جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی انتقادی زبان دینی در فلسفه پل تیلیش
نویسنده:
واثق محمد دواس دواس؛ استاد راهنما: وحید سهرابی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در این پژوهش با عنوان «زبان دینی در فلسفه پل تیلیش» پژوهشگر به موضوع بسیار مهمی می پردازد زیرا به معناسازی ‌در زندگی انسان مربوط می شود، موضوع زبان دینی یکی از موضوعاتی است که میان دین و فلسفه ترکیب ایجاد می کند. و ‌نظریه نمادین بودن زبان دین پول تیلیش یکی از مهم‌ترین نظریه‌هایی است که در قرن گذشته برای تفسیر متن مقدس ارائه شده‌ ‌است. نماد دینی با توجه به متعلق آن یعنی آن مسئله دینی از همه ویژگی های نماد متمایز است، زیرا نماد دینی است که وظیفه ‌تبیین عمیق ترین درجه هستی را به عنوان نماد دینی انجام می دهد و آن را برای انسان توضیح می دهد و او را به یک تجربه ‌عمیق روحی و عاطفی تبدیل می کند و کارکرد نماد دینی و کار آن تثبیت وجود آن است. حوزه نماد دینی امر مقدس است و ‌نقش آن تبیین آن امر مقدس است. از طریق این موضوع، تیلیش روشن می کند که امر مقدس - یعنی خدا در اعتقاد ‌مسیحی - به خودی خود قابل درک نیست، بلکه فقط با نمادها قابل درک است و این تلاشی است از سوی تیلیش برای ‌رفع بسیاری از مشکلات در الهیات مسیحی تا آنها را به شکل قابل قبولی توجیه کند. و از جمله نتایجی که در نقد این نظریه ‌به آن رسیده ایم این است: نظریه نمادین خود متناقض است زیرا پل تیلیش اصل نظریه خود را در قالب زبان واقعی ارائه می ‌دهد نه نمادین وی ایمان و عقل و امثال این اصطلاحات را با زبان واقعی و عرفی توضیح می دهد و برای توضیح آنها به زبان ‌نمادین متوسل نمی شود همچنین: نظریه نمادین تیلیش مبتنی بر تعریف نادرستی از دین است، زیرا دین را به پیوند معنوی امر ‌مقدس یا نگرانی مطلق تقلیل می دهد و این امر به معنای بازگرداندن دین و تبدیل آن به یک رابطه فردی است که با ادیان ‌توحیدی در تضاد است زیرا در ادیان توحیدی این رابطه به رابطه فردی با خدا محدود نمی شود. همچنین: زبان نمادین دین ‌تیلیش واقعیت را بیان و آشکار نمی کند، بلکه نمادی است که در پس آن نهفته است. و این به نظر می رسد که نادرست ‌است زیرا موجب نسبیت و به گونه ای آنارشیست معرفتی منجر می شود. لازم به ذکر است که روش مورد استفاده در این ‌پژوهش تا حد امکان توصیف، تحلیل و نقد است. ‌
خدا از دیدگاه صدرالمتالهین و پل تیلیش
نویسنده:
اعلاء تورانی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ماهیت ایمان از دیدگاه جوادی آملی و پل تیلیش
نویسنده:
معصومه رحیمی؛ استاد راهنما: محمدرضا اسدی؛ استاد مشاور: هدایت علوی تبار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم ایمان، یکی از محوری‌ترین مفاهیم در حوزه دین و تفکر به حساب می‌آید. به گونه‌ایی که نادیده گرفتن نقش بنیادین آن در شکل گیری باور دینی غیر ممکن است. فهم ماهیت ایمان چه در حوزه‌ی اسلام و چه در حوزه‌ی مسیحیت از دیرباز مورد توجه قرار داشته است و نظرات گوناگونی در باب آن ارائه شده است. مقایسه و تطبیق این دیدگاهها و بررسی آن‌ها می‌تواند به روشنگری در باب ایمان کمک کند. در این جستار ماهیت ایمان از دیدگاه آقای جوادی آملی، از حوزه ی اسلامی و پل تیلیش از حوزه ی مسیحیت بررسی و مقایسه می‌شود. آقای جوادی آملی ایمان را از سنخ اعتقاد و باور قلبی می‌داند که از هر گونه شک و ریبی در امان باشد و عمل به لوازم آن ضروری است. ایمان به اعتقاد وی مبتنی بر علم حصولی و علم حضوری می‌باشد. در حالیکه تیلیش، ایمان را از سنخ اعتقاد و باور نمی‌داند. او تعبیر جالبی از ایمان دارد. ایمان به اعتقاد او دلبستگی نهایی انسان به نامتناهی می‌باشد. این دلبستگی همواره قرین با «شک» است. به اعتقاد تیلیش آنچه که موجب پذیرش شک در ایمان می‌شود وجود عنصر «شجاعت» است که خود از لوازم ایمان پویا است. بنابراین طبق دیدگاه آقای جوادی آملی، ایمان از سنخ «باور» متمکن در قلب و یک عمل قلبی خواهد بود در صورتیکه به اعتقاد تیلیش، ایمان محوری ترین عمل ذهن است. هر دو فیلسوف میان ایمان و عقل تعارضی قائل نیستند و به اعتقاد هر دو، متعلق ایمان امری عینی و خارجی است. آقای جوادی آملی، ایمان را در آغاز امری غیر ارادی و در ادامه کاملا ارادی می‌دانند ولی تیلیش، قائل به ارادی بودن ایمان در آغاز و غیرارادی بودن آن در نهایت است.
نسبت میان هنر و الهیات از منظر پل تیلیش
نویسنده:
محدثه احمدزاده؛ استاد راهنما: امیر نصری؛ استاد مشاور: امیر مازیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
پل تیلیش(1886-1965)از جمله متألهانی است که رویکرد های پیشین در سنت مسیحی را بر نتافت و به سمت نوعی سازگاری و همبستگی میان حوزه های فرهنگ و دین شتافت. یکی از مهمترین جنبه های مطالعه در حوزه فرهنگ ، بررسی نسبت میان دین وهنر است؛امری که امکان برقراری چنین نسبتی را میان دین و هنر برقرار می کند، در دل تعریف خاص تیلیش و تفسیر مجدد وی از هر دوی این مفاهیم نهفته است.دین دغدغه ی غایی نسبت به مسئله غایی ما است و دربردارنده ی معنای دینی است. با تحلیل هنر و اثر هنری درمیابیم که هنر در کنار موضوع وشکل، دربردارنده ی سبک است. سبک به عنوان مهمترین عنصر هر اثر هنری،آنجا که از صورت صرف بودن فراروی می کند و سبک ازبین برنده ی سبک خود می گردد، به وسیله ی عنصر بیانی مستقیمأ بیانگر امر غایی و دغدغه وجودی هنرمند است.از این جهت سبک اکسپرسیونیسم به دلیل قابلیت های مورداشاره و ماهیت پروتستانی اش در قرن بیستم ، مرکز توجه تیلیش قرارمی گیرد. بدین نحو هنر، به عنوان صورت دین به بیان دغدغه وجودی و پرسش های بنیادین بشری می‌پردازد و دین به‌عنوان جوهر و معنای هنر از طریق نمادها به پرسش های بنیادین پاسخ می دهد. درنتیجه اگر هنر به بیان دغدغه غایی نپردازد و در خدمت دین نباشد ،اصالت هنری خویش را ازدست می دهد. در نهایت می وان نسبت میان دین وهنر را در قالب پاسخ و پرسش ،پیام و موقعیت ،جوهر(معنا) و صورت، پروتستانتیسم و اکسپرسیونیسم بیان کرد.
رابطه ایمان و اختیار از نگاه علامه طباطبایی و پل تیلیخ
نویسنده:
طیبه خسروی ، فرح رامین
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه ایمان و اختیار انسان، همواره در جوامع غربی و شرقی مورد بحث بوده است. در این پژوهش، به رابطه ایمان و اختیار و مقایسه دیدگاه‌های علامه طباطبایی و پل تیلیخ پرداخته شده است. علامه طباطبایی، در عین قائل شدن اختیار در کسب ایمان، آن را مرتبه‌ای قلبی و رتبه بعد از شناخت اولیه دین و مقدمه عمل و اطاعت می‌دانند در حالیکه پل تیلیخ ایمان را غایت قصوا یا دلبستگی نهایی تعریف کرده و آن را حاصل عمل همه وجود آدمی همچون عقل و اراده و احساس، دانسته و مرحله اول ایمان که یافتن متعلق ایمان است را امری اختیاری و مرحله تسلیم و دلبستگی به آن را امری غیر ارادی دانسته است.علامه طباطبایی در مباحث مفصل پیرامون ایمان و نقش اختیار انسان در نیل به ایمان را تبیین نموده‌اند.‌ در تفکر اسلامی، علامه طباطبایی، حقیقت ایمان را تصدیقی قلبی می‌داند که شدت و ضعف پذیر است و مومن امنیت و اطمینانی کسب می کند که هرگز در اعتقاد خودش دچار تردید نمی‌گردد و ایمان را امری اختیاری می‌دانند. پل تیلیخ فیلسوف و الهی‌دان پروتستان نیز، در کتاب‌های خود از جمله، پویائی ایمان و الهیات سیستماتیک، به بحث پیرامون عقل و ایمان و اختیار با آن پرداخته است. ایمان از دیدگاه تیلیخ نه علم به حقیقتی است، نه علم به گزاره‌ای است و نه اختیار عقیده‌ای است.
معنویت روشنگرانه: امانوئل کانت، پل تیلیش، و راینهولد نیبور [اولین ویرایش] [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Roger Haight S.J, Alfred Pach, Amanda Avila Kaminski
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Fordham University Press,
الهیات سیاسی پل تیلیش (ایمان و سیاست: الهیات سیاسی در یک کلید جدید) [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Rachel Baard
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Lexington Books,
تبیین نظریه نمادین پل تیلیخ و واکاوی کارایی آن در ساحت قرآن
نویسنده:
سید محمد موسوی مقدم ، سید اسحق حسینی کوهساری ، حسین صدیقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائل مهمّ امروزی فلسفه دین که با دانش‌های زبان‌شناسی، کلام و تفسیر گره خورده است، مسئله‌ی «زبان دین» یا «زبان دینی» است. در عصر حاضر متفکران غربی نوعاً با طرح نظریه‎هایی چون نمادانگاری، کارکردگرایی، تمثیل‌انگاری، و اسطوره‌پنداری زبان دینی را غیر شناختاری و فاقد بار معرفتی دانسته‌اند. در این میان، پل تیلیخ (1886 ـ 1965)، متکلم مسیحی آلمانی‌ـ امریکایی، زبان دین را نمادین می‌داند. از نگاه وی، دین همان شناخت امر متعالی و پیوند قلبی با اوست و چون امر متعالی نامحدود و دست‌نایافتنی است گزاره‎های دینی نمی‎توانند با زبان عادی از آن سخن بگویند و ناچار زبان دین زبان نمادین خواهد بود. در مقالۀ حاضر، پس از تبیین و تحلیل دقیق نظریۀ نمادین پل تیلیخ، از چالش‌های فراوان این نظریه سخن گفته شده است؛ ابهام مفهومی، ابهام در نتایج، تناقض میان نظریه و عملکرد صاحب آن، خلط میان نماد و زبان نمادین، خلط مفهوم و مصداق وجود الهی، و به‌ویژه غیر معرفت‌بخش بودن گزاره‎های دینی از جملۀ این چالش‏هاست. افزون بر این، تفاوت‎ها به لحاظ بستر، آموزه‌ها، چالش‏ها، و راهکارها ‎میان فضای «کتاب مقدس» و «الهیات مسیحی» از یک سو و «قرآن» و «الهیات اسلامی» از سوی دیگر چنان عمیق و اساسی است که به فرض کارآمدی نظریۀ تیلیخ در الهیات مسیحی نمی‌تواند در ساحت قرآن کارایی داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 203 تا 216
شجاعت هماهنگی: وعده شاعر برای نامگذاری تجربه خدا در چارچوب رابطه خود با دیگری
نویسنده:
Andrea Hollingsworth
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه تحقیقی سازنده الهیاتی در زمینه نامگذاری تجربه خداوند است که در بستر مواجهه با دیگری انسان پدید می آید. دهه‌های اخیر شاهد موجی از الاهیات متمرکز بر ساختار «رابطه» و مضامین نزدیک به هم مانند متقابل و اتحاد بین الاذهانی بوده است. در عين حال، انديشه ديني آن گونه كه از فلسفه قاره اي آگاهي دارد، بيش از پيش به سمت زبان پوچ، محال، قطعه و غياب گرايش يافته است. این پروژه منابع منحصر به فرد (و از بسیاری جهات دست نخورده) زبان شاعرانه را برای آشکار ساختن آپوریای همسویی و بیگانگی همزمان در تجربه درون ذهنی و درون ذهنی و همچنین اهمیت الهیاتی آن آپوریا ارائه می دهد. یک روش مطالعه موردی سازنده استفاده می‌شود که اروس را در شعر عاشقانه جان دان (فصل دوم)، شفقت در نامه‌ها، مقالات و دفترهای سیمون ویل (فصل سوم) و تأمل در کتاب X اعترافات آگوستین (فصل چهارم) را تحلیل می‌کند. در سرتاسر، به آمیختگی فرم و محتوا در گفتار شاعرانه توجه زیادی می شود و هرمنوتیکی چند بعدی و مشارکتی را پدید می آورد. در فصل پنجم، الهیات شجاعت پل تیلیش به طور انتقادی مورد بررسی قرار می گیرد تا از این استدلال نهایی حمایت کند که این سه نویسنده تجربه رابطه گرایی وحیانی را با شهادت، به طور مادی و رسمی، به قدرت شجاعت هماهنگ کردن نام می برند. شجاعت به خطر انداختن تبعیت از آپریا رابطه خود-دیگری علی رغم ابهام و اضطراب، بحران و اضطرار، ذاتی این ماندگاری.
دیالکتیک تز آنتی تز سنتز کشف نشده هگل: آنچه فقط مارکس و تیلیش فهمیدند [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Leonard F. Wheat
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
Prometheus Books,
چکیده :
ترجمه ماشینی : برای بیش از پنجاه سال، مفسران هگل این باور قبلی را که هگل از دیالکتیک تز-ضد تز- سنتز استفاده می کرد رد کرده اند. لئونارد ف. گندم در این تحلیل دقیق از فلسفه هگل نشان می دهد که تفسیر مدرن نادرست است. گندم به دقت نشان می دهد که در واقع سی و هشت دیالکتیک به خوبی پنهان در دو اثر مهم هگل وجود دارد - بیست و هشت مورد در پدیدارشناسی روح و ده دیالکتیک در فلسفه تاریخ. گندم همچنین بینش‌های مهم جدید دیگری را توسعه می‌دهد: قالب دیالکتیکی اصلی هگل شامل یک تز دو مفهومی، یک آنتی تز دو مفهومی و یک ترکیب دو مفهومی است که یک مفهوم را از تز و یکی از آنتی تز را وام می گیرد. همه دیالکتیک ها به طور قیاسی مبتنی بر اسطوره جدایی و بازگشت مسیحی هستند: دیالکتیک از یک مفهوم تز جدا می شود و به آن باز می گردد. روح مرموز هگل یک موجود چهار وجهی، عمداً ساختگی و غیر ماوراء طبیعی است که فقط به عنوان یک بازتعریف الحادی از «خدا» وجود دارد. "زندگی الهی" روح نه با آگاهی، بلکه با ناخودآگاهی، در حالت پیش از انسانیت طبیعت آغاز می شود - قبل از اینکه روح ذهن انسانی خود را به دست آورد. مفهوم آزادی هگل یک مفهوم سیاسی-اجتماعی نیست، بلکه رهایی از اسارت به خرافات مذهبی (اعتقاد به خدای ماوراء طبیعی) است. در تمثیل ارباب و برده هگل که به طور گسترده تعبیر نادرست شده است، ارباب خداست، برده انسان است، و دستیابی برده به آزادی خود ملحد شدن انسان است. تفسیر روبنا-پایه غیرهگلی استاندارد از دیالکتیک مارکس نادرست است. دیالکتیک اساسی مارکس در واقع این است: تز = فقر مالکیت اشتراکی، آنتی تز = ثروت مالکیت خصوصی، سنتز = ثروت مالکیت اشتراکی. گندم همچنین نشان می‌دهد که مارکس و تیلیش که به‌طور ماهرانه‌ای از دیالکتیک هگلی در آثار خود استفاده کرده‌اند، تنها نویسندگانی هستند که دیالکتیک هگلی را درک کرده‌اند. این تفسیر رادیکال از فلسفه هگل که به طور کامل تحقیق شده و با جزئیات کامل است، باید دانشمندان و دانشجویان هگل را بسیار مورد توجه قرار دهد.