جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4261
بررسی اصول تعلیم وتربیت ازدیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نسرین کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع اصلی این پژوهش بررسی اصول تعلیم وتربیت از دیدگاه علامه طباطبایی است. در این تحقیق ابتدا اصول تربیتی و منابع آن مورد بررسی قرار گرفته، سپس جایگاه انسان در تعلیم وتربیت به استناد آیات قرانی از دیدگاه علامه مورد تاکید بوده است همچنین مبانی ومفاهیم تعلیم و تربیت هریک به طور جداگانه مورد بحث وبازبینی قرار گرفته در بخشی دیگر برخی از اصول عام تربیتی از جمله اصل کرامت، مسئولیت، عدل، عقل، کمال جویی و وسع از دیدگاه علامه طباطبایی مطرح گردیده است. این تحقیق از نوع نظری و روش آن توصیفی-تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات و داده‌های لازم آن از ابزار مطالعات کتابخانه‌ای استفاده شده است. لازم به ذکر است استفاده از دوره20 جلدی تفسیر المیزان و سایرکتب مربوط به علامه به عنوان ابزار اندازه گیری محسوب شده است
نظر علامه طباطبایی در باب اراده آزاد انسان و تاثیر آن بر فلسفه اخلاق ایشان
نویسنده:
ربابه کارگرشورکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی بحث نوینیدر زمینه اراده آزاد انسان دارند که از دو جنبه سلبی و ایجابی مورد بررسی قرار گرفته شده است.بحث سلبی اراده:مغایرت علم و اراده( اراده، علم نیست) و بحث ایجابی اراده: اراده فعلی ( در مقابل اراده ذاتی). محوربحث مغایرت علم و اراده است و اراده فعلی به عنوان یکی از مبانی نظر علامه مد نظر قرار گرفته است. مسئله اصلی این است که علامه چرا و بر اساس کدام مبانی اراده را مغایر با علم مطرح می کنند و این نظر علامه چه آثار و نتایجی در پی داردو مسئله دیگر چگونگی تاثیر اراده بر فلسفه اخلاق علامه و به بیان دیگر اراده درفلسفه اخلاق ایشان از چه جایگاهی برخوردار است.
تبیین و بررسی گستره علم امام علیه السلام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (ره)
نویسنده:
علی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: دلایل عقلی و نقلی بسیاری دال بر امکان آگاهی از غیب وجود دارد که امام علیه‌السلام به شکل کامل از آن برخودار می‌باشد. امام در بهره‌مندی از این علم، از منابعی الهی بهره‌مند می‌باشد که حجیت آن بر مبنای عصمت امام که احتمال کذب در حق او ممتنع می‌باشد مسلم است. بر همین مبنا علامه طباطبایی معتقد است که امام علاوه بر علم عادی سایر انسان‌ها دارای علمی غیر عادی می‌باشد که بر اساس آن به تمام وقایع عالم و حوادث حال، گذشته و آینده آگاه می‌باشد که این علم به تعلیم الهی است و علم به غیب ذاتی که مخصوص خداوند است نمی‌باشد. به نظر ایشان علم امام به دلیل اینکه علم به لوح محفوظ می‌باشد غیر قابل تغییر است و متعلق تکلیف واقع نمی‌شود و تنها متعلق رضا به قضای الهی قرار می‌گیرد. امام برای آگاهی از علوم غیبی نیاز به توجه به مقام نورانیت خویش دارد و بی‌توجهی به همین مطب عامل بروز برخی شبهات می‌باشد. امام خمینی (ره) نیز مانند علامه طباطبایی قائل به نظریه تعمیم علم امام می‌باشد و امام علیه‌السلام را حامل علم الهی می‌دانند. بنابر نظر ایشان، امام انسان کاملی است که تجلی تمام شئونات الهی از جمله علم الهی می‌باشد. ایشان بهره‌مندی از اسماء الهی را نشان دهنده وسعت علم امام می‌دانند و بیان می‌دارند که بهره‌مندی از علوم غیبی تنها به شکل حضوری و با برطرف شدن شواغل و عدم وابستگی به طبیعت حاصل می‌شود. بنابراین، این دو متفکر بزرگ امام علیه‌السلام را عالم به تمام وقایع هستی می‌دانند و آیات و روایات را موید افکار خویش قرار می‌دهند. دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی مکمل یکدیگر می‌باشند به این صورت که علامه طباطبایی بیشتر به جنبه‌های فلسفی و کلامی بحث توجه دارد ولی امام خمینی به جنبه‌های عرفانی.کلمات کلیدی: علم امام (ع)، علم غیب، علامه طباطبایی، امام خمینی (ره)
ادراک کلیات در فسفه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
رقیه فرخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه مطرح در باب ادراک کلیات تا قبل از ملاصدرا نظریه تجرید بود که با دیدگاه های فلسفی ملاصدرا تعارض داشت لذا ایشان نظریه تعالی را مطرح کردند و در آن قائل به سه رویکرد اتحاد با مثل، اتحاد با عقل فعالو شهود حق شدند که معتقدند دو رویکرد اول، مقدمه ای بر رویکرد سوم هستند. اما علامه زبازبایی اتحاد با مثل را برنمی تابد و فقط اتحاد با عقل فعال را بیان می نماید.
بررسی تطبیقی اصل علیت از منظر غزالی و علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم حقیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهمسأله علیت از کهن ترین مسائلی است که ذهن انسان در طول تاریخ بدان مشغول بوده است، اهمیت این اصل بدان جاست که آن را به عنوان فطرت عقل در برابر فطرت دل به کار می برند. می توان ادعا کرد کهشالوده اصلی یافته های بشر، در طول تاریخ، مدیون اصل علیت است. این مسأله در فلسفه و حکمت اسلامی همواره مورد بحث بوده و چالش هایی بین حکما و متکلمان، ایجاد کرده است. یکی از مهم ترین چالش ها اشکالاتی است که غزالی پیرامون علیت مطرح کرده است. غزالی از متفکران اشعری بود. در نگاه اول به نظر می رسد او منکر این اصل است، ولی با تأمل در سخنانش روشن می شود که او اصل علیت را پذیرفته ولی آن را در موجودات عالم جسمانی جاری ندانسته، تنها آن را در واسطه بین خداوند و موجودات می پذیرد.علامه طباطبایی به عنوان حکیم و فیلسوف بزرگ معاصر، با احاطه بر همه تفکرات پیش از خود از اصل علیت دفاع کرده و به شبهات پیرامون آن پاسخ داده است. علامه معتقد است پایه زندگی انسان و هر موجود جانداری، بر قانون علیت استوار است.اصل علیت در دیدگاه علامه، یک اصل واقعی است و چنین نیست که ساخته ذهن و عادت باشد.علامه بحث علیت را در دو بخش تصور و تصدیقمطرح کرده است. در بخش تصدیق علی رغم مشرب اصالت وجودی، ایشان از طریق تحلیل ماهیت به اثبات اصل علیت می پردازد. علامه هم چنین از طریق وجود رابط و مستقل نیز به اثبات اصل علیت پرداخته است. آراء غزالی و علامه علی رغم وجوه مغایرت فراوان، دارای تشابهات اندکی نیز هست که از جمله آن اثبات علیت در رابطه بین خداوند و معلولات و درپاره ای از موارد استفاده از دلیل نقلی برای اثبات اصل علیت است.
حقیقت نفس انسانی و ویژگیهای آن از دیدگاه علامه طباطبائی و استاد مصباح
نویسنده:
فرهاد آکتاش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان موجودی دو بعدی است این دو بعد عبارتند از بعد فیزیکی و مادی و بعد روحانی و معنوی است. و هر کدام از آنها نقشی را بازی می کنند که بر عهده آنها گذاشته شده است بعد مادی او به دلیل ملموس بودنش نه قابل انکار است و نه نیازی به اثبات دارد لکن بعد روحانی او هم وجودش و هم خواصش احیانا مورد جر و بحث قرار بگیرد. وقتی به درون خود نظر می کند با موجودی روبرو می شود که نه جسم است و نه قابل انقسام به اجزاء و لذا موجودی را در خود دارد که با ماده سنخیتی ندارد و مانند بعد مادی انسان زمانی بوده که این موجود عاری از ماده نبوده است یعنی موجود حادث است نه قدیم. روح افعال خود را به وسیله بدن انجام می دهد چون ارتباط تنگاتنگی با آن دارد به این شکل که چشم ظاهری از آن بدن است ولی رویت کار نفس گوشه ظاهری از آن بدن است ولی شنیدن کار نفس و ... به عبارت دیگر هر دو به هم دیگر نیاز دارند ولی نیاز روح به بدن در مقام انجام افعال برای رسیدن به اهداف خود می باشد. و لذا با توجه به تعریف لغوی و اصطلاحی نفس انسان که در فصل اول بیان می شود اثبات موجودیت جوهریت و تجرد آن در فصل دوم به اثبات می رسد. در فصل سوم مانند مرکب خود که بدن مادی باشد دلایلی بر حدوث آن اقامه می شود. در فصل چهارم قوائی که برای رسیدن به اهداف خود به کار می بندد ذکر می شود. در فصل پنجم مدرک و مدرک واحد بودن نفس انسانی چه به درک حسی چه به درک خیالی و چه به درک عقلی بیان می شود. و در آخرین فصل که فصل ششم باشد بعد از یادآوری انواع تعلقات یک شیئی به شیئی دیگر وجود علقه و ارتباط نفس با بدن بیان می شود.
توحید افعالی از دیدگاه نورسی و نقد و بررسی آن (با تاکید بر دیدگاه مرحوم علامه طباطبائی و آیه الله جوادی آملی)
نویسنده:
فرمان کیزماز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی مبانی دو مکتب بزرگ اسلامی (شیعه و اهل سنت) در مسئله توحید افعالی از نظر عقلانیت آن دو می باشد. در این زمینه از جانب اهل سنت، آثار بدیع الزمان سعید نورسی، به دلیل عصری بودن و جامعیت آن در مسئله توحید، شایان ترجیح بود. لذا مطالب بر اساس چیدمان آقای نورسی فصل بندی شد و متن اصلی تحقیق قرار گرفته است و برای تحلیل و نقد و بررسی آن بر اساس اندیشه و دیدگاه های علامه طباطبائی و استاد جوادی آملی در توحید افعالی، به تحقیق حاضر پرداخته شد. در این تحقیق آراء و مبانی مکاتب کلامی و فلسفی در مسئله توحید؛ بالاخص مبانی و مولفه های توحید افعالی؛ ادله عقلی و نقلی توحید افعالی و تحلیل فراورده ها و نتایج توحید افعالی از قبیل مسائل خیر و شر، جبر و اختیار، هدایت و اضلال، و سعادت و شقاوت انسان، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در روش تحقیق پژوهش حاضر، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و مبانی دو مکتب تشیع و اهل سنت، از دیدگاه عقلانیت دو مکتب مورد بحث و بررسی قرار داده شد و در مسئله توحید افعالی، هر دو دیدگاه روشن گردید. آنچه از تحقیق حاضر به دست آمده است، این است که نورسی از نظ روش، همان روش متکلمین را دنبال کرده و ادله ای که بر آنها تکیه می کند، بیشتر مشاهدات و تجربیات و تمثیلات است و در کنار اینها برهان انی و استقراء و تمثیل را بر عکس اعتقادات اهل منطق، یقین آور می داند. در حالی که علامه طباطبائی و جوادی آملی، مشرب فلاسفه را دنبال کرده اند و از نظر ارزش و یقین آور بودن یک برهان، برهان لمی و برهان انی که از دو معلول متلازمین به دست می آید را یقیق آور می دانند و آن را به ادله و براهین دیگر ترجیح می دهند. بعلاوه، همچون اهل منطق معتقد به یقین آور نبودن و بی کفایتی برهان ان مطلق، تمثیل و استقراء نیز تاکید می کنند. بنابر یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت که نورسی، هر چند در حل مسائل بیشتر به عقلانیت تکیه کرده و تجدید نظرهای جدید و نسبتا خوبی ارائه داده است و به همین علت تابعینش وی را مجدد دین ملقب کرده اند. اما از نظر علمی نتوانست خیلی از حیطه افکار گذشتگان خود قامی فراتر بردارد. در حالی که تطور و تجدد علوم عقلی در آثار علامه طباطبائی و استاد جوادی به وضوح دیده می شود. مثلا در تعریف «علم»، از حصول صورت شیء در نزد عقل، مراحلی طی شده است و در حال حاضر اعتقاد بر این شده است که «علم» یک امر وجودی است که مسائل بسیاری را به دنبال خود تغییر می دهد. هم چنین مسئله «امکان»، از امکان ما هوی تا امکان فقری و از آن به عین الربط بودن موجودات و بعد به دیدگاه عرفا، عین ظهور و تجلی و آیه بودن موجودات تطور یافته است. این نشان می دهد که مکتب تشیع از پویائی و تکامل خاصی برخوردار است که در مکاتب دیگر یا اصلا دیده نمی شود و یا به ندرت مشاهده می گردد.
نظریه «اصالت وجود» در ساختار فلسفی ملاصدرا و علامه طباطبایی و نتایج فلسفی آن در مسأله «حمل»
نویسنده:
سیاوش اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله ابتدا واژگان به کار رفته در نظریه اصالت وجود از لحاظ معنا و مدلول و بر اساس نظریه دلالت غیر مستقیم مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس نظریه اصالت وجود در دو ساختار فلسفی ملاصدراو علامه طباطبایی بیان و تحلیل شده است و مشخص شده است که این نظریه در ساختار فلسفی علامه متفاوت از ملاصدراست. آنگاه تأثیر این تفاوت در مسأله حمل بررسی شده است و مشخص شده که نظریه علامه در مسأله حمل و همچنین نظریه صدق نیز متفاوت از ملاصدراست.
رابطه باید و هست از دیدگاه علامه طباطبائی،‌ شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی
نویسنده:
علی‌رضا ناصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر اصول و احکام اخلاقی را بر پایه اموری واقعی استوار بدانیم و معتقد به یک نظام اخلاقی مطابق با نظام تکوین و هماهنگ با قوانین جاری در آن باشیم در این صورت یک نظام اخلاقی معقول و موجه داریم که می توانیم در مورد آن به بحث و گفتگو بنشینیم و اصول و احکام مطرح شده در آن را در بوته نقد بگذاریم. اما اگر راهی غیر از این را پیمودیم به هر نحوی که باشد آن نظام اخلاقی معقولیت خود را از دست می دهند و نمی توان در مورد آن با ابزار عقل و اندیشه به قضاوت نشست و درباره اصول و احکام آن داوری نمود در صورت اول ما یکسری اصول ثابت کلی و دایمی داریم که منطبق بر امور عینی و نفس الامری هستند و به تعبیر دیگ یک نظام اخلاقی مطلق داریم. در غیر این صورت احکام اخلاقی یا اموری کاملا بی معنا و نامعقول هستند و یا ناشی از احساسات و امیال فردی و گروهی می باشند که منجر به نسبیت گرایی در اخلاق می شود. بحث از رابطه باید و هست ناظر به همین مساله می باشد که آیا می توان از هست ها و واقعیت ها بایدها و احکام اخلاقی را نتیجه گرفت و آنها را بر پایه هست ها توجیه نمود یا اینکه میان این دو سدی نفوذناپذیر وجود دارد که هرگونه ارتباطی میان آندو را ناممکن می کند. ما در این تحقیق نظرات سه تن از فیلسوفان معاصر یعنی علامه طباطبائی شهید مطهری و استاد مصباح یزدی را منعکس نموده ایم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که آن سه بزرگوار علی رغم اختلاف نظر در برخی مسایل صورت اول را برگزیده اند و قائل به ارتباط میان باید و هست می باشند.
رابطه واقع و ارزش در آراء فخر رازی، مهدی نراقی و علامه طباطبایی
نویسنده:
وحید یادگاری سرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه میان واقع و ارزش یکی از مسائل مهم فلسفه اخلاق معاصر است؛ بنابراینبررسی آن در میان آراء متفکران اسلامی ضروری به نظر می‌رسد با بررسی مبانی فکری و فلسفی سه تن از متفکران اسلامی مانند فخر رازی، مهدی نراقی و علامه طباطبایی در صدد بیان آراء ایشان درباره هست و باید‌های اخلاقی و رابطه میان آن دو هستیم. فخر رازی با بیان نظریه امر الهی، نفس انسان و احکام آن به عنوان واقع اخلاق اسلامی و ستایش، سرزنش، پاداش و عقاب به عنوان ارزش‌های اخلاقی، رابطه میان واقع و ارزش‌ها را رابطه‌ای هستی‌شناسانه تفسیر کردند و هم‌چنین در نظام اخلاقی مهدی نراقی نفس انسان، قوای نفسانی و احکام نفس را به عنوان واقع اخلاقی، فضیلت و رذیلت‌ها همان باید، نباید و ارزش‌های اخلاقی است. ایشان قائل به رابطه‌ای روان‌شناسانه میانواقع و ارزش‌ها است و در نهایت علامه طباطبایی در نظریه اعتباریات خویش، مرتبه‌ای از نفس ناقص انسان و قوای نفسانی و شئوناتش مانند نیازها و خواسته‌هایش را به عنوان واقع نظام اخلاقی و اعتبار باید و نبایدها را به عنوان ارزش‌های اخلاقی می‌داند و معرفت به واقع اخلاق را ملزم به معرفت به باید و نباید و یا ارزش‌های اخلاقی می‌داند. بنابراین علامه طباطبایی یک رابطه معرفت‌شناسانه میان واقع و ارزش قائل است. در نتیجه ضروری به نظر می‌رسد علاوه بر رابطه منطقی واقع و ارزش یک سری از روابط دیگر میان واقع و ارزش-های اخلاقی قابل بررسی است. اعتبارسازی باید و نباید یا معرفت به ارزش‌ها به مرور زمان و با تجربه کافی دقیق و صحیح خواهد بود و تمام بشر به طور فطری از این نوع معرفت برخوردار هستند. نباید تصور شود میان واقع و ارزش‌های اخلاقی اگر رابطه منطقی نباشد می‌توان هر باید و نباید یا ارزش‌های اخلاقی را از هر کجا به دست آورد.در نهایت با بررسی نظریه اخلاقی این سه متفکر اسلامی می‌تواند فهمید این طور نیست که میان واقع و ارزش فقط رابطه منطقی وجود داشته باشد و اگر آن رابطه با استدلالات فلسفی یا کلامی مورد خدشه قرار بگیرد ارزش‌ها از واقعیات جدا شده و هیچ نوع رابطه‌ایمیان آن‌ها وجود ندارد. بلکه انواع متفاوتی از روابط میان واقع و ارزش‌ها می‌توان یافت.
  • تعداد رکورد ها : 4261