چکیده :
چکیده تعقل یا به عبارتی تصور معانی کلی و وصول به مجهولات از معلومات تصوری و تصدیقی از جمله افعالی است که مختص انسان است.
این عمل توسط قوه ای به نام عقل انجام میگیرد.قوه ای که مختص انسان است و معانی مجرد را ادراک میکند.
از نظر ابن سینا و ملاصدرا فرآیند تعقل برای نفس ناطقه، به دو طریق متفاوت حاصل میشود؛ به گونه ای که ابن سینا ادراک عقلی را قبول صوری که از هر جهت مجرد از ماده است، تعریف میکند.
از نظر او مراتب مختلف ادراک از ادراک حسی گرفته تا ادراک عقلی، با میزان و مرتبه ای از تجرید همراه است و در این میان ادراک عقلی یا همان تعقل از بالاترین میزان تجرد برخوردار است.
اما از نظر ملاصدرا ادراک معقولات به دنبال تجرید آنها از ماده صورت نمیگیرد، بلکه نفس در مرتبه ادراک صور عقلی به مشاهده معقولات میپردازد و با آنها اتحاد پیدا میکند.از نظر این دو فیلسوف نفس به عنوان فاعل تعقل در این فرآیند از دو جایگاه متفاوت برخوردار است.
ابن سینا بر این عقیده است که نفس هم چون آینه ای است که صور معقولات را در خود میپذیرد و آنها را منعکس میکند.
به عبارت دیگر از نظر او نفس تنها قابل و پذیرنده معقولات است و به آنها متصف میشود.
این در حالی است که ملاصدرا نفس را خلاق و آفریننده میداند و معتقد است صور معقوله از نشئات وجودی نفس ناطقه هستند.
عقل فعال رکن مهم دیگر این فرآیند است.
ابن سینا و ملاصدرا هر دو بر این عقیده هستند که این عقل به عنوان عاملی خارجی در به فعلیت رساندن نفس بالقوه انسانی نسبت به معقولات مطرح میشود که عقل هیولانی را به فعلیت میرساند و معقولات بالقوه را برای او بالفعل می سازد.
نگارنده در این تحقیق بر آن است که چگونگی حصول فرآیند تعقل برای نفس ناطقه را از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا بررسی کرده وهم چنین به بیان جایگاه نفس و عقل فعال به عنوان دو عامل اساسی در فرآیند تعقل بپردازد.
واژگان کلیدی: تعقل، اتصاف، اتحاد، نفس، عقل فعال
abstract intellection or, in other words, the imagination of universal concepts and acceding to unknowns from imaginative known is among the actions appertained to man.
this action is doing by power called intellect.
the power that is appertained to man and percepts the abstract concepts.
in ebnesina and mollasadra`s opinions the process of intellection is got in two ways for orator soul, as, ebnesina defines the intellectual perception as the accepting the forms are abstracted from matter.
in his opinion, different orders of perception, from sensory perception to intellectual perception, are alone with rate and order of abstraction, and, meanwhile, the intellectual perception, or same intellection, owns the highest rate of abstraction.
but, in mollasadra`s opinion, the perception of intelligibilities don`t form after their abstraction from matter, but soul deals with observation of intelligibilities in perception order of intellection forms and coalesces to them.
in these two philosopher`s opinions, the soul as subject of intellection owns two different places in this process.
ebnesina believes that soul is like a mirror that accepts the forms of intelligibilities in itself and reflects them.
in other words, in this opinion, the soul is only taker and acceptor of intelligibilities and is ascribed to them.
whiles, mollasadra knows the soul demiurge and creator and believes that intelligibilities forms are from existential sources of orator soul.
the active intellect is another considerable column of this process.
both of ebnesina and mollasadra believe that intellection as outside factor is considered to actualize the potential soul of man than intelligibilities, that it actualizes the monstrosity soul and actualizes potential intelligibilities for it.
keywords; intellection, ascription, coalition, soul, active intellect.