جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1526
مسألة الشرّ عند أفلاطون
نویسنده:
محمد فيروزكوهي، علي أكبر أحمد أفرمجاني
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 14 تا 28
تعریف اول افلاطون از معرفت در رساله تئاتتوس
نویسنده:
ملاعاشور قاضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 245 تا 258
اتوپیای افلاطون و ناخرسندی‌های آن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کتاب «جمهوری» افلاطون تلاش می‌کند در آغاز پاسخی به این پرسش پیدا کند: «عدالت چیست و آیا عادل بودن مفید است؟» ادبیات و فلسفه مملو از بینش‌هایی درباره مدینه فاضله است که توسط اندیشمندان با چارچوب‌های مختلف ایدئولوژیک تهیه شده است. برخی از این ایده‌ها مبتنی بر سیستم‌های اقتصادی جایگزین هستند.
افلاطون علیه شاعران: عمومی و خصوصی در اندیشه های اخلاقی افلاطون و نمایشنامه‌نویسان
نویسنده:
مریم نصراصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نمایشنامه‌های یونان باستان و محاورات افلاطون دو منبع مهم و رقیب برای دستیابی به دیدگاه‌های یونانیان باستان درباره اخلاق و انتخاب‌های اخلاقی است. در واقع، همین رقابت و اختلاف نظر دلیل دشمنی افلاطون با شاعران است. در این مقاله با تمرکز به سه تراژدی مهم در ادبیات یونان باستان، از سه تراژدی نویس برجسته یعنی آگاممنون اثر ایسخولوس، مدئا اثر اوریپید و آنتیگونه اثر سوفوکل و مقایسه نظرگاه آنان با جمهوری افلاطون، به بررسی دو دیدگاه متفاوت یونانیان به اخلاق و انتخاب‌های اخلاقی در سپهر عمومی و خصوصی پرداخته‌ام. در عین حال، کنش‌گری زنان در این آثار، جایگاه آنها و ارزش‌های اخلاقی هم‌بسته با احساسات، قلمرو خصوصی و زنانگی را در این دو نگاه تبیین کرده‌ام. در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که رویکرد تراژدی‌ها، خلاف رویکرد افلاطونی، عواطف و احساسات را در انتخاب‌های اخلاقی مدخلیت داده و محکوم نمی‌کنند. همچنین رویکرد اخلاقی تراژدی‌ها نسبت به رویکرد افلاطونی انضمامی‌تر است و اهمیت بیشتری به شرایط و واقعیات حیات و انتخاب اخلاقی انسان‌ها می‌دهد. این واقعیت ضرورت بازخوانی و بازسنجی نمایشنامه‌ها و دیدگاه اخلاقی که نمایندگی می‌کنند را نشان می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 209 تا 232
بررسی ادعای استاد مطهری در نو بودن طرح پنج مسئله از مسائل فلسفی توسط مسلمانان در قیاس با فلسفه افلاطون و ارسطو
نویسنده:
پدیدآور: نادیا یزدانی ؛ استاد راهنما: زکریا بهارنژاد ؛ استاد مشاور: میثم سفیدخوش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
استاد شهید مرتضی مطهری با ارائه 22عنوان از مسائل فلسفی مدعی است که عناوین یاد شده نو آوری واز ابتکارات فیلسوفان اسلامی است . ولی از آنجا که ایشان صرفا این مسائل را نام برد ه و جهت وعلت نوآورانه بودن آن ها را توضیح نداده واثبات نکرده است ، در این پایان نامه در صدد بر آمدم تا پنج مسئله از 22مسئله را که شامل مسائل: جعل، تقدم و تأخر، اعتبارات ماهیت، معقول ثانی فلسفی و اضافه اشراقی می شود مورد بررسی قرار دهم . اثبات صحت ادعای ایشان مبتنی بر این است که در این پژوهش اثبات کنیم ، مسائل پنجگانه یاد شده ، هیچ نوع سابقه ای در فلسفه افلاطون وارسطو ندارند ومحصول تفکر واندیشه فیلسوفان مسلما نند. این تحقیق مسئله محور است و روش گرد آوری اطلاعات این تحقیق کتابخانه ای و روش پردازش آن تحلیلی است. یافته ای این تحقیق نشان داد که ادعای استاد مطهری در خصوص نوآورانه بودن این پنج مسئله نزد حکما اسلامی در مقایسه با فلسفه افلاطون و ارسطوصحت دارد و در روند این تحقیق تاریخچه مختصری هر یک از این پنج مسئله در فلسفه اسلامی حاصل شده است و دریافتیم که مسئله جعل از ابتکارات میرداماد است و همچنین همه انواع تقدم از ابتکارات فیلسوفان اسلامی نیست و این مسئله ریشه در فلسفه یونانی دارد و مسئله اعتبارات ماهیت و معقول ثانی فلسفی از مسائلی است که به نحو تدریجی در فلسفه اسلامی شکل گرفته است و در مورد مسئله اضافه اشراقی هر چند افلاطون زمینه ساز این مسئله بوده است ولی شیخ اشراق مبتکر آن بوده است.
نسبت معرفت و آزادی در فلسفه سیاسی افلاطون
نویسنده:
پدیدآور: راضیه طاهرخانی ؛ استاد راهنما: مجید صدرمجلس ؛ استاد مشاور: حسن فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
یکی از اهداف فلسفه افلاطون به سعادت و خوشبختی (ائودایمونیا) رساندن آدمی است و یکی از نشانه‌های سعادت این است که آدمی آزاد باشد (البته نه آزادی بدون قید و شرط). از آنجا که همه مباحث فلسفی افلاطون طوری به یکدیگر وابسته‌اند که برای درک هرکدام از آنها باید به مباحث دیگر نیز توجه کرد؛ بنابراین در این گزارش برای بررسی نسبت میان دو مفهوم آزادی و معرفت، به مباحث انسان‌شناسی، اخلاق، علم‌النفس در فلسفه افلاطون نیز توجه شده است. از یک سو به طرح نظریه معرفت در فلسفه افلاطون خواهیم پرداخت که ملازم خواهد بود با متعلق معرفت و فاعل شناسا که انسان است و به نحو اخص نفس انسان. از سوی دیگر به معنا و مفهوم آزادی و معانی گوناگون آن نظر می‌کنیم. سپس به بررسی رابطه بین آزادی و مراتب معرفت و شناخت می‌پردازیم، اینکه آزادی و معرفت با یکدیگر چگونه رابطه‌ای داشته و چه تأثیر و تأثری روی یکدیگر دارند. پیگیری مباحث علم‌النفس در آثار افلاطون ما را به نوعی از معنای آزادی نسبی و درونی رهنمون می‌شود: آزادی عقل از اسارت قوای اراده و شهوت. بویژه این نکته که امر الهی در ما آدمیان عقل است که می‌تواند با معرفت، تربیت و تخلق به فضایل و فراغت از اسارتِ حواس و محسوسات به سمت خویشاوندان الهی خود (مُثل) معطوف گردد. انضباط و قوانین سختگیرانه‌ای که افلاطون برای تعلیم و تربیت افراد جامعه در نظر گرفته‌است برای ساختن جامعه‌ای سعادتمند است. اهمیت زندگی دنیوی و تلاش برای بدست آوردن آزادی فکری، اخلاقی، عملی و مانند آن پیوند محکمی با بروز و فزونی آگاهی دارد، لذا افلاطون عقیده دارد حکیم باید حاکم باشد و با اقتدار معرفتی به حکومت بپردازد و آن اقتدار نه تنها نافی آزادی نیست بلکه تأمین کننده و تضمین کننده آن است. حاصل بحث عبارت است از وجود رابطه و نسبت مستقیم میان معرفت با آزادی؛ چنان که هر چقدر معرفت به حقایق بیشتر شود به همان میزان آزادی نیز بیشتر می‌گردد. افزون بر این از آنجا که در مقام عمل مراتب گوناگونی از معرفت قابل تحقق است، عملاً با مراتب متفاوتی از آزادی هم روبرو خواهیم شد. ثالثاً چون حکیمِ کامل عملاً امکان تحقق ندارد، نتیجه آن است که افلاطون به شیوه بهتری که در مرتبه دوم است معطوف می‌گردد: یعنی توسل به قوانین که متضمن آزادی مشروط در مدینه یا دولت‌شهر است.
اثبات جاودانگی نفس در نظر افلاطون و تأثیر آن در برهان بساطت نفس سینوی در اثبات جاودانگی نفس (یک بررسی تاریخی)
نویسنده:
مهدی عسگری ، یوسف دانشورنیلو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون در رساله فایدون برای اثبات جاودانگی نفس پس از مرگ سه برهان اقامه می‏کند. بیان دو برهان اول، بیانی اسطوره‏ای ـ فلسفی است که بر چرخه‏های متوالی زایش مبتنی است. برهان سومی که افلاطون برای بقای نفس پس از مرگ اقامه می‏کند، برهان بساطت نفس است. او معتقد است چیزی که جزء ندارد فساد نمی‎پذیرد و از‌آنجا‌که نفس جزء ندارد با مرگ بدن جاودان خواهد بود و از بین نخواهد رفت. در فلسفه اسلامی یکی از مهم‌ترین مباحث درباره نفس، اثبات جاودانگی و بقای نفس پس از مرگ است. ابن‏سینا فیلسوف بزرگ مشائی برای اثبات جاودانگی نفس براهینی را اقامه کرده است. به نظر نگارنده مهم‏ترین این برهان‏ها، برهان اثبات جاودانگی نفس از طریق بساطت است که افلاطون، قبل از ابن‏سینا آن را اقامه کرده است. این مقاله در صدد آن است تا براهین بقای نفس از دیدگاه افلاطون و تأثیر آن در برهان بساطت ابن‏سینا را از لحاظ تاریخی بررسی و تحلیل کند. روش بحث در این مقاله یک سیر تاریخی و با استناد به عبارات خود فیلسوفان به‌ویژه ابن‌سینا خواهد بود. پاسخ اجمالی که این مقاله به این مسئله می‏دهد این است که اثبات جاودانگی نفس از راه بساطت در فلسفه ابن‏سینا از لحاظ تاریخی صبغه افلاطونی دارد.
صفحات :
از صفحه 54 تا 74
نسبت میان دیالوگ، دیالکتیک و اخلاق در گادامر و حضور افلاطون در آن
نویسنده:
پدیدآور: حمیده ایزدی نیا ؛ استاد راهنما: علیرضا آزادی ؛ استاد راهنما: حسن فتحی ؛ استاد مشاور: مجید صدر مجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
دیالکتیک از آغاز تاریخ فلسفه، دارای ویژگیِ سروکار داشتن با ضدین است و به معنای فرآیند تناقض میان ضدین است.‌ دیالکتیک به خود- متناقض بودن عقل اشاره می‌کند که به طور هم‌زمان می‌تواند یک گزاره را تأیید و انکار کند. گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود، دیالکتیک را فرآیند اندیشیدن به تضادها می‌داند و به قدرت دیالکتیکی عقل اشاره می‌کند. قدرت دیالکتیکی عقل در عمل به صورت جدل و منازعه تحقق می‌یابد و از آن برای ابطال و انکار دیدگاه دیگری بهره می‌بریم. ما با قدرت دیالکتیکی عقل خویش، له و علیه واقعیت سخن می‌گوییم بدون این که به شناختی از آن دست یابیم، اما گادامر در عین حال، دیالکتیک را دانشی می‌داند که با آن به شناختی از واقعیت و خود شیء دست می‌یابیم و صرفا دارای جنبه‌ی سلبی نیست. در رساله‌ی حاضر نشان می‌دهیم که گادامر جنبه‌ی سلبی و ایجابی دیالکتیک را با یکدیگر ترکیب می‌کند و جمع آن‌ها در بستر دیالوگ تحقق می‌یابد. گادامر با تفسیر خاص خودش از ذاتِ اشیا، نگاهی وجودشناختی به دیالکتیک دارد. از نظر گادامر، هستی و واقعیت، دیالکتیکی است و دیالکتیک اندیشه نمایشی از دیالکتیک واقعیت است. جمع میان دیالکتیک واقعیت و دیالکتیک اندیشه در گفتگو تنها در صورتی ممکن است که طرفین گفتگو شرایط اخلاقی دیالوگ را رعایت کنند. سپس به توضیح و بررسیِ اخلاق دیالکتیکی در اندیشه‌ی گادامر می‌پردازیم تا نشان دهیم که دستیابی به شناختی از واقعیت و آشکارگی حقیقت برای ما به چگونه زیستن ما وابسته است و ارتباط تنگاتنگی میان نظر و عمل وجود دارد. در نهایت، نشان می‌دهیم که گادامر در بیان ارتباط میان دیالوگ و دیالکتیک و اخلاق متاثر از افلاطون است.
مبانی هرمنوتیک در محاورات افلاطون (ایون، فایدروس، پروتاگوراس، سوفسطایی) و مقایسه آن با مولفه‌های هرمنوتیکی گادامر
نویسنده:
پدیدآور: مطهره ابری نارانی ؛ استاد راهنما: یوسف شاقول ؛ استاد راهنما: سعید بینای مطلق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
امروزه موضوع محوری و غالب در فلسفه ی مغرب زمین را چیستی تاویل و خوانش متن تشکیل داده است و تلاش در، دستیابی قواعد عام جهت شیوه ی واخوانی، مهمترین کوشش فلسفی است؛ به همین سبب برخی بر آنند که هرمنوتیک ، نه تنها دانش مسلط فلسفی در دوره حاضر است بلکه دانش مقتدر در تمام ادوار حیات بشری بوده است. شاید نتوان تعریف دقیقی از هرمنوتیک به دست داد و یا نخستین کاربرد آن را تعیین کرد، ولیکن این دانش درغرب واجد دیرینه ای طولانی است. هرمنوتیک با پرسش هایی همچون شیوه ی خواندن متن، چیستی متن، پیشافهم های مفسر و تاویل ، اهمیت امتزاج افق ها، آفرینندگی زبان و... چالش های بسیاری را در حوزه فلسفه برانگیخت. به واقع این پرسش ها مهمترین مولفه های هرمنوتیک و هسته ی اصلی آن قلمداد می شوند. محاورات سقراط نخستین گفت و گو های هرمنوتیکی است که آغازگاه دیالکتیک «زبان ـ گفتار ـ نوشتار » محسوب می شود. در حقیقت تبیین مولفه های هرمنوتیکی در اندیشه ی گادامر و بررسی محاورات سقراط محور اصلی این پژوهش است چراکه این محاورات دست آویزی برای دست یازی ما به اندیشه های هرمنوتیکی مستتر افلاطون خواهد بود، از سویی دیگر با داشتن رویکرد تطبیقی در این پژوهش می توان به اهمیت دو جریان فکری مذکور در دو دوره ی زمانی مختلف پی بردکه گاه این تطبیق می تواند دریچه ای تازه، برای شروع پژوهش های نو در بسترهای هرمنوتیکی باشد.
تحلیل و بررسی عوامل موثر در سعادت انسان از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: تقی کاوه ؛ استاد راهنما: احمد فاضلی ؛ استاد مشاور: مهدی منفرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اینکه هدف و غایت زندگی چیست و سعادت آدمی در چه پهنه هایی صورت میگیرد، و تبیین دقیق شاخصه ها و عوامل وصول به نهایت هدف حیات آدمی که همان سعادت باشد، خودازعمده ترین و غامض ترین مساِیلی است که در حوزه فلسفه اخلاق و اخلاق همواره مطرح بوده است .بحث سعادت از محوری ترین مفاهیم و رویکرد هایی است که در این جستار بدان پرداخته می شود. تا ماهیت سعادت و طرق حصول بدان و بررسی و تحلیل عوامل مثبت و منفی که می تواند مترقیانه و یا ارتجاعی (بازدارنده) باشند را رصد نموده ،و این مهم در حوزه اندیشه های افلاطون و صدرا این دو متفکر بزرگ جهان ایده آالیسم و اسلامی مورد پژوهش قرارگرفته است تا هر چند چراغی کم فروغ در این واکاوی مختصروبی بضاعت باشد. تا آیندگان با کاربست آن بتوانند در جاده ای گام نهند که خدایی گونه ،مقدس،روشن، و در عین حال حافظ کرامت و منزلت شئون انسانی باشد .
  • تعداد رکورد ها : 1526