جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5186
بررسی تکامل دنیوی انسان از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
زینب درویشی، مرجان عسگری بابادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ گویی و تحلیل سوال "تکامل دنیوی انسان از نظر ملاصدراچکونه است؟" می باشد وآنچه نگارندگان درنتیجه این پژوهش به آن رسیده اند این است که ازدیدگاه صدرا آدمی به مقتضای فطرتش در حال حرکت به سوی کمال است، تکامل انسان در دنیا از همان ابتدای پیدایش و وجود یافتن او تا انتهای وجود جسمانی و وارد شدن او به نشئه برزخی که ابتدای تکامل انسان در برزخ و انتهای تکامل انسان در دنیا است را شامل می¬شود. صدرا انسان را موجودی با مراتب تشکیکی می¬داند و با استفاده از حرکت جوهری تکامل وجودی انسان را نشان می¬دهد، از نظر وی تکامل، حرکت از نقص به سوی کمال می باشد و تکامل در دنیا را پرورش فضایل و ملکات به حساب می¬آورد؛ با پرورش نفس است که انسان می¬تواند به مرتبه قدسیه و عقل مستفاد برسد. ملاصدرا معتقد است سعادت حقیقی انسان در گروه کمال نظری و عملی انسان بوده که بر اثر اعمال و افعال پاک و منزه شدن از بدی¬ها و همچنین به کمک تفکر و تفحص به امورعقلی به سعادت واقعی می¬رسد. مراتب تکامل انسان با حدوث جسمانی آغاز و در ادامه، وجودی مادی مثالی، مثالی و در ادامه تکامل در برزخ ممکن است به موجودی عقلی نیز تبدیل گردد. عواملی که برای تکامل یافتن انسان در دنیا وجود دارد را بر می شمارد و همچنین غایت انسان را سعادت حقیقی می¬داندومعتقداست در برزخ نیز تکامل ادامه دارد.پس درنتیجه عالم برزخ با تفاوت در نشئه استمرار دنیا است.
صفحات :
از صفحه 152 تا 171
مکاشفه‌ی عرفانی از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی
نویسنده:
رحمت الله موسوی مقدم، سجاد ساداتی زاده، علی صبری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث کشف و شهود در معرفت‌شناسی اسلامی در مذهب عرفا از مسایل بنیادین و اساسی است؛ به حدی که پایه‌ی عرفان اسلامی بر اساس مکاشفه و مشاهده‌ی عالم غیب است. مکاشفات عرفانی، مهمترین منبع معرفتی عرفان نظری به عنوان یک نظام هستی شناختی محسوب می شوند. این مقاله درصدد است ابتدا مروری داشته باشد بر انواع مکاشفه نزد عرفا، ویژگی‌های اساسی آن، معیار ارزیابی آن و پیشینه‌ی مکاشفه در دیدگاه بانیان مکتب فکری اشراق و مشاء و همچنین چیستی، ماهیت و مراتب مکاشفه در دیدگاه فیلسوفان و عارفان اسلامی خصوصا صدرا و ابن عربی با تدقیق؛ صدرا به عنوان بانی حکمت متعالیه در بعضی از مسائل فلسفی که جزو ابتکارات خاص او محسوب می شوند، صراحتا ادعای انکشاف کرده و وابستگی خود را به عارف بزرگ ابن عربی نشان داده است. سوال اساسی این مقاله این است که آیا روش مکاشفات ملاصدرا مثل سایر فلاسفه و عرفاست یا سبک خاصی برای خود قایل است؟ همچنین می توان به این سوال هم اهمیت داد که ایا شهود صدرایی متاثر از ابن عربی است یا خیر؟ یافته های پژوهش موید این نکته است که ملاصدرا در پردازش مسایل ذوقی، به مباحث حکمی و بحثی تمایل پیدا کرده و استفاده نموده است؛ از این منظر متاثر از ابن عربی است.
صفحات :
از صفحه 171 تا 192
مساله هبوط انسان در قرآن با تکیه بردیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی ره
نویسنده:
علیرضا قوامی خطیب؛ استاد راهنما: حسن بطحایی؛ استاد مشاور: عباس حاجیها، حسین رحمانی تیرکلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مفهوم هبوط انسان از جمله موضوعات اساسی در انسان‌شناسی دینی و فلسفی است که به‌ویژه در قرآن کریم، جایگاه برجسته‌ای دارد. این مفهوم در داستان حضرت آدم (ع) و هبوط او از بهشت به زمین مطرح شده و از دیرباز مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تطبیق دیدگاه دو متفکر برجسته جهان اسلام، ملاصدرا و علامه طباطبایی، درباره مسئله هبوط انسان انجام گرفته است. ملاصدرا در چارچوب حکمت متعالیه، هبوط را فرایندی وجودی و مرتبط با حرکت جوهری می‌داند که لازمه کمال و بازگشت نفس انسانی به مبدأ الهی است. از دیدگاه وی، انسان برای طی مراتب وجودی، باید از عالم عقل به عالم ماده نزول یابد و این هبوط، نه مجازات، بلکه زمینه‌ساز رشد و تعالی اوست. در مقابل، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، هبوط را نوعی نزول مقامی و ارشادی معرفی می‌کند که در نتیجه انتخاب و ترک اولی توسط حضرت آدم (ع) رخ می‌دهد. به باور او، هبوط زمینه‌ساز تحقق خلافت انسان در زمین و بروز اختیار، توبه و هدایت الهی است. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و بر پایه منابع تفسیری و فلسفی انجام شده و تلاش دارد ضمن روشن ساختن ابعاد مختلف مفهوم هبوط، وجوه اشتراک و افتراق این دو دیدگاه را تبیین کند. یافته‌ها نشان می‌دهد که هر دو متفکر، هبوط را لازمه سیر تکاملی انسان می‌دانند، اما اختلاف آن‌ها در مبانی هستی‌شناختی، نوع تفسیر از بهشت و نقش اختیار انسانی، منجر به ارائه دو تحلیل متمایز از این مفهوم شده است. کلیدواژه‌ها: هبوط، نزول، ملاصدرا، علامه طباطبایی، قرآن کریم، انسان‌شناسی فلسفی
لوازم تربیتی اندیشه کثرت نوعی انسان در اندیشه ملاصدرا
نویسنده:
اسما پاداش نیک؛ استاد راهنما: محسن جاهد؛ استاد مشاور: علی اکبر عبدل آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده در فلسفه ملاصدرا، کثرت نوعی انسان‌ها به این معناست که انسان‌ها از حیث نوع، یکسان و ثابت نیستند، بلکه می‌توانند در طول زندگی خود انواع مختلفی داشته باشند. همچنین این نکته را نیز در بردارد که هر انسان نوع متفاوتی از سایر انسان‌ها دارد. این دیدگاه، که برخاسته از مبانی وجودشناختی و انسان‌شناختی حکمت متعالیه است، پیامدهای مهمی در حوزه تعلیم و تربیت دارد. یکی از مهم‌ترین این پیامدها، ضرورت طراحی نظام تربیتی‌ای است که به تفاوت‌های فردی و تغییرات نوعی انسان در طول زندگی توجه کند. این پژوهش با تکیه بر این مبنا، نشان می‌دهد که پذیرش کثرت نوعی، الگوی عام‌گرایانه در تربیت اخلاقی را با چالش مواجه می‌کند و به جای آن، رویکرد خاص‌گرایانه‌ای را طلب می‌کند که انعطاف‌پذیری بیشتری در مواجهه با تفاوت‌های فردی داشته باشد. این پژوهش در سه مرحله به بررسی این مسئله می‌پردازد: نخست، تاریخچه‌ای از نظریات تربیتی ارائه می‌شود که بر اساس دیدگاه‌های مختلف درباره نوع انسان شکل گرفته‌اند. سپس، به بررسی دو رویکرد عام‌گرایی و خاص‌گرایی در تربیت پرداخته می‌شود و مزایا و محدودیت‌های هر یک تحلیل می‌گردد. در نهایت، خاص‌گرایی معتدل صدرایی معرفی و پیامدهای آن در نظام تربیتی تبیین می‌شود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که پذیرش کثرت نوعی در انسان‌شناسی صدرایی، طراحی شیوه‌های آموزشی متناسب با تغییرات فردی را ضروری می‌سازد. چنین رویکردی می‌تواند در تربیت اخلاقی، منجر به یک نظام تربیتی پویاتر، انعطاف‌پذیرتر و کارآمدتر شود که در آن، اصول اخلاقی بر اساس ویژگی‌های فردی و شرایط متغیر هر شخص تبیین و اجرا می‌گردند.
اختیار از دیدگاه ملاصدرا و تعین‌گرایی علی
نویسنده:
زهره سلحشور سفیدسنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اختیار از مهم‌ترین مسائلی است که در فلسفه مطرح شده است. هر انسانی با رجوع به ذات خود به بداهت اختیار را درک می‌کند. اختیار به معنای توانایی موجود عاقلی است که از میان گزینه‌های متفاوت، یکی را انتخاب می‌کند. ملاصدرا اختیار را با توجه به ادراک عقلانی و نفس انسان تبیین می‌کند و معتقد است با توجه به این امر انسان شرط امکان‌های بدیل را داراست. این در حالی است که برخی مکاتب فلسفی مانند تعین‌گرایی علی، استدلال‌هایی را مطرح کرده‌اند که نافی شرط امکان‌های بدیل است و بر این اساس اختیار انسان را نفی می‌کند. بنابراین در این نوشتار سعی بر این است با روش توصیفی تحلیلی به مقایسه دیدگاه ملاصدرا و تعین-گرایی در مورد اختیار و اراده پرداخته شود و مبانی تعین‌گرایی نیز مورد بازبینی و بررسی قرار گیرد. بدین ترتیب به نظر می‌رسد مبانی تعین‌گرایی مانند قانون ضرورت علی و معلولی نمی‌تواند نافی اختیار در انسان باشد.
صفحات :
از صفحه 133 تا 151
هویت ادراک عقلی از منظر ابن‌سینا و صدرالمتألهین
نویسنده:
مرضیه هاتف
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان مراتب ادراک آدمی، ادراک عقلی، ‌به‌عنوان مهم‌ترین بخش ادراک به شمار می‌آید و او را از حیوانات متمایز می­کند. ابن‌سینا در ادراک عقلی قائل به نظریه تجرید و اتصال نفس با عقل فعال است و ملاصدرا در این­ باره نظریات متفاوتی را بیان می­کند. بر اساس مبانی ملاصدرا، نفس ناطقة آدمی پس از گذر از نفس نباتی و حیوانی، به مرحله­ای از ادراک می­رسد که قادر است مفاهیم کلی و حقایق عقلانی را ادراک کند. اما این امر چگونه محقّق می­گردد؟ صدرالمتألهین (برخلاف ابن‌سینا) در ادراک حسی و خیالی قائل به خلاقیت نفس است؛ درحالی‌که درباره فرآیند ادراک عقلی، در آغاز دارای آرای متفاوت و به نظر، متعارضی است. به عبارتی بنا بر مبنای ابن­سینا، علم به‌واسطه انفعال حاصل می­شود، ولی در حکمت متعالیه و در کتب پیشینیان مشاء، سخن از انفعال نیست و علم در قسمتی از امور و در بسیاری از موارد، به انشای نفس برمی­گردد. مهم‌ترین آرای ملاصدرا در زمینه ادراک عقلی را می­توان در قالب سه رویکرد ذکر نمود: نخست، مشاهد­ی مثل نوریه از دور؛ دوم، افاضی واهب الصور (عقل فعال) و سوم، ‌اندکاک در ذات الهی بر سبیل فنا. نقطه اشتراک این دو فیلسوف، در نحوه افاضه واهب الصور بر آنهاست که ابن‌سینا به نحو اتصال می­داند، ولی ملاصدرا بر سبیل اتحاد و هریک از این دو دیدگاه، ثمراتی دارد که قابل‌توجه است. نوشتار پیش رو که به روش کتابخانه­ای و تفحص در آرای فلاسفه پیشین تهیه شده، ضمن تبیین دیدگاه این دو فیلسوف دررابطه‌با ادراک عقلی، ناگزیر است توضیح مختصری درباره حقیقت نفس انسان و قوای وجودی او و همچنین حقیقت عقل فعال در عالم ارائه نماید تا بدین‌وسیله تصویری روشن در ذهن مخاطب ایجاد گردد.
صفحات :
از صفحه 144 تا 177
بررسی قضا و قدر و رابطه آن با جبر و اختیار از دیدگاه ملاصدرا و ابن‌ عربی
نویسنده:
خداداد عاصمی؛ استاد راهنما: مرتضی حسینی شاهرودی؛ استاد مشاور: عباس جوارشکیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله قضا و قدر و نسبت آن با جبر و اختیار، یکی از چالش‌برانگیزترین مباحث در الهیات و فلسفه اسلامی است که همواره محل مناقشه میان متکلمان، فلاسفه و عرفا بوده است‌. در این رساله تلاش شده تا با تمرکز بر آرای دو اندیشمند بزرگ، ملاصدرا به عنوان نماینده حکمت متعالیه و ابن‌عربی به عنوان یکی از مهم‌ترین عرفای مسلمان، ابعاد نظری و معنوی این مسئله بررسی و تحلیل گردد‌. سؤال اصلی این پژوهش آن است که هر یک از این دو متفکر چه تلقی‌ای از قضا و قدر دارند و چگونه توانسته‌اند آن را با مسئله اختیار انسان سازگار کنند؟ روش این تحقیق، تحلیلی استنتاجی است و با مراجعه به منابع اصیل اندیشه این دو متفکر، همچون الفتوحات المکیه و فصوص الحکم از ابن‌عربی و اسفار اربعه و دیگر آثار ملاصدرا، به استخراج، تحلیل و مقایسه دیدگاه‌های آنان پرداخته شده است‌. ساختار پژوهش شامل تبیین مفاهیم بنیادین قضا، قدر، جبر و اختیار، تحلیل دیدگاه هر یک از متفکران، و در نهایت بررسی نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه‌های آنان است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که ابن‌عربی با بنیان وحدت وجودی، قضا و قدر را جلوه‌ای از علم و اراده مطلق الهی ‌می‌داند و انسان را در مقام وجودی خود تابع نظام احسن می‌بیند، با این حال برای او در مقام شهود و معرفت، نوعی اختیار قائل است‌. ملاصدرا نیز با بهره‌گیری از اصولی چون تشکیک وجود، حرکت جوهری و اصالت وجود، تلاش دارد تا راهی میانه میان جبر و تفویض بگشاید و تبیینی عقلانی و فلسفی از اختیار در دل نظام علّی جهان ارائه دهد‌. در نهایت، این رساله نشان می‌دهد که با وجود تفاوت در روش‌شناسی، هر دو متفکر به نوعی هماهنگی و هم‌افزایی میان قضا و قدر الهی و اراده انسانی معتقدند که می‌تواند به حل تعارض دیرینه جبر و اختیار کمک کند‌.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی و ادلّه ابن سینا و ملاصدرا در مسألە جاودانگی نفس
نویسنده:
صنم کیانی خانکندی؛ استاد راهنما: قربانعلی کریم زاده قراملکی؛ استاد مشاور: ناصر فروهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از اکتشافات باستان شناسی چنین مشخص شده است که مسئله جاودانگی و اعتقاد به جاودانگی ریشه در عمق حیات بشر دارد. جاودانگی و عدم جاودانگی از آن دسته مسائلی میباشد که درخور توجه فیلسوفان بوده است و عده ای قائل به جاودانگی و عدهای قائل به فنای نفس بوده اند.در میان فیلسوفان مسلمان، ملاصدرا با رویکرد جدید خویش به بحث جاودانگی و مسئله بقای نفس پرداخته است. فهم دقیق سخنان ملاصدرا در بحث نفس درگرو توجه به مبانی فلسفی او میباشد.چنین پرسشی مطرح میشود که ملاصدرا با استمداد از چه مبانی به بحث نفس و جاودانگی نفس پرداخته است؟در نگاه اول میتوان این اصول را تحت عنوان مبانی وجود شناختی فلسفه ملاصدرا به شمارو آورد. صدرالمتالهین شیرازی بر اساس مبانی خاص مانند اصالت وجود، اشتداد وجود، بساطت وجود، حرکت جوهری، تساوق وحدت و وجود، ،وحدت وجود، تساوق وجود و صفات کمالی،تقسیم عوالم به ماده، برزخ و عقول.صورت به عنوان ملاک شیئیت شی. به اثبات فناناپذیری نفس میپردازد. ابن سینا به مانند ملاصدرا برای نفس حیات جاودانه قائل است.ابن سینا ادله خویش را برای اثبات جاودانگی نفسبر اساس اصول و مبانی خاص خویش استوار کرده است.مبانی و اصول فلسفی ابن سینا برای اثبات فناناپذیری نفس عبارت است از: تعلق تدبیری نفس به بدن،نیازمندی نفس به عقل فعال، تجرد نفس، تعلق امور نامتناهی توسط نفس، عالم هستی به دو قسمت عقل و حس تقسیم میشود. ابن سینا و ملاصدرا دلایلی را برای اثبات جاودانگی نفس بیان میکنند که به صورت خلاصه مطرح میکنیم.استدلال اول و دوم ابن سینا در اشارات و تنبیهات میباشد که او چنین عقیده دارد نفس به بدن تعلق تدبیری دارد.در تعلق تدبیری حال،برای قوام خود به محل نیازمند نیست در نتیجه نفس برای قوام خود به بدن نیاز ندارد .نفس به علت ازلی خود نیاز دارد.علت ازلی نفس چیزی جز عقل بسیط نیست که فناناپذیر است.پس اگر علت تامه نفس فناناپذیر باشد در نتیجه نفس باقی است.استدلال دوم ابن سینا:نفس موجودی بسیط است که نمیتواند حال در چیزی باشد موجودی که حال در چیزی نیست پس بی نیاز از ماده است.پذیرش فسادپذیری امر حادث است و هرامر حادثی به ماده نیاز دارد که بتواند در آن حادث شود.اما نفس را نمیتواند امر مادی در نظر گرفت.ابن سینا عقیده دارد که نفس در بقای وجود، متکی به ذات است.نفس میتواند امور نامتناهی را درک کند.قوای امور جسمانی نامتناهی نیست.نفس با تکیه بر ذات خود میتواند امور نامتناهی را درک کند و به قوای جسمانی نیاز ندارد.تعقل،درک کردن از جمله فعل های نفس است.نفس در تمامی فعل های خود به ذات خود تکیه دارد بنابراین اگر بدن نابود شود نفس نابود نخواهد شد. ملاصدرا عقیده دارد نفس دو قسم میباشد:نفوسی که به درجه عقلی رسیده اند و نفوسی که نتوانسته اند به درجه عقلی برسند.اگر نفس بتواند به حد تعقل برسد در این دنیا صورت معقوله را کسب کند این نفس فناناپذیر است.او عقیده دارد نفوسی که میتوانند به حد تعقل برسند به دو دلیل فناناپذیرند.دلیل اول این است که نفس با مرگ بدنز نابود نمی شود و نمی میرد.دلیل دوم این است که نه مرگ بدن باعث مرگ نفس میشود نه هیچ عوامل دیگری.دلیل دوم:هرچیزی اگر بخواهد فاسد شود یا با ورود ضد فاسد میشود یا با از میان رفتن یکی از چهار علت فاعلی،مادی،صوری و غایی نابود میشود.نفسی که به درجه عقلی برسد ضدی ندارد که بتواند آن را نابود کند.استدلال دیگر ملاصدرا:او معتقد است نفسی که به یک جوهر عقلی تبدیل شده فناناپذیر است. او عقیده دارد موجودی که بسیط محض باشد نابودی نسبت به آن معنا ندارد به ویژه زمانی که علت افاضه کننده آن باقی باشد.حال تصور کنیم که میتوان نفس را امر عدمی در نظر گرفت.این سوال مطرح میشود این عدم ذاتی است یا از طریق شی دیگری بر آن تحمیل شده؟حالت اول غیرممکن است چون یک شی نمیتواند خود را نابود کند و حالت دوم نیز ممکن نیست چون علت برای ایجاد عدم معنایی ندارد بلکه عدم علت را میتوان تصور کرد.در نتیجه نفس امری جاودانه میباشد.
عبادت با قربانی درهندوها و مقایسه با حکمت طاعات و عبادات از منظر ملاصدرا
نویسنده:
محمد الهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قطعاً عبادت، نهايت خضوع واظهارذلت به درگاه خداوند است. عبادت در قرآن كريم از جايگاه بالايي برخوردار است و به عنوان هدف خلقت بیان شده است. مطالعه ی آثار زندگي بشر نشان داده هر زمان كه بشر وجود داشته، پرستش هم بوده است. ملاصدرا در حکمت متعالیه، به تبیین جایگاه و منزلت عبادت می-پردازد. انسان کامل از نظر او به، بکارگیری عقل نظری و عقل عملی و به عبادت و نابود کردن وسوسه¬ها و حجاب¬هایی درونی و بیرونی و التزام به شریعت و طریقت موصوف است. در این راستا فلسفه عبادت ملاصدرا، بر جهان¬شناسی، انسان¬شناسی و خداشناسی استوار می¬گردد، و این وجود شناسی، معرفة¬النفس و خداشناسی صدرایی است که امکانات و مواد لازم را برای حصول فلسفه عبادت او فراهم می¬آورد. ما در این مقاله برآنیم تا به تبیین طاعات و عبادات از منظر ملاصدرا و سپس مقایسه آن با عبادت با قربانی در آیین هندوها (اوپانیشادها) بپردازیم.(اوپانیشادها) بپردازیم.(اوپانیشادها) بپردازیم.
صفحات :
از صفحه 265 تا 280
هوش مصنوعی، ایجاد یا آشکارگی (بازخوانی مساله هوش مصنوعی مبتنی بر نظریه انکشاف علم صدرالمتالهین)
نویسنده:
زهرا ستارپناهی، مرتضی حسینی شاهرودی، فتانه تواناپناه، سوده جعفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا برخلاف فیلسوفان پیش از خود، علم را از مقولات جدا ساخته و ذیل وجودشناسی قرار داده‌است. تعریف خاص ملاصدرا از علم دارای لوازمی است که یکی از آن‌ها نظریه انکشاف است. با پذیرفتن علم به عنوان وجود و با توجه به مساوقت وجود با همه کمالات،مساوقت همه موجودات با کمالات(ازجمله علم) قابل انتاج است. با فرض پذیرش نظریه انکشاف به عنوان دیدگاه اصلی ملاصدرا درادراک، می‌توان علم و آگاهی را به همه موجودات تسری داده و برای همه آن‌ها، سطحی از آگاهی متناسب با مرتبه وجودی‌شان لحاظ کرد. همچنین یکی از چالش‌های فلسفی در هوش مصنوعی، بحث از امکان یا عدم امکان به وجود آمدن ماشین هوشمند است. چنانچه فرض طرح شده(نظریه انکشاف) را بپذیریم، می‌توان این مساله فلسفی را از منظری دیگر به بحث گذاشت؛ یعنی مساله،از ایجاد هوش به آشکارگی یا انکشاف هوش تبدیل خواهد شد. براین مبنا، می‌توان گفت تعبیر «ایجاد هوش» ناصواب بوده یعنی به شیوه‌ای متفاوت قابل طرح است و آن امکان آشکار شدن هوش یا عدم این امکان درماشین هوشمند به عنوان یک جسم است. در این پژوهش اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه‌ای گردآوری شده و تحلیل آن مبتنی بر مساله مورد بحث در مسائل هوش مصنوعی انجام شده‌است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 15
  • تعداد رکورد ها : 5186