جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
غایت آفرینش از دیدگاه ابن‌ سینا و ابن‌ عربی
نویسنده:
نرجس حقایقی؛ استاد راهنما: محسن حبیبی؛ استاد مشاور: سعید انواری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از موضوعات اساسی در تفکر اسلامی، مسئله غایت‌مندی آفرینش است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا خداوند در آفرینش موجودات غایتی را در نظر داشته و یا اینکه خداوند منزه و بی‌نیاز از غرض و غایت است؟ موضع اتخاذی هر یک از متفکران بر اساس مبانی خود، متفاوت است. نگارنده درصدد است تا به تبیین غایت‌مندی آفرینش از دیدگاه ابن‌سینا و ابن عربی بپردازد. ابن‌سینا به بیان موضع خود در برابر نظر متکلمان پرداخته است و براساس دستگاه فلسفی خود، نگاهی متفاوت به این مسئله دارد. او همانند معتزله عدم غایت‌مندی آفرینش را عبث می‌داند و درعین‌حال همچون اشاعره وجود غایت در آفرینش را ضروری نمی‌داند. فارابی پیش از ابن‌سینا به تبیین مسئله غایت آفرینش پرداخته است؛ لکن ابن‌سینا با بیان طرحی نو و موضع‌گیری در برابر متکلمان در سه نمط5، 6 و 7 اشارات و تنبیهات، معتقد است به‌وجودآمدن این جهان، براساس غایت صورت نگرفته است. او قائل است علت تحقق موجودات، علم عنایی خداوند می‌باشد. در مقابل، ابن‌عربی غایت آفرینش را حب ذاتی خداوند و کمال استجلاء الهی می‌داند. او معتقد است هدف حق‌تعالی از خلق جهان، این است که خود را به صورت تمام و کمال در عالم ببیند و تنها موجودی که ظرفیت و استعداد این را دارد که مظهر تام و اکمل خداوند باشد، انسان کامل است. روش این پژوهش از سنخِ توصیفی-تحلیلی است.
بررسی تطبیقی دیدگاه سهروردی و ابن سینا درباره جاودانگی نفس
نویسنده:
فهیمه ابراهیمی؛ استاد راهنما: علی زنگویی؛ استاد مشاور: مرتضی مزگی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این پژوهش تحت عنوان ", بررسی تطبیقی دیدگاه سهروردی و ابن سینا درباره جاودانگی نفس ", با نگاهی تحلیلی - تطبیقی به مباحثی همچون تعریف و ماهیت نفس، قوای نفس، انواع نفس، اثبات وجود نفس، اثبات تجرّد نفس، حدوث یا قدم نفس و جاودانگی نفس در دو حکمت سهروردی و ابن سینا می پردازد و با نظری گذرا به پیشینه‌ی علم النفس فلسفی، شباهت‌ها وتفاوت های این دو دیدگاه را بیان و تبیین می نماید. آنچه از این تحقیق به دست می آید آن است که سهروردی در آثار مختلفش نفس‌ را نوری مجرد، و در اصطلاح‌ خویش‌ نور اسپهبد می‌نامد. رویکرد وی در رابطه‌ با بحث‌ نفس‌ رویکردی نو اندیشانه‌ در زمان‌ خود بود که‌ تحت‌ تأثیر فلسفه‌ ی خاص‌ وی است‌ که‌ در آن‌ اصالت‌ با نور است‌. وی با توجه‌ به‌ نور بودن‌ و تجرد نفس‌ به‌ بقای آن‌ پس‌ از مفارقت‌ از بدن‌ معتقد است. و به‌ نظر ابن‌ سینا عقول‌ و مجردات‌ از واجب‌ الوجود صادر شده‌ اند و معلول‌ اول‌ از او یک‌ جوهر عقلانی‌ است‌ و از این‌ جواهر عقلانی‌ دیگر پدید آمده‌ تا عقل‌ دهم‌ که‌ از آن‌ ماده‌ و صور مادی به‌ وجود آمدند و نفس‌ از عقل‌ فعال‌ پدید آمده‌ و جوهری بسیط‌ و قائم‌ به‌ ذات‌ خود است‌ و کمال‌ اول‌ برای جسم‌ طبیعی‌ آلی‌ است‌ و نفس‌ وابسته‌ به‌ جسم‌ نبوده‌ است‌ و فنا ناپذیر است‌ و آن‌ حادث‌ شده‌ با حدوث‌ بدنی‌ که‌ شایستگی‌ به‌ کار بردن‌ آن‌ را دارد و در مورد نفوس‌ به‌ معاد روحانی‌ قائل‌ شده‌ که‌ روح‌ انسان‌ به‌ لذت‌ و رنج‌ ابدی می‌رسد.
ارزیابی وجودشناختی شواهد و براهین اثبات وجود خدا از دیدگاه فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی
نویسنده:
حسن مؤمنی میوله؛ استاد راهنما: عین الله خادمی؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
وجود و عدم خداوند و یا واجب‌الوجود بالذات در اصطلاح فلسفی، همواره دغدغه بشر بوده و درباره آن سخن‌های فراوانی گفته شده است. در اندیشه فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی، خداوند از سنخ وجود و بلکه خود وجود است؛ برای اثبات وجود خداوند در نزد این سه شخصیت شواهدی ارائه و براهینی اقامه شده است. بر این شواهد و براهین نقدهایی وارد است که ارتباطی تنگاتنگ با مفهوم و حقیقت وجود دارد. این‌که یک برهان به حقیقت وجود که ترجمان وجود خدا است، نزدیک است یا دور، که بر طبق آن قوت و ضعف برهان سنجیده شود، خود نیازمند ملاک‌هایی است تا سنجیده شود. سوال اصلی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که آیا می‌توان ملاک‌ها و سنجه‌هایی را طراحی کرد که با توجه به آن‌ها از زاویه دید وجودی به شواهد و براهین اثبات وجود خدا نگریسته شود و از این طریق بتوانیم آن‌ها را مورد تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی قرار دهیم؟ پاسخ این سوال مثبت است، این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس داده‌های کتابخانه‌ای می‌کوشد ساختار وجودشناختی شواهد و براهین اثبات وجود خدا از منظر فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی را بر اساس ملاک‌هایی که طراحی شده است، تجزیه و تحلیل کرد. نتیجه‌ای که در پایان حاصل شده این است که برای ارزیابی وجودشناختی شواهد و براهین اثبات وجود خدا از منظر فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی، باید سه ملاک وجودی مورد ارزیابی قرار بگیرد: میزان حضور حقیقت وجود، عینیت وجود و وحدت وجود؛ توضیح مختصر آنکه با توجه به مبانی عقلی و نیز مبانی اندیشه‌های فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی، قدرت یک برهان در وهله‌ی اول به این است که مفهوم وجود حضوری پر رنگ داشته و برهان از مؤلفه ماهیت به دور باشد، پس از این اصل می‌بایست برهان در ساحت وجود عینی مطرح و از مباحث ذهنی و مفهومی به دور باشد و در آخر پس از عینیت داشتن، وجود دارای وحدت باشد و از نگاه کثرتی به وجود پرهیز شود. به عبارت دیگر برای نشان دادن آنکه یک برهان در کدام یک از دسته برهان‌هایی قرار می‌گیرد که به وجود نزدیک‌تر و در نتیجه دارای قوت استدلالی است، نیازمند آن هستیم که به‌صورت مبسوط، براهین و مؤلفه‌های آن را تجزیه و تحلیل کردیم؛ برای تجزیه و تحلیل براهین، سه ملاک اساسی داریم که قابل جمع هستند و اگر یک برهان آن سه ملاک را با هم داشته باشد، از قوت و قدرت استدلالی و مبنایی بالایی برخوردار خواهد بود و به هر میزان که یکی از این ملاک‌ها را نداشته باشد و یا با داشتن این ملاک‌ها، نقصی در آن‌ها وجود داشته باشد، قوت استدلالی پایینی خواهد داشت و همین امر، خود منشا نقدهایی بر براهین اثبات وجود خدا است.
بررسی استدلال انسان معلق در فضای ابن سینا
نویسنده:
فاطمه سلطانیه؛ استاد راهنما: امیرحسین زادیوسفی ماسوله
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
استدلالِ «انسان معلق در فضا» یکی از براهینی است که توسط ابن‌سینا درمورد نفس انسانی، اقامه شده است. او بارها در آثار مختلفش این استدلال را مطرح می‌کند و با بیان آن به مسائل متعددی درمورد نفس می‌پردازد. «انسان معلق در فضا» همواره موردتوجه اندیشمندان پس از ابن‌سینا قرار گرفته است و تا به امروز بحث‌ها، اختلافات و ابهامات متعددی درمورد آن به وجود آمده است؛ این بحث‌ها عمدتاً در این حوزه‌ها شکل‌گرفته است: چیستی نتیجه استدلال انسان معلق در فضا، بررسی منطقی انسان معلق در فضا، بررسی تطبیقی انسان معلق در فضا با نظرات سایر فلاسفه، ارتباط انسان معلق در فضا با آزمایش‌های فکری، نقد‌های وارد بر این استدلال. در این پایان‌نامه، پس از بررسی نظرات مختلف و پژوهش‌های انجام شده در این مورد، ابتدا صورت‌بندی دقیق این استدلال ارائه می‌شود و سپس بر اساس این صورت‌بندی نتیجه استدلال انسان معلق در فضا مشخص می‌شود. در پایان نیز، نقد‌های وارد بر این استدلال بررسی می‌شود.
معیار علم در اندیشه ابن‌سینا و سهروردی
نویسنده:
میلاد احمدزاده؛ استاد راهنما: سعید انواری؛ استاد مشاور: مجید احسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث پیرامون علم و غیرعلم، موضوعی کهن در نظام‌های سنّتی و معاصرِ فلسفی-کلامی است و فلاسفه مسلمان بنابر دیدگاه خود و اقتضای دستگاه فلسفیِ خویش، رویکردهای متفاوتی در این باب اتّخاذ نموده‌اند. علی‌رغم برخی اشتراکات، تفاوت در بنیان نظام سینوی و حکمت اشراق، سبب ظهور اختلافاتی در تعریف علم از نگاه ابن‌سینا و سهروردی شده است. چراکه بنای شیخ‌الرئیس، بر تبیینِ علم حصولی ازطریق منابع متعارفِ معرفت و تأکید شیخ اشراق، بر منبع معرفتیِ نامتعارفِ تألّه و شهود در کسب علم می‌باشد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد اسنادیْ سامان یافته، درصدد است تا به معیارهای دو فیلسوف مذکور در باب علم بپردازد و اشتراکات و اختلافات نام‌برده را مورد مطالعه قرار دهد. تحقیق اخیر نشان می‌دهد که نظام منسجمِ ابن‌سینا بر برهان‌پذیریِ معرفت تأکید می‌نماید. بعلاوه با مرورِ فلسفه نظام‌مند سهروردی مشخّص می‌گردد که وی نفسِ شهودِ حضوری و نه تفسیرِ حصولی از شهود را به‌عنوان تجربه‌ای دینی، از یک افقْ منبعی برای معرفت در کنار دیگرمنابع می‌داند و از افقی دیگر، بنیانِ تمامیِ معارف بر‌می‌شمارد. همچنین با توجّه به ظهور مکاتبِ تجربه‌گرایی و پیدایش اصطلاح شبه‌علمْ ناظر به دانشِ تجربی در عصر جدید، نگارنده تلاش نموده است تا به‌عنوانِ بحثی جانبی، گفت‌وگویی میان نظرگاهِ نظام سینوی و اشراقی و نیز فلسفه علم معاصر -با تمرکز بر دیدگاه پوپر- شکل دهد. نوشتار حاضر نشان می‌دهد که معیارهای پوپر برای علم، صرفاً ناظر به دانشِ تجربی به‌عنوان یکی از انواع دانش می‌باشد و وی برخلاف دیدگاه رایج، معنایی منفی از غیرعلم اختیار نکرده است. با مقدّمه اخیر، این پژوهش به بررسیِ برخی نامزدهای شبه‌علم مانند طبّ سنّتی و علوم غریبه‌ اعم از تنجیم و جفر در تقریرات ابن‌سینا و سهروردی پرداخته است. بررسیِ فوق بیانگر آن است که در نظام سینوی و اشراقی، علم به معنای مطلقِ دانش و آگاهی اختیار می‌شود و لذا همه یا برخی از نامزدهای شبه‌علم به‌عنوان معرفت به رسمیت شناخته می‌شوند. براین‌اساس تحقیق حاضر متذکّر می‌شود که ازطریق درک صحیحِ کاربست واژه علم و مفاهیم همگن با آن نظیر معرفت و آگاهی در اندیشه شیخ‌الرئیس و شیخ اشراق، خواهیم توانست میان آرای ایشان و فلسفه علم معاصر، مفاهمه ایجاد نموده و تعارضاتِ موجود را از میان برداریم.
بررسی تطبیقی شر از منظر ابن‌ سینا و ابن‌ عربی
نویسنده:
زینب جعفری ممقانی؛ استاد راهنما: مرتضی شجاری؛ استاد مشاور: مجید صدرمجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله شر از مسائل مهم فلسفی است که در میان اهل ادیان مطرح بوده و از طرفی منکران خداوند نیز از این مسئله بعنوان دلیلی علیه وجود خداوند استفاده میکردند. به حکم عقل اگر علت موجده خیر است، نباید از آن غیر از خیر صادر شود. متفکری که قائل است در عالم غیر از خیر چیز دیگری وجود ندارد ملتزم به مبدأ خیرات میشود. درمقابل کسی که قائل به وجود شرور میشود یا باید بپذیرد که دو مبدأ داریم که از یکی خیر و از دیگری شر ایجاد میشود که نتیجه این قول ثنویت است و با توحید منافات دارد و یا باید قائل شود که همان مبدأ خیر سبب وجود شرور هم هست و با سنخیت علت و معلول ناسازگار است. بنابراین چندین پرسش اساسی پیش می آید که آیا شر امری وجودی است یا عدمی؟! درصورت نخست وجود شرور با خیر محض بودنِ مبدأ هستی و وحدت آن چگونه سازگار است؟! علاوه بر این وجود شر چگونه با علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی خداوند سازگار است؟ همچنین چگونه میان اراده الهی و آدمی در موطن واحد، سازگاری ایجاد نموده اند؟ ابن سینا تحت تأثیر فلسفه نوافلاطونی و آموزه‌های ارسطویی، شر را نوعی عدم کمال و نقص در وجود می‌داند و بر این باور است که در کل نظام هستی خیر غالب است. درحالی که ابن عربی معتقد است که خیر و شر و هر آنچه که در عالم رخ میدهد، تجلیات اسماء الهی‌اند و شر در حقیقت امری نسبی است که از نگاه محدود انسان شر به نظر می‌رسد. از دیدگاه او، در نظام کلی هستی، همه چیز در جایگاه خود خیر است و شر تنها در نسبت با درک انسانی معنا پیدا می‌کند. در این پژوهش برای دستیابی به پاسخ دقیق مسئله یا حداقل نزدیک شدن به آن، به بررسی و مقایسه دیدگاه ابن سینا و ابن عربی در باب شر خواهیم پرداخت.
بررسی تطبیقی معیار شناختی علوم تجربی در فلسفه ابن سینا و کانت
نویسنده:
علی شاد؛ استاد راهنما: مهدی منفرد؛ استاد مشاور: محسن ایزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امروزه اهمیت علم، بویژه علوم تجربی و کاربرد آن در زندگی انسان، بر کسی پوشیده نیست. بررسی علم و زمینه‌‌ های آن، هنگامی روشن می ‌گردد که با وجود پیشرفت شاخه ‌های علم، هنوز حساب احتمالات و امکان در آن به چشم می ‌خورد. بر پایه این امر از یک سو، یکی از مهم ‌ترین مسائل علم روز، مسأله تجربه، علوم تجربی و معیارهای شناختی آن است که بر مبنای آن پرسش‌ هایی مطرح می شود که رسیدن به پاسخ این پرسش ها، نیازمند بررسی سامان مندتر در فلسفه و فلسفه علم است. از این قرار، می توان به تطبیق مبانی و پایه ها، مسایل و زمینه ها، معیارها و سنجه های علوم تجربی از دید فلاسفه پرداخت. از سوی دیگر، شاخصه بنیادین علوم تجربی، معیار شناختی آن است که همواره یکی از روش های پایه ‌ای در ساختار معرفت بشری بررسی می شود. تا جایی که این مسأله، از آغاز اندیشه های فلسفی تاکنون، جایگاه ویژه ای داشته است. تاریخ فلسفه و علم، نشان می دهد، تجربه و علوم تجربی، یکی از روش هایی است که پدیده ها و ویژگی های جهان هستی را از راه مشاهده، تجربه و آزمایش های پی درپی، بررسی می نماید و همواره به این فرایند از سوی برخی از فلاسفه پرداخته شده است. از جمله این فلاسفه، ابن سینا و کانت هستند که به بررسی معیارها، مبانی و مسائل بنیادین علوم تجربی پرداخته اند. بر همین پایه، این پژوهش به دنبال روشن ساختن مسأله معیارهایی است که هر یک از دو فیلسوف، تجربه و علوم تجربی را از چه راهی برای انسان معین می سازند. به بیان دیگر، تجربه و علوم تجربی انسان در چه ساختار و قالبی برای انسان به دست می آید؟ پیرو این زمینه، بافت پژوهش به این قرار تعیین شد: تجربه، علم تجربی، معیار شناختی علوم تجربی. بنابراین بایسته است در آغاز هر یک از این مسایل از دید ابن سینا و کانت مورد کاوش و بررسی قرار گیرد و پس از آن، تطبیق بر اساس پدیدارشناسی انجام شود. بایسته تطبیق پدیدارشناسانه در این پژوهش بر پایه سه چیز است: الف) مبادی فلسفه ابن ‌سینا و کانت با یک دیگر تفاوت دارد. ب) گرچه در مبادی این دو فلسفه، تفاوت وجود دارد؛ ولی می توان مقصد و انجام آن دو را یافت. پ) در یافتن مقصد و سرانجام فلسفه ابن ‌سینا و کانت در زمینه معیار شناختی علوم تجربی، از راه هم زبانی و هم سخنی پژوهش انجام خواهد شد.
نشست تخصصی «اخلاق ابن‌سینا»
شخص محوری:
سیدحسین موسویان
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
آیا عنایت الهی در مابعدالطبیعۀ ابن سینا یک مفهوم کلامی است؟
نویسنده:
سینا سالاری خرّم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش به دو پرسش پاسخ خواهم گفت: اینکه مفهوم عنایت الهی در مابعدالطبیعۀ ابن‌سینا چه نیست و اینکه آن را در نسبت با چه مسأله‌ای باید فهمید. به پرسش نخست چنین پاسخ خواهم داد که عنایت الهی به‌نزد ابن‌سینا نمی‌تواند به همان معنایی باشد که در خداباوری سنّتی منظور است که مبتنی بر فرض سه صفت عالم، قادر و خیر به ‌نحو مطلق برای خدا، نحوه‌ای از اهتمام‌ورزی را برای مخلوقاتش به او نسبت می‌دهد. در حقیقت، ابن‌سینا هم اهتمام‌ورزی نسبت به ماسواه را برای مبدأ اوّل نفی می‌کند و هم سه صفت مزبور را به ‌معنای متعارف آن برای مبدأ اوّل نمی‌پذیرد. پاسخ پرسش دوم این خواهد بود که عنایت الهی هم در سیاق تاریخی این مفهوم در فلسفۀ مشاء و هم در سیاق عبارات ابن‌سینا در الهیّات الشفاء پاسخی است به مسألۀ تبیین نظم عالَم. نشان خواهم داد که با تغییر صورت‌بندی از مفهوم عنایت الهی دیگر مابعدالطبیعۀ ابن‌سینا با چالش‌هایی همچون مسألۀ شرّ، که خداباوری سنّتی با آن روبه‌رو است، روبه‌رو نخواهد بود.
صفحات :
از صفحه 133 تا 144
بازخوانی نظریۀ ابداعی ابن‌سینا در اتحاد مفهومی و مصداقی صفات خداوند و تأملی در نقدهای آن
نویسنده:
علیرضا مصدقی حقیقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن­سینا در راه اثبات بساطت ذات خداوند از هرگونه حیثیت، نظریۀ اتحاد مفهومی و مصداقی صفات را برمی­گزیند. این نظریه با چالش‌هایی روبه­روست: از یک ­سو، وی در خصوص رابطۀ وجودی صفات با ذات رویکردهایی به‌ظاهر متفاوت ارائه کرده و در برخی از مواضع، با ارجاع همۀ اوصاف کمالی به علم عنایی، آنها را لازمۀ ذات خداوند دانسته است و در موضعی دیگر، با توجه به برخی از قواعد کلی فلسفی نظریۀ عینیت را می­پذیرد و گاه نیز با بازگرداندن همۀ صفات به سلب و اضافه به الهیات سلبی تقریب می­یابد. از دیگر­ سو، با وجود گفتار صریح در نفی تغایر مفهومی صفات خداوند آن را مستدل بیان نکرده است. برخی از متأخرین و به ویژه ملاصدرا دیدگاه او را از منظر وجودشناختی و معناشناسی مورد انتقادات جدی قرار داده­اند. در این پژوهش، نقدهای وارد بر نظریۀ خاص ابن­سینا را بررسی می‌کنیم و نشان می­دهیم وی در پاسخ به اشکالات، کدامین اصول و مبانی را اتخاذ می‌کند. در تحلیلی واقع‌بینانه، ابن­سینا از منظر وجودی صفات کمال را لازم تبعی ماهیت موجودۀ خداوند و نه لازم وجود خارجی آن برمی­شمرد. همچنین، در پرتو «نظریۀ کاربردی معنا»، «نحوۀ مفهوم­­سازی ذهن» و نیز توجه ویژه ابن­سینا به مبانی اصلی فلسفۀ خویش، می­توان تبیینی سازگار از نظریۀ عینیت مفهومی را ارائه کرد تا از اشکال مهم ترادف الفاظ متباین مصون ماند. در این طریق که مبتنی بر معرفت شهودی انسان است، از به‌هم‌پیوستگی صفات خداوند در هنگام کاربرد الفاظ سخن به­ میان می­آید، به­ گونه­ای که اطلاق یک صفت بر خداوند تداعی دیگر صفات را به همراه دارد و نه آنکه اطلاق یک صفت بر خداوند واجد معانی همۀ صفات باشد.
صفحات :
از صفحه 145 تا 164