جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 328
ارتباط نفس با مجردات و مادیات در فلسفه افلوطین و ملاصدرا
نویسنده:
رضا اکبریان، طیبه کرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله ارتباط مجرد و مادی یکی از مسائل مهم در فلسفه است. نفس به دلیل هویت دوگانه ای که دارد، می تواند نقشی واسطه ای را میان عالم عقل و طبیعت را ایفا کند. نقش واسطه گری نفس، در فلسفه افلوطین و ملاصدرا به دو شکل متفاوت ترسیم شده است. از دیدگاه افلوطین، نفس دارای جنبه ای فرودین و جنبه ای عالی است. جنبه عالی نفس متصل به عقل است و هرگز تنزل نمی کند. اما نفس دارای جنبه فروتری نیز هست که با ماده در ارتباط است، به نظر او، نفس حتی در مرتبه فروتر نیز کاملا مجرد و انفعال ناپذیر است. ارتباط نفس مجرد با ماده از طریق طبیعت انجام می شود که خود پرتوی از وجود نفس کل است. اما نزد ملاصدرا، نفس امری است که با حدوث بدن حادث می شود و سپس به تدریج مجرد می شود. در این دیدگاه، نفس در ابتدا تنها از نوعی تجرد مثالی یا ناقص برخوردار است، اما امکان ترقی به مقام تجرد عقلانی یا تام برای او وجود دارد. ملاصدرا از طریق ترسیم رابطه اتحادی میان نفس و بدن و اصل حرکت جوهری سعی در حل مشکل ارتباط مجرد و مادی کرده است.
صفحات :
از صفحه 17 تا 32
مولوی و آزادی
نویسنده:
رضا روحانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
جلال الدین محمد مولوی، عارف بزرگ فرهنگ ما، در آثار خود متعرض مباحث و مفاهیم بسیاری شده که یکی از آنها مفهوم آزادی است. او به شیوه های متعددی به مبحث آزادی اشاره یا تصریح کرده است. آشنایی و شناخت نظریات و اندیشه های آن جناب ما را با اهم و اغلب اندیشه های عارفان و اخلاقیون مسلمان در این زمینه آشنا می کند. نویسنده در گفتار پیش رو، از بیان مقدمه ای درباره مفهوم از دیدگاه مولوی و عارفان دیگر، اندیشه های مولانا درباره مقوله آزادی را تحت سه عنوان دسته بندی و تبیین می کند. در بخش آغازین، به گستردگی درباره موانع طبیعی و ساختگی ای که مولانا در راه نیل به آزادی برشمرده، سخن می رود. در این میان، تن، دنیا و قضا و قدر از زندان های طبیعی یا بیرونی به شمار می آید و رذایل اخلاقی مانند جهل، حواس، عقل، تقلید و تردید از زندان هایی است که انسان ها را در درون گرفتار کرده اند. بخش دوم این گفتار درباره راه های رسیدن به آزادی است که از دیدگاه مولانا، راه های رسیدن به آزادی نیز علاوه بر راه های سلوکی و طریقتی، راه های عشق و بندگی، راه پیروی از اولیا و انبیا، و راه مرگ و خواب است که این موارد نیز به نوعی درقسم اول یعنی راه های سلوکی درمی گنجد. راه ها و شیوه هایی که مأنوس و مورد نظر و عمل جناب مولانا قرار داشته و مخاطبان و مشتاقان را نیز بدان راه ها فراخوانده است. اهم اهداف و مقاصدی که آن بزرگ برای آزادی در نظر داشته و به آزادی جویان شناسانده، از این قرار است که در انتهای مقاله اشاره شده است: رهایی از رنج ها، رسیدن به اخلاق الهی، عاشقی و نیل به یقین و جاودانگی.
صفحات :
از صفحه 114 تا 133
مطالعۀ تطبیقی معراج‌نامۀ علاءالدوله سمنانی و مصیبت‌نامۀ عطار نیشابوری
نویسنده:
زرین تاج واردی , حسین طاهری
نوع منبع :
مقاله , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان,
چکیده :
معارج باطنی، یا سفرهای انفسی یکی از موارد معرفت ­شناختی عرفان اسلامی است؛ مطابق با امر عروج، نفس سالک در سیر تکامل تطورش در مراتب دل، سرّ، روح و خفی از قابلیتی برخوردار می‌شود که سالک را قادر می ­کند مظاهر و تکثّرات بیرونی را در درون تجربه ­کند و هریک را بر باطن خویش عرضه­ کند؛ آنچه از سیر و سفر در این سیاحت باطنی برسالک پدیدار می­ شود، بخشی از علم وی نسبت به حقیقت اعیان است؛ معراج علاء الدوله سمنانی چه از نظر محتوا و چه از لحاظ گفتگوپردازی و رجوع شخصیت داستان به مظاهر سفلی و علوی، شباهت­ های بسیاری با منظومۀ مصیبت ­نامۀ عطار دارد؛ بی ­شک مؤلف به دلیل شناخت و مطالعۀ آثار عطار در نوشتن این معراجیه به مصیبت ­نامۀ وی نظر داشته­ است، در مقاله ضمن تطبیق این دو اثر، به معرفی وجوه اختلاف و اشتراک و نیز تأکید بر اهمیت موضوع سفرهای درونی یا تجربۀ شخصی سالک از درکِ بی­ واسطۀ اعیان پرداخته می­ شود. نگارنده با روش تطبیقی مرحله به مرحلۀ عروج قهرمانان داستان، نحوۀ مکالمه و محتوای گفت­گوی ایشان با مظاهر هستی و ذکر نمونه تفاوت­ها، وجوه اشتراک محتوایی این دو اثر را بازنمایی کرده است.
صفحات :
از صفحه 179 تا 202
روش‌شناسی ابن عربی در فهم و بیان آرا
نویسنده:
رضا عارف ، مهدی دهباشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
علی‌رغم عظمت شخصیت ابن ­عربی، درباره روش‌شناسی وی پژوهش­ های اندکی انجام شده است که این امر، ضرورت چنین تحقیقی را ایجاب می کند؛ مقاله حاضر، این موضوع را در دو قلمرو روش‌شناسیِ فهم حقایق و روش­شناسیِ بیان آرا، مورد بحث قرار داده و با مراجعه به مهم‌ترین آثار ابن عربی و به کارگیری روش تحلیل عقلی و تفسیری، نخست درباره این نکته که ابن ­عربی در کسب حقایق چگونه عمل ­کرد­ه است­، و سپس درباره روش بیان او بحث می­ کند. این مقاله از یک سو نشان می‌دهد که ابن ­عربی در فهم حقایق، روش‌های عقلی، نقلی، به کارگیری حواس پنجگانه و الهام را ابزارهای شناخت می‌داند؛ اما روش مکاشفه را بیش از همه ارج می‌نهد. از سوی دیگر با نشان دادن این که ابن­ عربی تحت تأثیر مکاتب فکری معاصر و پیش از خود، در بیان آرا و اندیشه‌هایش از روش ­های توصیفیِ مشاهدتی یا روش‌های نقلی، تاریخی و تبیین‌های الاهیاتی و درون‌دینی، به کارگیری روش‌های لغوی، مجاز و کنایه، رمز و راز، ایما و اشاره و استفاده از تأویل و... نیز بهره می ­بَرد.
صفحات :
از صفحه 123 تا 146
بازتابش‌های نقش اسطوره‌ای خورشید در مثنوی مولانا
نویسنده:
زهرا قریشی ، مهین حاجی‌زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
خورشید، مهر و آفتاب از عناصر پرکاربرد در حوزه ادبیات فارسی به ‌ویژه در شعر عرفانی و در شکل نماد و کاربرد آن در نماد حق و وحدت است. مقاله حاضر علاوه بر پرداختن به جنبه‌های نمادین خورشید در مثنوی مولانا و دلالت‌های آن، با بررسی تمام ابیات مثنوی درباره خورشید و آفتاب و نیز منابع مرتبط با اسطوره و کهن‌الگو، در پی یافتن ریشه‌ها و پیوندهایی برای این کاربردهای نمادین در اسطوره و اصل و منشأِ توجه به خورشید و خورشیدستایی در شعر مولاناست. در این راستا آن‌چه روزنه‌هایی رو به پاسخ می‌گشاید، موضوع صور نوعی و مثالی است که در ناخودآگاه جمعی شاعر به شکل نماد بروز و ظهور می‌یابد. به عبارتی مولانا آن‌چه از صفات طبیعی خورشید و کهن‌الگوهای مرتبط با آن در ذهنیت بشری بوده است، در ناخودآگاه جمعی خویش دارد؛ باوری که درباره نور و خورشید بر اساس آیات قرآن و نیز جهان‌بینی و نظام خاص فکری خویش دارد نیز به او ایده می‌دهد تا سخنش درباب خورشید از سویی روی به سوی اسطوره و اندیشه‌های مهرپرستی داشته باشد و از سویی از آن فراتر رفته، معانی موردنظر و اندیشه‌های عارفانه‌اش را در قالب نماد خورشید و بر محور نماد حق بسط دهد. پژوهش حاضر در صدد است تا با تکیه بر روش توصیفی_ تحلیلی، بازتابش‌های نقش اسطوره‌ای خورشید را در مثنوی مولانا مورد بررسی قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 99 تا 132
بررسی مبانی فلسفی حسن و قبح اخلاقی از دیدگاه غزالی و فیض کاشانی
نویسنده:
عباس کشاورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث علم اخلاق که ارتباط مستقیم با مباحث فلسفه اخلاق دارد و باید گفت که جایگاه بحث آن در فلسفه اخلاق هست مباحث مربوط به حسن و قبح می‌باشد که کهن‌ترین بحث کلامی نیز می‌باشد در این پژوهش تلاش شده است تا به بررسی افکار و اندیشه‌های دو تن از فحول اندیشه اسلامی نسبت به مبانی فلسفی حسن و قبحبه طور خصوص پرداخته است.امام محمد غزالی متکلم، نقاد فلسفه و مسلط بر معارف اسلامی به معنای وسیع کلمه و دیگری ملامحسن فیض کاشانی فیلسوف و فقیه و محدث و مفسر نامدار شیعی است که در برابر غزالی چهره نامدار اهل سنت قرار می‌گیرد برای نیل به اهداف تحقیق از روش کتابخانه به شیوه توصیفی استفاده گردیده و با مراجعه به متن کتب این دو دانشمند تلاش شده تا دیدگاه هریک در خصوص مسایل فلسفی حسن و قبح با توجه به مبانی اصلی ارایه گردد.در یک اظهار نظر کلی و عمومی می‌توان گفت که در ایمان راسخ و دلبستگی آنها به مبانی عقیدتی اسلامی تردیدی نیست ولی در موضع‌گیری و اظهار نظر در مسائل گوناگون از جمله مبانی هستی‌شناسی، جایگاه علم خدا و انسان، بحث اراده خدا و انسان و اختیار و.... که به وجود آورنده دیدگاه هر دو در خصوص مبنای فلسفی حسن و قبح و دیگر مباحث فلسفی می‌باشد اختلاف اساسی دارند چرا که غزالی تحت تاثیر عقاید اهل سنت و جماعت و در مسائل کلامی مذهب اشعری دارد. و فیض کاشانی شیعی معتقد به معارف اهل بیت (ع)، اخباری‌گری معتدل و تحت تاثیر افکار و معارف آنهاست.غزالی معتقد است اراده همان اراده خداست و انسان در انجام افعال، اراده‌ایی از خود ندارد و اذعان می‌کند که افعال نه حسن‌اند نه قبح، و این شرع است که حکم به حسن و قبح افعال دارد در حالی که فیض اعتقاد به اختیاری بودن افعال انسان دارد و معتقد به امر بین امرین می‌باشد بدین صورت که این اختیاری بودن اختیار محض نیست یعنی می‌توان افعال انسان را هم به خدا و هم به انسان ربط داد بنابراین نه چون غزالی انسان را مجبور و نه دارای اختیار تام می‌داند. هر چند غزالی نیز سعی در ارتباط افعال با مسئولیت انسان بر می‌آید ولی موفق به اظهار کامل آن نمی‌باشد. نهایتا غزالی با مخالفت خویش با مبانی فلسفی و عقلی محور داوری را به شرع داده که آن نیز متاثر از مکتب اشعری است و عقل را از پرداختن به آن جایز نمی‌داند و ملاک داوری را شرع می‌داند. اما فیض عقل را موهبت الهی و وسیله‌ایی برای رسیدن به هدف اصلی خلقت دانسته و جایگاه خاصی بر انسان و عقل، این موهبت خاص الهی دارد.
تحلیل و تبیین روش‌شناسی صدرالمتألّهین در استفاده از آیات و روایات
نویسنده:
ریحانه عاشورپور چمدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث روش و روش شناسی از جمله مباحث پر اهمّیت در مسیر شناخت یک فیلسوف و ماهیت مکتب اوست. صدرالمتألّهین شیرازی(979-1050 هـ . ق) از مهمترین فلاسفه جهان اسلام است که در عین نقش مهم و تأثیر شگرفش در فلسفه اسلامی از جهات بسیاری مغفول و ناشناخته مانده است.یکی از نقاط مبهم در عرصه صدرا و صدراشناسی، روش فلسفی وی در استفاده از منبع مهم آیات و روایات است. اصطلاح «روش» ممکن است حوزه های متعدد و متفاوتی از اندیشه های صدرالمتألّهین و مکتب وی را شامل شود اما مقصود از روش شناسی ملاصدرا در این پژوهش، کشف و شناخت شیوه برخورد و مواجهه این حکیم عالی قدر با مولّفه وحی و سنّت در حل مسائل و معضلات فلسفی و جایگاه آیات و روایات در مقام اقامه برهان و اثبات مدّعاست. در حقیقت سوال اساسی این است که: موسّس و مبتکر حکمت عالی متعالیه، از آیات و روایات در کدام مرحله از اندیشه ورزی های فلسفی خویش استفاده کرده و تا چه میزان به وحی و سنّت اجازه ورود به حیطه فلسفه را داده است؟ آیا چنان که حامیان روش عقلی محض صدرالمتألّهین معتقدند، وی به دلیل روش صرفاً عقلی و برهانی فلسفه، همچون حکمای بزرگ پیش از خود- البّته با اندکی تفاوت در کمّیت- شرع و نقل را در هر موضعی جز داوری و اثبات مدّعا به کار گرفته یا این که وی با توسعه تعریف برهان در حکمت خویش و با تغییر روش فلسفه، استفاده از آیات و روایات را به مقام داوری و اثبات صدق و کذب گزاره های فلسفی و ثبوت محمول برای موضوع نیز کشانده است؟ پاسخ این پرسش، رخنه معرفتی بزرگی را در عرصه دین پژوهی از یک سو و صدراشناسی از سوی دیگر پر خواهد کرد.دیدگاه مختار این است که روش صدرالمتألّهین، ممزوجی است از جهات ایجابی و نقاط قوّت دیدگاه های دوگانه روش شناسی صدرالمتألّهین با نفی جهات سلب و نقص هر یک از این دو نظر؛ امری که ایضاح و اثبات آن، در گرو شناخت ارکان حکمت متعالیه و توانایی ها و ناتوانی های آن ها ، تحلیل و تبیین دیدگاه های موجود در باب روش شناسی ملاصدرا با بررسی دلایل و مستندات هر یک از این آراء و جستار و کنکاش مورد به مورد مواضع استفاده صدرالمتألّهین از آیات و روایات در مباحث فلسفی حکمت متعالیه و براهین ارائه شده در آن است.
راههای اثبات خداوند از دیدگاه شهید مطهری
نویسنده:
حسین‌علی بشیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
درباره اثبات‌پذیری وجود خدا و عدم آن، نظریات و دیدگاه مختلفی وجود دارد که مورد نفی و اثبات قرار گرفته‌اندو حتی در اثبات و عدم اثبات خدا برخی سکوت اختیار کردند.در این میان دیدگاه مطهری بر اثبات‌پذیری آن است که البته ایشان راههای اثبات وجود خدا را به طورکلی به سه نوع تقسیم کرده است: الف)راه‌دل و فطرت ب)راه حس و تجربه ج)راه عقل و فلسفه. راه قطری بودن خداشناسی و خداخواهی به دو معنی است 1-گاهی انسان به مجرد توجه به نظام و انتظام عالم هستی، به حکم عقل فطری به وجود خدای متعال اعتراف و اعتقاد دارد؛بدون اینکه به صغری، کبری و استدلال احتیاج داشته باشد.2-گاهی انسان از نظر روحی و روانی یک نوع کشش، تمایل و عشق و جاذبه‌ای به خدا دارد که در صورت اول به عنوان فطرت عقل یاد می‌شود و در صورت دوم به عنوان فطرت دل و ضمیر و خمیرمایه خوانده می‌شود. اصل خلقت و حدوث موجودات با نظام و تشکیلاتی که در اصل ساختمان آنها به چشم می‌خورد همراه با هدایتها و رهبریهای مرموز عجیب و غریبی که در آنها مشاهده می‌شود ما را تا مرز ماوراء‌طبیعی می‌رساند که عالم هستی مسخر یک موجود مافوق طبیعی است. حالا خود آن موجود مافوق طبیعی واجب‌الوجود بالذات است یا واجب‌الوجود بالغیر. دیگر راه حس و تجربه توان نفی و اثبات آن را ندارد بلکه عهده‌دار نفی و اثبات آن براهین عقلی و فلسفی است که به شکلهای گوناگون تقریر شده‌اند. البته شهید مطهری همانطوریکه اصل راههای خداشناسی را بطورکلی به سه دسته تقسیم نموده است، براهین عقلی و فلسفی را هم به نوبه خودش به سه قسم دسته‌بندی کرده است:1-برهان ارسطویی که به عنوان برهان محرک اول یاد می‌شود2-برهان بوعلی سینا که همان برهان امکان وجوب است و بوعلی آن را به عنوان برهان صدیقین هم خوانده است.3-برهان ملاصدرا که برهان صدیقین خاص خود صدرالمتألهین است که بر اصالت وجود استوار است.
انسان شناسی از دیدگاه باباافضل کاشانی و سورن کی یرکگور
نویسنده:
فریده حکیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر برای بررسی آراء و عقاید دو فیلسوف انسان شناس،یعنی باباافضل کاشانی متفکر قرن هفتم هجری و سورن کی یرکگور متکلم عارف پیشه قرن نوزدهم میلادی تدوین گردیده است.فلسفه باباافضل اساساً خودشناسی است.چنان که او معتقد است که خودشناسی واقعیتی جاودانه است که همان آگاهی است و شناختن آن همان شدن آن است.او بر این باور است که انسان از راه علم به کلیّات به هستی واقعی می رسد و بر عالم مسلّط می شود و عالم را جزو خود می کند چرا که همه چیز در عالم مسخّرِ انسان است. هرچند که او عقل را روشنگر راه آدمی می خواند ولیکن کمال را در زندگی عقلانی و روحانی می داند چرا که زندگی حسی و جسمانی که انسان ها و حیوانات در آن مشترکند،هیچ است.او در نهایت اشاره می کند که آدمی با خود شناسی به خداشناسی که غایت و سعادت آدمی در آن است، می رسد.باباافضل در روش استدلالی خویش به حکمت مشاء نظر دارد ولی در فلسفه خود به تلفیق فلسفه و عرفان قائل است و روش عقلانی محض را نمی پذیرد.کی یرکگور نیز دغدغه و فلسفه زندگیش انسان و انسانیت است.او معتقد است که فرد خود به تنهایی یک حقیقت است و آدمی همواره در حال شدن(تکامل)است.او بر این باور بود که اندیشه و زندگانی انسان اصیل یکی است و آن همان شعار سقراط یعنی خودت را بشناس است که آدمی با گزینش هایی که بر اساس سه مرحله زندگی خود(جمال پرستی،اخلاقی،دینی) می کند هرچه بیش تر در این مسیر قدم بر میدارد تا در نهایت به شناخت گوهر وجود یعنی خداوند نائل آید.کی یرکگور پایه گذار فلسفه ای است که با انسان آغاز می گردد و در نهایت نیز به انسان ختم می گردد.او در روش فکری خویش بیش تر تحت تأثیر سقراط و افلاطون قرار دارد.کی یرکگور همچنین اهمیت عقل را جز اینکه موجب تمایز انسان از حیوان می گردد چیز دیگری نمی داند و معتقد است که آدمی از طریق عقل خویش به نهایت سعادت نائل نخواهد آمد بلکه آنچه شخص را در این راه به پیش می خواند،ایمان است.
نقش عقلانیت در فرهنگ و علوم اسلامی
نویسنده:
فاطمه علیپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
برخی از صاحب نظران حوزه دین با هر گونه تعقل و ژرف نگری در دین مخالفت می ورزند و ممارست در معقولات و تفلسف را مردود می دانند . در حالی که یافتن حقیقت دین نیازمند تعمق و ژرف نگری است . از آنجا که در دین مبین اسلام، عقل و خردورزی بسیار ارزشمند بوده و از جایگاه ویژه ای برخوردار است از عقل و شرع در کنار یکدیگر یاد می شود و فرهنگ غنی اسلامی بر دو ستون محکم عقل و نقل استوار گردیده است و عقل دارای دو کارکرد در مقام تحقیق در دین و درباره دین و نیز در امر دین داری و مقام تحقق می باشد . یکی از کارکردهای آن مربوط به نقش عقل در ایجاد معرفت و فهم دین است و فلسفه اسلامی که حاصل خردورزی اندیشمندان مسلمان می باشد همسو و با قرآن کریم و روایات معصومان علیهم السلام، راهبردهای برون شریعتی فراوانی را ارائه نموده است که قادر است پاره ای از معارف دینی را در حوزه توحید، نبوت و معاد تولید نماید . راهبرد درون شریعتی عقل نقش معنایابی و معناسنجی آن است. بدین معنا که بدون راهبرد عقل، درک نقل میسر نخواهد بود . عقل علاوه بر این دو کارکرد در اصول اعتقادی، در استنباط احکام شرعی در کنار کتاب و سنت نقش آفرینی می نماید.
صفحات :
از صفحه 31 تا 55
  • تعداد رکورد ها : 328