جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 418
کیفیت شناخت و وصال خدا ازطریق شناخت نفس از نظر ابن سینا و سیدحیدر آملی
نویسنده:
فیروزه گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر درصدد است تا با بیان آراء ابن سینا و سید حیدر آملی در رابطه با شناخت و وصال خدا از طریق شناخت نفس بپردازد. ابن سینا به عنوان فیلسوف مشائی فقط به تحلیل عقلی بسنده می‌کند و سید حیدر آملی نیز به عنوان شخصی عارف پیشه درصدد بیان آراء عرفانی در این زمینه است. با بررسی بیشتر مشخص می‌شود که گویا ابن سینا کم کم به روش عرفانی نزدیک شده وبه روش اشراقیون توجه کرده است. در این پژوهش ابتدا به چگونگی شناخت از دیدگاه این دو شخصیت برجسته پرداخته شده و سپس شناخت خدا و شناخت نفس و ابعاد گوناگون این شناخت و امکان و مطلوبیت آن را بیان کرده‌ایم. در ادامه به وصال و چگونگی رسیدن به آن از دیدگاه این دو شخصیت مهم فلسفی و عرفانی نیز پرداخته ایم و سرانجام دیدگاه های آن دو را در این مورد مقایسه کرده ایم.
جوهر از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا
نویسنده:
احمد حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در پی آن است تا با مطالعه جوهر – که یک از مهمترین مسایل فلسفه مشایی است – در فلسفه های ارسطو و ابن سینا، جنبه های اساسی تفاوت مابعدالطبیعه های این دو فیلسوف را نشان دهد. ارسطو هم مانند افلاطون، موجود حقیقی را اوسیا می نامد؛ اما آنچه او از اوسیا در ذهن دارد با مثال افلاطونی متفاوت است. از نظر ارسطو، اوسیا، موجودی عینی، یک "این" و قابل اشاره است. جوهر واقعی در نظر ارسطو، موجودی است که در هویت خود مستقل است؛ یعنی چه در وجود و چه در تعریف به موجود دیگری وابسته نیست. هستی واقعی، واقعیت فردی انضمامی است که بالفعل موضوع واقع می شود و خود در هیچ موضوعی نخواهد بود. ارسطو، موجود بودن را همان فعلیت داشتن می داند و برای موجود بودن، اجتماع اجزای ماهیت را شرط لازم و کافی قلمداد می کند. اما از نظر ابن سینا، برای تحقق یک شیء، صرفاً اجتماع اجزای ماهیت آن کافی نیست بلکه اشیا در لایه ای عمیق تر از حقیقتشان که همانا لایه باطنی و وجودی آنهاست، به علت خود وابسته اند. این دقیقاً همان نوآوری فلسفی بود که فلاسفه مسلمان با طرح مساله تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت و عروض وجود بر ماهیت ارائه کردند. از نظر ایشان، وجود، واقعاً از ماهیت متمایز است و بر آن عارض می شود. در سنت تفکر فلسفی بعد از فارابی و ابن سینا، گفتمان وجود، جای گفتمان جوهر را می گیرد؛ چرا که در فلسفه ارسطو، موجود، به جوهر و عرض تقسیم می شود و نیز موجود به معنای اولی و نخستین، بر جوهر حمل می شود و به معنای ثانوی بر اعراض. اما در فلسفه ابن سینا، موجود به واجب و ممکن تقسیم می شود و تنها موجودات ممکن دارای دو جنبه واقعی ماهیت و وجودند و این ماهیت ممکنات است که اگر در موضوعی وجود داشته باشد، عرض است و اگر در موضوعی وجود نیابد، جوهر.
اندیشه پیشرفت در فلسفه ابن رشد و روشن اندیشی
نویسنده:
حسن حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
غالباً اندیشه پیشرفت یکی از سه اصل بنیانی روشن ­اندیشی (سده هجدهم میلادی) شناخته می ­شود. اما می ­توان ریشه این تفکر را در شش قرن پیش از آن، در اندیشه های ابن رشد، فیلسوف برجسته مشائی مسلمان دید. این مقاله در سه بخش می­ کوشد تا نخست معنایی از اندیشه پیشرفت به دست دهد، سپس نسبت آن را با عقلانیت، فلسفه و واقع­ بینیِ روشن ­اندیشی بکاود، آن گاه به بررسی دیدگاه ابن رشد نسبت به این تصور بپردازد و نشان دهد که فیلسوفی مسلمان، قرنها پیش، این اصل را اذعان داشته و به لوازمی از آن پایبندی نشان داده است. باور به پیشرفت به نظر هر دو فلسفه بر لزوم تلاش و مسئوولیت پذیریِ متعاطیان فلسفه می افزاید و آنان را به گشایش دریچه­ های نو فرا می خواند. فلسفه روشن اندیشی بر اساس تحلیل ارنست کاسیرر و فلسفه ابن رشد عمدتاً بر اساس رساله ماندگار وی «فصل المقال» کاویده شده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 25
حکمت مشرقی ابن سینا از منظر هانری کربن
نویسنده:
اعظم قاسمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هانری کربن، ابن‌سینا را فیلسوف سلف سهروردی و از این جهت وی را پیشگام حکمت مشرقی می‌داند و بر این باور است حکمت مشرقی ابن‌سینا برای انسان معاصر، کارآمد و رهگشاست. وی با این هدف که چشم‌اندازهای سینوی را بگشاید، نخستین متفکری بود که در این راه قدم نهاد. به زعم وی فلسفه سینوی در شرق با حفظ نفوس فلکی به راه خود ادامه داد و نقادی غزالی تأثیری بر این حکمت نداشت. کربن با دغدغه‌های مختلفی در فلسفه غربی روبرو بود و بر این باور بود که حکمت مشرقی می‌تواند پاسخی به این بحران‌ها باشد. به همین دلیل معتقد به برتری فلسفه سینوی یا اشراقی بر مکتب ابن‌رشدی بود. وی اظهار می‌کند روشی را که با آن می‌توان حکمت سینوی را امروزی کرد را می‌توان «درونی‌سازی» نامید. با الهام از فرشته‌شناسی سینوی است که نفس با تحولی که در خود ایجاد می‌کند از این عالم مادی فراتر می‌رود و وارد عالم مثال می‌شود و این گونه است که عالم خیال یا عالم مثال به عنوان عالم رمزها اعتبار دوباره‌ای می‌یابد و انسان معاصر نیز می‌تواند در تجربه آن دخیل شود.
صفحات :
از صفحه 22 تا 40
شباهت‌های دو فیلسوف مسلمان مشایی ( فارابی و ابن سینا )
نویسنده:
زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقاله حاضر که به قصد آشنا کردن مخاطبان با اجمالی از اندیشه فلسفی ابن‌سینا و فارابی دو حکیم برجسته عالم اسلام، نگارش یافته است در پی آن است تا نشان دهد دو فیلسوف نامدار مسلمان در محورهای اساسی اندیشه خود مشابهت‌های بسیاری دارند. رمز این قرابت نیز در تأثیر دو آموزه فلسفی و کلامی است که در اولی هر دو فیلسوف وامدار اندیشه ارسطویی و در دومی هر دو حکیم متأثر از شریعت نبوی رسول مکرم اسلام‌اند. برای حصول مقصد بالا، در متن مقاله موضوعات مورد اشاره به سه عنوان کلی خدا، خدا و عالم و خدا و انسان تقسیم شده است. در هر قسمت تلاش شده با استناد به اقوال آن دو حکیم مشابهت ایشان در خصوص آن مسائل روشن گردد. گرچه این دو فیلسوف در محورهای اساسی تفکرشان شباهت‌های زیادی با هم دارند ولی چنین نیست که یکی تالی تلو دیگری بود و تبعیت بی‌چون و چرایی از او داشته باشد. این ادعا با مطالعه دقیق‌تر در آثار آن دو بزرگوار به خوبی روشن می‌شود، اما از آن جایی که موضوع مقاله در پی‌ بیان «شباهت‌ها» است، نگارنده سعی کرده است از اشاره به مواضع خلاف بپرهیزد.
صفحات :
از صفحه 36 تا 56
نقد و بررسی دلایل مشائیان بر ابطال تناسخ
نویسنده:
محمد تقی یوسفی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
تناسخ آموزه‌ای است که از دیرباز، فکر اندیشمندان را به خود معطوف داشته است؛ بحثی که هم در فلسفه نفس، بازتاب‌های درخور توجهی دارد و هم در دیگر مباحث فلسفی؛ علاوه بر اینکه نمی‌توان از بازتاب‌های کلامی آن نیز غافل شد. از اینرو اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکری خویش به بررسی آن پرداخته و عمدتا به امتناع عقلی آن گرایش نشان داده‌اند. فیلسوفان مشائی نیز بر امتناع عقلی تناسخ تأکید کرده‌اند و گاه تقریرهای جدیدی از دلایل گذشتگان ارائه نموده و گاه به دلایل جدیدی دست یافته‌اند. در این مقاله، تلاش شده تا دیدگاه مشائیان درباره تناسخ ارائه شود. ابتدا نگاهی به تاریخچه آموزه تناسخ، گرایش‌های گوناگون در این‌باره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن می‌شود و در نهایت مبانی انکار تناسخ طرح می‌گردد. بررسی دلایل ایشان، تعیین مقدار دلالت آنها و نقد و بررسی هر یک از آنها محور بحث‌های‌ بعدی است.
صفحات :
از صفحه 175 تا 202
مستندات مشائی جلد یک اسفار و فراروی ملاصدرا از آنها
نویسنده:
زهرا قاسمی نور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهبا اینکه فلسفه‌ی ملاصدرا به عنوان یک سیستم فلسفی با روشی نوین شناخته می‌شود، با این حال او به "التقاط" متهم است. یکی از دلایل این اتهام را، عدم ذکر منابع مستفاد در اسفار اربعه دانسته‌اند. رساله‌ی حاضر در پی آن است تا با ذکر مستندات مشائی جلد یک اسفار، فراروی‌های وی در این اثر را تبیین نماید. او در جلد یک اسفار با ارائه‌ی راه حل‌های جدید برای تحلیل دقیق‌تر مسائل فلسفی، ارائه‌ی تقریری نو از مسائل فلسفی مطروحه در آثار پیشینیان و داوری بین دو یا چند تن از متفکران گذشته، اتهام التقاطی بودن فلسفه اش را منهدم می کند. وی با تزریق "نگرش وجودی" در کالبد فلسفه‌ی اسلامی، تبیین نوینی از مسائل ارائه داده است. او مُبدع مسائل فلسفی نیست، همانطور که خود وی نیز در سراسر آثار فلسفی‌اش چنین ادعایی ندارد.حقیقتاً مکتبی که وی بنیان گذار آن است، به لحاظ "روش" حکمت نوینی است گرچه در این حکمت نوین، از حکمای پیشین نهایت بهره را برده است. از جمله‌ی آنها استفاده از آموزه‌های فلسفی حکمت مشاء است. اما فلسفه‌ی او نه فلسفه‌ی مشائی است نه اشراقی و نه عرفان است و نه کلام. او با مستنداتی که از فلسفه‌ی مشاء خصوصا ابن سینا ارائه نموده، نشان می‌دهد که حکمت متعالیه‌ی وی پای بر گرده‌ی فلاسفه مشاء نهاده و به ساختار فلسفه‌ی اسلامی شکلی وجودی داده است. از آنجایی که تعیین سند در گفتار حکمای سابق عادتی مألوف نبوده است، نگارنده‌ی این رساله، سعی نموده است با تعیین مستندات مشائی جلد اول اسفار و فراروی‌های ملاصدرا، نمونه‌ای از این بهره‌گیری‌ها را به نمایش بگذارد تا الگویی برای تحقیقاتی از این نوع باشد.واژگان کلیدی: مستندات، مشاء، اسفار اربعه، فراروی، ملاصدرا
مبانی، ادله و نتایج اتحاد عاقل و معقول در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
حمیده عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله اتحاد عاقل و معقول از جمله مساﺋل مهم فلسفی است که سرنوشت درک بشر از خالق در مقام فعل را روشن می نماید. بر طبق این اصل، هر فکر و یا هر عملي که مورد ادراک عالِم قرار می‏گیرد، نابود نمی شود؛ بلکه به عنوان جزئي از وجود آدمي، در روز قيامت وارد صحنه محشر مي‌شود. بر اساس ره‌آورد حکمت متعاليه، بحث از اتحاد عقل و عاقل و معقول، همان اتحاد علم و عالم و معلوم است؛ چرا که ملاصدرا با اصول مُتقَن ثابت نمود که مطلق ادراک، شامل مرحله حس، وهم و خيال، همه در مسأله اتحاد عاقل و معقول، داخل هستند.ملاصدرا با استمداد از خداوند و مبانی حکمت متعالیه، با ادله مستحکم همچون برهان تضایف و برهان ماده و صورت، توانست به حل مسأله اتحاد عاقل و معقول بپردازد. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا با بررسی مفاهیم کلیدی عقل و عاقل و معقول و تطبیق آن از منظر صدرا، نتایج عمیقی که از این مسأله به دست می‏آید مورد مداقه قرار گیرد. مواردی نظیر: کیفیت ادراکات انسانی، سیر استکمالی نفس، تبیین مسأله تجسم اعمال، کثرت نوعی انسان و کیفیت حشر نفوس انسانی با روشی توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع اولیه، واکاوی و بیان می شود.
میرفندرسکی: فیلسوفی مشائی یا اشراقی؟ (Mir Findirisky, a Peripateic or Illuminationist Philosopher?)
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری (Hossein Kalbasi Ashtari)
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تمامی مورخان و پژوهشگران حوزه فلسفه اسلامی اذعان دارند که قرن یازده ه.ق. (دوره صفوی) دوره شکوفایی فلسفه شیعی ایران و ظهور شخصیت هایی چون میرداماد، شیخ بهایی، ملاصدرا، و میرفندرسکی بود. در میان آنها، ابوالقاسم میرفندرسکی کمتر از بقیه شناخته شده است و جنبه های علمی و عملی زندگی او به تفضیل مورد بررسی قرار نگرفته اند. از همه مهمتر، مکتب مورد علاقه اوست که با توجه به ابعاد معنوی و فکری او، و همچنین با توجه به سبک زندگی صوفیانه اش، نمی توان آن را در مکاتب فلسفی، شهودی و عارفانه رایج در آن زمان دسته بندی کرد. او از سویی کتاب های قانون و شفای ابن سینا را تدریس می کرد و از سوی دیگر بسیار به زندگی دراویش و حتی سبک زندگی مرتاضان هندی علاقه مند بود. به علاوه، اشعار به جا مانده از او تحت عنوان «قصیده های یایی» (قصیده هایی که به حرف یاء ختم می شوند) عمدتا دلالت دارند بر اینکه او گرایش هایی عارفانه، اشراقی - افلاطونی و نوافلاطونی داشت. این اشعار موجب شدند که درباره آراء و مکتب فکری مورد علاقه او ماجراهای مختلف و حتی متناقضی نقل گردد. از این رو، تشخیص گرایش فکری و سبک عملی او دشوار و حتی ناممکن به نظر می رسد. در یکی از تحلیل هایی که در این زمینه صورت گرفته است، آراء و رویکرد میرالتقاطی و خودش نقطه تلاقی نگرش های نظری و عملی مختلف و حتی متناقض توصیف شده است. در این مقاله، نگارنده کوشیده است با صرف نظر از «قصیده های یایی» و تفاسیر مربوط به آن، گرایش های فکری میرفندرسکی، و شاید هم نظام فلسفی او را بر مبنای سه نمونه از آثار وی توصیف و تحلیل نماید.
صفحات :
از صفحه 79 تا 96
در آمدی بر عالم مثال یا صور معلقه
نویسنده:
عبدالرضا جمال زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
متفکران و حکماء یونانی، اسلامی و هندی بر وجود عوالم گوناگون اذعان دارند اما حکمایی مانند ابن سینا، محقق داماد، ملاعبدالرزاق لاهیجی و میرفندرسکی وجود عالم مثال یا مثل معلقه را منکر شده اند. در عصر اسلامی حکمایی مانند شیخ اشراق، ملاصدرا و سبزواری بر اثبات آن و لزوم وجود آن به غایت پا فشاری نموده اند. این حکیمان معتقدند که بین عالم عقلی که عالم مجردات محض و عالم حسی که عالم مادیات محضه است، عالمی است که موجودات آن عالم، مقدار و شکل دارند اما ماده ندارند بنابرین مجردات محضه، مجردند از ماده و مقدار هر دو، و مادیات محضه متلبسند به ماده و مقدار هر دو، و موجودات عالم مثال از ماده مجردند اما به مقدار متلبسند. این عالم را عالم مثال و خیال منفصل و عالم برزخ می گویند. نظام عقلی، احسن نظام های ممکن و اتقن آنها است، آنگاه نظام مثالی که ظل نظام عقلی است قرار دارد. تثبیت نظام مثالی از مناظر گوناگون هستی شناسی، معرفت شناسی و دین شناسی اهمیت خاصی دارد. بر وجود عالم مثال ادله فراوانی از جمله قاعده امکان اشرف ارائه شده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
  • تعداد رکورد ها : 418