چکیده :
پروفسور ویلفرد مادلونگ و پروفسور زابینه اشمیتکه از سالها پیش یکی از شاخه های مطالعاتی خود را وقف معتزلیان متأخر و هوادار مکتب ابوالحسین بصری ( متوفی ۴۳۶ ق ) کرده اند.
رساله دکتری خانم اشمیتکه که آن را با راهنمایی مادلونگ دفاع کرد, درباره علامه حلی است که آشکارا تمایلات کلامی نزدیک به ابوالحسین و محمود ملاحمی خوارزمی (متوفی ۵۳۶ ق) که او نیز از متکلمان همین شاخه است, داشته است. تاکنون اسناد و نسخه های قابل توجهی از این گرایش در میان معتزله متأخر و نیز در میان شماری از امامیان و زیدیان منتشر شده است. استاد مادلونگ در چندین مقاله منتشر شده و نیز یکی دو تحقیق که به زودی منتشر خواهد شد, به بررسی مبانی جدید مکتب ابوالحسین پرداخته است. از جمله, تمایزهای بسیار مهمی که میان او و مکتب بهشمی وجود داشته و نیز تأثیراتی که این تمایزات بر مکاتب کلامی شیعی (امامی و زیدی) و حتی سنی (مانند فخر الدین رازی اشعری مسلک) گذاشته تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته است. نکته مهم در رابطه با ابوالحسین مطالعات فلسفی او و تأثیراتی است که از ناحیه فلاسفه مکتب بغدادی (مسیحیت بغدادی) بر او وجود داشته است, مسئله ای که مورد انتقاد همقطاران معتزلی او حتی تا چند قرن پس از او قرار گرفته است. وی شاگرد ابن السمح و ابوالفرج ابن الطیب, دو تن از فیلسوفان مکتب یحیی بن عدی در بغداد بوده و هم اینک ترجمه عربی الطبیعة (سماع طبیعی) ارسطو با تفاسیر بسیار مهم شماری از فیلسوفان همین مکتب (متّی بن یونس, یحیی بن عدی و ابن سمح همراه تفاسیر شارحان یونانی, یحیی نحوی, اسکندر افرودیسی و ثامسطیوس) با تنظیم, تحریر و گردآوری ابوالحسین بصری در اختیار ما قرار دارد (نسخه خطی لیدن که سالها پیش توسط عبدالرحمان بدوی در قاهره, 65-1964 منتشر شد). در این رابطه نیز تاکنون برخی تحقیقات منتشر شده است. با این وصف و با وجود آشنایی با شماری از کتابهای مکتب ابوالحسین (از جمله کتابهای محمود ملاحمی و تقی الدین نجرانی یا بحرانی از معتزله, و نیز برخی تأثیرات وی بر زمخشری در رساله المنهاج فی أصول الدین ؛ برخی اسناد مهم از گرایش امامیان سده ششم به بعد به وی و از جمله کتاب المنقذ من التقلید / یا التعلیق العراقی محمود حمصی رازی و نیز کتاب خلاصة النظر مجهول المؤلف و یا نوشته هایی از خاندان ابن العودی و دیگران ؛ و همچنین آشنایی با متون زیدی / معتزلی متأخر مانند نوشته های امام یحیی بن حمزه المؤید بالله که آشکارا از مکتب ابوالحسین دفاع می کنند) ولی تاکنون به درستی تمامی مبانی و استلزامات کلامی این مکتب و مناسبات آنان با فیلسوفان اسلامی مورد مطالعه قرار نگرفته است. از دیگر سو در منابع کلامی متأخرتر مانند نوشته های فخر رازی, خواجه و علامه حلی شماری از عقاید به ابوالحسین نسبت داده شده که بیشتر بر اساس بازسازی های کلامی متأخر ارائه شده و یا عقایدی به او نسبت داده می شود که با ساختار کلام فلسفی متأخر بازسازی شده است.در همین چارچوب فخر رازی از ابوالحسین و مبانی او گاهی برای دفاع از مکتب کلامی اشعری در رد بر معتزلیان و فیلسوفان بهر ه می گیرد. در مواردی متکلمان و از جمله متکلمان امامی, عقاید ابوالحسین را با اندیشه های کلامی مکتب معتزلی بغداد نزدیک و قابل مقایسه می دانسته اند که البته همه اینها قابل بازنگری است. از دیگر سو باید توجه داشت که در برخی مسائل میان او و محمود ملاحمی که نوشته های او بیشتر از ابوالحسین در اختیار متکلمان بعدی بوده, اختلافاتی وجود داشته و همین امر گاهی آشفتگی را در اسناد پاره ای از عقاید به ابوالحسین افزوده است. شماری از عقایدی که ابوالحسین ابراز کرده می تواند بسیاری از مبانی پذیرفته شده کلام متقدم و از جمله کلام معتزلی را تغییر دهد, در حالی که ما از عقاید ساختاری او در مواردی که از استلزامات منطقی عقاید و آموزه های شناخته شده کلامی وی می توان سخن گفت, اطلاعی نداریم. نمونه مهم آن که هم اینک مورد مطالعه تحقیقاتی نویسنده این سطور قرار گرفته, مسئله شیئیت معدوم است که وی برخلاف سایر معتزله آن را رد می کرده است. طبعاً این مسئله الزامات زیادی را برای مکتب کلامی او ضروری می سازد که می بایست درباره آن به بحث پرداخت. من به دلیل اینکه هم اینک بر روی مکتب کلامی او کاری مستقل را آغاز کرده ام, می کوشم بر اساس پاره های اندیشه او مدلی ساختاری از اندیشه او را عرضه کنم. بخشهایی از عقاید او به مسئله طبیعت مخلوق و ماهیت حدوث باز می گردد و در همین رابطه باید به مسئله ادله اثبات وجود باری از دیدگاه او اشاره کرد که این مورد توسط استاد مادلونگ بررسی شده است. بخشی از مطالعه من به مسئله وجود و صفات خدا از دیدگاه ابوالحسین مربوط می شود. در این مورد نظریات بسیار مهمی از وی در اختیار ماست. همچنین است مسائلی در رابطه با نفس و اعاده معدوم. امیدوارم بتوانم در چند شماره کتاب ماه دین, بخشهایی از تحقیق خود را که اینک در حال آماده سازی است, منتشر نمایم.
اما آنچه که بهانه ای شد برای نوشتن این یادداشت, تحولی است که هم اینک در این زمینه از تحقیقات به وجود آمده است. پاره ای از اسناد بسیار مهم در رابطه با معتزلیان بهشمی و نیز هواداران ابوالحسین با کشف تعداد قابل توجهی از نسخه های خطی وشناسایی آنها در کتابخانه سن پترزبورگ روسیه در سالهای اخیر هم اینک در اختیار قرار دارد. درباره این نسخه ها خانم اشمیتکه اخیرا در مقاله ای در مجله آرابیکا توضیحات خوبی ارائه داده اند. بخشی از این نویافته ها مربوط است به پاره هایی از کتاب تصفح الأدلة ابوالحسین بصری که تاکنون به کلی مفقود تلقی می شد. این بخشها به موضوعات صفات باری تعالی و مباحث مربوطه اختصاص دارد که می دانیم بسیاری از مشکلات کلامی را پوشش می داده است. البته در پاره ای از منابع و از جمله کتابهای ملاحمی, حمصی رازی و فخر رازی و برخی نمونه های دیگر به قطعاتی از تصفح الأدلة برمی خوریم که این مؤلفان به آن کتاب که کتاب اصلی و پایه و در عین حال ناقص ابوالحسین بوده اشاره می کنند و مطالبی را از آن یا غرر الأدلة (کتابی دیگر از ابوالحسین) نقل می کنند, اما کشف این پاره های جدید, پرتوی تازه بر تحقیقات ما در مورد این شخصیت کلامی پر نفوذ می گذارد. در این تحقیق به نقلهای ملاحمی از تصفح الأدلة و مقایسه آن با نسخه های نویافته نیز توجه شده است.
هم اینک این پاره ها در کتابی با این مشخصات به صورت محققانه در اختیارست:
أبوالحسین البصری, تصفح الأدلة, عنی بتحقیق ما بقی منه ویلفرد مادلونگ و زابینا اشمیتکه, ویسبادن, ۲۰۰۶.
اکنون ما با در دست داشتن این پاره ها به طور روشنتری می توانیم از ساختار فکری ابوالحسین و فضای فکری و قلمی او سخن بگوییم. نقلهای مهمی هم در این کتاب از پاره ای منابع کهنتر مانند کتاب المقالات (عیون المسائل و الجوابات) ابوالقاسم بلخی آمده است که بر اهمیت این تحقیق می افزاید.(نویسنده: حسن انصاری)
منبع: http://ansari.kateban.com/