قابل توجه است که در دهه 1990 چندین خط تحقیق جدید با مجموعه ای از انتشارات اصلی توسط فرد جانسون، ریچارد پترسون و اولریش نورتمن ظاهر شد. جانسون برای اولین بار معناشناسی رسمی را ارائه کرد که برای بازخوانی قیاس آخرالزمانی مناسب بود. این مبتنی بر یک شهود ساده بود که قیاس وجهی را به متافیزیک ارسطویی پیوند می داد. نورتمن تجزیه و تحلیل مبتکرانه ای را توسعه داد. پترسون پیوندهای (اعم از نظری و ژنتیکی) بین قیاس معین و متافیزیک را با استفاده از تحلیلی بیان کرد که به طور دقیق، نه dere و نه dedicto است. مطالعات خود من در این زمینه به سال 1976 برمی گردد، زمانی که همکارم پیتر روپر و من به طور مشترک مقاله ای با عنوان «قیاس های آپدیکتیک ارسطو» برای بیست و دومین کنفرانس تاریخ منطق در کراکوف نوشتیم. این مقاله حاوی قرائت متمایز از گزاره‌های آخرالزمانی تأییدی خاص بود که من همچنان از آنها حمایت می‌کنم. با این وجود، من نتایج آن مقاله را به اندازه کافی قاطع یا جامع نمی‌دانستم که بتوانم منتشر کنم، و کتاب قیاس من در سال 1981 هیچ توضیحی در مورد قیاس وجهی نداشت. ایده های روزنامه تا سال 1989، زمانی که من مقالات اولیه جانسون و پترسون را خواندم، خفته بود. از سال 1991 شروع به انتشار در مورد این موضوع کردم. به تدریج افکارم جامعیت و نظام مندی خاصی پیدا کرد تا اینکه در سال 1993 توانستم یک ترم تعطیلات را بگذرانم تا پیش نویس این کتاب را بنویسم.
درباره غیر انسان گرایی: در مورد سیاست بدون ماشین انسان شناسی [پایان نامه پرتغالی]
نویسنده:
Thiago Vasconcelos Marques
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ماشین انسان شناسی مفهومی است که توسط فیلسوف ایتالیایی جورجیو آگامبن برای اندیشیدن به رابطه بین حیوانیت و انسانیت فرموله شده است. چنین مفهومی در چارچوب چیزی به وجود می آید که ما آن را زیست سیاست می نامیم. ماشین انسان‌شناختی را می‌توان به عنوان ماشینی مفهومی تعریف کرد که هدف آن از مفصل‌بندی و جدایی بین کره حیوانی و انسانی، تولید انسان است. با این حال، چنین تفکیک و جدایی صرفاً یک سوگیری هستی‌شناختی ندارد، بلکه یک سوگیری سیاسی دارد، که در نهایت یک زندگی برهنه را پشت سر می‌گذارد، ماشینی در بخش‌های مختلف دانش، از جمله الهیات، فلسفه و علم محدود به مکانی از عدم تمایز کامل. . آگامبن در اثر L'Aperto توجه ویژه ای به تفکر هایدگر در مورد حیوانیت و انسانیت دارد. در این پژوهش به دنبال این است که نشان دهد چگونه اندیشه این فیلسوف آلمانی با ماشین انسان شناسی پیوند بالایی دارد. جدایی رادیکالی که هایدگر بین حیوان و دازاین ایجاد کرد، به پرتاب حیوانیت، یعنی انسان زنده، به یک منطقه کاملاً نامعین ختم می‌شود، بنابراین امکان تولید یک زندگی برهنه را فراهم می‌آورد، زندگی‌ای که خود را با حیوانیت یکی نمی‌داند، زیرا انسان است. و نه با انسانیت، زیرا حیوان است (و نه دازاین) اندیشیدن به سیاستی بدون ماشین انسان شناسی، اندیشیدن به سیاستی است که اجازه تولید «زندگی برهنه» را نمی دهد، یعنی زندگی هایی که انسانیت آنها می تواند برداشته شود، کنده شود. زندگی برهنه آن زندگی است که در آن حیوانیت و انسانیت کاملاً نامشخص و نامشخص است و بنابراین کاملاً در معرض دید و مرحمت قدرت های سیاسی قرار دارد. ، در نحوه تصور و تفکر ما از حیوانیت و انسانیت. این تغییر هستی‌شناختی هم هستی‌شناسی کلاسیک را که توسط افلاطون و ارسطو پایه‌گذاری شد و هم ایده انسانیت جداگانه یا بخشی از حیوانیت را زیر سوال می‌برد
موضوع و معنای متافیزیک در ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Angelo T Costanzo
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه این است که - با توجه به پیشینه نظریه های توسعه قرن بیستم در مورد متافیزیک - مشخص شود که ارسطو متافیزیک را چیست. موضعی که ما از آن دفاع می کنیم معتقد است که ارسطو بین «علم موجود بودن» (آنچه امروز مابعدالطبیعه می گوییم) و «فلسفه اولیه» (یا الهیات) تمایزی قائل شد. موضوع اولی، هستی جهانی است. که از دومی، جوهر اولیه (یا خدا). با این حال، این نقش مضاعف که به فلسفه اختصاص داده شده است، نباید برای نشان دادن دو مرحله متفاوت و خصمانه در تفکر فیلسوف درباره این موضوع ساخته شود، همانطور که مثلاً توسط نظریه های توسعه انجام شده است. آنچه را که نظریات اخیر در تعاریف فوق الذکر از فلسفه متضاد می دانند، ما به عنوان تعاریف سازگار از آن دفاع می کنیم. رابطه همزیستی دومی در فیلسوفی ممکن می شود که، ارسطو به ما می گوید، هم هستی کلی و هم جوهر اولیه را مطالعه می کند (IV 3, 1005a33-bl). علاوه بر این، با توجه به این که جوهر اولیه به علت و اصل همه موجودات عمل می کند، از معلول خود متمایز خواهد بود، چنان که همه معلول ها از علل خود هستند. با توجه به دومی و آنچه در بالا گفتیم، تمایز بین متافیزیک و الهیات را نمی توان از بین بردن اوونز و مرلان، که در نهایت متافیزیک را با الهیات یکی می کنند. علاوه بر بررسی مناقشه فوق، ما همچنین تحلیلی از موضوعاتی را که اساسی‌ترین در متافیزیک ارسطویی هستند، یعنی جوهر و الهیات، شامل می‌شویم.
توجیه در آکویناس: مبانی پولین، انسان شناسی ارسطویی و وعده جهانی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Bradley Ryan Cochran
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه من آموزه توجیه آکویناس را در سه فصل مربوط به سه خط تحقیق بررسی خواهد کرد. ابتدا، تفسیر کتاب مقدس آکویناس از زبان توجیه پولس را در رساله رومیان بررسی می کنم، جایی که گسترده ترین و مهم ترین متن کتاب مقدس این دکترین یافت می شود. دوم، من درک کلی انسان‌شناختی او را که توسط دکترین خیریه او روشن شده است بررسی می‌کنم. این امر به مفسر آکویناس این امکان را می‌دهد که بفهمد او چگونه هسته طبیعت انسان را در پویایی وابسته به هم که بین اراده/اشتها از یک سو و عقل/عقل از سوی دیگر یافت می‌شود، درک می‌کند. با توجه به گستره و نقش جامع عشق در طبیعت انسان، درک صدقه در آکویناس، که عشق طبیعی دگرگون شده توسط فیض است، نیز کمک خواهد کرد تا روشن شود که آکویناس از چه نظر فیض را برای کامل کردن و تحقق طبیعت انسان درک می کند. سوم، خلاصه و تفسیری ارائه می کنم. بسط دکترین توجیه خود را همانطور که در Summa یافت می شود، با برخورد صریح آکویناس با این دکترین شروع می شود، اما از مقالات دیگر استفاده می کند تا اصطلاحات را روشن کند و آموزه را در زمینه ای بزرگتر با توجه به درک او از علیت انسانی و الهی این امر به ایجاد تفاوت سیستماتیک بین دکترین توجیه آکویناس و انواع تعاریف قانونی موجود در الاهیات پس از اصلاحات کمک می کند، و همچنین یک اشتراک نویدبخش تر در مورد چگونگی درک پویایی بین فیض و اختیار در توجیه است. این سه فصل به عنوان امواج مترقی بینش تفسیری به یکدیگر مربوط می شوند. بررسی دقیق تفسیر پولینی او خطوط اساسی و مرزهایی را مشخص می کند که او الهیات توجیه خود را در آن کار می کند. مبانی ارسطویی در فصل دوم، تحلیل نافذ تری از آموزه آکویناس در مورد آموزه توجیه موجود در جمع را امکان پذیر می سازد. فصل سوم تمام آنچه را که در مورد تفسیر کتاب مقدس و انسان‌شناسی آکویناس می‌فهمیم، می‌گیرد و آن را در تفسیر سیستماتیک‌ترین تعالیم او درباره توجیه می‌آورد. نتیجه گیری من نشان دهنده اهمیت اندیشه آکویناس برای الهیات جهانی و گفتگو بین پروتستان ها و کاتولیک ها است.
مکان در فیزیک و متافیزیک ارسطو و ابن‌سینا
نویسنده:
حشمت قدمي ، مهدی نجفی افرا
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از ديرباز هريک از نظام‌هاي فلسفي براساس مباني خويش به شرح و بسط مسئله مکان پرداخته‌اند. در حکمت مشاء نيز پرداختن به اين موضوع در غرب با ارسطو آغاز مي‌گردد و در شرق نيز توسط ساير حکماي مشائي ازجمله ابن‌سينا دنبال مي‌شود. مقاله پيش‌رو با رويکرد تحليلي تطبيقي به مقايسه آموزه‌هاي اين دو فيلسوف بزرگ در ارتباط با مسئله مکان می‌پردازد و آن را در دو ساحت فيزيک و متافيزيک مورد بررسي قرار مي‌دهد. بنابراين تحليل حقيقت مکان، هستي‌شناسي آن، ادله اثبات و انکار آن، نسبي يا مطلق بودن مکان و اينکه مکان امري فيزيکي است يا متافيزيکي به همراه نظريات مختلفي که درباره مکان مطرح شده و همچنين مسئله خلأ، ازجمله مباحثي هستند که در اين مقاله به آنها پرداخته مي‌شود.
صفحات :
از صفحه 77 تا 94
الهیات فلسفی از منظر ارسطو و فارابی
نویسنده:
نویسنده:مرضیه صدفی؛ استاد راهنما:سیدمرتضی حسینی شاهرودی؛ استاد مشاور :محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
پایان‌نامه‌ی پیش‌رو، پژوهشی‌ است ذیل مبحث الهیات، حول محور اندیشه‌های دو فیلسوف بزرگ تاریخ فلسفه، معلم اول ارسطو و معلم ثانی فارابی. روند پژوهش، با نگرش فیلسوفان یونان باستان حول مسئله امر الوهی آغاز می‌شود، در کشاکش شکل‌گیری اندیشه‌های الهی ارسطو قوت می‌گیرد، با نقطه نظرات فارابی در این حیطه ادامه می‌یابد و سرانجام با مقایسه‌ی ابعاد مختلف رویکرد آنان نسبت به مسئله الهیات به کمال می‌رسد. در خلال کلیدی‌ترین قسمت این پژوهش و در مقام مقایسهی رویکردهای الهیاتی هر دو فیلسوف، تاکید بر آن است که اگرچه این جهت‌گیری‌ها شباهت‌هایی با یکدیگر دارند، اما ارسطو، الهیات خود را همچون سایر مباحث متافیزیکی‌اش بر پایه مفهوم طبیعت یا فوسیس بنا می‌کند، از این رو نگرش الهی او نیز به سمتی سوق می‌یابد که محرک نامتحرک متافیزیک‌اش را، خدا می‌نامد، در حالی که فارابی از خدایی سخن می‌گوید که فوق جوهر، فوق عقل و فوق علم است و از او با عنوان «واجب الوجود جل جلاله» نام می‌برد. این تفاوت در نگرش آنان نسبت به مسئله الهیات، ریشه در تفاوت‌ مبانی آنان در حوزه‌ی هستی‌شناسیشان دارد.
آیا خدای الهیات مسیحی بی تفاوت است؟ [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Kenneth Wayne Gilmore
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : استدلال تز من این است که خدای الهیات مسیحی آموزه عدم امکان را از افلاطون و ارسطو پذیرفته است. بر اساس این آموزه، خداوند انواع حالات روانی مانند خشم، غم، شادی و عشق را تجربه نمی کند. من استدلال خواهم کرد که آموزه عدم امکان پذیری نه تنها با خدای کتاب مقدس که پویا، رستگار و عاشق خلقت خود است، ناسازگار است، بلکه با دیگر آموزه های بنیادی اصلی در کتاب مقدس نیز مخالف است. من با ارائه یک مرور کلی از بحث در بخش اول با بررسی سه دیدگاه در مورد قابلیت پذیرش و غیرممکن در مکاتب تومیست، اصلاح‌طلب و خداباوری باز شروع می‌کنم. در بخش دوم، من با نگاهی به متون کلیدی در کتاب مقدس که تصور می‌شود از غیرممکن بودن حمایت می‌کنند، یک مورد منفی علیه غیرممکن بودن خدا بیان می‌کنم. در این بخش، من همچنین استدلال هایی را که معمولاً برای عدم امکان ارائه می شود، نقد می کنم. اول، من به طور انتقادی مفهومی از متعالی را بررسی می‌کنم که اغلب برای دفاع از غیرممکن بودن استفاده می‌شود و نشان می‌دهم که چگونه این مفهوم شواهد کتاب مقدس مبنی بر اینکه خداوند دارای حالات روان‌شناختی متفاوتی در گفتگو با انسان‌ها است را کاملا نادیده می‌گیرد. دوم، در بخش دوم، من به این استدلال پاسخ می‌دهم که قابل قبول بودن، حاکمیت خدا را به خطر می‌اندازد و استدلال می‌کنم که خدایی که خیر را برای خلقت خود می‌خواهد مشکل‌ساز نیست. در بخش سوم، من یک مورد مثبت را بیان می کنم که چرا فکر می کنم خدا قابل قبول است. دفاع من مبتنی بر ایده آزادی الهی خداوند، آموزه imago Dei و این مفهوم است که خدا قادر است مخلوق خود را نجات دهد.
فلسفة أرسطو وأفلاطون
نویسنده:
محسن مهدی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
  • تعداد رکورد ها : 1572