جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 364
کی یرکگور و نقش حیاتی تخیل در الهیات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Bryan Yorton
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ترجمه ماشینی : کی یرکگور در مورد نقش تخیل در وجود انسان ادعاهای شگفت انگیزی دارد. او آن را "واسطه فرآیند نامتناهی" می نامد - ارائه خود نامتناهی به خود متناهی در "بازتاب". او همچنین آن را قوه همه قوا، «منشأ همه مقوله‌ها» و عامل اصلی در «چه احساس، دانش یا اراده یک انسان» می‌نامد. کی یرکگور با این ادعاها پیشنهاد می کند که تمام زندگی شامل چیزی است که به راحتی به چیزی فراتر از وجود محدود مربوط می شود - خلاقیت. این ادعاهای اصلی در سراسر آثار متعدد کی یرکگور بررسی شده و در الهیات به کار می روند. با این حال، به دلیل تاکید فراگیر کی یرکگور بر ذهنیت و حقیقتی که به جای تایید صرف، زندگی می شود، قبل از این کاوش و کاربرد به طور مختصر به یک شناخت جامع و یک درک بسیار گسترده از الهیات توجه می شود. الهیات به عنوان یک تلاش سه جانبه در نظر گرفته می شود که حول تجربه شخصی تحقق امکانات یک خود واقعی از طریق وارد شدن به رابطه مناسب با خدا متمرکز است. سه «شاخه» این تلاش عبارتند از جست‌وجو برای تحقق خود واقعی، شناخت خدا که همراه با این جست‌وجو است، و انتقال این معرفت به دیگران. اولین وظیفه در کاربرد الهیاتی بینش های کی یرکگور در تخیل، کاوش در رابطه تخیل و «عقل» (یا تفکر منطقی ناب) است. در ذیل این شرح و تقبیح کسانی است که تخیل و امکانات وجودی را که منعکس می کند جدی نمی گیرند. اما نباید به تخیل اختیار داد. کی یرکگور به همان اندازه که کسانی را که تخیل را نادیده می گیرند، اصحاب ناب را محکوم می کند. بنابراین، «بررسی‌های» مختلفی بر روی تخیل (مانند مطالبات اخلاقی، کتاب مقدس، تاریخی بودن مسیحیت و طنز) مورد بررسی قرار می‌گیرد. همچنین برخی از متکلمان مورد مطالعه قرار گرفته اند که تلاش های فعالی برای جلوگیری از غفلت از نقش حیاتی تخیل در الهیات داشته اند.
مرگ و رستاخیز عقل: از دیدگاه کی یرکگور از فلسفه [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
George Peter Khushf
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : کی یرکگور «فلسفه» را به عنوان دیدگاهی معرفی می کند که به دنبال درک حقیقت با اندیشه است. اندیشه به عنوان شوق ایده آل بودن، ماندگاری و بسته شدن در نظر گرفته می شود. اما از نظر کی یرکگارد، حقیقت مستلزم تعالی و گشودگی واقعیت است. بنابراین فراتر از اندیشه است و تنها برای کل شخص قابل درک است. یعنی حقیقت در «ذهنیت حداکثری» شناخته می شود. تصدیقات کی یرکگور درباره حقیقت مبتنی بر فرضیات جزمی است. بر خلاف دیدگاه سقراطی، که حقیقت را از راه یادآوری، ماندگار و قابل دستیابی می‌داند، کی‌یرکگور حقیقت را در لحظه‌ای مهم به نام «پری زمان» «در حال آمدن» می‌داند. برای خود بازتولید نشده این حقیقت به عنوان یک پارادوکس ظاهر خواهد شد. اگر خود، خود را تأیید کند، آنگاه پارادوکس به عنوان «جرم» در نظر گرفته می شود. اما اگر نفس خود را رها کند و پارادوکس را در ایمان بپذیرد، در این صورت قیامت عقل به وجود می آید که دیگر تناقض تناقض نیست.
تأثیر آموزنده سورن کی یرکگارد [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Alan Dunn
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : سورن کی یرکگور به عنوان اصلاح کننده مسیحی ایده آلیسم قرن نوزدهم معرفی می شود. ماهیت ایده آلیسم همانطور که در هگلیسم، ساختار کلیسایی و محیط فرهنگی مطرح می شود، توصیف می شود. هستی‌شناسی هگلی «اندیشه ناب»، اصل «وساطت» و تلاش برای «عینیت» به‌عنوان موانع اساسی برای جذب مسیحیت مطرح می‌شود. کی یرکگور به این مسائل به صورت مایوتیکی برخورد می کند. این روش همانطور که به نویسنده و آثار او مربوط می شود مورد بحث قرار می گیرد. مراحل هستی (یعنی زیبایی‌شناسی، اخلاقی، دینداری الف، و دینداری ب) در رابطه با رویکرد مایوتیک کی یرکگارد توضیح داده شده است. نگرانی مسیح شناختی کی یرکگور مورد بحث قرار می گیرد. نظرات به ارائه او از خدا و دیدگاه او نسبت به رویکرد تاریخی است. مسیح به عنوان «پارادوکس»، «پوچی» و «جرم» معرفی شده است. ماهیت وجود مسیحی به گونه ای توصیف می شود که به مسیح در معاصر بودن و غلبه بر توهین در ایمان مربوط می شود.
مسیحیت و ارتباطات: کی یرکگور ، هامان و ضرورت ارتباط غیرمستقیم [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Benjamin D Cates
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در سال 1849، کی یرکگور تعهد هامان به زبان نوشتاری و گفتاری را که برگرفته از لوگوس الهی است، ستود. این پایان نامه به بررسی هامان و کی یرکگارد می پردازد تا تأثیر متفکران بر ارتباطات کلامی و نوشتاری را درک کند. وقف هامان به ایده ارتباط که به لطف خدا و صرفاً از سوی خداوند ارائه شده است در تألیف او آشکار است. مدل ارتباط غیرمستقیم کی یرکگور در نهایت یکی از وجود مسیحی است. با توجه به این واقعیت که کی یرکگور مدیون هامان بود و شاید حتی از طریق خواندن جامع او از زبان شناس آلمانی به ایمان به خدا بازگردانده شد، این پایان نامه امکان تأثیر هامان را بر مفهوم کی یرکگور از ارتباطات بررسی می کند. سؤال تحقیق در سراسر این پایان نامه این است: تأثیر هامان بر نظریه ارتباط غیرمستقیم کی یرکگور چیست؟
مفهوم اگزیستانس در فلسفه کی یرکگور
نویسنده:
نویسنده:امین عالی؛ استاد راهنما:محمود صوفیانی؛ استاد مشاور :محمدرضا عبدالله نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
به عقیده ی گروهی از اندیشمندانِ تاریخ فلسفه ی معاصر غرب ، انسان دارای وجودِ خاصی ،متمایز از هستیِ اشیاء وسایر جانداران است .این هستیِ خاص «اگزیستانس» نامیده می شود و فیلسوفانی که به چنین دیدگاهی قائل اند ،به « اگزیستانسیالیست» ها معروفند .اندیشه های «سورن کی یرکگور» فیلسوف دانمارکیِ قرن نوزدهم ،زیربنای اگزیستانسیالیسم را تشکیل داده است که در این پایان نامه به چگونگی طرح «مفهوم اگزیستانس در فلسفه ی کی یرکگور» پرداخته ایم .اولین قدمِ کی یرکگور برای مطرح کردن مفهوم اگزیستانس ،نقد فلسفه ی نظام مندِ هگل بود که بر پایه ی حقیقت عینی ساخته شده بود .کی یرکگور نظام سازی در فلسفه را مردود می شمارد و حقیقت عینی را نیز نفی می کند و در مقابل ،حقیقت ذهنی یا فاعلیت را مطرح می کند .او بر افکار جمع گرایانه و انتزاعیِ هگل نیز انتقاد می کند و معتقد است که فلسفه ی وی از زندگیِ انسان ها دور است و دردی از حیات بشری دوا نمی کند .در واقع نقدِ فلسفه ی هگل و نفی رویکردِ نظام سازانه و عینیت گرایانه ی او ،که به مثابه انتقاد بر روند کل تاریخ فلسفه ی غرب است ،بستری را مهیا می کند تا «مفهوم اگزیستانس» پا به عرصه گذارد .کی یرکگور «فردیت» و «سوبژکتیویته» را به عنوان اصول اگزیستانس مطرح می کند و اعلام می دارد که انسان واجد قدرتِ «اختیار» و «آزادی» است .به همین دلیل همواره احساس «مسئولیت» می کند ،زیرا عواقب تصمیمات و اعمال اش را تنها خود بر عهده دارد .و در نهایت این احساس مسئولیت ،باعث ایجاد «دلهره» و «اضطراب» در انسانِ اصیل می گردد .کی یرکگور معتقد است که وجود (اگزیستانس) هر انسانی در یکی از ساحت های سه گانه ای قرار دارد که کاملا ذهنی(سوبژکتیو) اند .این سه ساحت یا حوزه ،سه نوع «سبک زندگی» نیز محسوب می شوند .ساحت اول «ساحت استحسانی» یا لذت گرایانه است که بر پایه ی عیش و نوش و هوا و هوس شکل گرفته است .حوزه ی دوم ،«ساحت اخلاقی» است که همان زندگیِ عقل گرایانه بر اساس تعامل اجتماعی و تعهد است .و در نهایت ،والاترین حوزه ی حضور اگزیستانس «ساحت دینی» یا زندگیِ مبتنی بر ایمان است که کی یرکگور این نوع حیات را مورد ستایش قرار می دهد و انسان مومن را به عنوان اصیل ترین و والاترین انسان در فلسفه ی خود معرفی می کند .
اخلاق نویسندگی: ارتباط، اغوا و مرگ در هگل و کیرکگارد [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Daniel Berthold
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Fordham University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این کتاب در مورد اخلاق نویسندگی است. به طور مستقیم، مفهوم‌سازی‌های متفاوتی از مسئولیت‌های نویسنده در قبال خواننده را بررسی می‌کند. اما این سؤال را نیز درگیر می کند که چه سبک های نویسندگی اجازه می دهد تا این مسئولیت ها برآورده شوند. سبک به خودی خود یک موضوع اخلاقی است، زیرا رابطه بین موضوع نوشتن و خواننده - و پویایی قدرت و نفوذ، هدیه دادن و دوستی در این رابطه - به همان اندازه با نحوه نوشتن و آنچه می‌گوید ارتباط دارد. دو نویسنده ای که سوژه اصلی این اثر هستند، فیلسوف ایده آلیست آلمانی G. W. F. Hegel و اگزیستانسیالیست مسیحی دانمارکی Sren Kierkegaard، ما را به رویارویی با سؤالات چالش برانگیز مخصوصاً در مورد اخلاق نویسندگی دعوت می کنند. هر کدام به روش خود سبک‌های نویسندگی را بررسی می‌کنند که از انواع استراتژی‌های اغواگری استفاده می‌کنند تا خواننده را به روایت‌های خود جذب کنند، استراتژی‌هایی که حداقل در ظاهر اساساً دستکاری و غیراخلاقی به نظر می‌رسند. علاوه بر این، هر دو به دنبال این هستند که مرگ خود را به عنوان نویسنده به نمایش بگذارند، و عملاً به عنوان راهنمای قابل اعتماد برای خواننده ناپدید می شوند. همچنین ممکن است از نظر اخلاقی غیرمسئولانه به نظر برسد، رها شدن خواننده ای که فقط به خاطر رها شدن فریفته شده است. این اولین اثری است که تمایز مرکزی کی یرکگور را بین سبک ارتباط غیرمستقیم خود و سبک مستقیم (به ظاهر) زیر سوال می برد. از فلسفه هگل هگل در واقع تمرین‌کننده سبکی بسیار ظریف‌تر از آن چیزی بود که کی‌یرکگور او را به‌عنوان تمرین‌کننده‌ای معرفی می‌کرد که سبکش در خدمت مفهوم‌سازی مجدد جاه‌طلبانه اخلاق نویسندگی است. در مورد کی یرکگور، سبک غیرمستقیم خود او یک سری سؤالات اخلاقی را در مورد چگونگی تصور خواننده در رابطه با نویسنده مطرح می کند. در نهایت بین هگل و کی یرکگور یک یا/یا وجود دارد، نه آن چیزی که کی یرکگور پیشنهاد می کند بین نویسنده ای فاقد اخلاق و نویسنده ای که اخلاق واقعی نویسندگی را ممکن می سازد. در عوض، یا/یا بین دو شیوه رقیب نویسندگی است، یکی با آهنگ‌های سبک بسیار فنی دلهره‌آور، دیگری برای ظرافت و بازیگوشی آن لذت‌بخش است - اما هر دو آزمایش‌های قدرتمندی در اخلاق سبک هستند.
الهیات آخرالزمانی کی یرکگور: زمانمندی، معرفت شناسی و سیاست در عمل در مسیحیت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Graham Baker
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز برای حضور یک دیدگاه الهیات آخرالزمانی در عمل در مسیحیت سورن کیرکگارد (1848) بحث می‌کند، دیدگاهی که با آخرالزمانی که تعدادی از دانشمندان، الهی‌دانان و فیلسوفان معاصر کتاب مقدس به آن پرداخته‌اند، همخوانی دارد. در نامه های پولس رسول.

اگرچه نقوش آشنا (مانند اسکاتون قریب الوقوع یا ایده دو عصر) ممکن است شاخص های مفیدی از دیدگاه الهیات آخرالزمانی در یک اثر معین باشد، من این موضع را اتخاذ می کنم که الهیات آخرالزمانی اساساً موضوع حل و فصل مسئله ربوبیت یا حاکمیت نهایی است. بنابراین، در یک بافت مسیحی، جایی که نویسنده میل به اعلام حاکمیت نهایی خدا (از طریق عمل میانجی تجسم او در مسیح) را در مقابل و علیه هر ادعای متقابل دنیوی برای حاکمیت نشان می دهد، او در یک موضوع شریک است. الهیات آخرالزمانی.

من نشان می‌دهم که دیدگاه الهیات آخرالزمانی کی‌یرکگور به سه طریق در عمل در مسیحیت متجلی می‌شود، یعنی با توجه به تفکر او درباره زمانمندی، معرفت‌شناسی و سیاست. سه فصلی که این پایان نامه را تشکیل می دهند به نوبه خود به این موضوعات می پردازند. در هر مورد، موضع کی یرکگور در مورد این مسائل با خوانش آخرالزمانی از نامه های پولس مقایسه می شود. من استدلال می‌کنم که نگرانی برای اعلام حاکمیت نهایی خدا در این سه حوزه اساسی تجربه بشری، دغدغه‌ای است که کی‌یرکگور با پل مشترک است. بنابراین، تا آنجایی که خوانندگان محقق خود پل را به عنوان یک آخرالزمان تلقی می کنند، به عقیده من، کی یرکگور نیز باید چنین باشد.

علاوه بر این، همانطور که ادعا می شود شناسایی آخرالزمانی پولس چارچوبی منسجم برای انجیل او فراهم می کند. من همچنین استدلال می کنم که آیا آخرالزمان کی یرکگور به عنوان زیرلایه ای درک شود که پروژه الهی-فلسفی او را در عمل در مسیحیت نشان می دهد.

بررسی رابطه ایمان و عقل از دیدگاه شهید مطهری و کرکگور
نویسنده:
نویسنده:دادرحیم بلوچی؛ استاد راهنما:علی زنگویی؛ استاد مشاور :سیدحسن حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمان و عقل در راستای رسیدن انسان به سعادت، از نقش و جایگاه تعیین کننده‌ای برخوردارند. نگرش به ایمان و عقل در الهیات از پیشنه‌ای دیرین برخوردار است. یکی از مسائلی که در ارتباط با این مسئله‌ همواره ذهن متفکران را به خودش مشغول داشته، رابطه این دو با یکدیگر می‌باشد. بر این اساس این سوال مطرح است که آیا عقل در فرآیند ایمان آوردن نقشی دارد یا خیر؟ گروهی ایمان را برتر از عقل دانسته و برخی دیگر عقل را منبع معرفتی برتر تلقی کرده‌اند و برخی دیگر راه میانه و اعتدال را در پیش گرفته‌اند. بر این اساس در تحقیق حاضر کوشیده شده است تا با استناد به آثار این دو متفکر، مبانی فکری آن‌ها درباره مفهوم ایمان و مفهوم عقل و نیز رابطه میان آن دو با یکدیگر مورد واکاوی قرار گیرد. در این پژوهش این مسئله یعنی تبیین رابطه عقل و ایمان در دو محور اسلام و مسیحیت از دیدگاه شهید مطهری و کرکگور مبنای تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و با توجه به چهارچوب مفهومی ‌طراحی شده تبیین شده است که کرکگور مهم‌ترین ویژگی ایمان را ماهیت ضد عقلی آن دانسته که فرد نمی‌تواند با تفکر عقلانی به ایمان دست یابد. ایشان ایمان و باوری را مطلوب می‌داند که بر پایه شواهد و دلایل قابل قبول نیست. باوری مرجح است که شخص آن را به شکل درونی و به صورت عملی انتخاب کند و انجام دهد. از سویی دیگر، شهید مطهری به ترسیم رابطه‌ای از عقل و ایمان می‌پردازد که می‌توان آن را با عنوان عقل گرایی اعتدالی بیان داشت. بدین معنی که عقل را به عنوان یک اصل و مبدأ پذیرفته و به رسمیت شناخته است و تضادی را در رابطه میان عقل و ایمان معتقد نیست؛ بلکه عقل را یک معیار در راستای پذیرش و سنجش افکار و اندیشه‌ها معرفی کرده است.
بررسی مقایسه‌ای جاودانگی انسان در مکتب اگزیستانسیالیسم الهی و حکمت متعالیه با تأکید بر آرای یاسپرس و کی یرکگارد
نویسنده:
نویسنده:منصور کریمی علویجه؛ استاد راهنما:عباس ایزدپناه,سیداحمدرضا شاهرخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرسش هر انسانی که‌اندکی آشنایی با اطراف خود پیدا می‌کند و از لوازم زندگی کنونی سر در می‌آورد، این است که آیا پس از مرگ بدن باقی هست یا مرگ، پایان وجود اوست؟و اگر باقی هستیم کیفیت زندگی بعدی ما به چه نحوی است؟ اگر چند پرسش حساس در زندگی آدمی وجود داشته باشد، این پرسش یکی از برجسته ترین آن پرسش ها است. شاهد این سخن آن است که پرسش مذکور نه در دوره‌ای خاص از تاریخ محصور شده و نه در مرز خاصی از جغرافیا محدود گشته است. باورمندان به ادیان توحیدی به نغمه‌های جاودانگی انبیای خویش گوش فرا می‌دهند و بدان دل می‌سپارند و ایمان دارند. این ادیان وقتی کسی را مؤمن تلقی می‌کنند که به جاودانگی و رستاخیز باور داشته باشد. دیگر ادیان هم هر یک به نوعی به زندگی پس از مرگ قائل هستند.آنچه در پی می‌آید، تلاشی است که متفکران عرصه کلام و فلسفه در ارزیابی زندگی پس از مرگ و کیفیت آن بر فرض وجود، ارائه کرده‌اند. درست است که مؤمنان، به دلیل وحی، که بالاترین حجت و شاهد است، به زندگی پس از مرگ و جاودانگی انسان ایمان دارند ، اما متفکران مؤمن کوشیده‌اند تا در باب چگونگی و کیفیت آن به تأمل پبردازند. مسلّماً این تلاش در حد بشری است و از این رو در طول تاریخ با تغییرات و دگرگونیها و پیشرفتهایی قرین بوده است. پرسشهای فراوانی در این باره پیش رو قرار دارند که همگام با پیشرفتها در عرصه‌های دیگر به پاسخ نزدیک می شوند و هم زمینه‌ساز پرسشهای عمیقتر می‌گردند. هر پاسخی به پرسش یاد شده، متوقف بر دو مساله دقیق فلسفی است.مساله اول به این مطلی بر میگرددکه بدن ما آیا فقط این جسم مادی است یا اینکه یک بعد غیر مادی هم دارد و اگر بعد غیر مادی هم دارد، چه رابطه ای بین ساحت مادی و ساخت غیر مادی وجود دارد؟ این مساله از مهمترین مسائل در مور هویت انسان به شمار می‌آید، زیرا نه فقط تحقیق در مورد مساله «بقای فرد پس از مرگ جسمانی» بر موضوع یاد شده مبتنی است، بلکه بحثهای دیگر فلسفه ذهن همچون هویت شخصی و نقش ذهن در رفتارانسان نیز بر آن تکیه دارد. ماحصل این مساله در مبحث ما به دو پرسش منجر می شود:اول اینکه «حقیقت انسان چیست؟». که به مساله هویت شخصی معروف است.و سوال دیگر اینکه اگر قرار باشد که هویت انسان از دوساحت مادی و مجرد تشکیل شده باشد بر چه اساسی می‌توان گفت که فرد خاصی که در عالم دیگر وجود خواهد داشت همان فردی است که در این جهان به سر برده است تا بتوان از طریق ملاک این همانی اثبات کرد که انسان در عوالم مختلف همواره یک هویت دارد و لذا در تمام عوالم همواره زنده و جاویدان است.تحقیق پیش رو در صدد بررسی آرا و نظرات فیلسوفان و متفکران دو نحله ی فلسفی با دو خاستگاه و ریشه تاریخی متفاوت درباره موضوع حیات جاودانه انسان می باشد.نحله و مکتب اول ،مکتبی شرقی و برخواسته از متن شریعت وتعقل و عرفان اسلامی است که معروف به حکمت صدرایی و حکمت متعالیه می باشد و نحله و مکتب دوم برخواسته از جهان غرب بعد از جنگ جهانی دوم و بر گرفته از تعقل و اوضاع اجتماعی و روانی جامعه آن دوران یعنی مکتب اگزیستانسیالیسم است.
سعادت و مؤلفه های آن از دیدگاه کرکگور و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:فریبا افیونی؛ استاد راهنما:مهدی گنجور؛ استاد مشاور :سیدمهدی بیابانکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله اهداف اصلی در زندگی انسان سعادت است، که به جرأت می‌توان گفت درتمام ادیان از محوریت خاصی برخوردار است. سعادت از مهم ترین و اساسی ترین مسائل زندگی بشر به شمار می رود و علیرغم تلاش بیشتر مردم برای نیل به این مهم، در تعریف آن عقیده مشترکی ندارند. دراین رساله سعی برآن است تا در حد بضاعت به تحلیل سعادت و مؤلفه های آن از دیدگاه دو اندیشمند شرق و غرب؛ صدرالمتالهین و سورن کرکگور بپردازیم و براساس نظام فکری آنها چگونگی رسیدن به سعادت که هدف نهایی و مطلوب هرفردی در زندگی است را بیان کنیم. ملاصدرا ادراکات عقلی را مهمترین امور برای انسان می داند و برترین معقولات را معرفت به خدا و علم به صفات و اسماء الهی معرفی می کند. سعادت حقیقی از دیدگاه وی جز مشاهده عقلی نیست. شاخص ترین خصوصیت صدرا بحث بر سر عقل نظری و عقل عملی و نقش هرکدام در رسیدن به سعادت است. ملاصدراعقل نظری را در این خصوص مهم تر می داند. او افراد را از عبادات تقلیدی برحذر دانسته و به اطاعت از حق یا تعقل و برهان از معارف الهی تشویق و ترغیب می کند. ملاصدرا انسان را موجودی مختار می داند که با بهره مندی ازسرشت الهی و علم حضوری به خود وخدای خود با گرایش فطری در پرتو عقل و اختیار به سعادت که همان قرب الهی است نائل خواهد شد. کرکگور اما سعادت را در سرسپردگی به ایمان و ارتباط باخدا می داند، اما نه آنچه از طریق استدلالهای عقلی و مراسم مذهبی بتوان به آن رسید. ایمان کرکگوری امری سابجکتیو و فردی به دور از استدلالهای عقلی است که بایستی آن را تنها با اراده ای توأم با اضطراب و دلهره به تملّک خود در آورد. تشابه دیدگاه ملاصدرا و کرکگور در این است که هر دو سعادت را امری فردی و سابجکتیو می دانند و بر عواطف و ایمان درونی در دنیا به این مهم تاکید دارند. اما اختلاف این دو متفکر در این است که ملاصدرا سعادت را تکامل عقلی انسان و اتحاد آن باعقل فعال معرفی می کند و رکن اصلی سعادت را ایمان عقلی می داند. اما کرکگور با نگاهی دینی سعادت را تنها در ایمان آن هم ایمانی مطابق با مسیحت می داند.
  • تعداد رکورد ها : 364