جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3180
چگونگی صدور کثرت از وحدت بر مبنای قاعده الواحد در نزد ابن‌ سینا و سهروردی
نویسنده:
یحیی صولتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نحوه‌ی صدور کثرت از وحدت، از مسائل مهم و محوری در فلسفه بوده که از دو جنبه‌ی فاعلیّت الهی و پیدایش کثرت درعالم، مورد‌توجه حکمای اسلامی قرار گرفته‌است. ابن‌سینا1و سهروردی2 براساس قاعده‌ی الواحد به تبیین نظریه‌ی صدور پرداخته‌اند؛ در این زمینه علی‌رغم اختلاف در مبانی، هرکدام به روشی خاص عمل نموده چنان‌که ابن‌سینا برمبنای جهات دوگانه‌ی وجوب و امکان در عقول ده‌گانه و با فرض کثرت اعتباری عقل اول، به توجیه این نظریه می‌پردازد؛ درحالی‌که سهروردی با ناقص پنداشتن این دو جهت، تغایر بین نورالانوار و نوراول را مورد‌بررسی تفصیلی قرارداده و با استناد به جهات موسّع اشراق و مشاهده، به سلسله‌ی بی‌شماری از انوار طولی و عرضی قائل می‌شود. وی همچنین برمبنای قاعده‌ی امکان اشرف و با تأکید برعالم مثال، طبقه‌ی ارباب انواع را اثبات می‌کند که از این حیث تعامل دوسویه‌ی نورشناسی اشراقی را جایگزین ضرورت انعطاف‌ناپذیر و یک سویه‌ی وجودشناسی مشائی می‌سازد. سهروردی در باب آفرینش، با رد علم عنایی مشائیان، علم خداوند را از نوع اضافه‌ی اشراقی دانسته و فرایند شکل‌گیری عالم را به نظام شگفت‌انگیز انوار نسبت می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 107 تا 126
اضطراب مرگ از دیدگاه ابن سینا و الیس : رهیافتی مقایسه ای - التقاطی
نویسنده:
محمود آزادی ، محمد کلانتر کوشه
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ویژگی تحقق پذیری قطعی مرگ برای همه افراد، این اضطراب را از دیگر اضطرابها همانند اضطراب سلامت[1] یا فوبیهای خاص که تحقق پذیریشان برای عموم مردم احتمالی است، متمایز کرده است. یکی از نظریه های پرکاربرد در بررسی نقش باورهای غیرواقع بینانه بر اضطراب ، نظریه عقلانی هیجانی آلبرت الیس است. بنابر نظر عقلانی هیجانی[2] الیس، استرس افراد غالبا با باورهای غیر منطقی مرتبط است که بطور کلی این فرایند نیز بر اساس حادثه ای ایجاد شده است .ابن سینا نیز به عنوان یکی از فلاسفه برجسته اسلامی قرون وسطی، اضطراب مرگ را ناشی از باورهای غیرواقع بینانه میداند. روش: کتاب الشفاء من خوف الموت ابن سینا با تکنیک تحلیل محتوا کد گذاری گردید و سپس بصورت تحلیلی با نظریه آلبرت الیس مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج: چهار عامل اصلی در نظریه ابن سینا به عنوان علت اصلی اضطراب مرگ یافت شد : 1. اگر من بمیرم بطور کامل از بین خواهم رفت2- مرگ با درد شدیدی همراه میباشد 3- اگر بمیرم بدلیل گناهانم مورد عذاب الهی قرار خواهم گرفت 4- اگر بمیرم خانواده و اموالم از بین خواهند رفت و کسی نمیتواند از آنها مراقبت کند. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این تحقیق با نظریه آلبرت الیس نیز مقایسه شد، شباهتهایی بین نظریه ابن سینا و الیس یافته شد و هر دو عوامل ایجاد اضطراب مرگ را باورهای غیرواقع بینانه میدانند. اما تفاوت این دو نظریه، در واژه واقع گرائی میباشد؛ چرا که الیس قائل به واقعیت مطلق و خارجی نمیباشد، اما ابن سینا قائل به چنین واقعیتی است. بر اساس نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر، اضطراب مرگ با باورهای غیرواقع‌بینانه مرتبط میباشد ، که پیشنهاد می شود تا درمانگران ایرانی در فرهنگ و نگرش اسلامی به مبانی مطرح شده در آرا و اندیشه ابن سینا توجه ویژه ای داشته باشند، بخصوص آنکه اندیشه های وی دارای بنیان هایی از نوع فرهنگ ایرانی –اسلامی است.
صفحات :
از صفحه 59 تا 72
بررسی تحلیلی انتقادی دیدگاه ابن‌ سینا و ابن‌ رشد در باب نفس
نویسنده:
قاسم پورحسن ، سکینه ابوعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارزیابی موضوع تجرد و بقای نفس انسانی توسط سه فیلسوف نامدار به نام­های، ارسطو (384-322 ق.م)، ابن­سینا (370-428ه.ق) و ابن­رشد(595-520ه.ق)، مسئلۀ این مقاله را شکل می­دهد. تعارض و ابهاماتی که در برخی از آراء ارسطو در حوزه نفس دیده می­شود، منشأ اختلاف­نظر شارحان وی در این­باره شده است. افرادی همچون اسکندرافرودیسی (قرن­های دوم و سوم ق.م) و ابن­رشد قول به مادیت و فناپذیری نفوس فردی و ابن­سینا، تجرد و بقای آن را به ارسطو نسبت داده­اند. برخی از تعاریف ارسطو در باب تجرد و بقای نفس و نیز تأکید ارسطو بر بساطت نفس، بیانگر صحت دیدگاه ابن­سینا است نه دیدگاه ابن­رشد.ابن­سینا با تکیه بر عدم انقسام محلّ صور معقول و نیز بر مبنای پایۀ علم حضوری نفس به خود، تجرد نفوس فردی را اثبات می­نماید در حالیکه ابن­رشد بر مبنای آموزۀ وحدت عقل و رابطۀ عقل هیولانی و عقل فعال، قائل به تجرد نفوس فردی نیست.
صفحات :
از صفحه 7 تا 25
برانگیختگی موجودات از نگاه ابن‌سینا
نویسنده:
هادی واسعی، فهیمه مرادی زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گرچه‌ وجود جهان‌ پس‌ از مرگ‌ و زندگی‌ اخروی‌، ازجمله‌ اصول‌ اعتقادی‌ تمامی‌ مسلمانان‌ است‌، اما در مورد این‌که این‌ نوع‌ زندگی‌ به ‌چه‌ گروهی‌ از موجودات‌ اختصاص‌ دارد، دیدگاه‌های‌ مختلفی‌ توسط‌ اندیشمندان‌ مسلمان‌ مطرح‌ شده‌ است‌. با عنایت به این امر، جریان‌شناختی برانگیختگی موجودات و زندگی پس از مرگ آن‌چنان موضوعی پیچیده و دشوار می‌باشد که بررسی و تحلیل آراء متفکران می‌تواند به رفع ابهامات، نابسامانی‌های موجود دراین‌باره کمک نماید. لذا در این نوشتار برآنیم تا برانگیختگی موجودات از نگاه ابن‌سینا را با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی موردبررسی قرار دهیم. چراکه ابن‌سینا ازجمله مهم‌ترین اندیشمندانی است که در این عرصه قلم‌زده و بر اساس مشرب فلسفی خویش به تبیین و تحلیل برانگیختگی موجودات پرداخته‌است. یافته‌های حاصل از بررسی‌های صورت گرفته نشان می‌دهد در هندسه معرفتی ابن‌سینا مباحث «معاد» و «برانگیختگی موجودات‌» پیوند عمیق و نزدیک با بحث «نفس» دارد؛ به همین منظور در پژوهش حاضر ابتدا به بررسی و بیان چارچوب مفهومی نفس، مراتب نفس و قوای آن از دیدگاه ابن‌سینا پرداخته شده و سرانجام چگونگی برانگیختگی موجودات از منظر ایشان، مورد تحلیل قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 57
تحليلی بر ديدگاه ابن‌سينا پيرامون ارتباط بدن، مرگ و حيات اخروی
نویسنده:
فروغ السادات رحيم پور , زهرا حيدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در مصاحبت بدن با نفس در حيات دنيوي شكي وجود ندارد اما همراهي بدن دنيوي با نفس در حيات اخروي، محل بحث و اختلاف است. مطابق مباني بوعلي سينا، بدن دنيوي نميتواند حيات اخروي داشته باشد اما برخي آثار ناشي از حيات دنيوي بدن، تا ابد با نفس باقي ميماند و بر حيات اخروي و ابدي انسان تأثير ميگذارد. بدن در نظر ابن سينا، نقش اساسي در وقوع مرگ دارد چراكه تغيير و انحلال تركيب آن، عامل مفارقت نفس از بدن و در نتيجه خاتمه يافتن حيات دنيوي ميگردد. با شروع مرحلة اخروي حيات، اگرچه پيوند نفس با بدن مادي قطع ميشود اما آثار ناشي از برخي افعال و ملكات دنيويِ بدن زايل نميشود و بنحوي بر كيفيت سرنوشت نهايي انسان و زندگي ابدي او تأثير ميگذارد. تحقق اتصال تام به عقل فعال كه با رفع موانع و محدوديتهاي بدني صورت ميگيرد، ادراك حقيقي لذات معنوي و ادراك حقيقي ذات نفس، از جملة اين آثار است. ملكات ناشي از هيئات بدني كه در نفس رسوخ يافته‌اند، تا حيات بعدي باقي ميمانند و در فراهم كردن بستر سعادت و شقاوت نفس و تعيين كم و كيف ثواب و عقاب اخروي آن دخالت ميكنند.
صفحات :
از صفحه 67 تا 78
‌هستی شناسی خيال نزد ابن سينا و ملاصدرا
نویسنده:
محسن حبيبی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قوة خيال نزد ابن‌سينا و ملاصدرا از جمله قواي باطنيِ نفس محسوب ميشود. ابن‌سينا بدلايلي به مادي بودن اين قوه و ملاصدرا نيز با ادله‌يي به مجرد بودن آن قائل شده است. ابن‌سينا با مادي دانستن خيال با مشكلات فلسفي عديده‌يي همچون معاد جسماني و بقاي برخي نفوس روبروست. ملاصدرا ضمن پاسخ به ادلة وي، براي مدعاي خود دلايل متعددي ذكر كرده است. در سنجش ميان دلايل هر يك از اين دو فيلسوف، ادلة ملاصدرا را در مقايسه با نظر شيخ الرئيس متقنتر و مقبولتر مي‌يابيم. در ضمن، ملاصدرا با قبول تجرد قوة خيال، به نتايج متعددي همچون توجيه بقاء حافظه در پيري، توجيه مسائل فراروانشناختي، اثبات معراج و معاد جسماني و بقاء نفوس سادة انساني نائل شده كه ابن‌سينا در پي آنها بوده است. لذا ميتوان نتيجه گرفت نظرية ملاصدرا در اين باب، يعني اعتقاد به تجرد قوة خيال كاربرديتر است و با آن بنحو ساده‌تري ميتوان براي برخي معتقدات ديني، دليل و توجيه عقلاني اقامه كرد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 22
نقش نبی در دریافت وحی ‌‌با تکیه بر دیدگاه فارابی، ابن سینا و ملاصدرا ‌‌به‌همراه نقد دیدگاه برخی روشنفکران معاصر
نویسنده:
عطیه سادات فیض , فاطمه سلیمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پژوهش های فلسفی کلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئلۀ‌‌ وحی و نقش نبی در آن، از مسائل بسیار مهم در میان اندیشمندان اسلامی است و در این میان، فارابی نخستین کسی است که به‌گونه‌ای روشمند، به تحلیل بحث وحی و نبوت پرداخته است. او تبیینی معرفت‌شناسانه از وحی دارد و معتقد است که عقل مستفاد نبی پس از تعالی و اتصال با عقل فعّال، معرفت وحیانی را دریافت کرده و به مدد قوۀ‌‌ تخیل به حقایق و امور معقول، صورت می‌بخشد. ابن سینا نیز ضمن وارد کردن قوه‌‌ حدس در فرآیند وحی و تبیین مراتب عقول، بر این باور است که نبی حقایق عقلی را دریافت کرده و به این حقایق، از طریق قوۀ‌ متخیّله‌‌، صورت می‌دهد. ملاصدرا نیز معتقد است که عقل فعّال، عقلِ بالقوه را به فعلیت می‌رساند. او تمایز میان وحی و غیر وحی را در اموری مانند نحوۀ‌ دریافت معقولات، کمّیت آنها و کیفیت وصول به مبدأ معقولات می‌داند و برای بیان این تمایز، از عنصر قوۀ‌ حدس و عقلِ قدسی بهره می‌جوید. از دید این سه فیلسوف، نبی «قابل» وحی است که پس از اتصال به عالم غیب و یا اتحاد با آن، معارف را ابتدا از طریق عقول و در نهایت، بی‌واسطه دریافت می‌کند.
صفحات :
از صفحه 66 تا 87
بررسی تطبیقی تعقل از نظر ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
ناهید قهرمان دوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده تعقل یا به عبارتی تصور معانی کلی و وصول به مجهولات از معلومات تصوری و تصدیقی از جمله افعالی است که مختص انسان است. این عمل توسط قوه ای به نام عقل انجام میگیرد.قوه ای که مختص انسان است و معانی مجرد را ادراک میکند. از نظر ابن سینا و ملاصدرا فرآیند تعقل برای نفس ناطقه، به دو طریق متفاوت حاصل میشود؛ به گونه ای که ابن سینا ادراک عقلی را قبول صوری که از هر جهت مجرد از ماده است، تعریف میکند. از نظر او مراتب مختلف ادراک از ادراک حسی گرفته تا ادراک عقلی، با میزان و مرتبه ای از تجرید همراه است و در این میان ادراک عقلی یا همان تعقل از بالاترین میزان تجرد برخوردار است. اما از نظر ملاصدرا ادراک معقولات به دنبال تجرید آنها از ماده صورت نمیگیرد، بلکه نفس در مرتبه ادراک صور عقلی به مشاهده معقولات میپردازد و با آنها اتحاد پیدا میکند.از نظر این دو فیلسوف نفس به عنوان فاعل تعقل در این فرآیند از دو جایگاه متفاوت برخوردار است. ابن سینا بر این عقیده است که نفس هم چون آینه ای است که صور معقولات را در خود میپذیرد و آنها را منعکس میکند. به عبارت دیگر از نظر او نفس تنها قابل و پذیرنده معقولات است و به آنها متصف میشود. این در حالی است که ملاصدرا نفس را خلاق و آفریننده میداند و معتقد است صور معقوله از نشئات وجودی نفس ناطقه هستند. عقل فعال رکن مهم دیگر این فرآیند است. ابن سینا و ملاصدرا هر دو بر این عقیده هستند که این عقل به عنوان عاملی خارجی در به فعلیت رساندن نفس بالقوه انسانی نسبت به معقولات مطرح میشود که عقل هیولانی را به فعلیت میرساند و معقولات بالقوه را برای او بالفعل می سازد. نگارنده در این تحقیق بر آن است که چگونگی حصول فرآیند تعقل برای نفس ناطقه را از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا بررسی کرده وهم چنین به بیان جایگاه نفس و عقل فعال به عنوان دو عامل اساسی در فرآیند تعقل بپردازد. واژگان کلیدی: تعقل، اتصاف، اتحاد، نفس، عقل فعال
بررسی تطبیقی مباحث عدم و احکام مرتبط با آن از منظر ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا حسن زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده وجود، تنها چیزی است که می توان برای آن مصداقی واقعی یافت و در مقابل وجود، عدم است که هیچ مصداق و محکی ای در خارج ندارد و تنها در ذهن است که می توان برای آن، مصداقی در نظر گرفت، زیرا مفهوم آن در ذهن موجود است، به تبع احکام و لوازم مربوط به وجود، عدم نیز احکامی دارد که هرکدام از این احکام در فلسفه و منطق، جایگاه مخصوص به خود را دارند. برخی مواضعی که می توان در آنها به احکام عدم پرداخت عبارتند از: مواد ثلاث، حدوث و قدم، اعاده معدوم، هیولا، مسئله شرور و ... در مبحث مواد ثلاث، به موازات هر یک از مفاهیم سه گانه وجوب و امکان و امتناع، احکامی مرتبط با عدم وجود دارد. حکمی که ابن سینا و ملاصدرا در ارتباط با عدم در زمینه وجوب صادر کرده اند این است که « درساحت ربوبی، عدم راه ندارد.» این دو فیلسوف در زمینه امکان نیز احکامی را مرتبط با عدم ذکر کرده اند، از جمله عدمی بودن مفهوم امکان، مسبوق به عدم نبودن وجود مفارقات، عدم تناقض در این قضیه که ماهیت از حیث ذاتش نه موجود است و نه معدوم و ... درباره ماده امتناع نیز هر دو فیلسوف به اختصار احکامی را صادر کرده اند. ابن سینا و ملاصدرا درباره این مسئله که حادث، مسبوق به چه نوع عدمی است، به اظهار نظر پرداخته و حدوث را به دو قسم زمانی و ذاتی تقسیم کرده اند. در بحث اعاده معدوم، هر دو فیلسوف، اعاده معدوم را ممتنع دانسته و معتقدند معاده جسمانی اعاده جسمهای معدوم شده دنیوی نیست. این دو فیلسوف معتقدند که هیولا قوه محض است و به همین علت به عدم بسیار نزدیک است. تنها تفاوت هیولا با عدم در این است که هیولا نحوه ای از وجود را دارد که همان قوه محض بودن است، اما عدم هیچ گونه وجودی ندارد. ابن سینا و ملاصدرا شر را عدمی دانسته و بر این عقیده اند که شر عدم ملکه است. احکام عدمی دیگری که دو فیلسوف در آنها با هم، اتفاق نظر دارند، عبارتند از احکامی در زمینه منطق، چگونگی علم به معدوم و عدم امتیاز و عدم علیت میان اعدام. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از احکام مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظرهایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خواهیم پرداخت. کلید واژه: عدم، معدوم، وجوب، امکان، امتناع، حدوث، اعاده معدوم، هیولا، شر، قاعده فرعیه، تناقض، عدم و ملکه، ابن سینا، ملاصدرا
مساله باور پایه و نظام معرفتی علامه طباطبایی
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
نظریه مبناگرایی یکی از دیرینه ترین و مهم ترین رهیافت ها در معرفت شناسی تلقی می شود. از دو قسم اساسی مبناگرایی، مبناگرایی کلاسیک و معتدل، در مقاله حاضر، مبناگرایی کلاسیک را انتخاب کرده ایم و از دو شکل مبناگرایی درون گرایانه و برون گرایانه، دومی را بررسی می کنیم. در نوشتار حاضر هر دو دسته از مبناگرایی ساده و مضاعف و تمایزات اساسی آن ها را کاویده ایم. ادعای اصلی مبناگرایی کلاسیک برون گرایانه این است که باورهای ما به دو دسته پایه و استنتاجی تقسیم می شوند و همه باورهای استنتاجی ما، در فرایند توجیهی، باید به باورهای پایه بازگردند، در غیر این صورت دچار دور یا تسلسل خواهیم شد. در مقاله حاضر کوشش خواهد شد تا علاوه بر آن که کاستی های نظریه مبناگرایی نشان داده می شود به این کاستی ها، بر اساس نظام معرفتی علامه، پاسخ هایی داده شود. علامه طباطبایی در نظام معرفتی خود دستگاهی از روابط میان باورها، بر اساس سه اصل، سامان می دهد که این دستگاه اولا، تمایز میان بدیهیات اولیه و ثانویه را مشخص می کند؛ ثانیا، ضمن نقد معرفت خطاپذیر از معرفت خطاناپذیر دفاع می کند؛ ثالثا، روش دست یابی به معرفت یقینی را تبیین می کند؛ و بالاخره، ضمن نقد بر مبناگرایی ساده، مبناگرایی مضاعف را رویکرد درست بر می شمارد. خطاپذیری و خطاناپذیری و در نتیجه، تصحیح باورهای پایه اساسی ترین ضعف و کاستی در مبناگرایی است. با توجه به مبنای علامه طباطبایی، درباره معرفت یقینی، که باید در نهایت همه معرفت ها به بدیهیات ختم و بدیهیات ثانویه نیز با روابط ویژه ای به بدیهیات اولی یا سه اصل اولی منتهی شوند؛ می توان خلل اساسی در مبناگرایی، که همان معرفت تزلزل پذیر غیر یقینی است، را مورد پرسش قرار داد. مهم ترین دستاورد علامه، در حوزه معرفتی، دفاع از معرفت یقینی بر اساس اولیات و امکان دست یابی به معرفت خطاناپذیر است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 54
  • تعداد رکورد ها : 3180