جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1712
سمبولیسم از نظر هگل و سنت گرایان
نویسنده:
احمدرضا معتمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
چکیده :
گئورگ فردريش ويلهلم هگل، آخرين فيلسوف بزرگ و رسمی دوران تجدد، بر مبنای منطق ديالكتيكی خويش از يك سو و الهام از اقانيم سه گانه مسـيحيت از سـوی ديگـر امـا بيشـتر متكـی بـر ثنويـت انگـاری، مقوله گرايی و تاريخی نگری دوران تجـدد، هنـر را بـه ادوار تـاريخی سـمبوليك، كلاسـيك، و رومانتيـك تقسيم بندی كرده است. سمبليك دوران فرودستی روح در برابر ماده، كلاسيك دوران برابری، و رومانتيك دوران فرادستی روح و فروپاشی ماده لحاظ شده است. وجه رمزی هنر سمبوليك ناشی از مقام انتزاع، تجرد و اطلاق روح وعدم تعين در ذات صورت و عدم تحقق هويت انضمامی است. آنچه هگل از بيـان ناپـذيری و ظهور و رمز و كنايه بمثابه خصوصيت اصلی هنر سمبوليسم ياد می كند نزد سنت گرايان با رويكردی كاملاً مغاير يعنی توحيد امر مطلق، و جهان پديداری خصوصيت اصيل هنر سمبوليسم تلقی می شود و زبـان رمـز و كنايه را به زبان رسمی سنت و دين و هنر ارتقاء می بخشد. ميان عالم بـرون و درون تطـابق و تنـاظری كامـل برقرار است. وجه كنايی هنر ناشی از تجلی امر مطلق و نامتناهی در صـورت مقيـد و متنـاهی اسـت. رمـز در نظام صوری بيان يك علامت و قرارداد نيست، بلكه مطابق قانون تكوينی، حقيقت رمز پيوند حقيقی عوالم و مراتب مختلف وجود است، و صورت در نظام محسوسات معادل حقيقت در نظام معقولات تلقی می شود.
صفحات :
از صفحه 165 تا 190
رابط عقل و خدا در فلسفه کانت
نویسنده:
معصومه جنگلی کاخکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اکثر کسانی که در حوزه فلسفه و همینطور دین کار می‌کنند، به خوبی می‌دانند که کانت عقل نظری را ناتوان از شناخت خدا اعلام می‌کند و معتقد است ما اگر بخواهیم وجود متعلق این مفهوم عقلی را ثابت کنیم، باید از طریق دیگری غیر از عقل نظری مبادرت به انجام چنین کار کنیم. اما فهم اینکه کانت چرا عقل نظری را ناتوان از شناخت خدا اعلام می‌کند و سپس در جستجوی آن است که از طریق دیگری غیر از عقل نظری وجود آن را ثابت کند برای کمتر کسی حاصل شده است. به همین خاطر ما در این پژوهش قصد داریم چنین کاری انجام دهیم. یعنی بررسی کنیم و ببینیم که کانت چه تعریفی از عقل نظری دارد، که طی آن عقل نظری ناتوان از شناخت خداوند است. طریق دیگری که کانت برای اثبات وجود خدا پیشنهاد می‌کند چه طریقی است؟ و آیا کانت توانسته است از این طریق وجود خدا را اثبات کند؟خواهیم دید که چون کانت، شناخت‌های عقل نظری را برآمدی از صورت و ماده شناخت می‌داند، و چون ما از عالم ماراء تجربی هیچگونه سهش و ادراک تجربی‌ای که همان ماده شناخت است، نداریم پس نمی‌توانیم هیچ‌گونه شناختی از این عالم داشته باشیم. وجود خدا و سایر مباحث مربوط به اعتقادات دینی هم در حوزه اینگونه شناخت‌ها قرار می‌گیرند، در نتیجه وقتی کانت، امکان کسب شناخت از این عالم را غیرممکن اعلام می‌کند، مسئله وجود خدا و همینطور سایر مباحث فلسفه دین منتفی می‌شود.اما روش کانت در اثبات وجود خدا از طریق عقل عملی هم چندان معتبر به نظر نمی‌رسد. چون کانت در این برهان فرض می‌گیرد که عقل رسیدن به خیر اعلأ را فرمان می‌دهد و چون این خیر اعلأ برای تحقق یافتن نیازمند علتی خارج از گود است، نتیجه می‌گیرد که این علت خارج از گود همان خدا است. در نتیجه خدا به عنوان یکی از اصول موضوعه عقل عملی به اثبات می‌رسد. اما کانت در تعریفی که از عقل عملی ارائه می‌کند، نتوانسته است ثابت کند که عقل عملی رسیدن به خیر اعلأ را فرمان می‌دهد. به همین خاطر این برهان نمی‌تواند مبنای اثبات وجود خدا قرار بگیرد و مخدوش است.
جایگاه دین در فلسفه کانت
نویسنده:
محمدمهدی موسوی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
فلسفه سیاسی کانت ، اندیشه سیاسی بر زمینه فلسفه نظری و اخلاق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تبیین پیوند جوهری میان فلسفه نظری و اخلاق کانت از یکسو و اندیشه های سیاسی وی از سوی دیگر، موجب شد که در آغاز این رساله، طرحی از فلسفه نظری و فلسفه اخلاق کانت ارائه شود. سپس به ابعاد گوناگون اندیشه های سیاسی کانت در باب فلسفه تاریخ ، رابطه اخلاق و سیاست، روشنگری، آزادی، برابری و استقلال، بنیادهای فلسفی جامعه مدنی ، قانون اساسی ، نیروهای سه گانه ، دمکراسی نمایندگی و نظام جمهوری ، شورش ، نافرمانی و انقلاب ، نظریه دارایی ، جایگاه زنان، صلح پایدار، نهاد دین و نهاد سیاست، و سرانجام نقش فیلسوفان در برابر قدرت سیاسی ، تبیین ، تحلیل و نقادی شده است.
زمان در اندیشه کانت از نگاه هایدگر
نویسنده:
آزیتا محبوبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدههدف اصلی از این نوشتار « تفسیر زمان در اندیشه کانت از نگاه هایدگر است» که با اشاره اجمالی به تاریخچه تصور زمان در تاریخ فلسفه آغاز می گردد و بعد از کاووش زمان در فلسفه کانت به تفکر هاید گر در باره زمان و سپس با پردازش دیدگاه هایدگر از زمان در فلسفه کانت دنبال می گردد . کانت زمان را یکی از دو شرط هر نوع شهود حسی دانست و حتی بر برتری زمان بر مکان نیز تاکید کرد و متذکر شد که مکان ، تنها از طریق زمان است که می تواند وارد ذهن شود ، پس از اهمیت بیشتری برخوردار است نظریه کانت در مورد زمان را می توان به دوره پیش از نقادی و پس از نقادی تقسیم کرد : در دوره پیش از نقادی ، زمان را مبدأ صوری عالم محسوس و امر بدیهی ، مطلق و در عین حال ذهنی- شرط ذاتی- می داند ؛ از امر عینی ، واقعی و نه حتی از جنس جوهر و عرض . اما دوران پس از نقادی ، کانت در بحث متافیزیکی به زمان اشاره می کند که : زمان تصوری تجربی – برگرفته از تجربه نیست . بلکه زمان الگوی ماتقدم ضروری است که نامتناهی هم می باشد . به طور کلی کانت زمان را صورت ذهنی می داند که خارج از ذهن و خارج از انطباق ذهن بر پدیدارها وجود ندارد . به این ترتیب اشیاء در نفس خویش بیرون از زمان هستند .بر طبق نظر هایدگرزمان به ظهور و انکشاف دوری هستی قائم است . از این رو هایدگر طرح مسئله ی هستی را از طریق تحلیل دازاینبرحسب حیث زمانی اش به عهده گرفته بود تا نشان دهد که زمان افق فهم هستی است . از همین رو مسئله ی زمان در دیدگاه پدیدار شناسانه ی هایدگر، مبحثی هستی شناسانه است و با برداشت رایج و متعارف از آن تفاوت دارد . او تلاش می کرد تا نشان دهد که زمان با مسئله هستی ارتباط و پیوستگی عمیقی دارد .تفسیر هایدگر از کانت در آثار او با کاوش در مفاهیم بنیادین وجود شناسی یعنی مقولات از طریق شهود زمان پیگیری می گردد . استدالال او این است که قوای بنیادی فاهمه و شهود در تخیل استعلایی ریشه دارند و ذات تخیل استعلایی ، زمان یا زمانمندی است . در بحث تاریخ کلید ورود به تاریخیت ، زمانمندی دازاین دانسته شده است. هاید گر می کوشد تا نشان دهد که در نقد عقل محض و در همه نظریه های اساسی کانت ، دقیقاًزمان است که نقش اساسی و محوری برخوردار است و همین زمان است که عنصر اساسی و بنیادین تشکیل دهنده شهود محض ،و لذا قوام بخش ذهنیت ذهن ودرنتیجه کلید حل مسئله استعلا و معرفت وجود شناختی است.به بیان ساده تر ، می کوشد تا نشان دهد که معنا و مفهوم زمان در کانت همان چیزی است که خود وی دروجود و زمان از آن به حیث زمانی تعبیر می کند . کلید واژه ها:کانت، هایدگر، زمان، وجود ، تاریخ فلسفه
مطالعه و مقایسه آرای تربیتی کانت و فارابی
نویسنده:
شهلا حق‌وردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تعلیم‌ و تربیت فعالیّتی است که ریشه در تاریخ آفرینش بشر دارد. مسأله‌ی تربیت به عنوان فرایندی هدفمند که پیشرفت نسل بشر را عهده‌دار است مستلزم نظریه‌ای است که بتواند بر اساس آن آرمانها، اصول و روشهای خود را به خوبی تبیین و تربیت را در عمل هدایت نماید. در تحقیق حاضر با توجّه به احساس خلأ چنین نظریه‌ای در تربیت تلاش گردیده با استفاده از روش مقایسه‌ای - تحلیلی از روش بردی و مطالعه مبانی فلسفی- تربیتی دو فیلسوف بزرگ؛ کانت و فارابی، به پاسخ سوالات تحقیق که عبارتند از: الف- سوال اصلی: کانت و فارابی در نظریات تربیتی چه وجه ‌اشتراک و افتراقی دارند؟ ب- سوالات ویژه: 1- اصول، روشها و اهداف تربیت از نظر کانت و فارابی چیست؟ 2- دیدگاه کانت و فارابی در مورد مفاهیم اساسی تربیت چیست؟ 3- آیا دو متفکّر بزرگ غرب و شرق (کانت و فارابی) دو برداشت متفاوتی از تربیت دارند؟ از روی آثار به جا مانده از این دو فیلسوف و آثار غیرمستقیم که توسط محققین داخل و خارج کشور در این زمینه نگاشته شده، استخراج شود. در بررسی آرای تربیتی این دو فیلسوف به این نتیجه رسیدیم که هر کدام بنابر دانش و بینش و جهان‌بینی و تفکرات فلسفی خود اصول و اهدافی و روشهایی را برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته‌اند و اندیشه‌های معیّنی درباره‌ی تعلیم و تربیت بیان کرده‌اند.نگاه کانت به تربیت در تمام جوانب، نگاهی حاکی از سیطره دید انسانی و طبیعی به دور از هرگونه تصور متعالی و توجّه الهی است. بنابراین تربیت نه تنها در روشها بلکه در اهداف و برنامه‌های خود نیز محتاج به دین و توجّه متعالی نیست. ولی فارابی به دنبال آن است که ‌از راه تعلیم و تربیت، انسان را به خدا برساند و در این راه ‌از تمام علوم و معارف بشری استفاده می‌کند. وجه ممتاز اندیشه فارابی نسبت به کانت این است که آراء ایشان رنگ دینی دارد و دین سازنده تفکرات و مبنای اصلی تعلیم و تربیت اوست. این مبنای اصلی به عنوان چتری بر اصول، اهداف، برنامه، روش و ... تعلیم و تربیت او سایه ‌افکنده ‌است و آنها را هدایت و راهنمایی می‌کند.اگر چه این دو فیلسوف بزرگ، در دو سوی خط فکری فلسفی قرار دارند؛ کانت نه تنها تعقّل را اصل می‌داند، بلکه غیر آن را جز در مواردی اندک، فاقد اعتبار می‌داند ولی فارابی، بهرهوری از کلیه منابع معرفت همچون حس، عقل و شهود را لازم می‌داند. با این حال با نگاهی به فلسفه‌ی این دو فیلسوف بزرگ، موضوعات مشترکی (به ویژه در اساسی‌ترین مسأله فلسفی؛ هستی‌‌شناسی) را می‌توان بین این دو فضای متفاوت یافت و مقایسه کرد.
عنصر زمان در فلسفه‌ی کانت و هایدگر
نویسنده:
حسین آزاد منجیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این جستار در پی آن است که نقش زمان را در معرفت‌شناسی و وجود‌شناسی فلسفه‌ی کانت و هایدگر مورد بررسی قرار دهد. بههمین منظور پایان‌نامه‌ی حاضر در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست در پی دست‌یابی به معانی کلی و عام زمان نزد دو فیلسوف است. در بخش دوم، با اشاره به فلسفه‌ی هر دو فیلسوف سعی شده است تا نقش زمان در مباحث وجودشناسی آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد. در این‌جا، سعی شده تا با توجه به تفسیری که هایدگر از فلسفه‌ی کانت داشته است به تقریب آراء آنان در باب نقش زمان در وجودشناسی نیل شود. به این منظور برای تبیین زمان‌مندی دازاین، ابتدا به سه ساحت بنیادین دازاین یعنی قیام ظهوری، درافتادگی و پرتاب‌شدگی پرداخته و پس از آن، پروا که این سه ساحت را متحد می‌سازد تبیین شده‌ است و نشان داده شده که چگونه هایدگر از پروا به زمان-مندی می‌رسد. در ادامه آراء کانت در باب حسّیات استعلایی و شاکله‌ی وجود مورد بررسی قرار گرفته و قوه‌ی خیال در کانت با زمان‌مندی نزد هایدگر همسان دانسته شده است. در بخش سوم، با تأکید بر معرفت‌شناسی دو فیلسوف مسأله ی زمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش حسّیات استعلایی، شاکله‌ها و مقولات کانت به تفصیل بررسی شده وبا نگاه خاصی به پدیدارشناسی هایدگر، سعی شده است تا اندیشه های این دو فیلسوف به یکدیگر نزدیک شود. در پایان نشان داده شده است که هایدگر نتوانسته است مسأله‌ی فاصله ی بین پدیدار و شیء فی نفسه را که در فلسفه ی کانت ایجاد شده بود، حل نماید.
عقل از دیدگاه ملاصدرا و کانت
نویسنده:
نظر عباسی کسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار سعی شده است دیدگاههای ملاصدرا و کانت پیرامون عقل مورد تحقیق قرار گیرد. مطالب این پایان نامه در یک مقدمه و سه فصل تنظیم شده است.مقدمه، شامل بحثهای مقدماتی و تبیین موضوع و اهمیت آن است.در بخشهای بعدی پس از سیر تاریخی معنای عقل به دیدگاه ملاصدرا و کانت در مورد عقل پرداخته و توانایی و حدود عقل بشری در اندیشه این دو فیلسوف را بررسی نموده است. به طور کلی می توان گفت ملاصدرا و کانت هر دو در معرفت شناسی خود به فعالیت نفس قائل بوده و به محدودیت عقل که یکی از قوای نفس است اذعان دارند. اما کانت بیشتر به محدودیت عقل نظری می پردازد و در مباحثی که به مشکل می رسد مانند خدا، جهان و نفس در جهت حل آنها به عقل عملی می پردازد اما ملاصدرا عقل عملی را خادم عقل نظری می داند و پس از رسیدن به محدودیت عقل به وحی الهام و شهود می رسد و پای وحدت وجودی و علم حضوری رابه میان می آورددر حالی که کانت بیشتر به مفهوم و پدیدار و عدم توانایی قوای ادراکی در احاطه بر اشیاء فی نفسه که در علم حصولی است می پردازد.
بررسی حکم زیباشناسی کانت در نقد سوم و ارزیابی هگل از آن
نویسنده:
بابک زرین‌کوب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ایمانوئل کانت بنیانگذار فلسفه نقدی در سومین کتاب از سه گانه نقادانه خود-نقد قوه حکم - به پیوند دو نقد قبلی خود کوشد. در این راه او قدم در وادی احساس می نهد که بخشی از نتایج آن به درک زیبایی و حکم زیبا شناسانه منجر میشود. زیبا شناسی کانت همچون معرفت شناسی وی پایه ای برای این موضوع در فلسفه مدرن میگردد چنانچه بعدها در فلسفه پسامدرن رنگ و روی دیگری به خود میگیرد. کانت حکم زبیاشناسی را نتیجه مشارکت متخلیه و فاهمه در وضعیتی میداند که فاهمه به قصد مفهوم سازی در آن مداخله ننماید و تنها وظیفه ای تنظیمی بر عهده گیرد چه همین نوع وظیفه است که سبب میگردد از سوی آدمی به لذتی از تأمل دست یابد و از سوی دیگر توان و قابلیت انتقال این نوع درک از یک عین را که درک زیبایی آن به دست آورد. در این راه کانت اصل بسیار پر اهمیت را پیش زمینه صدور احکام زیبا شناسانه قرار میدهد که هم استعلایی است و مدعی کلیت و ضرورت و هم کارکرد تجربی و زمینی دارد آنچنانچه اساسأ پیشرفت علم مدیون این اصل میگردد ووی آن را اصل استعلایی غایتمندی طبیعت نام میدهد. در این رساله سعی بر آن بوده است که ضمن تحلیل عقاید کانت در این زمینه دانسته شود که حکم زیباشناسانه کانتی در تفکر هگل چگونه نمود یافته است و آیا اساسأ حرکت هگل در مسیر پیش ساخته کانت بود و یا او با توجه به نوع ویژه فلسفه خود مجبور به انتقاد و نهایتأ کنار نهادن نظرات کانت شده است.
بررسی و تجزیه و تحلیل خاستگاهها، نمایات و روشهای تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و خواجه‌نصیرالدین طوسی
نویسنده:
اکبر رهنما
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع اصلی این رساله مقایسه نظرگاه تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و خواجه‌نصیردین طوسی است . به صورت اختصاصی‌تر نظرگاه تربیت اخلاقی کانت و خواجه نصیرالدین طوسی بعنوان یکی از متفکران اسلامی مورد بررسی قرار می‌گیرد. هدف اصلی این مقایسه پاسخگوئی با این سئوال (مسئله) اصلی تحقیقی است که نظرگاه تربیت اخلاقی از دیدگاه ایندو متفکر در زمینه‌های مبادی، هدفها و روش‌های تربیت اخلاقی چه تفاوت‌ها و تشابهاتی دارند. بر اساس مسئله اصلی تحقیقی سئوالات زیر مطرح گردیدند: -1 تا چه حد ممکن است اصول مربوط به تربیت اخلاقی را از نظرگاه و آثار کانت و خواجه‌نصیرالدین طوسی استخراج کرد؟ -2 تفاوتها و تشابهات مربوط به مبادی اخلاق و تربیت اخلاقی از دیدگاه اینم دو تفکر کدامند؟ -3 آیا بین نظر کانت و خواجه نصیر در خصوص هدفهای تربیت اخلاقی تفاوتها و تشابهاتی وجود دارد؟ -4 آیا روشهای تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و خواجه نصیر مشابه می‌باشند؟ در کوشش برای پاسخگوئی رضایت‌بخش به سئوالات بالا ابتدا دیدگاه تربیت اخلاقی کانت و خواجه نصیر در زمینه تربیت اخلاقی توضیح داده شد سپس با یکدیگر بصورت منتقدانه مورد مقایسه قرار گرفت . نتایج تحقیق به شرح زیر بود: -1 از آثار و نوشته‌های اخلاقی کانت و خواجه نصیرالدین طوسی می‌توان بصورت مستیم و غیر مستقیم دلالتهای مربوط به تربیت اخلاقی را استخراج و صورت‌بندی کرد. -2 "خرد" خاستگاه اصلی اخلاقی و تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و خواجه نصیرالدین طوسی است . -3 هدف اصلی تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه "سعادت " و از دیدگاه کانت "خودپیروی اخلاقی" است . -4 "عادت دادن" و تاکید بر تقویت "اراده آزاد" به عنوان روشهای اصلی تربیت اخلاقی از دیدگاه این دو متفکر محسوب می‌شوند. نتیجه‌گیری کلی نشان می‌دهد که بین این دو نظرگاه در زمینه روشهای تربیت اخلاقی بیشترین شباهت ، در زمینه هدفهای اخلاقی بیشترین تفاوت دیده می‌شود. در مورد مبادی اخلاقی نیز تفاوتها و تشابهات نسبی در بین این دو دیدگاه وجود دارد. سرانجام اینکه تربیت اخلاقی بستر مناسبی جهت پیوند نظرگاه اخلاقی "فضیلت مدار" و "وظیفه مدار" است .
  • تعداد رکورد ها : 1712