جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 577
نویسنده:
مطهره شکوئی پورعالی نام، محمد کیوانفر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الوین پلنتینگا درباره‌ی رابطه‌ی علم و دین دو رویکرد کلی دارد: تدافعی و تهاجمی. در رویکرد اول سعی می‌کند نشان دهد تعارض عمیق و جدی‌ای میان علم و دین وجود ندارد. اما در رویکرد دوم می‌کوشد که نشان دهد برخلاف نظر مشهور، میان علم و طبیعت‌باوری تعارض عمیقی وجود دارد. او استدلالی را با عنوان «استدلال تکاملی علیه طبیعت‌باوری» مطرح می‌کند. ایده‌ی اصلی استدلال او این است که احتمال اعتمادپذیربودن قوای شناختی انسان، با پذیرش توأمان طبیعت‌باوری و نظریه‌ی تکامل، اندک است و این شامل همه‌ی باورهایی می‌شود که قوای شناختی انسان تولید می‌کند، ازجمله باور به طبیعت‌باوری؛ لذا پذیرش هم‌زمان طبیعت‌باوری و نظریه‌ی تکامل معقول نیست، درحالی‌که این مشکل در پذیرش هم‌زمان خداباوری و نظریه‌ی تکامل وجود ندارد. استدلال پلنتینگا با واکنش‌ها و انتقادهای فراوانی مواجه شده است. ارنست سوسا با نوشتن دو نقد، از جمله‌ی این منتقدان است. او با ارجاع به دکارت و تمایزگذاشتن میان معرفت تأملی و غیرتأملی، اشکال پلنتینگا را اساساً ناظر به حوزه‌ی معرفت تأملی و نه غیرتأملی می‌داند و آن را نادرست تلقی می‌کند. ازنظر سوسا، از این جهت وضعیت خداباوری و طبیعت‌باوری یکسان است. در مقابل، پلنتینگا مشکل اصلی را در معرفت تأملی می‌داند و معتقد است خداباوری از این جهت بر طبیعت‌باوری ترجیح دارد؛ چراکه طبیعت‌باوری برخلاف خداباوری، با ناقض مواجه است.
صفحات :
از صفحه 71 تا 92
نویسنده:
اسداله آژیر، آزاده الیاسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شناخت انسان ودرکحقیقتاو از موضوعات مهم نظام حکمت اشراقی محسوب می‌شود و به‌همین‌دلیل سهروردی آثارش و ازجمله داستان‌های رمزی‌اش را عمدتاً زمینه‌ای برای فهم حقیقت و جایگاه انسان و راه رسیدن وی به کمال حقیقی‌ قرار داده است. به عقیده‌ی وی، نفس نوری از انوار الهی و جوهری مجرد و روحانی، هم‌هویت با انوار قاهره و دارای ماهیتی یکسان با نورالأنوار است که در جهان ظلمانی ماده و زندان تن گرفتار شده است. هدف حکمت، چه در قالب نظام فلسفی و چه به‌صورت داستان یا هر شکل دیگری باید نجات نفس و کمال آن باشد. گرچه رمزهای به‌کاررفته در داستان‌های رمزی-عرفانی‌ شیخ اشراق را می‌توان در سه دسته‌ی کلی جهان‌شناسی، انسان‌شناسی و خداشناسی گنجاند، لیکن حجم اصلی رمزها و محوریت محتوا مربوط به انسان‌شناسی است. بخشی از رمزها هرچند به‌لحاظ شکلی با نظام فلسفه‌ی مشائی سازگارترند، اما معنا و مقصودی که نهایتاً القا می‌کنند، اشراقی است. محتوای بخش دیگری از رمزها حتی با اصول فلسفی حکمه الاشراق نیز ظاهراً سازگاری ندارند. به نظر می‌رسد که پیش‌تازی روح مکاشفه‌گر و تخیل رمزپرداز شیخ اشراق نسبت به عقل نظام‌سازش، باعث شده است تا گاهی داستان‌های رمزی، از آثار فلسفی‌اش اشراقی‌تر باشند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
نویسنده:
عیسی نجم آبادی، مهدی دهباشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم در حکمت صدرا چیزی جز حضور چیزی نزد موجود درک‌کننده نیست. کامل‌ترین مصداق حضور ازنظر این مکتب، علم حضوری انسان به خود است که در آن، عالم و معلوم وحدت دارند. بنابراین ازنظر حکمت صدرا، معرفت به خود، در فلسفه جایگاه رفیعی دارد، اما آنچه در حکمت متعالیه، علم حضوری به نفس خوانده می‌شود، ازنظر کانت علم حضوری نیست، بلکه این علم گونه‌ای از علم تجربی ماست که با واسطه‌ی صورت ذهنی که کانت به آن پدیدار می‌گوید، حاصل آمده است، اما کانت غیر از این من تجربی، به من استعلایی‌ای قائل است که این من نمی‌تواند شیء فی‌نفسه‌ای محسوب شود که در کانون دید تجربی انسان قرار می‌گیرد؛ بنابراین وی شناخت از خود را نه حصولی می‌داند و نه حضوری. در این مقاله بررسی می‌شود که چرا ملاصدرا خود استعلایی را متعلق معرفت می‌داند و کانت نمی‌داند. این مسأله، ذیل این مسأله‌ی عام‌تر واقع است که آیا منِ درک‌کننده‌، خود، متعلق معرفت است یا نه؟ در این نوشتار نشان خواهیم داد که علم به خود، برخلاف تلقی کانت، جز با نگرش وجودی تبیین‌پذیر نیست؛ چراکه ادراک حضوری، نحوه‌ای از حضور در وجود و برای وجود است.
صفحات :
از صفحه 135 تا 150
نویسنده:
مهدی بیابانکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقصود از خوانش توحیدی از یک نظریه‌ی علمی این است که آن نظریه را در بستر یک متافیزیک توحیدی تفسیر کنیم. براین‌اساس لازم است نشان دهیم که نظریه‌های علمی واجد نوعی متافیزیک هستند که در پرتوی آن متافیزیک، امکان تفسیرهای مختلف از آن نظریه فراهم می‌شود. به‌علاوه باید نشان دهیم که متافیزیک مذکور می‌تواند متافیزیکی مبتنی‌بر یک هستی‌شناسی توحیدی باشد. برخی از فلاسفه چنین خوانشی از نظریه‌های علمی را ناممکن می‌دانند، چراکه ازنظر آن‌ها چنین تلاشی با چهار چالش اساسی مواجه است: چالش تبیینی، منطقی، روشی و علمی. هدف ما در این مقاله آن است که نشان دهیم هیچ‌یک از چالش‌های یادشده نمی‌توانند نشان دهند که خوانش توحیدی از نظریه‌های علمی ناممکن است. براین‌اساس می‌توان متافیزیک علم را مبتنی‌بر یک هستی‌شناسی توحیدی شکل داد و نظریه‌های علمی را در بستر چنین متافیزیکی تفسیر کرد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 42
نویسنده:
محمدباقر عباسی، علی رحیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پیش از ملاصدرا معقولات به اولی و ثانوی تقسیم می‌شد. هرچند در سخنان فارابی و ابن‌سینا به تمایز میان معقولات ثانی منطقی و فلسفی توجه شده بود، ولی اصطلاح «معقول ثانی فلسفی» جعل نشده بود. ملاصدرا علاوه بر جعل این اصطلاح، این بحث را توسعه داد و آن را تکامل بخشید. صدرالدین محمد دشتکی که از بزرگان مکتب فلسفی شیراز است، نظر منحصربه‌فردی در این بحث اختیار کرده است. این نوشتار برای اولین‌بار، به‌صورت تفصیلی دیدگاه ایشان درخصوص معقولات ثانیه را با تکیه بر نسخ خطی حاشیه‌ی قدیم وی بر شرح تجرید قوشچی بررسی کرده است. معناشناسی معقولات ثانیه، انقسام معقولات به اشتقاقی و غیراشتقاقی، اتحاد خارجی قسمی از معقولات با موضوعات خود، نحوه‌ی عروض و اتصاف خارجی و ذهنی، ازجمله‌ی این بررسی‌هاست. علاوه بر این، گزارشی که ملاصدرا از دیدگاه دشتکی ارائه کرده است، با استناد به سخنان خود دشتکی تأیید شده است. شاخصه‌ی اصلی تفکر ایشان در این بحث آن است که مصادیق مفاهیم فلسفی را به مفاهیم مشتق و غیرمشتق تقسیم کرده و قائل به خارجیت معقولاتی اشتقاقی چون موجود و ممکن، به‌نحو اتحاد با موضوعاتشان شده است، درحالی‌که معقولاتی غیراشتقاقی چون وجود و امکان را اعتباری قلمداد کرده است.
صفحات :
از صفحه 93 تا 114
نویسنده:
روح اله حق شناس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئولیت اخلاقی یکی از حوزه‌های فلسفی با بیشترین اهمیت عملی در زندگی فردی و اجتماعی ماست. پی. اف. استراسون با تکیه بر همین وجه عملی استدلال کرد که نظریه‌ی فلسفی مسئولیت اخلاقی، از منازعات مربوط به اراده‌ی آزاد و تعین‌گرایی مستقل است و صرفاً براساس شرایط توجیه‌پذیری نگرش‌های واکنشی مانند نکوهش و ستایش است که بناشدنی است. این مقاله میزان موفقیت رویکردهای استراسونی را که به رویکرد نگرش‌های واکنشی معروف‌اند، بررسی می‌کند. به این منظور، با معرفی چالش‌های ناظر به پیشینه نشان خواهیم داد موفقیت این رویکرد در برابر این چالش‌ها، تنها با محدودکردن تصویر شهودی ما از نگرش‌های واکنشی ممکن است. برای اثبات این ادعا ابتدا نظریه‌ی اسکنلن را که خودسازگارترین نماینده‌ی رویکرد استراسونی محسوب می‌شود، معرفی می‌کنیم و سپس ابتنای نظریه‌ی او به محدودیتی غیرشهودی از نگرش‌های واکنشی را نشان خواهیم داد و از این طریق، حدود کمینه و بیشینه‌ی موفقیت رویکرد استراسونی را نتیجه خواهیم گرفت.
صفحات :
از صفحه 43 تا 70
نویسنده:
محمدرضا متقیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اصل مسئله‌ی‌ معاد بین اندیشمندان الهی اختلافی وجود ندارد، اما در کیفیت آن اختلاف‌نظر است. حقیقت آدمی، معیار هویت شخصی وی و شبهات مطرح در معاد جسمانی، محققان و متفکران را به موضع‌گیری‌های مختلف سوق داده است. در این میان، صدرالمتألهین و استیفن تی. دیویس جایگاه ویژه‌ای دارند؛ در این مقاله اختلاف‌نظر میان این دو فیلسوف معروف شرق و غرب عالم و قرابت تفکر آن دو به تصویر کشیده شده و رویکرد هر دو دیدگاه، به بوته‌ی نقـد گذاشـته شده است. این دو شخصیت بزرگ از جهت قرابت فکری، معاد جسمانی و روحانی را پذیرفته‌اند، اما در چگونگی آن با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند؛ صدرالمتألهین از نگاه شریعت، به معاد جسمانی با بدن عنصری اعتقاد یافته، اما از نگاه فلسفی، معاد جسمانی با بدن مثالی را پذیرفته و استیفن دیویس مدعی است که معاد جسمانی از هر دو نگاه، با بدن عنصری و مادی است. مبنای اختلاف دیدگاه فلسفی آن‌ها بر پایه‌ی حل دو مسئله‌ی حقیقت آدمی و معیار هویت شخصی وی استوار است؛ از نگاه صدرالمتألهین حقیقت آدمی همان نفس یا روح است و معیار هویت شخصی وی نیز در تمامی تحولات دنیوی و اخروی، نفس است و از منظر استیفن دیویس حقیقت انسان جسم مادی و روح غیرمتجسد است و معیار هویت شخصی وی نیز جسم و روح توأمان است. در سخن پایانی این نوشتار به این نتیجه دست خواهیم یافت که معاد و حشر انسان، هم ازنظر دینی و هم ازنظر عقلی، جسمانی و با بدن مادی و عنصری خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 125 تا 144
نویسنده:
نعمت الله بدخشان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف اصلی پژوهش پیش رو، بررسی تفسیرهای اصالت ماهوی و اصالت وجودی از فلسفه‌ی سهروردی است. تفسیر تماماً اصالت ماهوی و اصالت وجودی، با تمام سخنان سهروردی درباره‌ی وجود و ماهیت و نسبت میان این دو که در آثار مختلف او مطرح شده است، انطباق کاملی ندارد، ولی تفسیر آرای او بر مبنای اصالت هویت، نسبت به تفسیرهای دیگر، دیدگاه پذیرفتنی‌تر و منسجم‌تری از نظام فلسفی سهروردی را نشان می‌دهد. در این مقاله به اثبات می‌رسد که دیدگاه اصالت هویت، در مقایسه‌ با دیدگاه‌های اصالت وجود و اصالت ماهیت، با اندیشه‌ی سهروردی هم‌خوانی و مطابقت بیشتری دارد. این داوری هم با دقت در کاربردهای مختلف و فراوان مفهوم وجود و ماهیت در فلسفه‌ی او و هم باتوجه‌به پیشینه‌ی تاریخی مقدمات این بحث در نزد فیلسوفان مسلمان، دیدگاه صائب‌تری به نظر می‌رسد. سهروردی در جاهای حساس و مهم، مانند بحث از مجعول حقیقی، برای نشان‌دادن دیدگاه خاص خود، هویات اشیا [وجودات خاصه] را اموری واقعی و اصیل معرفی می‌کند که با اصالت وجود و اصالت ماهیت به معنای متأخر آن در حکمت متعالیه صدرایی، فرق دارد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
نویسنده:
عبدالرسول کشفی، زینب امیری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله‌ی علم پیشین الاهی و اختیار انسان یکی از مسائل اساسی فلسفه‌ی دین است که از دیرباز، ذهن متکلمان و فیلسوفان را به خود معطوف نموده است. بر اساس این مسأله، ازآن‌جاکه علم مطلق الاهی مستلزم خطاناپذیری آن است، ازاین‌رو اگر خداوند در زمان t1 بداند که فاعل S فعل a را در زمان t3 انجام می‌دهد، آنگاه S در زمان t3 فعلی جز a را نمی‌تواند انجام دهد. ازاین‌رو، علم پیشین الاهی در تعارضی ظاهری با اختیار انسان است. این مقاله می‌کوشد آرای لیندا زاگزبسکی (فیلسوف دین معاصر) را با دیدگاه‌های استاد مرتضی مطهری در این باب مقایسه کند. در این راستا، ابتدا به بررسی پاسخ‌های سه‌گانه‌ی کلاسیک به این مسأله (بوثیوس‌گرایی، آکام‌گرایی و مولیناگرایی) از منظر زاگزبسکی می‌پردازد و نشان می‌دهد که زاگزبسکی ضمن پذیرش برخی از عناصر این دیدگاه‌ها و تلفیق آن‌ها با یکدیگر، سه راه‌حل بدیع ارائه می‌کند. مقاله سپس به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر می‌پردازد و در پایان، وجوه شباهت و افتراق آرای دو متفکر را نشان می‌دهد. یافته‌ی پژوهش آن است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الاهی را با اختیار انسان می‌پذیرند، اما «آکام‌گرایی تومیستی» و دو راه‌حل دیگر زاگزبسکی به‌رغم نکات مثبت و درخور پذیرشی که دارند، در نشان دادن این سازگاری ناتوان است، در حالی‌که راه‌حل استاد مطهری راه‌حل دقیقی برای اثبات این سازگاری است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 30
نویسنده:
عین الله خادمی، عبدالله صلواتی، لیلا پوراکبر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله‌ی محوری مقاله‌ی حاضر، معنا و ماهیت مرگ ارادی از دیدگاه ملاصدراست. ازنظر ملاصدرا مرگ ارادی به معنای دست‌کشیدن نفس از به‌کاربردن حواس‌ ظاهری است. او معتقد است ادراک حسی صلاحیت ادراک امور آخرت را ندارد؛ لذا انسان قبل از مرگ طبیعی قادر است با استفاده از حواس باطنی به امور آخرت آگاهی پیدا کند. در میان ادراکات باطنی، ادراک خیالی در فلسفه‌ی ملاصدرا اهمیت فراوانی دارد و به اثبات عالم آخرت و عالم برزخ منجر می‌شود. در مرگ ارادی ادراک خیالی قادر است فارغ از تعلقات دنیوی و مزاحمت‌های ادراک حسی، با تأثر از صورت‌های عقلی، به صورتگری پرداخته، حقایق جهان ملکوت و عالم غیب را تمثل ‌دهد. این مهم در اثر تعالی وجودی نفس و تبدل نشئه‌ی دنیوی انسان به نشئه‌ی اخروی و ارتقای مرتبه‌ی ادراکی صورت می‌گیرد. ملاصدرا مرگ ارادی را به گونه‌های مختلف تقسیم می‌کند که در این جستار سعی شده با تأکید بر نگرش وجودی ملاصدرا، کثرت نوعی انسان، و عقل عملی، گونه‌های مرگ ارادی تحلیل فلسفی شود. تحلیل فلسفی مرگ ارادی، براساس سه‌گانه‌ی یادشده، در پژوهش دیگری سابقه نداشته است.
صفحات :
از صفحه 27 تا 46
  • تعداد رکورد ها : 577