چکیده :
ترجمه ماشینی :
هدف این پژوهش، بازگرداندن فضیلت، آنچنان که در عمل آشکار میشود، با ایجاد استقلال مفهومی و ارزشی برای عمل فضیلتآمیز از فاعلیت فضیلتآمیز از یک سو، و از سوی دیگر عمل واجب اخلاقی، جایگاهی محوری در نظریه اخلاقی به دست میآورد.
یک دیدگاه ارسطویی، به جای یک دیدگاه کانتی یا نتیجهگرا، به عنوان دیدگاه مناسب برای مطالعه کنش فضیلتآمیز ظاهر میشود.
با این حال، این مطالعه در تأکید بر اعمال، به جای کیفیت کارگزاران، با اخلاق ارسطو، و نیز با بیشتر نوشتههای معاصر در مورد اخلاق فضیلت تفاوت دارد.
برای ایجاد استقلال مفهومی کنش فضیلتآمیز، نسبت به فاعلیت فضیلتآمیز، من اولویت خود فضیلت را مطرح میکنم و عمل فضیلتآمیز را در درجه دوم فضیلت قرار میدهم و از آن مطلع میشوم.
یک عمل در صورتی که خوب و مناسب باشد به فضیلت آگاه می شود.
فعل خوب عملی است که هدف آن خیر باشد، در صورتی که هدف از عمل نه نیت فاعل باشد و نه نتیجه بالفعل یا احتمالی آن عمل، بلکه نتیجه ای که یک فرد عاقل دلیلی برای استنباط آن داشته باشد، نتیجه مورد نظر است.
عمل عمل فضیلتآمیز، چنان که تعریف شده است، ارزش دارد و صرفاً بیان فضیلت یا انگیزههای خوب عامل نیست.
از این رو، ارزش عمل صالح از فضیلت فاعل یا ارزش انگیزه های او ناشی نمی شود.
من عمل فضیلت را از عمل واجب اخلاقی به سه طریق تشخیص می دهم: (1) با نشان دادن عدم تناسب برخی از اعمال واجب، که شرط لازم برای فضیلت است.
(2) با نشان دادن اینکه تعریف من از عمل فضیلتآمیز، مفهوم فضیلت را از مفاهیم واجب خاص، نافله و وظیفه ناقص متمایز میکند.
(3) با این استدلال که دیدگاه اخلاقی مناسب برای تحلیل ماهیت عمل فضیلتآمیز واقعاً متمایز از دیدگاه اخلاقی است که به نظریههای مدرن تعهد میپردازد.
در بررسی حدود وجوب، با طرح ملاک عدم واجب بودن در افعال و با ارائه چهار نمونه از اعمالی که با توجه به این معیارها، غیر واجب هستند، استدلال می کنم که افعالی از نظر اخلاقی حسنه و غیر واجب است.
، اما با فضیلت و اخلاق هستند.
this study aims to restore to virtue, as manifest in action, a central place in ethical theory, by securing for virtuous action conceptual and evaluative independence from virtuous agency, on the one hand, and morally obligatory action, on the other.
an aristotelian, rather than a kantian or consequentialist, perspective emerges as the perspective proper to a study of virtuous action.
however, in its emphasis upon actions, rather than upon the qualities of agents, this study differs from aristotle's ethics, as well as from most contemporary writings on virtue ethics.
to establish the conceptual autonomy of virtuous action, relative to virtuous agency, i posit the primacy of virtue itself and identify virtuous action as secondary to, and informed by, virtue.
an action is informed by virtue just in case it is good and fitting.
a good action is one whose aim is good, where the aim of an action is neither the intention of the agent nor the actual or probable consequence of the action, but the consequence which a reasonable person would have grounds for inferring is the intended consequence of the action.
virtuous action, so defined, has value and is not merely the expression of the agent's virtue or good motives.
hence, the value of virtuous action does not derive from the agent's virtue or the value of his motives.
i distinguish virtuous action from morally obligatory action in three ways: (1) by showing that some obligatory actions lack fittingness, which is a necessary condition for virtuous action; (2) by showing that my definition of virtuous action distinguishes the concept of virtuous action from the deontic concepts of special obligation, supererogation and imperfect duty; (3) by arguing that the ethical perspective proper to an analysis of the nature of virtuous action is genuinely distinct from the ethical perspective which informs modern theories of obligation.
examining the question of the limits of obligation, i argue that there are actions which are morally good and non-obligatory, by proposing criteria of non-obligatoriness in actions and by presenting four examples of actions which, given these criteria, are non-obligatory, yet are virtuous and moral.