جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 950
توانایی عقل در دستیابی به معرفت از دیدگاه غزالی
نویسنده:
اعظم تفکرباری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که در این پژوهش مورد کندکاو قرار گرفته بررسی میزان توانایی عقل در دستیابی به معرفت یقینی ازدیدگاه غزالی است. در انجام این مهم با شناخت ماهیت انسان و با پی بردن به قوای معرفتی وی به این نکتهواقف شدیم که عقل در مرتبه استدلالی خود یکی از مهمترین مراتب معرفتی انسان است که جایگاهی بالاتر ازحس و پایین تر از عقل عارفانه دارد. عقل در این مقام به علت وجود موانع و حجابهایی از بدست دادن معرفتیقینی عاجز است .اما در تفکیک عقل شهودی و عقل استدلالی و با پی بردن به کاربردهای سه گانه عقل ،روشن می شود که غزالی در کاربرد سوم عقل را با قلب در یک حوزه قرار می دهد و این آن هنگامی است کهعقل استدلالی با تزکیه درونی بتواند به ظهورات عالی تری برسد. بنابراین تزکیه نفس سبب ظهور حقایق درآیینه قلب می گردد و معرفتی که از آن حاصل می شود معرفت یقینی است و این همان روح قدسی نبوی استکه به انبیاء و اولیا اختصاص داردو غزالی این قوه را شکل رفیع و نابی از قوه مفکره می داند.سیر بررسی های انجام شده نشان می دهد که از دید غزالی عقل در حوزه واقعیت های مادی تصحیح کنندهحواس می باشد ،و در زمینه امور غیرمادی عقل تنها از طریق آثار و نشانه های موجود در این عالم می تواند پیبه وجود آنها ببرد اما درک حقیقت آنها تنها از طریق نور بصیرت حاصل می شود.در مورد معرفت به خداوند چنین به نظر می رسد که غزالی مسلکی عرفانی دارد ولی واقعیت این است که ویدر تمام عمرش به شیوه عقلی و فلسفی در این امر وفادار مانده است.در زمینه نبوت تنها کار عقل تصدیق نبوت است و بعد از آن بایستی راهنماییهای شرع را بفهمد و رعایت کند.در زمینه امور اخلاقی، از دید غزالی اثبات مبادی علم اخلاق بر عهده عقل است تنها از این پس است که کارشرع ، یعنی بدست دادنِ احکام و تعالیم اخلاقی ، آغاز میگردد،بررسی شاخصه های فکری غزالی نشان میدهدکه او به رغم شهرتش معتقد به نقش عقل در حسن و قبح اخلاقی می باشد
بررسی ضرورت وجود امام عصر و شیوه‌های اثبات وجود ایشان در روایات
نویسنده:
آمنه حسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع اینپژوهش عبارت است از: «ضرورت وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیوه‌های اثبات وجود ایشان در روایات». در این نوشتار این موضوع از دیدگاه ادله نقلی و تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. ادله‌ای که در اثبات وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به کار رفته‌اند دو دسته می‌باشد: ادله عام (کلی) و ادله خاص. در ادله عام، احادیث «اثنا عشر، امان، ثقلین، لوح، معرفت و زمین از حجت خدا خالی نخواهد ماند» مورد بررسی قرار گرفته‌اند که از لحاظ سند و دلالت موثق و قطعی می‌باشند. در ادله خاص، احادیث «بشارت ائمه درباره مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف» و احادیث «ولادت آن حضرت» بیان شده است که این دسته از احادیث نیز از اعتبار قطعی سند و دلالت برخوردار هستند. در آخر نیز شبهات وارد شده به برخی از احادیث (ثقلین و اثنا عشر) و وجود و ولادت حضرت ذکر و به آنها پاسخ داده شده است.
مبانی تفسیری سيدابراهيم بروجردي در تفسیر جامع
نویسنده:
فاطمه علیزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر با هدف معرفی و بررسی مبانی تفسیری بروجردی در«تفسیر جامع» تدوین شده است. بر این اساس، مبانی آن به دو بخش مبنای الهی و مبنای بشری تقسیم شده است. که در بخش مبنای الهی مباحث مربوط به تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر قرآن به سنتمورد بررسی قرار گرفته است. و در پایان هر بحث، نتیجه عملکرد بروجردی بیان شده است. و در بخش مبنای بشری موضوعات مختلف ذیل گرایش‌های اصولی- فقهی، کلامی، ادبی، عرفانی، علمی، تاریخی مطرح شده است. و در پایان هرگرایش نتیجه به دست آمده از آن ذکر شده است. در نهایت هم نتیجه‌گیری کلی که از بررسی مبانی تفسیری، تفسیر جامع حاصل شده است به این صورت بیان شده است که، با توجه به روایی بودن تفسیر، مبنای الهی آن نسبت به مبنای بشری پر رنگ‌تر است . و در خود این مبنا تفسیر قرآن به سنت و استفاده از روایات نسبت به تفسیر قرآن به قرآن محسوس‌تر است، و ازمیان گرایش‌های بررسی شده در مبنای بشری، می-توان گرایش فقهی را گرایش بارز این تفسیر دانست که نشان از تسلط مفسر بر مباحث فقهی دارد.
نسبت دین و فلسفه‌ی پیش سقراطی
نویسنده:
حسن حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دین عمومی یونان باستان، دینی با ویژگی‌های منحصر به فرد بود، دینی اسطوره‌ای و مبتنی بر پرستش خدایان متعدد، خدایانی که در اساطیر و باورهای یونانیان ظاهر و رفتاری انسان‌گونه داشتند. دینی که به واسطه‌ی عدم وجود کتابی مقدس و تعدد معیارهای اخلاقی، فاقد نظام منسجم معرفتی و اعتقادی بود. در همین دوران و در زمان حکم‌رانی اساطیر، جهان‌بینی نوینی به نام جهان‌بینی فلسفی ظهور کرد که تفکر عقلانی را مبنای پژوهش‌های خود درباره‌ی طبیعت و عالم هستی قرار داد و به واسطه‌ی طرح مسائل فلسفی نوین، به تدوین یک نظام منسجم اعتقادی و معرفتی نسبت به عالم هستی پرداخت و از این روی در نقطه‌ی مقابل دین اسطوره‌ای یونان قرار گرفت و حتی در مواردی نیز به نزاع با عقاید آن پرداخت. به گونه‌ای که می‌توان دین و فلسفه‌ی یونان باستان رابه واسطه‌ی تفاوت در نگاهشان به موضوع چگونگی پیدایش عالم، تفاوت بنیادینشان در باب موضوع خداوند، ابداع و طرح مسائل نوینی همچون تمایز انواع شناخت، مساله‌ی تغییر و حرکت در عالم هستی و نیز موضوع اساسی وحدت و کثرت در حوزه‌ی فلسفه‌ی یونان باستان؛ دو قلمرو و حوزه‌ی منفک از یکدیگر با مسائل، موضوعات و دغدغه‌های مغایر با هم در نظر گرفت
خاستگاه دین از دیدگاه اریک فروم
نویسنده:
طاهره فشقایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مطرح در فلسفه دین، مسألۀ خاستگاه دین است‎. این مسأله از منظرهای متفاوتی چون جامعه‌شناختی، پدیدار‌شناختی و روانشناختی مورد بحث قرار گرفته است. روان‌شناسي دين به بررسي پديده دينداري از منظر روان‌شناختي مي‌پردازد. ورای حقیقت داشتن یا نداشتن دین، چه انگیزه‌ها و عواملی روانشناختی در طول تاریخ و در حال حاضر، انسان را به سوی پذیرش یک دین و التزام به تعالیم و دستورات آن سوق داده است؟ اریک فروم یکی از مهم‌ترین روانشناسانی است که در این رساله دیدگاه او در باب خاستگاه روانشناختی دین را مورد مطالعه قرار می‌دهیم. اریک فروم روان‌شناس مکتب فرانکفورت و متأثر از فروید و مارکس است. وی قلمرو دین را به کارگردهای سه‌گانه منحصر می‌سازد و می‌گوید: دین برای همه بشریت به مثابۀ تسکین آلام و رنج‌های زندگی است؛ برای غالب افراد، چونان مشوقی برای پذیرش موقعیت طبقات آنها و برای اقلیت مسلط، پناهگاهی است که آنها را از گزند زیردستان دور می‌دارد. به باور وي، دو عامل سبب گرايش به دين است: يکي دستيابي به نگرش مشترک و ديگري يافتن کانون سرسپردگي است. وي اديان را به دو دسته ادیان خود‌کامه و انسان‌گرا تقسيم مي‌کند و در ضمن آن، علت گرايش به هر دو را امري مشترک ميان آن-ها مي‌داند و تأثير اديان انسان‌گرا را در تأمين نيازهايي که به خاطر برآورده ساختن آنها به دين تحقق يافته است، بيشتر مي‌داند و بنابراين نيازمندي انسان به آن‌ها را عميق‌تر مي‌انگارد، اگرچه کاستي‌هاي متعددي را نيز براي آنها يادآوري مي‌کند.وی پوچی و بیهودگی و از خودبیگانگی انسان و بی‌معنا داشتن جهان در اثر فروپاشی دین و جای‌گزینی روان‌کاوی به جای دین از سوی فروید را مورد نقد قرار می‌دهد. فروم به بیگانگی انسان از خود تأکید می‌ورزد و می‌گوید: آنچه واقعاً اصول دینی را تهدید می‌کند، نه روان‌شناسی است و نه هیچ علم دیگر؛ بلکه بیگانگی و بی‌تفاوتی وی نسبت به خویشتن و اطرافیان است که ریشه‌های آن در تمامی فرهنگ غیر دینی ما قرار دارد. اریک فروم دین را سبب رستگاری و بالاترین هدف زندگی بیان می کند؛ اما نه این که خداوند به صورت «مدیر عامل کاینات» درآید و تنها نمایش زندگی را اداره کند و هرگز او را نبینیم، ولی به رهبری او ایمان آوریم. خلاصه سخن آن که فروم با نگرش کارکرد‌گرایانه، گستره دین را در امید بخشی، معناداری زندگی و مانند آن خلاصه می‌کند. اما دیدگاه وی در باب روانشناسی دین و خاستگاه آن جای نقد دارد. اولاً اریک فروم تنها به بخشی از کارکردهای دین توجه نموده و از کارکردهای دیگر فردی و اجتماعی دین غفلت کرده است. در بیانی که داشته است در حقیقت به بخشی از آثار دین اشاره کرده و مطلب را کامل نکرده و به جواب نهایی نرسیده است. فرضيه‌‌های فروم براي تبيين عوامل پيدايش دين و گرايش به آن نارسايي‌‌هاي بسيار دارند، چرا ‌كه هيچ دليل قابل پذيرشي ندارند و گمانه‌‌هايي غير مدلّلند. مسؤوليت‌گريزي عامل گرايش به دين نيست بلكه عامل دين‌گريزي است؛ زيرا دين خود مسؤوليت‌آور است. انسان، آزادي‌گريز نيست بلكه آزادي‌طلب است. اشکال دیگر این که، دین‌شناسی فروم، همان‌گونه که در کتاب جزم‌اندیشی مسیحی او هویداست منحصر به دین مسیحیت است.
سوگواری از منظر مذاهب
نویسنده:
سمیه صنعتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سوگواری برای اموات، اعم از افراد عادی و اولیای دین،که با شیوه‌ها و گونه‌های متفاوتی صورت می‌گیرد ، با همه اهمیت و جایگاه آن در طول تاریخ و نیزگستره‌ای که از آن برخوردار است، با اختلاف نظر فقهای مذاهب روبرو است و در قرن‌های اخیر، دچار آفات، تحریفات و چالش‌هایی به ویژه از سوی دیدگاه‌های معارض وهابیت شده است.این پژوهش، ضمن توضیحاتی راجع به گونه‌های رایج و معمول در سوگواری و بررسی پیشینه و فلسفه آن، به بیان دیدگاه‌های فقهای شیعه و اهل سنت، با تفکیک مذاهب پرداخته ، و همچنین مستندات فقها، در جواز و عدم جواز سوگواری را مورد بررسی قرار داده و شبهات وارده را به نقد کشیده است. در نتیجه این مباحث، ثابت شده است که اصل عزاداری، مباح و مشروع و مورد تأیید امامان شیعی و صاحب نظران اسلامی است و تا زمانی که عزاداری، مشتمل بر باطل و نارواهای شرعی نباشد و موجب وهن مذهب نگردد ،مشروع و مجاز است و هیچ دلیلی در شرع بر عدم جواز این گونه سوگواری نیست.
بررسی اختلافات ابن رشد و ابن سینا در حوزه فلسفه اولی
نویسنده:
علی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در امور عامه، ابن سینا معتقد به امکان وجود بالفعل نامتناهی در موجودات فاقد وضع است. ابن رشد معتقد است ابن سینا علاوه بر خروج از شیوه فلاسفه ی متقدم دچار تناقض گویی هم شده است،در حالی که ابن سینا خود متعرض اشکالات ابن رشد شده و آنها را دفع کرده است. ابن سینا معتقد به عروض تحلیلی وجود برماهیت است. ابن رشد هم اصل عروض وجود بر ماهیت را نقد کرده و هم آنرا مستلزم تسلسل دانسته است، در حالی که چون عروض خارجی مراد نیست اشکالات ابن رشد هم وارد نیست. از نظر ابن رشد دو نوع ممکن داریم: حقیقی و ضروری، لذا او تقسیم موجودات به ممکن و واجب توسط ابن سینا را دچار مغالطه اشتراک لفظ در مورد واژه ممکن می داند در حالی که مراد ابن سینا امکان ذاتی است و شامل هر دو نوع امکان مورد نظر ابن رشد می شود. ابن رشد وجوب غیری ممکن بالذات را مستلزم انقلاب ماهیت می داند در حالی که وجوب غیری مربوط به وجود ممکن است نه ماهیت آن. ابن رشد در بحث حدوث اولا تعلق فعل را به وجود بالقوه می داند نه بالفعل و ثانیا معتقد است جهان از سنخ اضافه نیست بلکه جوهر است پس سخن ابن سینادر مورد احتیاج جهان به فاعل، پس از احداث تام نیست . در حالی که مراد ابن سینا تعلق فعل به وجود بالفعل نیست ضمن اینکه ابن سینا معتقد است چون جهان از امکان ذاتی خود منفک نمی شود لذا همواره محتاج علت است.ابن رشد در قاعده الواحد ضمن پذیرش اصل قاعده، معتقد است ابن سینا فاعل محسوس را قیاس به فاعل غیر محسوس کرده است و همچنین تبیین نحوه صدور کثرت از واحد قابل نقد است. در حالی که ابن سینا سخن خود را معلق بر فهم درست معنای وحدت کرده و دچار قیاس فاعل نامحسوس با محسوس نشده است. در الهیات بالمعنی الاخص ابن رشد در مسأله فیض یا صدور معتقد است نظریه فیضی که ابن سینا روایت می کند اصلا معنی ندارد زیرا علت ایجادی اگر موجود را موجود کند تحصیل حاصل است و اگر معدوم را موجود کند اجتماع نقیضین است، در حالی که ابن سینا هیچکدام از این اقوال را نمی گوید او معتقد است فاعلیت در عرصه وجود است و مبدأ فیاض وجود را ایجاد می کند. در برهان صدیقین ابن رشد معتقد است که محور برهان صدیقین بر استحاله تسلسل است و طبق تعریف ابن سینا از ممکن امکان اثبات تسلسل وجود ندارد در حالی که ابن سینا به هیچ وجه برهان خود را مبتنی بر تسلسل نکرده و حتی تصریح می کند اگر قائل به تسلسل هم شدیم از پذیرش موجودٌ ما می توان وجود واجب را اثبات کرد و همین برهان صدیقین است. در مورد علم خداوند به جزئیات ابن سینا معتقد است خداوند به جزئیات علم دارد اما به نحو کلی نه به نحو جزئی. برداشت ابن رشد این است که ابن سینا منکر علم خداوند به جزئیات است در حالی که اینگونه نیست. در مسأله عدم جسمانیت خداوند خلاصه سخن ابن سینا آن است که اجزای امور جسمانی بر آنها تقدم دارند و این با مبدئیت خداوند برای ماسوی الله سازگار نیست. ابن رشد تذکر می دهد که در صورتی که ما معتقد به بساطت جسم شدیم برهان ابن سینا درباره عدم جسمانیت خداوند هم از کار می افتد، اما این سخن با مبانی ارسطویی ابن رشد سازگاری ندارد. در تحلیل معجزه انبیاء ابن سینا تحقق معجزه را ناشی از قدرت نفس نبی می داند و ابن رشد بدون تعرض به محتوای سخن ابن سینااصل ورود به حوزه مباحث اختصاصی شرع توسط یک فیلسوف را تخطئه می کند..
بعد عملی مثال خیر در فلسفه‌های افلاطونی و ارسطویی
نویسنده:
علیرضا ارشادی‌فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
افلاطون در دوره‌ افول امپراطوری آتن چشم به جهان می‌گشاید و به واسطه تعالیمی که در فلسفه هراکلیتوس می‌بیند، می‌فهمد که تاریخ بشری به موجب پیروی از قانون سیلان دایمی رو به سوی یک تباهی دارد. او با پذیرش این اصل و برای یافتن پاسخی در باب چگونگی اعراض از این تباهی، به تعالیم سقراط روی می‌آورد. تعریف جویی سقراط به او نشان می‌دهد که تعاریف، برخلاف متعلقاتشان همواره ثابت می‌مانند. افلاطون برای مستدل کردن تعالیم سقراط نظریه مثل را بر می‎‌سازد. این نظریه درصدد بیان این حقیقت است که هستی واقعی نه در جهان محسوس بلکه در جهان معقول خانه دارد. بر این اساس حکومت‌های زمینی، حکومت‌هایی هستند که قانون تباهی در آنها جاری است. تنها حکومتی که از این تباهی می‌گریزد، حکومت فیلسوفان است. در آرمان‌شهر، فیلسوفان به موجب دانشی که از جهان مثل و در راس آنها مثال خیر دارند، می‌توانند به تربیت شهروندان پرداخته و فضایل را در جان آنها موکد کنند و کل شهر را نیک‌بخت سازند. بی‌شک این نیک‌بختی در سایه دانشی که حاکمان درباره مثال خیر دارند، حاصل می‌شود.ارسطو در مواجهه با آموزه‌های استادش در باب مثل و مثال خیر، ضمن آنکه با کل نظریه مثل مخالفت می‌کند این نظر را نیز مطرح می‌سازد که حتی اگر ما به نظریه مثل قایل شویم، این نظریه نمی‌تواند در حکمت عملی ما را یاری کند. چرا که به موجب آموزه تقسیم علوم، موضوعات حکمت عملی برخلاف حکمت نظری، ثابت نیستند و ما در این حوزه فقط می‌توانیم به قواعد عام استثناپذیر رضایت دهیم. پس مثال خیر افلاطون مفهومی پوچ است که در حوزه عمل کارآیی ندارد و ما در این حوزه فقط می‌توانیم به مطالعه قواعدی بپردازیم که به خیر زندگی بشری بیانجامد. این خیر را دانش سیاست می‌تواند برآورده سازد. سیاستمدار باید بر مبنای دانشی که از نفس بشر دارد، شهروندان خود را فضیلت‌مند سازد. این فضایل در حوزه فضایل نفسانی با انتخاب قاعده حد وسط حاصل می‌آید. در حوزه فضایل عقلانی نیز آنچه بالاترین قوه نفس بشری را بالفعل می‌کند، حکمت نظری است. چون با فعالیت نظری میتوانیم در سعادتی که خدا همیشه از آن برخوردار است، مشارکت کنیم و از شریف‌ترین لذایذ بهره‌مند شویم. در این پایان‌نامه بر آن هستیم تا نشان دهیم که به رغم اعراض ارسطو از مثال خیر در بعد عملی، او همچنان فیلسوفی خیرگرا و غایت‌گرا باقی می‌ماند.
فضیلت عدالت از نظر ارسطو و غزالی
نویسنده:
فاضل بوستان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی شک ارسطو یکی از مهمترین فیلسوفان کلاسیک است که آرا و نظریات وی تأثیر بسیار مهمی بر آرای فلاسفه بعد ازخود به خصوص فیلسوفان اسلامی داشته است .مسئله عدالت از مباحث اصلی اخلاق و فلسفه اخلاق است که از قدیم تا امروز مورد توجه فیلسوفان و عالمان بوده است. ما در این پایان نامه به بررسی تطبیقی دو نظریه مهم مربوط به عدالت ‌پرداخته‌ایم. اوّل نظریه ارسطو که ‏در مباحث خود بدنبال تبیین سعادت و ویژگی‌های انسان کامل است،تعادل، میانه روی، برابری و بیش خواهی، مفهوم های اصلی تئوری عدالت ارسطو هستند که به عنوان بخشی از یک فضیلت، یعنی فضیلت عدالت به کار می روند. برای پاسخ گویی به چیستی عدالت و بی عدالتی، باید به این توجه داشت که کنش ها در چه حوزه ای انجام می گیرند و نقطه میانه ?حد وسط? در کجاست، چرا که عدالت در میانه قرار دارد. ‏ارسطو در مباحث اخلاقی خوددرباره عدالت ، در مقایسه با دیدگاه‌ افلاطون به گونه‌ روشن‌تر، طبیعی گرایانه و کاربردی‌تر می‌نگرد . از نگاه ارسطو فضیلت‌ها می‌توانند ابزاری و پلی برای رسیدن به سعادت باشند . فضیلت‌ها میانه‌روی و اعتدال میان افراط و تفریط هستند. دومین نظریه مربوط به غزالی به عنوان یک اندیشمند اسلامی است. غزالی در تشریح مسئله حد وسط می گوید؛ فضیلت ها هر چند بسیارند ولی در چهار چیز جمع می شوند که مشتمل بر حکمت، شجاعت، عفت وعدالت است و این فضایل چهارگانه اصلی یا «امّهات فضایل » از اصلاح قوای چهارگانه حاصل می شوند اما اصلاح هر قوه بدین معنا است که از افراط و تفریط بر کنار، و در حد اعتدال باشد . اعتدال هر قوه یعنی آنکه آن قوه، در میانه دو طرف افراط و تفریط ودر حدّ وسط ، قرار گیرد . اگر قوای آدمی در حدّ وسط قرار داشته باشد، نفس آدمی صحت خود را باز خواهد یافت و گرنه از سعادت محروم خواهد گشت . اما تشخیص حدّ وسط بسیار دشوار بوده، بلکه حد وسط حقیقی از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است و کمتر کسی هست که از حد وسط که همان«صراط مستقیم » است مایل نشود. غزالی اعتقاد دارد، عدالت نه تنها بخشی از فضیلت که جمیع همه فضایل به شمار می آید و بهتر است آن را حد وسط افراط و تفریط قلمداد نکنیم. به تعبیر دیگر، عدالت، نظم در سه قوه فکر، شهوت و غضب است.
علم و دین از دیدگاه امام خمینی‌(ره) و مقام معظم رهبری و مهندس بازرگان
نویسنده:
زهرا هوشیار اکبرآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه به بررسی دیدگاه دو رهبر بزرگ امام خمینی و مقام معم رهبری و مهدی بازرگان پرداخته ایم امام خمینی (ره) بر هماهنگی علم و دین معتقد بوده و بیان می کند از توطئه های مهمی که در قرن اخیر ، خصوصاً در دهه های معاصر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، آشکارا به چشم می خورد ، تبلیغات دامنه دار و با ابعاد مختلف برای مایوس نمودن ملتها و به خصوص ملت فداکار ایران ، از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است ، نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند و یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمی شود ، کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز ، نیز مقام معظم رهبری بر هماهنگی علم و دین معتقد سخن غربیان را که دین را مانع پیشرفت علم می داند قبول ندارند و بیان می کنند دینی که مانع پیشرفت علم می باشد دین تحریف شده مسیحیت می باشد وگرنه دین اسلام و دین تحریف نشده مسیحیت باعث پیشرفت بوده و می باشد و نمونه هایی از این پیشرفت را در قرن چهارم می بینیم حال برای پیشرفت جامعه و رهایی از قید بند کشورهای غربی باید بسیاری از مفاهیم حقوقی ، اجتماعی و سیاسی را که شکل و قالب غربی آنها در نظر بعضی مثل وحی منزل است و نمی شود درباره اش اندک تشکیکی کرد، در کارگاههای تحقیقاتی عظیم علوم مختلف حلاجی کنند ؛ روی آنها سوال بگذارند ، این جزمیتها را بشکنند و راههای تازه ای بیابیم، هم خودشان استفاده کنند و هم به بشریت پیشنهاد کنند. امروز کشور ما محتاج این است ؛ امروز انتظار کشور ما از دانشگاه این است . دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرم افزاری همه جانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا کسانی که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالبها و نوآوریهای علمی خودی بتوانند بنای حقیقی یک جامعه ی آباد و عادلانه ی مبتنی بر تفکرات و ارزشهای اسلامی را بالا ببرند. اما مهندس بازرگان که در ابتدای عمر خود برهماهنگی علم و دین معتقد بود و سعی داشت مسائل دینی را در با علم ثابت کند که در این زمان نیز مورد انتقاد اندیشمندانی همچون شهید مطهری واقع گردید و ایشان در سالهای بعد و برای اولین بار در سال 1364 ش در سالروز بعثت با عنوان ناگفته بعثت به صراحت ازنگرش نخست خویش عدول کرد و حکومت و مدیریت جامعه را از دایره اهداف و وظایف بعثت انبیا و رسالت پیامبران خارج ساخ. وی در روز مبعث در بهمن ماه 1371 در جمع انجمن اسلامی مهندسین سخنرانی با موضوع «آخرت و خدا تنها برنامه بعثت انبیا» دیدگاه دوم خویش را به طور استدلالی و تفصیلی بیان کرد و پس از تشکیل سمینار بهمن ماه 1372 و اظهار نظر صاحب نظران عنوان مذکور به صورت «آخرت و خدا هدف بعثت انبیا» تغییر یافت. بازرگان در این سخنرانی ، دین و ایدئولوژی را دو مقوله جدا از یکدیگر دانست نباید انتظار داشت که اسلام یا مسیحیت و یهودی برای ایدئولوژی ، حکومت اقتصادی ، علوم و فنون ، پزشکی و بهداشتی مطالبی به دستمان داده باشند یا بدهند.در این پایان نامه به طور مفصل با نظریات این دانشمندان بیان گردیده شده است امید است که مورد توجه خوانندگان قرار گیرد.
  • تعداد رکورد ها : 950