جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4304
جبر و اختيار از ديدگاه متکلمان برجسته اماميه با تکيه به آراء علامه طباطبايي و امام خميني
نویسنده:
‫محمدحسين جعفري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫موضوع مجبور بودن انسان در اعمال خود، يا برخورداري او از اختيار و اراده، در ميان متکلمان مسلمان سه رويکرد اساسي را پديد آورده است؛ برخي با استناد به علم و قدرت الهي، انسان را موجودي مجبور و فاقد اختيار دانسته‌اند؛ جمع ديگري رويکرد تفويض را برگزيده و از آزادي کامل انسان دفاع نموده‌اند؛ اما شيعيان به تبعيت از امامان معصوم‌( هر دو باور را موهوم دانسته و "امر بين الامرين" را مطرح نموده‌اند. پژوهش حاضر با بررسي ديدگاه متکلمان برجسته اماميه در عصر غيبت، به‌ويژه علامه طباطبايي و امام خميني( به اين نتيجه رسيده که آن‌چه معتزله و اشاعره، با اتخاذ رويکرد تفويض با جبر، به آن معتقد هستند نيمي از حقيقت را تشکيل مي‌دهد؛ و درک تمام حقيقت در گرو فهم امر بين الامرين مي‌باشد، که براساس آن، انسان موجودي مختار بوده و هيچ جبري در کار نيست. قرائت و تفسير پذيرفته شده از اين مسأله در پژوهش حاضر آن است که عمل خارجي، اميال و آرزوهاي انسان به اراده انسان تعلق دارد، و با تحقق اراده، تحقق عمل خارجي حتمي خواهد بود. البته اين مسأله بعد از فراغ از قضا و قدر الهي مي‌باشد؛ زيرا هر پديده‌اي در آسمان و زمين، پس از مجموعه‌اي از مراحل هفت‌گانه رخ مي‌دهد، و إعمال تقدير الهي نيز گونه‌هاي مختلفي دارد. بنابر اين، اصل قدرت و آزادي اراده را خدا به انسان مي‌دهد، و اين سرمايه انساني در طول مالکيت خدا قرار مي‌گيرد. همچنين محدوده اراده انسان و تأثير آن به‌صورت‌هاي مختلف، محدود و مقيد بوده، و اين محدوديت از ناحيه گرايش‌ها، معرفت‌ها، توانايي‌هاي جسمي و شرايط خارجي ايجاد مي‌شود، و پس از اين تقديرات و تحقق مرجحات و بستر عمل، انسان با آزادي کامل، فعل اختياري خود را اراده مي‌کند. بدين ترتيب، مسئوليت عمل نيز تنها به‌عهده انسان بوده و ستايش و سرزنش، و کيفر و پاداش آن را دريافت مي‌کند.
امامت و رهبري از ديدگاه علامه طباطبايي
نویسنده:
‫محمدعسکري الهدايت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين نوشتار به تبيين نسبت بين امامت و رهبري جامعه در آموزه‌هاي اسلامي از ديدگاه علامه طباطبايي مي‌پردازد. نويسنده کوشيده ابعاد مختلف امامت، ويژگي‌هاي امام، قلمرو امامت، ضرورت امامت و رهبري و نسبت بين حکومت، ولايت، امامت و رهبري را از مجموع ديدگاه هاي سياسي و اجتماعي علامه طباطبايي تبيين کند. وي در شش فصل اين مباحث را پي مي‌گيرد. در فصل اول نخست کلياتي از مفهوم امامت در لغت و اصطلاح شيعه اماميه، اهل سنت و ديدگاه علامه طباطبايي ارائه کرده و سپس معناي ولايت، خلافت و حکومت در لغت و اصطلاح علم کلام، علم عرفان، قرآن و نظريات علامه طباطبايي را شرح مي‌دهد. وي در فصل دوم ضرورت امامت و رهبري در جامعه اسلامي و نياز جامعه به رهبر و امام را از ديدگاه علامه طباطبايي، آيت الله سبحاني و آيت الله مصباح يزدي بررسيده و استدلال قرآن و روايات در مقوله ضرورت رهبري ديني، پاسخ به شبهه ها، لزوم رهبري الهي و ديني و ضرورت وجود امام پس از پيامبر اسلام( به عنوان حافظ سنت آن حضرت را از منظر علامه طباطبايي بررسي مي‌کند. در فصل سوم قلمرو امامت از جنبه اجتماعي و رهبري سياسي و همچنين از لحاظ تکويني، تشريعي و الگوي اخلاقي، هدايت باطني و حق سرپرستي بر مردم توضيح داده شده است. در فصل چهارم ويژگي‌هاي امامت و رهبري، مانند عصمت امام، ادلّه ضرروت عصمت براي امام، علم بي‌کران امام علي(، افضليّت، شجاعت، عدالت، سخاوت، اخلاص، آگاهي از سياست و زمان، اخلاق متعالي، صبر و... از ديدگاه علامه طباطبايي بيان مي‌گردد. نگارنده در فصل پنجم مبحث انتخاب يا انتصاب امام معصوم راواکاوي کرده و ضمن تضعيف و دليل هاي اهل سنت مبني بر انتخاب امام و تقويت کردن ادله شيعه اماميه مبتني بر انتصاب الهي امام، ديدگاه علامه طباطبايي را نيز در اين زمينه منعکس مي‌سازد. فصل ششم به شأن و جايگاه امام معصوم( به عنوان حاکم جامعه اسلامي اختصاص دارد و نويسنده به همين مناسبت، جايگاه اجتماع و حکومت در اسلام، منشأ حکومت و حاکميت، انواع حکومت‌ها، ويژگي‌هاي حکومت اسلامي و حاکمان اسلامي، اصول حاکم بر حکومت اسلامي، قوانين حکومت اسلامي و نقش مردم در حکومت اسلامي را از منظر علامه طباطبايي ذکر مي‌کند.
مذاهب اسلامي در آثار علامه طباطبايي
نویسنده:
‫محمدقاسم مبارز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش با روش تحليلي توصيفي به بررسي ديدگاه علامه طباطبايي درباره فرق مختلف اسلامي پرداخته است. علامه طباطبايي منشأ پيدايش اهل سنت را نتيجه جريان سقيفه بني‌ساعده دانسته، که اساس آن بر مسأله مصلحت‌گرايي و امکان تغيير احکام استوار است. نتيجه اين اقدام و رويکرد، دخالت دستگاه خلافت در احکام و تنزل و تغيير دين و معارف الهي، به سطح قوانين مادي و اجتماعي، تغيير حکومت انتصابي به خلافت انتخابي به اقتضاي مصلحت، و از دست دادن سه منبع مهم سنت، عقل و کشف باطني بوده است. علامه طباطبايي در بررسي ساير مذاهب اهل سنت، به شيوه علمي و تنها در محدوده انديشه و عقايد آن‌ها اکتفا کرده است. علامه در آثار خود، به‌خوبي عقايد و انديشه‌هاي گروه‌هاي مختلف اهل سنت از قبيل خوارج، اهل حديث، کراميه، معتزله، اشاعره و وهابيت را تشريح و تبيين نموده، و با دلايل روشن ايرادات و انحرافات اعتقادي آنان را تبيين کرده است. او در رابطه با مذاهب شيعي، شيعيان اثني‌عشري را به‌عنوان بدنه اصلي جامعه اسلامي تلقي نموده، و بقيه مذاهب شيعي را از فروعات و شاخه‌هاي آن برشمرده، که به‌مرور زمان از اصل خود جدا شده‌اند. علامه در بررسي‌هاي خود، به سير پيدايش و تحولات برخي انديشه‌هاي فرق شيعي مانند کيسانيه، اسماعيليه، زنديه، شيخيه و علي‌اللهي پرداخته، و رابطه تشيع را با ديگر جريانات و مذاهب از جمله تصوف، معتزله و اهل سنت نيز تبيين نموده است. او پيرامون اعتقادات شيعيان اثني‌عشري، به‌ويژه در زمينه خداشناسي، معادشناسي، امامت، راهنماشناسي، انديشه‌هاي فقهي و شخصيت‌هاي علمي، مباحث ارزنده‌اي را ارايه کرده، و در زمينه امامت به تفصيل سخن گفته است. وي همچنين مسأله تقريب مذاهب اسلامي را يک ضرورت دانسته، و محور اصلي تقريب را نيز رفع و زدودن عوامل تفرقه و پراکندگي ميان مذاهب مي‌داند.
سير وجودي انسان از ديدگاه مرحوم علامه طباطبايي
نویسنده:
‫هارون ويدارغو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫در اين پايان نامه، مراحل آفرينش انسان و سير وجودي او در دنيا و عوامل قبل و بعد از زندگي دنيا از منظر علامه طباطبايي بحث و بررسي شده است. نويسنده در يک مقدمه و سه فصل ابعاد مختلف زندگي انسان را در عالم ذر، عالم دنيا، عالم برزخ و عالم قيامت از منظر اين دانشمند بزرگ و آراي کلامي وي تبيين نموده است. مقدمه اين نوشتار، به گوشه‌هايي از زندگي علامه طباطبايي و سيره علمي و ابعاد شخصيتي ايشان اختصاص يافته است. در فصل اول، ضمن بحث در مورد جسمانيت الحدوث بودن نفس انسان و روحانيت البقا بودن آن، به قدم و حدوث نفس و حرکت جوهري آن و نيز به معاني مفرداتي چون انسان، سير، عوالم وجودي عالم ذر و دلايل وجودي آن و اختلاف نظر علما در مورد وجود عالم ذر و ديدگاه علامه طباطبايي در اين زمينه پرداخته است. در همين جهت نگارنده به بحث درباره ديدگاه قرآن کريم در مورد خلقت انسان اشاره و نظريه تطور انواع را رد نموده و به مفهوم روح با نفس و ارتباط آن را با بدن تبيين کرده است و در ادامه به اثبات تجرّد نفس و تقدّم وجود نفس بر جسم و نيز به ديدگاه علامه طباطبايي در مورد جسمانيت الحدوث بودن و روحانيت البقا بودن نفس پرداخته است. در فصل دوم، به بحث درباره زندگي انسان در دنياي مادي اشاره کرده و ضمن بيان ويژگي‌هاي اين جهان و چگونگي آفرينش آن از منظر قرآن و روايات؛ به شکل‌گيري جوامع انساني، فطري بودن انسان، نقش عبادت در رشد و تکامل انسان، اسباب و علل نجات انسان و راه تقرب وي به خداوند متعال و سعادت نهايي او بيان گرديده است. فصل سوم، سير وجودي انسان پس از مرگ و عوالمي را که انسان‌ها پس از مرگ طي مي‌کنند، شرح و بررسي شده و در ادامه حيات برزخي انسان و زندگي او در جهان آخرت (معاد) و رابطه بين دنيا و آخرت تبيين گرديده و معاد جسماني و معاد روحاني و حقيقت صراط از ديدگاه علامه طباطبايي تحقيق شده است.
رابطه دين و اخلاق از ديدگاه علامه طباطبايي
نویسنده:
‫اسماعيل آوجي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫نويسنده در اين پايان‌نامه، در دو بخش نسبتِ بين دين و اخلاق و هماهنگي اين دو نهاد را با استفاده از ديدگاه هاي علامه طباطبايي بررسي کرده است. بخش اول، به طرح ديدگاه هاي مختلف در زمينه تباين دين و اخلاق و تعامل و وابستگي بين آن ها و نيز به تبيين دو ديدگاه کلي تعامل بين دين و اخلاق و عدم رابطه بين آن دو و همچنين به بيان و ترسيم ديدگاه ها و دلايل طرفين اختصاص دارد. نويسنده در اين زمينه به تبيين اين مسأله پرداخته که دين تکميل کننده اخلاق و پايه‌گذار ارزش‌هاي اخلاقي مي‌باشد و تفکيک بين دين و اخلاق امکان‌پذير نيست. بخش دوم، علاوه بر ارائه ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي در مورد رابطه بين دين و اخلاق و معرفي اجمالي شخصيت و افکار ايشان؛ به بررسي ريشه‌هاي فطري دين و اخلاق و شباهت آن ها از منظر علامه طباطبايي اشاره نموده و اصول و دلايل فطري بودن دين و اخلاق را از ديدگاه ايشان مطرح کرده است. در ادامه، علل نياز انسان به وحي و نبوت و نيز زمينه‌هاي بروز اختلاف و مبناي شکل‌گيري قوانين، ملاک تشخيص نيازهاي بشري و مباني قوانين اجتماعي و جايگاه عقل و دين در زندگي انسان، از ديدگاه علامه طباطبايي تبيين گرديده است. نويسنده در اين مقوله، به تعريف عقل، اقسام ادراکات عقلي، موانع شکوفايي عقل و زمينه‌هاي هدايت تشريعي در زندگي انسان پرداخته و ضرورت تهذيب اخلاق و عمل صالح و تأثير آن دو را بر هدايت انسان بررسي کرده است. تلقي از اخلاق و ارزش‌هاي اخلاقي به عنوان رکني از ارکان و به عنوان اصلي از اصول کلي دين مبتني بر آيات قرآني و روايات، از ديگر مباحث مطرح شده در انتهاي پايان نامه مي‌باشد.
نقد ديدگاه وهابيت درباره شفاعت از منظر علامه طباطبايي
نویسنده:
‫حبيب‌الله بصير
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫موضوع اين پژوهش، تبيين دفاع علامه طباطبايي از برخي شبهه هاي وهابيت به اعتقادات شيعه مي‌باشد. اين پژوهش در سه فصل تدوين يافته است و در آن، اشکالاتي را که فرقه وهابيت به اعتقاد شيعه در مورد شفاعت پيامبر اسلام و اهل بيت آن حضرت مي‌نمايد و آن را نوعي شرک قلمداد مي‌کند بيان شده و در پي آن، پاسخ‌هاي علامه طباطبايي به اين شبهه ها را آورده است. نويسنده ادله ايشان مبني بر امکان شفاعت و عدم منافات اعتقاد آن با توحيد را نيز منعکس کرده است. فصل اول، طبق روال پايان نامه‌ها، به تبيين کليات اختصاص يافته و مفاهيم توحيد، عبادت، وهابيت، شفاعت و شرک بيان شده است. وي در فصل دوم برخي از دلايل وهابيان مبني بر کفر و شرک خواندن اعتقاد شيعيان به شفاعت را مطرح و مورد نقّادي قرار داده است. در ادامه، اين تفکر وهابيان که شفاعت تنها از آن خداوند متعال است و هرگونه درخواست از غير خدا شرک مي‌باشد را مطرح کرده است. به اعتقاد نويسنده، منافاتي بين درخواست از خدا براي قراردادن شفاعت براي پيامبر اسلام( و اهل بيت( به عنوان دعا و عبادت خداوند وجود ندارد. وي سپس دلايل وهابيت در مورد منافات درخواست شفاعت از غير خدا با توحيد عبادي را مورد نقد قرارداده است. نويسنده در اين راستا ديدگاه‌هاي وهابيان در تفسير مسأله شفاعت به عنوان اعتقاد به تصرف تکويني و کرامت برخي از واسطه‌ها مانند پيامبر اسلام و ائمه( و توسل به ايشان و حاضر شدن بر قبور آنان براي طلب شفاعت و شفا و ساير حاجات مادي و معنوي و شرک خواندن اين امور از سوي آنان را ذکر کرده و در پايان، اين ديدگاه‌ها را از منظر علامه طباطبايي نقد کرده است. در مقام نقد يک شبهه، نقد درست ادله آن سبب تزلزل شدن شبهه مي‌شود که فصل سوم عهده‌دار اين بحث است. نويسنده دراين فصل ادله عقلي و نقلي وهابيت در مورد عدم امکان شفاعت از غير خدا از منظر علامه طباطبايي را به نقد کشيده است و سپس ادله شفاعت برخي از اولياي الهي به اذن خداوند را از منظري قرآني تبيين کرده و ائمه( و شخص پيامبر اسلام( به عنوان واسطه‌هاي فيض الهي از طرف خداوند را مأذون به انجام برخي از امور از جمله شفاعت دانسته است که اين مسأله از نظر علامه هيچ منافاتي با توحيد ندارد.
آراء علامه طباطبايي در باب نفاق و منافقان در قرآن
نویسنده:
محمد موسوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مسأله منافقان، از مسايل مهم تاريخ اسلام است که به‌عنوان دشمنان داخلي جامعه اسلامي، مشکلات بسياري را براي پيامبر اسلام( و مسلمانان به‌وجود آوردند. قرآن کريم در آيات متعددي به منافقان اشاره نموده، و پژوهش حاضر با روش توصيفي به بررسي ديدگاه‌هاي تفسيري علامه طباطبايي در ذيل اين آيات پرداخته است. علامه طباطبايي نفاق را در زبان قرآن به‌معناي اظهار ايمان و پوشاندن کفر مي‌داند، و معتقد است که نفاق در همان ابتداي ظهور اسلام و در مکه پديد آمده، و برخي افراد به تقويت اسلام پرداختند تا در داغي تنور اسلام، نان خود را بچسبانند. علامه با توجه به آيات قرآن، علل گرايش به نفاق در جامعه اسلامي را حب دنيا، دروغ و خلف وعده مي‌داند. قرآن تصريح مي‌کند که منافقان را مي‌توان از روي ويژگي‌هاي خاص آنان شناخت؛ شيوه استدلال منافقان و عذرهايي که براي ترک وظايف مي‌آورند، و همچنين وحشت آنان هنگام نزول بلاها و آزمايش‌هاي الهي، جزء اين نشانه‌هاست. منافق به‌خاطر ايمان نداشتن به توحيد و معاد، همواره در تزلزل و ترديد است، و از انجام وظايف ديني طفره مي‌رود. به‌دنبال ترديد در توحيد، در نبوت و امامت نيز دچار ترديد خواهد بود، و از نظر اخلاقي هم دچار وعده‌هاي دروغين، بخل، حسد، اختلاف افکني، تکبر و غرور مي‌شود. قرآن صراحتاَ اعلام مي‌کند که منافقان از حکم و حکميت رسول خدا( اعراض نموده، ولايت کفار را پذيرفته، و به شايعه‌پراکني مي‌پردازند. آن‌ها، از مؤمنان در هراس بوده، امر به منکر نموده و نهي از معروف مي‌کنند. چنين روند فکري و رفتاري، در دنيا موجب گمراهي، خواري، طرد از جامعه و عدم مقبوليت آن‌ها مي‌شود، که در واقع نشانه ناکامي و بي‌اثر شدن ايمان ظاهري آنان است. در آخرت نيز کفر آنان به‌صورت تاريکي جلوه مي‌کند، و اين ظلمت از هر سو آنان را احاطه مي‌کند. اعمال دنيايي آنان مانند انفاق نيز در آخرت محصولي نخواهد داشت، و آنان به عذابي دردناک مبتلا مي‌شوند.
زبان دين از ديدگاه ويتگنشتاين و علاّمه طباطبايي (ره)
نویسنده:
‫محمد ناطقي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫نوشتار حاضر، ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي و لودويک ويتگنشتاين در باره زبان دين و ماهيت آن را مقايسه کرده و مباني فکري و فلسفي آنان را در اين زمينه شرح مي‌دهد. نويسنده ضمن بيان انديشه‌هاي ويتگنشتاين و تکفيک افکار وي با عنوان "ويتگنشتاين متقدم و متأخر" و تغيير انديشه‌هاي فلسفي به ويژه ديني‌اش، به تحليل او از گزاره‌هاي ديني، جدايي علم و دين، جدايي عقل و دين، و رازآميز بودن زبان دين پرداخته، همچنين ديدگاه‌هاي پوزيتوسيتي وي را نقّادي کرده است. آن گاه ضمن تطبيق آراي علامه طباطبايي، ديدگاه ايشان در بحث معناداري زبان دين، را بررسيده، به نظريه اشتراک معنوي و تأويل علامه در زبان دين رسيده، که بر اين اساس، آن دسته از گزاره‌ها و واژگان ديني بر مبناي اشتراک معنوي و تشکيک وجودي معنادار بوده و دسته ديگر پس از تأويل، معنادار مي‌شوند. در بحث واقع‌نمايي زبان دين، با توجه به ويژگي‌هايي که علامه براي زبان دين و قرآن برمي‌شمارد، "نظريه زبان ترکيبي" تصويري واقع‌بينانه‌تر از سيماي زبان دين ارائه مي‌دهد که بر مبناي آن، دينداري ساختاري است که تمام انواع زبان را به صورت ترکيبي و به تناسب نوع مخاطبان و افق فهم آنان، به کار مي‌گيرد. باور ديني در انديشه ويتگنشتاين، از سنخ مفاهيم ذهني و فلسفي نيست، بلکه نوعي "عشق" و "اعتماد" محسوب مي‌شود، که با جان و قلب آدمي سر و کار دارد. لذا زبان آن، بيانگر احساسات و عواطف است. از ديدگاه نگارنده: وجود چنين سخناني در تفکر فلسفي ويتگنشتاين، حکايت از نوعي تزلزل در مقوله زبان دين مي‌کند، ولي مي‌توان از برخي اشاراتش به نحوه نگاه او به زبان دين تا حد زيادي پي برد. اما در رويکرد علامه، به‌رغم اقامه دليل بر واقع‌نمايي زبان دين، مي‌شود از خلال همان ويژگي‌هايي که براي زبان دين و قرآن برمي‌شمارد، به نحوه نگرش ايشان به نوع واقع‌نمايي زبان دين دست يافت و فرضيه زبان ترکيبي دين را ثابت کرد.
تساهل و تسامح در انديشه علامه طباطبايي و شهيد مطهري
نویسنده:
مسلم مدني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫تساهل و تسامح به معناي سهل‌انگاري و بي‌توجهي، بلکه به‌معناي آسان گرفتن و تحمل نظر مخالف است، و معمولا بر يکي از سه مبناي معرفت‌شناختي، هستي‌شناختي يا انسان‌شناختي استوار است. دين اسلام، تساهل را نه در همه عرصه‌ها مي‌پذيرد، و نه به‌طور کلي آن را نفي مي‌کند. علامه طباطبايي نسبت به تمدن غرب برخوردي عالمانه دارد، نه چنان است که مرعوب باشد و نه يکسره همه دستاوردهاي آنان را نفي مي‌کند، او تمدن غرب را تمدني غيرديني مي‌داند که نمي‌توان در آن بدون تغييرهاي بنيادين، احکام اسلام را اجرا نمود. علامه، شريعت را غير قابل تغيير دانسته، و در باب شريعت به هيچ روي قايل به تساهل نيست، و معتقد است که احکام اسلامي هم در وضع و هم در اظهار و اجراي خود توأم با نوعي مدارا و نرمي بوده است. به نظر او اسلام، آزادي عقيده را به‌رسميت نمي‌شناسد، اما اجازه اظهار عقيده را مي‌دهد. از ديدگاه او آزادي و تساهل محدودند، و کيفيت و اندازه اين حدود با رجوع به سنت‌هاي مشترک و مألوف هر جامعه فهم مي‌شود. شهيد مطهري به مباحث تساهل کمتر پرداخته است. او تساهل به‌معناي تحمل ديگران و آسان بودن شريعت را مي‌پذيرد، اما تساهل به‌معناي سهل‌انگاري و سازش‌کاري در امر دين را رد مي‌کند. او تأکيد مي‌کند که دعوت اسلام به جهان‌منشي و اخذ حکمت حتي از کافر نشانه تساهل در اسلام است. او بين فکر و عقيده تفاوت قايل بود، و به آزادي فکر معتقد است. از نظر وي انسان‌ها بايد در سايه تفکر به انتخاب و گزينش دست بزنند. عقل در ديدگاه شهيد مطهري از اعتبار بيشتري برخوردار است، و راه سعادت و خوشبختي در قرآن بيان شده، و در صورت تعارض حکم عقلي با نص احکام اسلام، اين حکم عقل است که بايد مقدم داشته شود، و مجتهد با استفاده از ابزار عقل و درک شرايط مي‌تواند برخي احکام را تغير داده و به تأخير بياندازد.
رابطه بايد و هست از ديدگاه علامه طباطبايي، شهيد مطهري و مصباح يزدي
نویسنده:
‫عليرضا ناصري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
چکیده :
‫رابطه بايد و هست، از مباحث کليدي فلسفه اخلاق است، که به نحوه ارتباط ميان گزاره‌هاي اخلاقي و حقايق عيني، مي‌پردازد. ديويد هيوم براي اولين بار به مسأله چگونگي استنتاج بايدها و احکام اخلاقي از حقايق خارجي و هست‌ها اشاره نموده است. هدف از اين پژوهش نيز پاسخ به اين مسأله و مسايل مربوط به آن، بر اساس آرا و ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي، شهيد مطهري و استاد مصباح مي‌باشد. براي اين منظور، ابتدا بايد موضع خود را در باب مفاهيم و انشائات اخلاقي روشن نماييم. هيوم معتقد بود که مفاهيم اخلاقي، همچون خوبي، عدالت، فضيلت و رذيلت، عيني نيستند، به‌همين دليل ميان بايد و هست، ارتباطي وجود ندارد. از نظر هيوم قوه فهم و عقل انسان، دو کار انجام مي‌دهد، يکي اکتشاف و استنباط امر واقع و ديگري کشف روابط و نسبت‌هاي ميان امور و مقايسه ميان آن‌ها؛ اما مفاهيم اخلاقي در هيچ‌يک از اين دو دسته جاي نمي‌گيرد. علامه طباطبايي، استاد مطهري و استاد مصباح يزدي، مفاهيم اخلاقي را اعتباري مي‌دانند، اما مقصودشان متفاوت است. علامه و مطهري، مفاهيم را اموري جعلي و قراردادي مي‌دانند، و مصباح يزدي آن‌ها را از معقولات ثانيه مي‌داند. از نظر علامه، تمامي علوم بر پايه نظام عالم عيني است، فقط علوم نظري مستقيما از خارج اخذ مي‌شوند، و علوم عملي بر اساس نيازهاي فردي و اجتماعي شکل مي‌گيرند. شهيد مطهري نيزهمين عقيده را دارد، با اين تفاوت که احکام اخلاقي را برخاسته از من علوي مي‌داند. اما از نظر مصباح يزدي، مفاهيم اخلاقي، منتزع از روابط واقعي و عيني ميان اشيا است. هر سه، مفاهيم اخلاقي را در راستاي نيازهاي واقعي انسان و رسيدن به کمال و سعادت وي، که امري عيني است، مي‌دانند؛ اگرچه در روش تبيين آن با يکديگر اختلاف دارند. با اين‌که ديدگاه‌هاي علامه و مطهري قابل دفاع است، اما اتقان ديدگاه مصباح يزدي بيشتر است؛ بنابراين قول مختار ما، ديدگاه استاد مصباح است.
  • تعداد رکورد ها : 4304