آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2464
بررسی و نقد دیالکتیک تعالی و حلول از دیدگاه مولانا و مایستر اکهارت
نویسنده:
قاسم کاکایی، اشکان بحرانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران ,
چکیده :
در سنت ادیان ابراهیمی، آثار عارفان را با رویکردهای الهیاتی گوناگونی بررسی می توان کرد. یکی از مهم ترین و پررونق ترین رویکردهای الهیاتی در الهیات جدید، رویکرد سلبی (Apophatic approach) است. در مقاله حاضر، به یکی از درون مایه های اصلی الهیات سلبی، یعنی رابطه خدا و نفس، و دو رابطه دیالکتیکی ذیل بحث خدا و نفس، یعنی دیالکتیک حلول و تعالی، و دیالکتیک عروج و درون بود، در آثار دو عارف بزرگ مسلمان و مسیحی، مولانا و مایستر اکهارت، می پردازیم. رابطه خدا و نفس و به دنبال آن دیالکتیک حلول و تعالی، و دیالکتیک عروج و درون بود، ذیل بعد هستی شناختی الهیات سلبی بررسی شده است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 123
بررسی و نقد دیالکتیک تعالی و حلول از دیدگاه مولانا و مایستر اکهارت
نویسنده:
قاسم کاکایی، اشکان بحرانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
در سنت ادیان ابراهیمی، آثار عارفان را با رویکردهای الهیاتی گوناگون می‌توان بررسی کرد. یکی از مهم‌ترین و پررونق‌ترین رویکردهای الهیاتی در الهیات جدید، رویکرد سلبی است. در مقاله‌ حاضر، به یکی از درون‌مایه‌های اصلی الهیات سلبی، یعنی رابطه‌ خدا و نفس، و دو رابطه ‌دیالکتیکی ذیل بحث خدا و نفس، یعنی دیالکتیک حلول و تعالی و دیالکتیک عروج و درون‌بود، در آثار دو عارف بزرگ مسلمان و مسیحی، مولانا و مایستر اکهارت، می‌پردازیم. رابطه‌ خدا و نفس و به دنبال آن دیالکتیک حلول و تعالی و دیالکتیک عروج و درون‌ بود، ذیل بُعد هستی‌شناختی الهیات سلبی بررسی شده است‌‌.
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
مفهوم «برتر از هستی» و فقدان «ارتباط» در اندیشه فلوطین
نویسنده:
طاهره مسگرهروی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم «برتر از هستی» عنوانی است که فلوطین برای «احد» در نظر می گیرد، تا آن را از هر گونه تعین، انقیاد و کثرت متعالی سازد و این تعالی سازی چنان فاصله ای میان منشا و مبدا هستی (احد) و سایر باشندگان ایجاد می کند که محوری ترین عناصر عرفانی یعنی «ارتباط» و «عشق» را به چالش می گیرد. نگرش عارفانه فلوطین از بنیاد، فلسفی است و در رویکرد عارفانه او به فلسفه شور، شوق و ذوق عارفانه که از ویژگی های عرفان شاعرانه شرقی است، اثری به چشم نمی خورد. هر چند اندیشه فلوطین در این باره زمینه ساز عرفان نظری و موثر در آرا فیلسوفان و عارفان مشرق زمین بوده است، اما عرفان او اساسا بر بنیاد اندیشه فلسفی یونان استوار است. مفهوم «برتر از هستی» برداشتی از ایده نیک در اندیشه افلاطون است و فلوطین این مفهوم را وامدار اوست، به کارگیری این مفهوم و نیز پیراستن «احد» از هر گونه ویژگی آشنای انسانی همانند، اندیشه، عشق، آگاهی، اراده، عنایت و بخشش، او را به مفهومی ناشناس، بیگانه و بی نهایت دور و نیز خدایی خاموش و سرد بدل می سازد. از سوی دیگر تعالی «احد» در کاربرد مفهوم «برتر از هستی»، مفهوم «آفرینش» را نیز به «فیض» بدل می سازد تا تبیینی برای عدم نیاز به اراده و آگاهی خداوند باشد. در فلسفه عرفانی فلوطین به تبع فقدان مفهوم «ارتباط» اثری از «ایمان» نیز به چشم نمی خورد، در واقع این هستی شناسی مبتنی بر خرد اوست که می خواهد خدا و انسان را به شیوه ای استدلالی تفسیر و تبیین کند. در به کارگیری مفهوم «برتر از هستی» می توان به دو نتیجه کلی رسید: 1- فقدان «ارتباط» دو سویه میان انسان و منشا هستی و به تبع آن فقدان شور و شوق، 2- طرد و نفی جهان جسمانی، و به تبع آن بی اعتباری و بی ارزشی انسان و تمام دغدغه ها و تعلقات این جهانی.
صفحات :
از صفحه 91 تا 116
سمبولیسم از نظر هگل و سنت گرایان
نویسنده:
احمدرضا معتمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
چکیده :
گئورگ فردريش ويلهلم هگل، آخرين فيلسوف بزرگ و رسمی دوران تجدد، بر مبنای منطق ديالكتيكی خويش از يك سو و الهام از اقانيم سه گانه مسـيحيت از سـوی ديگـر امـا بيشـتر متكـی بـر ثنويـت انگـاری، مقوله گرايی و تاريخی نگری دوران تجـدد، هنـر را بـه ادوار تـاريخی سـمبوليك، كلاسـيك، و رومانتيـك تقسيم بندی كرده است. سمبليك دوران فرودستی روح در برابر ماده، كلاسيك دوران برابری، و رومانتيك دوران فرادستی روح و فروپاشی ماده لحاظ شده است. وجه رمزی هنر سمبوليك ناشی از مقام انتزاع، تجرد و اطلاق روح وعدم تعين در ذات صورت و عدم تحقق هويت انضمامی است. آنچه هگل از بيـان ناپـذيری و ظهور و رمز و كنايه بمثابه خصوصيت اصلی هنر سمبوليسم ياد می كند نزد سنت گرايان با رويكردی كاملاً مغاير يعنی توحيد امر مطلق، و جهان پديداری خصوصيت اصيل هنر سمبوليسم تلقی می شود و زبـان رمـز و كنايه را به زبان رسمی سنت و دين و هنر ارتقاء می بخشد. ميان عالم بـرون و درون تطـابق و تنـاظری كامـل برقرار است. وجه كنايی هنر ناشی از تجلی امر مطلق و نامتناهی در صـورت مقيـد و متنـاهی اسـت. رمـز در نظام صوری بيان يك علامت و قرارداد نيست، بلكه مطابق قانون تكوينی، حقيقت رمز پيوند حقيقی عوالم و مراتب مختلف وجود است، و صورت در نظام محسوسات معادل حقيقت در نظام معقولات تلقی می شود.
صفحات :
از صفحه 165 تا 190
خدا از نظر: پاسکال ، کانت و هگل
نویسنده:
علی اکبر کسمائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فویرباخ در متن: ارزیابی مجدد فلسفی
نویسنده:
Joseph Penlong Nietlong
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بین سال‌های 1828 و 1872، لودویگ آندریاس فویرباخ مجموعه‌ای از آثار منتشر کرد که او را در کانون بحث‌های فلسفی و کلامی زمان خود قرار داد. فردریک انگلس نوشت که «شوق عمومی بود؛ همه ما به یکباره فوئرباخی شدیم» ریچارد واگنر از او به عنوان «نماینده ایده‌آل رهایی رادیکال فرد از غوطه ور شدن تصورات پذیرفته شده» استقبال کرد. کارل مارکس تمام تلاش خود را کرد تا ایده‌های خود را نقد، فرمول‌بندی مجدد و اتخاذ کند. بینش‌های فوئرباخ جذب و دگرگون شده است، [نه تنها در آثار] مارکس، [بلکه در آثار] فروید، دیویی و لوکاچ. "نقد رادیکال فوئرباخ از دین با شور و اشتیاق تقریباً ناشایست توسط خود الهیات رادیکال پذیرفته شده است، به عنوان راهی برای نجات خدا برای بشریت و نجات دین از بی ربطی کامل به این جهان. سنگ محک رابطه خود با دیگران. روانشناسی وجودی و روانپزشکی راجرز، لینگ و دیگران نظریه و درمان ضمنی روانشناسی فوئرباخی را تکرار و تشریح کرده بودند. دوره میانی اهمیت فویرباخ را پنهان کرده است. وقتی اصلاً از او نام برده می‌شود، عمدتاً به شکلی آشکار، به‌عنوان یک پله‌ی صرف، یا به‌عنوان پلی از هگل به مارکس است. از نظر فوئرباخ، خدا و حقیقت، ابژه های ادعایی فلسفه و دین، ابژه های واقعی فلسفه و دین نیستند. در عوض، وقتی رمزگشایی و نقاب زدایی شود، هدف واقعی هر دو، انسان است. از آنجایی که انسان ذاتاً اجتماعی است، تحقق این محتوای انسان‌شناختی به طور طبیعی به تحقق نیازهای گروه اجتماعی مربوط می‌شود که آزادی و تحقق آن‌ها به منزله حذف منابع بیگانگی دینی تلقی می‌شود. هدف این پایان نامه ارائه دیدگاهی کاملاً تازه از فویرباخ است که اساساً بدیع و متفاوت از شیوه معمول به تصویر کشیده شدن این متفکر قدردانی شده است. این پایان نامه استدلال خواهد کرد که در هسته اندیشه فویرباخ دو موضوع یا دغدغه اصلی وجود دارد: اولی معرفت شناختی و دومی، هستی شناختی. منظور من از اولین نگرانی، آن چیزی است که می‌توان از نوشته‌های او استخراج کرد و آن را به‌عنوان طرح کلی یک نظریه معرفت به‌دست آورد. نگرانی دوم یا هستی‌شناختی به نظریه هستی فویرباخ اشاره دارد که در آن او درک معمول از رابطه بین هستی و اندیشه، ذهن و واقعیت را وارونه می‌کند، بنابراین یک رشته اصلی از تفکر مدرن را آشکار می‌کند: اصل ایمان گرایی. در وهله اول، فویرباخ در اکثر موارد از هگل پیروی می کند که معتقد است رابطه سوژه متفکر با ابژه مناسبش ممکن است اگر و تنها در صورتی که سوژه و ابژه (دانش) از یک ماهیت باشند.
ذوحدین هگلی؛ بررسی نسبت «پدیدارشناسی» و «منطق»
نویسنده:
علی اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقالة حاضر به نسبت میان دو کتاب «پدیدار‌شناسی روح» و «علم منطق» هگل می‌پردازد و اینکه آیا «‌پدیدارشناسی روح» هگل، پرده از ماهیت «علم منطق» او بر می‌دارد، یا این کتاب «علم منطق» است که منظری برای قرائت درست «پدیدار شناسی روح» فراهم می‌آورد. اما فرضی که در پاسخ به این مسأله مورد توجه قرار گرفته، این است که: مراجعه به متون هگلی نمی‌تواند مدافع و مؤید هیچ‌کدام از دو گزینة فوق باشد. به‌علاوه، انتخاب هر یک از آن دو رأی، لوازمی به‌دنبال دارد که باید بدان گردن نهاد.
نظری فلسفی بر ارتباطات اجتماعی و جامعه شناسی شناخت
نویسنده:
منوچهر آشتیانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
ارتباطات ارجتماعی و جامعه شناسی شناخت Social Communication and sociology of knowledge موضوعیت نه چندان بکر، ولی با تفصیلی که آن هم بیشتر به نحو شبه فلسفی علمی و مقاله حاضر ارائه داده شده است یا از نوجوییها و تازه یابیهایی برخوردار می‎باشد. اگر این ادعای اغراق آمیز راست باشد که پندارها و گفتارهای بشریت امروز از کهکشان گوتنبرگ به کهکشان ما رکنی انتقال یافته است (و یا در حال انتقال است)، در این صورت بررسی رابطه بین معارف انسانی با این گذار اجتماعی و تاریخی ضروری به نظر می‎رسد. زیرا، در غیر این صورت «ماهیت و محتوای استنباطی آگاهی» انسانها برای چندمین بار، و این بار به نحو فاجعه آمیزی در قفای پیشرفتهای «ابزارمندامنه و حس گرایانه این آگاهی» واپس خواهد ماند! هر چند مختصری که نگارنده ارائه داده است. از عهده تحلیل مسائل مربوط به گذار مذکور در فوق (علی الخصوص در منطقه‎های فرهنگی عظیم و کهنسالی نظیر ایران اسلامی ما) برنیامده است. ولی احتمالاً تذکرات گوناگون مندرج در این مقاله، به ایضاح گوشه‎هایی از موضوع یاری نموده‎اند. اگر چنین باشد، ارائه مطالب نگارند با توفیق نسبی قرین بوده است.
صفحات :
از صفحه 97 تا 128
درسگفتار تبارشناسی ایده
مدرس:
محمد مهدی اردبیلی
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی تبارشناختیِ یک مفهوم در طول تاریخ اندیشه، نه تنها به روشن‌سازی مفهوم مورد نظر می‌انجامد، بلکه همچنین می‌توان به پشتوانه‌ی آن قرائتی از کل تاریخ، که همانا تجلیِ خود حقیقت است، به دست داد. مفهوم «ایده» بی‌شک یکی از این مفاهیم کلیدی است که ردیابی سیر تکوین آن از ابتدا تاکنون، می‌تواند بصیرت‌های نابی را در بطن تاریخ فلسفه ردیابی کرده و روشن سازد. اصطلاح «ایده» (ἰδέα، Idea، Idēe) یکی از مهمترین اصطلاحات فلسفی است. سابقه این اصطلاح به یونان باستان و مصدر فعلی ειδειν بازمی‌گردد که به معنای دیدن و مشاهده کردن است. افلاطون برای نخستین بار از آن به عنوان یک اصطلاح فلسفی مشخص، در نظریه‌ی مُثُل خویش بهره می‌جوید. جالب اینجاست که همین مصدر فعلی ریشه‌ی اصطلاح ارسطویی ειδοςیا «صورت» (در برابر ماده) نیز به شمار می‌رود. در قرون وسطی «ایده» جایگاهی دیگر می‌یابد و در مناقشات بر سر کلیات نقشی اساسی ایفا می‌کند. در دوران مدرن، هم عقلگرایان و هم تجربه‌گرایان با به دست دادن تعریفی دیگر از این اصطلاح از آن در بیان نظرات خویش بهره می‌برند. در نظر آنها، ایده (Idēe) دلالت بر وجودی انتزاعی و ذهنی داشت. هنگامی که لاک تصورات را به اولیه و ثانویه تقسیم می‌کند، از همین اصطلاح بهره می‌برد. اسپینوزا از نخستین عبارات اخلاق، آن را به کار می‌گیرد و از ایده‌ی (تصور) خدا یا جوهر سخن می‌گوید، هرچند نزد وی، ایده به سطح اراده و عمل نیز راه می‌یابد. اما کانت در استفاده از این اصطلاح تا حدی به عقب بازگشت و ایده‌ها را مفاهیم عقل معرفی کرد. جانشینان کانت همچنان از برداشت کانتی از ایده‌ها دفاع کردند و شلینگ آنها را قدرت‌هایی مافوق طبیعی می‌پنداشت. ایده در اندیشه‌ی هگل، مانند بسیاری از مفاهیم فلسفی دیگر، به نوعی جامعیت دست می‌یابد. به بیان دقیق‌تر، قرائت هگل از ایده را می‌توان سنتز نظرات مختلف و بعضاً متضاد پیشین دانست. هگل ایده را عقلانی می‌داند، اما این به هیچ وجه به معنی انتزاعی بودن آن نیست، بلکه اتفاقا ایده عین انضمامیت و فعلیت است. از سوی دیگر هگل به واسطه‌ی عینیت بخشیدن به ایده‌ی عقلانی، برخلاف افلاطون آن را در مقابل جهان محسوس قرار نمی‌دهد، بلکه می‌کوشد تا با روحانی‌‌سازی دیالکتیکی آن، به نوعی ایده‌ی مطلق فراگیر راه ببرد. مفهوم «ایده» نزد هگل، به هر دو حوزه‌ی هستی‌شناسی و معرفت شناسی راه می‌یابد و به نوعی آنها را به یکدیگر پیوند می‌زند. بنابراین، دوره‌ی آموزشی «تبارشناسیِ ایده»، خواهد کوشید تا به بررسی تحلیلی-تاریخیِ مفهوم «ایده»، از خاستگاه آن در یونان (افلاطون و ارسطو) آغاز کرده و به میانجی متفکران قرون وسطی و دوران مدرن، به واکاوی این مفهوم نزد کانت و هگل، و نهایتاً دروان حاضر بپردازد.
جان رالز و تاریخ اندیشه سیاسی: میراث روسو و هگلی عدالت به مثابه انصاف [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Jeffrey Bercuson
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Routledge,
  • تعداد رکورد ها : 2464