جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 89
فرهنگ  نمادین مثنوی و زبان سمبلیک  مولانا
نویسنده:
علیرضا حاتمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مثنوی معنوی جلال‌الدین مولوی در زمرهء بزرگترین حماسه‌های روحانی بشریتاستکه خداوند برای جاودانه کردن فرهنگایرانی آن را به زبان پارسی هدیه کرده است . این اثر همواره مورد توجه کسانی بوده استکه با زبان فارسی و فرهنگایرانی آشنایی داشته‌اند. لذا همواره افراد علاقمند و صاحبان علم و دانش ، برداشتها، تحلیل‌ها و تفسیرهای خود را از مثنوی در قالبکتابها و مقالاتمختلفی نگاشته‌اند. اما هنوز که هنوز استبسیاری از مرواریدهای گرانبهای این دریای بیکران، به روی غواصان خرد و اندیشه رخ نگشوده است . گرچه تا بحال پژوهشگران مشتاق فراوانی بوده‌اند که مثنوی را از دیدگاههای مختلفمورد بحثو بررسی قرار داده‌اند و الهاماتو دریافتهای خود را از مثنوی به رشتهء تحریر درآورده‌اند و آثار ارزشمندی به جامعهء ادبی ما عرضه داشته‌اند. اما این دریا همچنان بی‌کرانه می‌نماید. یکی از علل این امر آن استکه مولانا علاوه بر اینکه حکایاتو داستانهای مثنوی را به زبانی سمبلیکو به صورتی تمثیلی بیان می‌کند، در جای جای مثنوی از زبانی نمادین و رمزگونه که خاصعرفان اسلامی استاستفاده می‌کند. لذا خواننده مثنوی یا آنکه سودای تحقیق در سر دارد، بدون دانستن زبان نمادین مولانا در مثنوی، هرگز قادر به دریافتاندیشه‌ها و پیامهای والای مولانا که اساسعرفان اسلامی است ، نمی‌گردد. البته در تمام شرحها و تفسیرهایی که بر مثنوی نوشته شده استاشاراتی پراکنده به این سمبلها شده است ، اما کار منظم و دقیقی که از خود مثنوی یاری جسته باشد و تنها به بیان نمادهای آن بپردازد، می‌تواند راهگشای طالبان معرفتباشد. چرا که ظهور اصلی زبان مولانا در نمادهای شعر اوست . و هر کسی که قدرتتعبیر و تفسیر این نمادها را داشته باشد، به خوبی مثنوی را می‌فهمد. با توجه به این مسائل می‌توان گفتکه، این رساله به این مهم پرداخته استو نمادهای دفتر دوم مثنوی را مشخصکرده و به شرح، توضیح، تفسیر و تعبیر آنها پرداخته است . و هر کجا که لازم بوده استشواهدی از دفترهای دیگر مثنوی و نیز دیگر آثار عرفانی و شرحها و تفسیرهای مثنوی بدان افزوده است ، تا روشنگر کلام باشد.
بازتاب عناصر نجومی در مثنوی معنوی مولوی
نویسنده:
محمد سعدی قوجه بگلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شعر فارسی گنجینه‌ای است که دانش‌های کهن، از جمله علم نجوم را که در شمار قدیمی‌ترین آنهاست، به خود اختصاص داده است. تحقیق در متون ادبی و غور در آنها نشانگر این واقعیت است که علم نجوم با بسیاری از مسائل و معماهای خود در دوره‌های معینی، بیش و کم شعر و نثر فارسی را میدان ظهور خود ساخته است. آن‌چنان که درک مفاهیم بسیاری از آنها(متون ادبی) بدون آشنایی با اصطلاحات مربوط به این علم میسر نخواهد بود، یا حداقل دشوار به نظر خواهد رسید.با توجه به اینکه بسیاری از اصطلاحات علم نجوم و همچنین باورهای عامه در مورد اجرام فلکی در شعر فارسی منعکس شده، هدف ما نیز در این رساله بیشتر پرداختن به این جنبه، از دیدگاه مولوی و میزان و چگونگی بهره‌گیری این شاعر از آنها برای زیبایی کلام و تفهیم مطلب خود بوده است.این پژوهش در پنج فصل تدوین شده است که فصل اول آن طبق آیین‌نامه دانشگاهی به اصول و کلیات(پروپوزال) اختصاص داده شده است. فصل دوم به شرح و توضیح عناصر و مفاهیم نجومی می‌پردازد که سعی شده است در این بخش از تمامی کتب – چه پیش از مولوی و چه پس از آن – استفاده شود. فصل سوم که فصل اصلی و مورد نظر این پایان‌نامه است به توضیح شاهد‌مثالهای نجومی از مثنوی می‌پردازد. فصل چهارم تحلیل نجوم عارفانه مثنوی را به خود اختصاص داده است. فصل پایانی آرایه‌های نجومی-ادبی مثنوی را بیان می‌کند که اغلب آنها ابداع و ساخته خود شاعر است. از میان مفاهیم و اصطلاحات نجومی مورد استفاده مولوی در مثنوی، «فلک» و ترکیبات مربوط به آن از بالاترین بسامد برخوردار است و کلمه آفتاب در رتبة بعدی قرار دارد.کلید واژه‌ها: نجوم، عناصر نجومی، تنجیم، مثنوی، مولوی
عبودیت و بندگی در مثنوی معنوی
نویسنده:
رجا نادری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عبودیت‌ و بندگی به‌معنی تسلیم محض‌بودن در مقابل اراده‌ و مشیّت الهی و توأم با آگاهی از عظمت‌ معبود و به انگیزه‌ی تقرّب به او است.موضوع این پایان‌نامه، بررسی عبودیت و بندگی در مثنوی‌معنوی است. که دو محور شریعت و طریقت را شامل می‌‌گردد.شریعت همان راه و طریقی است‌که به خدا منتهی می‌شود و اصول و فروع دین و دستورهای اخلاقی را دربرمی‌گیرد که در این پایان‌نامه تنها اصول و فروع دین مورد بررسی قرار گرفته است و دیدگاه مولانا در این موارد مطرح شده است.محور دیگر پایان‌نامه طریقت می‌باشد که همان بُعد درونی و باطنی اسلام است و شامل آموزه‌هایی راجع‌به سیروسلوک روحانی‌ و مراحل طریقت است. در این قسمت عبادت‌های مستحبّی که عرفای اسلامی در سیر تکامل خود در راه کشف و شهود عرفانی انجام می‌دهند، مورد بررسی قرار گرفته است و در فصل چهارم عقاید و دیدگاه مولانا در مثنوی‌معنوی دراین‌باره، مطرح شده است.مولانا جلال‌الدّین‌ همواره و در همه‌حال خدا را مدّنظرِ خود داشته و می‌کوشیده تا از عبادت و توجه به او غفلت نکند است. او ذکرالله را همواره بر زبان جاری می‌کرد و به‌ همه‌ی احکام و عبادت‌های شرعی اعتقاد داشته و آن‌ها را انجام‌ می‌داده است. و علاوه‌براین‌ها به‌ عبادت‌های مستحب نیز شدیداً پای‌بند بوده است. مولانا در مثنوی‌معنوی یک عابد عاشق است و سماع صوفیانه اوج وجد و سرور او را بازگو می‌‌کند.
بررسی مصادیق کفر و ایمان از دیدگاه عرفانی مولانا در مثنوی
نویسنده:
مرضیه فعله گری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«کفر و ایمان»، از مفاهیم مورد بحث میان متکلمان، فلاسفه و عرفا بوده است. هریک از مشارب فکری- فلسفی با ملاحظه بخشی از معانی «کفر و ایمان» به تعریف آن دست یازیده‌اند. این رساله کوشیده است با تبیین نظرات قرآن و حدیث به تعاریف متکلمان، فلاسفه و عرفای گوناگون بپردازد. مولانا با نگاهی عرفانی به مقوله «کفر و ایمان» می‌‌‌نگرد.بررسی مصادیق کفر و ایمان از نگاه عرفانی مولانا در مثنوی، به نتایج خوبی انجامیده است. مولانا با نگاهی عارفانه-عاشقانه به «کفر و ایمان» می‌پردازد. این شاعر بزرگ زبان فارسی، به دو گونه کفر معتقد است:‌ کفر مذموم و کفر محمود. کفر مذموم، پوششی است که به‌واسطه آن خدای را نمی‌بینند و کفر محمود، به‌سبب پوشیده شدن غیر خدای به‌واسطه عشق،‌ راهی برای وصول به حضرت حق است. مولانا به سه نوع ایمان باور دارد: تقلیدی، تحقیقی (فلسفی) و شهودی (عاشقانه- عارفانه). ایمان تقلیدی مخصوص عوام، ایمان تحقیقی نگرش فلاسفه و ایمان شهودی ویژه عرفاست. تفاوت نگاه مولف مثنوی معنوی نسبت به دیگر عرفا، عاشقانه بودن آن است.مولانا در مثنوی معنوی با نگاه ترکیبی عارفانه- عاشقانه به «کفر و ایمان» می‌پردازد.
کفر و ایمان در مثنوی معنوی
نویسنده:
علی‌محمد رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دراین تحقیق، نگارنده ابتدا زمینه‌های شکل‌گیری بحث کفر و ایمان را در میان فرقه‌ها و گروه‌های اسلامی مورد بررسی قرار داده است، آن گاه مولّفه‌های ایمان را از نگاه فقهی و کلامی از نظر گذرانیده‌ و‌ سپس با تحلیل و بررسی حکایات و اشعاری که در مثنوی پیرامون مولّفه‌های ایمان است، حد و مرز آن را در نگاه مولوی مشخص گردانده است. آن چه پیداست نظرگاه مولوی، نظرگاهی تلفیقی از آرای فرقه‌ها و گروه‌های مختلف است. انسان در نگاه مولانا کاسب عمل است نه ایجادکننده‌ی آن. «تصدیق قلبی»اساسی‌ترین معیار در نگاه اوست، امّا به جهت درونی بودن آن، حاجتمند شهادت قولی و فعلی است ؛ لاجرم «عمل به اعضا»و «اقرار به زبان» را به عنوان گواهان ضمیر یادمی‌نماید.«عمل به اعضا»که در نگاه وی امری مهم در مولّفه‌های ایمان است، خود نشانگر آن است که مفهوم ایمان امری ایستا و ثابت نیست، بلکه امری است قابل ازدیاد و کاهش.مفهوم ایمان در نگاه مولانا بسیار گسترده‌تر از مفهوم اسلام است و چنین نگاهی با اندیشه‌ی عاری از تعصّبات فرقه‌ای و کلامی او سازوار می‌نماید.کفر در نگاه وی اگر زشت و نکوهیده است، بدان جهت است که از منظر اخلاقی واجد رذیلت‌های بی‌شمار است. شیوه‌ی منحصر به فرد او در روایت‌گری، ساختاری پیوست‌گونه و در عین حال گسست‌گونه است، امری که گویای جولان روح بی‌تاب او و نشانگر تأثیر پذیری او از قرآن کریم است. از دید عرفانی، مولانا اشاره می‌نماید که چون خالق کفر و ایمان معبود است و مقصد نهایی هر دو نیز معشوق است،تفاوتی از این منظر بین کفر و ایمان نیست
معنا و مفهوم زندگی و حیات در مثنوی مولوی
نویسنده:
فاطمه فرجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حیات از منظر عارفان، متجلّي شدن به نور اقدس الهی است در ظلّ انوار ساطع او که سبب آن ترک علایق دنیوی و امیال شهوانی است. فلاسفه نیز عموماً مبحث حیات را برای اثبات حس و اراده و حیّ‌ و قیوم بودن ذات حق مورد بررسی قرارداده اند. در این پایان نامه محقق برآن است تا دیدگاه مولوی را درخصوص معنا و مفهوم حیات بررسی کرده و با تکیه بر آیات و احادیث مورد تحلیل قرار دهد. با توجه به بررسی به عمل آمده در درون مایه‌ی مثنوی سه دیدگاه زیر نمود بیش‌تری دارد: 1ـ دینی که در این دیدگاه حیات جاری معمولی در این دنیا، حیات ابتدایی به شمار می‌رود و لذا این حیات نمی تواند آرمان و ایده آل نهایی انسان تلقی شود بنابراین، دنیا و آخرت در ارتباط تنگاتنگ با هم هستند. 2- فلسفی و کلامی که با اندیشه خداجویی گره خورده است. طبق این دیدگاه، سراسر خلقت کریمانه است و موجودات دایماً حیات خود را از نفخه‌ی لطف الهی دریافت می‌کنند.3- عرفانی که زندگی به معنی نفس کشیدن و رفتار غریزی کردن نیست بلکه تولد دوباره یافتن است؛ یعنی از حیات تیره نفسانی مردن و در عرصه‌ی فضیلت‌های اخلاقی و روانی تولد یافتن است. سرانجام این بررسی به این نتیجه می‌رسد که حیات دنیوی، مقدّمه‌ی حیات اخروی است. مرگ نیز به معنی نابودی مطلق نیست، بلکه نه تنها آغاز یک زندگی جدید، در نگاهی عاشقانه وسیله‌ی وصال به معشوق ازلی است به طوری که روح از تنگنای حیات حسّی به فراخنای عالم ارواح نقل می‌کند و در نشیمن گاه «صدق» مکان می‌گیرد.
نبوت در مثنوی
نویسنده:
مرتضی الیاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نبوت سرچشمه ای است که کلیه حکم ، معارف و نیکویی های جامعه بشری از آن ناشی می شود و ادبیات نیز بستری است که چنین اندیشه های متعالی درآن به گونه ای هنرمندانه بازگو می شود . مولانا از ادبایی است که سخنان حکمت آمیز و تفکر درآثارش بسیار است . ما در میان گفتار اوتجلی نبوت را پی گرفته ایم . مولوی در مثنوی از مباحث نبوت و انبیا مدد گرفته است تاسخنان خویش را مستحکم تر سازد . اونبوت با دید عالمانه و عارفانه خویش رنگی تازه بخشیده است . ما ابتدا به نبوت قرآن و تشریح موضوعات آن با استفاده ازکتب دینی پرداخته ایم سپس عقیده و مذهب مولوی را در فصلی واهمیت مثنوی را درفصلی دیگر بیان کرده ایم .
مشترکات مضامین عرفانی نهج‌البلاغه و مثنوی
نویسنده:
محمد زمان لاله زاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفاهیم عرفانی از جایگاه و اهمّیّت ویژه ای برخوردار بوده ، نزدصاحب نظران ، دارای ارزش و اعتبار خاصّی می باشند ؛ چرا که مقامات عرفانی مانند طلب ، عشق، معرفت ،‌ استغنا ، توحید ، حیرت ، فنا و ... که خمیر مایه و شاکله ی اصلی رساله راتشکیل داده اند روابط و وظایف انسان را با نفس خویش و خدای خویش بیان می دارند وتوانسته اند نردبان تقرّب به ذات اقدس الهی جهت سالکان طریق گردند.یکی از منابع اصلی که قادر بوده انسان را به کمال ومعرفت الی الله واصل نماید کتاب گران مایه ی نهج البلاغه بوده که به زعم اولیا و وارستگان، سرتاسر این کتاب بی نظیر ، عرفان مطلق و آزادی و رهایی از غیر و عدم وابستگی به دنیا و نیز عشق محض به پروردگار خالق یکتاست .هم چنین ، مثنوی معنوی مولانا ، صحیفه ی نوری است برخاسته و نشأت گرفته از قلبی منوّرکه بیت بیت آن سرشار از اصطلاحات و مفاهیم و راز و رمز های عرفانی است که مشابهت ها و مشترکات بسیار زیادی را در زمینه ی عرفان می توان در نهج البلاغه ومثنوی معنوی مشاهده و درک و فهم نمود . به عنوان نمونه یکی از موضوعات ارزشمند و مشترک موجود در این دو اثر وزین الهی و آسمانی ، نکات و مباحث معرفتی بوده که در هر دو اثر به آن ها التفات گردیده است .پس از تفحّص و مطالعه در نهج البلاغه و مثنوی معنوی ،به این نتیجه واصل گردیده که اکثرقریب به اتّفاق مفاهیم و فضایل عرفانی موجود در کتاب مثنوی مولانا جلال الدّین، برگرفته و مقتبس ازنهج البلاغه حضرت علی(ع) بوده و وجود مفاهیم معرفتی مورد نظر و دل خواه او در این کتاب، مشوّقی راغب گردیده تا مولانا توجّه ویژه و مستمری به این یادگار جاوید آسمانی داشته باشد .
بررسی خوارق عادات (معجزه- کرامت- استدراج) در مثنوی معنوی و مقایسه با دیدگاه اهل شیعه
نویسنده:
زهرابیگم بطحائیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهمّی که ذهن انسان‌ها را از روزگار قدیم تا به حال به خود مشغول داشته، افعال خارق‌العاده‌ای است که فوق قدرت بشر می‌نماید، امّا توسّط عدّه‌ای خاص از افراد بشر رخ داده است. در قرآن مجید یکی از موضوعات مهم که به طور گسترده به آن پرداخته شده معجزات پیامبران و کرامات برگزیدگان حق است. اعمال خارق‌العاده، ذهن بیشتر متفکّران اسلامی را به خود مشغول داشته است که باعث گردیده پژوهش‌های فراوانی در این باره انجام دهند. از آن‌جا که بخش گسترده‌ای از ادبیّات فارسی را عرفان و تصوّف تشکیل داده است و موضوع ولایت و به تبع آن خوارق عادات یکی از موضوعات مهمّ عرفانی است؛ لذا این موضوع در ادبیّات ما، بازتاب وسیعی دارد. در این پایان‌نامه بر آنیم تا به تعریف و تبیین خوارق عادات بپردازیم و همچنین رابطه‌ی ولایت تکوینی و خوارق عادات را مورد بررسی قرار داده و به تحقیق و تفحّص دیدگاه مولانا در کتاب مثنوی در مورد خوارق عادات (معجزه- کرامت- استدراج) بپردازیم و نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه مولوی با علما و عرفای شیعی را در مورد خوارق عادات مورد بررسی قرار دهیم.
عوامل و موانع رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی
نویسنده:
زهرا حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رسیدن به کمال و سعادت، مهم‌ترین هدف پیش روی انسان است. هر مکتبی بر اساس دیدگاه خود کمال را تعریف می‌کند. در این میان، منابع دینی و عرفانی در تعریف کمال، عوامل رشد و موانع آن، نظر به آموزه‌های وحیانی دین دارند. در این رساله موضوع عوامل و موانع رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی بررسی شد که شامل پنج فصل است: مقدمه و کلیات، کمال انسان از دیدگاه حضرت علی (ع) و مولوی، عوامل رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی، موانع راه کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی و نتیجه‌گیری. نهج‌البلاغه و مثنوی درباره‌ی کمال، عوامل و موانع آن آفاقی وسیع دارند. کمال انسان از دیدگاه حضرت علی (ع) و مولوی در گرو پیوستن به خداست و این خود حاصل برقراری عدالت در بین قوای وجودی انسان و اعتدال و استوای او در بعد نظر و عمل است. پیروی از برگزیدگان حق و بهره‌گیری از عقل اصلی‌ترین عوامل رشد و کمال انسان در بعد نظرند. در بعد عمل، عبادات عامل رشد انسان است. از دیدگاه حضرت علی (ع) توحید، عامل اصلی سعادت انسان است و تقوای الهی که بر بنای توحید استوار است، در رأس همه‌ی فضایل اخلاقی قرار دارد. در مثنوی اگرچه همچون نهج‌البلاغه مسائل توحید و ایمان، نظام‌مند مطرح نشده است؛ اما همه‌ی تعالیم مولوی رویکردی توحیدی دارد؛ به عبارت دیگر فنای عارفانه و رسیدن به حقیقت توحید، مرکز همه‌ی سخنان مولوی است؛ اما مهم‌ترین موانع راه کمال شامل نفس اماره، شیطان و حب دنیاست؛ زیرا این عوامل سه‌گانه، خود مانع‌زاست؛ یعنی ریشه‌ی آفت‌های بسیار دیگری نیز به شمار می‌روند. در کلام حضرت علی (ع) دشمنانگی شیطان به نسبت نفس بیش‌تر است؛ زیرا نفس آن‌گاه که تبدیل مزاج می‌یابد، دیگر بر سر راه انسان قرار نمی‌گیرد؛ امّا در کلام مولوی، نفس غالباً به معنی نفس امّاره است؛ بنابراین خطر او از شیطان بیشتر است. دنیا در کلام امیرمومنان و مولوی دو چهره دارد: چهره‌ای فریبا و چهره‌ای پنددهنده. توجه به بعد فریبندگی دنیا باعث نابینایی فرد می‌شود؛ این چنین دنیایی مذموم است؛ اما توجه به جنبه‌ی عدمی دنیا باعث بینایی انسان است. این دنیایی است که در مسیر آخرت قرار دارد.
  • تعداد رکورد ها : 89