جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
تبیین و تحلیل انتقادی عناصر اصلی فلسفه تکنولوژی هیدگر
نویسنده:
محمدمهدی موسوی‌مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف. موضوع و طرح مسئله (اهميت موضوع و هدف):هيدگر جزء اولين كساني است كه موضوع تكنولوژي را به طور جدي و به گونه اي فلسفي مورد مداقه قرار مي دهد. او با اشاره به مفهوم «بودن در جهان»، تحليل پديدارشناختي از محيط روزمره ارايه مي كند. اگرچه تمركز اصلی هايدگر بر موضوع تكنولوژي بعد از وجود و زمان و در "پرسش از تكنولوژي" شكل مي گيرد اما این اندیشه هیچ گاه پیوند خود را با عناصر اصلی اندیشه هیدگر از دست نداده است. ذات تكنولوژي به هيچ وجه امري تكنولوژيك نيست. علاوه برآن نبايد تكنولوژي را امري خنثي تصور كرد زيرا در آن صورت تسليم آن خواهيم شد. هيدگر براي بيان منظور خود درباره تكنولوژي، به سراغ افلاطون و ارسطو مي رود و از تحليل مفهوم پوئیسيس و تخنه كمك مي گيرد تا نشان دهد كه ماهيت تكنولوژي ربطي تام با انكشاف دارد. به نظر او انكشاف حاضر در تكنولوژي جديد، نوعي تعرض است. تعرضي كه همان چهارچوب بندی است و به دنبال اين است که طبيعت تامين كننده انرژي باشد.منشاء پيدايش علم جديد هم نگاه تكنولوژيكي است زيرا نگرش و رفتار متمایل به چهارچوب بندی در بشر، باعث پيدايش علوم دقيقه جديد مي شود. او قائل به اين نيست كه بايد با تكنولوژي به مبارزه پرداخت بلكه نظر او اين است كه نبايد نسبت به آن غافل بود. در نهايت راه چاره اي كه او براي رهايي از اين خطر مطرح مي كند وارستگي و تامل درباره تكنولوژي در قلمرو هنر است. اهمیت این تحقیق به ویژه با تاکیداتی که در جامعه ما بر آراء هیدگر وجود دارد اما عموما به نظریات او در باب علم کمتر توجه می شود، مضاعف خواهد بود. همچنین تحقیقاتی از این دست می تواند برخی سوء تعبیرها که درباره هیدگر وجود دارد را برطرف نماید.ب. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها:تا قبل از هيدگر تعاريف معمولي از تكنولوژی و حتي تعاريف فلسفي نوعي تعاريف ابزاري و مبتني بر رويكردي جامعه شناختي بوده است. اما هيدگر با تبيين هستی شناختي كه از تکنولوژی ارايه مي دهد، افق جديدي را در فهم تكنولوژي مي گشايد كه مسبوق به سابقه نيست. اما اين تحليل از تكنولوژی چنان با تعابير پيچيده و دشوار فلسفي آميخته است كه استفاده از ديدگاه او براي اهل فلسفه و خصوصا غير اهالي فلسفه تا حدودي ناممكن مي شود. لذا لازم است براي برطرف كردن ابهامات و پيچيدگيهاي تبيين هيدگر از تكنولوژی و قابل استفاده كردن آن براي ديگر شاخه هاي علوم انساني و حتي علوم پايه نياز جدي به بررسي ديدگاه هيدگر باشد. بنابراین منظور اصلی از این تحقیق تبیین و تحلیل عناصر اصلی فلسفه تکنولوژی هیدگر و بیان نقاط مبهم آن است. پرسش هاي تحقيق :الف) پرسش اصلي :تكنولوژي جديد چگونه وجودي است كه ذات آن بايد بر اساس تعريف جديدي از عليت و در نسبت با حقيقت و هنر و معرفت معرفي شود؟ب) سوالات فرعی1- چگونه تكنولوژي از ماهيت (ذات) تكنولوژي متمايز مي شود؟2- تعريف جديد هيدگر از عليت چيست؟3- نسبت انكشاف با پوئيسيس و ماهيت تكنولوژي چيست؟4- نسبت تخنه با هنر و حقيقت چيست؟5- نسبت علم جديد و تكنولوژي چيست؟6- گشتل چيست؟7- نسبت گشتل با تقدير و آزادي و خطر و نجات بخشي چيست؟8- نسبت آزاد با تكنولوژي به چه معناست؟9- نسبت هنر و تكنيك جديد چيست؟فرضیه تحقیقاساسا چنین تحقیق هایی چون از نوع اکتشافی هستند نمی توانند با فرضیه آغاز شوند. پ. روش تحقيق شامل تعريف مفاهيم، روش تحقيق، جامعه مورد تحقيق، نمونه‌گيري و روش‌هاي نمونه‌گيري، ابزار اندازه‌گيري، نحوه اجراي آن، شيوه گرد‌آوري و تجزيه و تحليل داده‌ها:در این تحقیق با مراجعه به منابع دست اول شامل متون اصلي هيدگر و استفاده از منابع دست دوم، شامل کتاب ها، مقالات، شروح و تعليقه هاي موجود در باب فلسفه تكنولوژي که مرتبط با مباحث هيدگر است و همچنین مراجعه به مقالات و آثار منتشر شده در نمايه ها، پايان نامه ها و مجلات معتبر علمي داخلي و خارجي كوشش شده است بر اساس مطالعه كتابخانه اي به بررسي و تحليل مسايل مطروحه پرداخته شود.ت. يافته‌هاي تحقيق:در نظر هیدگر تکنولوژی هم هستی را به عقب نشانده است، هم تفکر را محدود و بی خاصیت کرده و هم زبان را از کار انداخته است. یعنی از همان دوره افلاطون که تکنولوژی تحقق یافته است به تدریج چنین پیامدهایی را به بار آورده است تا به امروز که در نقطه اوج تحقق تکنولوژی هر یک از عناصر یاد شده، در نهایت دوری از مراتب اصیل خود گرفتار آمده اند. بر این اساس می توان تحلیل هیدگر از تکنولوژی را زمینه ساز درک عمیق ذات تکنولوژی دانست و این همان چیزی است که هیدگر همواره بر آن تاکید کرده است. به همین دلیل امروزه در نظر بسیاری از محققین، فلسفه تکنولوژی هیدگر، مهم ترین گرایش در فلسفه تکنولوژی است و هیدگر هم به عنوان مهم ترین فیلسوف تکنولوژی شناخته می شود. چرا که مبانی یاد شده با روابطی در هم تنیده و در خلاقیتی بی نظیر تفکری را پیش روی ما می گزارد که می توان آن را فلسفه پدیدارشناسانه تکنولوژی نامید. عناصر موجود در فلسفه هیدگر توانسته اند نظامی استوار در باب تبیین و تحلیل تکنولوژی پدید آورند و این نظام مند بودن ناشی از این است که تفکری اصیل در پس این عناصر وجود دارد. زیرا از همان ابتدا که هیدگر تکنولوژی جدید را در نظر می آورد، متوجه هستی است و به دنبال این است که شیوه انکشاف هستی را در دوره معاصر بنمایاند. نتیجه ای که او بدان دست می یابد این است که شیوه انکشاف هستی در دوره معاصر «تکنولوژی» است.ذات تکنولوژی همان گشتل است و گشتل شیوه خاصی از انکشاف هستی در دوره معاصر است که در علم جدید بروز و ظهور می یابد و تحلیل هیدگر از انکشاف در حقیقت، همان بیان اصول هستی شناسانه فلسفه هیدگر است که وقتی به بررسی سرگذشت هستی – به ویژه در دوره معاصر- می پردازد به تحلیل تکنولوژی منجر می شود. بر این اساس می توان فلسفه تکنولوژی هیدگر را نه به عنوان یک فلسفه درجه دوم (به این معنا که موضوع تکنولوژی را اولا مفروض گرفته و به نحو غیر مستقیم مورد مداقه فلسفی قرار می دهد) بلکه به عنوان یک فلسفه درجه اول (که تبیین او مستقیما متوجه تکنولوژی است) در نظر گرفت.حتی شاید در یک نگاه عمیق تر به مبانی و محتوای فلسفه تکنولوژی هیدگر، بشود بر این سخن اصرار ورزید که می توان کلیت اندیشه هیدگر را در یک گونه تبیین تکنولوژیکی عرضه نمود. این قرائت و تحلیل از فلسفه تکنولوژی هیدگر واجد همه خصلت های یک اندیشه فلسفی عمیق و سترگ است. چرا که این قرائت ناظر بر تفکراتی است که از دوره پیش سقراطیان تا دوره معاصر وجود داشته است و می تواند کلیت تفکرات فلاسفه تبیین کند.
غایت هنر با تکیه بر بررسی تطبیقی آراء ابن عربی و هایدگر
نویسنده:
مصطفی سیاسر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه با عنوان مطالعه و تحقیق پیرامون تاریخو ماهیت هنر دینی و اسلامی انجام شده از جهاتی قابل تامل است. کم رنگ بودن نگاه اثباتی، رویکرد ابژکتیو به هنر اسلامی و عدم توجه به جهش های تاریخی هنر اسلامی در این مطالعات خودنمایی می کند. از این رو پایان نامه حاضر با بررسی موضوع از حیث غایت به دنبال رفع نقایص مذکور بوده است، ضمن آنکه هنر را از دریچه غایت دیدن مزایای خوبی نیز دارد. اول اینکه پرسش از غایت نسبت به پرسش از چیستی یک موضوع دارای تقدم رتبی بوده و سپس در ایجاد پویایی و حرکت موثر است. در نهایت بررسی هنر در افق غایت، هنر را به انقلاب اسلامیبه عنوان پدیده ای هم ذات پیوند داده است. از بررسی انجام شده با تکیه بر نظریه اتحاد علم، عالم و معلوم ذات هنر انس با حق و غایت آن با الهام از نظریه تجلی، وجه مظهریت حق می باشد. غایت هنر یا همان مظهریت حق در سه رتبه ظهور دارد: اثر هنری، انسان و مقام قرب یا همان انسان کامل که مقام حقیقی هنر است. مراتب ظهور غایت از قول به تشکیکی بودن وجود و تجلی وجود نشات می گیرد. درکنار بررسی غایت به طور صرف، به بررسی تطبیقی آن در عرفان اسلامی بخصوص آراء ابن عربی و پدیدارشناسی متفکران غربی بویژه هایدگر نیز توجه شده که در سه شماره نتیجه بررسی ارائه شده است. ضمن وجود تشابهات که در آراء ابن عربی پیشتر بوده، عرفان اسلامی چه از حیث سلبی و چه از حیث ایجابی دارای کمال وجامعیت خاصی است. از دیگر نتایج مهم تحقیق با هدف احیای هنر اسلامی ضرورت فهم و تبیین حکمت هنر در افق انقلاب اسلامی ست با این پیش فرض که هنر و انقلاب اسلامی دو پدیده هم ذات هستند و داعیه ذاتی انقلاب اسلامی احیای تمدن و فرهنگ ناب اسلامی ست. برای این کار مدیریت استراتژیک هنر لازم می آید که به مهندسی هنر در سطوح نظری، عملی و نهادی نظر دارد. سطح نظری آموزش و پژوهش، سطح عملی کلیه فعالیت های هنری و سطح نهادی هم نهادها و ساختارهای هنری را شامل می شوند.
بررسی فهم در هایدگر و گادامر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در اندیشه هایدگر که محوریت، پرسش از وجود است، رویکرد هرمنوتیکی جایگاه ویژه‎ای دارد. زیرا وی با وصف و تحلیل ماهیت فهم، به تبیین شرایط وجودی و هستی‎شناختی حصول آن پرداخت و از همین رهگذر با طرح دازاین به معنای بودن- در- جهان، نگاه تازه‎ای از انسان و نسبتش با جهان ارائه نمود و درصدد نفی و تخریب سوبژکتیویسم برآمد. در همین سنت فلسفی بود که گادامر یکی از برجسته‎ترین فیلسوفان هرمنوتیک در دوران پس از هایدگر، برای بازفهمی هرمنوتیک هایدگر پا در عرصه نهاد و با بهره جستن از نظریه هستی‎شناسی هایدگر افق جدیدی در فلسفه‎ی قرن بیستم گشود.
آزادی از دیدگاه مارتین هایدگر
نویسنده:
شفق شهید کلهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آزادى همیشه دغدغه بشر بوده است. آن هنگام که بشر به تفکرپرداخت و وجود مسئله فکرى او شد در کنار وجود، آزادى همواره موضوع جنجالى و بحث انگیزى برای او بوده است. انسان موجودى فعال و آگاه است که فعالیت او مستلزم داشتن آزادى و اختیار خواهد بود. حیات انسان عرصه ای از تقابل آزادى و جبر است. انسان در فلسفه اگزیستانسیالیسم موجودی آزاد است که وجود خود را بر روى شانه هاى خویش حمل مى کند. او تنها موجودی است که خود مسئول زندگى و آینده خویش است و مى بایست سازنده فردای خویش باشد. انسان بیرون شده از باغ عدن، به درون جهان پرتاب شده و خود را یکه و تنها مى یابد که مى بایست مسئول وجود خویش باشد. جهان مجموعه اى از امکانات است که او را به سوی خود فرا مى خواند. توانایى گزینش و یا عدم گزینش این امکانات آزادی و اختیار را به انسان نوید مى دهد. اثر بتواند در مسیر زندگى خویش خود خواسته امکانى را گزینش و یا رد کند، نشانى از آزاد بودن اوست و هنگامى که به موانعى برخورد مى کند که این توانایى را از او سلب مى کنند، این را نشانى از جبر و ضوورت تحمیل شده بر خود مى داند.
عنصر زمان در فلسفه‌ی کانت و هایدگر
نویسنده:
حسین آزاد منجیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این جستار در پی آن است که نقش زمان را در معرفت‌شناسی و وجود‌شناسی فلسفه‌ی کانت و هایدگر مورد بررسی قرار دهد. بههمین منظور پایان‌نامه‌ی حاضر در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست در پی دست‌یابی به معانی کلی و عام زمان نزد دو فیلسوف است. در بخش دوم، با اشاره به فلسفه‌ی هر دو فیلسوف سعی شده است تا نقش زمان در مباحث وجودشناسی آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد. در این‌جا، سعی شده تا با توجه به تفسیری که هایدگر از فلسفه‌ی کانت داشته است به تقریب آراء آنان در باب نقش زمان در وجودشناسی نیل شود. به این منظور برای تبیین زمان‌مندی دازاین، ابتدا به سه ساحت بنیادین دازاین یعنی قیام ظهوری، درافتادگی و پرتاب‌شدگی پرداخته و پس از آن، پروا که این سه ساحت را متحد می‌سازد تبیین شده‌ است و نشان داده شده که چگونه هایدگر از پروا به زمان-مندی می‌رسد. در ادامه آراء کانت در باب حسّیات استعلایی و شاکله‌ی وجود مورد بررسی قرار گرفته و قوه‌ی خیال در کانت با زمان‌مندی نزد هایدگر همسان دانسته شده است. در بخش سوم، با تأکید بر معرفت‌شناسی دو فیلسوف مسأله ی زمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش حسّیات استعلایی، شاکله‌ها و مقولات کانت به تفصیل بررسی شده وبا نگاه خاصی به پدیدارشناسی هایدگر، سعی شده است تا اندیشه های این دو فیلسوف به یکدیگر نزدیک شود. در پایان نشان داده شده است که هایدگر نتوانسته است مسأله‌ی فاصله ی بین پدیدار و شیء فی نفسه را که در فلسفه ی کانت ایجاد شده بود، حل نماید.
  • تعداد رکورد ها : 5