ترجمه ماشینی :
برای بیش از پنجاه سال، مفسران هگل این باور قبلی را که هگل از دیالکتیک تز-ضد تز- سنتز استفاده می کرد رد کرده اند. لئونارد ف. گندم در این تحلیل د
... دقیق از فلسفه هگل نشان می دهد که تفسیر مدرن نادرست است. گندم به دقت نشان می دهد که در واقع سی و هشت دیالکتیک به خوبی پنهان در دو اثر مهم هگل وجود دارد - بیست و هشت مورد در پدیدارشناسی روح و ده دیالکتیک در فلسفه تاریخ. گندم همچنین بینشهای مهم جدید دیگری را توسعه میدهد:
قالب دیالکتیکی اصلی هگل شامل یک تز دو مفهومی، یک آنتی تز دو مفهومی و یک ترکیب دو مفهومی است که یک مفهوم را از تز و یکی از آنتی تز را وام می گیرد.
همه دیالکتیک ها به طور قیاسی مبتنی بر اسطوره جدایی و بازگشت مسیحی هستند: دیالکتیک از یک مفهوم تز جدا می شود و به آن باز می گردد.
روح مرموز هگل یک موجود چهار وجهی، عمداً ساختگی و غیر ماوراء طبیعی است که فقط به عنوان یک بازتعریف الحادی از «خدا» وجود دارد.
"زندگی الهی" روح نه با آگاهی، بلکه با ناخودآگاهی، در حالت پیش از انسانیت طبیعت آغاز می شود - قبل از اینکه روح ذهن انسانی خود را به دست آورد.
مفهوم آزادی هگل یک مفهوم سیاسی-اجتماعی نیست، بلکه رهایی از اسارت به خرافات مذهبی (اعتقاد به خدای ماوراء طبیعی) است.
در تمثیل ارباب و برده هگل که به طور گسترده تعبیر نادرست شده است، ارباب خداست، برده انسان است، و دستیابی برده به آزادی خود ملحد شدن انسان است.
تفسیر روبنا-پایه غیرهگلی استاندارد از دیالکتیک مارکس نادرست است. دیالکتیک اساسی مارکس در واقع این است: تز = فقر مالکیت اشتراکی، آنتی تز = ثروت مالکیت خصوصی، سنتز = ثروت مالکیت اشتراکی.
گندم همچنین نشان میدهد که مارکس و تیلیش که بهطور ماهرانهای از دیالکتیک هگلی در آثار خود استفاده کردهاند، تنها نویسندگانی هستند که دیالکتیک هگلی را درک کردهاند.
این تفسیر رادیکال از فلسفه هگل که به طور کامل تحقیق شده و با جزئیات کامل است، باید دانشمندان و دانشجویان هگل را بسیار مورد توجه قرار دهد.
بیشتر