این پژوهش پاسخ به پرسش « چگونگی نسبت میان عقل و دین» می باشد که با مبانی هرمنوتیک فلسفی سامان یافته است. گفتار روند خود را همسوی نگاه های هستی شناسانه و معرفت
... شناسانه موجود پی گرفته است و با نمایان کردن تضادهای ظاهری و تنازع های نامعقول موجود بین عقل و دین به چشم اندازی متفاوت از آنچه تاکنون به عنوان نظریه غالب بوده است دست می یابد. دراین راستا پی ریزی محور و شالوده گفتار بررسی مفاهیمی از «عقل» و «دین» از چشم انداز هرمنوتیک فلسفی می باشد. سپس با بیان نقدهایی بر نظریات موجود به معرفی راهکار پیشنهادی با عنوان «گفتگوی توافقی» منتهی می گردد. اما ازآنجائیکه راهکار پیشنهادی بر پایهبررسی و نقد نظریات موجود در این زمینه است، به طور اجمال مفاهیم و سیر تاریخی این دانشها نیزمورد بررسی قرار گرفته است. آنچه لازم به یادآوری می باشد به دلیل عدم جهانروایی نظریات هرمنوتیکی هرچند پایه و اساس این پژوهش دانش هرمنوتیک می باشد اما رویکرد آن نه تمامی نظریات هرمنوتیکی موجود بلکه موضعی فلسفی با نام «هرمنوتیک فلسفی» است. دانشی نوبا مفهومی جهانروا کهتوسطفیلسوف آلمانی هانس گئورگ گادامر و هستی شناسی فهم توسط وی گسترش یافته است. لذا توجهبهفهم و درک عمیق هستی شناسی فهم در انسان و ارتباط آن با دین ِ مورد گزینش توسط وی، منجر به حضور فعال و چشمگیر «هرمنوتیک فلسفی» و تبیین نظریه های ساختاردیالوگی فهم، امتزاج افق ها، دورهرمنوتیکی و ماهیت توافقی فهم گردیده است. این تبیین ها از انسان، فهم و دین به گونه ای گسترده و فراگیر در تمام مراحل این پژوهش امید دارد در نهایت راهنمای فهم بهتر نسبت عقل و دین و پایان چالش های موجود در این زمینه گردد.
بیشتر