آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 98
بررسی برهان آگاهی با تاکید بر دیدگاه مورلند
نویسنده:
محمد مهدی پور؛ استاد راهنما:عبدالرسول کشفی؛ استاد مشاور: محمد رضا بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین، براهین اثبات وجود خداوند است. از سوی دیگر، مسأله ذهن و بدن همواره یکی از چالش برانگیزترین موضوعات فلسفه ذهن بوده است. نتیجه تلفیق دو حوزه یاد شده، برهانی است که اخیراً توسط فیلسوفان تحلیلی مورد توجه قرار گرفته است. این برهان که با نام «برهان آگاهی» شهرت دارد، با تأکید بر نارسایی تبیین های غیرخداباورانه در رابطه با مسأله ذهن و بدن، به دنبال اثبات انحصار تبیین مذکور در پرتو دیدگاه خداباوری است. جی پی مورلند یکی از سرشناس ترین مدافعان این برهان است. وی بر این باور است که دیدگاه های غیرخداباورانه به مسأله ذهن و بدن، نمی توانند تبیینی مکفی از همبستگی ضروری حالات ذهنی و مغزی ارائه دهند. از این رو، خداباوری تنها دیدگاهی است که می تواند بواسطه آگاهی نامحدود خداوند و خواست وی، آگاهی محدود انسان و همبستگی قاعده مند آن با بدن را تبیین کند. در این نوشتار سعی می شود نقات ضعف و قوت برهان آگاهی مورد بررسی قرار گیرد و در انتها، برهانی بدیل ارائه شود. به این منظور، در ابتدا مروری بر کلیات موضوع مورد پژوهش خواهد شد و پس از آن، تقریری از برهان آگاهی ارائه می شود. سپس به منظور اثبات یکی از مقدمات این برهان، دیدگاه های مطرح غیرخداباورانه درباره مسأله ذهن و بدن ارزیابی خواهد شد. در انتها نیز نسخه بدیلی از این برهان صورت بندی شده است که در صورت صحت مقدمات، نه تنها مشکلات برهان آگاهی را ندارد، بلکه همچنین نتیجه ای جامع تر از آن ارائه خواهد داد.
تحلیلِ «تناقض‌نمای معرفت حسی» در فلسفه ارسطو
نویسنده:
کرامت ورزدار ، احد فرامرز قراملکی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در فلسفه ارسطو معرفت از حواس آغاز می‌شود و ادراکاتِ حسّی از طریق فعالیت قوّه «نوس»، معرفت را برای آدمی به ارمغان می‌آورند. ارسطو برخلاف افلاطون منکر هرگونه معرفت فطری است؛ امّا از طرفی آشکارا بیان می‌کند که ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت قرار نمی‌گیرند و نمی‌توان به محسوسات معرفت داشت. این امر باعث ایجاد یک تناقض‌نما در فلسفه ارسطو می‌گردد. اگر ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت نیستند چگونه از «آنچه متعلّق معرفت نیست»، معرفت پدید می‌آید و این ادراکات به دلیل فقدانِ کدام جزء از اجزای «معرفت»، متعلّق «معرفت» به حساب نمی‌آیند؟ از نظر نگارندگان راه‌حلّ این پارادوکس به تعریف «معرفت» و نقشِ قابلی ادراکاتِ حسّی در پیدایش معرفت در نظر ارسطو بازمیگردد. ارسطو معرفت را صرفاً «باور صادق موجّه» نمی‌داند بلکه با شروط دیگری همچون ضرورت و علیّت دایره «معرفت» را محدودتر می‌کند. بنابراین هرچند باور به محسوسات باوری صادق است ، امّا این ادراکات به‌خاطر عدم وجود شرط کلیّت و علیّت، متعلّق «معرفت» واقع نمی‌شوند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
بررسی دیدگاه راجر تریگ درباب التزام دینی و عقلانیت
نویسنده:
فاطمه سعیدی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
التزام دینی و ربط و نسبت آن با عقلانیت از مباحث مهم فلسفۀ دین است. راجر تریگ از اندیشمندان معاصری است که این مسئله را محور توجه خود قرار داده است. در این مقاله ما دیدگاه او در خصوص سرشت التزام و ربط و نسبت آن با باور، معنا، توجیه و عقلانیت را از نظر گذرانده‌ایم. او با تعریف خاصی که از التزام ارائه می‌دهد، آن را مبتنی بر دو مؤلفه می‌داند: یکی باور گزاره‌ای و دیگری تعهد شخصی بدان. از آنجا که تریگ مؤلفه اول التزام را اساسی و بنیادین می‌داند، تمرکز مقاله نیز بر همین مؤلفه است. تریگ بر اساس مؤلفۀ اول، واقع‌گرایی و نقد نسبی‌انگاری را از لوازم حقیقی التزام می‌داند و در همین راستا به نقد ناواقع‌گرایی و نسبی‌انگاری در این حوزه می‌پردازد. او از جمله علل گرایش به نسبی‌انگاری در حوزۀ دین را تلاش ویتگنشتاین متأخر در واکنش به پوزیتیویسم منطقی می‌داند که منجر به جدایی و تمایز دین از علم شد. تریگ ضمن نقد این جریان فلسفی، می‌کوشد تا پیامدهای آن را نیز نشان دهد. او با تأکید بر زبان به عنوان امری که تبلور حقیقت است و ارتباط را امکان‌پذیر می‌کند و نیز تأکید بر سرشت مشترک بشر به مقابله با نسبی‌انگاری مفهومی می‌پردازد و راه را برای عقلانیت التزام می‌گشاید. مقاله در پایان نشان می‌دهد که اگرچه تریگ در نقدهایش به موفقیت‌هایی دست یافته است، به نظر می‌رسد جنبۀ ایجابی بحث او فاقد استحکام و دقت کافی است.
صفحات :
از صفحه 47 تا 67
بررسی انتقادیِ تبیینِ علّیِ عمل در فلسفۀ‌صدرالمتألّهین
نویسنده:
فاطمه سادات کتابچی ، احد فرامرز قراملکی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله اساسیِ این پژوهش بررسیِ «تبیینِ علّیِ عمل» و هدفِ آن کشفِ الگوی عامّ قیاسی- قانونی به روشِ تحلیلی-توصیفی در فلسفه‌ی صدرالمتألّهین و نقدِ این الگو از طریقِ بررسیِ لوازمِ منطقیِ آن ‌است. از نظرِ ملاصدرا، عمل، فعلِ ارادیِ آدمی است که وی به آن آگاهی مرتبه‌ی دوم دارد؛ از این‌رو تبیینِ علّیِ عمل نیازمندِ کشفِ مبادیِ این دو عنصر یعنی فعلِ ارادی و آگاهیِ مرتبه‌ی دوم است. مبدأ اصلیِ صدورِ فعلِ ارادی در حکمتِ متعالیه تصدیق به‌فایدۀ آن توسّطِ قوّۀ متصرّفه‌است و مبادیِ دیگر، همچون قوّۀ شوق، اراده و قوّۀ فاعله به‌طورِ مکانیکی نقشِ خود را در صدورِ فعلِ ارادی ایفا می‌کنند. سلطنتِ متصرّفه در پیدایشِ فعلِ ارادی با دخالتِ عقلِ عملی به‌عنوانِ مبدأ آگاهی‌ساز، تعدیل می‌شود به‌طوری که عمل فعلِ ارادی است که از کانالِ عقلِ عملی عبور کند. از نظرِ صدرالمتألّهین، علّتِ حصولِ یک عمل در نهایت یا تصدیقِ یکی از دو قوّۀ متصرّفه یا عاقله به انجامِ آن عمل بدونِ وجودِ تصدیقِ مُعارض است و یا تصدیقِ یکی از این دو قوّۀ ادراکی به انجامِ یک عمل و غلبه برشوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض قوّۀ دیگر است؛ بنابراین «تصدیق به سودمندیِ یک عمل» در صورت «نبودِ تصدیقِ معارض» یا «غلبه بر شوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض» الگوی عامّ قیاسی-قانونی را در بابِ عمل، در حکمت متعالیه می‌سازد. اشکالِ هنجارمندی، عدمِ تبیینِ علّی در هنگامِ تعارض شوق‌ها و جبرگرایی سه اشکالِ وارد بر نظریۀ صدرالمتألّهین در بابِ تبیینِ علّی است.همچنین تفسیرِ قُوای نفس به مراتب یا شئونِ نفس، دخالتی در الگوی تبیینِ علّی ندارد بلکه صرفاً منجر به تغییر در ادبیّاتِ بحث می‌شود وهمان اشکالاتِ مذکور پابرجا خواهد ماند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
فرشته شناسی سهروردی
نویسنده:
حامده خادم جهرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فرشته شناسی تحت عنوان «نظریه امشاسپندان» نخست در اوستای کهن یاد شده است که در طی قرون و به مرور اعصار و دهور و در اماکن مختلف به صور متعدد جلوه گر گردیده است. در سرزمین یونان و در مکتب فلسفی افلاطون در شکل «ارباب انواع» یا «المثل الالهیه افلاطونیه» درآمده؛ فلسفه مشاء به عنوان «عقول کلیه عشره» پذیرفته شده و در حکمه الاشراق، «الانوار اسفهبدیه» نام گذاری گردیده است. که هر یک در جای خود مورد بررسی قرار می گیرد. از مطالب اساسی این رساله، ادله اثبات فرشته می باشد که عبارتند از: قاعده امکان اشرف، جواز صدور بسیط از مرکب، قاعده الواحد و اثبات ارباب اصنام. نقش فرشتگان از نظر شیخ اشراق، واسطه گری آنها بین نور الانوار و انسان هاست. وی در راستای تبیین نقش دوگانه فرشتگان به عنوان موجوداتی بین عالم نور و عالم ظلمت، در داستان های رمزی خود، به واژه رمزگونه شیخ، مرشد یا پیر اشاره می کند که بسیاری، حقیقت آن را به «فرشته» تفسیر و تعبیر نموده اند. از دیگر مطالب مهم مذکور در این پایان نامه، تبیین اساسی بودن اعتقاد به همانندی عقل فعال (عقل دهم) با فرشته وحی است که در این رهگذر اثبات می شود که اگر این همانندی در کار نبود هیچگونه «حکمت نبوی» حدوث نمی یافت و مذهب نمی توانست با عرفان، عشق، فلسفه و نیز با تمثیل های عرفانی شعرا هیچگونه پیوندی داشته باشد حقیقت چهره ای دوگانه می یافت و ایمان و دانش، الهیات و فلسفه از هم جدا می شدند.
دیوید لاند؛ دوئالیزم قوی و زندگی پس از مرگ
نویسنده:
زینب امیری ، عبدالرسول کشفی ، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این پژوهش بر مبنای تفسیر و دفاع از دیدگاه دیوید لاند، به‌ بررسی دوئالیزم قوی یا دوئالیزم جزییات در جهت اثبات حیات پس از مرگ می‌پردازیم. مهم‌ترین مانع در این مسیر مسئلۀ علیت و تبیین نحوۀ تعامل دو جوهر جزیی به‌کلی متفاوت است، لذا با دلایل فلسفی و پدیدارشناسانه نشان می‌دهیم که مبنای این تعامل، تقدم امر ذهنی و ویژگی‌های ذاتیِ علّیِ تقلیل‌ناپذیر دو جوهر است که از طریق بدنمندی، دسترسی علّی به هم دارند. «خود» که جوهری غیرفیزیکی است، هیچ وابستگی و ابتنای وجودی به جوهر فیزیکی بدن ندارد، لذا با قطع رابطۀ علّی بعد از مرگ همچنان می‌تواند وجود داشته باشد. تمرکز پژوهش صرفاً بر نشان‌دادن معقولیت و معناداری و بررسی وقوع دوئالیزم یادشده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که چه علیت را به نظم طبیعت تقلیل دهیم چه آن را تبادل علّیِ نیروها و قابلیت‌های تقلیل‌ناپذیر دو جوهر بدانیم، تردیدی در معقولیت و معناداری آن نیست. لذا نظر به تجرد «خود» و ویژگی‌های علّی‌ ـ‌ عاملی آن، بهترین تبیین بر شهود گریزناپذیر و مستقیم ما از اعمال ارادیمان آن است که بگوییم آنچه در این شهود به‌نظر رسیده واقعیت دارد و علیت دوئالیستی در عمل رخ می‌دهد. اگر دلایل ما پذیرفتنی باشند، می‌توانند در جهت اثبات حیات پس از مرگ به‌کار گرفته شوند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 97
The Coceivability of a Disembodied Personal Life Beyond Death Based on David Lund’s Views
نویسنده:
عبدالرسول کشفی ،امیرعباس علیزمانی ،زینب امیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 69 تا 88
بستار فیزیکی و فاعلیت الهی
نویسنده:
نیما نریمانی ، عبدالرسول کشفی ، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله در ابتدا با بیان تاریخی شکل‌گیری نگاه علمی جدید، مسأله‌ی تعارض نگاه علمی با فاعلیت الهی طرح می‌شود و در ادامه، انواع رویکرد‌ها به مسأله‌ی فاعلیت الهی و نگاه علمی جدید معرفی می‌شود. پس از آن با تبیین چیستی بستار فیزیکی (Physical Closure) که یکی از ارکان متافیزیکی مهم علم جدید است، نشان داده خواهد شد که این مفهوم مهم‌ترین مانع متافیزیکی در زمینه‌ی ارتباط مؤثر خداوند و جهان است و با پذیرش آن نمی‌توان از ارتباط فعالانه‌ی خداوند و جهان سخن گفت. پس از این تبیین، به‌طور خاص راهکار پلنتینگا در رفع تعارض نگاه علمی و فاعلیت الهی بررسی می‌شود و سپس رویکرد نوین دانشمندان خداباوری بررسی و ارزیابی می‌شود که قصد دارند فاعلیت الهی را ذیل قوانین نامتعین طبیعی بگنجانند. با بررسی این رویکردها نشان داده می‌شود که هیچ‌یک در مواجهه و نقد مناسب بستار فیزیکی موفق نیستند و در پایان، اراده‌ی آزاد و آگاه انسانی، رکنی محکم برای نقض بستار فیزیکی معرفی می‌شود.
صفحات :
از صفحه 109 تا 130
خداباوری شکاکانه و محدودیت‌های شناختیِ بشر
نویسنده:
فاطمه سعیدی؛ عبدالرسول کشفی؛ امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین استدلالاتی که به نفع محدودیت شناختی بشر از سوی خداباوران‌شکاک (خداباورانی که قائل به محدویت شناختی بشر در شناخت اهداف و دلایل خداوند هستند) ارائه شده، «تمثیل والدین» استفان ویکستراست. ویکسترا با ارائۀ این استدلال، نشان می‌دهد همان‌طور که کودک نمی‌تواند دلایل والدینش را برای رواداری رنج بداند، آدمی نیز نمی‌تواند از دلایل خداوند برای رواداری رنج آگاه باشد. به همین‌خاطر از نظر او نمی‌توان از نیافتن دلایل خداوند به نبودِ آنها استنتاج کرد. ازاین‌رو استدلال قرینه‌ای شر ناتمام می‌ماند. این استدلال از سوی فیلسوفانی چون بروس راسل و ویلیام رو و ترنت دوئرتی به چالش کشیده شده است. آنها در مقابل این استدلال، «تمثیل والدین مهربان» را عرضه می‌کنند که عکسِ استدلال ویکسترا، مطرح می‌کند والدین عاشق و مهربان در زمان سختی و رنج، کودکشان را تنها نمی‌گذارند یا به طریقی سعی می­کنند تا دلیلِ سختی و رنج را برای کودک روشن کنند. لذا از نظر آنها اگر خداباوری صادق باشد، انتظار می‌رود که این جهان، جهانی شفاف باشد و بتوان به دلایل خداوند پی ‌برد. در این مقاله می‌کوشیم نشان دهیم اساساً «تمثیل والدین» با محدودیت‌هایی مواجه است که نه می‌توان به سودِ خداباوری شکاکانه از آن بهره جست و نه علیه آن. از سوی دیگر ادعای شفافیت منتقدان را نیز نقد خواهیم کرد. در نهایت با پرداختن به استدلالات آلستون نشان خواهیم داد که ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک بدون پشتوانه نیست. ملاحظه خواهیم کرد که استدلالات او معتبر است. از این رو، می­توان، ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک را موجه دانست.
صفحات :
از صفحه 122 تا 141
بررسی دیدگاه پلنتنگا در باب بساطت الهی
نویسنده:
حسن یوسفی خانقاه، عبدالرسول کشفی، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده الاهیدانان سنتی خدا را بسیط محض دانسته و او را از هر گونه ترکیبی منزه می¬دانند. این ویژگی که به آموزه و نظریه بساطت الاهی معروف است، در دوره معاصر، مورد نقد جدی قرار گرفته است. یکی از منتقدان این نظریه، آلوین پلنتینگاست. پلنتینگا، دیدگاه آکویناس را که به عنوان معیار الاهیات سنتی مسیحی شناخته می¬شود، مورد نقد قرار داده و آن را ناسازگار با دیگر اوصاف خداوند می¬داند. در نوشتار حاضر ابتدا دیدگاه آکویناس را تقریر، و سپس به نقدهای پلنتیگا پرداخته و آنها را بررسی خواهیم کرد. با روش تحلیلی مدعیات این دو متفکر را تشریح کرده، سپس استدلال خواهیم کرد که آکویناس و پلنتینگا از مبانی متفاوتی بهره می¬برند که لازمه آن تفاوت دیدگاه¬های آن دو است. از جمله اینکه، نظر پلنتینگا در مورد ذات، صفات و رابطه میان آن دو، متفاوت از نظر آکویناس می¬باشد. پلنتینگا صفات را اموری انتزاعی و ضروری می¬داند که در وجودشان بی¬نیاز از غیر و حتی خدا می¬باشند، در حالیکه از نظر آکویناس، صفات در وجودشان وابسته به جواهر می¬باشند و نیز تنها موجود جوهری ضروری، خداوند متعال می-باشد. بنابراین، بسیاری از انتقادات پلنتینگا مطابق مبانی خود بوده و در نتیجه، بر دیدگاه آکویناس وارد نخواهد بود.
  • تعداد رکورد ها : 98