جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 96
بررسی مقایسه ای مفهوم و حقیقت وحی با نگاه به آراء پل تیلیش و علامه طباطبایی ره
نویسنده:
پدیدآور: نیلوفر خدام استاد راهنما: اعلی تورانی استاد مشاور: نرگس نظرنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم و بنیادین در حوزه دین شناسی، نزول وحی و ماهیت آن است و به همین دلیل، متفکران مختلف در طول تاریخ از زوایای مختلفی به آن پرداخته‌اند. از جمله متفکران سرشناس مسیحی، پل تیلیش و از میان متفکران و مفسران اسلامی نیز علامه طباطبایی موشکافانه به مساله وحی پرداخته‌اند. آنچه در پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفته، بررسی مقایسه‌ای مفهوم و و حقیقت وحی از منظر پل تیلیش و علامه طباطبایی است. هر دو متفکر بر این باورند که وحی اساس نبوت و ادیان آسمانی و شامل ارتباط بین خداوند و انسان‌های برگزیده است. در این ارتباط پروردگار به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم (فرشته وحی)، معارف و دستورات الهی را به پیامبران منتقل کرده و به ایشان ماموریت داده است که آن را به مردم ابلاغ نمایند. هر دو متفکر با وجود اتفاق نظر در وقوع پدیده وحی، در تفسیر آن دیدگاه‌های متفاوتی دارند: علامه وحی را شعور مرموز و خاصی می‌داند که درک آن در توان انسان عادی نیست، اما تیلیش با توجه به مبانی خود وحی را امر نشان‌مندی از سوی مبدأ معنا می‌داند که حاکی از حضور و تجربه مبدأ معنا در پذیرنده و تجربه‌کننده است. بنابراین وحی پدیده‌ای قابل تصور و تعریف برای انسان عادی نیست، چنان‌که شناخت ماهیت آن نیز برای دیگر افراد امکان پذیر نبوده است؛ اما این بدان معنا نیست که وحی با عقل منافات داشته و یا عقل آن را رد می‌کند. چنانکه علامه وحی را تاییدی بر حکم عقل و تیلیش عقل را ناتوان از درک وحی دانسته و چنین تفاوتی در آراء آنان به دلیل تفاوت در مبانی فکری، ضروریات و ادله اثبات وحی در دین اسلام و مسیحیت است.
دیالکتیک یأس در کیرکگارد و تأثیر آن بر مفهوم بیگانگی در پل تیلیش [پایان نامه پرتغالی]
نویسنده:
Elias Gomes da Silva
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تحقیقات آنها به دنبال ایجاد رابطه تأثیر فلسفه سورن کیرکگور بر ساخت الهیات پل تیلیش بود. بنابراین، ما به عنوان پس زمینه یا ساختار استدلالی از مفهوم ناامیدی انسانی کی یرکگارد استفاده می کنیم و آن را با مفهوم انتقال بودن تیلیش مقایسه می کنیم. ما آن را عینیت می‌بخشیم، ترکیب گفتگوی درهم تنیده را در توسعه به اصطلاح دکترین گناه در هر دو نویسنده نشان می‌دهیم. یعنی همان‌طور که آشکار شدن انسان‌شناسی کی‌یرکگارد، پایه‌های الهیات نظام‌مند را، به‌ویژه در موضوع هارماتیولوژی، مشکل‌ساز کرد، و این که چگونه همین پرسش‌گری توانست شیوه‌ای را که منجر به پیش‌نویسی که تیلیش درباره همان موضوع انجام داد، استاندارد کند. بدیهی است که در جریان این پژوهش، نه رد صلاحیت یا حذف اصالت نویسندگان و نه تبدیل استدلال های آنان به نوعی ملغمه مفهومی صورت گرفته است. بنابراین، قبل از اینکه فرض شود یک بازنگری، آمیختگی دلبخواهانه ایده‌ها را به دنبال داشته باشد، یک بار دیگر راه‌حل‌ها را به مراکز دیالکتیکی و مشترک اشاره می‌کند و به آن عناصر هم‌گرایی اشاره می‌کند، جایی که در واقع امکان گفت‌وگو وجود دارد.
مفهوم ایمان از نظر پل تیلیش [پایان نامه پرتغالی]
نویسنده:
Leonardo Rezende Meireles
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پژوهش تحلیل ویژگی های مفهوم ایمان پل تیلیش است. برای انجام این کار، تمرکز بر سه مفهوم است: نگرانی نهایی، درک شدن و بدون شرط. بر اساس تحلیل این سه مفهوم، می توان تعریف کرد که ایمان چیست و از دیدگاه تیلیش چه چیزی نیست. در این کار تحلیلی، توجه ویژه ای به مفهوم ایمان به عنوان چیزی هم زمان انسانی و الهی شده است، و اینکه چگونه ایمان واقعی با مفاهیم متعددی که پایه الهیات و فلسفه تیلیچ هستند، از جمله فرهنگ، دین، ارتباط دارد. ، وحی، روش همبستگی، نمادهای دینی و عقل هستی شناختی. همچنین درمان مفاهیم ایمان بت پرستی و ایمان مطلق توسعه یافته است. در نهایت، تمایز بین قلمرو ایمان و عقل، آخرین تصور به معنای فنی آن، و رابطه هماهنگ بین ایمان و عقل هستی‌شناختی ارائه می‌شود.
دین و مفهوم دین در پل تیلیش [پایان نامه پرتغالی]
نویسنده:
Maurílio Matheus
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مطالعه ما بر بررسی خط فکری فیلسوف و متکلم پل تیلیش (1886-1965) متمرکز است که در دهه 20 در جستجوی مکانی برای الهیات در سیستم دانش توسعه یافت. برای این منظور لازم است تضاد بین دین و مفهوم دین، تنش بین دین و فلسفه دین، رابطه دین و فرهنگ، مضامینی که تیلیچ در دهه 1920 اختصاص داده است، تحلیل شود. به عنوان پشتوانه برای این مطالعه، ما از تیلیش درباره ایده الهیات فرهنگ (1919)، تسخیر مفهوم دین در فلسفه دین (1922) و فلسفه دین (1925) استفاده خواهیم کرد.
رویکرد پدیدارشناختی به تجربه دینی در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Carolyn J Sweers
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه، همانطور که از عنوان مشخص است، بررسی مفهوم تیلیش از تجربه دینی در پرتو روش پدیدارشناسی است. تیلیش در رویکردش به مسئله معرفت خدا از سنت آگوستین پیروی می کند و معتقد است که سرنخ هایی از ماهیت اساسی تجربه دینی را در خود انسان می یابد تا در طبیعت یا با استنتاج عقلانی. برای تیلیش سوال کلیدی این نیست که "آیا خدا وجود دارد؟" اما تجربه خدا از نظر تجربه محدود انسانی به چه معناست. برای انجام تحلیل خود از ماهیت هستی‌شناختی وجود انسان به عنوان متناهی و به‌عنوان مطرح‌کننده پرسش خدا (چیزی که می‌تواند دلیل این واقعیت باشد که با وجود همه تهدیدهایی که برای نظم اقتضایی وجود دارد، این نظم پابرجاست و بنابراین باید بر چیزی غیرقابل استوار باشد. تیلیش روش پدیدارشناسی را ابزاری ارزشمند می‌داند. او این روش را بدون انتقاد نمی پذیرد، هر چند بسیار مدیون هوسرل و هایدگر است. تیلیش احساس می‌کند که اگر قرار است پدیدارشناسی ابزار کافی برای الهیات باشد، باید با ارجاع به مکاشفه نهایی (وجود جدید در مسیح) به عنوان معیار نوع تجربه‌ای که باید تحت تحلیل پدیدارشناختی قرار گیرد، «اصلاح» شود. چیزی که تیلیش در رویکرد هوسرل گم می‌کند، هرگونه شناخت اهمیت تجربه انتخاب شده به عنوان هنجاری است. پدیدارشناسی نه تنها باید معانی را توصیف کند، بلکه باید نشان دهد که این تجربه کجا و برای چه کسی اتفاق افتاده است. با این وجود، قبل از اینکه بتوانیم رویکرد خاصی را که تیلیش اتخاذ می کند درک کنیم، باید دانش کلی از چیستی جنبش پدیدارشناختی داشته باشیم، به ویژه همانطور که در نوشته های دو پدیدارشناس که مستقیماً بر تیلیخ تأثیر گذاشتند: ادموند هوسرل و مارتین هایدگر یافت می شود. بر این اساس، بدنه اصلی پایان نامه با فصلی با عنوان «جنبش پدیدارشناختی» آغاز می شود. این فصل با بحث کلی درباره اصول و فنون روش پدیدارشناسی آغاز می شود. در اینجا به این نکته اشاره می شود که یکی از اصول اساسی روش پدیدارشناسی، پرهیز از پیشداوری های پیش فرضی است که رویکرد فرد به موضوع را مخدوش می کند. رایج ترین تعصبی که پدیدارشناسان به آن اشاره می کنند، دیدگاه طبیعی است. این موضوع توسط هوسرل در ایده‌ها به‌طور مفصل مورد بحث قرار می‌گیرد، زیرا او می‌خواهد به این نکته اشاره کند که ما اساساً و اساساً جهان را مستقل و «آنجا» تجربه نمی‌کنیم، به نحوی که تأثیراتی بر یک آگاهی عمدتاً منفعل ایجاد می‌کنیم. در عوض، جهان ما همیشه توسط ارزش‌گذاری‌ها و تغییرات چشم‌انداز خاصی نفوذ می‌کند. این ما را به این فکر می‌کند که آگاهی نقش فعال‌تر و سازنده‌تری در فرآیند شناخت نسبت به آنچه عقل سلیم فرض می‌کند دارد. بنابراین، برای مطالعه عینی جهان و در نتیجه امکان پذیر ساختن فلسفه «علم سختگیرانه» (هوسرل)، باید نگاه خود را از اشیاء طبیعی به سوی ساختارهای آگاهی معطوف کنیم و بر آنچه این امکان را می دهد تمرکز کنیم. برای اینکه ما تجربیاتی را داشته باشیم که به روشی که انجام می دهیم. برای انجام این کار باید «پرانتز»…
سرمایه گذاری در الهیات وجودی: چهارضلعی وسلی و عدسی هایدگری جان مک کواری، رودولف بولتمان، پل تیلیش و کارل رهنر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Hubert Woodson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : سرمایه گذاری ها؟ که مک کواری، بولتمن، تیلیش و رهنر در الاهیات اگزیستانسیال اتخاذ می کنند، از رهگذرهای هایدگری به سمت ازلی بودن در راه پنهان ماندن پیروی می کند، یا ???????. از طریق هر سرمایه گذاری،؟ هر متکلم وجودی موضع الهیاتی خاصی را اتخاذ می کند؟ که از یک لنز وجودی استفاده می کند؟ در حالی که اولی مطمئناً آنها را اساساً پایه گذاری می کند، دومی از طریق تأثیرات هایدگری به آنها اجازه می دهد که سرمایه گذاری کنند؟ فراتر از چارچوب کلامی سنتی با استفاده از گزاره های فلسفی. در تلاش برای تبیین رابطه انسانیت و خدا، هر یک از متکلمان وجودی به بررسی معنای انسان بودن می پردازد، نه به لحاظ الهیات، بلکه به گونه ای که به طور جدایی ناپذیری با درکی از فلسفه هستی گره خورده است: مفهوم چیستی وجود. است
هیچ چیز مهم نیست: انواع فلسفی و کلامی نیستی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jason Lowry Blakeburn
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : من مفهوم نیستی را در الهیات فلسفی قرن بیستم از اثر پل تیلیش تا مارتین هایدگر و کیجی نیشیتانی تا رابرت نویل و ری ال. هارت دنبال می‌کنم که همگی چالش نیستی را پذیرفته‌اند. به عنوان یک مفهوم یا مقوله متافیزیکی خاص، این فیلسوفان و متکلمان بدون شک بر سر تعریف خاصی از نیستی اختلاف نظر دارند. با این حال، من استدلال می کنم که آنها در مورد کارکرد مبهم نیستی، که تسکین یا تضاد با هستی است، توافق دارند. گره خورده با وجود ضد نیستی، امکان وجود یا نیستی معنایی است. در مواجهه با نیستی یا قرار گرفتن در معرض نیستی، توانایی بازپرداخت یا بازخرید بیشترین پتانسیل و امکانات خود است. این که چگونه فرد به شبح نیستی پاسخ می دهد، هیچ چیز را مهم نمی کند (یا نه) در روشی که فرد از نیستی به هستی برمی گردد. به عبارت دیگر، مخاطرات صرفاً وضعیت (غیر) متافیزیکی نیستی نیست، بلکه میل به یافتن معنا و ارزش در انسان، وجود محدود در مواجهه با احتمال رادیکال و شبح نیهیلیسم است.
مشارکت و معنای غایی در دیالکتیک پل تیلیش
نویسنده:
نویسنده:حسین خدادادی؛ استاد راهنما:محمد ایلخانی؛ استاد مشاور :بهمن پازوکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هدف اصلی این پژوهش تدوین و صورت‌بندی نظریه معنای تیلیش است. تیلیش در سراسر آثار خود مکرراً به اصطلاح معنای غایی ارجاع می‌دهد و هدف خود از طرح مباحث کلامی را غلبه بر بحران بی‌معنایی ذکر می‌کند. به همین دلیل پروژه تیلیش را باید حول محور مفهوم معنا ملاحظه کرد و باقی مباحثی که در آثار او طرح می‌شوند می‌بایست در امتداد این نقطه مرکزی فهمیده شوند. بر اساس این دریافت اولیه، در این رساله تلاش شد تا برای نخستین بار نظریه معنای تیلیش صورت‌بندی شود و عناصر فکری دخیل در معنای غایی هر یک در رابطه با پروژه کلی معنا در یک ساختار کنار هم قرار گیرند تا نقش هر کدام از آنها و رابطه فیمابین‌شان در طرح کلی معنا مشخص شود. اصلی‌ترین مفاهیم مورد استفاده تیلیش، همانطور که در رساله آمده همبستگی، بنیاد و مشارکت است. در این رساله سعی بر این است که این مفاهیم در چارچوب نظریه معنا قرار گرفته و به یک روایت منسجم از نظریه معنای تیلیش برسیم. در ابتدا نظریه همبستگی را به‌عنوان چارچوب اصلی تفکر تیلیش توضیح داده و در ادامه نظریه معنای تیلیش در قالب رابطه صورت و محتوا در پدیدارشناسی تبیین می‌گردد. این تصور از معنای غایی، یک نگاه انتزاعی به معنای غایی است که بیشتر به جنبه شناختی آن توجه دارد (زیرا در آن ابژه به نوئما تقلیل داده می‌شود). اما این رابطه انتزاعی برای اهداف کلامی تیلیش قانع‌کننده نیست. برای رسیدن به رابطه‌ای انضمامی بین انسان و الوهیت باید عناصری از تفکر تیلیش پررنگ شوند که به او اجازه می‌دهند انسان و امر الوهی را به‌عنوان دو عنصر هستی‌شناختی به ‌هم پیوند داده و در رابطه همبستگی قرار دهد، این امر به کمک نظریه بنیاد میسر می‌شود. در امتداد بررسی نظریه بنیاد به ایده مهمی در تفکر او اشاره می‌شود که بر اساس آن بنیاد با وحی یا مسیح یکی است. مسیح همان روح الوهی است که در جهان حضور دارد و با مشارکت در آن می‌توان به معنا رسید. وحی به‌عنوان بنیاد معنا برای اینکه بتواند منجی اگزیستانس باشد، باید در تاریخ حضور داشته و به جریان کلی تاریخ معنا دهد. تاریخی‌بودن معنا جنبه‌ای از مفهوم همبستگی است زیرا وحی (یا روح الهی) با حضور در تاریخ قادر می‌شود که به پرسشهای اگزیستانسیال مختص هر دوره از تاریخ پاسخ دهد و معنای هر دوره از تاریخ را به مقتضای شرایط زمانه اعطا کند. وحی هم تاریخی است و هم تاریخی نیست و بدین ترتیب بنیاد معنای تاریخ است. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که مشارکت تاریخی-انضمامی در بنیاد معنا یا همان معنای غایی چگونه میسر می‌شود. در این قسمت جنبه هرمنوتیکی تفکر تیلیش راهگشاست. حضور مسیح در اجتماع ایمانی کلیسا، که بدن مسیح است، مؤمنین را به معنای غایی می‌رساند. این مشارکت در اجتماع کلیسا که حامل حضور تاریخی مسیح است، از راه آیین‌ها ممکن می‌شود. در این جا برای اینکه سازوکار رسیدن به معنا از طریق مشارکت در آیین را توضیح دهیم از مفهوم بازی کمک گرفته شده است. مشارکت بازی‌گون در آیین انسان را به فهم معنای غایی آیین می‌رساند. بازی در هرمنوتیک شاهت‌های بسیاری با دیدگاه تیلیش درباره مشارکت دارد زیرا در هر دو انسان از خود برون شده و در آیین مجذوب شده و نهایتاً با حقیقت یکی می‌شود. در پایان سعی شده تا رهیافت‌های فصول قبلی در قالب نظریه معنای تیلیش با هم جمع شوند. در این بخش مفهوم نماد که یکی از مضامین تعیین‌کننده معنای غایی است مطرح می‌شود. ابتدا نشان داده می‌شود که در سیر فکری تیلیش معنای پدیدارشناختی که جنبه هستی‌شناختی را فرومی‌کاهد کنار رفته و معنای انضمامی که انسان را درگیر کرده و او را در یک جریان تاریخی و عینی به معنای غایی می‌رساند، جای آن را می‌گیرد. اما قضاوت نهایی درباره نسبت انسان با معنای غایی باید در پرتو مفهوم نماد انجام شود که بر اساس آن جنبه اگزیستانسی-بشری باید از معنای غایی نفی شود تا این معنا بر حقیقتی همواره فرارونده دلالت کند. این حرکت، موجب ضعیف‌شدن جایگاه انسان در همبستگی انسان-خدا می‌شود و آن را از رابطه‌ای دوطرفه خارج کرده و تبدیل به فرآیند یکطرفه‌ای می‌کند که در آن معنا از بالا به پایین نازل می‌شود و فهم اگزیستانسیال انسان را به لرزه می‌اندازد، بی‌آنکه خود را با چارچوب اگزیستانسیال وفق دهد. بنابراین در نظام تیلیش، نه تنها همبستگی متعادل و دوطرفه‌ نیست بلکه به نظر می‌رسد یک‌طرفه شدن رابطه انسان و خدا با مقصود او که خدا باید پاسخی به پرسش‌های اگزیستانسیال باشد، منافات دارد.
روح القدس در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jack P Peck
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه ارزیابی مثبت و طرح کلی الهیات روح القدس پل تیلیش است. در این ارزیابی، دیدگاه تیلیچ در مورد روش همبستگی روح الهی و روح انسان با تأکید بر تلاش وی برای بازیابی بعد روح در آموزه ای از انسان ارائه شده است. نکته مهم برای این تز، تأکید تیلیش بر «آزادی روح» است. این تأکیدی بود که تیلیش را به اتخاذ دیدگاه‌های قطعی در مورد رابطه امر مقدس با قلمروهای سکولار زندگی سوق داد. در نهایت، الاهیات تیلیش در مورد روح به افزایش نگرانی او برای وضعیت مرزی جدید بین مسیحیت و ادیان جهانی در «دین روح ملموس» کمک کرده است.
آموزه کفاره در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Arthington Frank Thompson
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : دکترین کفاره تلاش می‌کند تا بیانیه اعتقادنامه را توضیح دهد که «برای ما مردان و برای نجات ما» بود که عیسی مسیح متولد شد، زندگی کرد، مرد و دوباره زنده شد. سعی شده است نشان دهد که چگونه این حقایق برای ایجاد یک جامعه جدید بین خدا و انسان نقش اساسی دارند. این واقعیت که این دکترین هرگز به عنوان جزم تعریف نشده است، ممکن است تا حدی از عدم اطمینان در مورد استفاده از زبان ناشی شود. اما مسلماً از این واقعیت ناشی می‌شود که آنچه در اینجا از آن صحبت می‌شود، راز «عمل خدا» است. کفاره از ورای دنیای بشری ساخته شده و برقرار است.
  • تعداد رکورد ها : 96