جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5177
تحول و تکامل نفی ناطقه از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا طوطی؛ استاد راهنما: اصغر دادبه؛ استاد مشاور: حمیدرضا آیت اللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اهمیت طرح این موضوع به دلیل ارتباط تنگاتنگی است که معرفت نفس با مسائل اعتقادی اسلام دارد و هدفی که اسلام و دیگر ادیان الهی در پی آن هستند یعنی تکامل نفس ناطقه انسانی و جستار در مسائلی که در این حیطه مطرح است و هدف اصلی از نگارش این پایان نامه دستیابی به شناخت چگونگی دگرگونی و تحول پذیری نفس ناطقه است. روش تحقیق: تحلیلی و تطبیقی. یافته‌ های تحقیق: بطور کلی مسائلی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است:‭۱ ‬- امکان تحول نفس.‭۲ ‬- فرآیند تحول نفس.‭۳ ‬- آثار تحول نفس. نتیجه‌ گیری و پیشنهادات: آنچه که در این پژوهش به آن رسیده است این است که اصولا با توجه به مبادی فلسفی ابن سینا، نفس به جهت اکتساب کمالات بالقوه خود پا به عرصه جهان ماده نهاده است و در مکتب صدرایی نیز نفس در حالی که جسمانیت الحدوث است اما با تحول و تکامل باید به مقام روحانیت و تجرد برسد. در مورد اینکه سیر این تحول در کدام نشئات است و تا به کجا ادامه می یابد، ذکر شد که ابن سینا تحول در نشئات غیر مادی را با حدس و گمان مطرح نموده اما ملاصدرا به دلایلی نقلی و حتی در مورد تحول نفوس ناقص در دوزخ به نوعی دلیل عقلی روی آورده است. اما به طور کلی طرح مسئله تحول تکامل نفس مجرد و اثبات آن در هر نشئه‌ ای که باشد با مبانی فلسفی حرکت سنخیتی با هم ندارد. حال آن که تحول و تکامل مستلزم نوعی حرکت است. تعریف ما از شئی مادی و مجرد رفع خواهد شد چنان چه قابلیت تغییر، دگرگونی و حرکت را نه فقط ذاتی موجود مجرد بلکه ذاتی هر مخلوقی، اعم از مادی و مجرد بدانیم مسئله به خوبی قابل حل است. در انتها پیشنهاد می شود به دلیل اهمیت مباحث نفس و تکامل از کارهای پژوهشی بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
جایگاه ابلیس در نظام هستی از منظر ملاصدرا و علامه طباطبائی
نویسنده:
عاطفه کمالی؛ استاد راهنما: ‮سعید انواری‬؛ استاد مشاور: غلامرضا ذکیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
نظریه ی جایگاه ابلیس در نظام خلقت تنش های فراوانی را در حوزه ی اندیشه ی اسلامی به وجود آورده از جمله می توان به چالش های مربوط به رابطه ی ابلیس با مسئله ی سعادت و شقاوت، جبر و اختیار و ... اشاره کرد. در روزگار حاضر ابلیس به یکی از پر مخاطره ترین مسائل در دنیا، خصوصاً مشرق زمین و در میان فلاسفه ی دین تبدیل گشته است. که عدم دفاع عقلانی از این مسئله، خسارت جبران ناپذیری را بر آموز های دینی و اسلامی وارد می کند. این پژوهش درصدد تبیین جایگاه ابلیس در نظام هستی با محوریت آراء علامه و ملاصدرا است. مسئله ی اساسی که دغدغه ی اصلی این تحقیق است آن است که اساساً جایگاه ابلیس در نظام هستی و میزان تأثیر وی در کل نظام هستی در حوزه¬ی تکوین و در حوزه ی تشریع چگونه است؟ در صورت پاسخ دادن به مسئله¬ی فوق، تبیین مسئله¬ی شر و حدود اختیار و جایگاه انسان در نظام خلقت چگونه توجیه پذیر است؟ براساس حکمت و قرآن عالم هستی دارای نظام احسن است، از این رو با توجه به نقایص و شرور فراوان در جهان هستی از جمله شیطان، آیا نظام موجود بهترین نظام است یا نه؟ در این رساله در چهار فصل به بررسی ماهیت ابلیس، جایگاه ابلیس در نظام هستی، رابطه ی ابلیس و انسان و سرنوشت ابلیس (معادشناسی) پرداخته ایم.در پایان این بررسی ها می توان گفت که نه تنها وجود ابلیس با نظام احسن سازگاری ندارد بلکه لازمه ی وجود جهان و به تکامل و سعادت رسیدن انسان همان ابلیس است و عمده اختلافات و چالش هایی که نسبت به حضور ابلیس در هستی وجود دارد ناشی از خلط بین دو مبحث بسیار مهم تکوین و تشریع یا به عبارتی دیگر دید وحدت یا کثرت است. که از بعد تکوین و دید وحدت وجود ابلیس سراسر خیر و رحمت است و از بعد تشریع یا دید کثرت به عنوان موجودی شرور که عامل انواع فسق ها و فجور می شود محسوب می شود و عمده بررسی های ملاصدرا و علامه در باب این موضوع با جداسازی بین این مباحث می باشد.
بررسی نسبت سعادت و شقاوت با حرکت جوهری ملاصدرا و مقایسه با دیدگاه قرآنی در حکمت متعالیه
نویسنده:
خدیجه اکبری اقدم؛ استاد راهنما: قاسم پورحسن؛ استاد مشاور: عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در پژوهش حاضر دیدگاه فلسفی و تفسیری صدرالمتالهین درباره سعادت و شقاوت و نسبت آن با حرکت جوهری تحلیل و بررسی و مقایسه شده است. اهمیّت مسأله سعادت و شقاوت علاوه بر بعد همگانی آن که هر کس خواهان دستیابی به سعادت و دوری از شقاوت است، بخاطر آن است که این مسأله ناشی از مبانی فلسفی صدرالمتالهین مانند: اصالت وجود، تشکیک در حقیقت وجود، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول، اتحاد با عقل فعال و تجرد خیال می‌باشد. توجه به موارد: 1- سعادت و شقاوت حقیقی انسان تجلی یافته در سعادت و شقاوت نفس ناطقه انسانی 2- وجود عقلانی انسان که کمال غایی و سعادت نهایی انسان است 3- فعلیت یافتن قوای نفس اعم از قوای نظری و عملی 4- دوری از تعلقات شهوی و غضبی و دنیایی و شیطانی 5- ادراک حقایق هستی مانند وجود خداوند متعال، انبیاء الهی، ملائکه الله و... نشان دهنده حقیقت سعادت انسان و مؤلفه‌های سعادت او هستند. عنایت به اصل حرکت جوهری موجب می‌شود فعلیت یافتن کمالات نفس انسانی و تشدید این فعلیت تبیین واقع بینانه‌ای پیدا کند با توجه به اینکه شقاوت نقطه مقابل سعادت می‌باشد فعلیت یافتنی که در مسیر غایت آفرینش و قوس صعود و تقرب الی الله نباشد شقاوت انسانی را رقم خواهد زد. از آنجا که صدرالمتالهین در شیوه و اصول تفسیر قرآن کریم کاملاً به مبانی فلسفی خود (حکمت متعالیه) التزام دارد لذا آراء تفسیری او در این مباحث منطبق و همسو با دیدگاه‌های فلسفی‌اش می‌باشد.
بررسی ادراک حسی از منظر فارابی، ابن‌ سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زینب طالبی دولت‌آبادی؛ استاد راهنما: قاسم پور حسن درزی؛ استاد مشاور: محسن حبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در تمامی دوره های فلسفه اسلامی یکی از مهمترین سوالهای فلسفی، پرسش از چگونگی کسب معرفت بوده است؛ حس، تجربه، عقل، فطرت و کشف و شهود ابزارهایی هستند که هر یک از فلاسفه برای کسب معرفت به یک یا چند مورد از آنها توجه کرده‌اند. در این میان ادراک حسی به عنوان اولین مواجهه آدمی با عالم خارج، جایگاهی متفاوت دارد لذا در این پژوهش با هدف بررسی ارزش معرفتی ادراک حسی، به واکاوی نظریات سه فیلسوف مهم این حوزه یعنی فارابی، ابن سینا و ملاصدرا پرداخته و نقش نفس در این نوع ادراک از منظر این سه فیلسوف بررسی شده است. در پژوهش حاضر و برای مقایسه ی بهتر، با ابزار تحلیل و توصیف بحث ادراک حسی در آثار مکتوب هر سه فیلسوف را بررسی کرده و دریافتیم که فارابی و ابن سینا ادراک حسی را مبدا معرفت بشری دانسته و نقش بنیادینی برای این نوع ادراک در کسب معرفت قائل بوده اند، در حالی که صدرا تاثیر اشیاء خارجی در حواس انسان را تنها به عنوان نقطه‌ی شروع ادراک لحاظ کرده است و نه خود آن؛ وی با توجه به مراتب عالم، ادراک حسی را که برگرفته از عالم ماده است، پایین ترین مرتبه ادراک تلقی کرده ، تا جایی که آن را مشوب به عدم و فقدان دانسته و در نهایت اساسا در زمره‌ی ادراک و معرفت نیاورده است. در مقابل فارابی و ابن سینا برای ادراک حسی ارزش و اعتبار ویژه ای قائل بوده اند، و علاوه بر آن ادراک حسی را محدود به قوای ادراکی نکرده، و در قدمی فراتر، آن را از اعمال خود نفس -و نه قوای آن- دانسته اند. فارابی و ابن سینا در بحث معرفت، معرفت حصولی را مبنای خود قرار داده، و در تبیین آن نقش بنیادینی برای نفس قائل شده اند. ایشان نفس را تنها به عنوان محل حلول صورت ها ندانسته، بلکه آن را فاعل ادراک و دارای شأن صدور و خلق صورت ها نیز دانسته اند. صدرا نیز به پیروی از آن دو، به حیث انشایی نفس معتقد بوده و ابزار ها، قوا و زمینه های ادراکی را تماما از معدات ادراک دانسته است. اما با توجه به اینکه هرسه فیلسوف در تجرید و صدور حکم برای ادراکات از جانب نفس مشابهت هایی دارند، وجه تمایز آنها در این است که ملاصدرا تمامی ادراکات را به معرفت حضوری ارجاع داده است حال آن که فارابی و ابن سینا از نقش معرفت حصولی در ادراک سخن می گویند و این تفاوت باعث شده تا گمان آن رود که دو فیلسوف مقدم، نقش انشائی نفس در ادراک را انکار کرده اند.همانطور که در بیان فوق مشخص است در بحث ارزش معرفتی و همچنین فاعلیت نفس در ادراک حسی، نوعی بی توجهی و یا کج فهمی در آراء پیش از ملاصدرا صورت گرفته است، در حالی که هر دو فیلسوف مقدم بر صدرا، یعنی فارابی و ابن سینا، نه تنها در نظریات خود نقش بنیادینی برای ادراک حسی در شکل گیری معرفت ذکر کرده اند بلکه شاکله‌ی کسب معرفت را نیز بر دریافت های نفس استوار نموده اند. در پژوهش حاضر این مطلب به صورت کامل و با استناد به مکتوبات هر سه فیلسوف بررسی شده است.
میزان و نحوه استفاده ملاصدرا از منابع فلسفی و کلامی متقدمین در مجلدات ۱ و ۲ اسفار
نویسنده:
مریم مهدوی مزده؛ استاد راهنما: سعید انواری؛ استاد مشاور: حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله این رساله میزان و نحوة استفاده ملاصدرا از منابع فلسفی و کلامی متقدمین می‌باشد. در این باره دو نوع واکنش وجود دارد: عده‌ای از جمله میرزا ابوالحسن طباطبایی (جلوه) و ضیاء الدین دری معتقدند که ملاصدرا از آثار قدمای خود، بدون ذکر نام ایشان بهره برده و وی را متهم به انتحال کرده‌اند. انتحال به معنای برگرفتن مطلبی از منبعی معین بدون ارجاع درست، چه قصد فریب در کار باشد و چه نباشد. برخی دیگر که مدافعان صدرالمتألهین می‌باشند خود به دو گروه تقسیم می‌گردند: 1) عده‌ای که حتی فرض انتحال صدرالدین شیرازی را توهین تلقی کرده و پرداختن به این بحث را در شأن ایشان نمی‌دانند. 2) دسته دوم با واکنشی منصفانه‌تر به بررسی نظرات و نص آثار ملاصدرا پرداخته و توجیهاتی را این باب ارائه می‌کنند. در پژوهش حاضر، مصادیق منقولات ملاصدرا در مجلدات یک و دو اسفار بررسی شده و در نهایت، با سه عنوان آنها را ارائه نموده‌ایم: 1) نقل قول مستقیم (با ذکر منبع یا مؤلف)؛ 2) نقل قول غیرمستقیم (ذکر اقوال با قرینه‌ای که به مؤلف اشاره دارد)؛ 3) نقل اقوال بدون استناد.در نهایت عللی را که شخص ملاصدرا در خلال آثارش، برای ذکر اقوال قدمای خویش ارائه کرده، [از جمله تألیف کتابی جامع نظرات قوم]، را بیان نموده‌ایم.
روش‌شناسی ملاصدرا در مسئله علم الهی
نویسنده:
ابوالفضل مزینانی؛ استاد راهنما: حوران اکبر زاده؛ استاد مشاور: عبدالله نصیری‬
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
روش فلسفی ملاصدرا مسئله ای است که همواره کانون توجه فلسفه پژوهان و نظریه پردازان فلسفه اسلامی بوده است، طرفداران ملاصدراو حکمت متعالیه در مقابل کسانی که روش وی را التقاطی می دانند، قائل به آن هستند که صدرا با رهیافتی میان رشته ای و رویکردی کثرت گرایانه اقدام به استفاده منسجم از سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان نموده است، با بررسی اصول روش شناختی اندیشه فلسفی صدرا می توانچهار اصل روش شناختی را از آثار وی استقصا نمود:روشمیان رشته ای صدرا و تلفیقی از سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان؛استفاده صدرا از سه منبع معرفتی فوق در مقام گرداوری و داوری؛استفاده روشمند و کثرت گرایانه از آراء اندیشمندان سلف؛روش تعلیمی و تشکیکی ملاصدرا بر اساس مبنای قوم و اصالت وجود.اما این چهار اصل دارای مخالفانی است که گاه نقدهای جدی به اصول روش شناختی صدرا وارد نموده اند، در این پایان نامه با بررسی نقدهای مزبور نهایتاً نتیجه گرفته ایم که این نقدها توان مواجهه جدی با روش تلفیقی صدرا را نداشته وهر یک بر اساس مبانی حکمت متعالیه قابل نقد و بررسیمی باشند، در فصل پایانی این نوشتار نیز تلاش شده است تا روش پژوهشی صدرا در مسئله علم الهی با ابتنای بر چهار اصل مزبوربه صورت مسئله محور، مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.
بررسی تطبیقی مبانی تفسیری ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه کرمی فتح‌آباد؛ استاد راهنما: حمیدرضا حاجی‌ بابایی؛ استاد مشاور: حسین صفره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بهره‌مندی از قرآن و کاربرد آن در زندگی، مبتنی بر فهم آن است. فرایند فهم قرآن نیز مبتنی بر مقدماتی است که این مقدمات، خود، متوقف بر فهم مبانی تفسیر است. میزان توجّه و تأکید هر مفسّر بر مبنایی خاص، باعث شده، تفاسیر رنگ و بویی متمایز از یکدیگر داشته باشند. در رابطه با مبانی تفسیری ملاصدرا و علامه طباطبایی و روش‌های تفسیری این دو مفسّر، تحقیقاتی صورت گرفته، امّا مقایسه تطبیقی بین مبانی تفسیری این دو مفسر تا کنون انجام نشده است. در این تحقیق مبانی تفسیری؛ چون ظاهر و باطن قرآن، تأویل، تفسیر به رأی، محکم و متشابه، میزان کاربرد روایات در تفسیر و مسئله وحی و تکلیم، برّرسی شده و نظر هر دو مفسّر در این رابطه گاه در قالب مثال‌هایی آورده شده و سپس به برّرسی تطبیقی این مبانی، در فصل آخر پرداخته شده است تا به میزان نزدیکی آراء و نظرات آنان در این تفاسیر پی‌برده ‌شود؛ چرا که این تفاسیر از مهم‌ترین تفاسیری هستند که دو فیلسوف مسلمان نوشته‌اند و نتیجه کلّی که از این برّرسی به دست آمده؛ این است که مبنای «ظاهر و باطن» در تفسیر ملاصدرا، بسیار پر اهمیّت و با سایر مبانی تفسیری او ارتباط نزدیکی دارد، همین مسئله، باعث شده تا علی‌رغم اشتراکات زیادی که در دیدگاه‌ها و افکار این دو مفسّر وجود دارد، تفاسیرآنان، کاملاً متفاوت و گاه مخالف هم باشد؛ چنانکه در مواردی تفسیر ملاصدرا از سطح درک عامه فراتر است؛ ولی در مقابل، تفسیر علامه طباطبایی، تفسیری با مقبولیت بیشتر، کاربردی در مسائل اجتماعی و در جذب افکار و قلوب عامه‌ی مردم، در امر هدایت بشر، موفّق‌تر عمل کرده است.
بررسی تطبیقی مواجعه ی صدرالمتألهین و فخر رازی با مسئله شر
نویسنده:
مریم برخوردار پور؛ استاد راهنما: حمیدرضا آیت اللهی؛ استاد مشاور: حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صدرالمتألهین عدمی بودن شر را به فقدان ذات و یا فقدان کمال ذات شیء نسبت می‌دهد .از دیدگاه او شرور بسته به مرتبه‌ی وجودی ممکنات، نسبی می‌باشند .خداوند وجود مطلق و خیر محض است و شر به عدم تحقق امکان‌های موجود برمی‌گردد .شر از جهت فاعل و قابل ضرورت علی می‌یابد، و هر وجود ممکنی به واسطه اینکه همه امکان‌های وجودی‌اش در آن به ظهور نرسیده است، با شر همراه است .فخرالدین رازی، اما، شر بالذات را به عدم ضروریات و منافع شیء نسبت می‌دهد و وجودی بودن شر را بالعرض و داخل در قضای الهی می‌داند .از دیدگاه او شرور از این جهت که در مورد یک چیز شر هستند و در مورد و موقعیتی دیگر خیر، نسبی می‌باشند .شرور ضرورت علی ندارند چون خداوند فاعل بالاضطرار نیست، و به اقتضای حکمت خداوند از خیرات تفکیک ناپذیرند .عدالت الهی را ملاصدرا فیض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتی که امکان هستی و یا کمال در هستی دارند، می‌داند .در نظر او شروری که در عالم دیده می‌شود یا از لوازم ماده است و یا به پندار ما نامطلوب است .شرور مرتبط با نظام تکوین به سبب نقصان قابل است و نه امساک فیض فاعل، تا ظلم یا تبعیض تلقی شوند .اما شرور غیر مرتبط با نظام تکوین- همچون شر اخلاقی- در حوزه اختیار بشر است و مسئولیت خلیفه اللهی او جزئی از نظام احسن می‌باشد .در حالیکه امام فخررازی بر این باور است که هر فعلی در ذات خود نه عدل است و نه ظلم، هرگونه تصرفی از ناحیه خداوند نیکوست و در کار او قبیح و ظلم موضوعیت ندارد.
درسگفتار اسفار جلد 1
مدرس:
حسن ممدوحی
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
بررسی تأثیر و  تأثر افعال و نفس آدمی بر یکدیگر از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
سمیرا سیف کاشانی؛ استاد راهنما: حوران اکبر زاده؛ استاد مشاور: قاسم پورحسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی تأثیر و تأثر نفس آدمی از افعال و رفتار بر یکدیگر مسئله ای حائز اهمیت است که به گونه ای منجر به سرانجام بشر و سعادت و شقاوت نفس می شود. با تکیه بر مبانی هستی شناسی ملاصدرا چون اصالت وجود و تشکیک آن، و اتحاد عاقل و معقول و به ویژه حرکت جوهری اشتدادی نفس، می توان به تأثیر این حرکت اشتدادی بر افعال ، رفتار، و نیات و اندیشه هایی که از نفس صادر می شوند، پرداخت . به عقیده ی ملاصدرا، نفس مبدأ همه ی آثار و افعالی است که از انسان سر می زند. و این آثار و افعال متناسب با شدت یا ضعف وجودی نفس است. نفس در هر مرتبه از مراتب وجود یا در هر مرحله از مراحل حرکتش که باشد، تنها آثاری متناسب با آن مرتبه یا مرحله از او صادر می شود. از طرف دیگر افعال و آثاری که از نفس صادر می شوند همچون افعال بدنی و مادی و همچنین افعال باطنی و مجرد مثل نیات ، تصورات و تخیلات و اندیشه های فرد، نیز از آنجا که بر ملکات نفس رسوخ دارند و شدت وجودی نفس را جهت دهی می نمایند، بر شکل گیری شاکله ی نفس و مرتبه ی وجودی آن اثر گذارند و بدین ترتیب افعال بعدی را که از نفس صادر می شود، متناسب با مرتبه ی آن رقم می زنند. بنابراین یک رابطه ی تأثیر و تأثری دو سویه بین نفس و آثار و افعال آن به معنای عام وجود دارد. پژوهش حاضر با ارائه برخی روایات معصومین و آیات قرآن در لابه لای مباحث فلسفی ملاصدرا، در صدد این است که نشان دهد چگونه ملاصدرا در تبیین فرآیند حرکت اشتدادی نفس، به تأثیر همه ی افعال آدمی همچون عبادات و سایر افعال بر تعالی یا تنزل نفس معتقد است. در واقع با آوردن شواهد روایی و آیات، قاعده "النفس جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا " ی ملاصدرا را تبیین نموده و فرآیند آن را توضیح داده است.
  • تعداد رکورد ها : 5177