جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 32
خودآئینی در فلسفه اخلاق کانت
نویسنده:
فاطمه پوردوست محمد تراتانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت فیلسوف بزرگ مغرب زمین که در تحول فلسفه‌ی غرب سهم به سزایی داشته ، دارای آراء بسیار مهم و متفاوتی در زمینه‌ی عقل چه در حوزه‌ی نظری و چه در حوزه‌ی عملی است که می‌توان آن-ها را از بارزترین آرائی دانست که تا به حال در میان فیلسوفان مطرح شده است . فلسفه‌ی کانت به نوعی نشانگر کوششی است که عقل آدمی ‌برای شناسایی محدودیت‌های خویش در دو حوزه‌ی نام برده به کار می‌گیرد . فلسفه‌ی عملی کانت در مجموع شامل فلسفه‌ی اخلاق ، فلسفه‌ی حقوق ، انسان‌شناسی و فلسفه‌ی تاریخ است ، که کانت تمام این مضامین را در یک وحدت تألیفی گردآورده است . مفهوم خودآئینی و خودمختاری انسان مرکز ثقل این وحدت تألیفی را تشکیل می‌دهد و گوهر این مرکز ثقل ( خودآئینی ) عبارت است از مقام و شأن قانونگذاری که صرفاً مختص عقل بوده و نه هیچ چیز دیگر. عقل به اعتبار شأن عملی‌اش پایه‌ی اخلاق است و اخلاق عبارت است از انطباق رفتار با قانون عامِ کلیِ اراده‌ای که آزاد و خودآئین است . و شاید بهتر باشد بگوئیم که تمامی فلسفه‌ی اخلاق کانت مبتنی بر حضور خودآئین انسان در این جهان است و بس ، و همین خودآئینی محور اصلی تمام فلسفه‌ی اخلاق کانت است .
مطالعه تطبیقی برهان هستی‌شناختی (وجودی) کانت و ملاصدرا درباره اثبات وجود خدا
نویسنده:
زهرا کوثری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود شناسیاز عمیق ترین مباحث در حوزه ی مابعدالطبیعه است و اساساً " وجود بماهو وجود " موضوع این علم محسوب می شود . این بحث که از آغاز عصر تفکر فلسفی از مهم ترین مباحث فلسفی شناخته می شد ، در دوره جدید در حوزه فکری غرب مورد بی توجهی فیلسوفان قرار گرفت و شاید بتوان گفت در دوره هایی به فراموشی سپرده شد ، در قرن هفدهم بدنبال بحث برهان وجودی دکارت ، فیلسوف بزرگ آلمان ایمانوئل کانت در پی نقادی برهان های عقلی ، استدلالی هم بر رد برهان وجودشناسی می آورد . در دوره های بعد از او برخی از نحله های جدید فلسفی در غرب مباحثی تحت این عنوان را مطرح می کنند .اما در قلمرو فلسفه اسلامی نه تنها بحث وجودشناسی در سیر تاریخ هرگز اصالت خود را از دست نداده ، بلکه هر دوره نسبت به دوره قبل پخته تر شده است .یکی از مشخصات فلسفه اسلامی بحث وجودشناسی است که با ابن سینا طرح ریزی شده و با آغاز تفکر حکمت متعالیه در فلسفه ی ملاصدرا با بحث اصالت وجود به اوج خود رسید . در این سیستم ، حقیقت هستی به گونه ای تفسیر شده که این حقیقت در عین وحدت دارای کثرت می باشد. همچنان که پدیده ای طبیعی افزایش و تکامل طبیعی می یابد بدون این که هویت عینی خود را از دست بدهد ، حقیقت هستی نیز یک واحد عینی و شخصی است که می تواند در تمام مراحل متفاوت خود گسترش یابد و از کثرات شدت و ضعف بهره مند باشد . بدون این که این کثرات هر چند که نامتناهی باشند ، به یگانگی و هویت شخصی و عینی آن آسیبی وارد سازند .در این پژوهش میان نظرات دو فیلسوف بزرگ از حوزه ی غرب و شرق در زمینه وجود بررسی تطبیقی شده است و سعی شده تا بعد از معرفی و شناسایی مختصر اندیشه های هر دو فیلسوف، تطبیقی اجمالی در این رابطه صورت پذیرد .
رابطه‌ی عین و ذهن از نظر کانت و صدرالمتالهین
نویسنده:
مجتبی تصدیقی شاهرضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از عمیق‌ترین مسائلی که از دیرباز اندیشه انسان، به‌ویژه فیلسوفان را به چالش و تفلسف واداشته، چگونگی رابطه‌ی عین و ذهن، یعنی نسبت بین شناخت انسان و دنیای خارج است. متفکران شرق و غرب در طول تاریخ فلسفه مواضع مختلفی در قبال این مسأله اتخاذ نموده‌اند. این تحقیق به‌صورت مقایسه‌ای و تطبیقی درصدد بررسی دیدگاه دو فیلسوف برجسته‌ی شرق و غرب یعنی صدرالمتألهین و کانت در راه‌حل این معمای بزرگ است. کانت با پایه‌گذاری فلسفه‌ی نقادی خویش تمام تلاش فلسفی خود را صرف شناسایی حدود معرفت بشری نموده و با نوآوری‌های خود درزمینه‌ی معرفت‌شناسی و جدا نمودن عالم فی‌نفسه از جهان پدیدارها، راه جدیدی به سمت حل این مسأله گشوده است. وی معتقد است که علم و شناخت انسان تنها نمود و پدیداری از عالم عین را دریافت می‌کند و آدمی‌هرگز به وجود عینی و فی‎نفسه‎ی اشیاء دست نمی‌یابد. از طرفی صدرالمتألهین نیز بر پایه‌ی اصول هستی شناختی خود، یعنی اصالت وجود و تشکیکی بودن حقیقت آن و ابداعات خاصی که بر محوریت اتحاد عاقل و معقول مبتنی است، چگونگی این رابطه را به‌صورت وحدت ذهن و عین توجیه می‌نماید. وی معتقد است، علم و شناخت از سنخ هستی است، بنابراین عین و ذهن در واقع هریک مرتبه‌ای از هستی هستند. او راه شناخت اشیاء فی‌نفسه و وجود عینی را علم حضوری می‌داند.
مقایسه اخلاق شهروند جهانی کانت و مدینه فاضله فارابی
نویسنده:
روح‌اله طراوت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش اصلی ما در این رساله پاسخ به این مسأله است که آیا از دل نظام فلسفی و اخلاقی کانت و فارابی می‌توان عناصری را برای دست‌یابی به اخلاق شهروند جهانی یافت؟در عالم فلسفه، اعم از فلسفه کلاسیک یونان و مکاتب فلسفی پس از آن، مفاهیم«جهان وطن‌گرایی» و «اخلاق شهروند جهانی» همواره متناسب با فضای فکری متفکران آن عصر مورد ارزیابی قرار می‌گرفته است. کانت نیز به سه طریق، که ملازم با یکدیگر هستند، به مبحث اخلاق شهروند جهانی و جهان وطن‌گرایی پرداخته است.او در روش نخست اصول اساسی نیل به اخلاق جهانی، که نشأت گرفته از قوانین اخلاقی او می‌باشد، را ارائه و سپس با توجه سومین اصل بنیادهای مابعدالطبیعۀ اخلاق، هر فرد انسانی را موظف به نوع خاصی از قانون‌گذاری می‌کند که برای یک شهروند جهانی در گسترۀ غایات طبیعی به منزلۀ قوانین تخطی‌ناپذیر اخلاق به شمار رود. در روش دوم، او تکالیف و وظایف حقوقی ـ اخلاقی شهروندان را مشخص و سپس به بحث پیرامون ایجاد نهادهایی که بتوانند افراد را به شهروندان جهانی در پناه یک صلح پایدار برسانند، می‌پردازد. کانت در روش سوم، با بسط نظریۀ دین عقلانی ـ اخلاقی خویش، حکومت دینی را ترسیم می‌نماید که در آن هر شهروند خود را در زیر بیرق خداوند و نهاد کلیسا احساس کرده و به همین جهت ساختار یک حکومت جهانی شکل می‌گیرد.در اندیشه‌های فارابی نیز به این نکته اشاره می‌شود که او چگونه براساس دیدگاه‌های شهروندان، مدینه‌ها را به فاضله و غیرفاضله تقسیم کرده است. براین اساس او برای مدینۀ فاضله نحوه‌ای از حکومت را قائل شده که در آن براساس معیارهایی، حکمرانی را انتخاب نموده و سپس هر کس به تناسب نسبت خود با این حکمران تکالیف و وظایفی را بر عهده می‌گیرد. به همین منوال او گستره‌ای از مدینه‌ها را مشخص کرده که در نهایت به شکل‌گیری مدینۀ فاضلۀ معموره منجر می‌شود و از همین روی شهروندان آن را شهروندان جهانی و اخلاق برآمده از آن را اخلاق شهروند جهانی می‌توان نام نهاد. در پایان پس از ارائۀ تمایزات اخلاق کانتی و مدینۀ فاضلۀ فارابی، این نتیجه‌ حاصل می‌شود که در دنیای کنونی و برای به‌دست آوردن اخلاق شهروند جهانی نه صرف اندیشه‌های کانت و فارابی که آراء دیگر فلاسفه نیز می‌بایست برای دست‌یابی به یک نظام واحد به طور واضح و متمایز مورد مداقّه قرار گیرند.
مسأله تحدید علم و متافیزیک در نظر کانت، ویتگنشتاین و پوپر
نویسنده:
حجت ایمانی کیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهمترین مسائل در فلسفه علم مسأله‌ی تحدید است. این که چه چیز علمی است؟ و غیر علمی کدام است؟ فیلسوفان را براین داشته تا ملاک دقیقی برای این موضوع در نظر بگیرند. غیرعلم شامل، شبه علم، متافیزیک و عموماً همچنین منطق، ریاضیات محض، فلسفه ، دین و سیاست هم می‌شود. شبه علم و متافيزيك خود شامل زبان بی‌معنا، تئوری نظری، حدس‌های موضعی، و آن چیزی که امروزه علم خرافه نامیده می‌شود می‌گردد. کانت مرز میان علم و متافیزیک را در وجود قضایای ترکیبی پیشین بر تجربه ‌دانست به این معنا که وجود این گونه قضایا در علم ممکن است و در متافیزیک ممکن نیست. ویتگنشتاین متقدم این مرز را در معناداری و بی‌معنایی می‌دانست. گزاره‌های علمی معنادارند و گزاره‌های متافیزیکی بی‌معنا. پوزیتیویست‌های حلقه‌ی وین تحت تأثیر ویتگنشتاین اثبات‌پذیری را ملاک معناداری و درنتیجه مرز میان علم و متافیزیک برشمردند. رویکردی که پوپر آن را رد کرد. ویتگنشتاین در فلسفه متأخرش ملاک معناداری را در کاربرد دانست. بنابراین مرزی میان علم و متافیزیک وجود ندارد، زیرا هردو قلمرو نوعی بازی زبانی است. کارل پوپراما، مسأله‌ی تحدید برایش سنگ بنای جدایی علم از غیر علم است. او ابطال‌پذیری را ملاک تحدید دانست. ملاک‌های تحدید مطرح شده از سوی این سه فیلسوف دارای ایرادات و اشکالاتی است که از سوی فیلسوفان علم مورد نقد قرارگرفته است. نتیجه این که با توجه به عرصه‌ی وسیع موضوعات، تفاوت گسترده علوم مشروع، فلسفه های علم و خرافات بشری، و تفاوت روش و روش‌شناسی هر دو قلمرو معرفتی، شگفت آور نيست كه توافقي بر سر این که آیا رویکرد تصمیمی کافی و بسندهیا ملاک تحدیدی وجود دارد یا نه؟ و اگر هست آن چیست.
تحلیل و بررسی «نومن» و «فنومن» کانتی و «جوهر» و «عرض» صدرایی
نویسنده:
مجتبی سپاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
. حسّ به هیچ وجه توانائی دست‌یابی به ذات معقول و نومن را ندارد بنابراین از نظر کانت اوبژه دیگری غیر اوبژه حس قابل اثبات نیست، و اگر اوبژه دیگری باشد، باید شهود دیگری را نیز اثبات کرد. 2. فاهمه نیز به هیچ وجه توانایی دست یابی به ذات معقول را ندارد، زیرا فاهمه کاربرد تجربی دارد، یعنی فاهمه مفاهیم خود را در اوبژه‌های حسی به کار می‌گیرد و توانایی به کارگیری آنها را بر اوبژه‌های فرا حسّی ندارد. 3. به نظر کانت ما برای اینکه قلمرو حسی را کنترل کنیم، باید ذات معقول را فرض بگیریم، منتهی این فرض ما از مفهوم خودِ «پدیدار» بدست می‌آید و آن این است که «پدیدار» یعنی پدیدار چیزی که در دسترس ما نیست، ولی باید آن را فرض کرد. 4. خطای بزرگ این است که از فرض گرفتن ذات معقول، فاهمه برای کنترل قلمرو حسّ در حیطه معرفت و شناخت، به واقعیت عینی پل زده و می‌گوید، اشیاء در واقعیت هم دارای دو جنبه‌اند که یک جنبه آنها شناخته می‌شود و جنبه دیگر آنها ناشناخته می‌ماند، آن جنبه شناخته شده جنبه پدیداری واقعیت است و آن جنبه شناخته نشده جنبه غیرپدیداری واقعیت است این خطا همان مغالطه بین یک امر معرفت شناسانه و امر وجود شناسانه است. یعنی چرا باید اعتبار انفکاک موصوف از صفت و جوهر از عرض و نومن از فنومن که عمل و ساخته ذهنی است، مبنا قرارداده شده باشد و هستی عینی‌ خارجی را هم مانند آن پنداشته و آن انفکاک اعتباری را به خارج تسرّی داده و در خارج هم مانند آن، صفت را از موصوف وعرض را از جوهر و فنومن را از نومن جدا انگاشت. از اینجا می‌توان گفت که نگاه ملاصدرا که یک نگاه وحدت گرایانه است در قلمرو وحدت ذهن و عین تفسیری به سامان است و ملاصدرا در حلّ این مسئله گوی سبقت را از کانت ربوده است، چون کانت با همه بزرگی نتوانست مشکل ثنویت را حل کند امّا ملاصدرا توانست آن را حل کند.
بررسی تطبیقی اخلاق فضیلت مدار ارسطو و وظیفه‌گرای کانت
نویسنده:
الهام سلیمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر، در زمینه‌ی فلسفه اخلاق به تبیین و تطبیق دو گرایش، از تئوری اخلاق هنجاری مبنی بر وظیفه‌گرایی وفضیلت-مداری پرداخته است. دو نماینده اصلی این دو حوزه به ترتیب کانت و ارسطو می‌باشند.مفهوم محوری اخلاق ارسطو، سعادت و کامیابی است. سیر او در اخلاق به سوی مطلوبی است که فی‌نفسه مطلوب باشد، نه آنکه به دلیل چیز دیگر مطلوب باشد؛ به تعبیر دیگر ارسطو، در پی خیر برین است. ارسطو، انسان سعادت‌مند را انسان فضیلت‌مند و راه دستیابی به سعادت را اکتساب فضایل می‌داند؛ اما توجه کانت، بر وظیفه و انجام آن به خاطر خود وظیفه و بدون در نظر گرفتن هر نوع انگیزه و میل و غایت دیگر است؛ به عبارت دیگر کانت، صورت اعتبار ‌دهنده و اخلاقی کننده عمل اخلاقی را امر مطلق عقل می‌داند و پنج صورت از آن ارائه می‌دهد. عمل اخلاقی را عمل بر طبق این پنج صورت معرفی می‌کند.بر این اساس، در این پژوهش، ابتدا بعد از ذکر کلیاتی در باره‌ی فلسفه اخلاق، به بررسی نظریه اخلاقی ارسطو و سپس به نظریه اخلاقی کانت، پرداخته شده و در نهایت، تطبیقی از این دو گرایش مبنی بر کاربرد آن‌ها در زندگی ارائه شده است.
تکلیف اخلاقی از منظر قرآن در مقایسه با دیدگاه ایمانوئل کانت
نویسنده:
دلیر عبّاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقيق حاضر به تحليل موضوع تكليف اخلاقي از منظر قرآن در مقايسه با ديدگاه ايمانوئل كانت مي‌پردازد. اين تحقيق در پي يافتن پاسخ سوألات زير است:1 ـ ديدگاه قرآن و كانت پيرامون واقع‌گرايي در ارزش‌هاي اخلاقي چيست؟ 2 ـ ديدگاه قرآن و كانت پيرامون اختيار و اراده‌ي انسان چيست؟ 3 ـ ديدگاه قرآن و كانت پيرامون ارزش‌هاي اخلاقي چيست؟ 4 ـ ضمانت اجرايي احكام اخلاقي از ديدگاه قرآن و كانت چيست؟5ـ ملاك مطلق بودن احكام اخلاقي از ديدگاه قرآن و كانت چيست؟ از نتايج اين تحقيق چنين برمي‌آيد كه:•قرآن و كانت هيچ‌كدام تكاليف اخلاقي را مرتبط با واقعيت نمي‌دانند. با اين تفاوت كه كانت منبع و سرچشمه‌ي احكام اخلاقي را عقل آدمي و قرآن آن را آفريدگار جهانيان مي‌داند.• قرآن معتقد به وجود اراده‌ي آزاد در انسان هست و كانت وجود اراده‌ي آزاد براي انسان را فرض مي‌‌گيرد و آن راشرط مكلّف بودن انسان مي‌داند.•كانت در ارزش‌هاي اخلاقي يك وظيفه‌گراست؛ ولي ديدگاه قرآن در اين رابطه سعادت‌گرايانه است.•كانت وجود خدا را براي پذيرش احكام اخلاقي از سوي انسان ، فرض گرفته و قرآن، خدا و نظام جزا و پاداش او را برترين ضمانت اجراي احكام اخلاقي محسوب مي‌كند.•كانت احكام اخلاقي را في حدنفسه احكامي مطلق مي‌داند؛ ولي قرآن اطلاق احكام اخلاقي را براساس مطابقت با فطرت توجيه مي‌نمايد. در انجام اين تحقيق از روش كتابخانه‌اي و براي گردآوري و تجزيه و تحليل اطلاعات و داده‌ها از روش تحليلي- اسنادي استفاده شده است.
مقایسه نظریه وظیفه‌گرایی مرکب فرانکنا با نظریه اخلاقی علامه جعفری
نویسنده:
محمد‌امیر سیاوش‌حقیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه های فلسفه اخلاق غالبا دو طیف وظیفه گرایی و غایت انگاری را دنبال می کنند. یک گروه به دنبال نتایج اخلاقی اخلاق هستند و گروه دیگر به دنبال نتایج غیر اخلاقی برای تعیین معیار تشخیص خوب و یا بدافعال انسان. در این میان هر دو گروه طرفداران و منتقدینی دارند که به دنبال اثبات حقانیت خود و یا افشای کاستی های نظریه های رقیب ،تلاشهایی نموده اند.کانت، جرمی بنتام و راس از بنیان گزاران این نوع تبیین هستند. در این میان ویلیام کی فرانکنا ی معاصر به تدوین نظریه وظیفه گرایی مرکب همت گمارد. نظریه وظیفه گرایی مرکب با در نظر گرفتن دو اصل عدالت و سودو با نظر به الزامات هر دو طیف نظریات وظیفه گرایی و سود گراییکاستی های یکی را با مدد دیگری ترمیم می کند. در بینمعاصرین ، علامه محمد تقی جعفری بر این باور بود که بدون در نظر گرفتن بعد موحد و معاد اندیش انسان ، هر کدام از این دو نظریه نمی توانند مسیر سعادت و کمال را برای ابنا بشر ترسیم نمایند. لذا با طرح نظریه اخلاق کمالی ، مسیر هر دو نظریه را به سمت تعالی تغییر داده و اندیشه ایی نو در این عرصه ، با رویکرد دینی رقم خورده است.این تحقیق در صدد مقایسه و بررسی دو نظریه وظیفه گرایی مرکب فرانکنا و اخلاق کمالی مرحوم علامه جعفری با رویکرد اخلاق هنجاری و نگاه نقدانه ی این دو اندیشمند به نگاه وظیفه گرایی و سود گرایی صرف است.
نسبت شناسی تفرد و حضور در تفکر غرب و اندیشه اسلامی با مطالعه موردی تطبیق اندیشه تربیتی کانت با حضرت امام خمینی (ره)
نویسنده:
محسن بهارناز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفرد و حضور دو مفهوم پایه است که در یک بررسی فلسفی، افتراق و تمایز دو حوزه‌ی فلسفی غرب و اسلام را می‌نمایاند.اصالت فاعل شناسا، در تلقی سوبژکتیو غرب مدرن از بدو رنسانس، از دکارت با مفهوم «کوژیتو» تا امنویل کانت با مفهوم «من استعلایی» و تمییز میان «نومن و فنومن» به پدید آمدن بیش از پیش تلقی فلسفی «تفرد» انجامید. تفرد یا ایندیویژوآلیسم، ریشه‌ی «سوبژکتیویسم» دارد. سوبژکتیویسم، با دکارت و کانت، از حیث معرفت‌شناسی، کاملاً در اندیشه‌ی غرب پسارنسانس، نهادینه می‌شود.ادامه‌ی اصالت بخشی به سوژه یا سوبژکتیویسم، و لاجرم ایندیوژوآلیسم، به اصالت بشر یا امانیسم انجامید. اکنون دوره‌ی عبور از اصالت بشر به ماهو بشر، و نیل به اصالت خود یا «اگوئیسم» است.در تلقی امانیستی، حضور در نسبت با فردیت فرد انسان تعریف می‌شود: هنگامی که تلقی دکارتی – کانتی از اندیشیدن و حد دانستن اصالت یافت، حضور نیز مفهومی سوبژکتیویسم شد. در واقع حضور با فردیت و اصالت فرد تعریف شد.در اندیشه‌ی اسلامی، اصالت از آن خداست، یعنی یک تلقی «تئوئیستی». در این تلقی، فردیت انسان در نسبت با اصالت خدا تعریف می‌شود و تفرد انسان، در مولفه‌های «انسان مسئول»، «انسان مکلف»، «انسان محق» و «انسان پاسخگو» تبیین می‌گردد.در تلقی اسلامی از تفرد، فردیت انسان، در نسبت با وحدانیت خدا تبین می‌شود: توحید و وحدانیت برای انسان خداگرایی، مبین این است در عالم محضر یک خدای واحد است. فردیت هر یک از انسان‌ها در پیشگاه این خدا، فردیت مخلوق و بنده‌ی پاسخگوست.لذا، در خداگرایی، فردیت و تفرد، در محضر تعریف می‌شود؛ محضر خدا. اما در بشرگرایی و امانیسم، متاثر از سوبژکتیویسم، محضر در نسبت با تفرد سوژه تعریف می‌گردد. امام خمینی (ره)، این تقسیم‌بندی را در دو مفهوم «انانیت» و «الوهیت» می‌گنجاند. ایشان عالم را محضر خدا می‌دانتد و ادب حضور را که بخشی از راز نماز معرفی می‌کند، در «درک حضور»، سپس «حفظ حضور»، آنگاه «درک حدود»، و در نهایت «حفظ حدود» می‌شناسد.نسبت تفرد و حضور در اندیشه‌ی اسلامی، نسبتی کاملاً مفارق و مبتاین و متضاد است که هیچ همپوشانی یا انطباقی ندارد.
  • تعداد رکورد ها : 32