خواجهی طوسی از متکلمین امامیه است که داعیهی حسن و قبح عقلی را دارد. بنابراین او باید در هر امری به عقل و روش عقلی مراجعه کند و حال آنکه روش نقلی و استفاده از
... ز آیات و روایات برایش غیر معمول نیست. خصوصا در بحث ایمان، دلایل نقلی بسیاری را مطرح میکند. فخر رازی نیز متفکر پر آوازهی اشعری است که او را بر خلاف اشعری بودنش، فردی عقلگرا مییابیم. در این زمینه چند احتمال به ذهن متبادر میشود:الف- عقل گرایی فخرالدین رازی، به این معناست که او به حسن و قبح عقلی معتقد است. ب- فخر رازی به زبان حسن وقبح شرعی را تایید میکند، ولی در عمل ملتزم به آن نیست.ج- فخر رازی کاملا معتقد به حسن و قبح شرعی است و برای عقل گراییاش توجیه دیگری وجود دارد.در استخراج مبانی حاصل از استدلالهای فخر، برای مورد بموارد متعدد پیدا میکنیمفخر هم به کافی نبودن عقل اذعان دارد و هم عدم استفاده از آن را تاب نمیآورد. امر دیگری که پیرامون فخر مورد مناقشه است، تهافت و تناقض گوییهای او در کتب و نوشتههای مختلف دربارهی موضوعات مختلف است.آیا فخر رازی با عقل به شکل مطلق مخالف است؟ پاسخ این سوال، قطعا منفی خواهد بود، زیرا کسی که با عقل به شکل مطلق مخالف است، در نقلیات از آن بهره نمیبرد. آنچه فخر رازی شدیدا با آن مخالف است، چیزی جز عقل مستقل نیست. اتفاقا فخر موافق عقل منفعل از دین و عقل ابزاری است و چنانکه آورده شد در سمعیات نیز از آن استفادهها کرده و بهرهها برده است. ممکن است سوالی پیش بیاید که آیا ممکن است کسی با اصل تناقض مخالف باشد ولی بتواند عقل منفعل از دین را بپذیرد؟ به نظر میرسد که چنین چیزی ممکن نباشد. هر چند فخر با اصل تناقض مخالفت میکند ولی نیک میداند که نفی اصل تناقض، نقل را هم زیر سوال میبرد. بنابراین با عقل مستقل به شکل مطلق مخالفت نمیکند اما نقش عقل مستقل را در حد درک ناتوانیهای عقل میداند و به عبارتی برای آن نقشی سلبی قائل میشود.با توجه به این نکته نباید فخر را فردی متضاد در عقیده و عمل دانست. او از این روش برای محدود کردن عقل بهره میجوید، زیرا غیر از این طریق، راه دیگری برای این مهم، قابل تعریف نیست.بنابراین به نظر میآید تنها عملی که فخر عقل را در آن، مستقل از نقل میداند، تعیین نقشی سلبی برای اوست و آن این که عقل در چه محدودهای نمیتواند وارد شود. شاید بتوان به همین دلیل او را امام المشککین دانست. زیرا او به تمام آن چه حاصل عقل است میتازد و در تمامی آنها تشکیک وارد میکند تا آنها را از قطع عقلی بیرون آورد.در مقابل، خواجهی طوسی قرار دارد که چون پیرو حسن و قبح عقلی است، در مقابل نقل صریح، سر تسلیم فرود میآورد. زیرا عقل برای او حجیت صد درصدی ندارد. برای او نیز عقل تعیین کنندهی محدودهی جولانگاه عقل است و این یعنی محدودهی عقل در حسن و قبح رانیز عقل تعیین میکند.
بیشتر