آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1405
حدوث یا قِدم نفس: بررسی و تحلیل مقایسه‌ای دیدگاه سهروردی و ابن‌کمّونه
نویسنده:
محمد (جلال الدین) ملکی ، فاطمه اکبرزاده نجار
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حدوث یا قِدم نفس از جمله مسائل مهم دانش نفس‌شناسی است که از دیرباز محل توجه فلاسفه بوده است. سهروردی بر پایه اصول و مبانی فکری خویش، نفس را حادث می‌داند؛ او معتقد است نفس هم‌زمان با حدوث بدن مادی در قالب مجرد حادث می‌شود. اما شارحان اندیشه وی از جمله ابن‌کمّونه، عقیده او را نپذیرفته و گاه دلایل وی را ناکافی و ناتمام دانسته‌اند.‌ ابن‌کمّونه ضمن ضعیف‌شمردن اقوال دیگران بر حدوث نفس، برهانی را ابداع کرده و در مقام اثبات قِدم و ازلیّت نفس، بَرآمده است. این مقاله با رویکرد توصیفی‌تحلیلی و مقایسه آرای هر دو فیلسوف در نظر دارد زاویه‌ای از زوایای این بحث را روشن کند و اختلاف ساختاری و مَشی این دو فیلسوف را به تصویر کشد. همچُنین، از سوی دیگر در صدد است با نگاهی اشراقی از مبانی فلسفی سهروردی، آرای او را تفسیر کرده و نشان دهد که نفوس انسانی پیش از دنیا در ناحیه علت و رب‌النوع خویش به نحو کلی و جمعی وجود داشتند و سپس در این عالم به نحو جزئی و شخصی حادث شدند.
صفحات :
از صفحه 403 تا 429
نقد و بررسی انسان مداری در مسئله شر از نگاه شیخ اشراق ، باروخ اسپینوزا وجورج مورودس
نویسنده:
محمد داود استاد راهنما: محمد رضاپور استاد مشاور: محسن غرویان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در این رساله تلاش می شود پاسخ شیخ اشراق، اسپینواز وجورج مورودس که مبتنی بر تلقی انسان مدارانه از شرور است، باروش توصیفی- تحلیلی ومقایسه مورد ارزیابی قرار گیرد.شیخ اشراق در یکی از پاسخ هایش به مسئله شر اظهار می دارد که معضل شرور ناشی از نگرش انسان مدارانه بشر است؛به این صورت که انسانها خیال می کنند عالم برای آنها خلق شده است،وحرکات افلاک معطوف به مصلحت ومنفعت انسان است،در نگاه ایشان مباحث طولانی در خیر وشر مولود این نگرش است.پاسخ شیخ اشراق مبتنی بر نظام نوروظلمت، قاعده"العالی لایلتفت الی السافل" جایگاه جزئی انسان در نظام هستی ونظام احسن می باشد.نکته قابل توجه اینکه پاسخ مبتنی برنگرش انسان مدرانه شیخ اشراق را نه یک پاسخ نهایی بلکه باید یک پاسخ روانشناسانه تلقی کرد؛با این بیان که معضل شرور با ابعاد مختلف وجود انسان مانند؛بعد عاطفی،احساسی، ومعرفتی مرتبط است، به همین دلیل در مسئله شر نمی توانیم یک پاسخ قاطع و واحد داشته باشیم، بلکه به منظومه از پاسخ ها نیاز است تا بتواند تمام ابعاد وجود انسان را قانع کند براین اساس است که شیخ اشراق پاسخ های متعددی به معضل شرور داده است که این خود نقطه قوت تفکر اشراقی در مواجهه با مسئله شر را نشان می دهد.اسپینوزا نیز در پاسخ به معضل شرور معتقد است که این مسئله ناشی از نگرش انسان مدرانه بشر است؛ انسان فکر می کند همه چیز برای او خلق شده است،بربنیاد این نگرش، پدیده هارا به خیر وشر ، سالم وفاسد تقسیم می نماید.بنیاد تفکر اسپنوزا را در این مسئله سیطره ضرورت بر کل هستی،ودیدگاه ایشان درباب علت غایی تشکیل می دهد.یافته های تحقیق نشان می دهد که مبانی ودلایل اسپینوزا، با توجه به تفکر اشراقی وحکمت اسلامی به دلایل ذیل: سازگاری ضرورت وغایتمندی،عدم تفکیک غایت در مقام وجود شناسی ومعرفت شناسی،انقسام غایت به حصولی وتحصیلی،غایت بودن خدا برای خلقت،تدبیر عام وفراگیر خدا نسبت به هستی. قابل قبول به نظر نمی رسد. جورج مورودس معتقد است مسئله شر ناشی از باور است، باور خود یک حالت ذهنی است که قائم به شخص ومتغیّر به شخص می باشد. پیوند زدن معضل شرور با باور،مبتنی بر نگرش خاص ایشان در مورد برهان است؛ در نگاه ایشان برهان وابسته به شخص می باشد، اما وابسته به شخص بودن برهان در نگاه شیخ اشراق وحکمای اسلامی نیز به دلایل ذیل: لزوم یقین معرفت شناختی برای برهان وعدم کفایت باور روان شناختی،تفاوت انسانها از حیث رشد عقلی ومعرفتی، قابل قبول نیست.همانگونه که مبانی پاسخ اسپینوزا و مورودس در مقایسه بامبانی شیخ اشراق دچار اشکال است، انسان مداری معرفت شناختی، نیز با اشکالاتی مانند نسبیت معرفت، نبود ملاک جهان شمول جهت تشخیص خیرو شر، تبدیل شر عینی به شر انفسی... مواجه است.
حکمت اشراقی
نویسنده:
سجاد ساداتی زاده، مرتضی حسینی شاهرودی، عبدالله نیک سیرت
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
تلاش برای پی بردن به حقیقت نفس و نتایج حاصله از آن ها همواره مورد توجه فیلسوفان بوده و به عنوان یکی از دغدغه های تفکر فلسفی آن ها به شمار می رود. این مقاله در صدد پاسخ گویی به این سوال است که نفس چه نقشی و جایگاهی در نظام نوری شیخ اشراق دارد آن چه در این مقاله مشخص می شود این است که شیخ اشراق بر خلاف حکمای مشائی (اسلامی – یونانی) علم النفس را به مباحث الهیات نزدیک می سازد و از حوزۀ معرفت شناسانه به این مسئله نگاه می کند و سخن او در نیروهای نفس نیست بلکه ارائه طریق در چگونگی نجات نفس از زندان تن و رهایی انسان از ظلمات جهان مادی است. لذا در فلسفه اشراقی بود که نظریه ی علم حضوری برای اولین بار مطرح شده، به همین خاطر در خصوص ماهیت نفس نیز از این مبنا سود برده است. علم النفس سهروردی ثمر بحث نظری نیست بلکه محصول یک درون نگری و آگاهی به ضمیر است که فقط از طریق ریاضت و مهار کردن اژدهای نفس اماره امکان پذیر است؛ نفسی که نورالانوار را نه تنها نشان می دهد بلکه خود، الهی می شود و نهایتا از این مسیر هست که نظام نوری فلسفه ی خویش را سر و سامان می دهد و نظام کائنات از طریق معرفت شناسی نفس محقق می شود.
مقایسه رویکرد شیخ اشراق و ملاصدرا به مسئله «تناسخ»
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آنچه در آثار و نوشته های شیخ اشراق و ملاصدرا دیده می شود، حکایت از آن دارد که این دو بیشترین توجه را به مسئله «تناسخ» داشته اند و آن را جدی به شمار آورده اند. با وجود تأثیر فراوان سهروردی بر صدر الدین شیرازی، الگو و استخوان بندی اندیشه این دو متفکر در مسئله تناسخ یکسان نیست. این دو هم در مبانی تصوری و معناشناسی تناسخ متفاوت اند و هم در مبادی تصدیقی آن. همین امر موجب شده تا در این موضوع رویکردی متفاوت داشته باشند. در نتیجه، یکی همدلانه تر با تناسخیه حرکت کرده و دیگری ایشان را محکوم کرده است. در صدرالمتألهین مباحث نفس و در پی آن «تناسخ» را در حوزه الهیات و به صورت مستقل و یکجا مطرح می کند؛ اما نفس شناسی سهروردی، به ویژه در مقام تعریف، از نظم منطقی بی بهره است.
بررسی نظریۀ «علم الهی» در اندیشۀ شیخ اشراق و پل تیلیخ
نویسنده:
محمدحسین کیانی، فاطمه خفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دیدگاه سهروردی و تیلیخ در باب علم الهی را می‌توان از جهاتی مورد تطبیق قرار داد. در این تطبیق، دو وجه قرابت و دو وجه تمایز به دست می‌آید. وجه قرابت‌ها از این قرارند: نخست، هر دو قائل به معنایی واحد از ذات الهی هستند. دوم، هر دو به ضرورت علم به ذات اعتقاد داشته و خداوند را فی‌ذاته عالم می‌دانند. این علم نیز اعم از علم به خود و علم به اشیاست. وجوه تمایز نیز به این شرح است: نخست، رویکرد و مبنای آن دو نسبت به خداوند و نسبت علم الهی به اشیا متفاوت است؛ با این توضیح که در اندیشه تیلیخ، صرف‌الوجودی مستلزم عدم موجودیت خداوند است و اینکه بر این اساس، نسبت علم به خدا را باید نمادین دانسته و معنای جدیدی از آن به دست داد؛ اما در اندیشه سهروردی، خداوند دارای کمالات عینی بوده و موجود است؛ ضمن آنکه خداوند به منزله علةالعلل، علم حقیقی به تمام اشیا دارد. دوم، علم به کثرات در اندیشه تیلیخ به معنای آگاهی از گذشته، حال و آینده آن‌ها نیست؛ اما از نگاه سهروردی، خداوند به مبادی اشیا عالم بوده و بر مبنای اضافه اشراقیه، به علم حضوری از گذشته، حال و آینده اشیا آگاه است.
صفحات :
از صفحه 67 تا 84
خداوند از منظر الهيات پويشی و ملاصدرا
نویسنده:
حامد ناجی اصفهانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گفتار حاضر از آنرو كه به بررسي تطبيقي دو جريان فکري نظر دارد، در دو بخش سامان يافته است: الف) الهيات پويشي: اين جريان فکري که در قرن بيستم ظهور يافت، يکي از فرايندهاي تکاملي انديشه خردورزان حوزۀ دين است. اينان با توجه به تمام مناقشات موجود در قرون وسطي و دين‌گريزي مدرنيته، در پي عرضه نويني از الهيات دينيند که در طي آن مفاهيم گوناگوني همچون خداوند، سرمديت خداوند، قدرت وي، چگونگي شرور در عالم، جهان هستي، چگونگي ارتباط خداوند با جهان هستي، تعامل تغيير در جهان با خداوند را مورد بازکاوي قرار ميدهند. اين طرح نو که توسط آلفرد نورث وايتهد بنا نهاده شد و بوسيله چارلز هارت شورن و ديويد راي گريفين تفصيل يافت، اکنون بعنوان يکي از مکاتب رايج الهياتي و ديني در محافل غربي مورد گفتگوست. اين ديدگاه از دو سو قابل توجه است: 1. قرائتي نو از الهيات ديني که همگامي آن با متون مقدس مورد بحث است. 2. ارائة طرحي نو از هستي شناسي و چگونگي تعامل خداوند با جهان. ب) حکمت متعاليه صدرايي: حکمت متعاليه که نخستين بار بنيانهاي فلسفي آن توسط صدرالدين محمد شيرازي پي نهاده شد، در سه مرحله تکامل يافت: 1) مرحله سينوي در فهم وجود؛ 2) تشکيک وجود؛ 3) وحدت شخصي وجود. اگرچه ملاصدرا در طي کتاب بزرگ خود يعني الاسفارالاربعة به تمايز اين سه مرحله اشارتي نکرده است، ولي تحول آراء وي در طي رساله هاي گوناگونش بيانگر اين سير تکاملي ميباشد. وي با کشف اصالت وجود، در پي آن برآمد که فهم وجود را از مرحله مفهوم به مصداق تعميم دهد و سرانجام مجبور گرديد طرح وارۀ نويني را در نسبت خداوند با جهان هستي عرضه دارد که همين مهم عملاً در سه مرحله براساس سير فکري وي، قابل بازشناسي است. اين نگرشِ نوين به مفهومِ وجود، عملاً بيشتر مفاهيم الهيات ديني را درنورديد و وي را بر آن داشت که قرائتي نو از الهيات ديني عرضه دارد. نگارندۀ بر اين باور است که نظام تشکيکي وي برخلاف نظام وحدت شخصي او كه در حال تطور بوده، نظامي نسبتاً کامل است و نکتة درخور توجه در اين مقام، همگامي نسبي بنيان وحدت تشکيکي وجود با الهيات پويشي مسيحي است و البته چنانکه بيان خواهد گرديد، نظام صدرايي در فهم آموزه هاي ديني و تطبيقي از الهيات پويشي کارآمدتر بوده و بسيار دقيقتر ميباشد. از اينرو نوشتار حاضر، افزون بر طرح بحث الهيات پويشي و دستاوردهاي جديد آن در مفاهيم ديني، به مقايسه آن با دستگاه حکمت تشکيکي ملاصدرا پرداخته و وجوه قوّت و ضعف آن را مورد بررسي قرار خواهد داد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 78
تأملات تاريخی در باب قاعده امکان اشرف
نویسنده:
حوریه شجاعی باغینی، عین الله خادمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نوشتار حاضر اصالت قاعده امکان اشرف بمثابه قاعده‎يي اشراقي بررسي ميگردد. برغم قول مشهور دربارة اين قاعده مبني بر ريشه‌يي يوناني داشتن، مدعاي اين نوشتار آن است که قاعده از لوازم مکتب اشراق است و مشائي دانستن آن با اصول مشائيان سازگاري ندارد. اين مدعا از دو جهت به اثبات خواهد رسيد؛ جهت اول، بيان شواهدي از آثار خود شيخ‌اشراق و شارحان مکتبش و اينکه چگونه نحوة بيان شارحان موجب چنين تصوري شده که اين قاعده سابقه‌يي قبل از مکتب اشراق دارد. جهت دوم بررسي لوازم مکتب اشراق است و اينکه شيخ‌اشراق از اين قاعده در اثبات اصول فکري مکتبش بهره برده، حال آنکه اين مسائل از نظر مکتب مشاء مردود است. بنابرين جستجوي پيشينه‌يي قبل از سهروردي براي اين قاعده خطاست.
صفحات :
از صفحه 22 تا 60
تحلیل و نقد رویکرد ریزوماتیک براساس فلسفه اشراق
نویسنده:
احمد سلحشوری و رضا حق‌ویردی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این نوشتار، تحلیل ونقد رویکرد ریزوماتیک براساس فلسفه اشراق است. روش این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی می‌باشد. مفهوم ریزوم، محور فلسفه دلوزاست. رویکرد ریزوماتیک به عنوان جریانی پساساختارگرا، بر مفاهیمی چون «شدن»، نفی فراروایت‌ها، تفاوت، روابط افقی، اندیشه کوچ‌گر، تکثرگرایی و قلمروزدایی تأکید دارد. اساس رویکرد اشراقی، حرکت از ظلمات و تاریکی به سمت نور و روشنایی می‌باشد. اشراق همواره شهود و مشاهده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که رویکرد ریزومی، روابط افقی را جایگزین روابط عمودی می‌کند. در این حالت هیچ عنصری برتر از دیگری نیست. هردو رویکرد به دنبال این مسئله‌اند که معرفت را به صورت امری درونی ارائه دهند و از ساختارهای رسمی و انعطاف‌ناپذیر انتقاد می‌کنند و عقل را ناکافی می‌دانند؛ ولی رویکرد ریزوماتیک با ردّ واقعیت کلان، عقل را که عامل شناسایی واقعیت خارجی است، غیرضروری می‌داند. رویکرد اشراقی، غایت‌گراست و رویکرد ریزوماتیک را به چالش می‌کشد.
جاودانگی نفس در اندیشه سهروردی و نقد ملاصدرا بر آن
نویسنده:
فاطمه دیناروند دیناروند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از زمانی که انسان به تفکر در چیستیو آغاز و انجام زندگیش پرداخت، با دریافتن این موضوع که علی رغم تغییر در جسم خود در گذر زمان، هویتی ثابت و تغییر ناپذیر برایش باقی می ماند، تصور نفس برایش حاصل شد. پیرو این ثبوت و عدم تغییر نفس در عالم دنیا، اندیشه ی حیاتنفس در جهان دیگر مطرح گشت.سهروردی در آثار مختلفش نفس را نوری مجرد، و در اصطلاح خویش نور اسپهبد می نامد. رویکرد وی در رابطه با بحث نفس رویکردی نو اندیشانه در زمان خود بود که تحت تأثیر فلسفه ی خاص وی است که در آن اصالت با نور است. وی با توجه به نور بودن و تجرد نفس به بقای آن پس از مفارقت از بدن معتقد است.شیخ اشراق چگونگی بقای نفوس را پس از ترک بدن با توجه به دسته بندی ای که از نفوس ارائه می دهد محشور به صفات الهی و یا متعلق به مثل معلقه ی مستنیره یا ظلمانی می داند که در همین زمینه ملاصدرا دیدگاه سهروردی را به دلیل عدم بیان صحیح معاد جسمانی که بر اساس شریعت و نص صریح قرآن همان عینیت بدندنیوی و اخروی است، دارای قصور دانسته و به نقد وی در این رابطه می پردازد.
نوآوری‌های سهروردی در باب «ملاک نیازمندی معلول به علت»
نویسنده:
علی ارشد ریاحی، خدیجه قاسمی مقدم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا ملاک نیازمندی معلول به علت را امکان ماهوی آن می‌داند،ولی‌ ملا صدرا را با نقد امکان ماهوی،امکان فقری را بر جای آن نشانده،عین ربط بودن‌ موجودات به باری تعالی را نتیجه می‌گیرد.اما آیا سهروردی نیز همانند ابن سینا، ملاک نیازمندی معلول به علت را امکان ماهوی ماهیات می‌انگارد یا قبل از ملا صدرا و همانند او،فقر فی‌نفسه انوار را ملاک نیازشان به علت می‌داند.در این‌ مقاله،ثابت شده است که سهروردی درمواضع بسیاری از آثار خود،ملاک‌ نیازمندی انوار به علتشان را فقر فی‌نفسه آن‌ها می‌داند.در نظر او،ذات انوار چیزی به جز نور بودن آن‌ها نیست که همانند اشعات و اشراقاتی از نورالانوار ظهور یافته‌اند.این عقیده‌ی او،دو نتیجه‌ی زیر را به دنبال دارد:1.عین ربط بودن‌ موجودات به یاری تعالی،2.توحید افعالی،زیرا وقتی که موجودات در ذاتشان‌ مستقل از علت هستی‌بخششان نباشند،در فعل خود نیز از او مستقل نخواهند بود،بنابراین فاعل حقیقی عالم خود نورالانوار است.
صفحات :
از صفحه 53 تا 62
  • تعداد رکورد ها : 1405