آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 23
معرفت فطری از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی و شهید مطهری با استناد به آیات و روایات
نویسنده:
مرضیه آب یاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مسائل مهم و اساسی در باب معرفت، شناختِ خودِ انسان است که بدون آن، دستیابی به هیچ نوع معرفت و شناختی امکان‌پذیر نخواهد بود. آدمی قبل از هر نوع شناختی نسبت به جهان پیرامون، باید خود را بشناسد و گنجینه‌های معرفت و نهاد خود را کشف نماید. فطرت که از ویژگیهای اساسی حیات عقلانی انسان است، از جمله مسائلی است که توجه مکاتب علمی و فلسفی را به خود جلب نموده‌است و هر مکتبی به نسبتِ مبنای فلسفی خود در این‌باره نظری را ارائه داده‌است.فطرت به عنوان آفرینش ویژه در فرهنگ و معارف اسلامی جایگاه ویژه ای دارد که بر ویژگیهای خاص انسانی در سرشت و خلقت وی اشاره دارد و متمایز‌کننده انسان از حیوان می باشد.امور فطری انسان دو تجلی‌گاه دارد: یکی شناخت یا معرفت و دیگری احساس یا گرایش. محور بحث در این پژوهش، فطریات معرفتی یا فطرت در ناحیه دریافتها و شناختها است و اینکه انسان دارای یک سلسله معلومات‌فطری - یعنی معلومات غیراکتسابی- است که نوشته حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری مطالب به شیوه کتابخانه‌ای و نرم‌افزاری از میان آراء و دیدگاههای استاد شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی در پی شناخت معرفتهای فطری می باشد.به نظر می رسد برای دست یافتن به دریافت صحیح از معرفت فطری، آشنایی با معرفت و فطرت و دیدگاههای اصیل اسلامی به خصوص قرآن و روایات ضرورت می‌یابد. با تحلیل و بررسی ابعاد مختلف معرفت فطری در آثار استاد مطهری و آیت الله جوادی آملی، مباحثی همچون خداشناسی و انسان شناسی و باید و نبایدهای اخلاقی نمود برجسته ای پیدا می کنند.بنابراین چون امور فطری به ویژه معرفتهای فطری، از بدو خلقت الهی انسان در ذات و سرشت وی نهادینه شده است، مهمترین مسئله، آشنایی با عوامل و موانع شکوفاییِ معرفتهای فطری است که انسان را از انحراف و فراموشی اصل خویش به دور می دارد.
بررسی تطبیقی دیدگاههای آیت الله جوادی آملی وآیت الله مصباح یزدی درباب علم وعقل
نویسنده:
زهرا دهباشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان از نعمت بزرگی به نام نیروی عقل و اندیشه برخوردار است که این موهبت، او را از سایر موجودات، ممتاز نموده است. در مقایسه با سایر ادیان، اسلام بیشترین اهمیت و ارزش را برای عقل و اندیشه قائل شده است و عقل و شرع را مکمل هم و رابطه ی آنها را دوسویه و هماهنگ می‌داند.فراخوانی قرآن مجید به تعقل و اندیشیدنِ استدلالی و منطقی از موضوعاتی است که در بسیاری از آیات الهی با گونه‌های متفاوتی به صراحت بیان شده است، به شکلی که هیچ تأویلی را نمی‌پذیرد؛ از این‌رو در احادیث معصومین علیهم السّلام توجه خاصی به این مسئله شده است؛بنابراین در دیدگاه عالمان بزرگ شیعه،از جمله ایشان آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی اندیشه ی عقلانی و برهانی جایگاه بسیار والایی دارد آثار ایشاندر این زمینه، گویای جایگاه ویژه ی عقل در مبانی تفکری آنان است.یکی از مباحث مرتبط با عقل ،‌ مسئله حجیت و اعتبار عقل است بر اساس مهم‌ترین یافته‌های این تحقیق می‌توان گفت که در اندیشه آیت الله جوادی آملی، عقل همتای قرآن و سنت یکی از منابع اثباتی دین به شمار آمده نه آنکه در مقابل قرآن و سنت باشد، افزون بر آن، عقل جایگاهی رفیع در نظر آیت الله مصباح داردو بر اعتبار و حجیت آن تأکیدکرده اند.با بررسی احادیثی که در باب عقل سخن به میان آورده است میتوان کارکردهای عقل را به دو دسته کلی تقسیم نمود. یک دسته از آیات و روایات به نقش معرفتی و نظری عقل اشاره دارند و انسان عاقل را دارای آگاهی‌های خاصی میدانند (مانند معرفت به خویشتن) و دسته‌ی دیگری از آن‌ها انسان عاقل را فردی متخلِّق به آداب ظاهری خاص می‌دانند و به تأثیر عقل در حیطه‌ی عملی و رفتاری فرد تأکید دارند (مانند پرستش خداوند). بنابراین، انسان عاقل از نظر آیات و روایات اسلامی (علی الخصوص شیعی)، فردی است که هم در بعد شناختی (تعلیم) و هم در بعد رفتاری (تربیت) به کمال مطلوب رسیده باشد. در مورد علم هم همین‌طور است و در روایات، علاوه بر نقش شناختی آن به نقش کاربردی و عملی آن نیز اشاره گردیده است؛ حضرت امیر مومنان علی علیه السلام می‌فرمایند « أیُّها النّاسُ اعلَموا أنِّ کَمالَ الدّینِ طَلَبُ العِلمِ و العَمَلُ بِهِ ... » (کلینی: 1365 ص 35).در آثار حکماء و دانشمندان اسلامی، عقل به دو قسم نظری و عملی تقسیم شده و به هریک نوع خاصی از ادراکات نسبت داده شده است. ایشان عموماً عقل نظری را مدرک قضایای نظری و هست و نیست‌ها و عقل عملی را مدرک قواعد و قوانین مربوط به عمل و رفتار دانسته‌اند. با بررسی مفهوم و کارکرد عقل نظری و عقل عملیاز دیدگاه حضرت آیت‌الله جوادی آملی متوجه می شویمایشان با استناد به برخی روایات( کارکرد‌های متفاوتی برای عقل عملی نسبت به آنچه قول مشهور برای آن قائل است، نسبت می‌دهند.آیت الله مصباح یزدی نیز در این باره معتقدند . قوه مدرک انسان، همان عقل اوست که بیش از یکی نیست. کار این عقل، هم ادراک هست‌ها و نیست‌ها و هم ادراک بایدها و نبایدهاست علامه مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملیعلم را یک امر وجودی می‌داند و در این جهت با صدرالمتألهین موافق است و علامه مصباح یزدی می‌گوید: علم عبارت است از« حضورخودشئ یا صورت جزئی یا مفهوم کلی آن نزد موجود مجرد » ، وآیت الله جوادی آملی نیز علم را این گونه تعریف کرده اند :«علم وجودی است که حقیقت و صورت عاری از ماده دارد.»صورت‌های حسی و خیالی و عقلی جوهرهای مجرد مثالی و عقلی هستند که در عالم مثال و عقل وجود دارند و نفس با مرتبه مثالی و عقلی خود در آن موجود است. صورت علمی، مجرد از ماده و قوه است و با وجود خارجی خود نزد مدرِک حاضر است. علم حصولی در واقع یک اعتبار عقلی است که از معلوم حضوری به دست آمده است. اتحاد عاقل و عقل و معقول نیز در نزد این دو بزرگوار همان دید گاه ملاصدرااست در این باب ، به این معنا است که اول صورت معقوله پیدا می‌شود و این صورت معقوله هم عقل بالفعل و هم معقول بالفعل و هم عاقل بالفعل است.اما تعریف علم در دین اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام، با تعریفی که در بین مکاتب مختلف و عموم مردم رایج است، متفاوت است. درمکتب اهل بیت ، حقیقت علم نورى است که در پرتو آن، انسان جهان را آنگونه که هست مى‏بیند و جایگاه خود را در هستى مى‏یابد. نور علم مراتبى دارد که بالاترین آن نه تنها انسان را با راه تکامل خود آشنا مى‏کند بلکه او را در این مسیر حرکت مى‏دهد.و به مقصد اعلاى انسانیّت مى‏رساند . قرآن کریم با صراحت از این نور سخن مى‏گوید: «آیا کسى که مرده دل بود و زنده‏اش کردیم و براى او نورى پدید آوردیم، تا در پرتو آن در میان مردم برود، چون کسى است که گویى گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنى نیست؟»
نقادی دیدگاه های معاصر درباره انتساب اصالت ماهیت به سهروردی و وجوه برتری نظریه آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
مرتضی عرفانی ، حسن رهبر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهندگان در این نگاشت بر این باورند که نزاع اصالت وجود یا ماهیت نه تنها لفظی نیست بلکه یک چالش متافیزیکی مهم میان اصالت وحدت با اصالت کثرت محسوب می‌شود که هریک از این دو اصل می تواند نتایج کلامی متفاوتی را در پی داشته باشد. پیرامون انتساب اصالت ماهیت به سهروردی در بین محققان معاصر سه دیدگاه مهم را می‌توان از هم تفکیک کرد: نخست، دیدگاهی که انتساب اصالت ماهیت به شیخ اشراق را نفی می‌کند و حتی وی را مبتکر اصالت وجود می‌داند. دوم، نظرگاهی که این انتساب را به صراحت نفی نمی‌کند اما براساس شواهدی از اصالت وجود در سخنان او، چنین می‌انگارد که روح حکمت اشراق اصالت وجودی است. سوم، دیدگاه آیت الله جوادی آملی و برخی محققان دیگر که نظام حکمت سهروردی را مبتنی بر اصالت ماهیت و کثرت و از این رو در مقابل نظام اصالت وجود صدرایی ، که مبتنی بر وحدت وجود است، می‌پندارد. نگارندگان در این پژوهش با روشی تحلیلی انتقادی، بر پایه مطالعه آثار سهروردی و سهروردی ‌پژوهان، می‌کوشند ضمن نقادی دیدگاه های سه گانه، وجوه برتری نظرگاه آیت الله جوادی آملی را تبیین نمایند و ادله خود بر رد دیدگاه‌های دیگر را به منصه ظهور رسانند.
صفحات :
از صفحه 29 تا 53
حقیقت انسان‌ از دیدگاه ابونصرفارابی و شهید مطهری
نویسنده:
پدیدآور: الهام توکلی اله‌آبادی ؛ استاد راهنما: دادخدا خدایار ؛ استاد مشاور: مرتضی عرفانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان‌شناسی چه از جهت هستی‌‌شناختی و چه از بُعد معرفت‌شناختی از دیرباز مورد توجه دانشمندان علوم-انسانی بوده و هست. علاوه بر آن انبیاء الهی و علوم وحیانی بر شناخت انسان به عنوان یکی از اهداف مبنایی خویش تأکید داشته‌اند. در این میان ابونصرفارابی به عنوان فیلسوفی مشائی از متقدمان و شهید مرتضی‌مطهری به عنوان فیلسوفی صدرایی از معاصران در خصوص انسان و قوای مادی و معنوی او نظریاتی ارائه کرده‌اند که قابل تأمل است. لذا این سوال به ذهن متبادر می‌شود که با عنایت به تفاوت مکانی، زمانی و مشرب فکری این دو حکیم، اشتراکات و افتراقات دیدگاهی آنان درباره انسان چیست؟ در این پایان‌نامه سعی شده است تا با ابزار مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی به گردآوری مطالب اقدام و با روش توصیفی و تحلیلی به سؤال مذکور پاسخ داده شود. به نظر می‌رسد به رغم اشتراکاتی که هر دو فیلسوف درباره‌ دو بعدی بودن انسان و قوای مادی و روحانی و هدفمندی، عقل، نفس و فطرت او دارند؛ فارابی در انسان‌شناسی خویش ضمن بهره‌گیری از دین اسلام، بیشتر تحت تاثیر فلسفه یونان و ارسطو بوده است و شهید مطهری در شناخت انسان با دیدگاهی عقلانی از معارف قرآنی تأثیری وافر پذیرفته و نوآوری‌هایی در عصر انسان‌شناسی ارائه کرده است که در زمان فارابی مذکور نبوده است از جمله ابعاد فطرت انسانی و عوامل کمال انسان، با استفاده از قرآن، برهان و عرفان در سایه اطاعت از سیره و سلوک معصومان (علیهم السلام) از نوآوری‌های ایشان می‌باشد.
حرکت و زمان از دیدگاه صدرالمتالهین
نویسنده:
مرتضی عرفانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در چهار بخش تنظیم شده است . بخش اول همانطور که گفتم به بیان اجمالی از آراء و عقاید شیخ‌الرئیس در باب حرکت و زمان اختصاص دارد. بخش دوم درباره نظریه حرکت جوهری است این نظریه از آراء اختصاصی صدرالمتالهین و از ابتکارات بی‌سابقه ایشان است که تمام مباحث مربوط به حرکت را تحت‌الشعاع خود قرار داده است . اکثر قریب به اتفاق اختلاف نظرهای صدرالمتالهین با شیخ‌الرئیس در باب حرکت و زمان به اختلاف آن دو درباره حرکت جوهری باز می‌گردد. لذا در بخش سوم این رساله سعی کرده‌ام نشان دهم که نظریه حرکت جوهری چه تاثیری بر مباحث دیگر مانند "تعریف حرکت "، "حرکت قطعیه و حرکت توسطیه"، "زمان"، "مکان" و ... گذاشته است . به عبارت دیگر در بخش سوم همان مطالب بخش اول با توجه به نظریه حرکت جوهری مورد نقد و بررسی قرار گرفته است . مثلا در جای خود توضیح داده‌ام که شیخ‌الرئیس بدلیل مخالفت با حرکت جوهری است که وجود حرکت قطعیه را در خارج انکار می‌کند و اصرار صدرالمتالهین بر وجود حرکت قطعیه در خارج از اعتقاد راسخ ایشان، حرکت جوهری نشات می‌گیرد. و بالاخره در بخش آخر رساله یکی از نتایج و ثمرات نظریه حرکت جوهری یعنی "حدوث زمانی عالم" بیان شده است . اگرچه حدوث زمانی عالم ادعای متکلمین بوده است اما آنها نتوانسته‌اند از عهده این ادعا برآیند زیرا آنها تصور درستی از "زمان" نداشته‌اند و یک ابتدای زمانی برای عالم قائل شده‌اند لذا کلام آنها مستلزم فیض حق و انفکاک معلول از علت تامه است . اما صدرالمتالهین با استفاده از نظریه حرکت جوهری و اینکه "زمان" بعدی از ابعاد موجود مادی است ، حدوث زمانی عالم را به شیوه‌ای بیان می‌کند که نه انقطاع فیض حق لازم آید و نه انفکاک معلول از علت تامه. ایشان بدون اینکه یک ابتدای زمانی برای عالم قائل شود، معتقد است عالم همواره در حال حدوث و فنا بوده و حتی هم‌اکنون نیز در حال حدوث و فنا می‌باشد. پرواضح است که این ادعای کسی می‌تواند باشد که حدوث و تجدد را مقوم موجود مادی بداند نه وصفی زائد بر ذات آن و این یعنی قول به حرکت جوهری کل عالم، به عبارت دیگر حدوث زمانی عالم بگونه‌ای که صدرالمتالهین بیان می‌کند در واقع حرکت جوهری عالم است که با زبانی دیگر بیان شده است .
وجود محمولی از دیدگاه ملاصدرا و آقا علی مدرس زنوزی
نویسنده:
پدیدآور: مرتضی رضایی‌وند ؛ استاد راهنما: مرتضی عرفانی ؛ استاد مشاور: ابراهیم نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود محمولی و مسائل مرتبط با آن بخش گسترده‌ای از فلسفه اسلامی را در برگرفته است.یکی از مطالب مرتبط با وجود محمولی بحث اصالت وجود است.ملاصدرا و مدرس زنوزی گرچه در اینکه وجود محمول است اختلاف‌نظری ندارند اما در تفسیر اصالت وجود با یکدیگر هم‌عقیده نیستند.ازآنجاکه ملاصدرا در طی سیر تکاملی خویش درنهایت وارد وادی عرفان می‌گردد و فلسفه خویش را با عرفان مخلوط می‌کند در بحث اصالت وجود نیز وی برخلاف نظر ابتدایی خود،به این عقیده می‌رسد که فقط وجود در عالم واقع تحقق دارد و ماهیت از تحققی ولو به‌تبع وجود در خارج برخوردار نیست.اما مدرس زنوزی می‌گوید که ماهیت به‌تبع وجود دارای تحقق در عالم واقع است.این اختلاف‌نظر ناشی از بحث وحدت شخصی وجود است که بر اساس آن ملاصدرا برخی از اصول حکمت خویش را نیز تغییر می‌دهد،اما مدرس زنوزی به دلیل آنکه وحدت شخصی وجود را قبول ندارد به‌تبع آن معنایی که ملاصدرا از اصالت وجود ارائه می‌دهد را نیز نمی‌پذیرد.در بحث وجود رابط نیز ریشه اختلاف ملاصدرا و مدرس زنوزی بحث وحدت شخصی وجود است.زیرا ملاصدرا بر این اساس به معنای دیگری از وجود رابط دست می‌یابد که بنا بر آن تمامی ممکنات عین تعلق و فقر نسبت به واجب‌الوجود هستند و تنها شئون و اطوار خداوند هستند و بهره‌ای از وجود ندارند.اما مدرس زنوزی این معنای وجود رابط را قبول ندارد و تنها به وجود رابط در قضایا می‌پردازد.یکی از مسائل دیگری که با توجه به بحث وجود محمولی از اهمیت فراوانی برخوردار می‌گردد،بحث اختلاف نوعی وجود رابط و محمولی است.ملاصدرا عباراتی متفاوت طی چند سطر بیان می‌دارد که طبق یک عبارت وجود رابط و محمولی باهم اختلافی ندارند و بر اساس عبارت دیگر وی بین این دو وجود اختلاف وجود دارد.مدرس زنوزی در تفسیر این عبارات و با در نظر گرفتن تمامی احتمالات به اختلاف نوعی وجود رابط و محمولی معتقد می‌گردد.اما از دیدگاه نگارنده با توجه به دومرحله‌ای بودن فلسفه صدرالمتألهین می‌توان تفسیر بهتری ارائه داد.
ملاصدرا و نقد مبانی حکمت سینوی درباره ادراک غیر
نویسنده:
مرتضی عرفانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه ملاصدرا درباره ادراک غیر، حاصل مطالعه عمیق و نقد جدی آرای ابن سینا است و فهم دقیق آن توجه بیش تر به این نقدها را می طلبد. ابن سینا ادراک غیر را حصولی و انطباعی می داند. صدرا این نظریه را مورد انتقاد قرار داده رد می کند؛ زیرا آن را مبتنی بر اصولی چون ثبات جوهر جسمانی، انکار مثل افلاطونی و نفی اتحاد عاقل و معقول می داند که از نظر وی به هیچ وجه قابل قبول نیست. صدرا برخلاف ابن سینا تفسیر خود را از ادراک غیر، بر اعتقاد به حرکت جوهری جسم و نفس، مثل افلاطونی و اتحاد مدرِک با مدرَک استوار می سازد و از این رو ادراک غیر را منحصر در ادراک حضوری یعنی حضور صورت شیء نزد مدرک می داند. صحت و سقم یا برتری هر یک از این دو دیدگاه درباره ادراک غیر به صحت و سقم یا برتری مبانی و اصول آن بستگی دارد. از میان این چهار مبنا، اتحاد عاقل و معقول از اهمیت خاصی برخوردار است. نظریه ای که شالوده آن را وحدت و اصالت وجود تشکیل می دهد و نه تنها اندیشه ملاصدرا را از ابن سینا، بلکه از سهروردی هم متمایز می سازد.
صفحات :
از صفحه 131 تا 145
بررسی تطبیقی امکان و چگونگی شناخت خداوند از دیدگاه ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
مصطفی سخنگو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهانسان در طول تاریخ ناگزیر از پرسش‌های هستی‌شناسانه از خود و جهان بوده است. در رأس این سوالات پرسش از خالق خویش می‌باشد که هیچگاه از انسان جدایی ندارد و انسان را در ساحت تذکر، به تفکر در خویش و خالق خویشتن دعوت می‌کند. پرسش از وجود خداوند و چگونگی شناخت او، کانون مسائل فلسفی در عالم اسلام است و در این میان بنیان‌گذاران سه مکتب فلسفی مشاء، اشراق و حکمت متعالیه در نسبت با نظام معرفتی خویش نظریات مختلفی درباره شناخت خداوند ارائه داده‌اند. ابن‌سینا فیلسوفی است که بین فلسفه، عرفان، مقام کشف یک شئ و مقام داوری یک شئ تمایز قائل می‌شود و آنها را با یکدیگر خلط نمی‌کند لذا در حوزه علم حصولی و در نسبت با تعریف علم، شناخت خداوند را محدود به شناخت آثار و لوازم واجب تعالی می‌داند و از نظر وی شناخت حقیقت واجب‌تعالی ممکن نیست. ابن‌سینا در مقام عرفان و کشف، شهود و معرفت خداوند را ممکن می‌داند و سرّ و باطن عارف را محل اشراقات حق بیان می‌کند. شیخ اشراق حقیقت علم را از سنخ مشاهده می‌داند و در نسبت با این تعریف و نظام نوری خویش، قائل به شهود قلبی خداوند و شناخت او است. از نظر وی، اگر چه شهود خداوند دارای مراتب است اما شهود اکتناهی خداوند ممکن نیست. در این میان ملاصدرا معتقد است که خداوند را تمام موجودات به نحو بسیط درک می‌کنند اما انسان علاوه بر علم بسیط، دارای علم مرکب به خداوند نیز می‌باشد. از نظر صدرالمتالهین علم مرکب به خداوند از طریق شهود یا تعقل به دست می‌آید و تنها علم مرکب به خداوند ملاک تکلیف است. ملاصدرا هم‌چنین شهود اکتناهی واجب تعالی را برای انسان ممکن نمی‌داند. روش این پژوهش به صورت کتابخانه‌ای و از نوع تحلیلی و توصیفی است.
مقایسه دیدگاه اشاعره با علامه طباطبایی در مورد جبر و اختیار
نویسنده:
مهدیه علوی نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله جبر و اختیار و نقش انسان در افعال خویش و ارتباط آن با اراده خدای متعال از مهمترین مسائل فکری بشر بوده است. این مسأله از نخستین مسائل کلامی طرح شده در تاریخ عقاید مسلمین به شمار می رود و متفکران مسلمان- هر یک براساس مبانی خویش- راه حلی برای آن ارائه داده اند. از نخستین راه حل ها، نظریه جبر محض از یک سو، و نظریه تفویض مطلق از سوی دیگر بود. پس از طرح این عقاید متضاد، به جهت لوازم غیر قابل پذیرش آن، اندیشمندان مسلمان درصدد یافتن حد وسطی در میان این دو اعتقاد برآمدند و آراء مختلفی در این باره ارائه کردند. یکی از این آراء، نظریه کسب اشاعره است، به این معنی که خدا خالق و آفریدگار افعال بشر و انسان کاسب کارهای خود است؛ یعنی خلقت و ایجاد قلمرو خداست، و کسب، قلمرو انسان می باشد. نظریه دیگر امربین الامرین است، در همین راستا فیلسوفان مسلمان نیز بر اساس مبانی خاص خویش، طرح هایی ارائه کردند که در خور توجه و بررسی است. از جمله این طرح ها دیدگاه علامه طباطبایی(ره) است که مستند به قرآن است و آیات قرآنی موید جبر و تفویض نیست. آنچه هست، حاکمیت مشیت الهی بر هستی و افعال انسان است؛ ولی این حاکمیت به گونه ای نیست که بنده را در عملش مجبور سازد. او مختار آفریده شده و هر راهی را که اختیار کند، حاصل آن را دریافت می کند. علامه طباطبایی(ره) بر اساس قانون علیت ثابت می کند افعال اختیاری انسان هم به قدرت خداوند واقع می شود و هم به قدرت انسان و از آن محال لازم نمی آید، زیرا قدرت خداوند قدرت مطلق است و قدرت بنده قدرت محدود و مقید است که در طول قدرت الهی می باشد. اما از دیدگاه اشاعره، افعال انسان چه افعال اختیاری و چه اضطراری باشند، بی واسطه مخلوق خداست. در واقع دیدگاه اشاعره همان جبرگرایی مطلق است.
معرفت خداوند در اندیشۀ شیخ مفید و علامه طباطبائی با توجه به دیدگاه‌ های معرفت شناسی آن‌ها
نویسنده:
مرتضی عرفانی، بصیره مددی زاده، علی اکبر نصیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علم ومعرفت نزد شیخ مفید،علم به غیر و به نحو گزاره ای و تصدیقی است که، یا از طریق حس و مشاهده حاصل می شود؛ که در این صور،علم ضروری است و یا از طریق استدلال عقلی و اخبار متواتر به دست می آید؛ که در این صورت علم کسبی است.از آن رو که به نظر وی، خداوند را به هیچ معنایی، نمی توان مشاهده کرد؛ معرفت او، یک معرفت صرفاً کسبی از طریق استدلال عقلی و اخبار متواتر بوده و عبارت است از: اعتقادات مطابق با واقع و همراه با اطمینان که، مستند به استدلال عقلی و اخبار متواتر و پاسخگوی شبهات مخالفان است. از نظر علامه طباطبائی، معرفت به معنای که ذکر شد،منتفی نیست؛ امّا معنای کاملی از معرفت محسوب نمی شود. معرفت حقیقی و کامل نسبت به غیر، یک معرفت شهودی از سنخ معرفت نسبت به ذات و حالات خویش است. تفکّر عقلانی؛ تأمّل در آیات و روایات؛ پرورش عقل عملی و تزکیه ی نفس، زمینه­ایی را فراهم می سازد؛ تا خداوند معرفتی شهودی و حضوری به انسان عنایت کند. بر این اساس، علامه طباطبائی بر خلاف شیخ مفید، در تفسیر آیاتی از قرآن کریم که به رؤیت و لقای پروردگار اشاره دارد، از نوعی مشاهدۀ پروردگار سخن گفته است که، معرفتی حضوری و ضروری محسوب می شود و روایات معصومین (ع) را هم مؤیّد این دیدگاه می داند.
صفحات :
از صفحه 79 تا 92
  • تعداد رکورد ها : 23