جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 546
بازگشت جاودانهء همان در تفکر فلسفی نیچه
نویسنده:
حسین خوارزمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
تعامل نیست‌انگاری و مدرنیته در اندیشه سیاسی نیچه
نویسنده:
غلام حسین نصیری جلودار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع بررسی این رساله، پدیده‌ی موسوم به نیست‌انگاری است و در نظر داریم، چگونگی و هاهیت تعامل از این پدیده را با مدیرنیته [متافیزیک مدرنیته]، در اندیشه‌ی سیاسی فریدریش نیچه، بسنجیم. فرض ما برای مبنا استوار است که پدیده‌ی نیست‌انکاری، به عنوان یک بیماری عقیدتی عصر مدرن، حاصل و پی‌آمد طبیعی اعتقاد انسان به بنیادهای متافیزیک مدرنیته می‌باشد. در این معنا، نیست‌انگاری، به مفهوم پوچی و بی‌معنایی وجود، ریشه در آرمان‌ها و ایده‌آل‌های متافیزیکی دارد. متافیزیک ، در اشکال کهن و نوین ظاهر می‌شود: ابتدا، متافیزیک کهن یا مدرنیته‌ی اولیه که در اشکال نیست‌انگاری منفعل، عقل سقراطی، دوگانه‌انکاری (آپولون و دیونوسوس ، نیک و بد، جسم و جان) و اخلاق واکنشی ظاهر می‌شود. در این مرحله است که نیست‌انگاری ظهور می‌یابد. سپس ، متافیزیک مدرن یا مدرنیته‌ی نوین که در اشکال انسان‌گرایی (سوژه‌ی انسانی، علم‌گرایی، واپسین انسان)، خواست حقیقت و تاریخ‌گرایی، به نقطه‌ی تکامل خود می‌رسد. مدرنیته در این مرحله، نیست‌انگاری را به اوج و تعالی می‌رساند. در مقابل فرضیه‌های ابطالی موردنظر، [در اشکال متافیزیک کهن و نوین] به طرح و ارایه فرضیه‌های اثباتی در اندیشه‌ی نیچه که در واقع آنتی‌تز فرضیه‌های ابطالی مذکور هستند، نیز پرداخته می‌شود که شامل فرضیه‌های نیست‌انگاری فعال، جهان ما قبل عقل سقراطی، سنتز اسطوره‌های آپولون و دیونوسوس ، فراسوی نیک و بد، یگانه‌انگاری جسم و جان، اخلاق کنشی، ابرانسان، خواست قدرت و بازگشت ابدی، می‌شود. با تحقق فرضیه‌های اثباتی مذکور، نیست‌انگاری به زوال خود می‌رسد. بدین ترتیب ، هر کدام از فرضیه‌های اثباتی و ابطالی فوق، به صورت تقابل دوتایی مطرح می‌شوند، طوری که در هر یک از فصل‌های نه‌گانه‌ی پژوهش ، ابتدا فرضیه‌ی ابطال‌پذیر مطرح و مورد ابطال قرار می‌گیرد، سپی در مقابل آن، فرضیه‌ی اثبات‌پذیر، به عنوان آنتی‌تز مطرح و اثبات می‌گردد.
شعر در نیچه و هیدگر
نویسنده:
مریم عاقلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هنر بخش مهمی از فلسفه نیچه و هیدگر را به خود اختصاص داده است. نیچه با تخریب همه‌ی ارزش‌ها به هنر روی می‌آورد و آن را مولّد زندگی می‌داند. و هیدگر هنر (به طور اخصّ شعر) را عامل غلبه بر تکنولوژی جدید (گشتل) که قاتل هنر است، می‌داند. به طور کل هنر در هر دو، جنبه‌ی ایجابی دارد. و راه رهایی از نیهیلیسم می‌باشد.
بررسی تفسیر نیچه از میمسیس در هنرهای آپولونی عصر هلنی
نویسنده:
محمدرضا مشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله در پی آن است که روشن نماید میمسیس به مثابه‌ی عنصر اصلی وشاخص در هنرهای آپولونی (تجسمی) عصر هلنی یونان کهن ، از چشم‌انداز فلسفه‌ی نیچه اولاً از کجا می‌آید و از چه برمی‌خیزد ؟ و ثانیاً چه معنایی دارد یا نشان از چیست ؟ و در پایان چه می‌کند یا چه تأثیری می‌تواند داشته‌باشد ؟ نیچه یونانیان را نیرومند ترین قوم و واجد برترین فرهنگ دانسته است و بنابراین می‌بایستی در نقش اساسی میمسیس در هنر یونان نیز عاملی مهم و ریشه‌ای برای تأیید زندگی و خواست قدرت وجود داشته باشد ، که یافتن آن مطلوب ماست . برای رسیدن به این هدف روشی که ضمن استفاده از منابع کتابخانه‌ای و رجوع و پژوهش و مقایسه‌ی متن‌ها از آن بهره گرفته شده‌است ، روش تفسیر تبار شناسانه است که دلوز آن را کار فیلسوف-طبیب و روش خاص نیچه در روی‌کردن به مسائل و پدیده‌ها می‌داند .جایگاه برتر ارزشی تن ،حواس و امر حسی نزد یونانیان سبب شکل‌گرفتن میمسیس به نحو خاص و یکتای آن در هنر هلنی می‌شود ، و میمسیس نشانه‌ی برترین حالت نیرومندی (حالت زیبایی شناختی) وبیان برترین نوع ارتباط (عشق یا تأیید مضاعف)است که زیبایی را همچون کمال ، در امر حسی اصیل می‌نشاند و لیاقت بازگشت جاودانه را به چیزها می‌بخشد .
چگونگی کاربستِ فلسفه ی فردریش نیچه در نمایش‌نامه‌هایِ فردریش دورنمات
نویسنده:
سهند خیرآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این رساله به بررسیِ چگونگیِ استفاده‌ی فردریش دورنمات از بیانِ فلسفیِ فردریش نیچه است. در این رساله بررسی می‌شود که دورنمات به چه شکل توانسته است از آراء سختِ فلسفیِ نیچه به ساده سازیِ زبانِ نمایشی برسد. به منظور اثبات این مهم، پنج نمایش‌نامه از مهم‌ترین آثارِدورنمات انتخاب شده و بر روی آن‌ها نسبت به آثارِ نیچه بحث می‌شود. استفاده از فلسفه در متونِ نمایشیِ ایرانی، بسیار ضعیف است؛ زیرا تکنیکِ این امر کشف نگردیده است.
مطالعه تطبیقی اخلاق نزد هدایت و نیچه
نویسنده:
رقیه خان‌محمدزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقایسه و تطبیق خاستگاه‌های فکری و اندیشه‌هایی که در بستر فرهنگ‌های متفاوتی شکل گرفته-اند، درحوزه‌ی مطالعات تطبیقی بوده و این‌گونه از مطالعات به ویژه در حوزه‌ی ادبیات، به دریافت و درک افکار مشابه میان بزرگان علم و ادب کمک می‌کند. صادق هدایت، نویسنده و متفکر برجسته، در حوزه‌ی فرهنگ است. از جمله دغدغه های وی، توجه به انسان، خودشناسی،مبارزه با جهل و خرافات و به طور کلی واژگون کردن و ساخت و شناساندن فرهنگی با ارزش‌های نو است.فردریک نیچه، فیلسوف و متفکر آلمانی نیز تأثیرگذارترین فیلسوف قرن در حوزه‌ی فرهنگ و توجه به انسان و دستاوردهای آن است. نقطه‌ی مشترک فکری هر دو اندیشمند،ساخت فرهنگی نو به کمک روشن کردن بستر باورهای مردمی و چگونگی رفتار،تحت عنوان اخلاق است. در این پایان‌نامه، به تعریف ادبیات تطبیقی و بیان مفاهیم (علم اخلاق و فلسفه‌ی اخلاق) پرداخته، سپس جایگاه مفهوم اخلاق در اندیشه‌ی هدایت و نیچه، بررسی شده است.برخی هنجارشکنی‌های هدایت که تعریف اخلاقنزد مردم را زیر سوال می‌برد، مشابه نفی وبت‌شکنی‌های نیچه در حوزه‌ی اخلاق است.با توجه به وجوه مشترک میان اندیشه‌های این دو متفکر، نگارنده سعی دارد تا دیدگاه هدایت در حوزه‌ی اخلاق را با دیدگاه نیچه مقایسه کرده و گزاره‌های فکری هر دو را در این زمینه تطبیق نماید.
بررسی و نقد اومانیزم در اندیشه نیچه
نویسنده:
حسین شوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نیچه متفکری است که همه تمدن غرب را مورد انتقاد قرار می‌دهد و هیچ امر را استثنا نکرده است، عقل، دموکراسی، اخلاق و... با این همه یکی از موثرترین متفکران سده اخیر است. وی زبان وجود را زبان اراده معطوف به قدرت می‌داند والبته مراد او از قدرت آن نیست که در روانشناسی مطرح می‌شود، بلکه اراده و تفکر در او عین وجود و موجود است یعنی وجود با اراده تشخص پیدا می‌کند. این اراده مساوی با قدرت است و برای تثبیت و تحکیم خود اقدام به تاسیس ارزش‌ها می‌کند. اما یکی از مهم‌ترین مسائلی که در فلسفه نیچه مطرح می‌شود اومانیسم است، این اومانیسم در ابر انسان تحقق پیدا می‌کند. باید توجه داشته باشیم که اومانیسم در اندیشه‌ی نیچه به معنای خاصی مربوط می‌شود، در واقع اومانیسم نیچه با ارزش‌مداری پیوند تنگاتنگی دارد. دلیل اصلی مطرح شدن اومانیسم در اندیشه نیچه تاسیس ارزش‌ها می‌باشد و آن نیز به خاطر بحرانی است که انسان معاصر را فراگرفته است و آن بحران نیهیلیسم و به تعبیری بی‌معنایی است.
هرمنوتیک و نیچه
نویسنده:
محمدرضا قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ایجاد ارتباط بین فلسفه نیچه و هرمنوتیک گادامر
زایش دوبارۀ حماسه از فلسفۀ نیچه
نویسنده:
رضا صمیم؛ فرهاد سلیمان‌نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برخی از مفسرین ایرانیِ نیچه، با تفسیری افراطی، اندیشۀ او را بدیل عرفان ایرانی تعبیر کرده‌اند. چنین تفسیری از بیخ و بن خطا و نافیِ مبانی هستی‌شناختی، ارزشی، و اخلاقیِ نیچه است. اندیشۀ نیچه نه از انگاره‌های عرفانی، بلکه از ارزش‌های حماسی آبستن است. برای فهم او باید از قهرمانان ایلیاد هومر و شاهنامۀ فردوسی چون آخیلس و رستم استمداد جست نه عرفایی چون شبلی و حلاج. علت این سوء فهم، ناتوانیِ مفسرین ایرانی در تشخیص حد فارغ میان عرفان و حماسه است. نسبت میان حماسه و عرفان، مغایرت است نه مشابهت. ممکن است جهان‌بینیِ عرفانی شباهت‌هایی با جهان‌بینیِ حماسی داشته باشد؛ لکن این شباهت‌ها صرفاً صوری است و در بنیان‌های هستی‌شناختی، معرفتی، و اخلاقی، حماسه ناقض عرفان است. با گشاده‌ستی و اِعمال رواداریِ بسیار، می‌توان عرفان را بدیل شقی از حماسه انگاشت که به تأسی از شاهرخ مسکوب آن را «حماسۀ منفی» می‌نامیم. همچنین اندیشۀ نیچه بیش و پیش از آنکه از سرچشمه‌های فرهنگ ایرانی سیراب شده باشد، از منابع فرهنگ یونانی آبشخور گرفته است. استمداد نمادین نیچه از شخصیت زرتشت نیز نمی‌تواند برهان محکمی برای دفاع از دعاویِ این‌چنینی باشد. ضمن اینکه فهم نیچه از زرتشتی‌گری بسیار مغشوش و مغلوط است. الغرض! با تقید به اصل عقلانیت در تفسیر، و نیز با تأکید بر اصولی چون خودبنیادی، اصالت اراده، ذم بی‌کنشی، و آری‌گویی به زندگی، فلسفۀ نیچه را می‌توان تقلایی فلسفی برای باززاییِ فرهنگ حماسی در افق زمانه و فرهنگ مدرن به‌شمار آورد.
صفحات :
از صفحه 273 تا 302
 پرسش از نسبت اخلاق و دین در اندیشه هایدگر
نویسنده:
عباس یزدانی , مهدی پاک نهاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن فلسفه دین ایران,
چکیده :
مسئله پژوهش حاضر، پی گیری موضع هایدگر در قبال نسبت دین و اخلاق است. هایدگر در مواضع گوناگون، و البته نه چندان منسجم و نظام مند، در باب اخلاق و دین، به معنای مرسوم و شناخته شده آن سخن گفته است و در اغلب موارد نیز آن ها را مورد نقد قرار داده است. در این تحقیق تلاش شده است مسئله هایدگر با دین و اخلاق و مواضع او در مورد نسبت میان آن ها مورد بررسی قرار گیرد. همچنین تلاش شده است ضمن طرح انتقادات هایدگر به الهیات مرسوم و سنتی، موضع متأخر وی که در آن بر رویداد حاصل از سکوت منتظرانه و شاعرانه برای ظهور مجدد امر قدسی تأکید می شود، و نیز ارتباط این بحث با شکلی از اخلاق فرد محور، که بر فردیت محوری و اصالت عمل و انتخاب مسئولانه و آرمان خواهانه بر اساس ندای وجدان، تأکید دارد، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که هایدگر دین و اخلاق را در یک بستر بزرگ تر (سنت متافیزیکی) قرار می دهد و آن دو را به منزله پیامدهای موجوداندیشی متافیزیک غربی رد می کند. تلقی هایدگر از دین، در بستر نقد او از الهیات ارسطویی - مسیحی (انتو-تئولوژی؛ onto-theologie) قابل بررسی است و نقد او بر مبانی دینی - الاهیاتی نیز، اغلب معطوف به فهم و دریافت ادیان (مشخصاً مسیحیت) از خدا به مثابه «موجود برتر» است، که این نیز ریشه در تسلط مفهوم «علت العلل» ارسطو بر تاریخ مسیحی دارد.همچنین در بحث اخلاق نیز این نتایج حاصل شد که اگر منظور از اخلاق، طرح یک «فلسفه نظام مند و ارزش مدار اخلاقی» و ارائه معیاری برای تعیین خیر و شر باشد، هایدگر را به هیچ معنا نمی توان فیلسوف اخلاق دانست، اما چنان چه تعبیر از اخلاق، اتخاذ نوعی موضع عملی در قبال انتخاب های بشری و شیوه ای از رفتار و کنش انسانی مبتنی بر حقیقت و صدق و اصالت باشد، آن گاه هایدگر بی شک، دارای مواضع اخلاقی است که در چهارچوب حیات اصیل دازاین و هستی- به سوی- مرگ او نمود پیدا می کند.
صفحات :
از صفحه 39 تا 56
  • تعداد رکورد ها : 546