مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
تاریخ عرفان روانشناسی عرفان عارفان عرفان اسلامی عرفان تطبیقی عرفان شرقی عرفان مسیحی عرفان های نوظهور عرفان یهودی فلسفه عرفان (فرا عرفان)
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1265
بررسی تجارب عرفانی بر مبنای روان‌شناسی فرافردی با تأکید بر آراء آبراهام مزلو، استانیسلاو گراف، و دیوید لاکوف
نویسنده:
یاسمن سلمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این نوشتار با گزینش سه تن از رهبران روان‌شناسی فرافردی سعی در درک کلی نگرش این رویکرد نوین روان‌شناسی به ویژگی‌ها و منشأ تجارب عرفانی، رابطه‌ی آن با بیماری روانی و کارکرد آن پرداخته است. تجربه‌ی عرفانی به دلیل ایجاد حالت وجد، خلسه، جذبه، قبض و بسط، حالات ویژه‌ی روحی را برای صاحب تجربه به وجود می-آورند، که موجب می‌شود این افراد غیر نرمال تلقی شده و به روان‌شناسان ارجاع داده شوند، لذا نوع نگرش روان‌شناسان به این تجارب حائز اهمیت می‌باشد. شایان ذکر است که روان-شناسان فرافردی نگاه نوین، جامع و انتقادی نسبت به روان‌شناسی تقلیل‌گرا دارند، با این وجود در ایران ناشناخته می‌باشند. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه‌ای و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می‌باشد. این نوشتار نتیجه ‌می‌گیرد که روان‌شناسان فرافردی، تجربه‌ی عرفانی را امری فراطبیعی و سطحی از رشد روانی انسان تلقی می‌نمایند، و نه مانند روان‌شناسی اثبات‌گرا آسیب‌روانی. وجود مشابهت میان علایم و حالات حاصل از تجارب عرفانی و بیماری روانی، از دلایل عمده‌ی تلقی تجربه‌ی عرفانی به عنوان بیماری روانی است؛ لاکوف یکی از پیشگامان روان‌شناسی فرافردی مدلی ارائه می‌دهد که بر طبق آن بتوان میان بیماری روانی و تجارب عرفانی تمایز گذاشت. این روان‌شناسان برای تجارب عرفانی کارکردهای مثبت فراوان، و کارکردهای منفیی اندکی را برمی‌شمرد.
صبر و ورع در عرفان اسلامی تا پایان قرن هفتم
نویسنده:
اکرم ربیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیروی از اندیشه دینی و آیین شریعت در اواخر قرن اول و دوم هجری، به ویژه آنگاه که با زهدورزی و ذکر دایم همراه می گردید، موجب شد که بعضی از مومنان بر اثر کنار رفتن حجاب های ظلمانی و تاریک نفس و تابیدن نور کشف و شهود، مفاهیم آیات قرآن را در ابعاد ژرف تر و عمیق تری دریابند.شرح و بیان مفصل این دریافت های روحانی، زمینه اوج گیری عرفان و تصوف اسلامی را فراهم آورد. بنابراین، قرآن کریم منبع فیّاض و چشمه جوشانی است که عرفان و تصوف اسلامی از آن نشأت گرفته و قرن به قرن با بوجود آمدن عرفای بزرگ، از غنای بیشتری برخوردار شده است.بیان دریافت ها و ادراک های عرفا –که در حقیقت همان معانی باطنی و سرّی قرآن است- به صورت مکتوب فارسی از قرن پنجم هجری آغاز شد. این نوشته ها(نظم و نثر) که حرکت و پویایی به سوی کمال مطلق در آن ها اوج می زند و رمز و راز رهایی و آزادی از تنگنای عالم خاکی و پرواز به عالم بی نهایت الهی را تعلیم می دهد، ادبیات عرفانی را تشکیل می دهد.هر نوع حرکتی به سوی کمال –چه مادی و ظاهری و چه معنوی و روحانی- بر اثر صبر و ورع؛ یعنی استقامت و پایداری در برابر رنج ها و سختی ها و مشکلات به وجود می آید و این یکی از قوانین و نوامیس الهی است که برای همیشه بر جهان خلقت حکمفرما بوده و خواهد بود.هنگامی که پیامبر اکرم از طرف خداوند برگزیده شد تا طبقآیات قرآن و وحی الهی در تمامی ابعاد جوامع بشری تغییر و تحول ایجاد کند، با موانع و مشکلات زیادی روبرو شد، اما خداوند در همه اوضاع و احوال سخت اجتماعی، آن حضرت را به صبر (استقامت و پایداری) فراخواند و با بیان رنج ها و مشکلات انبیای بزرگ الهی؛ از جمله ابراهیم، نوح، موسی، عیسی، شعیب و دیگر انبیاء، به آن حضرت تعلیم داد که صبر (استقامت و پایداری) رمز و راز موفقیت انبیا در دگرگون کردن جوامع بشری و نجات انسان ها از همه علل و عوامل رکود و سکون و عقب ماندگی و جهل، و هدایت آنان به سوی سرچشمه و معدن کمال بوده است.صبر و ورع در سیر و سلوک –که حرکت و تغییر درونی و باطنی برای رسیدن به مبدأ کمال است- نقش اساسی و بنیادین را بر عهده دارد. بدین جهت، صبروورع در بینش عرفا بسیار با اهمیت شمرده می شود و در ادبیات عرفانی همواره بازتاب عمیق و گسترده ای داشته است.عارفان با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر و بیان روایات و حکایات و تمثیل های پر رمز و راز، نقش اساسی و بنیادین صبروورع را در سیر الله بیان کرده اند و بر آن تأکید ورزیده اند.با وجود بازتاب وسیع و گسترده ای که مفهوم قرآنی صبر و ورع در ادبیات عرفانی داشته، اما تاکنون دیدگاه های مختلف عرفا درباره صبر ورع و نقش آن در سیر و سلوک، مورد تحقیق و پژوهش قرار نگرفته است.پژوهشی که پیش روی شماست، به تحلیل و بررسی صبروورع در عرفان اسلامی تا پایان قرن هفتم پرداخته است. این دوره، یکی از درخشان ترین و پر اهمیت ترین دوره های فرهنگ و ادب و عرفان اسلامی است، زیرا در این دوره عرفای بزرگی همانند ابو سعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری، امام محمد غزالی، عطار نیشابوری، سنایی، عراقی، و مولانا ظهور کردند و با بیان تجربیات عرفانی و کشف و شهود های خود –که بیشتر به صورت منظوم و با هنرمندی های ادبیانه و شاعرانه همراه بود- ادبیات عرفانی را به اوج قله کمال رسانیدند.
مخاطرات سلوک در مثنوی معنوی
نویسنده:
محمد رکنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی مخاطرات سلوک در مثنوی مولانا انجام شده است. با توجه به اهمیت مولانا و اندیشه‌های او در تاریخ عرفان اسلامی ‌‌و همچنین اهمیت مطالعه در عرفان عملی به عنوان یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های پژوهش و با توجه به اینکه در حوزه‌های سلوک معنوی و مخاطرات آن پژوهش‌های اندکی صورت گرفته است ضرورت ایجاب می‌‌کند با کنکاشی دقیق و موشکافانه در مثنوی معنوی مولانا، به دسته‌بندی مخاطرات سلوک پرداخته و سپس به شرح و تبیین و بررسی این مخاطرات بپردازیم. سلوک که در اصطلاح عرفانی طی مدارج خاص را گویند که همواره باید سالک طی کرده تا به مقام وصل و فنا برسد، دارای مخاطراتی است که این مخاطرات باعث می‌شوند سالک را از ادامه‌ی راه باز دارند. این پژوهش در صدد است که با بررسی مثنوی مخاطرات سلوک را از آن استخراج کرده و به شرح و بیان آنها بپردازد. از این رو به تعریف مباحثی چون سلوک و مخاطرات آن پرداخته و سپس با مطالعه‌ی مثنوی مخاطراتش را شناسایی کرده و به دسته‌بندی آنها اقدام کرده و آنها را در پنج دسته تقسیم‌بندی کرده است که عبارتند از: الف) مخاطرات برآمده از روابط مراد و مرید،‌که سلوک بدون مراد، عدم شناخت مرشدان واقعی و انتخاب مدعیان دروغین به جای آنها، اعتراض کردن بر مراد و یا عدم اطاعت کامل و ستیز با او، سوءاستفاده از فروتنی آنها و امتحان کردن پیر و اولیاء‌الله از فروع آن می‌باشند. ب) مخاطراتِ برآمده از خواطر، اوهام و وساوس شیطانی،‌که خواطر شیطانی و نفسانی و افکار و اندیشه‌های ناصواب از فروع آن می‌باشند. ج‌) مخاطراتِ برآمده از تعلّقاتِ دنیوی و هواهای نفسانی،‌که تعلقات دنیوی مانند مال و‌ ثروت، مقام و منصب، بزرگی و ریاست‌طلبی، پرخوری، شهوت، اسارت تن و دربند ظواهر و اسباب و علل بودن از فروع آن می‌باشند. د) مخاطراتِ برآمده از انحرافاتِ اخلاقی،‌که تکبر و غرور، حرص و طمع، حسادت وکینه‌‌توزی، ریا و تزویر، تنگ چشمی و مخاطرات اعضا و قوای بدنی از زبان، چشم، گوش و شکم از فروع آن می‌باشند. هـ) مخاطرات برآمده از همنشینی با نا‌اَهلان،‌که همنشینی با ابناء دنیا و اصحاب شهوت وهمنشینی با افراد نادان و احمق از فروع آن می‌باشند. هر کدام از موارد ذکر شده، دارای مخاطراتی می‌باشند که سلوک سالک را متوقف کرده و یا آن را به تأخیر میاندازد. کلید واژه‌ها: تصوف، سیر و سلوک، عرفان اسلامی، عرفان عملی، مخاطرات سلوک، مثنوی معنوی، مولوی.
جایگاه شیطان از حضرت آدم تا پایان قرن هفتم هجری در عرفان اسلامی
نویسنده:
مهناز کربلائی باقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیطان از جمله موضوعاتی است که از دیرباز در حوزه‌های مختلف بشری مورد توجه بوده است. شناخت ساختار لغوی و معنایی شیطان با عناوین ابلیس، عزازیل به معنی خداوند است که با خلقت آدم(ع) دشمن او می‌شود خدا را سرکشی و نافرمانی می‌نماید و مبغوض و منفور درگاه الهی شده، از درگاه رانده می‌شود و مهلت می‌یابد تا «روز معلوم» زنده بماند و فرزندان آدم را فریب دهد و گمراه سازد. برخی مفسرین و به خصوص عرفا، تلقّی و قضاوت‌های متفاوت درباره‌ی ابلیس صورت داده‌اند. برخی او را ملعون و مطرود داشته‌اند و شایسته‌ی عقوبت و دلایلی نیز برای آن ذکر کرده‌اند و برخی دیگر او را عاشق صادق و مخلص نامیده‌اند. سپس این چهره را در قرآن و روایات و نهج‌البلاغه و سپس در آثار عرفانی عرفا از قرن اول تا آخر قرن هفتم نگاهی خواهیمانداخت که عده‌ای مثل قشیری، به دلایل سرکشی، طغیان، کبر و غرور، قیاس و خودخواهی، حسادت و کینه‌توزی و دشمنی با آدم (ع) و فرزندانش او را تخطئه و سرزنش می کنند و او را به عنوان موجود عصیان‌گر و سرکش رد می‌کنند. و بر عکس عارفانی چون حلاج، عین القضات همدانی به دلایل جبر و مشت ازلی، مظلومیت، دلدادگی، وحدت‌گرایی، معشوق پرستی که دارد به دفاع از او می‌پردازند
بررسی احوال، آثار وآراء عرفانی شیخ عبدالقادر گیلانی
نویسنده:
آمنه آقاسیدعلی دربندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عبدالقادر بن ابوصالح موسی جنگی دوست گیلانی(561 ق)، صوفی، عارف، واعظ، محدِّث، فقیه حنبلی، موسس طریقه‌ی قادریه است. تصوف وی مبتنی بر شریعت و همسو با عقاید احمد بن حنبل است. مهمترین استادان و مشایخ او در طریقت، حمّاد بن مسلم دبّاس و أبوسعد مخرّمی بوده‌اند و خرقه را از مخرّمی ستانده است. از مهمترین عقاید عرفانی او می‌توان به توحید، لزوم پیر و شیخ در طریقت، وظایف مرید و مراد، زهد، مجاهده با نفس، عزلت و خلوت، صمت و ذکر اشاره کرد. عبدالقادر اصول اصلی تصوف را مشتمل بر هفت اصل می‌داند که ناظر به أحوال و مقامات است. نوشته‌ی حاضر با استفاده از آثارِ عبدالقادر و کتب تراجم و مناقب به بررسی زندگی و آراء و احوال عرفانی این عارف برجسته پرداخته و مشتمل بر سه فصل است. در فصل اول به زندگی و احوال عرفانی او، در فصل دوم به معرفی مهمترین آثار عرفانی و اخلاقی و در فصل سوم به مهمترین آراء عرفانی او پرداخته شده است.
قبض و بسط در جهان‎بینی عرفانی مولانا در غزلیّات شمس
نویسنده:
سیده‌سوزان انجم‌روز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش به بررسی احوال عارفانۀ قبض و بسط (غم و شادی) و تعیین جایگاه و خاستگاه هر یک در اندیشۀ مولوی با تکیه بر توصیف و تحلیل صور خیال دیوان شمس وی پرداخته است. در کنار ‌هم بودن غم و شادی در جهان‌بینی عرفانی مولانا، جلوه‌های صوری را پدید آورده که بیش از هر چیز با زبان موسیقی و شعر هم‎خوان است. بنابراین در شعر مولانا ارتباط عمیقی میان صورت و محتوا نمایان است. هدف‌ اصلی، بررسی برخی از اجزای غزل‎ها و چینش واژه‎ها و نیز کلیّت آن است تا خاستگاه‎های قبض و بسط مولانا که شامل موارد متعددی است نشان داده شود. اهداف فرعی تحقیق شامل مباحثی چون تجدد امثال و تحرک هستی، نگاه غیبی و افلاکی به موسیقی و ارتباط مولانا با خود موسیقی، ساری دیدن عشق در عالم، سنت سماع و مسائل پیرامون آن، مرگ ارادی (مرگ پیش از مرگ) و نگاه عاشقانه به رابطۀ انسان و خداست. قبض و بسط با مفاهیم وابسته‌ای در اندیشة مولانا همچون: نظریۀ حال و وقت عرفانی، خوف و رجا، ملالت و حزن، گریه و خنده، درد طلب و اندیشۀ غربت ازلی (نیستان مولانا) نیز مرتبط است. همچنین می‌توان به یک نکتۀ جامعه-شناختی نیز توجه کرد و آن مسألۀ هجرت مولانا و حملۀ مغول و اوضاع ویران ایران و فرهنگ آن زمان است. مولانا در دیوان شمس دو چشم‌انداز اصلی دارد: واقعیتِ انسان (منشأ قبض) و آرمان هستیِ انسان (منشأ بسط) که به شدت و ضعف در کنار یکدیگر مطرح‌اند. بنابراین در پس اشعار شورانگیز غزلیّات شمس، جلوه‌های موسیقایی، صور‌خیال پویا (دینامیک) و نیز شادی و شعف و مستی و خلاقیّت مولانا، نوعی «تجربه و جهان‌شناسی» وجود دارد. همچنین مولانا در قلمرو قبض و بسط در سطحِ ذهن و زبان خویش به شکل مستقیم و نیز غیر‌مستقیم متأثر از عارفان پیش از خود است. رابطه‌ای میان تجربیات عرفانی مولانا و جلوه‌های این تجربیات با موقعیت‌های ذومراتب قبض و بسط و بیان خاص او در این‎باره وجود دارد. مولانا بیان می‎کند که در نهایت به یک وصال و درجه‌ای رسیده که توانسته از این هر دو حال عبور کند. روش بررسی در آغاز، رهیافت توصیفی است که نشان دادن ابعاد پنهان خاستگاه‎های قبض و بسط در قالب صورخیال است و سپس با رهیافت تبیینی به تحلیل این توصیف‌ها پرداخته و علل غم و شادی یا قبض و بسط مولوی دسته‎بندی شده است.
عرفان سیمون وی
نویسنده:
سکینه عبداللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی عناصر عرفانی سیمون ویانجام گرفته است . یکی از بحث برانگیز ترین شخصیت های روزگار ما که به صفتهای گونا گونی همچون، نابغه، قدیسه، پیامبر اجتماعی، عارفه، نظریه پرداز سیاسی توصیف شده است، سیمون وی، عارف مسیحی قرن بیستم، است. او اطلاعات و معلومات چشمگیری در زمینه اخلاق، فلسفه، ادیان شرقی و غربی، علوم تجربی، ریاضیات و... داشت. اما از همه اینها مهمتر و جذابتر، شخصیت و منش روانشناختی و اخلاقی او است. عشق ورزی بی حد و مرز به انسانها، اشتیاق مقاومت ناپذیر به عدالت اجتماعی و حقیقت طلبی مجدّانه وی، چون با وسواس اخلاقی و نیز گرایش ها و تجارب عرفانی او جمع و ترکیب شدند، از او انسانی بسیار دوست داشتنی، غبطه برانگیز، و الهام بخش ساختند.روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و به صورت کتابخانه ای است. سوالاتی که در این پژوهش مورد نظر قرار داشته اند عبارتند از: 1- آیا عرفان سیمون وی، عرفان شهودی و کشفی است یا عرفان استدلالی و عقلی است؟2-آیا عرفان سیمون وی با مسلک گنوستیسیزم قرابت و نزدیکی دارد؟3-آیا سیمون وی در افکار عرفانی خود از افکار عرفانی ادیان دیگر تأثیر پذیرفته است؟4-افکارعرفانی سیمون وی تا چه اندازه باافکارعرفانی رایج درکلیسا تفاوت دارد؟5-آیاافکارعرفانی سیمون وی متأثر از زندگی شخصی و شرایط اجتماعی عصرش بوده است؟ این پژوهش در بررسی موضوع مورد نظر به نتایجی در راستای سوالات مطرح شده دست یافته است. از جمله این که عرفان سیمون وی عرفان کشفی و شهودی است و محرک تفکر عرفانی او، تجربه شخصی اش از درد و رنج است.
رابطه عرفان و تشیع در سده هفتم
نویسنده:
فاطمه یوسف‎نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان و تشیع دو عنوان دالّ بر حقیقت واحدی هستند که به دلایل گوناگون به ناچار از هم فاصله گرفتند تا اینکه با کم شدن این فاصله به تدریج هر کدام گرایش های ذاتی خود را نسبت به دیگری نشان دادند. یکی از نقاط عطف تاریخی در این خصوص سده هفتم می باشد. پس از تعریف تصوف و عرفان به اختصار سیر نضج گرفتن آن و موقعیت و قلمرو عرفان از دید پیامبر (ص) عنوان شده، سپس به تحولات مربوط به سده هفتم از جمله علمی و استدلالی شدن تصوف،‌ دلایل رواج آن، ‌وجه اشتراک آنها یعنی قبول اصل ولایت به معنای عرفانی آن،‌ پرداخته می شود. دین و مذهب تعریف شده و اعتقادات شیعه بررسی می شود. مبحث امامت و تفاوت شیعه و سنی در نیاز به امام و اعتراض تشیع که در آغاز به دو مسئله حکومت اسلامی و مرجعیت علمی که منحصراً حق اهل بیت (ع) است،‌ مورد ارزیابی قرار می گیرد. در روش های مبارزاتی، تشیع به تصوف نزدیک می شود که در این مورد آئین فتوت مطرح می گردد. دیدگاه های گوناگون درباره عرفان وجود دارد که در ادامه آن نکاتی از گفتار و کردار خود عرفا در ردّ بعضی نقدها ذکر شده است. ایده ها،‌ و عملکردهای عرفا و دانشمندان و تأثیرگذاری آن ها بر ارتباط تشیع و تصوف شرح داده شده است. وجه اشتراک عرفا نداشتن تعصب دینی است که می توان جمع میان گرایش شیعی و سنی را ملاحظه کرد که در این سده از سوی عرفا گامی از تسنن به سوی تشیع برداشته شد. در ارتباط با حوادث سیاسی و اجتماعی که تأثیر مستقیمی بر تصوف و تشیع داشت به سیاست های نزدیکی به تصوف و تشیع و روحانیان از سوی محمد خوارزمشاه و الناصر لدین لله برای مهار قدرت روزافزون آنان، اشاره شده است. هجوم مغول که سبب آشفتگی ها بود،‌گرایش مردم به عرفا و تصوف را که به دو شکل انفعالی و فعال بود را، به وجود آورد. سقوط بغداد و اتهام زدن به رهبران تشیع از مباحث آن روز بوده است. حضور دانشمندان شیعی که تحولی شگرف را به نفع عرفان و تشیع با دوراندیشی و فعالیت خود سبب شدند. در نهایت اسلام آوردن ایلخانان و توجه به تشیع و تصوف که از قبل آن تصوف مجال یافت که چهره شیعی خود را ظاهر کند و متقابلاً فقهای شیعه هم علایق صوفیانه خود را بروز دادند.
تأثیر قرآن کریم و احادیث شریف بر اشعار شهریار
نویسنده:
عنایت‌اله قاضی‌شیراز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دررمزورازجاودانگی هر اثری آراءونظرات مختلفی ابراز می شود وهرکسی از ظنّ خود علتی را بیان می کند؛ ولی وقتی به صورت کلی به نوع زندگی وآثارشاعران و نویسندگان بزرگ نگاه شود، آنهایی که آثار جاودان خلق کرده اند، ارتباط واعتقادشان به خدا محرز است وگویی به نوعی شهود دست یافته اند که آنها را درخلق آثارشان رهنمون است؛ لذا هرکسی که خودرادرمعرض فیض الهی قراردهدونورخدایی دردلش بتابدبراساس مراتبی که دراین عرصه حائز می شود،به اندازه ی قرب و منزلتی که می یابد، به همان میزان درتمام شئون زندگی وی اثرلطف الهی ظاهر می شودرفتاروآثارش رنگ خدایی به خود می گیردو بالطبع ماندگار می شود.درمورد علت زیبایی وجذّابیت وماندگاری اشعار استادشهریارنیزپرسش های زیادی مطرح شده است وجوابهای متعددی هم بیان شده است که هریک درنوع خودقابل تأمّل وتدبّراست؛ ولی آنچه به ضرس قاطع می توان در جواب سوال مذکور بیان کرد، این است که همانطوری که درآفرینش آثارماندگاری چون جنگ وصلح وبینوایان ودیوان حافظ نقش دینداری واعتقاد به خداآشکار است، درعلت اقبال عمومی مردم وزیبایی و ماندگاری اشعار استاد نیز نقش این عامل مهّم هویداست ودلیل بارز آن نیزنوع زندگی استادو استفاده هایی پرشمار از آیات واحادیث در اشعاراست واز همه مهمتر،تأثیرکلام خدا درذهن وزبان شهریار است که اشعار او را تا حدّ سهل وممتنع پیش برده است تا جایی که بعضی از اشعار اورا درردیف شاهکارهای شعرفارسی قرارمی دهد؛البته این تأثیر،فرازوفرودهایی داردکه درشعراستادکاملاًمشهوداست ؛ولی آنچه دردیوان چهارجلدی وی محسوس است این مجموعه درکلّ ازیک«آنی»برخوردار است که انسان را به یاد حضرت دوست وکلام همیشه جاویداورهنمون می شود. در این نوشتارپس از بحث های مقدماتی،دردوفصل جداگانه؛ استفاده های استاد شهریارازآیات قرآنی و احادیث معصومین(ع)که به صورت اقتباس وتلمیح و... انجام یافته است، به صورت الفبایی ذکرشده است.
بررسی آموزه گناه و نجات در مسیحیت
نویسنده:
لیلی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آموزه‌ی گناه نخستین یکی از آموزه‌های کلیدی مسیحیت است که مفاد اصلی آن، آلودگی نوع انسان است. براساس این آموزه، انسانها به دلیل اینکه از نژاد حضرت آدم (ع) هستند، گناه آدم را به عنوان فرزندان او به ارث می‌برند و در نتیجه همه‌ی آنها گناهکارند. مسیحیان بر این باورند که رهایی از این گناه جز از طریق خود خداوند ممکن نبود. اما خداوند، از یک طرف، صفت عدل او اقتضا می‌کند که آدم و و ذریّه اش را به سبب گناهی که او مرتکب شد مجازات کند، و از طرف دیگر، صفت رحمت او اقتضا می‌کند که گناهان بشر را ببخشد. از نظر آنهاتنها راه جمع بین عدل و رحمت خداوند ارسال پسر یگانه‌ی خود عیسی مسیح (ع) بود. اینکه او در هیئت انسانی ظاهر شود و مانند یک انسان زندگی کند و سپس برای اینکه گناه بشر را کفاره دهد ظالمانه مصلوب شود. به عبارت دیگر، مسیحیان مرگ مسیح روی صلیب را کفاره‌ای برای گناه آدم می‌دانند. از این رو هر کس به عیسی مسیح ایمان بیاورد از طریق غسل تعمید از این گناه پاک می‌شود. و اما در مورد گناهانی که افراد پس از غسل تعمید مرتکب می‌شوند طریق تبرئه‌ی از آن توبه و اعتراف در نزد کشیش است.بازخرید گناه نخستین، یعنی این اعتقاد که خداوند به خاطر کفاره‌ی گناه آدمیان پسر یگانه خویش را فدا کرد مطلبی است که فهم آن ممکن نیست. در تمام کاینات کسی بالا دست خدا نیست پس خداوند در قبال چه کسی مسئول است و پسر خویش را در قبال مسئولیت در برابر چه کسی فدا می‌کند؟ او قربانی خویش را به چه کسی تقدیم می‌کند؟ به نفس خودش؟لازم است که در تمامی شریعت‌ها بین گناه و عقوبتِ آن تناسب وجود داشته باشد. آیا بین مصلوب شدن مسیح بدین صورت و گناهی که آدم مرتکب آن شد، توازن و تناسبی وجود دارد؟آیا انصاف است که برای گناه دو نفر نه تنها گناهکاران اصلی بلکه میلیاردها انسان دیگر اعم از همه‌ی آنهایی که هرگز در جهان نزیسته‌اند و هیچگاه نخواهند زیست مجازات شوند؟بسیاری از متکلمان مسیحی عصر حاضر این نظریه را قبول ندارند چرا که معتقدند این نظریه به مفهوم عدالت خداوند آسیب می‌رساند چون که بر این فرض استوار است که خدا خون مسیحی را می‌طلبد که از هر جهت بی‌گناه بود، تا با روش نابهنجاری که مبتنی بر شکنجه و مرگ سرخ است، گناه دیگران را جبران کند. هیچ انسانی نمی‌تواند این روش ظالمانه و وحشیانه را بپذیرد، پس چگونه می‌توانیم آن را به خداوند نسبت دهیم؟!
  • تعداد رکورد ها : 1265