جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1386
بررسی تطبیقی مراتب عقل انسانی و نحوه ارتباط عقل فعال با آن در آراء سهروردی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:سید یونس دهقانی الوار؛ استاد راهنما:عین‌الله خادمی؛ استاد مشاور :عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل انسانی مدرک معقولات و مدخل معرفت است لذا بدون شک مهم ترین مولفه و مشخصه نوع انسان است. در این پژوهش که با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش تحلیلی-توصیفی صورت گرفته است، بررسی تطبیقی مراتب عقل انسانی و نحوه ارتباط آن با عقل فعال از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی مورد مداقه قرار گرفته و به تبع آن به پرسش‌های فرعی نظیر ماهیت، جایگاه، ادله و مبانی عقل انسانی و عقل فعال پرداخته شده است. وجه اشتراک سهروردی و علامه در این است که هر دو عقل فعال را یکی از عقول مفارق می دانند که دارای فعلیت تام و فاقد ماده است و همچنین علت موجده و مدبره عقل انسانی بوده که آن را پس از ایجاد به واسطه افاضه صور عقلی، از مرتبه هیولانی به مرتب بالمستفاد یعنی اتصال و اتحاد با عقل فعال می رساند. در این مرتبه عقل انسانی به سبب همان اتصال و اتحاد، مانند عقل فعال جامع جمیع حقایق می شود. اما وجوه افتراق دیدگاه سهروردی و علامه عموماً ناظر بر مصداق عقل فعال، ماهیت و ویژگی های آن است. توضیح اینکه سهروردی عقل فعال را یک عقل عرضی می داند که در نتیجه اشراقات و مشاهدات عقول طولی پدید آمده و فقط یک نوع مادی را ایجاد کرده و تحت تدبیر دارد. لذا هر نوع مادی یک عقل فعال اختصاصی دارد. اما تعریف علامه از عقل فعال فقط به یکی از عقول مفارق تعلق می گیرد که در انتهای سلسله بی شمار عقول طولی قرار دارد و همان یک عقل فعال تمام عالم ماده از جمله عقل انسانی را ایجاد و تدبیر می کند. بنابراین جنبه های فعلیت و تکثر در عقل فعال مد نظر نظر سهروردی بسیار کمتر از عقل فعال مد نظر علامه است. و تفاوت بعدی در نوع ارتباط عقل انسانی با عقل فعال است که بر اساس دیدگاه سهروردی نوعی اتصال حاصل می شود که به سبب شدت علاقع است نه یکی شدن با عقل فعال. در صورتی که علامه به واسطه اینکه عقل انسانی را معلول و عین الربط عقل فعال می داند، لذا معتقد است به هر میزان که عقل انسانی تکامل و شدت وجودی پیدا کند به همان میزان با عقل فعال متحد و یکی می شود.
تبیین وجودی زیبایی و هنر آفرینی از منظر سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:نرگس نجفی؛ استاد راهنما:عبدالله صلواتی؛ استاد مشاور :عین الله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جستجو و کاوش در علوم مختلف و دستاورد های‌ متفاوتشان ، در نهایت ما را به تاثیر مستقیم مبانی فلسفی و نقش فلسفه در شکل گیری علوم مختلف می‌رساند. درواقع مبانی فلسفی، سبب تفاوت و تمایز علوم مختلف از یکدیگر میشود. در این بین از میان مباحث و دیدگاه های مختلف فلسفی که بیانگر اصول و اعتقادات مختلف فیلسوفان درباره ی مسائل جهان پیرامون است، قدمت بحث زیبایی و به تبع آن هنر آفرینی به دوران سقراط و افلاطون بازمیگردد. بنابراین بحث پیرامون مسئله ی فوق از جمله موضوعاتی است که به صورت مستقل و مدون از آن تالیفی استخراج نشده یا بحثی از آن به میان نیامده. اما در این میان، در نظام فلسفی شیخ شهاب الدین سهرودی و بویژه صدرالمتالهین شیرازی با استناد به مبانی فلسفی مورد تایید شان به صورت کاملا متمایز و سازمان یافته به بازآفرینی این مهم پرداخته شده است. درآراء جناب سهروردی، زیبایی (حسن) حقیقتی نورانی و روحانی دارد که ضمن حفظ هویت ملکوتی و روحانی خویش، در وادی جهان طبیعت قدم نهاده و در عالم مُلک (جهان محسوسات) نیز متجلّی و نمایان گشته است و زیبایی‌های محسوس و این‌جهانی همگی، نشانه و آیتی است از زیبایی‌های معقول و عوالم والاتر هستند. در آراء ملاصدرا نیز با تکیه بر مبحث وجود شناسی و احکام مرتبط با آن، امر زیبا، تفسیر و احکام مرتبط با آن را اثبات می‌شود. همچنین در مکتب فکری فلاسفه‌ی مذکور، زیبایی همۀ موجودات به زیبایی و جمال حق تعالی ختم شده و جمیل مطلق، علت تمام زیبایی‌های عالم است. مشاهده و حضور امر زیبا در جهان محسوسات نیز، سبب خلق آثار هنری می‌شود. در این بین، قوه‌ی خیال نیز تاثیر بخصوصی در خلق آثار هنری دارد که علت و مبدا تمام آثار هنری همان قوه‌ی تخیل‌ است و لازمه‌ی ایجاد فعل هنری در هر دو دیدگاه ، حضور و گریز به تخیل و قوه‌ی متخیله است. لازم به ذکر است که علمی که بنیانِ هنر اشراقی را تشکیل می‌دهد، جز از طریق کشف و شهود به دست نمی‌آید و دستیابی به این شهود، آن‌گاه میسّر است که هنرمند اشراقی، از طریق تزکیه ی نفس و مکاشفه، به عالم خیال راه پیدا کند و به بازآفرینی اثر هنری در نفس خویش و عالم طبیعت بپردازد. مسئله ی اصلی پژوهش حاضر تبیین وجودی زیبایی و هنر آفرینی از منظر سهروردی و ملاصدرا است و برای پاسخ به پرسش فوق، بررسی و تبیین :ماهیت زیبایی ،مراتب زیبایی،هستی شناسی زیبایی،منشا زیبایی ،آثار زیبایی ،احکام زیبایی ،ماهیت هنر، و نقش قوه ی خیال در آفرینش آثار هنری از منظر سهروردی و ملاصدرا لازم و ضروری است که در ضمن رساله ی حاضر بدان میپردازیم.
تبیین نظریه نفس از دیدگاه سهروردی و لوازم تربیتی آن
نویسنده:
نویسنده:منا محمودی الموتی؛ استاد راهنما:رضا رسولی شربیانی؛ استاد مشاور :میثم اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
موضوع نفس یکی از مباحث پر اهمیت فلسفی است که اکثر فلاسفه اسلامی هم‌چون ارسطو، ابن سینا، افلاطون و به ویژه سهروردی به آن پرداخته‌اند. در نگاه سهروردی نفس ناطقه انسانی یا نور اسفهبد، نوری از انوار الهی، هستی صرف، جوهر مجرد روحانی، مدبر جسم و مدرک معقولات است. ماهیت و هویت نفس عین هستی آن است. برترین قوه از قوای نفس، قوه نفس ناطقه انسانی است. از نظر شیخ اشراق، از برترین و مهم‌ترین اهداف تعلیم و تربیت نفس، نزدیکی به کمال مطلق است. این نزدیکی جنبه مادی ندارد، بلکه وجودی روحی و حضوری است. صفای باطن هدف دیگر می‌باشد و مقصود از آن رفع حجاب و پاکی نفس از پلیدیها و رهایی آن از خود و وابستگی‌های مادی است. سهروردی برای تربیت نفس گذر از مقامات سیر و سلوک عرفانی برای سالک را ضروری می‌داند. با طی این مقامات دستیابی به معرفت و شناخت حقیقی نفس و متحد شدن با پروردگار برای سالک میسر می‌شود. گذراندن تمام مراحل، موجب باز شدن ابواب ملکوت و وصول به سعادت حقیقی خواهد شد. بنابراین در این تحقیق، پژوهشگر تلاش می‌کند به راهبردی کلی و جامع در حیطه نفس و لوازم تربیتی سهروردی دست یابد و جایگاه آن را از نگاه وی بیان نماید.
بررسی تطبیقی نظریه ی خیال از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:زینب حسنوند؛ استاد راهنما:عین الله خادمی؛ استاد مشاور :عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش سعی شده است تا حد امکان دشواری های بیان در جریان شرح موضوع ، تسهیل شده و یک بررسی همه جانبه را در حیطه ی این موضوع داشته باشیم که ارائه بسیاری از مطالب تا پیش از این، در هیچ پژوهشی انجام نپذیرفته است.در یک دید کلی باید گفت که پرسش اصلی این پژوهش این است که در بررسی تطبیقی آراء سهروردی و علامه طباطبایی، در حیطه ی نظریه ی خیال چه نکات تشابه و تفارقی را داریم؟سهروردی و همچنین علامه طباطبایی به اقسام نظریه ی خیال اشاره داشته اما سهروردی آن را قسم نمی نامد و اساسا در مقام قسم تنها قسم منفصل خیال را قبول دارد. همچنین به نظرمی آید منظور از خیال به معنای عام آن در آراء دو فیلسوف همان قسم منفصل آن باشد که این نکته را می توان مهمترین وجه تشابه آراء دو فیلسوف در باب اقسام تلقی کرد. در باب ادله ی این نظریه در خلال کلام هر دو فیلسوف مطالبی را در اسناد ایشان می یابیم که مهر تاییدی بر اثبات نظریه ی خیال از منظر ایشان است که به تفکیک این ادله بیان شده است و از این جهت وجه تشابه به نظر می آید.اما در خصوص کارکردها، از جمله مهمترین وجه افتراق کارکردها از منظر سهروردی و علامه طباطبایی سبک و سیاقیست که دو فیلسوف برای ارائه ی کارکردها به آن متوصل می شوند. نوع جهان بینی دو فیلسوف موجب شده تا مشابهات آراء ایشان در آرائشان به ویژه در باب نظریه خیال بیشتر باشد.در پایان لازم است به اهم دستاوردهایی که مختص این پژوهش بوده و برای نخستین بار مطرح می گردد اشاره کرد: - ارائه دسته بندی به صورت متصل و منفصل در هر کدام از مباحث نظریه خیال از منظر سهروردی و علامه طباطبایی(ره) -بررسی تطبیقی روش پرداختن به موضوع نظریه خیال از منظر دو فیلسوف به صورت جزیی -پرداختن به نظریه ی خیال در دو قسم متصل و منفصل و بررسی تطبیقی آن از منظر دو فیلسوف
تقویت تاب آوری بر اساس تعالیم سهروردی
نویسنده:
نویسنده:غزاله خوشفکر مقدم؛ استاد راهنما:نرگس نظرنژاد؛ استاد مشاور :فروزان راسخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
رسالۀ حاضر در حوزۀ فلسفه کاربردی است و در آن تلاش شده است تا با بهره جستن از تعالیم شیخ اشراق نشان داده شود که چگونه می‌توان تاب‌آوری انسان را تقویت کرد. دستاوردهای این پژوهش در نهایت می‌تواند مورد استفادۀ مشاوران فلسفی قرار گیرد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، شیخ اشراق کلید تاب آوری انسان را در برابر ناملایمات، شناخت خویش می‌داند؛ این شناخت سبب می شود تا انسان با آگاهی از توانایی‌ها و کاستی‌های خویش، بهتر بتواند نحوه رفتار خود را مدیریت کند و در مقابل ناکامی‌ها بهتر و بیشتر تاب ‌آورد. از سوی دیگر، در نظام جهان‌شناختی نوری شیخ اشراق، پروردگار که نور مطلق و کمال مطلق است، نسبت به انسان شوق و محبّت دارد؛ انسان با تکیه بر این اعتقاد مشکلات را حکمت و امتحان الهی می‌داند و همین امر به تاب‌آوری او کمک می کند. همچنین شیخ اشراق هیولی اولی را نمی‌پذیرد و کل جهان را نورانی می‌بیند؛ این امر نشان‌ می‌دهد که او به جهان و پدیده‌های آن دید مثبت دارد. این نگرش خود، موجب تقویت تاب‌آوری انسان در مواجهه با شرور می-گردد. سرانجام، تعالیم شیخ اشراق در خصوص نحوۀ تعامل با دیگران و منش آشتی‌جویانۀ وی، در این حوزه نیز می‌تواند به تاب‌آوری انسان، کمک کند.
روش‌شناسی تطبیقی تمثیل‌های فلسفی در افلاطون، ابن‌ سینا و سهروردی
نویسنده:
نویسنده:محسن امین؛ استاد راهنما:محسن جوادی,محمدحسین حشمت‌پور؛ استاد مشاور :مهدی منفرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از آغاز ظهور فلسفه متون فلسفی به شیوه‌های گوناگون نگاشته شده‌اند امّا بدون تردید تمثیل‌ها از جذاب‌ترین آثار فلسفی و عرفانی هستند که در پرتو آن‌ها دیدگاه‌ نویسندگان‌شان بر ما رخ می‌نماید. از مهم‌ترین تمثیل‌های تاریخ فلسفه، تمثیل‌های افلاطون هستند که در میان آن‌ها تمثیل غار از اهمّیّت بالایی برخوردار است؛ در حوزه فلسفه اسلامی نیز می‌توان از هشت رساله تمثیلی سهروردی و سه رساله مهم ابن‌سیناء نام برد. امّا مسأله‌ای که کمتر مورد توجّه قرار گرفته تطبیق و کشف شباهت‌‌های نهفته میان این تمثیل‌هاست. در پژوهش حاضر پس از بررسی و تحلیل تمثیل‌های این سه حکیم چگونگی همانندی آن‌ها با توجّه به کاربرد و موضوعات بنیادی‌شان آشکار می‌گردد. در همه تمثیل‌ها نفس‌ناطقه به عنوان بُعد مجرّد و قابل کمال انسان شناخته شده و به جایگاه اصلی آن توجّه شده است. هم‌چنین همه تمثیل‌ها از طرفی به عالمی نظر دارند که مادی، ظلمانی و مملو از کدورات است و از طرف دیگر نظر به عالمی مجّرد از مادیّات دارند که جایگاه شروق و علم و کمال است. معرفت‌، دیگر موضوعی است که همه تمثیل‌ها به آن نظر داشته و چگونگی کسب آن را به ما می‌نمایانند. هم‌چنین اکثر تمثیل‌ها‌ بر لزوم تهذیب نفس و نیز وجود استادی آگاه که راهنما و دستگیر انسان حقیقت‌جو است، توجّه و تأکید می‌کنند، هرچند در تماثیل افلاطون این موضوعات چندان آشکار نبوده و به راحتی و در نگاه نخست قابل تطبیق با تمثیل‌های ابن‌سیناء و سهروردی نیستند. موضوع دیگر این‌که در همه این تمثیل‌ها دست یافتن به حقیقت که همانا مقصود و هدف نهایی انسان است به نوعی مطرح است و در واقع غایت اصلی این تمثیل ها هم گشودن دروازه ای به این حقیقت است. هرچند جهات افتراق و تفاوت‌هایی میان اندیشه و فلسفه سه حکیم وجود دارد؛ امّا در پرتو این تمثیل‌ها می‌توان به نوعی قرابت و هم‌زبانی میان دیدگاه‌های آن‌ها دست یافت؛ این همانندی در بنیادها بیشتر است و از همین رو یافتن هم‌سخنی میان نگاه این سه حکیم بر اساس این تمثیل‌ها ممکن و بلکه ضروری است. انطباق و قرابت دیگر این تمثیل‌ها به لحاظ کاربرد آن‌هاست؛ زیرا این تمثیل‌ها اگرچه به لحاظ اسلوب نگارش و زبان نوشتاری با یکدیگر تفاوت‌هایی دارند امّا بیشتر آن‌ها به نوعی در مباحث فلسفی و عرفانی و نیز مباحث معرفت شناسی هم‌چنین در موضوعات اخلاقی، تربیتی و نیز در امر آموزش کاربرد داشته و می‌توان از آن‌ها بهره جست
برسی مراتب هستی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:اردشیر امیری؛ استاد راهنما:عین الله خادمی؛ استاد مشاور :محمد ذبیحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر مربوط به بررسی مراتب هستی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا و وجوه تشابه و تمایز دیدگاه های این دو فیلسوف می باشد. فصل اول رساله به بیان کلیات و ادبیات پژوهش که همان دیدگاه های سهروردی و ملاصدرا در مورد مراتب هستی می باشد پرداخته شده ، در فصل دوم به بیان دیدگاه سهروردی در مورد وجود و مراتب عالم ، و همچنین بیان دیدگاه های اواشاره شده است، سهروردی یک فیلسوف اشراقی است ،وبر همین اساس مبنای فلسفه او نور است ،وی معتقد است است که اصالت با نور است ،و بر همین مبنا مراتب هستی را به چهار دسته تقسیم می کند که عبارتند از ؛ نور قاهر«نورالانوار»،عقول یا انوار طولیه ، نفوس یا انوار عرضیه . این سه مرتبه ، از انوار . انوار قائم بالذات هستند. ،هیأت های مثالی، مادی، جمادی، نباتی، حیوانی، این مرتبه از نور، قائم بالغیر است. سهروردی دیدگاه های خود را در باره مراتب هستی،بر مبنایی مشایی و مشایی با نگرش انتقادی و همچنین بر مبنای حکمت اشراقی تقریر نموده است .همچنین در یک تقسیم بندی کلی مراتب عالم را به ؛عالم انواره قاهره(عقول)،عالم انوارمدبره(نفوس)،عالم برزخیان (اجسام)،عالم مثل معلقه یا خیال،تقسیم می نماید و در ادامه نیز برای اثبات مراتب عالم از قاعده امکان اشرف را به کار می برد. در فصل سوم این رساله دیدگاه ها و نظرات ملاصدرا بیان شده است،ملاصدرا که یک فیلسوف طرفدار اصالت وجود است،او نیز مراتب عالم هستی را به سه دسته یعنی ؛ عالم محسوسات،عالم مثال،عالم معقولات ، که هر کدام از این عوالم تعریف خاص خود را دارند ،محسوسات که همان عالم دنیوی است ،یعنی ماده .عالم مثال ،همان عالم صور است. و عالم معقولات ، همان عالم است که مجرد از ماده است .ملاصدر با تأثیر پذیری از حکمت اشراقی و مشایی، عامل اصلی پیدایش کثرت در عقل اول و سایر عقول را، حیثیات اعتباری معرفی می-کنند.صدرا نیز همانند سهروردی برای اثبات مراتب هستی در فلسفه خود قاعده امکان اشرف را به کار برده است.وی معتقد است، وجود منبسط نفس صدور حقیقی حضرت حق است نه صادر اول،ملاصدرا نیز دیدگاه های خود را در باره مراتب هستی ،بر مبنای مشایی ،عرفانی تقریر نموده است.فصل چهارم این رساله نیز به بیان دیدگاه های این دو فیلسوف بزرگ در بحث مراتب هستی می باشد،که در آن ضمن بررسی دیدگاه آنها بیان می شود.
تطبیق دیدگاه ابن سینا و سهروردی پیرامون الگوی سلامت نفس
نویسنده:
نویسنده:زهرا حاجی زاده ولوکلایی؛ استاد راهنما:عباس بخشنده بالی؛ استاد مشاور :حسین کاظمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان به عنوان موجودی دو ساحتی در همه حال در پی رسیدن به کمال و سعادت است. آنان که حقیقت زندگی در این دنیا را به خوبی دریافتند در پی نیل به شکوفاشدن بعد روحانی خود می روند، لذا می دانند آنچه حقیقت و هدف خلقت بشر است رسیدن به سعادت حقیقی و جاودانگی در عالم عقبی است. آدمی در رسیدن به این امر مهم باید از قوای نفس انسانی خود و ریاضت های مطلوب بهره ببرد. از همین روی در پژوهش حاضر مساله سلامت نفس انسان از منظر دو اندیشمند بزرگ همچون شیخ الرئیس و شیخ اشراق مورد بررسی قرار گرفته است. سلامت نفسی که ابن سینا بدان می رسد تفاوت بنیادینی با راهکار سهروردی در رسیدن به سلامت نفس دارد. چنانچه ابن سینا در بحث کمال نفس از عقل فعال به عنوان عالی ترین مرحله عقل مدد می گیرد و شیخ اشراق از رشد عقلی سخن می گوید. اما هر دو اندیشمند، علم و عمل و عبادت و ریاضت را راهکاری برای شکوفایی نفس می دانند. البته شایان ذکر است که شیوه تفکر ابن سینا به صورت نظری و عقل محض است و این طرز تفکر در راهکار های ایشان تاثیر بسزایی دارد در مقابل سهروردی نیز از طریق ریاضت و سلوک و عشق ملکوتی به سلامت نفس می رسد. نوشتار پیش رو به روش توصیفی – تحلیلی است. نگارنده پس از معناشناسی به سلامت نفس از منظر بوعلی سینا و شیخ اشراق پرداخته است و نظر دو اندیشمند را محور نوشتار خود قرار داده است. ازجمله یافته های مهم نوشتار آن است که انسان به کمک قوانین عقلی و عمل کردن بر پایه علوم می تواند مسیر سعادت را بپیماید و به نهایت رشد برسد. پیشنهاد نگارننده آن است که اگر نظام های آموزشی از خانواده تا مراتب عالی تحصیلی نفس و قوای آن را به انسان از همان کودکی معرفی کنند تا در مراحل بالاتر به پرورش آن بپردازد، یاد می گیرد که چطور راه کمال را بپیماید و به آن برسد.
حیات برزخی در حکمت صدرایی وحکمت سهروردی
نویسنده:
نویسنده:فاطمه مظفریان لائین؛ استاد راهنما:حسن رضائی؛ استاد مشاور :مصطفی مومنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر همان طور که از عنوان آن پیداست بررسی حیات برزخی از دیدگاه دو فیلسوف گرانقدر جهان اسلام سهروردی و ملا صدرا است. واژه برزخ در برخی از آثار سهروردی به معنای جسم به کار رفته لذا در ابتدای فصل دوم، مباحثی در این مورد (جسم) بیان شده و سپس به موضوع عالم برزخ که هدف این پژوهش است پرداخته شده. روش: در این پژوهش از شیوه کتابخانه‌ای یا اسنادی استفاده شده و از نوع تحقیقات نظری و توصیفی- تحلیلی بوده و از روش های استدلالی و تحلیل عقلانی استفاده شده است. این دو فیلسوف گرانقدر گر چه عالم برزخ ، را به عنوان یکی از عوالم هستی مطرح نموده اند، اما در برخی موارد با یکدیگر اختلاف نظر نیز دارند. آنان معتقدند بدن مادی انسان بعد از مرگ از بین می رود ولی نفس انسان، با بدن های مثالی به حیات خود در برزخ ادامه می دهد. سهروردی به علت این که قوه خیال را مادی می داند نتوانسته است برزخ در قوس صعود را اثبات کند. این دو فیلسوف تناسخ را محال دانسته و معتقدند انسان ها بر حسب علم و عمل خود جایگاه های متفاوتی در عالم برزخ خواهند داشت. و در برزخ قسمتی از نتایج اعمال خود را خواهند دید.هر دو فیلسوف به تکامل در برزخ معتقد بوده و ملا صدرا عالم برزخ را قیامت صغری دانسته و معتقد است که هر اتفاقی که در قیامت کبری رخ می دهد در برزخ نیز اتفاق خواهد افتاد.
بررسی مراتب هستی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:اردشیر امیری؛ استاد راهنما:عین الله خادمی؛ استاد مشاور :محمد ذبیحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر مربوط به بررسی مراتب هستی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا و وجوه تشابه و تمایز دیدگاه های این دو فیلسوف می باشد. در فصل اول رساله به بیان کلیات پرداخته شده است. در فصل دوم به بیان دیدگاه سهروردی در مورد وجود و مراتب عالم ، و همچنین بیان دیدگاه های او اشاره شده است، سهروردی یک فیلسوف اشراقی است، و بر همین اساس مبنای فلسفه او نور است، وی معتقد است که اصالت با نور است، و بر همین مبنا مراتب هستی را به چهار دسته تقسیم می کند که عبارتند از؛ نور قاهر«نورالانوار»، عقول یا انوار طولیه، نفوس یا انوار عرضیه. این سه مرتبه، از انوار، انوار قائم بالذات هستند. هیأت های مثالی، مادی، جمادی، نباتی، حیوانی، این مرتبه از نور، قائم بالغیر است. سهروردی دیدگاه های خود را در باره مراتب هستی، بر مبنایی مشایی و مشایی با نگرش انتقادی و همچنین بر مبنای حکمت اشراقی تقریر نموده است. همچنین در یک تقسیم بندی کلی مراتب عالم را به؛ عالم انواره قاهره (عقول)، عالم انوار مدبره(نفوس)، عالم برزخیان (اجسام)، عالم مثل معلقه یا خیال، تقسیم می نماید و در ادامه نیز برای اثبات مراتب عالم از قاعده امکان اشرف را به کار می برد. در فصل سوم این رساله دیدگاه ها و نظرات ملاصدرا بیان شده است، ملاصدرا که یک فیلسوف طرفدار اصالت وجود است، او نیز مراتب عالم هستی را به سه دسته یعنی؛ عالم محسوسات، عالم مثال، عالم معقولات، که هر کدام از این عوالم تعریف خاص خود را دارند، محسوسات که همان عالم دنیوی است، یعنی ماده. عالم مثال، همان عالم صور است. و عالم معقولات، همان عالم است که مجرد از ماده است. ملاصدر با تأثیرپذیری از حکمت اشراقی و مشایی، عامل اصلی پیدایش کثرت در عقل اول و سایر عقول را، حیثیات اعتباری معرفی می‌کنند. صدرا نیز همانند سهروردی برای اثبات مراتب هستی در فلسفه خود قاعده امکان اشرف را به کار برده است.وی معتقد است،وجود منبسطنفس صدور حقیقی حضرت حق است نه صادر اول،ملاصدرا نیز دیدگاه های خود را در باره مراتب هستی ،بر مبنای مشایی ،عرفانی تقریر نموده است.فصل چهارم این رساله نیز به بیان دیدگاه های این دو فیلسوف بزرگ در بحث مراتب هستی می باشد،که در آن ضمن بررسی دیدگاه آنها بیان می شود.
  • تعداد رکورد ها : 1386