جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1572
بررسی تطبیقی موضوع مابعدالطبیعه نزد ارسطو و اسکوتوس
نویسنده:
اصغر فتحی عمادابادی ، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو در کتاب چهارم و ششم به موضوع مابعدالطبیعه می‌پردازد. وی در کتاب گاما،‌ مابعدالطبیعه را علم کلی و موضوع آن را موجود بما هو موجود می‌داند و در کتاب اپسیلن،‌ مابعدالطبیعه را همان فلسفه اولی می‌داند که موضوع آن موجودات الهی می‌باشد. بیان‌های وی در کتاب متافیزیک به همین‌ دو موضوع ختم نمی‌شود. ارسطو موضوعات دیگری را برای مابعدالطبیعه از قبیل جوهر،‌ جواهر مفارق را نیز مطرح می‌نماید و همین امر سبب سردرگمی فلاسفه و مفسران بعد از او شد. اسکوتوس در بحث موضوع مابعدالطبیعه رویکردی ارسطوئی – مشائی انتخاب می‌کند. وی تحت تاثیر ارسطو معتقد است که موضوع مابعدالطبیعه موجود بماهو موجود است با این تفاوت که وی الهیات و علم الهی را جزء علوم عملی در نظر می‌گیرد و با این تفکر از ارسطو که الهیات را،‌ به عنوان مابعدالطبیعه به معنای خاص و جزئی از مابعدالطبیعه عام در نظر می‌گرفت،‌ دور می‌شود. یکی از نتایج تفکر اسکوتوس در بحث موضوع مابعدالطبیعه این بود که برای او خدا اولین و تنهاترین موضوعی نیست که متافیزیسین‌ها باید بدان بپردازد. این نوع نگاه نتیجه اقانیم سه‌گانه (تثلیث) مسیحیت بر روی اسکوتوس می‌باشد و همین امر سبب می‌شود که وی مابعدالطبیعه‌ای را جدای از مابعدالطبیعه ارسطو برای خود رقم بزند و به سمت مابعدالطبیعه ابن‌سینایی روی آورد،‌ البته ابن‌سینایی که مسیحی شده است. در این نوشتار سعی شده است که به روش تطبیقی به موضوع مابعدالطبیعه از نگاه ارسطو و اسکوتوس پرداخته شود به جهت بیان اشتراکات و اختلافات دو سنت یونان باستان و فلسفۀ قرون وسطای مسیحی.
صفحات :
از صفحه 528 تا 541
پایان حرکت: جان دان و علت نهایی در فلسفه طبیعی و اخلاقی
نویسنده:
Alan James Hogarth
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی مفهوم علمی و اخلاقی علیت نهایی در آثار جان دان می پردازد. در سنت ارسطویی، علیت نهایی چارچوبی جامع ارائه می‌دهد که توضیح می‌دهد چگونه همه چیز در جهان به سوی یک غایت طبیعی توسعه یافته است. این چارچوب نه تنها بر امور طبیعی، بلکه بر رفتار انسان و سازمان اجتماعی/سیاسی نیز حاکم بود. با آغاز انقلاب علمی، اعتبار علیت نهایی، به عنوان معیار تغییر در جهان طبیعی، زیر سوال رفت و تا قرن هفدهم، تا حد زیادی توسط فلسفه مکانیکی منفجر شد. علاقه دان به مسائل علم مدرن اولیه به خوبی مستند شده است. اما بررسی پاسخ های او به اختلال در چنین مفهومی اساسی به عنوان علیت نهایی هنوز تلاش نشده است. بنابراین، این پایان نامه برای پر کردن این فضای بحرانی تنظیم شده است. برخلاف بحث‌های قبلی در مورد درگیری دان با علم جدید، که او را از نظر فکری در قرون وسطی یا فلسفه جدید تصور می‌کردند، من پیشنهاد می‌کنم که به احتمال زیاد او ترجیح می‌داد آنچه را که از سیستم جدید می‌دانست تطبیق دهد تا با سیستم قدیم منطبق شود. از این حیث، دان هیچ تفاوتی با معاصرانی که دانش جدید را بر روی نظام ارسطویی موجود ترسیم کردند، نداشت. دلیل نهایی، من استدلال می کنم، مفهوم پایداری است که دان به دنبال آن است. این تز همچنین ادعا می‌کند که جذب دان به علت نهایی، مبنای شخصی/زندگی‌نامه و همچنین فکری داشته است. دان به دلیل ازدواج و تبعید متعاقب آن با آن مور، اغلب نیاز به هدف یا تحقق در زندگی اجتماعی را ابراز می‌کرد، و این نیز به اعتقاد من، درک او از حرکت علّی را به‌عنوان صحیح اخلاقی شکل داد. فصول پایان نامه به طور مساوی بین سؤالات فلسفه طبیعی و اخلاقی تقسیم شده است و از یک زمان بندی تقریبی پیروی می کند که با حروف آیه شروع می شود و با خطبه ها پایان می یابد.
آرای ارسطو و مناندر درباره اخلاقِ فهم
نویسنده:
Valeria Cinaglia
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه دکترا موضوعی را بررسی می کند که در رابط بین فلسفه و ادبیات یونان باستان قرار دارد. به طور خاص، من به زمینه مشترک بین کمدی جدید مناندر و جنبه هایی از فلسفه ارسطو توجه دارم. این تز استدلال نمی کند که شباهت شناسایی شده بین این دو نویسنده تأثیر مستقیم ارسطو بر مناندر را نشان می دهد، بلکه آنها یک جهان فکری مشترک دارند. این پایان نامه حول مجموعه ای از قرائت های موازی مناندر و ارسطو ساخته شده است. متون کلیدی مرتبط عبارتند از «Epitrepontes»، «Samia»، «Aspis»، «Perikeiromene» و «Dyscolos» مناندر و «تجزیه و تحلیل پسین» ارسطو، «اخلاق نیکوماخوس و اودمیایی»، «De Anima» و «Poetics». ادعای من این است که ساخت مناندر از شخصیت ها و طرح ها و تحلیل های فلسفی ارسطو رویکردهای مشابهی را در موضوع رابطه دانش و اخلاق بیان می کند. محور بحث من این توجه است که در نوشته‌های ارسطو درباره اخلاق، منطق و روان‌شناسی، ما می‌توانیم مجموعه‌ای از ایده‌ها را در مورد ارتباط متقابل بین شکل‌گیری دانش و شخصیت یا عواطف شناسایی کنیم، که برای مثال نشان می‌دهد که معمولاً چگونه شکست‌های اخلاقی بستگی دارد. در مورد ترکیبی از اشتباهات شناختی و لغزش های عاطفی. چند سال بعد از ترکیب متون مکتب ارسطو، کمدی‌های مناندر، همانطور که در متون موجود بیان شده است، نوعی نمایشنامه را به مخاطبان گسترده‌تری ارائه می‌کند که، همانطور که استدلال می‌کنم، بازتابی از درک پیچیده و پیچیده‌ای از تعامل بین شناختی است. یا درک منطقی و شخصیت یا احساس. به‌طور گسترده‌تر، ارسطو و مناندر دیدگاه‌های مشابهی درباره نحوه ارتباط ادراکات و واکنش‌های عاطفی به موقعیت‌ها با حضور یا عدم درک اخلاقی و شناختی، یا وضعیت رشد شخصیت اخلاقی در هر فرد معین ارائه می‌کنند. بنابراین، من پیشنهاد می‌کنم که بحران‌های بین‌فردی و پیشرفت به سوی شناخت هویت شخصیت‌های مهم در کمدی‌های مناندری، الگوی تفکر درباره ادراک، دانش و نقش عاطفه را در بر می‌گیرد که نشان‌دهنده پیوند اساسی با تفکر ارسطو در موضوعات مشابه است.
دیوژن در زمان خودش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Karen Sieben
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پیشبرد عقاید افلاطون و ارسطو از یک سو و رواقیون از سوی دیگر دیدگاه بدبینی دیوژن را تحت الشعاع قرار داد که از نظر زمانی به عنوان پل ارتباطی بین آنها عمل می کرد و از نظر تاریخی، بدبینی را در بسیاری از تاریخ خود چیزی بیش از یک نقطه توقف نشان نمی داد. هدف این پایان نامه نشان دادن این است که فلسفه دیوژن یک نقطه توقف نبود، بلکه جایگزین مناسبی برای فلسفه های اصلی بود که به آن توجه چندانی نمی کردند. استفاده از تحلیل تاریخی و ریشه‌شناختی در منابع مورد اعتماد، بدبینی را روشن‌تر نشان می‌دهد. ابتدا نشان می دهد که زندگی دیوژن آزمایشی بود در "ساده زیستی" که او را به اتخاذ یک سبک زندگی طبیعی مشابه با شیوه زندگی سنتی یونان سوق داد. ثانیاً، نشان می‌دهد که یک شیوه طبیعی زندگی باعث شده است که او هنجارهای مرسوم جدید را رد کند، که به اعتقاد او اکتساب‌گرایی، تمایز طبقاتی و بدخواهی را تشویق می‌کند و در نتیجه جوانان را تضعیف می‌کند. و سوم، با گذشت زمان، دیوژن فلسفه خود را توسعه داد، که بر آزادی بیان یا پارگی، خودکفایی و خودمختاری متمرکز بود - آرمان‌هایی که فیلسوفان مدرن مانند روسو، نیچه و فوکو را به خود جذب کرد. نتیجه می‌گیرم که خواندن بهتر دیوژن فیلسوفی باهوش و شوخ را نشان می‌دهد که همانطور که او می‌گفت زندگی می‌کرد. انتقاد او از هنجارهای مرسوم آتن به صورت طنز طنز آمیز و سرگرمی و همچنین آموزش بود و در این عمل او به مردی پرهیزیا تبدیل شد - یک حقیقت گو که می توان روی آن برای حمایت از حقیقت حتی در موقعیت های خطرناک حساب کرد. این جسارت می‌خواست که داستان‌های مربوط به او به سرعت به آن اشاره می‌کنند. بدين ترتيب، بدبيني ديوژن به عنوان شيوه اي از زندگي كه در آن شخص شخصيت و شهامت سخن گفتن را پرورش مي دهد، همراه لازم براي هر فلسفه در هر عصري است، نه فقط فلسفه خود.
نانسی و هگل: فلسفه اجتماع، انفراد و هستی ارتباطی
نویسنده:
Leda Richarda Walnut Channer
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه ادعای نانسی را در مقاله "عشق شکسته" توسعه می دهد که می توان عناصر فلسفه حق هگل و پدیدارشناسی روح را به دلیل شرح هایی که در مورد هستی رابطه ای ارائه می دهند، خواند، علیرغم اینکه برای نانسی ساختار دیالکتیکی من استدلال خواهم کرد که برای نانسی، موقعیت هایی که هگل آنها را خودآگاهی و دولت می نامد به ترتیب به عنوان تکینگی و اجتماع بهتر درک می شوند، که هر دو روابطی هستند که باید تجربه شوند نه کارهایی که باید به دست آیند، و علاوه بر این، همان رابطه هستند، همان وضعیت هستی من استدلال خواهم کرد که پروژه یکسان سازی دیالکتیکی هگل را می توان به عنوان پروژه ای دید که می کوشد این هستی غیرقابل ارائه چندگانه مشکل ساز را به هویتی منفرد تبدیل کند که حضور دارد. در حالی که پژوهش حاضر نانسی مشغله نانسی را با فلسفه هگل تایید می کند، همانطور که دو کتاب نانسی در مورد هگل نشان می دهد، در حال حاضر هیچ مطالعه ای در ادبیات ثانویه در مورد دریافت نانسی از فلسفه هگل به طور کلی وجود ندارد، چه رسد به تمرکز خاص بر اجتماع و هستی اجتماعی. بنابراین، این پایان نامه به دنبال ارائه مسیری از دریافت نانسی از فلسفه هگل است، که هر دو آثار نانسی در مورد هگل، اظهار نظر گمانه زنی و بی قراری منفی و دو اثر شناخته شده را که به طور خاص با جامعه و هستی اجتماعی مرتبط هستند، یعنی The Inoperative را پوشش می دهد. اجتماع و مفرد بودن جمع. بعلاوه، در پی آن خواهد بود که دریافت نانسی از هگل را در مقابل پس‌زمینه‌ای از دریافت‌های مارکس، دریافت‌های مختلف فرانسه در قرن بیستم و نیز گزیده‌ای از آن‌هایی که از سنت تحلیلی هستند، قرار دهد. در پایان، پس از خواندن مقاله نانسی، "غافلگیری رویداد"، من استدلال می کنم که هگل آنچه را که نانسی خود "حادثه" بودن موقعیت های اجتماع و تکینگی می نامد از دست می دهد، در نتیجه او به نمونه های تفکیک شده می رسد یا لحظه ها به جای حرکتی که او آرزویش را دارد. در نهایت، من استدلال خواهم کرد که پاسخ نانسی به مشکل تلاش برای حفظ رویداد-بودگی رویداد، برانگیختن موقعیت جدایی و پیوند همزمان، یا گذاشتن نام خاص خود، تعجب، به آن است.
ذهنیت انقلابی در اندیشه کارل مارکس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Paul Steven Elias
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه چندین پایان نامه را در رابطه با مؤلفه های کلیدی فلسفه مارکس نشان می دهد که تفاسیر متعارف یا نادرست بیان می کنند یا نادیده می گیرند. تز اصلی مربوط به ایده او از سوبژکتیویته انقلابی است که آشکارا ناسازگار و فاقد نظریه است. حوزه‌های اصلی کار مارکس که برای روشن کردن این ایده بررسی می‌شوند عبارتند از هستی‌شناسی و روش او، انسان‌شناسی فلسفی، ایده جامعه کمونیستی، و نظریه تاریخ. بینش نسبت به این جنبه‌ها و دیگر جنبه‌های کار او را می‌توان از طریق تحلیل یک سنت از فلسفه اجتماعی که منشأ آن در تفکر یونان باستان است، به دست آورد. قوی ترین الهام مارکس از این دوره از فلسفه ارسطو نشأت گرفت که کارش عمیقاً بر درک او از رشد انسانی و ایده او از فعالیت و روابط آزاد تأثیر گذاشت. یکی از اجزای اصلی این سنت، این ایده هستی شناختی است که عقل بر جهان حکومت می کند. مارکس شکلی را که در فلسفه هگل به خود گرفت، زیر و رو کرد. مارکس با الهام از ایده هگل مبنی بر اینکه عقل از طریق فرآیند بیگانگی در تاریخ بشر کار می کند، مدعی شد که شیوه تولید سرمایه داری در توسعه نیروهای مولده و توسعه یکپارچه طبقه کارگر انقلابی مؤثر است. به عقیده مارکس، ایجاد ذهنیت انقلابی از طریق بیگانگی و پراتیک انقلابی صورت می گیرد. از نظر او، چنین فعالیت زندگی خود-تحول شونده توسعه‌یافته برای توسعه ظرفیت‌های مورد نیاز برای سرنگونی انقلابی سرمایه‌داری و سازمان‌دهی مجدد زندگی اجتماعی ضروری است. و با این حال او همچنین ادعا کرد که فعالیت زندگی کارگران در جامعه سرمایه داری تمایل دارد که آنها را از نظر جسمی و روحی تخریب کند. بازنمایی دقیق این مشکل در قلب ایده مارکس از سوبژکتیویته انقلابی و بنابراین خود این ایده مستلزم تأکید بر حساسیت او به بعد ذهنی-ذهنی زندگی انسان (روانشناسی اولیه و نظریه ذهن او) و توسعه ظرفیت های اخلاقی فردی است. به خصوص. این پایان نامه با بیان مجدد عناصر تفکر مارکس در مورد بیگانگی و سوبژکتیویته انسانی با پدیدارشناسی هوسرلی و روانکاوی فرویدی (شامل برخی از تجدید نظرهای ملانی کلاین در آن) به پایان می رسد تا نقطه شروع پرباری برای تعالی فلسفه اجتماعی مارکس ایجاد شود.
خطابه ارسطو در شرق: سنت ترجمه و تفسیر سریانی و عربی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Uwe Vagelpohl
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Brill Academic Pub ,
کلیدواژه‌های اصلی :
الهیات در مابعدالطبیعه ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Volkan Aytemiz
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : اینکه آیا ارسطو رساله‌های متافیزیک را با برداشت‌های متفاوتی از علم هستی در ذهن داشته است یا خیر، مدت‌هاست که دانشمندان را متحیر کرده است. سؤال خاصی که باعث ناراحتی آنها می شود این است که آیا تلاش ارسطو در تأسیس علم هستی از طریق چندین رساله متافیزیک با یک علم کلی از هستی مشخص می شود و همه بخش های هستی را مطالعه می کند (metaphysica generalis)، یا اینکه تحقیق او در مورد این علم است. منعکس کننده نگرش نسبت به متافیزیک خاص (متافیزیک تخصصی) است که به دنبال شناخت بخش خاصی از هستی است، در این مورد خدا، و بنابراین باید آن را به عنوان علمی کاملاً الهیاتی در نظر گرفت. در این پایان نامه، هدف من نشان دادن این است که تلاش ارسطو در متافیزیک لزوماً مانع آشتی بین ابعاد کلی و الهیاتی علم هستی نمی شود و اگر چه تصور ارسطو از علم هستی به شدت الهیاتی است، اما منافاتی با آن ندارد. جهانی بودن علاوه بر این، من قصد دارم نشان دهم که اگر تصور علم هستی در ذهن ارسطو کلامی نبود، جهانی هم نبود.
نقش دین سنتی در آرای ارسطو
نویسنده:
Mor Segev
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ارسطو از محتوای دین یونانی به شدت انتقاد می کند. او فکر می کند که به وضوح نادرست است. اما با کمال تعجب، او همچنین معتقد است که اگر هر شهری، از جمله شهر ایده آلی که او در سیاست VII-VIII توصیف می کند، وجود داشته باشد و رشد کند، دین سنتی و نهادهای آن ضروری هستند. هدف پایان نامه من ارائه گزارشی منسجم از نقش اجتماعی-سیاسی ارسطو برای دین سنتی علیرغم رد محتوای آن است. ارسطو در De philosophia، گفتگویی که تنها در نقل قول‌ها و نقل‌قول‌های پراکنده باقی مانده است، خدایان دین سنتی را با اشکال افلاطونی مقایسه می‌کند. او هر دو را به عنوان موجودات خیالی رد می کند - محصولات یک استنتاج نادرست از وجود آشکار و مورد توافق جهانی اشیاء خاص به وجود موجودات ابدی که باعث ایجاد آنها و دارای ویژگی های مشابه هستند. با این حال، در همان اثر، ارسطو به اعمال مذهبی توانایی ایجاد حالات عاطفی را که برای یادگیری مساعد است نسبت می دهد. این دیدگاه شرح او را از نقش دین سنتی نهادینه شده در مجموعه موجود او پیش بینی می کند. بر اساس نظریه او در آنجا، دین ضروری است زیرا زمینه را برای آنچه او اوج تلاش انسان می داند فراهم می کند: دستیابی به دانش فلسفه اول، که اشیاء آن موجودات واقعی هستند که شایسته خدایان نامیده می شوند، یعنی. محرکان بی حرکت بهشت دین این کار را با قرار دادن شهروندان در معرض تصویرهای سنتی الوهیت انجام می دهد. اینها، به نوبه خود، در شهروندان با پتانسیل مناسب، حس «تعجب» (thaumazein) در مورد خدایان را ایجاد می کند که آنها را از چنین تصورات اسطوره ای به تحقیق در مورد ماهیت خدا(های) واقعی متافیزیک ارسطو راهنمایی می کند. علاوه بر این، از آنجایی که خدایان انسان‌نما از تعاریف «انسان» و «خدا» بهره می‌برند، تعجب در مورد ماهیت آنها می‌تواند آغازگر تحقیقی در رابطه بین خدایان و انسان‌ها باشد. هر دو نوع تحقیق برای نزدیک شدن هر چه بیشتر بشری به شرایط الهی ضروری است، و نقش دین سنتی در دستیابی به آن هدف، که ارسطو آن را بالاترین آرزوی بشر می داند، بسیار مهم است، هم برای سعادت فردی افراد. هر شهروندی و برای شکوفایی شهر.
توماس آکویناس در رابطه با فضایل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Andrew James Kim
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : توماس آکویناس در ارتباط با فضائل اندرو کیم، دکتری کارگردان: ویلیام سی. متیسون سوم، دکتری. آیا انسان برای داشتن حتی یکی از آنها نیاز به داشتن تمام فضایل دارد؟ پاسخ مثبت آکویناس به این پرسش توسط اکثریت اخلاق گرایان معاصر رد شده است. دو اتهام رایجی که بر این تز وارد می شود عبارتند از: (1) اگر درست باشد، پس هیچ کس با فضیلت نیست، و (2) اگر درست باشد، پس پیشرفت اخلاقی غیرممکن است. هدف از این مطالعه ارائه گزارشی از نسخه آکویناس از تز جدایی ناپذیری است به گونه ای که با توجه به متون نادیده گرفته شده و همچنین زمینه تاریخی که تز آکویناس در آن ظهور کرده است، به انتقادات معاصر پاسخ دهد. فصل اول به بررسی مواضع منتقدان برجسته جدایی ناپذیری می پردازد. فصل دوم و سوم به ترتیب در فلسفه و الاهیات به تحلیل روایات مختلف جدایی ناپذیری در دوره های منتهی به آکویناس می پردازند. فصل چهارم تز آکویناس را ارائه می کند و فصل پنجم نقدهای فصل اول را بازبینی می کند. پایان نامه به این نتیجه می رسد که تز آکویناس در معرض این ایرادها نیست، زیرا او از ارسطو و آگوستین در تصور فضیلت به عنوان متشکل از درجات پیروی می کند. این بر خلاف دیدگاه رواقی است که فضیلت یک حالت مطلق است که اجازه درجه بندی را نمی دهد. یکی دیگر از یافته های این پایان نامه این است که اختلاف نظر در مورد تفکیک ناپذیری از این واقعیت ناشی می شود که متفکران باستان و قرون وسطی فضیلت را متفاوت از متفکران مدرن تعریف می کنند. اینطور نیست که در تعریف فضیلت توافق وجود داشته باشد، بلکه در مورد جدایی ناپذیر بودن فضایل اختلاف نظر وجود دارد.
  • تعداد رکورد ها : 1572