جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 276
بررسی مفهوم خدا در الهیات وجودگرا(مک کواری) و نقد آن از منظر حکمت اسلامی
نویسنده:
مهدی عباس زاده
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
چکیده :
اين نوشتار عهده دار تبيين، بررسی و نقد مفهوم خدا در تفكر كشيش و متالّه معاصر بريتانيـايی، جـان مك كواری (متولد 1919 (است. مك كواری ديدگاه های خود در الهيات فلسفی را بـر مبنـای تفكـر وجودگرای (اگزيستانسياليست (نام آشنای آلمانی، مارتين هايدگر پايه ريزی می كنـد. وی مـی كوشـد از ظرفيت های تفكر هايدگر كه ذاتاً دينی و حتّی به معنای متعارف «الهياتی» نيسـت، الهيـاتی دينـی را طرح ريزی كند. بنابراين «هستی» در تفكر هايدگر را با «خدا» تطبيق می دهد و الهيـات وجودگرايانـه (اگزيستانسياليستی) خود را توليد می كنـد. حاصـل تـلاش وی اگـر چـه از جهـت الهيـاتی ارزشـمند است، ليكن دو نقد از منظر حكمت اسـلامی بـر آن وارد اسـت: اولا،ً ديـدگاه مـك كـواری دربـاره «هستی» آنگاه كه هستی و خدا را يكی می داند، بـا دشـواری رو بـه رواسـت. ثانيـاً،وی آنگـاه كـه می كوشد نسبت هستی و خدا را تبيين كند، با خلط ميان مفهوم و مصداق هستی مواجه اسـت. امـا در حكمت اسلامی ضمنِ اينكه «وجود» و خدا يكی نيستند، مـرز ميـان مفهـوم و مصـداق وجـود دقيقـاً مشخص و بر اين اساس، نسبت وجود و خدا دقيق تـر،آسـان تـرو فهـم پـذير تر تبيـين مـی شـود. ايـن مطالب، مبناهايی مهم برای نقـد ديـدگاه مـك كـواری را فـراهم مـی آورد. در ايـن نوشـتار بـه ويـژه ديدگاه های ابن سينا و صدرالمتألهين درباره وجود مورد توجه است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 44
چرا حکمت مشّاء حقایق اشیاء را متباین و حکمت متعالیه آن را تشکیکی می داند؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
در انتساب این نظریه به فلاسفه ی مشّاء محل تأمل است. استاد مطهری درشرح منظومه، می گوید: «این نظریه در میان متکلمان اشاعره پیدا شده است و احیاناً بوی این حرف در کلمات بعضی از حکمای مشّاء پیدا شده است، بدون این که در میان حکمای مشّاء از قبیل فارابی و به بیشتر ...
بررسی آرای فلسفی میشل فوکو و دلالتهای تربیتی آن
نویسنده:
حسن روح اللهی اوجاکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش با هدف بررسی آرای فلسفی میشل فوکو و دلالتهای تربیتی آنانجام گرفته است . امروزه یکی از حوزه های مورد توجه محققان و پژوهش گران تعلیم و تربیت حوزه اندیشه هاست ؛ که با توجه به اهمیت این حوزه بر دانشمندان فلسفه تعلیم و تربیت است تا به بررسی انتقادی اندیشه های جدید در زمینه آموزش و پرورش بپردازند. در میان اندیشه های معاصر ، اندیشه متفکر شالوده شکن معاصر فرانسوی ، میشل فوکو ، به دلیل بداعت در روش و فتح باب نگاهی جدید و واژگونه به مسائل اجتماعی ، با استقبال چشم گیری در میان متفکران علوم انسانی ایران و غرب شده است.فوکو در باستان شناسی و تبارشناسی خویش وجود حقایق جهانی را انکار می کند و معتقد است حقیقت ها همواره درون بازی های معطوف به حقیقت تکوین می یابند .وی همچنین با تأکید بر وابستگی دانش و قدرت ، تصور دانش بی طرف را توهمی بیش نمی داند . از این رو ، نظر کلی فوکو در باب تعلیم و تربیت آن است که نظام تعلیم و تربیت موجود ، " در توزیع امکانات خویش ، چه از جهت امکانات بهره مند ساز ، چه از جهت امکانات بازدارنده اش ، از خطوطی تبعیت می کند که حدو مرز آنها را فاصله ها ، تضاد ها و مبارزه های اجتماعی تعیین می کند . هر دستگاه تعلیم و تربیتی ، نوعی شیوه سیاسی برای حفظ یا تغییر وجوه تملک گفتار ها ، همراه با دانش ها و قدرت های برخاسته از آنها ست ." با توجه به این مسائل محقق برخود فرض دانست در ضمن بررسی آرائ فلسفی میشل فوکوبه بررسی این مسئله بپردازد که چگونه مفاهیم فوکو به نقد نظام آموزشی و تربیتی دوره مدرن منجر می شود؟ آیا فوکو پس از نقد گفتمان دوره مدرن راه حلی ارائه می دهد؟ در این پژوهش به بررسی توصیفی – تحلیلی اندیشه میشل فوکو ، با توجه به چهار پیش فرض پرداختیم. جامعه آماری این پژوهش کتاب ها و مقالات خود فوکو و کتاب هایی است که دیگران در رابطه با او نوشته اند . روش محقق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد . و از نظر هدف در نوع تحقیقات بنیادی نظری است . جمع آوری اطلاعات در این تحقیق به روش مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است . آنچه با انجام این پژوهش به آن دست یافتیم آن است که اگر از روش دیرینه شناسی و تبارشناسی درپژوهش های تربیتی استفاده شود ، می توان به حل بعضی مسائل تعلیم و تربیت منجر شود.
بررسی دلالتهای تربیتی آراء فلسفی ملاصدرا به عنوان فیلسوف مکتب اصفهان
نویسنده:
علیرضا صمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت متعالیه ملاصدرا از مهمترین نظامهای فلسفی است که با دقت به تبیین امور اساسی انسان شناختی پرداخته و می‌تواند به عنوان مبنای نظریات تربیتی در نظر گرفته شود. این پژوهش در زمره پژوهش های کیفی قرار می‌گیرد که در آن با استفاده ازروشتوصیفی _ تحلیلی در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی دلالت های تربیتی ملاصدرا بررسی قرار گرفته است. بر اساس مبحث مطرح شده در فلسفه ملاصدرا تربیت باید بسیار هوشیارانه و هماهنگ با شتاب واقعی تحول صورت پذیرد. نظام تعلیم و تربیت باید جریانی مستمر و بالنده و همچنین نظامی جامع و شامل تمامی جنبه های وجودی انسان اعم از حس، تخیل و عقل باشد. بر اساس معرفت شناسی ملا صدرا نفس آدمی صرفاً منفعل و پذیرنده صورت عقلیه نیست؛ این نکته باید در تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود .بر اساستطور وسع آدمیان و تفاوتهای فردی اهمیت است و با در نظر گرفتن این اصول می‌توان انسان را در مسیر ویژه‌اش به سوی غایت هدایت نمود.
رابطه حق و تکلیف از منظر اسلام
نویسنده:
غلامرضا سلیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه حق و تکلیف از جمله مباحث‌ بحث‌برانگیز میان متفکران در حوزه کلام، فقه، سیاست، اخلاق و فلسفه حقوق است که به دو صورت عمده مورد بحث قرار می‌گیرد؛ اول اینکه آیا بین ذیحق بودن یک فرد و مکلف بودن دیگران نسبت به او ملازمه‌ای برقرار است یا نه؟ و دوم اینکه بین صاحب حق بودن یک فرد و مکلف بودن او و بالعکس آیا رابطه ای است یا خیر؟ پاسخ به سوال دوم همان چیزی است که این تحقیق درصدد آن است چرا که اثبات یا رد ملازمه بین حق و تکلیف به این صورت آثار فراوانی بر مقوله‌های کلامی کلان همچون حق انتخاب دین چگونگی ارتباط اخلاق دینی با حقوق انسانها و غیره دارد.اندیشه مدرن غربی با توجه به مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسانشناختی که نسبت به اصل حق و تکلیف دارد در این زمینه قایل به انفکاک مفهومی و وجودی حق و تکلیف شده ‌است که به اعتقاد ما بیشترین سهم در تفکیک مزبور مربوط است به نگرشهای انسان‌گرایانه بر مقوله حق و تکلیف چرا که شکل‌گیری اندیشه حقوق مدرن غربی بر اساس انسان محوری و در ظرف قراردادگرایی برخاسته از فردگرایی است که آنهم مبتنی بر پندارهای حسی و تجربی موجود است و نه بر اساس واقعیات و مصالح و آرمانهای الهی که ناشی می‌شود از نگاه جامع به حقیقت انسان و ارتباط او با خالقش.ما ضمن بیان نارسایی‌ها و اشکالات تفکر مدرن در معانی و مبانی تکلیف اثبات کردیم که اگر به تکالیف به شکل صحیح و هدفمند نظر شود در می‌یابیم که تکالیف در واقع بر مبنای استحقاقهای اصیل و بنیادین انسان استوار است که هدفش صیانت از مسیر تکامل و تعالی انسانیت و استیفاء حق سعادت آدمی است. با حفظ این رویکرد در مفهوم حق و مفهوم تکلیف به اثبات این نکته پرداخته ‌شده که حق و تکلیف همیشه به لحاظ وجودی و خارجیمتلازم و توأمان هستند یعنی جایی که حقی برای فردی ثابت می‌شود از قِبل آن تکلیفی متوجه او می‌گردد که این تکلیف یا تکلیف در برابر خداوند یا انسانهای دیگر یا در برابر خودش است و جایی هم که تکلیفی به او می‌رسد مسلماً با عنایت به حقوق اوست. این نگاه ثمرات فراوانی در مسایل مهمی چون پیوند حقوق با اخلاق، تعیین حدود آزادی، مسأله عدالت، حساسیت به سرنوشت انسانها و حق انتخاب دین دارد که مفصل به آن پرداخته شده است.
کارکرهای نظریه_ی مثل در فلسفه افلاطون و شیخ اشراق
نویسنده:
فاطمه بنی اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در طول سیر تاریخ فلسفه و حکمت، طرح نظریه‌ی "مُثل" از جانب افلاطون، نخستین نغمه‌ای بود که قلمرو هستی را از محدوده‌ی عالم محسوسات به عالم ماوراء محسوسات گسترش داده و دایره‌ی دید بشر را از تنگنای ادراکات حسی به عالم لایتناهی ادراک معقولات بسط داد. از سوی دیگر توجه کامل حکمای اسلامی به اندیشه " مُثل" و دفاع از آن از سوی برخی از حکما مانند سهروردی، انگیزه‌ای شد تا این اندیشه مورد توجه و بررسی قرار گیرد. افلاطون "مُثل" را متعلَّق اصلی علم می‌دانست و چون طبق نظر وی "مُثل" حقایق عینی‌اند، برای مُثل از حیث هستی‌شناسی، جایگاهی خاص قائل است. از سوی دیگر سهروردی نظریه‌ی عقول عرضیه را که برگرفته از "مُثل" افلاطونی است، جهت تبیین صدور کثرات مادی ارائه کرده است. وی عقول عرضیه را سلسله ای از انوار مجرد می‌داند که در انتهای عقول طولیه واقع شده و در عرض هم‌اند و از نظر وی ادراک نفس از طریق شهود عقول عرضیه،صورت می‌گیرد. در این پژوهش در پی‌آنیم درباره‌ی معنا، اثبات، ویژگی‌های مُثل و بررسی جایگاه مُثل در نظام هستی شناسی و معرفت شناسی این دو حکیم به بررسی بپردازیم.
ارتباط خدا و انسان در قرآن و عهدین
نویسنده:
محمدتقی انصاری پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خدا و انسان دو مفهوم محوری در قرآن و عهدین و دو قطب اصلی در مفاهیم‌ این سه متن دینی‌اند. مضامین قرآن و محتوای عهدین انحائی از ارتباط را بین این دو قطب تصویر کرده‌اند. در این رساله، که عنوان آن عبارت است از «ارتباط خدا و انسان در قرآن و عهدین»، سعی بر آن است که اَشکال مختلف این ارتباط گزارش شود و از این طریق مفاهیم و تصورات مربوط به این قلمروِ معنایی در دستگاه مفاهیم قرآن و عهدین با یکدیگر مقایسه شود.هدف این رساله آن است که از طریق بررسی نوع رابطه خدا با انسان و تحلیل مفاهیم مربوط به این حوزه در سه متن دینی مذکور به پاسخ این سوال دست یابد که مومن مسلمان، مومن مسیحی و مومن یهودی با تکیه بر متن مقدس خود، خویشتن را و همچنین گذشته و آینده خویش و کل جامعه انسانی را دارای چه گونه ربط و پیوندی با خدا می‌بیند و در سایه این پیوند، جایگاه خود را در جهان چگونه ارزیابی می‌کند. در این بحث شباهتها و تفاوتها میان سه متن مورد بحث در باب موضوعات فوق آشکار می‌شود. عمده ترین شباهت میان سه متن مورد بحث مربوط به حوزه از کجایی انسان و هویت دینی اوست، (گرچه عهد عتیق در این باب صبغه‌ای قوم‌گرایانه دارد)، و عمده‌ترین اختلاف به بخش تصورات دینی، الهیات پولسی در عهد جدید مربوط می‌شود. در اینجا موضوع ارتباط خدا با انسان صورتی دگرگونه و متفاوت با آنچه در قرآن و عهد عتیق دیده می‌شود، به خود گرفته است. شخصیت حضرت مسیح نقشی محوری و حتی متفاوت با نقش انبیاء در حوزه ارتباط خدا با انسان دارد. تفاوت دیگر مربوط به حوزه مفاهیم فرجام‌شناسانه است. این قلمرو در قرآن بسیار گسترده و پرحجم است، در عهد عتیق، در بخش اسفار خمسه، مفهوم روشنی در این زمینه به چشم نمی‌خورد و در بخش کتب انبیاء، مفاهیمی پدیدار می‌شود که گاه نوعی وضعیت فرجام‌شناختی‌ این جهانی را به تصویر درمی‌آورند. در عهد جدید این موضوع پررنگ‌تر می شود و در عین حال پیوندی استوار با مفهوم «بازگشت دوباره مسیح» دارد.در این رساله نوعی بحث تطبیقی بین سه دین ابراهیمی و به بیان دقیق‌تر بین سه متن مقدس اصلی این سه دین به نمایش گذاشته شده و مفاهیم کلیدی و شاخص هر متن در حوزه‌های معنایی مورد بحث تحلیل و مقایسه شده است. روش این رساله در فهم متن روشی است که در آن، دستگاه واژگان هر متن دینی، (آنگونه که ایزوتسو در کتاب خدا و انسان در قرآن تشریح کرده است)، دستگاهی متشکل از واژگان پرشمار و به هم مرتبط دانسته شده، که مجموعه واژگان در تعامل و ارتباط با یکدیگر از جهان‌بینی گسترده نهفته در وراء متن حکایت می‌کنند. در این دستگاه گسترده واژگان، به نقش حوزه‌های معنایی کوچکتر و نیز واژه‌های کلیدی هر حوزه در منعکس ساختن بینش‌های دینی موجود در هر متن توجه می‌شود. ا‌ین روش نوعی رهیافت زبانشناسانه و نوعی روش دقیق‌تر در دریافت معانی متن است. این مکتوب گامی خواهد بود برای دسترسی به زمینه‌های مشترک فکری میان ادیان ابراهیمی و گشودن باب گفتگوهای بین دینی و برای رسیدن به تقارب دراندیشه های دینی. در این رساله همچنین به شناخت انسان از منظر این سه دین (ادیان ابراهیمی) نزدیک می‌شویم. بنابراین هر جا که پای مباحثی همچون حقوق بشر، آزادی، کرامت انسان، اخلاق محیط زیست، معنای زندگی، شبیه‌سازی انسان، سقط جنین، مرگ بی رنج و ... محل بحث باشد باید دانست که از کدام انسان و در فضای کدام نظام اعتقادی بحث می شود. انسانی که در اینجا سخن از او در میان است، انسان مرتبط با خداست، به صورت خدا آفریده شده، جانشین خدا بر زمین است، داده‌های طبیعت مواهب خدا به او شمرده می‌شود. این انسان طرف عهد با خدا و عبد خداست و نمی‌تواند به عهد خویش خیانت ورزد، سرسپاری به غیر خدا نمی تواند داشته باشد، غیر خدا و قانون ضد خدایی را نمی‌تواند اطاعت کند. او غالبا جاودانه شناخته شده است و فرجامی این جهانی یا آن جهانی در پیش رو دارد که نحوه حیات فرجامین او را خدای او، با لحاظ نحوه سلوک این جهانی او، تعیین می‌کند.
جلوه‌های جامعه آرمانی از منظر نهج‌البلاغه
نویسنده:
صدیقه اسلامی‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه براساس چارچوب نظری مبتنی بر ساختار تخیل جامعه شناختی برای دستیابی به مختصات و جلوه های جامعه ی آرمانی از منظر نهج البلاغه و سیره ی اجتماعی حضرت علی (ع) با منظور داشتن نمود وروابط ایستایی شناسانه و پویایی شناسانه در فرایند ساخت نظام اجتماعی با تکیه بر عناصر هستی شناسانه ی نظام سالم در حوزه مراودات اجتماعی پرداخته است کهشاخصهای مورد نظر، در طرح تحلیلی مشخص شده است. مطالعه در آراء با بهره گیری از روش اسنادی و تاریخی با استناد به عبارات گویای نهج البلاغه صورت گرفته است. هدف اصلی در این تحقیق تعیین مولفه های جامعه آرمانی نه به مثابه انواع آرمانی، بلکه به منزله ی مختصات نمونه های اعلی مدینه ی فاضله، با قابلیت استفاده عینی در جوامع بشری می باشد. به طوریکه ویژگیهای خدا محورانه ی آنبرای شاخص گزینی و الگو برداری محققان جهت اقدام در نظام اجتماعی به گونه ی کاربردی معرفی گردد. در این راستا، با فرض مسلم دانستن ضرورت نقلی اقامه ی حکومت در سیره ی نبوی و علوی در حفظ نظام اجتماعی، آن دسته از ویژگیهای سیاسی و اجتماعی که نمود و برجستگی بیشتری دارند و از اهم عناصر یک جامع?ایده آل تلقی می شوند گزین گشته و در حد توان اثر در آن باره بحث شد. در این زمینه با توجه به اشارات متعدد روایی نهج البلاغه، ضمن طرح و ارزیابی معرفت شناسانه ی مسأله ی اصالت فرد و جامعه، نمونه ای از ارزشها نظیر عدالت و آزادی به دلیل اهمیت آن در جوامع بشری، با اجتناب از پذیرش تکثر در معنی عدل و آزادی و تأکید بر ثبات این دو مفهوم بر مدار حق و درک نسبت و تقدم آنها نسبت به یکدیگر درنهج البلاغه،مورد مطالعه قرار گرفت. پژوهشگر معتقد است، دستیابی به مختصات مدینه ی فاضله، آرزوی دیرینه ی بسیاری از متفکران علاقمند به مباحث فلسفی و سیاسی است. در این پژوهش وجوه خط مشی گذاری آرمانی علوی و برخی از ویژگیها و الزامات آموزه ی حق مدار آن در سیاستگذاریهای اجتماعی، با معرفی مشخصه هایی چون؛ تفکیک یافتگی کارکردی، اجرای عدالت اجتماعی و تحقق آزادی اجتماعی براساس حقوق شهروندی در تمام سطوح زندگی اجتماعی افراد جامعه به عنوان ویژگیهای کلی در ساخت اجتماعی و سیاسی جامعه آرمانی شناخته شد. در مجموع می توان گفت، مبنا و محور قرارگرفتن عدالت و ضرورت تقدم آن بر سایر ارزشهای اجتماعی، در پی ریزی جامعه مطلوب و آرمانی ره آورد مهمی از سیر تکمیل این پژوهش است.دستاورد دیگر این تحقیق؛ رویکرد عملگرایانه به امکان استفاده و الگوبرداری دقیق و عینی از عملکرد معصومان علیهم السلام در حوزهاجتماعی، با تأکید بر اینکه سیره ی معصوم، به طور کامل قابل الگوبرداری و پیاده سازی است.
مقایسه انسان‌شناسی از دیدگاه مطهری و یاسپرس و مضامین آن در تعلیم و تربیت
نویسنده:
سیده‌الهام موسوی‌منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش، هدف کلی مقایسه انسان شناسی از دیدگاه یاسپرس و مطهری و مضامین تربیتی است. بدین منظور در این پژوهش از روش توصیفی – اسنادی بهره گرفته شده است. در این پژوهش به دنبال آن هستیم تا با توجه به اهمیت شناخت انسان و تاثیر شگرف آن در رشد فردی و اجتماعی به بررسی دیدگاه های یاسپرس و مطهری در این زمینه بپردازیم. با توجه سوالات پژوهش، این نتایج حاصل گردید. از نظر مطهری انسان موجودی مادی – معنوی است و با همه وجوه مشترکی که با جاندارهای دیگر دارد یک سلسله تفاوت های عمیق با آنها دارد. اما یاسپرس انسان را دارای چهار حالت می داند که عبارتند از: دازاین، آگاهی کلی، روح و هستی (اگزیستانس) است. که اوج این حالت ها، اگزیستانس است. یاسپرس و مطهری به دو منظومه فکری متفاوت تعلق دارند. لیکن هر دو بر ضرورت شناخت انسان تأکید دارند. در تفکر مطهری شناخت انسان در صدر شناخت هر امری است. ولی در تفکر یاسپرس نیز توجه به انسان و شناخت او وجود دارد و به اعتقاد او، انسان با شناختن وجود خود است که می تواند به خود آگاه شود و با دیگران ارتباط برقرار کند. مطهری و یاسپرس انسان را دارای نفس می دانند اما به طور کامل نمی توان آن را شناخت. مطهری برای شناخت نفس راه عرفا را پیشنهاد می کند. به این صورت که انسان برای شناخت کامل خویش باید به شناخت خداوند برسد. یاسپرس شناخت انسان را با دانش متعارف ناممکن می داند. او معتقد است در انسان چیزی وجود دارد که عین آزادی است و در دسترس معرفت عینی قرار ندارد. هر دو انسان را دارای ماهیتی از پیش تعیین شده نمی دانند و اعتقاد دارند که هر انسان به عنوان انسان منحصر به فرد است.
آفرینش زن در آموزه‌های اسلامی
نویسنده:
جواد حسینی رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسایل مهم در باب انسان شناسی ، آغاز آفرینش و چگونگی آن است. دو تئوری تکامل و تطور گونه‌ها و ثبات انواع در این مورد ارایه شده است. مساله آفرینش زن و حوا نیز در چارچوب این دو نظریه قایلان و وجوه متعددی را برتافته است، اینکه زن آفرینشی کاملا مستقل و ابتداعی داشته، یا یکی اصل و ماده آفرینش دیگری بوده است یا هر دو با هم و همچون دوقلوهای بهم چسبیده آفریده شده اند مسایلی است که به طور کلی در این نوشتار بررسی می‌شود. در این بین گزاره‌های دینی نیز منشاء پیدایش رویکردهایی شده است ،آفرینش حوا از دنده کژ و چپ آدم یا از باقیمانده گِل وی و رویکرد جمع بین این دو نظریه،باب مسایل فراوانی را در مطالعات دینی گشوده است.به نظر می‌رسد روایات خلقت حوا از باقیمانده گل آدم درست و واقعی تر است علاوه بر اینکه، بیش از ده اشکالی که بر طیف روایات آفرینش حوا از دنده کژ وارد است، بر این دسته از روایات وارد نیست اما از طرفی اتقان و صحت سندی و فراوانی نقل در مضمون روایت ضلع معوج نیز مانع طرد و باطل دانستن آن بطور کلی می‌شود لذا این طیف روایات با نگاه نمادین و جنبه شناخت شناسانهلحاظ می‌شود.وحدود 50 نماد و سنمبلاز آفرینش حوا از دنده آدم بدست می‌آید. تمامی این نمادها در تصریح و کنایات مفسران و اندیشمندان اسلامی ذکر شده است به عبارت دیگر روایات خلقت حوا از باقیمانده گل آدم مساله‌ای وجود شناختیو روایات آفرینش از دنده کژ و چپ مساله‌ای معرفت شناختی است.در این نوشتار دو مطلب جدید ارایه شده است: اول ـ ارایه طرح کلی از اقوال و وجوه در آفرینش زن و حوا با جامعیتی که دامنه فراگیر آن همه اقوال و رویکردها را شامل می‌شود. سپس رویکرد ها مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. دوم ـ تبیین حدود 50 نماد و سمنبل از آفرینش زن در طیف روایات «ضلع معوج». بنابراین به نظر می‌رسد روایات فاضل طینت عینیت و واقعیت آفرینش حوا را تبین می‌کند و روایت ضلع معوج جنبه‌ای شناختی و معرفتی، نسبت به ساحت وجودی زن را ارایه می‌کند. در ضمن برداشت‌های عرفانی و فلسفی در مورد آفرینش زن نیز بررسی می‌شود. آفرینش زنان از نسل آدم و حوا نیز مراحل یکسانی با آفرینش مردان دارد از لقاح اسپرماتوزوئید و اوول و تقسیمات میتوز و میوزو تشکیل سلول اولیه یا زیگوتو بعد جنین... گرفته تا مراحل تولد و مراحل رشد که به مناسبت بدان اشاره می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 276