آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1526
قرائتی نو (غیرارسطویی) از انسان، خدا و جهان در نظام فکری دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت را به‌درستی پدر فلسفة‌ جدید می‌نامند. اما باید دید چرا فلسفه‌ای که دکارت طرح آن را درمی‌اندازد، با وصف «جدید» همراه است. تازگی نظام فلسفی دکارت به این است که می‌کوشد تصویر تازه‌ای از انسان، خدا و جهان عرضه کند؛ تصویری که با آنچه از این سه مقوله در فلسفة سنتی سراغ داریم، متفاوت است. انسان دکارتی با انسان ارسطویی بسیار فرق دارد. انسان ارسطویی حیوان ناطق است؛ یعنی به‌جهت برخورداری از نفس است که از حیات و نطق بهره‌مند می‌شود. اما در انسان دکارتی نفس به ذهن فرومی‌کاهد، نطق (به معنای مبدأ درک کلیات) نیز به سخن‌گفتن تبدیل می‌شود و حیات نیز معنای اصلی خود را از دست می‌دهد. می‌توان گفت در نظام دکارتی انسان تبدیل می‌شود به دو بخش کاملاً متمایز شیئ اندیشنده(ذهن) و شئ ممتد(بدن) که ذهن نیز تنها متکفل عقل جزئی(reason) است و در وادی ذهن دیگر خبری از خرد سنتی(intellect) نیست. جهان دکارتی نیز با جهان ارسطویی بسیار متفاوت است. به این معنا که جهان ارسطویی، جهان مقولات عشر است که در آن حیات و سرزندگی به تمام معنا جریان دارد. اما در جهان دکارتی تنها مقولة‌ کمّ است که سیطرة تمام‌عیار دارد و در آن، حیات عنصری است که مغفول می‌ماند و جایگاه روشنی ندارد و جملگی حیوانات(حتی بدن انسان) به ماشین‌هایی مکانیکی فرومی‌کاهند. خدای دکارتی نیز با خدای الهیات بالمعنی‌الاخص فرق دارد. چرا که او کامل مطلق و غیرفریب‌کار است تا آنکه واجد صفات کلامی رایج در ادیان باشد. خدای دکارتی بیش از آنکه نقش دینی داشته باشد، کارکردی معرفتی دارد. دکارت می‌خواهد طرح فلسفه‌ای را در اندازد که آدمیان را «صاحبان و مالکان طبیعت» کند.
صفحات :
از صفحه 141 تا 156
حکمت و اندیشه دینی
نویسنده:
رضا برنجکار
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
تهران: نبأ,
چکیده :
این کتاب در چهار فصل و 21 نوشتار منتشر شده است. مؤلف در این کتاب چهار محور عقل و حکمت، توحید، عدل الهی و ارسطو شناسی را مورد بازنگری قرار داده است. اکثر مقالات سه بخش نخست به بیان دیدگاه های اسلامی می پردازد در حالی که بخش آخر به نقد و بررسی برخی از مباحث مهم ارسطو اختصاص دارد. این کتاب در واقع به مقایسه حکمت اسلامی و فلسفه یونانی پرداخته است... مطالب این کتاب به ترتیب بخش ها از این قرارند: بخش اول عقل و حکمت نام دارد که مواردی چون ماهیت عقل و تعارض، عقل و معرفت عقلی از دیدگاه امیر المؤمنین، عقل عملی در آثار ابن سینا، مفهوم حکمت در قرآن و حدیث و روش شناسی علم کلام مورد بررسی قرار گرفته است. بخش دوم نیز با عنوان توحید به این موارد پرداخته است: شناخت آفریدگار از راه سیر آفاق و انفس، معرفت فطری و قلبی خدا، توحید، اسماء و صفات الهی و آفرینش هنری. در بخش سوم هم این عناوین دیده می شوند: مفهوم عدل الهی، قضا و قدر و اختیار انسان، حضور اراده در مبادی عمل، مفوضه چه کسانی هستند، ترجمه و نقد رساله جبر و اختیار اثر میرداماد و نظام احسن. چهارمین بخش هم به این موارد می پردازد: ارسطو شناسی، جهان در اندیشه ارسطو، خدا در اندیشه ارسطو، اراده انسان و تأثیر آن در کیفر جرم، نقد ارسطو از نظریه سقراطی افلاطونی. مؤلف در قسمتی از کتاب آورده است: "حکمت معرفتی الهی و عقلانی است. چون منشاء حکمت خداوند است، خواه از طریق الهام عقل و خواه از طریق وحی انجام پذیرد عقلانی است؛ چون عقل یا مستقلاً به آن پی می برد یا به کمک وحی متذکر آن می شود یا از طریق وحی که حقانیتش توسط عقل اثبات شده است." رضا برنجکار همچنین بر این عقیده است که حکمت در تعامل عقل و وحی حاصل می شود. اما آیا عقل مستقل از وحی به حکمت نمی رسد؟ و آیا معارف تعبدی وحی، حکمت نیست؟ "حکمت و اندیشه دینی" نوشته دکتر رضا برنجکار در 460 صفحه و با شمارگان پنج هزار نسخه روانه بازار نشر شده است.
بررسی مقایسه مفهوم پولیس در فلسفه سیاسی یونان (افلاطون و ارسطو) و مفهوم مدینه در نزد فیلسوفان مسلمان (فارابی و ابن باجه)
نویسنده:
محمدعلی قاسمی ترکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشیدن به شیوه فلسفی به سیاست ابداع متفکران یونان باستان است. فضای این زایش و پویش فلسفی و فکری پولیس است. پولیس دارای ویژگیهایی است که آن را به صورت واحد دینی، سیاسی، فرهنگی و فکری درمی آورد. در این سیستم که محدود به یک شهر و حوالی زارعی آن بود بین کلیت و تربیت (پایدیا) و پولیس و عدالت و همچنین بین پولیس و سعادت رابطه برقرار می شد و همین رابطه سرمنشا پیدایش فلسفه سیاسی است. علاوه بر اینها در پولیس مفاهیمی مانند برابری (ایسونومیا)، و برتری سخن (لوگوس) و ... نیز حضور دارد. در اندیشه افلاطون شاید بتوان کلیت فلسفه سیاسی وی را با عدالت و رابطه آن با پولیس توضیح داد و در دیدگاه ارسطو نیز پولیس را می توان در چشم انداز علل اربعه قرار داد و آرا وی را در این خصوص استخراج نمود. آرای فلاسفه مذکور در متن پولیس و با فرض آن به عنوان قالب اندیشگی و طرح اصلاحات بویژه در ند ارسطو صورت گرفته است. در جهان اسلام، فلاسفه مسلمان مکرر از مفهوم مدینه بهره گرفته اند که این اصطلاح ارتباطی با محیط انضمامی سیاسی آنها نداردو حاصل اقتباس از کلیت فلسفه یونان است. این عدم ارتباط با عالم خارج در فارابی به اخلاف وی(من جمله ابن باجه) رسید و از عللی بود که مانع تاثیر جدی فلسفه در تمدن اسلامی شد. فارابی علاوه بر اینها از شرح الاسم و حصر عقلی نیز در بررسی مدینه ها استفاده می کند که در فلسفه سینکرتیسنی وی با عناصری از اندیشه های ارسطویی، افلاطونی و نوافلاطونی ترکیب شده است.
بررسی لذت و الم از نظر ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
احترام نفری قلعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم ترین آرمان های دیرینه بشر از آغاز تا کنون، سعادت و نیک زیستی است . پس غایت نهایی هر انسانی تحصیل کمال و سعادت بوده و انسان برای رسیدن به این غایت نیازمند ارتکاب افعال اخلاقی است. از طرفی هم برای رسیدن به کمال نهایی عناصری متعدد دخیل هستند از جمله مفاهیمی که به طور مستقیم با مفهوم "سعادت" در ارتباط هستند، مفاهیمی چون لذت و ألم، فضیلت و خیر می باشد.از این‏رو ما نیز به رابطه سعادت با هر یک این مفاهیم در دیدگاه ارسطو و خواجه نصیر بطور مجزا اشاره می‏کنیم.ارسطو لذّت را لازمه سعادت می‏دانست و یادآوری می کرد که نباید لازمه شی‏ء را با خود شی‏ء برابر و یکی دانست، بلکه ارزش لذّت بستگی دارد به ارزش عملی که لذّت از آن پدید می‏آید و برخی لذّات شرند و یا سبب شر می‏شوند و نیز زندگی صرفا لذّت‏گرایانه‏ای که عقل نقش اساسی در آن نداشته باشد برای موجود عاقل، مناسب نیست.خواجه نصیرالدین طوسی سعادت را دارای مراتبی می‏داند که پائین‏ترین آن مربوط به حیات مادی‏انسان و مرتبه قصوای آن مربوط به آخرت است و آنرا سعادت تام می‏داند او معتقداست که در دنیا سعادت تام حاصل نمی‏شود زیرا درد و رنج و حسرت، و حرمان در درجه نهایی سعادت وجود دارد و لذت نهایی در راه رسیدن به کمال نهایی گاهی سرشار از درد و رنج است و می گوید سعادت انسان با حرکت ارادی به کمال «خویش»به دست می آید و بالاترین مرتبه فضیلت این است که افعال انسان الهی و خیر محض و بدون نظر به پاداش و کیفر و فقط برای خدا باشد و این خیر محض است که غایتی لنفسه است.تفاوت این دو فیلسوف در این است که ارسطو در راه رسیدن به سعادت فقط راه را نمایان کرده است و آن اینکه اگر لذت و ألم در حد وسط و اعتدال باشد موجب سعادت است ولی در فلسفه اخلاق وی خبری از تعیین هدف نیست.ضمن اینکه به نظر میرسد معیار"حدوسط" ارسطو معیاری کلی برای همه اخلاق فاضله نیست. بین دروغ و راست به عنوان یک رذیلت و فضیلت حدوسطی وجود ندارد.
بررسی تطبیقی سعادت از دیدگاه ارسطو وفارابی
نویسنده:
فریده تالانه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سعادت از دیر باز مورد توجه فیلسوفان زیادی بوده است، فیلسوفانی که در طول تاریخ نظرات ارزشمندی را تقدیم جامعه بشریت نموده اند. که از آن میان می توان به اندیشمندانی چون ارسطو و فارابی اشاره کرد. و ما در این پایان نامه برآنیم که با استفاده از آثار این دو فیلسوف بتوانیم، تعریف سعادت و راههای به دست آوردن و شرایط تحقق و ویژگی های آن را که ناظر بر مسئله مهم و حیاتی سعادت است، بهتر بشناسیم. لذا ارسطو سعادت را بر اساس فضیلت و خیر چنین تعریف می کند: که سعادت نوعی فعالیت نفسانی مطابق با یک فضیلت یا مجموع آنها می باشد و هر فن و علمی متوجه خیری می باشد که غایت است و منظور از خیر همان خیرهای نوع اول می باشند و فارابی نیز در سه موضع سعادت را بر اساس خیر لذاته، اکمل و خیر مطلق چنین تعریف می کند، که سعادت نوعی کمال است که لذاته خیر و مطلوب است و انسان ها برای رسیدن به آن در تلاش وکوشش هستند. هردوی آن ها معتقدند که سعادت خیریست که خود غایت است و مهم ترین راه دست یابی به آن نظریه ی (اعتدال طلایی) می باشد، که از مهم ترین مبانی اخلاقی ارسطو است و اولین بار توسط وی به کار گرفته شد و فارابی که یکی از سر حلقه های اتصال جهان اسلام به یونان است به تبع آن از این نظریه استقبال نمود، از نظر ارسطو این سعادت ویژگی عمده ای دارد که انسان خوشبخت درتمام طول مدت زندگی در این جهان به این فیض اکمل دست می یابد و فارابی نیز برای آن ویژگی های را درنظر گرفته است که مهم ترین آن ها خیر بودن و خود بسندگی می باشد و بر تمام خیرهای دیگر برتری دارد. و سعادت دنیوی مقدمه ای برای رسیدن به سعادت حقیقی درجهان آخرت می باشد. و برای رسیدن به این اهداف، نیازمند ابزاری هستیم که کسب فضایل همان ابزار رسیدن به سعادت می باشند.کلید واژه‌ها: سعادت، خیر، فضیلت، کمال، مدینه فاضله، ارسطو، فارابی
در برابر وگل: دفاع از روایت ارسطو از طبیعت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mitchell Witteveen
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : استیون ووگل استدلال می‌کند که طبیعت نباید به عنوان مقوله‌ای مستقل از انسان در نظر گرفته شود، و در عوض بیشتر به عنوان چیزی ساخته شده توسط انسان درک شود. نظر او اساساً هستی شناسانه است: ووگل منکر این است که بین امر طبیعی و مصنوعی تفاوتی در نوع وجود دارد. برای اثبات این امر، ووگل در برابر دو مفهوم جداگانه از طبیعت که در گفتمان محیطی رایج هستند، بحث می کند تا نشان دهد که هر دو مشکل ساز هستند. اولین تعریف «طبیعت(1)» مفهوم طبیعت به عنوان بخشهایی از جهان است که انسانها آنها را لمس نکرده اند. تعریف دوم «طبیعت(2)» است که هر چیزی را که فیزیکی است طبیعی می داند. معلوم می شود که اولی همه چیزهایی را که انسان می داند یا با آنها روبرو می شود حذف می کند. دومی بیش از حد می گیرد که در تشخیص طبیعی و غیر طبیعی مفید باشد. اگر طبیعت فقط به قوانین فیزیکی جهان اشاره کند، هیچ کاری که انسان در جهان انجام می دهد نمی تواند طبیعی را تهدید کند. پس از رد این دو دیدگاه، او به این نتیجه می‌رسد که طبیعت را نه به‌عنوان یک چیز خودبسنده، بلکه به‌عنوان چیزی ساخته‌شده اجتماعی باید درک کرد. من استدلال می‌کنم که وگل تعریف سومی از طبیعت را نادیده می‌گیرد که می‌تواند از مفهوم ارسطو از فوسیس و توسعه بعدی آن به دست آید. سنت ارسطویی، به ویژه توسط سنت توماس آکویناس. من می‌خواهم روشن کنم که چرا مفهوم ارسطو از طبیعت متمایز از آنهایی است که فوگل به آن حمله کرده است. به طور خاص، من معتقدم که گزارش ارسطو می تواند تعهدات هستی شناختی ای را که در تقابل با هر یک از دیدگاه هایی که وگل نقد می کند، توجیه کند. من از ارتباط آن با فلسفه زیست محیطی معاصر به ویژه در برابر اتهام ایدئولوژی که وگل علیه سایر مفاهیم طبیعت مطرح می کند، دفاع خواهم کرد.
دیوژن در زمان خودش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Karen Sieben
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پیشبرد عقاید افلاطون و ارسطو از یک سو و رواقیون از سوی دیگر دیدگاه بدبینی دیوژن را تحت الشعاع قرار داد که از نظر زمانی به عنوان پل ارتباطی بین آنها عمل می کرد و از نظر تاریخی، بدبینی را در بسیاری از تاریخ خود چیزی بیش از یک نقطه توقف نشان نمی داد. هدف این پایان نامه نشان دادن این است که فلسفه دیوژن یک نقطه توقف نبود، بلکه جایگزین مناسبی برای فلسفه های اصلی بود که به آن توجه چندانی نمی کردند. استفاده از تحلیل تاریخی و ریشه‌شناختی در منابع مورد اعتماد، بدبینی را روشن‌تر نشان می‌دهد. ابتدا نشان می دهد که زندگی دیوژن آزمایشی بود در "ساده زیستی" که او را به اتخاذ یک سبک زندگی طبیعی مشابه با شیوه زندگی سنتی یونان سوق داد. ثانیاً، نشان می‌دهد که یک شیوه طبیعی زندگی باعث شده است که او هنجارهای مرسوم جدید را رد کند، که به اعتقاد او اکتساب‌گرایی، تمایز طبقاتی و بدخواهی را تشویق می‌کند و در نتیجه جوانان را تضعیف می‌کند. و سوم، با گذشت زمان، دیوژن فلسفه خود را توسعه داد، که بر آزادی بیان یا پارگی، خودکفایی و خودمختاری متمرکز بود - آرمان‌هایی که فیلسوفان مدرن مانند روسو، نیچه و فوکو را به خود جذب کرد. نتیجه می‌گیرم که خواندن بهتر دیوژن فیلسوفی باهوش و شوخ را نشان می‌دهد که همانطور که او می‌گفت زندگی می‌کرد. انتقاد او از هنجارهای مرسوم آتن به صورت طنز طنز آمیز و سرگرمی و همچنین آموزش بود و در این عمل او به مردی پرهیزیا تبدیل شد - یک حقیقت گو که می توان روی آن برای حمایت از حقیقت حتی در موقعیت های خطرناک حساب کرد. این جسارت می‌خواست که داستان‌های مربوط به او به سرعت به آن اشاره می‌کنند. بدين ترتيب، بدبيني ديوژن به عنوان شيوه اي از زندگي كه در آن شخص شخصيت و شهامت سخن گفتن را پرورش مي دهد، همراه لازم براي هر فلسفه در هر عصري است، نه فقط فلسفه خود.
عقل الهی ارسطو [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Myles F. Burnyeat (مایلز اف. برنییت)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Marquette University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: سخنرانی سال 2008 آکویناس، عقل الهی ارسطو، در 24 فوریه 2008 توسط مایلز اف. برنیات، عضو ممتاز کالج آل سولز، دانشگاه آکسفورد، و عضو افتخاری کالج رابینسون، دانشگاه کمبریج، ارائه شد.
واجب و ممکن نزد ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
احمد میر قراچه لو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
  • تعداد رکورد ها : 1526