جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30
استعاره، صدق و معنا در اندیشه فارابی، ابن سینا، غزالی و ابن رشد
نویسنده:
زهرا غزالی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش بر روی صدق و کذب‌پذیری و معناداری استعاره‌ها، که امروزه به پژوهشی کانونی در حوزه‌ی معناشناسی تبدیل شده است، از پرسش‌های جدی در قلمرو مطالعات ادبی به حساب می‌آید. این مسئله، از اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین مسائل در گفتمان سنتی شعر و ادبیات نیز به شمار می‌آید و متفکرین اولیه‌ی مسلمان نیز، هم در گفتمان بلاغی و هم در گفتمان‌های دینی و سیاسی- اجتماعی از آن سخن گفته‌اند. از این رو، با توجه به اینکه دیدگاه‌های حکمای مسلمان در این باره‌، به رغم ظرفیت‌هایی که در آن وجود دارد، هنوز به شیوه‌ای تحلیلی، بررسی نشده است، این رساله را به بررسی نسبت استعاره‌ با صدق و معنا، در اندیشه‌ی متفکرین اولیه‌ی مسلمان، دریک بازه‌ی تاریخی خاص که از فارابی(257-338ه) آغاز می‌شود و پس از گذر از ابن سینا(359-417ه) و غزّالی(450-505ه) به ابن رشد(520-595ه) می‌رسد، اختصاص داده‌ایم. در این پژوهش، با توصیف نظریه‌ی صدق مورد پذیرش ارسطوییان مسلمان و در چهارچوب آرا و اندیشه‌هایی که بیشترین تأثیر را بر شکل‌گیری تئوری کلی متفکرین مسلمان درباره‌ی اعتبار منطقی و معناداری استعاره داشته است، به تحلیل دیدگاه هر یک از این شخصیت‌ها نسبت به مسئله‌ی مورد بحث پرداخته شده است. بررسی‌های انجام شده، نشان می‌دهد که فارابی سعی می‌کند با توصیف شعر به عنوان یک فن قیاسی، از اعتبار منطقی و معناداری جملات شعری و استعاره‌ها دفاع کند، در همان حال که کذب خاص گزاره‌های شعری و استعاری را که به ماهیت محاکی و تخییلی آنها بازمی‌گردد، می‌پذیرد. ابن سینا نیز، تحت تأثیر قرائت‌های نوافلاطونی از آثار ارسطو، که فن شعر و فن خطابه را در کنار دیگر رساله‌های منطقی ارسطو به عنوان دو صناعت منطقی مبتنی بر قیاس معرفی می‌کرد، در تلاش است تا با تبیین رابطه‌ی اقاویل مجازی و شعری با منطق، معناداری آنها را اثبات کند، با این تفاوت که در همین حال، سعی می‌کند با متمایز کردن قلمرو تصدیق و تخییل، امکان صدق گزاره‌های مجازی و استعاری را نیز فراهم سازد. این در حالیست که تحلیل اندیشه‌های غزالی و ابن رشد روشن می‌سازد که دغدغه‌ی ایشان نسبت به محتوای متن مقدس، سبب شده است که علاوه بر اثبات اعتبار منطقی و معناداری گزاره‌های مجازی و استعاری، همواره به دنبال تبیین نسبت اقاویل مجازی متن مقدس با حقیقت و واقعیت و نشان دادن جایگاه شناخت‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ی گونه‌ی مجازی زبان باشند. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که ارزش و اهمیت اولیه‌ی استعاره‌ها در نگاه فارابی و ابن سینا که از منظر شعر به گفتمان مجازی زبان می‌نگرند، ارزش کاربردی و انگیزشی این گزاره‌هاست که به اعتبار منطقی آنها وابسته است و ارزش معرفتی گزاره‌های استعاری که به نسبت آنها با واقعیت وابسته است، ارزشی ثانویه و در درجه‌ی دوم اهمیت است. این نسبت در اندیشه‌های غزالی و ابن رشد، که رویکردی خطابی به زبان مجازی دارند، برعکس می‌شود.
بررسی فلسفی کرامات نفس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
علی محمدزاده موقر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امور خارق العاده یکی از جنجالی ترین مباحث در طول تاریخ بوده که منشأ بسیاری از مناقشات علمی و اجتماعی نیز می‌باشد. وقتی توده مردم عده ای را می‌بینند که دست به امور خارق العاده می‌زنند تا جمعی را مرید خود سازند، سیل انکار و قبول هاست که در جامعه مطرح می‌شود. اینجاست که نقش اندیشمندان جامعه، بخصوص علمای علم کلام و فلسفه در تبیین عقلانی اینگونه امور و هدایت جامعه به سوی صلاح اهمییت خود را نشان می‌دهد. این مسأله در حوزه علوم اسلامی در علوم مختلفی از جمله کلام، فلسفه، عرفان و ... مورد بحث قرار می‌گیرد. مسأله خوارق عادات حتی نزد اندیشمندان غربی هم مورد توجه قرار گرفته است. بخصوص در صده های اخیر که مکاتب طبیعت گرا در تبیین علل طبیعت، خود را بی نیاز از ماوراء طبیعت دیدند. رساله حاضر درصدد است ضمن اشاره به تبیین امور خارق العاده در بعضی از علوم، به تبیین فلسفی این امور از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ اسلامی یعنی ابن سینا و ملاصدرا بپردازد. اهمییت آرا این دو فیلسوف وقتی روشن می‌شود که اختلافات دو مکتب فکری مشاء و متعالیه بررسی شود. آنگاه گسترة تلاشهای ابن سینا در عقلانی کردن امور خارق العاده، و برجستگی تحقیقات ملاصدرا در کاستی‌های تحقیقات گذشته به منصه ظهور می‌رسد. هر چند هر دو فیلسوف، نقش تعیین کننده نفس ناطقه انسانی و قوای آن را در صدور امور خارق العاده به خوبی تبیین کرده‌اند.
شعر از نگاه ابن سینا و نقش آن در فرهنگ سازی
نویسنده:
فاطمه سلیمانی دره باغی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پرديس خواهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا شعر را به عنوان یکی از صناعات پنجگانه منطقی دارای ویژگی های اساسی می داند که می تواند در انتقال فرهنگ و تربیت و تعالی افراد جامعه مؤثر باشد.از نظر ابن سینا شعر به جهت داشتن ویژگی محاکات و تألیف موزون می تواند خیال انگیز و لذت بخش باشد. او دلیل اشتیاق مردم به شعر را دو چیز می داند:1 لذت بردن از محاکات یا بازنمایی2 لذت بردن از تألیف و ترکیب سازگار کلام موزون و آهنگین متناسب با طبع.مهم ترین اثر شعر آن است که می تواند قوه خیال مخاطب را تحریک و تهیج کرده و او را از مرحله تصویرگری که بسیار لذت بخش و خوشایند است به درک مفاهیم و معانی عمیق و بلند به شکل پایدار برساند. به همین جهت در معارف اعتباری که برهان، خطابه و جدل کارایی کمتری دارند، شیوه شعر ارجحیت دارد و فهم عمومی نسبت به شعر از پذیرش و انفعال بیشتری برخوردار است. بنابراین شعر راهکار مناسبی است که می تواند درحفظ و تعالی فرهنگ مؤثر باشد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 78
تحلیل ابعاد اعتقادی داستان حضرت موسی (ع) در قرآن
نویسنده:
محمد بستان افرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از شیوه‏های بیانی قرآن‏ کریم، برای تبیین حقایق و معارفش، استفاده از اسلوب قصه است. قصص قرآن، به عنوان یکی از مولفه‏های کتاب وحی، از نظر محتوا و هدف، شامل هم? حکمتهای نزول وتوأم با هدفمندی و همسو با غرضی است که آن را دنبال می‌کند و حاوی پیامهای مهم اعتقادی، تربیتی و سنتهای تاریخی و اجتماعی و...است و داستان حضرت موسی(ع) نیز به دلیل تکرارهای مکرر، مملو از این نکات است.عده‏ای معتقدند، قصه‏های قرآنی سمبلیک و پرداخته شده است و پایبند بودن به واقعیت، در آنها مد نظر نیست و از این رو سعی دارند، حجیت بخش اعظمی از آیات الهی را زیر سوال ببرند؛ بنابراین، پس از بیان معانی قصه و ویژگیهای منحصر به فرد قصص قرآنی، به تفصیل در مورد حقیقی یا سمبلیک بودن داستانهای قرآن، سخن رانده شده ونتیجه‏ای که بدست آمده، گویای این مطلب است که سمبولیک کردن داستان، به معنی غیر واقعی بودن آن نیست؛ بلکه سمبلیک بودن با واقعی بودن قصه قابل جمع است.در پایان‏نامه‏ی حاضر، مواردی از مسائل اعتقادی، مورد تحلیل قرار گرفته است؛ از جمله: عصمت حضرت موسی(ع) و آیات منافی عصمت آن حضرت، مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به مراتب هدایت، که منجر به عصمت می‌شود، مصونیت حضرت موسی(ع) از گناه، به اثبات رسیده، وعلاوه برآن، در آیات مربوط به دوران بعثت آن حضرت، ثابت شده که همه چیز مشمول تقدیر الهی است؛ اما نه به مفهومی که اختیار را از انسان سلب کند.فریب و شعبده بودن سحر و عدم نقش آفرینی آن به معنای تأثیرگذاری درامور جاری طبیعت، موضوع دیگری است که به آن پرداخته شده است. و نیز، غوامض موجود در برخی از آیات اعتقادی این داستان، مورد واکاوی قرار گرفته و نتیجه‏ی مطلوب به دست آمده است.همچنین، پس از روشن شدن عدم امکان رویت خداوند با چشم مادی، به موضوع شفاعت خواهی حضرت موسی(ع) در حق نمایندگان بنی اسرائیل اشاره شده و این امر، مویدی برای عقیده اصیل اسلامی شفاعت شناخته شده است. و نیز، قرار گرفتن کوه، بالای سر بنی اسرائیل،یکی دیگر از موضوعات مهمی است، که با بهره گیری از منابع معتبر حدیثی و تفسیری، معجزه بودن آن به اثبات رسیده است. علاوه بر این موارد، مسائل دیگری نیز، مورد بررسی قرار گرفته، که گاه با به دست آوردن کلید حقیقت، شبهه‏ی مورد بحث، رفع گردیده است.
بررسی انواع قصه‌های قرآن (باتکیه بر بازشناسی جنبه‌های واقع‌نما، نمادین، اسطوره‌ای)
نویسنده:
ابوالقاسم حسینی اسحق‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله اساسی این تحقیق عبارت است از جستجوی ماهیت و انواع قصه‌های قرآن با این محوریت که میزان راهیافتگی تخیل و تمثیل و اسطوره در قصص قرآنی تا چه حد است. منشأ این مسأله آن است که هنر و ادبیات بشری اصولا ریشه در واقعیت‌ها دارد؛ اما از تخیل و اسطوره نیز تأثیر می‌پذیرد و عناصر نمادین در آن راه می‌یابند.اکنون باید دید آیا هنر قرآنی نیز مشمول چنین تعریفی می‏شود و با توجه به این که خداوند آن را متناسب با فهم بشر نازل فرموده، آیا می‌توان گفت که همین عناصر نمادین و تخییلی و تمثیلی، برخی یا همه، در قصه‌های قرآن که بارزترین وجه هنری قرآن کریم است، راه یافته‌اند یا خیر. مبهم‌ترین وجه این مسأله آن است که اگر همه قصه‌های قرآن واقعی باشند، مرز دقیق قصه با حکایت و گزارش چه می‏شود و اگر خیال یا تمثیل در آن راه یافته باشند، آن گاه با واقعی بودن کلام خدا و وحی چگونه سازگار است؟ به عبارت دیگر، چگونه می‌توان هم به جنبه ادبی و هنری قصص قرآن کریم ملتزم بود و از آن‌ها راهیافتی برای ادبیات انسانی برگرفت و هم آن‌ها را کاملا واقعی و صرفا روایتی از وقایع رخ داده دانست.بدین ترتیب، می‌توان گفت که در این رساله، به سه سوال اصلی پاسخ داده می‌شود:1. انواع قصه‌های قرآن کریم چیست و اهم تفاسیر در باره آن چگونه است؟2. خیال و تمثیل و نماد در قصه‌های قرآن چه جایگاهی دارند و میان وحیانی بودن قصص قرآن و این بحث چه ارتباطی است؟3. مرز قصه‌های بشری و قرآنی کجاست؟موضوع مورد بحث این رساله را از دو زاویه می‌توان نگریست؛ یکی مقوله زبان قرآن؛ و دیگری مباحث مربوط به قصص از جنبه فرم و زبان.از این روی، فصول پنج‌گانه این رساله را چنین سامان داده‌ایم: در فصل یکم این رساله، به بحث زبان قرآن پرداخته و دو رویکرد اصلی در این زمینه را مطالعه کرده‌ایم. می‌توان گفت که این فصل، به منزله تمهید بر رهیافت‌های اصولی در زمینه زبان قصه‌های قرآن است. در فصل دوم، به مباحث مربوط به قصص وارد شده، کلیاتی در باره قصه‌های قرآن، از جمله تعریف و واژه‌شناسی قصه در قرآن، مقصود از قصه‌گویی قرآن، و رابطه قصص قرآن با گزارش‌های تاریخی و بشری آورده‌ایم. در فصل سوم، رویکردهای کلی در باره انواع قصه‌های قرآن را در دو بخش واقع‌نما و ابرازگرا مطالعه کرده‌ایم. در فصل چهارم، یکی از دو گونه مهم رویکرد ابرازگرا، یعنی رویکرد نمادین را بررسی کرده و ضمن مطالعه تعریف و پیشینه زبان نمادین، به اقسام تمثیل در قرآن و دیدگاه‌های مهم در این زمینه پرداخته‌ایم. در فصل پنجم، گونه مهم دیگر رویکرد ابرازگرا، یعنی رویکرد اسطوره‌ای را کاویده، شواهد قائلان به این نظریه را به نقد نهاده‌ایم.
بررسی و نقد دیدگاه ابن‌سینا درباره وحی و بازخوردهای آن در میان روشنفکران معاصر
نویسنده:
نجمه خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وجه مشترک همهمعانی ارائه شده پیرامونوحی در قرآن کریم «تفهیم و القای سریع و پنهانی»است وبیش‌ترین کاربرد قرآنی آن در معنای پیامبری است که « تفهیم اختصاصی از جانب خداوند به بنده برگزیده که مأمور هدایت مردم می‌باشد» ووحی بدین معنا شاخصه نبوت است».شیخ الرئیس از نظر عقلانی ضرورت وحی نبوی را از طریق مراتب عقل به ویژه عقل مستفاد و ضرورت قوه حدس و ارتباط عقل بشری با عقل فعال بیان می‌کند. از نظر ابن‌سینا وحی عبارت است از القاء معرفت از جانب عقل فعال در نفس پاک و مصفا ومستعد نبی. عقل فعال در نظر او همان روح القدس است ، این القاء از جنس فعل بوده و نفس نبی را منفعل می‌کند.از سویی دیگر روشنفکران دینی با رویکردی متمایز از نگاه سنتی و با پرسشهایی برآمده از تفکر مدرنیستی، به تحلیل خاصی از وحی و نبوتپرداختند. دکتر سروشاز جمله روشنفکرانی استکه وحی را گونه ای تجربه دینی می داند که پیامد و لازمه آن بسط و تکامل پذیری دین است. وی قرآن را تولید خود پیامبر(ص) و او را آفریننده قرآن دانسته و بر این باور است آنچه او از خد ا دریافت می‌کند مضمون وحی است. اما این مضمون را نمی‌توان به همان شکل به مردم عرضه کرد. بلکه باید به این مضمون بی‌صورت صورتی ببخشد و آن را در دسترس همگان قرار دهد.مجتهد شبستری نیز مدعای مشابه دارد و بر این باور است که قرآن کلام نبی است نه خداوند.در این نوشتار پس از بررسی وحی از منظرابن سینا و سیری در اندیشه های روشنفکران مذکور تلاش شده بازخوردهای اندیشه آن حکیم الهی در آراءاین روشنفکران بررسی گردد.مراد ابن سینا از تخیّل کلمات فرشته، تخیّل رایج درفهم و زبانِ عموم یعنی ادراک غیر مطابق با واقع نیست، بلکه مراد او همان تخیّل مصطلح فن یعنی تمثّل و ادراک صورت مثالی فرشته و کلمات او می‌باشد امری که به نظر می رسد از دید معاصرین متجدد مغفول مانده است.مضافا اینکه صورت‌گری کتاب خدا و تألیف آن بوسیله قوه متخیله و خیال پیامبرص-که از مدعیات نامبردگان است، با برهان سازگاری ندارد چرا که فاقد شیئ و کمال، عقلاً نمی‌تواند معطی آن باشد و بالاترین نقش نبی در فرآیند وحی همانا قابلیت و پذیرندگی اوست نه فاعلیت و تالیف گری .
گستره عقلانیت در پرتو وحیانیت
نویسنده:
محمدعلی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل اگرچه در قلمرو روابط انسان با خود، خدا، مردم و طبیعت، نیازی حیاتی و لازم به‌شمار می‌آید، و قلمرو شناخت و کارآیی آن نیز از حس فراتر می‌رود، اما نسبت به شهود قلبی و داده‌های وحیانی نارسا بوده، و با فقر ذاتی که دارد برای هدایت انسان کافی نیست. البته عقل و خرد در هماهنگی همه‌جانبه با وحی می‌تواند انسان را به سعادت و امنیت برساند. انسان‌ها در اصل برخورداری از عقل یکسان هستند، اما تعقل و خردورزی آن‌ها متفاوت است. معرفت، عمل نیک، درخواست از خدا و تجربه می‌تواند عقل انسانی را افزایش دهد. همچنین در اندیشه اسلامی به کسی خردمند گفته می‌شود که عقل را در تمام ابعادش به‌کار اندازد و پرورش دهد. بر این اساس، آنان که نسبت میان وحی و عقل را انکار می‌کنند، در حقیقت از معرفت وحی و عقل و ابعاد متنوع آن دو بی‌بهره هستند. عقل گاهی نقش زیربنایی را نسبت به دین ایفا می‌کند، و گاهی وسیله شناخت و ارتباط با خدا محسوب می‌شود. عقل در برخی موارد، نقش ملاک را عهده‌دار می‌شود، و در مواردی دیگر، جوهر و اصل دین شمرده می‌شود. اما در هر زمانی تلازم میان عقل و دین ثابت است. میزان بهره‌وری عقل از وحی، کشف و صدور حکم شرعی، و صدور فتوای محض عقلی و نسبت‌سنجی قضایای نقلی و شرعی می‌باشد. حجیت عقل ذاتی بوده، و فقهای شیعه برای استنباط حکم شرعی، در کنار کتاب و سنت همواره بر عقل تکیه کرده‌اند. بر اساس آموزه‌های اسلامی، ملازمه حکمی وسیعی میان عقل و نقل وجود دارد، تا جایی که صدور حکم یکی از آن دو، عین فتوای دیگر دانسته شده است. البته در حوزه ملاک احکام، توقیفی بودن احکام عبادات و مانند آن، عقل از توانایی کافی و لازم برخوردار نیست، و در این موارد، تنها اطاعت و فرمان‌برداری از شرع می‌تواند موجب نجات و راهنمایی عقل باشد.
بررسی دیدگاه‌های مختلف در باره تجرد نفس در فلسفه اسلامی
نویسنده:
محمدتقی شهاب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نو شتار، تحقیقات خود را در دو فصل و یک خاتمه تنظیم کرده‌ام:فصل اول: در مورد بررسی کلیات و تعاریف است، در این فصل به پیشینه و تاریخچه تجرد نفس و اعتقاد به موجود مجرد در بعضی ادیان پرداخته بعد مفهوم نفس و تعاریف نفس از نظر فلاسفه اسلامی آورده شده سپس مفهوم مادی و مجرد و احکام آنها بررسی شده و در ادامه فصل اول سخن ازجوهریّت نفس و همچنین اثبات آن با ادلّه در میان آمد. فصل دوم: که اصل پایان‌نامه را تشکیل می‌دهد به «تجرد نفس ناطقه» اختصاص دارد در اصل تجرد نفس ناطقه بین فلاسفه اسلامی اختلاف نظری وجود ندارد ولی در اینکه گستره این تجرد در چه حد می‌باشد، اختلاف نظر جدی و عمیقی بین دو فیلسوف نامدار اسلامی شیخ الرئیس و صدرالمتألهین به وجود آمده است. ملاصدرا اولین فیلسوفی است که تجرد همه صورت‌های علمی اعم از حسی، خیالی، وهمی و عقلی را اثبات نموده که در برخی از ادله‌ها آورده شد. در صورتی که شیخ الرئیس تنها تجرد صورت‌های عقلی را اثبات می‌کند صورت‌های حسی وهمی و خیالی را مادی می‌داند. طبق این بیان از نظر صدرالمتألهین همه حیوانات و انسان‌هایی که درک عقلی ندارد ولی از ادراکات حسی برخوردارند مجرد مثالی هستند در حالی که از نظر ابن سینا مادی هستند. و در ادامه بحث دلایل متعدد تجربی بر اثبات تجرد نفس مطرح شد بعد از اثبات تجرد نفس ناطقه از طریق دلایل عقلی و تجربی به سخنان منکرین تجرد نفس پرداختم از آنجایی که مادیون و تجربی مذهبان به هیچ حقیقتی ورای ماده قائل نیستند و تلاش می‌کنند هر حقیقتی را با تجربه‌های حسی و شواهد مادی اثبات نمایند نظر آنها را بیان کردیم و معلوم گردید که آنها در توجیه و تفسیر مادی آثار و افعال نفس و پدیده روحی ناکامند بعد از بررسی ادله‌ی موافقین و مخالفین تجرد نفس ناطقه در نهایت تجرد نفس ناطقه ترجیح داده می‌شد سپس به کیفیت پیدایش وجود نفس پرداختیم که آیا جسمانیه الحدوث است یا روحانیه الحدوث و در صورت حادث بودن، چگونه به مرحله‌ای تجرد می‌رسد.
تفسیر هایدگر از شماتیزم و خیال در فلسفه استعلایی کانت
نویسنده:
پرویز ضیاء شهابی,پریش کوششی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در فلسفه کانت داده های حسی هنگام ورود به فاهمه اندکی از کثرت فاصله گرفته اند اما هنوز آمادگی کامل برای اطلاق و اعمال صورتهای پیشین فاهمه را ندارند. از آنجا که صورتهای پیشین فاهمه عملی شبیه به مفهوم سازی دارند، در واقع، به یک واسطه نیاز است که این داده های حسی را برای اعمال صورتهای پیشین فاهمه مهیا کند. کانت معتقد است این واسطه چیزی نیست جز قوة خیال؛ عمل حاصل از این قوه همان است که اصطلاحاً کانت آن را «شماتیزم» (شاکله سازی) میخواند. در حقیقت قوة خیال میکوشد بین دو قوة حس و فاهمه که سنخیت و تجانسی با هم ندارند پیوند و اتصال برقرار کند. بنظر هایدگر در فلسفه کانت همکاری میان حس و فاهمه، یا بعبارت دیگر زمان و مقولات، نسبت به اجزاء آن پسینی نیست بلکه بنحو تام پیشینی است. اصلیترین سؤال هستیشناسی از نظر هایدگر این است که چرا اشیاء بجای اینکه نباشند، موجود شده اند؟ شاکله سازی بنحو اصیلی نزد انسان صورت میگیرد و متعلق به ابژه خارجی نیست و این یعنی آنکه هر نوع شناخت از موجودات، مستلزم نوعی پیش شناخت است. از دید هایدگر تخیل، قوة اصلی شناخت است و حس و فاهمه نیز ریشه در تخیل دارند. همچنین تخیل با زمان نیز ارتباط دارد و به این دلیل ریشه و منشأ مابعدالطبیعه است؛ یعنی هم منشأ عقل نظری به تخیل بازمیگردد و هم ریشة عقل عملی. در نتیجه، میتوان گفت تلاش هایدگر بطور کلی ارتقای مباحث معرفت شناسی کانت به درجة هستیشناسی است. از نظر هایدگر ایدة استعلایی به جایگاهی اشاره دارد که شرایط پیشین امکان شناخت را مشخص میکند. هایدگر معتقد است که مفاهیم نمودهای محض هستیشناختی هستند نه صرفاً پدیدارهای ذهنی.
  • تعداد رکورد ها : 30