جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 87
بررسی تحلیل اراده و آزادی اراده از دیدگاه توماس آکوئیناس
نویسنده:
گیتا مقیمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار، تبیین توماس آکوئیناس از معناى اراده و توانایى این تبیین در توجیه برخى مسائل مربوط به اراده بررسى مى‏شود. آکوئیناس نفس را جوهرى واحد مى‏داند که قواى بسیارى متمایز از آن و عارض برآنند. او نظر ارسطو را مبنى بر وجود قوه شوقیه به عنوان قوه‏اى جدا از سایر قوا در نفس مى‏پذیرد و در تقسیم بندى شوق، قائل به دو نوع شوق است: شوق حسى و شوق عقلى، که اوّلى وابسته به احساس و دومى وابسته به فهم عقلانى است. شوق عقلى، اراده نامیده مى‏شود. آکوئیناس همچنین قائل به آزادى اراده است که علامت مشخصه این امر، انتخاب است. در این صورت باید پذیرفت که اراده همان گونه که از عقل تأثیر مى‏پذیرد، از شوق حسى هم اثرپذیر است و خود آکوئیناس نیز اذعان به این امر دارد. اما با توجه به عقلانى بودن اراده، پذیرفتن این مطلب دشوار است و از این رو آزادى اراده به خوبى قابل تبیین نیست.
رابطه عقل و دین از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس
نویسنده:
نجمه خراشادی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه پیش رو، بررسی افکار دو فیلسوف شرق وغرب (ابن سینا و توماس آکوئیناس)، درباره رابطه عقل و دین است. برای ورود به بحث رابطه عقل ودین ابتدا تعریفی از عقل و دین، از نظر آن‌ دو، ارائه می‌گردد.ابن سینا قائل به عقل نظری و عقل عملی است که عقل عملی در اعمال مستلزم تامل ،مبدء حرکت و عمل است . ابن سینا معتقد است که عقل و وحی، در گزاره‌های خود بر هم منطبقند. به تعبیر دیگر، گزاره‌های عقل مورد تأیید وحی است؛ و بایدها و نبایدهای وحی با عقل قابل تائید و اثباتند. حتی عقل خدمتگزار و ابزار وحی دانسته می شود.این تطابق عقل و وحی در نظر ابن سینا استثنائاتی دارد، و آن در مسائلی همچون مسأله معاد جسمانی و همچنین مسأله قِدَم عالم است. این نوع گزاره‌ها عقل‌گریزند. به اعتقاد او قضیه‌ای که عقل‌ستیز باشد وجود ندارد. او تعارض میان عقل و دین را ظاهری می داند. توماس آکویناس که بسیار متأثر از ابن سینا می‌باشد، در تعریف عقل بیان می دارد که: منظور از عقل، عقلی است که امور روزانه را تدبیر و امر معاش را سامان می دهد. او در تعریف وحی معتقد است که منظور از وحی آئین مقدس مسیح است که شامل بایدها و نبایدهایی می باشد که عمل به آنها سعادت را بدنبال دارد.در بیان رابطه عقل و دین ، توماس هم به تطابق و تعامل آنها معتقد است و او هم گزاره های دینی را عقل پذیر می داند. اما برای آنها استثنائاتی قائل است که از آن جمله در باب تثلیث توماس معتقد است که وحی به تثلیث حکم می کند و حال آنکه عقل به توحید و وحدانیت دستور می دهد. توماس را بیشتر از آنکه یک فیلسوف بدانیم می توانیم یک متدین بخوانیم زیرا که در مقام تعارض عقل و دین، احکام وحی را یقینی می داند و گویی عقل را بعنوان وسیله برای توجیه دین معرفی می کند.از نظر توماس هم تعارض عقل و دین ، یک تعارض ظاهری است یعنی این که در واقع تعارضی میان آن دو وجود ندارد. ا ز نظر او نیز راه حل تعارض، تأویل می باشد. لذا دراین باب بسیار متأثر از ابن سیناست. در این تحقیق بعد از بیان تفکرات و آراء توماس و ابن سینا، نگاهی تطبیقی به موضوع خواهیم داشت.
تبیین مبانی ارزش شناسی و انسان شناسی تربیت اخلاقی آکوئیناس و نقد آن از منظر ابن سینا
نویسنده:
فردین جمور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق حاضر به تبیین مبانی ارزش شناسی و انسان شناسی تربیت اخلاقی آکوئیناس و نقد آن از منظر ابن سینامی پردازد. در این تحقیق سه سوال اساسی مطرح شده است که عبارتند از: 1- بر اساس دیدگاهآکوئیناس، چه اهداف، اصول و روشها یی را برای تربیت اخلاقی می توان استنباط کرد؟ 2- دیدگاه تربیت اخلاقی آکوئیناس بر چه مبانی ارزش شناسی و انسان شناسی مبتنی است؟ 3- از منظر ابن سینا چه نقدهایی بر مبانی ارزش شناسی، انسان شناسی و دیدگاه تربیت اخلاقیآکوئیناس می توان وارد دانست؟ در پاسخ به سوال اول به این نتیجه رسیدیم که اهداف تربیت اخلاقی از نظر آکوئیناس، پرورش فضایل و از بین بردن رذایل، پرورش تفکر و تعقل اخلاقی، یافتن حقایق اخلاقی و انضباط و تأدیب نفس است. شش اصل اساسی با روش های مربوط مورد نظر آکوئیناس عبارتند از: اصل رعایت قوانین اخلاق الهی با روش های تفکر و تأمل و الهام، اصل محبت با روش های مهر و قهر و احسان، اصل رهایی از وسوسه ها با روش های ذکر، توجه به امور نیک و فراغت از غم های برون، اصل کمال با روش عمل به فرائض دینی، اصل اجتماعی شدن با روش های یادگیری مها رت ها و یادگیری نقش های اجتماعی و اصل اعتدال باروش های میانه روی در سخنگویی و عادت دادن به فضائل اخلاقی. در پاسخ به سوال دوم فضایل چهارگانه از جمله: مصلحت و دوراندیشی، نقش خرد در کنترل امیال انسان، پایداری خرد در برابر احساساتی از قبیل ترس و خشم و حاکم بودن خرد در ارتباطات انسانی و قائل به ارزش های واقع گرا و هچنین فضایلی مانند: ایمان، رجاء و احسان بیان شده است. در پاسخ به سوال سوم نقدهایی مطرح شده است، از جمله: 1- به فضیلت عدالت در وجود انسان توجه سطحی و گذرا دارد. 2- به مراتب متعدد سعادت و شقاوت انسان کمتر توجه کرده است. 3- آکوئیناس فرشتگان را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرده است. 4- آکوئیناس منکر دستیابی انسان از راه مکاشفه ذهنی است. 5- معتقد است که انسان به تنهایی نمی تواند؛ فضایلی مانند: ایمان، رجاء و احسان را کسب کند و همچنین وجود فطرت پاک را در انسان رد کرده است.
تأثیر ابن سینا بر فلاسفه قرون وسطی در مسأله کلیّات
نویسنده:
فرزاد کوکب پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از غامض ترین و پیچیده ترین مسائل فلسفی که قدمت آن به یونان باستان می رسد، مسأله کلیّات و خصوصاً هستی شناسی کلیّات است. ما عمدتاً در زندگی روزمره خود با امور جزئی ومشخّص سرو کار داریم اما اگر بخواهیم درباره آنها بیندیشیم یا حکمی را صادر نماییم، ناگزیر به استفاده از مفاهیم کلی هستیم. حال سوال اینجاست که این مفاهیم کلی دارای چه نحوه ای از هستی هستند؟ برخی برآن بودند که کلیّات درخارج وجود واقعی دارند. عدّه ای هم وجود ذهنی آنها را پذیرفتند و در نهایت عدّه ای هم گفتند که کلیات نه در خارج وجود دارند و نه در عقل بلکه آنها آواهای ملفوظند که به هنگام ادای لفظ کلی به وجودمی آیند. اما در قرن دوازدهم میلادی در عالم اسلام دیدگاهی در باب کلیّات ارائه شد که راه را برای حل مسأله کلیّات در عالم مسیحیت هموار ساخت و آن دیدگاه کسی جز ابن سینا نبود. وی برای کلیّات سه جنبه وجودی در نظر گرفت: کلیّات قبل از کثرت، کلیّات در کثرت و کلیّات پس از کثرت. این دیدگاه ابن سینا تاثیری ژرف بر کلام و فلسفه مسیحیت گذاشت و مورد پذیرش طیف وسیعی از متفکران مدرسی به ویژه قدیس آلبرت کبیر، قدیس توماس آکویناس و قدیس یوهانس دانس اسکوتوس قرار گرفت. در این نوشتار برآنیم تا تاثیر ابن سینا بر سه متفکر مدرسی مذکور را در مسأله کلیّات مورد واکاوی قراردهیم.
عقل عملی از دیدگاه ارسطو، ابن سینا و آکویناس
نویسنده:
فاطمه اصلی بیگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه به بررسی عقل عملی در آراء ارسطو، ابن سینا و آکویناس می پردازد. از دیدگاه ارسطو عقل نظری و عقل عملیدو قوه ی متمایز از هم نیستند، بلکه دو وجه از یک قوه هستند. عقل عملی از عقل نظری با توجه به متعلقات ادراک متمایز می شود. عقل عملی صرف ابزار نیست، بلکه مرتبط با غایت می باشد. عقل عملی ، عقلی فضیلت مند است و مهمترین فضیلت آن حکمت عملی است، که نقش محوری در اخلاق ارسطو ایفاء می کند و معیار و میزان ما برای فعل اخلاقی می باشد و مهمترین مشخصه ی آن انتخاب است. ارسطو حکمت عملی و فضایل اخلاقی را لازم و ملزوم هم می داند. به زعم ابن سینا عقل نظری و عقل عملی، ماهیتاً متمایز هستند، و تفاوت آنها به اختلاف در مُدرَک‌ها یا نحوه علم و درک محدود نمی‌شود؛ بلکه یکی از سنخ ادراک، و دیگری از سنخ فعل است. عقل عملی منشا اخلاق بوده و فضیلت و رذیلت در ارتباط عقل عملی با قوای بدنی معنا پیدا می کند، به نحوی که اگر قوای بدنی مقهور عقل شود، فضیلت و در غیر این صورت رذیلت خواهد بود. از دیدگاه آکویناس عقل نظری و عملی دو قوه ی متمایز نیستند و تمایز میان این دو عقل در غایت نهایی آنهاست. عقل عملی دارای دو زمینه است، زمینه ی اکتشافی و زمینه ی توجیهی. زمینه ی اکتشافی یا سیندرسیس احکام کلی اخلاقی را ادراک می کند. از نظر آکویناس سیندرسیس ملکه ای طبیعی می باشد که به موجب آن همه ما قادر هستیم احکام کلی اخلاقی را درک کنیم. زمینه ی توجیهی همان عاقبت اندیشی می باشد. او به سه نوع فضیلت قائل است، فضایل اخلاقی، فضایل عقلانی و فضایل الهیاتی. در باره ی ارتباط عاقبت اندیشی و فضایل اخلاقی آکویناس به ارتباط ذاتی بین آنها قائل است، به گونه ای که فضایل اخلاقی غایات درست را تضمین می کنند و عاقبت اندیشی ابزار درست را برای غایات تضمین می کند. در وجه تمایز و شباهت دیدگاه این فیلسوفان باید گفت که ارسطو و آکویناس عقل نظری و عملی را دو قوه جداگانه نمی دانند، اما ابن سینا دو قوه جداگانه می داند. هر سه برای عقل عملی علاوه بر شأن ادراکی شأن انگیزشی نیز قائل هستند. هم چنین به باور هر سه فیلسوف عقل عملی، عقلی فضیلت مند هست، هر چند که در این باره اختلافاتی با هم دارند.
مابعدالطبیعه (تعریف، موضوع و روش) از دیدگاه ابن سینا و  توماس آکوئینی
نویسنده:
لیلا کیان‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در کتاب ما بعدالطبیعه دو رویکرد متفاوت به دانش مابعدالطبیعه دارد. و در اثر تفاوت این دو دیدگاه، دو موضوع متفاوت برای مابعدالطبیعه معرفی می کند. در یک نگاه ما بعد الطبیعه را دانش موجود بما هو موجود دانسته ودر نگاه دیگر آنرا الهیات می نامد. الهیات علم طبقه خاصی از موجودات یعنی علم به علل نخستین بوده و بنا براین موضوعآن موجودات الهی است. تفاوت این دو رویکردتاثیرات فراوانی بر نظامهای فلسفی پس از او گذاشته است .ابن سینا و آکوییناسهرچند هر دو ما بعدالطبیعه را علم موجود بماهو موجود می دانند ولی رویکرد آن دو به ما بعدالطبیعه متفاوت است. پس از ارسطو، در طول تاریخ فلسفه، فارابی و ابن سینا نخستین کسانی هستند که، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند. و ابن سینانخستین کسی است که بحث در مورد تبیین موضوع مابعدالطبیعه را به عنوان یک مساله متافیزیکی مطرح می کند. نکته مهم واساسی این است که ابن سینا، خدا را در زمره مصادیق مابعدالطبیعه قرار داده و علم خداشناسی را بخشی از ما بعدالطبیعه می داند.توماس آکوئینی هر چند که به تبع ابن سینا، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می داند ولی خدا را در ذیل آن قرار نداده وموجود بما هو موجود را اثر خاصخدا و معلولاو بر می شمرد و بنابراین خداشناسی یعنی علمی که موضوع آن خداست را متمایز از ما بعدالطبیعه تلقی می کند. از نظر او غایت ما بعدالطبیعهشناخت خدا است.
نقش عقل در شناخت خدا از دیدگاه ابن سینا و توماس اکوئیناس
نویسنده:
معصومه خاکزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عالی‌ترین سطح شناخت انسان، شناخت عقلانی است که این امر، در خصوص معرفت عالی‌ترین موجودات یعنی مبدأ هستی، جایگاه مهم‌تری دارد.رساله حاضر در باب نقش عقل در اثبات وجود خدا از دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکویناس در پنج فصل تدوین شده که در آن به بیان اهمیت شناخت عقلی خداوند پرداخته‌ایم، سپس آراء و افکار و براهین این دو بزرگوار به صورت مجزا و مفصّل بیان شد. در ادامه به تأثیرپذیری توماس و ابن‌سینا از ارسطو که پیش زمینه فکری آن‌ها بوده، و تاثیر پذیری توماس از ابن سینا پرداخته‌ایم و در نهایت هم به مهم ترین مقایسه جنبه‌های اشتراک و اختلاف آراء این دومتفکر پرداخته شده است ،که مهم ترین اشتراک آن هادر باب امکان پذیر بودن اثبات عقلی خداوند و مهم ترین اختلاف آن ها در زمینه عقل فعال و براهین بوده است.
تاملی در استدلال های ابن سینا در رد جوهر بودن خدا
نویسنده:
محمد لگنهاوسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقاله حاضر در چهار بخش اصلی تنظیم شده است. در آغاز به موضوع متافیزیک و تعریف جوهر و مقایسه دیدگاه ابن سینا با ارسطو و تشابهات و تمایزات دیدگاه این دو فیلسوف پرداخته شده است. در بخش دوم، استدلال ابن سینا در رد جوهر نبودن خدا بررسی شده است. مهمترین نکته در استدلال ابن سینا، تحلیل مفهوم جوهر و رد انطباق این مفهوم بر خداست. در بخش سوم مقاله، دیدگاه آکویناس درباره موضوع مورد بحث بررسی و دیدگاه او با دیدگاه ابن سینا مقایسه شده است. و در بخش چهارم - که ضمیمه مقاله است - با بیان استعمال عناوین و اسامی بدون مصداق در آرای ابن سینا، به مقایسه و تطبیق این مساله با مباحث مطرح در رویکردهای منطق جدید، نظیر منطق ماینونگی پرداخته شده و دیدگاههای ابن سینا در این باره در قالب فرمولهای منطق جدید تقریر، صورت بندی و بررسی گردیده است.
بررسی تطبیقی معنای وجود از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی
نویسنده:
مستانه کاکایی، حسن عباسی، حسین آبادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود نخستین اصل شناخت و به طریق اولی، موضوع مابعدالطبیعه است. ابن سینا به ‌تبع ارسطو در وجودشناسی از «موجود» استفاده می‌کند. وجود برای ابن سینا برخلاف ارسطو، از مقولات و عرض نیست و اطلاقات گوناگون دارد و به پنج معنا بکار می‌رود: وجود خاص، وجودعام، «فعل وجود دادن»، «فعل بودن» و وجود رابط. توماس آکوئینی از واژۀ esse)) برای «وجود» بهره می‌گیرد و در کتاب‌های مختلف خود معانی برای آن می‌آورد که می‌توان آن­ها را در هفت مورد جمع نمود: «فعل محض وجود»، «فعلیتِ وجود»، رابط قضایا، وجود به معنای ماهیت، وجود به معنای مقولات، وجود بالعرض و ذاتی و وجود بالقوه و بالفعل. وجود در معانی «فعل بودن» در ابن سینا با معنای «فعلیتِ بودن» در توماس با هم یکی هستند اما با دو بیان متفاوت. «وجود خاص» در ابن سینا نیز با «وجود به معنای ماهیت» و «وجود در مقولات» توماس جای بررسی و مطابقت دارد. بر این اساس، در این نوشتار برآنیم ضمن بررسی تطبیقی معانی وجود از دیدگاه این دو اندیشمند بزرگ، تفاوت‌ها و تشابه آن­ها را بیان کنیم.
صفحات :
از صفحه 83 تا 103
بررسی تطبیقی حیات پس از مرگ از دیدگاه علامه طباطبایی و توماس آکویناس
نویسنده:
محسن ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خلود نفس یکی از مباحث مطرح در میان اندیشه ها و تفکرات گوناگون است. در این بینادیان ابراهیمی و به خصوص دین اسلام و مسیحیت، بخش قابل توجه ای از تعالیم خود را در رابطه با این اصل قرار داده است. اصلی که بیان می-کند برای دریافت پاداش و مجازات اعمال، انسان پس از مرگ در عالمی دیگر ، به حیات شخصی خود ادامه می‌دهد. و حیات انسان را شامل سه مرحله دنیا ، برزخ و عالم آخرت می دانند . فیلسوفانی هم چون علامه طباطبایی و توماس آکویناس با الهام گرفتن از وحی و مدد گرفتن از عقل در صدد اثباتجاودانگی مطلوبادیان اسلام و مسیحیت و رداقسام دیگر آن بر آمده اند و رساله حاضر در صدد بررسی دیدگاه فلسفیاین دو اندیشمند دراین مسئله می‌باشد . وجود چارچوب‌های کلیمشترک میان این دو فیلسوف ، با وجود اختلاف ها،زمینه مناسبی برای بررسی تطبیقی دیدگاه آنان فراهم آورده است که تاکید بر ترکیبانسان از مجموع نفس و بدن و استفاده ازاصول فلسفه ارسطویکی از مهم‌ترین وجوهاشتراکاین دو دیدگاه می‌باشد . با این حالآکویناس درتاکیدمدوام بر اصلوحدت نفس و بدن ورددو گانه انگاریافلاطونسعی در توجیه عقلانی آموزه های مسیحیت درباره جاودانگی می‌کند در حالیکه علامه طباطبایی با تبیین اصول حکمت متعالیه همانند حرکت جوهری، میان این دو نظر آشتی می دهد ومعاد جسمانی را بر همین اساس تبیین می‌کند.از ثمرات مهم بحث، یافتندیدگاه مشترک کلی میان این دو اندیشه در تبیین عقلانی جاودانگی ادیان ابراهیمی است به نحوی که در بررسی تطبیقی مشخص می‌شود که عمده دیدگاه این دو اندیشمند دارایهماهنگیقابل توجه می-باشد
  • تعداد رکورد ها : 87