جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
معنویت روشنگرانه: امانوئل کانت، پل تیلیش، و راینهولد نیبور [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Roger Haight S.J, Alfred Pach, Amanda Avila Kaminski
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Fordham University Press,
الهیات سیاسی پل تیلیش [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Rachel Baard
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Lexington Books,
تبیین نظریه نمادین پل تیلیخ و واکاوی کارایی آن در ساحت قرآن
نویسنده:
سید محمد موسوی مقدم ، سید اسحق حسینی کوهساری ، حسین صدیقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائل مهمّ امروزی فلسفه دین که با دانش‌های زبان‌شناسی، کلام و تفسیر گره خورده است، مسئله‌ی «زبان دین» یا «زبان دینی» است. در عصر حاضر متفکران غربی نوعاً با طرح نظریه‎هایی چون نمادانگاری، کارکردگرایی، تمثیل‌انگاری، و اسطوره‌پنداری زبان دینی را غیر شناختاری و فاقد بار معرفتی دانسته‌اند. در این میان، پل تیلیخ (1886 ـ 1965)، متکلم مسیحی آلمانی‌ـ امریکایی، زبان دین را نمادین می‌داند. از نگاه وی، دین همان شناخت امر متعالی و پیوند قلبی با اوست و چون امر متعالی نامحدود و دست‌نایافتنی است گزاره‎های دینی نمی‎توانند با زبان عادی از آن سخن بگویند و ناچار زبان دین زبان نمادین خواهد بود. در مقالۀ حاضر، پس از تبیین و تحلیل دقیق نظریۀ نمادین پل تیلیخ، از چالش‌های فراوان این نظریه سخن گفته شده است؛ ابهام مفهومی، ابهام در نتایج، تناقض میان نظریه و عملکرد صاحب آن، خلط میان نماد و زبان نمادین، خلط مفهوم و مصداق وجود الهی، و به‌ویژه غیر معرفت‌بخش بودن گزاره‎های دینی از جملۀ این چالش‏هاست. افزون بر این، تفاوت‎ها به لحاظ بستر، آموزه‌ها، چالش‏ها، و راهکارها ‎میان فضای «کتاب مقدس» و «الهیات مسیحی» از یک سو و «قرآن» و «الهیات اسلامی» از سوی دیگر چنان عمیق و اساسی است که به فرض کارآمدی نظریۀ تیلیخ در الهیات مسیحی نمی‌تواند در ساحت قرآن کارایی داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 203 تا 216
شجاعت هماهنگی: وعده شاعر برای نامگذاری تجربه خدا در چارچوب رابطه خود با دیگری
نویسنده:
Andrea Hollingsworth
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه تحقیقی سازنده الهیاتی در زمینه نامگذاری تجربه خداوند است که در بستر مواجهه با دیگری انسان پدید می آید. دهه‌های اخیر شاهد موجی از الاهیات متمرکز بر ساختار «رابطه» و مضامین نزدیک به هم مانند متقابل و اتحاد بین الاذهانی بوده است. در عين حال، انديشه ديني آن گونه كه از فلسفه قاره اي آگاهي دارد، بيش از پيش به سمت زبان پوچ، محال، قطعه و غياب گرايش يافته است. این پروژه منابع منحصر به فرد (و از بسیاری جهات دست نخورده) زبان شاعرانه را برای آشکار ساختن آپوریای همسویی و بیگانگی همزمان در تجربه درون ذهنی و درون ذهنی و همچنین اهمیت الهیاتی آن آپوریا ارائه می دهد. یک روش مطالعه موردی سازنده استفاده می‌شود که اروس را در شعر عاشقانه جان دان (فصل دوم)، شفقت در نامه‌ها، مقالات و دفترهای سیمون ویل (فصل سوم) و تأمل در کتاب X اعترافات آگوستین (فصل چهارم) را تحلیل می‌کند. در سرتاسر، به آمیختگی فرم و محتوا در گفتار شاعرانه توجه زیادی می شود و هرمنوتیکی چند بعدی و مشارکتی را پدید می آورد. در فصل پنجم، الهیات شجاعت پل تیلیش به طور انتقادی مورد بررسی قرار می گیرد تا از این استدلال نهایی حمایت کند که این سه نویسنده تجربه رابطه گرایی وحیانی را با شهادت، به طور مادی و رسمی، به قدرت شجاعت هماهنگ کردن نام می برند. شجاعت به خطر انداختن تبعیت از آپریا رابطه خود-دیگری علی رغم ابهام و اضطراب، بحران و اضطرار، ذاتی این ماندگاری.
دیالکتیک تز آنتی تز سنتز کشف نشده هگل: آنچه فقط مارکس و تیلیش فهمیدند [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Leonard F. Wheat
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
Prometheus Books,
چکیده :
ترجمه ماشینی : برای بیش از پنجاه سال، مفسران هگل این باور قبلی را که هگل از دیالکتیک تز-ضد تز- سنتز استفاده می کرد رد کرده اند. لئونارد ف. گندم در این تحلیل دقیق از فلسفه هگل نشان می دهد که تفسیر مدرن نادرست است. گندم به دقت نشان می دهد که در واقع سی و هشت دیالکتیک به خوبی پنهان در دو اثر مهم هگل وجود دارد - بیست و هشت مورد در پدیدارشناسی روح و ده دیالکتیک در فلسفه تاریخ. گندم همچنین بینش‌های مهم جدید دیگری را توسعه می‌دهد: قالب دیالکتیکی اصلی هگل شامل یک تز دو مفهومی، یک آنتی تز دو مفهومی و یک ترکیب دو مفهومی است که یک مفهوم را از تز و یکی از آنتی تز را وام می گیرد. همه دیالکتیک ها به طور قیاسی مبتنی بر اسطوره جدایی و بازگشت مسیحی هستند: دیالکتیک از یک مفهوم تز جدا می شود و به آن باز می گردد. روح مرموز هگل یک موجود چهار وجهی، عمداً ساختگی و غیر ماوراء طبیعی است که فقط به عنوان یک بازتعریف الحادی از «خدا» وجود دارد. "زندگی الهی" روح نه با آگاهی، بلکه با ناخودآگاهی، در حالت پیش از انسانیت طبیعت آغاز می شود - قبل از اینکه روح ذهن انسانی خود را به دست آورد. مفهوم آزادی هگل یک مفهوم سیاسی-اجتماعی نیست، بلکه رهایی از اسارت به خرافات مذهبی (اعتقاد به خدای ماوراء طبیعی) است. در تمثیل ارباب و برده هگل که به طور گسترده تعبیر نادرست شده است، ارباب خداست، برده انسان است، و دستیابی برده به آزادی خود ملحد شدن انسان است. تفسیر روبنا-پایه غیرهگلی استاندارد از دیالکتیک مارکس نادرست است. دیالکتیک اساسی مارکس در واقع این است: تز = فقر مالکیت اشتراکی، آنتی تز = ثروت مالکیت خصوصی، سنتز = ثروت مالکیت اشتراکی. گندم همچنین نشان می‌دهد که مارکس و تیلیش که به‌طور ماهرانه‌ای از دیالکتیک هگلی در آثار خود استفاده کرده‌اند، تنها نویسندگانی هستند که دیالکتیک هگلی را درک کرده‌اند. این تفسیر رادیکال از فلسفه هگل که به طور کامل تحقیق شده و با جزئیات کامل است، باید دانشمندان و دانشجویان هگل را بسیار مورد توجه قرار دهد.
بررسی مقایسه ای مفهوم و حقیقت وحی با نگاه به آراء پل تیلیش و علامه طباطبایی ره
نویسنده:
پدیدآور: نیلوفر خدام استاد راهنما: اعلی تورانی استاد مشاور: نرگس نظرنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم و بنیادین در حوزه دین شناسی، نزول وحی و ماهیت آن است و به همین دلیل، متفکران مختلف در طول تاریخ از زوایای مختلفی به آن پرداخته‌اند. از جمله متفکران سرشناس مسیحی، پل تیلیش و از میان متفکران و مفسران اسلامی نیز علامه طباطبایی موشکافانه به مساله وحی پرداخته‌اند. آنچه در پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفته، بررسی مقایسه‌ای مفهوم و و حقیقت وحی از منظر پل تیلیش و علامه طباطبایی است. هر دو متفکر بر این باورند که وحی اساس نبوت و ادیان آسمانی و شامل ارتباط بین خداوند و انسان‌های برگزیده است. در این ارتباط پروردگار به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم (فرشته وحی)، معارف و دستورات الهی را به پیامبران منتقل کرده و به ایشان ماموریت داده است که آن را به مردم ابلاغ نمایند. هر دو متفکر با وجود اتفاق نظر در وقوع پدیده وحی، در تفسیر آن دیدگاه‌های متفاوتی دارند: علامه وحی را شعور مرموز و خاصی می‌داند که درک آن در توان انسان عادی نیست، اما تیلیش با توجه به مبانی خود وحی را امر نشان‌مندی از سوی مبدأ معنا می‌داند که حاکی از حضور و تجربه مبدأ معنا در پذیرنده و تجربه‌کننده است. بنابراین وحی پدیده‌ای قابل تصور و تعریف برای انسان عادی نیست، چنان‌که شناخت ماهیت آن نیز برای دیگر افراد امکان پذیر نبوده است؛ اما این بدان معنا نیست که وحی با عقل منافات داشته و یا عقل آن را رد می‌کند. چنانکه علامه وحی را تاییدی بر حکم عقل و تیلیش عقل را ناتوان از درک وحی دانسته و چنین تفاوتی در آراء آنان به دلیل تفاوت در مبانی فکری، ضروریات و ادله اثبات وحی در دین اسلام و مسیحیت است.
دیالکتیک یأس در کیرکگارد و تأثیر آن بر مفهوم بیگانگی در پل تیلیش [پایان نامه پرتغالی]
نویسنده:
Elias Gomes da Silva
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تحقیقات آنها به دنبال ایجاد رابطه تأثیر فلسفه سورن کیرکگور بر ساخت الهیات پل تیلیش بود. بنابراین، ما به عنوان پس زمینه یا ساختار استدلالی از مفهوم ناامیدی انسانی کی یرکگارد استفاده می کنیم و آن را با مفهوم انتقال بودن تیلیش مقایسه می کنیم. ما آن را عینیت می‌بخشیم، ترکیب گفتگوی درهم تنیده را در توسعه به اصطلاح دکترین گناه در هر دو نویسنده نشان می‌دهیم. یعنی همان‌طور که آشکار شدن انسان‌شناسی کی‌یرکگارد، پایه‌های الهیات نظام‌مند را، به‌ویژه در موضوع هارماتیولوژی، مشکل‌ساز کرد، و این که چگونه همین پرسش‌گری توانست شیوه‌ای را که منجر به پیش‌نویسی که تیلیش درباره همان موضوع انجام داد، استاندارد کند. بدیهی است که در جریان این پژوهش، نه رد صلاحیت یا حذف اصالت نویسندگان و نه تبدیل استدلال های آنان به نوعی ملغمه مفهومی صورت گرفته است. بنابراین، قبل از اینکه فرض شود یک بازنگری، آمیختگی دلبخواهانه ایده‌ها را به دنبال داشته باشد، یک بار دیگر راه‌حل‌ها را به مراکز دیالکتیکی و مشترک اشاره می‌کند و به آن عناصر هم‌گرایی اشاره می‌کند، جایی که در واقع امکان گفت‌وگو وجود دارد.
مفهوم ایمان از نظر پل تیلیش [پایان نامه پرتغالی]
نویسنده:
Leonardo Rezende Meireles
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پژوهش تحلیل ویژگی های مفهوم ایمان پل تیلیش است. برای انجام این کار، تمرکز بر سه مفهوم است: نگرانی نهایی، درک شدن و بدون شرط. بر اساس تحلیل این سه مفهوم، می توان تعریف کرد که ایمان چیست و از دیدگاه تیلیش چه چیزی نیست. در این کار تحلیلی، توجه ویژه ای به مفهوم ایمان به عنوان چیزی هم زمان انسانی و الهی شده است، و اینکه چگونه ایمان واقعی با مفاهیم متعددی که پایه الهیات و فلسفه تیلیچ هستند، از جمله فرهنگ، دین، ارتباط دارد. ، وحی، روش همبستگی، نمادهای دینی و عقل هستی شناختی. همچنین درمان مفاهیم ایمان بت پرستی و ایمان مطلق توسعه یافته است. در نهایت، تمایز بین قلمرو ایمان و عقل، آخرین تصور به معنای فنی آن، و رابطه هماهنگ بین ایمان و عقل هستی‌شناختی ارائه می‌شود.
دین و مفهوم دین در پل تیلیش [پایان نامه پرتغالی]
نویسنده:
Maurílio Matheus
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مطالعه ما بر بررسی خط فکری فیلسوف و متکلم پل تیلیش (1886-1965) متمرکز است که در دهه 20 در جستجوی مکانی برای الهیات در سیستم دانش توسعه یافت. برای این منظور لازم است تضاد بین دین و مفهوم دین، تنش بین دین و فلسفه دین، رابطه دین و فرهنگ، مضامینی که تیلیچ در دهه 1920 اختصاص داده است، تحلیل شود. به عنوان پشتوانه برای این مطالعه، ما از تیلیش درباره ایده الهیات فرهنگ (1919)، تسخیر مفهوم دین در فلسفه دین (1922) و فلسفه دین (1925) استفاده خواهیم کرد.
رویکرد پدیدارشناختی به تجربه دینی در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Carolyn J Sweers
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه، همانطور که از عنوان مشخص است، بررسی مفهوم تیلیش از تجربه دینی در پرتو روش پدیدارشناسی است. تیلیش در رویکردش به مسئله معرفت خدا از سنت آگوستین پیروی می کند و معتقد است که سرنخ هایی از ماهیت اساسی تجربه دینی را در خود انسان می یابد تا در طبیعت یا با استنتاج عقلانی. برای تیلیش سوال کلیدی این نیست که "آیا خدا وجود دارد؟" اما تجربه خدا از نظر تجربه محدود انسانی به چه معناست. برای انجام تحلیل خود از ماهیت هستی‌شناختی وجود انسان به عنوان متناهی و به‌عنوان مطرح‌کننده پرسش خدا (چیزی که می‌تواند دلیل این واقعیت باشد که با وجود همه تهدیدهایی که برای نظم اقتضایی وجود دارد، این نظم پابرجاست و بنابراین باید بر چیزی غیرقابل استوار باشد. تیلیش روش پدیدارشناسی را ابزاری ارزشمند می‌داند. او این روش را بدون انتقاد نمی پذیرد، هر چند بسیار مدیون هوسرل و هایدگر است. تیلیش احساس می‌کند که اگر قرار است پدیدارشناسی ابزار کافی برای الهیات باشد، باید با ارجاع به مکاشفه نهایی (وجود جدید در مسیح) به عنوان معیار نوع تجربه‌ای که باید تحت تحلیل پدیدارشناختی قرار گیرد، «اصلاح» شود. چیزی که تیلیش در رویکرد هوسرل گم می‌کند، هرگونه شناخت اهمیت تجربه انتخاب شده به عنوان هنجاری است. پدیدارشناسی نه تنها باید معانی را توصیف کند، بلکه باید نشان دهد که این تجربه کجا و برای چه کسی اتفاق افتاده است. با این وجود، قبل از اینکه بتوانیم رویکرد خاصی را که تیلیش اتخاذ می کند درک کنیم، باید دانش کلی از چیستی جنبش پدیدارشناختی داشته باشیم، به ویژه همانطور که در نوشته های دو پدیدارشناس که مستقیماً بر تیلیخ تأثیر گذاشتند: ادموند هوسرل و مارتین هایدگر یافت می شود. بر این اساس، بدنه اصلی پایان نامه با فصلی با عنوان «جنبش پدیدارشناختی» آغاز می شود. این فصل با بحث کلی درباره اصول و فنون روش پدیدارشناسی آغاز می شود. در اینجا به این نکته اشاره می شود که یکی از اصول اساسی روش پدیدارشناسی، پرهیز از پیشداوری های پیش فرضی است که رویکرد فرد به موضوع را مخدوش می کند. رایج ترین تعصبی که پدیدارشناسان به آن اشاره می کنند، دیدگاه طبیعی است. این موضوع توسط هوسرل در ایده‌ها به‌طور مفصل مورد بحث قرار می‌گیرد، زیرا او می‌خواهد به این نکته اشاره کند که ما اساساً و اساساً جهان را مستقل و «آنجا» تجربه نمی‌کنیم، به نحوی که تأثیراتی بر یک آگاهی عمدتاً منفعل ایجاد می‌کنیم. در عوض، جهان ما همیشه توسط ارزش‌گذاری‌ها و تغییرات چشم‌انداز خاصی نفوذ می‌کند. این ما را به این فکر می‌کند که آگاهی نقش فعال‌تر و سازنده‌تری در فرآیند شناخت نسبت به آنچه عقل سلیم فرض می‌کند دارد. بنابراین، برای مطالعه عینی جهان و در نتیجه امکان پذیر ساختن فلسفه «علم سختگیرانه» (هوسرل)، باید نگاه خود را از اشیاء طبیعی به سوی ساختارهای آگاهی معطوف کنیم و بر آنچه این امکان را می دهد تمرکز کنیم. برای اینکه ما تجربیاتی را داشته باشیم که به روشی که انجام می دهیم. برای انجام این کار باید «پرانتز»…