جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1697
ارزیابی وجودشناختی شواهد و براهین اثبات وجود خدا از دیدگاه فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی
نویسنده:
حسن مؤمنی میوله؛ استاد راهنما: عین الله خادمی؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
وجود و عدم خداوند و یا واجب‌الوجود بالذات در اصطلاح فلسفی، همواره دغدغه بشر بوده و درباره آن سخن‌های فراوانی گفته شده است. در اندیشه فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی، خداوند از سنخ وجود و بلکه خود وجود است؛ برای اثبات وجود خداوند در نزد این سه شخصیت شواهدی ارائه و براهینی اقامه شده است. بر این شواهد و براهین نقدهایی وارد است که ارتباطی تنگاتنگ با مفهوم و حقیقت وجود دارد. این‌که یک برهان به حقیقت وجود که ترجمان وجود خدا است، نزدیک است یا دور، که بر طبق آن قوت و ضعف برهان سنجیده شود، خود نیازمند ملاک‌هایی است تا سنجیده شود. سوال اصلی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که آیا می‌توان ملاک‌ها و سنجه‌هایی را طراحی کرد که با توجه به آن‌ها از زاویه دید وجودی به شواهد و براهین اثبات وجود خدا نگریسته شود و از این طریق بتوانیم آن‌ها را مورد تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی قرار دهیم؟ پاسخ این سوال مثبت است، این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس داده‌های کتابخانه‌ای می‌کوشد ساختار وجودشناختی شواهد و براهین اثبات وجود خدا از منظر فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی را بر اساس ملاک‌هایی که طراحی شده است، تجزیه و تحلیل کرد. نتیجه‌ای که در پایان حاصل شده این است که برای ارزیابی وجودشناختی شواهد و براهین اثبات وجود خدا از منظر فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی، باید سه ملاک وجودی مورد ارزیابی قرار بگیرد: میزان حضور حقیقت وجود، عینیت وجود و وحدت وجود؛ توضیح مختصر آنکه با توجه به مبانی عقلی و نیز مبانی اندیشه‌های فارابی، ابن‌سینا و ابن‌عربی، قدرت یک برهان در وهله‌ی اول به این است که مفهوم وجود حضوری پر رنگ داشته و برهان از مؤلفه ماهیت به دور باشد، پس از این اصل می‌بایست برهان در ساحت وجود عینی مطرح و از مباحث ذهنی و مفهومی به دور باشد و در آخر پس از عینیت داشتن، وجود دارای وحدت باشد و از نگاه کثرتی به وجود پرهیز شود. به عبارت دیگر برای نشان دادن آنکه یک برهان در کدام یک از دسته برهان‌هایی قرار می‌گیرد که به وجود نزدیک‌تر و در نتیجه دارای قوت استدلالی است، نیازمند آن هستیم که به‌صورت مبسوط، براهین و مؤلفه‌های آن را تجزیه و تحلیل کردیم؛ برای تجزیه و تحلیل براهین، سه ملاک اساسی داریم که قابل جمع هستند و اگر یک برهان آن سه ملاک را با هم داشته باشد، از قوت و قدرت استدلالی و مبنایی بالایی برخوردار خواهد بود و به هر میزان که یکی از این ملاک‌ها را نداشته باشد و یا با داشتن این ملاک‌ها، نقصی در آن‌ها وجود داشته باشد، قوت استدلالی پایینی خواهد داشت و همین امر، خود منشا نقدهایی بر براهین اثبات وجود خدا است.
عقل در عرفان ادویته‌ودانته و مقایسۀ آن با عرفان اسلامی (با تأکید بر آراء شنکره‌آچاریه و ابن‌عربی)
نویسنده:
حسین رهنمائی ، عظیم عابدینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی و مقایسۀ جایگاه عقل در مکتب فلسفی‌عرفانی ادویته‌ودانته و عرفان اسلامی می‌پردازد. هدف تحقیق تعمیق گفت‌وگوهای بین‌الادیانی و معرفی بهتر عرفان اسلامی و درک زوایای نظری آن است. در این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کتابخانه‌ای ضمن مطالعۀ متون فلسفی و عرفانی مرتبط به ادویته‌ودانته و عرفان اسلامی، به استخراج دیدگاه‌های دو مکتب دربارۀ عقل، ابعاد و نقش آن در سلوک عرفانی پرداخته شد. یافته‌های تحقیق گویای آن است که در هر دو سنت عرفانی، عقل نقش مهمی در شناخت و درک حقیقت مطلق دارد، اما این حقیقت فراتر از توان ادراکی عقل انسان است. هر دو مکتب محدودیت‌هایی برای عقل قائل‌اند و تزکیۀ نفس را در کنار رشد عقلی امری برای تجربۀ مستقیم حقیقت نهایی ضروری می‌دانند. دو مکتب تفاوت‌های مهمی در تعریف حقیقت نهایی، نوع وحدت آن با جهان و نقش وحی الهی در کشف آن دارند. علاوه‌بر این‌ها، هدف نهایی عرفان اسلامی وصول به مقام فنا یا تقرب به خداوند و هدف نهایی ادویتا ودانتا رهایی از تناسخ و تحقق وحدت آتمان با برهمن است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
مسئله نجات از منظر ابن عربی و پلانتینگا
نویسنده:
فاطمه حسینی؛ استاد راهنما: جابر موسوی راد؛ استاد مشاور: زهره عبدخدایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دنیای معاصر، مباحث مربوط به پلورالیسم دینی و نگرش‌های مختلف به حقانیت و نجات دینی، از مسائل اساسی در فلسفه دین و کلام به شمار می‌آیند. این مباحث به‌ویژه با گسترش ارتباطات جهانی و تقابل و تعامل میان ادیان و فرهنگ‌ها، اهمیت بیشتری پیدا کرده‌اند. چالش اصلی در این زمینه، تفاوت دیدگاه‌ها در مورد حقانیت ادیان و مسیر نجات است. پژوهش حاصل دو دیدگاه متفاوت به این موضوع از دو سنت دینی؛ یعنی آلوین پلانتینگا،فیلسوف مسیحی، و ابن عربی،متکلم اسلامی،را بررسی می نماید. آلوین پلانتینگا، نماینده جریان انحصارگرایی، معتقد است که ایمان مسیحی ایمان به خدا و آموزه های مسیحی بدون نیاز به دلایل فلسفی یا شواهد تجربی عقلانی و موجه می باشند و تنها ایمان به عیسی مسیح می‌تواند انسان‌ها را از عذاب ابدی نجات دهد. پلانتینگا نقش روح القدس را به‌عنوان عاملی محوری در فرآیند نجات انسان‌ها برجسته می‌سازد. حاصل آنکه در منظومه فکری او، تنها آموزه‌های مسیحی از ضمانت‌های واقعی برخوردارند و دیگر ادیان نمی‌توانند به همان اندازه معتبر باشند. در مقابل، از آثار ابن عربی برمی آید که او به کثرت‌گرایی دینی اعتقاد دارد و معتقد است که هر دین به‌عنوان تجلیاتی از اسماء و صفات الهی، انسان‌ها را به خداوند نزدیک می‌کند. ابن عربی با طرح مفهوم «اعیان ثابته»، هر فرد را به‌عنوان تجلی‌گاهی از اسماء الهی معرفی می‌کند و مسیر رستگاری هر انسان را منحصر به فرد می‌داند، هرچند او صراط محمدی را کامل‌ترین مسیر برای وصول به حقیقت می‌داند. در نهایت، با بررسی دیدگاه‌های این دو متفکر، می‌توان گفت که پلانتینگا بر انحصار حقانیت دین مسیحیت تأکید دارد، در حالی که ابن عربی به کثرت‌گرایی دینی و تجلیات مختلف حقیقت الهی می‌پردازد. این تفاوت‌ها به‌خوبی نشان‌دهنده تنوع نگرش‌ها در زمینه حقانیت و نجات دینی است.بنابراین ضمن نقدهایی که بردیدگاه انحصارگرایی پلانتینگا و کثرت گرایی ابن عربی وارد است. درمکتب شیعه استاد مطهری بین درجات کفر تفاوت قائل شده و میان جاهل قاصر و مقصر تمایز می گذارد، او با استناد به آیات قرآن افراد با ایمان به خدا و عمل صالح ،حتی اگر غیر مسلمان هم باشند،را مشمول رحمت الهی، نجات و رستگاری می داند. این رویکرد رحمت‌محور اسلام در مواجهه با جاهلان قاصر، بر ضرورت فهم شرایط فردی و فکری هر شخص تأکید دارد و از سرکوب یا قضاوت یک‌جانبه نسبت به دیگران جلوگیری می‌کند.
تحلیل تطبیقی ابدیت عذاب از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
فردین دارابی میدانی ، محمد شعبانپور
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله جاودانگی در عذاب در جهان واپسین، یکی از موضوعات مهم و چالش‌برانگیز در عرصه علوم اسلامی، ازجمله کلام، فلسفه و تفسیر است. این موضوع به دلیل ارتباط عمیق آن با مفاهیم بنیادینی چون رحمت الهی، عدالت و فطرت انسانی، همواره موردتوجه اندیشمندان قرارگرفته است. حکیمان الهی خداوند را خیر مطلق، بی‌نیاز و دارای رحمت واسعه می‌دانند؛ درحالی‌که فطرت انسانی، طبق آیه «و نفخت فیه من روحی»، بر اساس سنخ الهی سرشته شده است. ازاین‌رو، خطاهای انسانی به‌عنوان مسائل عرضی تلقی می‌شوند که تنها حالت‌های پلیدی را بر فطرت او می‌افزایند و پس از عذاب، انسان به فطرت پاک اولیه خود بازمی‌گردد. بااین‌حال، برخی اندیشمندان اسلامی با استناد به متون دینی و آموزه‌های نبوی، نیازی به خلود در عذاب نمی‌بینند و این دیدگاه را به چالش می‌کشند. برخی از اندیشمندان اسلامی نیازی به خلود در عذاب نمی‌بینند، اما این معنا با وحی الهی و آموزه‌های نبوی در تعارض است. هدف تبیین این مسئله و رفع تعارض ظاهری می‌باشد. روش تحقیق، «تحلیل محتوایی» است و در این راستا، به بررسی مبانی‌ای چون پذیرش اصل وجود نفس، مجرد بودن آن و همچنین جاودانگی و فناناپذیری نفس پرداخته می‌شود. ابن عربی با تأکید بر مفهوم وحدت وجود و رحمت الهی، معتقد است که عذاب دائمی برای هیچ‌کس وجود ندارد و درنهایت همه مخلوقات به رحمت خداوند باز خواهند گشت. او بر این باور است که خطاهای انسانی، به‌عنوان مسائل عرضی، نمی‌توانند بر فطرت الهی انسان تأثیر دائمی بگذارند و عذاب درواقع یک مرحله از تکامل روحی است. در مقابل، علامه طباطبایی بر اساس استدلال‌های عقلی و نقلی، بر جاودانگی عذاب تأکید دارد و آن را با عدالت الهی سازگار می‌داند. او معتقد است که عذاب و نعمت در آخرت به حالات نفس وابسته است و اگر نفس به‌صورت ملکه درآید، عذاب جاودان خواهد بود. این دو دیدگاه، هرچند در اصول کلی متفاوت هستند، اما هر یک به‌نوعی به تبیین ابعاد مختلف مسئله جاودانگی در عذاب می‌پردازند و نشان می‌دهند که این موضوع نه‌تنها به فهم عمیق‌تری از آموزه‌های دینی نیاز دارد، بلکه به تأملات فلسفی و کلامی نیز وابسته است.
صفحات :
از صفحه 134 تا 168
ماهیت وحی و کشف در مکتب ابن عربی و آکاشوانی در مکاتب آستیکه
نویسنده:
پدیدآور: سید احمد حسینی فرزانه ؛ استاد راهنما: محمد مهدی علیمردی ؛ استاد مشاور: رحمان بوالحسنی ؛ استاد مشاور: سید محمد روحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
آموزه وحی الهی در اسلام و آکاشه‌وانی Akashwani یا صوت آسمانی در آیین هندو از آموزههای بسیار مهمی هستند که با آموزههای بنیادینی همچون توحید و نبوت در اسلام و باورمند بودن به متون شْروتی shruti و الزام به عمل به دْهَرمَه Dharma در آیین هندو، مرتبط است. لذا شناخت مفهوم وحی و آکاشهوانی در این دو دین بزرگ برای شناخت بنیادهای این ادیان بسیار ضروری است. در آیین هندو، هرچند هندو بودن رسماً به معنی الزام به باور یا مناسکی خاص نیست، ولی یکی از معیارهای مهم تقسیم‌بندی درون‌دینی آیین هندو، پذیرش یا عدم پذیرش متون مقدس شْروتی یا الهامی است. بر این مبنا، دو دَرْشنه Darsana یا مکتب فلسفی هندو به نام‌های آستیکه astika، که آسمانی بودن متون مقدس وِده‌ای را میپذیرند و ناستیکه Nastika که منکر آسمانی بودن و اعتبار متون وِدهای هستند، به وجود آمدهاند. به باور بیشتر مکاتب آستیکه، در دوران باستان، عارفانی واصل و فرزانه ملقب به رْیشی‌ ??i به معنی بصیر، کلام ازلی الهی را که در بردارنده حقایقی ماورائی و نجاتبخش بود را، به‌صورت مستقیم دریافت کردند و آنها را به دیگران رساندند، که بعدها در متونی موسوم به شْروتی نگاشته شد. به همین دلیل، این دسته از متون را شْروتی به معنی شنیده ‌شده می‌نامند. این کلام آسمانی توسط هیچ انسانی سروده نشده و تجلی خداوند در کلام تلقی میشود، به این دلیل به آکاشه وانی، اپوروشِیتاواده به معنی کلام بیمتکلم نیز میگویند. این فرزانگان باستانی برای دریافت این الهامات الهی از هیچ واسطهای، حتی فرشتگان یا امواج صوتی ظاهری که با گوش سر شنیده شود، استفاده نمی‌کردند؛ بلکه در حقیقت الهامات از درون روح آنان به رْیشی‌ها القا می‌شده است؛ به‌گونه‌ای‌که درون آنان نخست از هرگونه غرور و خودپسندی و مفاهیم مادی پاک و خالص می‌شده، سپس به این الهامات در درون خود پی می‌بردند. به عبارت دیگر، رْیشی با توجه به پاک کردن روح خود از پلیدی‌ها و وابستگیهای مادی، به مقامی می‌رسد که علاوه بر اصوات جسمانی که یا بر اثر کوبیده شدن دو شیء به هم ایجاد می‌شود و یا صوت انسانی، که با ترکیب کلمات معنی‌دار ایجاد می‌شود، نوع سومی از صوت، یعنی صوت جاودان ازلی (اناهته Anahata) را نیز می‌شنود. بدین ترتیب، رْیشی‌ها هنگامی که مشغول مراقبه بودند، اصوات جاودان ماورایی درون قلبشان می‌درخشید و در آن مقام، نه چیزی از خارج می‌شنیدند و نه می‌دیدند. لذا رْیشی‌ها کلام آسمانی را تنها از طریق گوش الهی می‌شنیدند، نه گوش مادی و ظاهری. در باب ماهیت وحی و کشف در اسلام نیز، صاحب نظران بسیاری اعم از متکلمان، فلاسفه و عرفا هر یک با توجه به مشرب فکری خود سخن گفته‌اند. در این بین دیدگاه عرفان به عنوان دانشی که به خلاف فلاسفه بنیان روشی خود را کشف و شهود، قرار داده، اهمیتی دو چندان می‌یابد. عدم شناخت ماهیت کشف و عدم تبیین مرزهای وحی و کشف، می‌تواند باعث بدفهمی و سوتفاهماتی شود که به تخریب ضروریات دینی همچون خاتمیت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) خواهد انجامید. چنانکه که برخی سخن ازامکان بسط تجربه نبوی می‌گویند. بدین جهت پرداختن به این موضوع ضرورتی دو چندان می‌یابد. این پژوهش در پی دستیابی به دیدگاهها و نظریات محیی‌الدین‌ابن‌عربی عارف نامدار قرن هفتم هجری در باب ماهیت وحی و کشف و برجسته کردن شباهتها و تفاوتهای این دو با یکدیگر است. چرا که ابن عربی به عنوان داعیهدار و پدر عرفان نظری شناخته می‌شود، که به تبیین بسیاری از مفاهیم عرفانی همت گماشت و کمتر کسی در علم عرفان نظری به پای او می‌رسد. بعد از وی نیز کسانی چون صدرالدین قونوی به تبیین فلسفی آراء وی پرداختند. کسانی که به قول ویلیام چیتیک در زمره شاگردان با واسطه یا بی‌واسطه ابن عربی قرارداشته‌اند و آنها را پیروان مکتب ابن عربی می‌نامیم. ‌ابن ‌عربی در کتاب مشهورش به نام الفتوحات المکیه، معتقد است که وحی در حقیقت «عبارت» نیست، بلکه «اشاره» است؛ به این معنا که دریافت وحی به‌وسیله پیامبر، همانند شنیدن کلام به‌وسیله انسان‌های معمولی نیست که در آن مفهوم و معنا حتماً می‌بایست در قالب عبارت قرار گیرد تا مقصود فهمیده شود؛ بلکه وحی در حقیقت نوعی اشاره است که همان مشارالیه است. بنابر این، پیامبر مترجم وحیی بوده که بر قلبشان (روح) ظاهر شده بود. البته مترجم بودن در این عبارت، به این معنا نیست که پیامبر همچون مترجمی که الفاظ و جملات را خود می‌سازد، الفاظ وحی را از جانب خود بیان کرده است؛ بلکه علم ترجمه نیز از جانب خداوند است. طبیعتا در تحلیل متون منتسب به ابن عربی نمی‌توان نسبت به شارحان مکتب او بی‌تفاوت بود؛ چرا که فهم دقیق اندیشه ابن عربی مبتنی بر نگاه شارحانی است که شاگردان با واسطه یا بی‌واسطه او بودند. لذا تمام متون به جا مانده از ابن عربی در قلمرو این پژوهش قرار داشته و در مواردی که نیاز باشد به آثار پیروان مکتب او چون قونوی و قیصری و مثل آنان رجوع خواهد شد. در کنار این مباحث و به جهت شناخت ماهیت وحی و کشف به برخی مسائل همچون تاثیر عوامل بیرونی در ایجاد احساس کشف و یا وحی، ملاک صدق و کذب کشف و وحی، منفعل یا فعال بودن کاشف یا پیامبر در دریافت وحی و اینکه وحی و کشف در چه مقام یا حضرتی از حضرات خمس اتفاق می‌افتد و فرایند دریافت وحی چگونه است، با نگاه به آثار ابن عربی و پیروان مکتب وی خواهیم پرداخت.
ابن عربی از نگاهی ديگر
نویسنده:
سید محسن طیب نیا
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
منابع دیجیتالی :
بررسی ولایت و امامت از نظر ابن عربی و علامه طباطبائی
نویسنده:
پدیدآور: سیامک قربانی پور ؛ استاد راهنما: قدرت الله خیاطیان ؛ استاد مشاور: عظیم حمزئیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
ولایت و امامت از مباحث مهم و اساسی مکتب اسلام است که در علوم مختلف اسلامی، از جمله در عرفان اسلامی بدان پرداخته شده است. از جمله ابن عربی - بنیان‌گذار عرفان نظری و نویسنده پر‌ تألیف- و علامه طباطبائی - مفسّر، فیلسوف و عارف معاصر- دیدگاه‌های خود را درباره آن بیان کرده‌اند. مسأله پژوهش حاضر این است که ابن عربی و علامه طباطبائی چه تبیینی از ولایت و امامت ارائه کرده‌اند و شباهت‌ها و تفاوت‌های نظر آنان چه تحلیلی دارد؟ روش بررسی پژوهش، توصیفی - تحلیلی از نوع مقایسه‌ای (مکتب امریکایی) و جمع‌آوری داده‌ها به شیوه کتابخانه‌ای است. نتایج بررسی: ابن عربی انسان کامل را مردمک چشم خداوند و خلافت را وجه ظاهری و ولایت را وجه باطنی امامت و امام مطاع را صاحب عصمت، علم لدنّی و و ولایت مطلقه می‌داند. وی خود را خاتم ولایت مقیده محمدیه، امام مهدی (ع) را خاتم ولایت خاصه یا مطلقه محمدیه و عیسی (ع) را خاتم ولایت عام می‌داند. علامه طباطبائی برخورداری از ولایت را شرط اصلی امامت و هدف امامت را هدایت به امر و تربیت نفوس در نظر می‌گیرد؛ او امام مهدی (ع) را خاتم ولایت مطلقه الهی معرفی می‌کند. هر دو اندیشمند ولایت مطلقه را باطن امامت و امام الهی را واسطه فیض میان حق و خلق، معصوم و دارای علم لدنّی می‌دانند. هر دو بر ضرورت شناخت باطنی و ظاهری امام تأکید می‌کنند و در نهایت امام مهدی (ع) در اندیشه هر دو متفکر، خاتم ولایت مطلق الهی و تجلی کامل حقیقت محمدی است. به هر حال، علامه طباطبائی مراتب ولایت را به‌طور روشن مشخص نمی‌سازد درحالیکه ابن عربی شرح گسترده‌تری در مورد مراتب ولایت ارائه می‌دهد. درنهایت، نزدیکی در دیدگاه‌های آنان نشان‌دهنده پیوند عمیق در فهم عرفانی و حکمی ولایت در اسلام است؛ بنابراین، این نزدیکی می‌تواند به تقویت وحدت اسلامی و ترویج گفت‌ وگو میان مذاهب اسلامی کمک کند.
مکاشفه‌ی عرفانی از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی
نویسنده:
رحمت الله موسوی مقدم، سجاد ساداتی زاده، علی صبری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث کشف و شهود در معرفت‌شناسی اسلامی در مذهب عرفا از مسایل بنیادین و اساسی است؛ به حدی که پایه‌ی عرفان اسلامی بر اساس مکاشفه و مشاهده‌ی عالم غیب است. مکاشفات عرفانی، مهمترین منبع معرفتی عرفان نظری به عنوان یک نظام هستی شناختی محسوب می شوند. این مقاله درصدد است ابتدا مروری داشته باشد بر انواع مکاشفه نزد عرفا، ویژگی‌های اساسی آن، معیار ارزیابی آن و پیشینه‌ی مکاشفه در دیدگاه بانیان مکتب فکری اشراق و مشاء و همچنین چیستی، ماهیت و مراتب مکاشفه در دیدگاه فیلسوفان و عارفان اسلامی خصوصا صدرا و ابن عربی با تدقیق؛ صدرا به عنوان بانی حکمت متعالیه در بعضی از مسائل فلسفی که جزو ابتکارات خاص او محسوب می شوند، صراحتا ادعای انکشاف کرده و وابستگی خود را به عارف بزرگ ابن عربی نشان داده است. سوال اساسی این مقاله این است که آیا روش مکاشفات ملاصدرا مثل سایر فلاسفه و عرفاست یا سبک خاصی برای خود قایل است؟ همچنین می توان به این سوال هم اهمیت داد که ایا شهود صدرایی متاثر از ابن عربی است یا خیر؟ یافته های پژوهش موید این نکته است که ملاصدرا در پردازش مسایل ذوقی، به مباحث حکمی و بحثی تمایل پیدا کرده و استفاده نموده است؛ از این منظر متاثر از ابن عربی است.
صفحات :
از صفحه 171 تا 192
بررسی قضا و قدر و رابطه آن با جبر و اختیار از دیدگاه ملاصدرا و ابن‌ عربی
نویسنده:
خداداد عاصمی؛ استاد راهنما: مرتضی حسینی شاهرودی؛ استاد مشاور: عباس جوارشکیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله قضا و قدر و نسبت آن با جبر و اختیار، یکی از چالش‌برانگیزترین مباحث در الهیات و فلسفه اسلامی است که همواره محل مناقشه میان متکلمان، فلاسفه و عرفا بوده است‌. در این رساله تلاش شده تا با تمرکز بر آرای دو اندیشمند بزرگ، ملاصدرا به عنوان نماینده حکمت متعالیه و ابن‌عربی به عنوان یکی از مهم‌ترین عرفای مسلمان، ابعاد نظری و معنوی این مسئله بررسی و تحلیل گردد‌. سؤال اصلی این پژوهش آن است که هر یک از این دو متفکر چه تلقی‌ای از قضا و قدر دارند و چگونه توانسته‌اند آن را با مسئله اختیار انسان سازگار کنند؟ روش این تحقیق، تحلیلی استنتاجی است و با مراجعه به منابع اصیل اندیشه این دو متفکر، همچون الفتوحات المکیه و فصوص الحکم از ابن‌عربی و اسفار اربعه و دیگر آثار ملاصدرا، به استخراج، تحلیل و مقایسه دیدگاه‌های آنان پرداخته شده است‌. ساختار پژوهش شامل تبیین مفاهیم بنیادین قضا، قدر، جبر و اختیار، تحلیل دیدگاه هر یک از متفکران، و در نهایت بررسی نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه‌های آنان است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که ابن‌عربی با بنیان وحدت وجودی، قضا و قدر را جلوه‌ای از علم و اراده مطلق الهی ‌می‌داند و انسان را در مقام وجودی خود تابع نظام احسن می‌بیند، با این حال برای او در مقام شهود و معرفت، نوعی اختیار قائل است‌. ملاصدرا نیز با بهره‌گیری از اصولی چون تشکیک وجود، حرکت جوهری و اصالت وجود، تلاش دارد تا راهی میانه میان جبر و تفویض بگشاید و تبیینی عقلانی و فلسفی از اختیار در دل نظام علّی جهان ارائه دهد‌. در نهایت، این رساله نشان می‌دهد که با وجود تفاوت در روش‌شناسی، هر دو متفکر به نوعی هماهنگی و هم‌افزایی میان قضا و قدر الهی و اراده انسانی معتقدند که می‌تواند به حل تعارض دیرینه جبر و اختیار کمک کند‌.
داوریهای متضاد درباره محیی‌ الدین عربی
نویسنده:
داود الهامی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
قم: مکتب اسلام‌,
چکیده :
نویسنده در این کتاب با استناد به آثار و نوشته‌های محی‌الدین عربی، نقد و تحلیلی از عقاید، افکار و احوال وی به دست می‌دهد، همچنین دیدگاه‌های ستایندگان، انتقاد کنندگان و تکفیر کنندگان وی را ذکر می‌کند .به‌زعم مولف ((اقوال و افکار و عقاید او با ظاهر شرع نمی‌سازد و سخنانش متناقض با هم و متناقض با عقل و مخالف با شرع است)) .
  • تعداد رکورد ها : 1697