جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 34
الهیات شکست: هستی شناسی و میل در اسلاوی ژیژک و آپوفاتیسم مسیحی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Christa Marika Rose
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه بازخوانی سنت آپوفاتیک مسیحی را از طریق کار اسلاوی ژیژک ارائه می دهد تا روایتی از الهیات و هویت مسیحی را به عنوان شکست بیان کند، همانطور که از تعهد به مسیح به عنوان سنگ بنای آن و سنگی که روی آن زمین می خورد تشکیل می شود. . در ازدواج دیونیسیوس آرئوپاگیت الهیات مسیحی با نوافلاطونیسم، هستی شناسی نوافلاطونی با مضامین کلیدی الهیات مسیحی وارد تنش ناراحت کننده اما سازنده می شود. این تنش‌ها جنبه‌ای حیاتی از میراث دیونیسیوس است که نه تنها در اندیشه‌های الهیاتی بعدی، بلکه در بسیاری از فلسفه‌های قاره‌ای قرن بیستم نیز قابل مشاهده است، زیرا می‌کوشد خود را از اصل و نسب مسیحی‌اش جدا کند. بحث‌های قرن بیستم درباره رابطه بین الهیات آپوفاتیک و فلسفه قاره‌ای تلاش می‌کنند تا با این میراث دست و پنجه نرم کنند. به عقیده من، کار اسلاوی ژیژک تلاشی برای فراتر رفتن از بن‌بست‌های فلسفه قرن بیستم است نه با فرار، بلکه با بازگشت به متافیزیک، با تکیه بر آثار هگل و لاکان به منظور بیان شرحی از جهان مادی اقتصاد از هم پاشیده ذاتا این شکل در آن ساختارهایی که متعاقباً از جهان مادی بیرون می‌آیند، تکرار می‌شود - به‌ویژه، ساختارهای سوژه فردی و نظم اجتماعی و شیوه‌هایی که هر دو توسط میل ساخته می‌شوند. این تز پیامدهای این هستی شناسی خاص را اولاً از طریق مسئله دریدی موهبت و ثانیاً از طریق مسئله ژیژکیایی خشونت (که هر دوی آنها از نظر ساختاری با مشکل آفرینش و سقوط مسیحی الهیات مشابه هستند) ردیابی می کند. این تز درگیری انتقادی و الهیاتی را با روایت هستی‌شناختی و اروتیک ژیژک از دگرگونی پیش از بازگشت به دیونیسیوس ارائه می‌کند تا نشان دهد چگونه کار ژیژک خوانشی ماتریالیستی از الهیات آپوفاتیک و تعهد مسیحی به کلیسا را ​​ممکن می‌سازد.
نسبت زیبایی با خیر و حقیقت در رسالة اسماء الهی دیونوسیوس آریوپاگی (مجعول): تکوین زیبایی‌‌شناسی الهیاتی
نویسنده:
رضا کورنگ بهشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از زمینه‌های ظهور زیبایی‌شناسی مدرن یا «استتیک» در دورة موسوم به روشنگری، حکم به استقلال قلمرو امر زیبا از قلمروهای خیر و حقیقت بوده است؛ اما در فلسفة غرب پیش‌مدرن، یعنی در دورة یونان باستان و قرون وسطی، زیبایی مستقل از خیر و حقیقت فهم و تبیین نمی‌شد. ایدة پیوند زیبایی با خیر و حقیقت در مسیحیت دوران باستان متأخر و پیش از دورة قرون وسطای مسیحی در غرب لاتینی، در آرای دیونوسیوس آریوپاگی به‌صورت مبسوط مطرح ‌شد. دیونوسیوس در رسالة اسماء الهی خود، با الهام‌گرفتن از چشم‌انداز نوافلاطونیان متأخر به‌ویژه پرُکلُس و تلفیق آن با نظرگاه الهیاتی مسیحی، از پیوند زیبایی با خیر و حقیقت به‌مثابۀ سه نام اساسی خداوند سخن می‌گوید. در این پژوهش، کوشش شده است با تمرکز بر رسالة اسماء الهی و با روش تحلیل متن، کیفیت پیوند این سه نام بررسی و تبیین شود. این پژوهش روشن می‌کند دیونوسیوس در عین تصریح به اتحاد بنیادین زیبایی، خیر و حقیقت، بر جنبة متجلی‌کنندة زیبایی و نقش آن در حرکت معرفتی و عاشقانة نفس به‌سوی خداگونه‌شدن تأکید می‌کند. بدین‌سان، دیونوسیوس را می‌توان آغازگر گونه‌ای زیبایی‌شناسی الهیاتی‌ـ‌عرفانی در مسیحیت دانست که اثری ماندگار بر اندیشمندان مسیحی پس از خود در قرون وسطی داشت.
صفحات :
از صفحه 87 تا 99
دیونیسیوس آرئوپاگیت بین ارتدکس و بدعت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Filip Ivanovic (فیلیپ ایوانوویچ)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge Scholars Publishing,
چکیده :
ترجمه ماشینی: هدف دیونوسیوس آرئوپاگیت بین ارتدکس و بدعت، بررسی اندیشه یکی از بحث برانگیزترین شخصیت های تاریخ مسیحیت، دیونیسیوس آرئوپاگیت، و قرار دادن آن در بستری صحیح، بین فلسفه بت پرستی (یعنی نوافلاطونی) از یک سو، و الهیات مسیحی است. ، از طرف دیگر. مرور فیلیپ ایوانوویچ مجموعه‌ای از هشت مقاله از گروهی از دانشمندان بین‌المللی را گردآوری کرده است که به استقبال شبه دیونیسیوس کاملاً آشنا هستند، اما خود را نیز در نوشته‌های خود فیلسوف غرق کرده‌اند. آنها تصویری چندوجهی از یک نویسنده ارائه می‌دهند. با میراث قابل توجهی در اندیشه مسیحی، در سنت های شرقی و غربی کلیسا (...) این مجموعه نشان می دهد که این الهیات فلسفی این نویسنده است که باید امروز توجه ما را جلب کند.» -مجله بین المللی سنت افلاطونی از پشت جلد هدف دیونوسیوس آرئوپاگیت بین ارتدکس و بدعت، بررسی اندیشه یکی از بحث برانگیزترین شخصیت های تاریخ مسیحیت، دیونیسیوس آرئوپاگیت، و قرار دادن آن در بستری صحیح، بین فلسفه بت پرستی (یعنی نوافلاطونی) از یک سو، و الهیات مسیحی است. ، از طرف دیگر. در بخش قابل توجهی، کتاب به بررسی منابع نوافلاطونی دیونیسیوس می پردازد، اما همچنین بینش هایی را در مورد نکات اصلی فلسفه و الهیات او ارائه می دهد، بنابراین نشان می دهد که چگونه او توانسته است به ادغام استادانه تفکر بت پرستان و ایمان تازه آشکار شده دست یابد. فصل‌های کتاب، در کنار هم، سعی می‌کنند با بررسی نه‌تنها پیشینه فکری و محیط، بلکه برخی از ویژگی‌های حیاتی کار او، مانند مفاهیم سلسله مراتب، الوهیت، آپوفاتیک، بینشی گسترده از اندیشه آرئوپاگی ارائه دهند. و الهیات کاتافاتیک، شمایل، و دیگران. این اثر دارای ویژگی چند رشته ای است، زیرا اندیشه دیونیسیوس از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، بنابراین مشارکت ها از فلسفه و الهیات تا تاریخ و تاریخ هنر را شامل می شود. Dionysius Areopagite بین ارتدکس و بدعت برای متخصصان و غیر متخصصان در نظر گرفته شده است. جدا از اینکه مجموعه ای از مطالعات خاص است، می تواند به عنوان مقدمه ای برای اندیشه آرئوپاگیت نیز باشد و برای همه علاقه مندان به فلسفه و الهیات متاخر و اوایل مسیحیت، پدرشناسی و به طور کلی مطالعات فرهنگی مفید باشد. مشاهده تمام بررسی های تحریریه
پیوند دوسویه متافیزیک نور با جهان پویا و نفس‌شناسی اشراقی نزد دیونوسیوس و سهروردی
نویسنده:
عبدالرضا صفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرضیة بنیادی این مقاله برآمیختن فلسفة نوافلاطونی متأخر با سنت مسیحی و یهودی است. بر این اساس زمینة تطبیق اندیشه‌های دیونوسیوس با فلاسفة اشراقی و عارف مسلک، بويژه سهروردی در عالم اسلامی، فراهم میشود. ايندو در تفكر برغم تفاوت زمینة تفکر دینی و عرفانی، نظام متافیزیکی واحدي را ترسیم میکنند که بر مفهوم رمزی و نقش خلاق نور استوار است. پژوهش حاضر با تمرکز بر اصول این نظام، تشابه آنها را از سه جهت مورد توجه قرار میدهد: شباهت متافیزیکی، شباهت در نفس‌شناسی و تشابه ساختارهایی که به تبیین آموزة کیهان بالتجلی می‌انجامد. نویسنده درصدد است از یکسو محور این تشابه را بر اساس هویت خلاق نور تبیین نماید تا بدین سان هویت تجلي يافتگي جهان و فیضان صدوری نور را نمایان سازد و از سوی دیگر، اساس پیوند دوسویه نظام متافیزیکی و اشراقی آنها با جهان‌شناسی و مبانی نفس‌شناسی و شهود را آشکار كند. بر اساس شباهت سه‌گانه این دو نظام، سه نتیجة مهم حاصل میشود: 1ـ پیدایش نظام جهان بالتجلی از الوهیت، 2ـ تبیین ساختار پویای جهان که بر پاية کنش اشراقی در کل عالم حاکم است، 3ـ مبانی نفس‌شناسی شهود که بنیاد تأله نفس در عالم انوار را ترسیم میکند. با اینهمه، نویسنده نشان میدهد که در نظام متافیزیکی هر دو متفکر، در شیوة رسیدن نفس به تأله، اختلافي آشکار دیده میشود.
مفهوم زیبایی نزد توماس آکوئینی
نویسنده:
هادی ربیعی، شهرام پازوکی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشکده ادبیات و علوم انسانی,
چکیده :
توماس آکوئینی (1225 - 1274 م) در بخش های متعددی از کتاب های خود، به بررسی مفهوم زیبایی پرداخته است. او این اشارات را به صورت پراکنده و ضمنی مطرح کرده و کتاب یا فصل مستقلی در این خصوص تالیف نکرده است. اگرچه او بسیاری از تصوراتش در باب زیبایی را از پیشینیان خود اقتباس کرده، آنها را به روش خود و در راستای نظریاتش درباره ی وجود و معرفت تفسیر کرده است. بحث از زیبایی در اندیشه ی آکوئینی در دو ساحت زیبایی متعالی و زیبایی محسوس مطرح می شود. تعریف زیبایی و بیان مشخصه های آن، بررسی مساله ی ادراک و تجربه ی زیبایی شناختی و بحث از نسبت زیبایی با صفات متعالی، به ویژه نسبت زیبایی با خیر، عناصر اصلی نظریه ی آکوئینی درباره ی زیبایی را تشکیل می دهد. در این مقاله، ضمن برشمردن عناصر اصلی مفهوم زیبایی نزد آکوئینی، نشان داده می شود که زبان فلسفی وی در اینباره اگرچه بنیادی ارسطویی دارد، از صبغه ی افلاطونی برخوردار است. به علاوه، اعتقادات مسیحی توماس قدیس در نظریه ی او درباره ی زیبایی تاثیرگذار بوده است.
صفحات :
از صفحه 69 تا 92
هگل و مشکل معناداری زبان دین
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
گرچه شهرت چنان است که مساله معناداری زبان، گزاره ها و مدعیات دینی از دهه بیست سده بیستم مطرح گردید لیکن بررسی نزاع های متفکران و مکاتب الهیاتی و فلسفی نشان می دهد که این مناقشه یکی از موضوعات مهم و تاثیرگذار در تاریخ تاملات فلسفی - دینی به شمار می آید. از دوره تسلط رهیافت الهیات سلبی (نخستین رویکر در معناداری زبان دین) تا واپسین نظریه یعنی کارکردگرایی (دیدگاه آلستون از پیروان ویتگنشتاین متاخر) روش های گوناگون و گاه متضادی ارائه گردید. در یک تقسیم بندی کلان با سه روش سنتی و سه روش جدید در زبان دین مواجه هستیم. فلسفه دین هگل در کدام روش و رهیافت قرار دارد؟ الهیات سلبی از دوره افلاطون آغاز و با فلوطین به نحو نظام مند پایه گذاری گردید. (ر.ک.: Plotinus, 1996, vol. 2) و سپس با گزاره معروف دیونوسیوس آریوپاگی مبنی بر اینکه «هیچ سلب و ایجابی را به خدا نمی توان نسبت داد» (Dionysius, 1920, ch. 4 5) تبیین و تکمیل شد. از الهیات سلبی تا الهیات تمثیلی آکویناس هزار سال گذشت که مهم ترین پرسش آکویناس در زبان دین طرح شد. وی در اثر معروفش «جامع الهیات» سوال می کند که آیا انسان می تواند با زبان متعارف و طبیعی و با محدودیت های مربوط به عالم انسانی، از دین، خالق، امر نامتناهی و امور متعالی سخن معنادار بیان کرده و کسب معرفت نماید؟ وی بیان تمثیلی را تنها روش سخن گفتن معنادار درباره دین و خدا برمی شمارد ( Aquinas, 8006, I. C.32-33). آکویناس دو رویکرد را در نظریه تمثیل پایه گذاری کرد: تمثیل اسنادی و تمثیل تناسبی. هگل با بیان این گزاره که زبان دین اندیشه تصویری و استعاری است (هگل، 1382، 599) به نظریه تمثیلی نزدیک است اما گرایش هگل به تمثیل اسنادی است که خداوند به نحو حقیقی واجد محمولات و صفات بوده و از طریق خداست که سایر موجودات واجد این محمولات می شوند. لذا هگل خداوند را عینی وجود تلقی می کند که هدف همه ادیان ایجاد خودآگاهی انسان برای فهم جدایی از مطلق و کوشش (عبادت و پرستش در باور هگل) در اتحاد با اوست. به زعم هگل آگاهی در درون خود، سبب می شود که خدا را در آن بشناسد و با او اتحاد یابد (همان، ص 665). به دلیل اهمیت بسیار تمثیل اسنادی است که متفکران مهمی چون فردریک فره (Frederich Ferre) اعتقاد دارند که اساس نظریه آکویناس در الهیات تمثیلی بر تمثیل اسنادی است (Ferre, 1967. Vol. 1, p.). سومین روش سنتی، دیدگاه جان دانس اسکوتوس معاصر آکویناس می باشد. کاستی های الهیات تمثیلی او را واداشت که به اشتراک معنوی یا زبان تک معنا (univocal) میان زبان انسانی و زبان دین روی آورد. اسکوتوس معتقد بود که ما وحی و دین معنادار و معرفت بخش داریم لذا باید آن ها را در ساختار زبانی فهم کنیم. (Scouts, 1983, p. 604) وی نظریه سکوت و سلبی را که از آگوستین سرچشمه گرفت و تا دیدگاه اشتراک لفظی (equivocal) بسط یافت، به طور قاطع رد کرد. در سده بیستم سه گرایش عمده در زبان دین و معناداری آن شکل گرفت: نهضت پوزیتیویسم، نظریه ابطال پذیری و بالاخره نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین متاخر که هر سه رویکرد در مقاله جهت ایضاح منطق درونی روش ها مورد بررسی قرار می گیرند. پرسش اساسی مقاله این است: اندیشه های هگل در حوزه دین را در کدام رویکرد می توان قرار داد؟ آیا برای هگل مشکل معناداری زبان دین مطرح بود؟ هگل بر فرض توجه به معناداری زبان دین، گزاره ها و مدعیات دینی را معرفت بخش می داند؟ بدون توجه به دسته بندی های سه گانه دین در اندیشه هگل و تمرکز آراء او بر محتوا و حقیقت مطلق در مسیحیت می توان از معناداری زبان دین در اندیشه هگل سخن گفت؟ آیا اندیشه تمثلی یا تصویری زبان دین در تفکر هگل، همانندی با الهیات تمثیلی و خاصه تمثیل اسنادی آکویناس دارد یا خیر؟ فرضیه اساسی نوشتار آن است که هگل قائل به معناداری و معرفت بخشی دین بوده و با زبان انسانی می توانیم سخن معنادار درباره دین و امر متعالی بر زبان بیاوریم.
صفحات :
از صفحه 81 تا 107
روش شناسى زبان عرفان و عارفان مسیحى
نویسنده:
علی فلاح رفیع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
هرچند تأملات فيلسوفانه درباره مباحث زبانى سابقه ديرين در تاريخ تفكر فلسفى داشته است، اما از اواخر نيمه اول قرن بيستم با اقبال به فلسفه زبانى، اهتمام فكرى ـ پژوهشى به اين مبحث در شاخه هاى گوناگون علوم بشرى، بيش از پيش، در دستور كار فيلسوفان قرار گرفت. از اين رو، تحليل هاى موشكافانه درباره كاركردهاى زبان در نزد عارفان توجه آن دسته از فيلسوفانى را به خود جلب كرد كه از يك سو، تعلق خاطر به مباحث زبانى داشته و از سوى ديگر، داراى مشربى عرفانى بودند. نوشتار حاضر تأملى است در كاركرد زبان نزد سه تن از فيلسوفان عارف مسلك مسيحى، يعنى: ديونوسيوس، ژان اسكات اريژن و مايستر اكهارت. ديونوسيوس (قرن 6) از زمره اولين فيلسوفانى است كه با طرح كلام سلبى و سكوت مطلق در حوزه الهيات شهرت يافت. وى با طرح مباحث زبان شناختى در عرصه عرفان، راه را براى فيلسوفان ديگرى همچون ژان اسكات اريژن (810ـ877) گشود. اريژن را مى توان ادامه دهنده سنت عرفانى نوافلاطونى در جهان مسيحى دانست. پارادوكس نفى خالق و مخلوق، كلام مضاعف و سير نزولى و صعودى از جمله مباحثى بود كه اريژن براى تبيين كاركرد زبان در حوزه عرفان مورد بررسى عقلانى قرار داد. در ادامه اين مقال به مايستر اكهارت (1260ـ1327) از متألهان نام آشنا در حوزه عرفان مسيحى مى پردازيم. اكهارت از معدود عارفانى است كه با طرح نظريات نوظهورى چون تجلى ازلى در ذات، استعاره غليان و تولد سعى مى كند از يك سو، به تفسير كتاب فلسفى مشرب انجيل يوحنا بپردازد و از سوى ديگر، كاركرد زبان عارفان و سخن آنان را از ذات الهى تبيين كند.
سخن گفتن از خدا بر مبنای اشتراک معنوی و تشکیک وجودی با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
اکبر قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
در پاسخ به این پرسش مهم که آیا می توان با زبانی محدود و بشری، از خدایی نامحدود و متعالی سخن گفت؟ دیدگاهها و نظریات گوناگونی مطرح شده است. بنابر دیدگاهی که با نظر به مبانی حکمت متعالیه ملاصدرا، می توان آن را نظریه «اشتراک معنوی و تشکیک وجودی» نامید، با توجه به اینکه خدا کامل مطلق و قائم بالذات است، اولا معنای اتصاف او به صفات کمال این است که خداوند تمامی کمالات وجودی را به کاملترین نحو داراست و صفات سلبیه نیز چیزی جز سلب نقص، یا همان اثبات کمال، نیست و ثانیا این صفات کمالیه عین یکدیگر و عین ذات الهی دانسته می شود و با توجه به «وحدت تشکیکی حقیقت وجود»، اشتراک معنوی صفات الهی با صفات انسانی مستلزم اشتراک مصداقی خدا و انسان و افتادن در ورطه تشبیه نیست. علامه طباطبایی نخست با توجه به تلقی انسانوارانگارانه انسان از خدا، مفاهیم دینی را جامع میان نفی و اثبات دانسته و با تکیه بر روایات، بر دیدگاه اثبات بلاتشبیه، تاکید نموده است. آنگاه به عنوان یک فیلسوف پیرو مکتب حکمت متعالیه و به تبع صدرالمتالهین، با تکیه بر «اشتراک معنوی مفهوم وجود» و «تشکیک حقیقت اصیل وجود» و «تفکیک مقام معنا از مقام مصداق» و با توجه به مراتب معنا و کاربرد الفاظ، بر اشتراک اصل معنای صفاتی همچون علم و قدرت و حیات و ... در انسان و خدا تاکید کرده و انحصار معنا در مرتبه مادی و جسمانی را نادرست دانسته است. هر چند در نظریه علامه نیز نوعی تمایل به روش سلبی دیده می شود و معنای ایجابی مشترک میان صفات خدا و صفات انسان، به روشنی بیان نشده است.
صفحات :
از صفحه 127 تا 151
پژوهشی درباره سنت دیونوسیوسی در مسیحیت
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری,فائزه برزگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیونوسیوس یکی از مهم ترین چهره های عرفان مسیحی است که بخش های مهمی از افکارش هنوز هم در عرفان، الهیات و فلسفه مسیحی جریان دارد. عقاید مسیحی و افکار نوافلاطونی به منزله دو منبع اصلی آراء وی بشمار میرود که البته در برخی موارد به جانب یکی و در برخی دیگر به جانب دیگری متمایل شده است. ازجمله موارد گرایش او به عقاید نوافلاطونی، می توان به آراء وی درباره تثلیث، خلقت و فرشته شناسی اشاره کرد. مهم ترین محورهای اندیشه وی را می توان، در ارائه ساختار سلسله مراتبی برای عالم، بررسی رابطه عقل و ایمان، اعتقاد به تمایز ظاهر و باطن کتاب مقدس و انواع کلام دانست. همچنین در طول تاریخ تعالیم مسیحی به تعالیم او در زمینه «سلوک عرفانی و اتحاد با حق» توجه بسیار شده است. نظریه سلسله مراتبی او در باب مراتب ملکوتی، مراتب ملکی و مراتب کلیسایی چنان اهمیتی دارد که برای او لقب «دانشمند سلسله مراتب» را به ارمغان آورده است. براساس این نظریه عالم دارای سلسله نظام مراتبی است. در نهایت تاکید بر الهیات سلبی نیز نقش او را در تاریخ تعالیم مسیحی پر رنگ تر می کند. تاثیر اندیشه های وی بر عالمان قرون وسطی، و نیز در طول تاریخ بر فلاسفه، شاعران و ادیبان بسیار مشهود و قابل پیگیری است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 52
بررسی دلایل معرفت شناختی و زبان شناختی الاهیات سلبی
نویسنده:
مرتضی حسینی شاهرودی، فاطمه استثنایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الاهیات سلبی، در بعد معرفتی بر شناخت ناپذیری؛ و در بعد زبانی، بر بیان ناپذیری خدای متعال تاکید دارد. در بعد معرفتی، به دلایلی چون عدم توانایی احاطه بر خدای متعال، تعالی و فوق عقل بودن او، نقص معرفت معلول نسبت به علت و محدودیت قوای ادراکی انسان؛ و در بعد زبانی، به مفهوم ناپذیر بودن و صورت نداشتن امر متعالی و ... استناد می شود. منتقدان اشکالاتی چون تعطیل، ناکافی بودن معرفت سلبی، تعارض در گفتار و ... را بر این دیدگاه وارد کرده اند. در واقع، بیشتر طرفداران الاهیات سلبی، در عین تاکید بر نقص معرفت بشری، قائل به تعطیل نیستند و معرفت به خدای متعال را دارای مراتب می دانند. در الاهیات سلبی، سخن گفتن از او، به دلایلی چون سخن گفتن به واسطه اضطرار درونی، یا به قصد تعلیم دیگران است؛ و یا سخن ها و عبارات ایجابی ناظر است به تجلیات خدای متعال و آنچه پس از او هستند؛ هر کس به اندازه فهم خود و به همان میزان که آثار و ظهورات خدای متعال را یافته است، از او سخن می گوید.
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
  • تعداد رکورد ها : 34