جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 584
نقد راتیکاینِن بر کتاب «فلسفۀ تحلیلی چیست؟»: فلسفۀ تحلیلی چه بود؟
نویسنده:
پانو راتیکاینِن؛ ترجمۀ: علیرضا کاظمی
نوع منبع :
مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ترجمان علوم انسانی,
چکیده :
نگاه‌های متفاوتی وجود دارد دربارۀ ماهیت فلسفۀ تحلیلی و این که دقیقاً چه کسی یک فیلسوف تحلیلیِ واقعی به شمار می‌آید. اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، دوگانۀ تحلیلی-قاره‌ای مسلماً مشکل‌ساز است. همان‌طور که برنارد ویلیامز اشاره کرده‌است، تقسیم فلسفه به تحلیلی و قاره‌ای یک دسته‌بندی عجیب و بدون معیار واحد است. فلسفۀ تحلیلی را سنتی می‌دانند که از یک طرف از فرگه و از طرف دیگر از مور و راسل شروع شده ‌است و در کشورهای انگلیسی‌زبان رواج و غلبه دارد. پارادایم فلسفۀ تحلیلی از یک طرف پوزیتیویسم منطقی حلقۀ وین و به طور عام‌تر تجربه‌گرایی منطقی است که از دل آن برخاسته‌ است و از طرف دیگر فلسفۀ تحلیل زبانی که در کمبریج و آکسفورد رایج بوده و خویشاوند آن است.
ویتگنشتاین و کوآین
نویسنده:
ویراستاران: رابرت ال. آرینگتون و هانس ـ یوهان گلاک؛ ترجمه: حسین شقاقی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
رشد آموزش وابسته به شرکت نقش امید صبا,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ویتگنشتاین و کواین، دو فیلسوف مهم قرن بیستم محسوب می شوند و مسلما در حوزه فلسفه تحلیلی می توان آنها را مهمترین فیلسوفان این قرن دانست. رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین منادی چرخش زبانی فلسفه تحلیلی قرن بیستم و الهام بخش پوزیتیویستهای منطقی حلقه وین است و کتاب پژوهشهای فلسفی او نیروی اصلی پشتوانه تحلیل مفهومی‌ای بود که تا دهه هفتاد بر فلسفه انگلیسی زبان مسلط شد و تأثیر آن بر فلاسفه معاصر ادامه دارد. کواین، سرشناس‌ترین فیلسوف پساپوزتیویست در آمریکاست. آثار او نقطه عطف سرنوشت ساز در تکامل فلسفه تحلیلی است و آغازی است برای عزیمت از پوزیتیویسم و تحلیل مفهومی. نتیجه آنکه اگر می خواهیم اندیشه فلسفی متأخر و معاصر را بفهمیم، فهم شباهتها و تفاوتهای بین فلسفه ویتگنشتاین و کواین ضروری است. مقایسه این دو فیلسوف ما را مستقیما به قلب مباحث و مناقشات زنده در فلسفه تحلیلی هدایت می کند. هم ویتگنشتاین و هم کواین با شیوه‌های مخصوص به خود پیوندهای عمیقی بین موضوعات و مسائل به ظاهر بی ارتباط ایجاد کردند، موضوعات و مسائلی مانند معنا، ضرورت منطقی، معرفت و ماهیت فلسفه.
ماهیت هنر نزد ویتگنشتاین
نویسنده:
سعید گودرزی استاد راهنما: سیدموسی دیباج
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ویتگنشتاین، فیلسوفی با دغدغه های کاملاً انسانی، که اندیشه هایش در دو دوره ی درخشانِ فلسفی رقم می خورد. موضوع محوری در اندیشه های او همانا زبان و معناست. در واقع رویکرد های گونه گون او در دو دوره ی فلسفی، مسیرِ حرکتِ اندیشه هایش را به نمایش می گذارد. ویتگنشتاین هیچ گاه بیانِ نظام مند و مفصلی راجع به زیبایی شناسی نداشته است، اما زیبایی و اخلاق و دیگر ارزش های انسانی جزءِ جدایی ناپذیرِ شخصیتِ او بود. از این رو، نگاشته های ویتگنشتاین را باید با توجه به همین شخصیتِ انسانی و ارزشی مورد مطالعه قرار داد. نگاشته هایی که از چارچوب صرفاً نظری و فلسفی در می گذرد و در جهتِ روشن کردنِ هر چه بیشترِ جایگاهِ ارزش های زیبا شناختی و اخلاقی و انسانی گسترش می یابد.رویکرد های متفاوت ویتگنشتاین به زبان در دو اثر مهم او، یعنی رساله و پژوهش های فلسفی، خلاصه می شود. پیش از ورود به بحث زیبایی شناسی در ویتگنشتاین اول، می توان این پرسش نه چندان بی جا را مطرح کرد که آیا رساله صرفاً یک اثر منطقی است که در آن زبان مورد ژرف نگری های دقیق قرار می گیرد؟ یا نه؛ اینگونه نیست؟ در نگاه اول می توان به این پرسش پاسخ مثبت داد؛ اما با تأمل بیشتر می توان دریافت که هدفِ ویتگنشتاین صرفاً ارائه ی یک تبیینِ منطقی از زبان نبوده است. وی در واقع با تمایزی که میان امورگفتنی و امور ناگفتنی قائل می شود، ما را وا می دارد که نگاهی از سرِ بصیرت به جایگاهِ امور در جهان بیاندازیم. امور گفتنی یا امور معنادار در رساله همان اموری است که با زبان واقع گو قابل بیان است و امور ناگفتنی، یا همان امور ارزشی، اموری است که خارج از حیطه زبان واقع گوست؛ از این رو به زبان در نمی آید و تنها، در نتیجه ی شیوه ی نگریستنِ انسان به جهان، نشان داده می شودتنها اشاره ای که در رساله به زیبایی شناسی شده است در عبارتی خلاصه می شود که در آن زیبایی شناسی و اخلاق یکی انگاشته می شوند. اما ردِّ پای اندیشه ی ویتگنشتاین متقدم راجع به زیبایی شناسی را می توان در دیگر آثارش، که در دوره ی اولیه ی تفکرش به نگارش در آمده - مخصوصاً در یادداشت ها- جستجو کرد. ویتگنشتاین در یادداشت ها هنر را نتیجه ی نگریستنِ از منظر ابدیت به جهان توصیف می کند و عقیده دارد اخلاق را نیز باید از منظر ابدیت نگریست.رویکرد ویتگنشتاین دوم در پژوهش های فلسفی نسبت به زبان از جهاتی در مقابلِ رساله قرار می گیرد. ویتگنشتاین دریافت که، بر خلاف نقطه نظرِ رساله، نمی توان زبان را فقط در کارکردِ توصیفیِ آن خلاصه کرد. باری، او متوجه ی کاربرد های گونه گونِ ما از زبان در زندگیِ روزمره شده بود. از این جهت زبان را به جعبه ابزاری تشبیه کرد که ما با آن کارهای متفاوتی را انجام می دهیم. در واقع ویتگنشتاین، در رویکرد دومش به زبان، آن را از چنگالِ تحلیلِ خشکِ منطقی رهانید و به جستجوی زبان در میان جنب و جوش زندگی پرداخت. ویتگنشتاین در پژوهش های فلسفی با مقایسه ی زبان و بازی بر اهمیت زبان، به منزله ی فعالیتی که در زندگی انسان ریشه دارد، تأکید می کند و کاربرد های گوناگونِ زبان را تحت عنوان "بازی های زبانی" قرار می دهد. از این رویکرد تازه ترِ ویتگنشتاین به زبان می توان آموزه های نوینی را در برخورد با مسائلِ زیبایی شناسی و هنری پیش روی قرار داد.از یک طرف، با توجه به نقطه نظرِ ویتگنشتاین راجع به معنا، می توان کاربرد مفاهیم زیبایی شناختی را مورد بررسی قرار داد. رویکرد وی به این مسائل را می توان، با توجه به اظهاراتش در درسگفتارهای زیبایی شناسی- به طور عمده- و دیگر آثارش، تشریح کرد. از طرف دیگر می توان به تعریف و امکان تعریف پذیری هنر نگاهی دوباره انداخت و بیشتر از آن می توان امکانِ نظریه پردازی در مسائل زیبایی شناختی را بررسی کرد و بنیان های نظریِ رویکرد هایِ علمی و تجربی به مسائل زیبایی شناختی را به چالش طلبید.در پژوهش حاظر سعی می شود با ارجاعات مستقیم به آثارِ خودِ ویتگنشتاین رویکرد های متفاوتِ او به زبان و معناداری زبان آشکار گردد؛ تا جایی که بتوان اظهاراتِ نه چندان بیشمارِ او در مورد مسائل زیبایی شناختی را به بحث گذارد. این پژوهش، ابتدائاً، به دو بخش تقسیم می شود. در بخش اول سعی شده چارچوبِ نظری رساله مفصلاً تشریح شود؛ تفصیل در تشریحِ رساله از این جهت است که به زعمِ خودِ ویتگنشتاین امکان فهم پژوهش های متأخرِ او را تسهیل می کند. در ادامه به فهم ویتگنشتاین از مسائل زیبایی شناختی در چارچوب رساله، یادداشت ها و درسگفتارهایی درباره ی اخلاق پرداخته می شود. در بخش دوم نیز پس از تشریحِ دیدگاه های متأخر ویتگنشتاین درباره ی معنا، به آرای ویتگنشتاین درباره ی زیبایی شناسی، که در درسگفتارهای زیبایی شناسی گنجانیده شده است، می پردازیم و همچنین، پیامد هایِ اندیشه ی او را از نگاه مفسرانش در مورد هنر بررسی می کنیم.
زیبایی‌شناسی از دیدگاه ویتگنشتاین
نویسنده:
عزیزه توفیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این تحقیق بررسی نقش و جایگاه زیبایی شناسی در اندیشه ی ویتگنشتاین است.ویتگنشتاین ، صاحب دو نظام فکری متفاوت در فلسفه وبه تبع آن دارای دو طرز فکر متفاوت در نگرش به زیبایی شناسی است که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرند. ویتگنشتاین در تلقی اولش(ویتگنشتاین متقدم)، می خواهد پیوند میان اخلاق و زیبایی شناسی را نشان دهد . اخلاق و زیبایی شناسی را یکی می داند و آنها را ذیل امور رازورانه قرار می دهد . او معتقد است برای اینکه شیء را هنری بدانیم باید نحوه نگرش مان را تغییر داده و شیء را از کاربردروزمره اش خارج کرده و از منظر ابدیت بدان بنگریم .این نگرشی است که شیئی را از زمان مند و مکان مند فراتر می برد؛ در واقع شیء همراه با زمان و مکان دیده می‌شود. ویتگنشتاین در تلقی دومش(ویتگنشتاین متاخر)براین معتقد است که برای در است اثر هنری،باید به کاربرد واژگان در بازی های زبانی متفاوت توجه کرد و به دنبال جوهر ناب و خالصی که عصاره ی همه چیزهای زیبا است،همچون کلماتی چون «زیبا» و «خوب» نبود . درمقابل از مفاهیمی استفاده می کند که بیشتر شبیه «درست» و «صحیح» اند . او در این دوره از تفکرش ، معتقد است که گرداگرد آثار هنری نیز ، زمینه و بافت فرهنگی ای وجود دارد که باید به دقت آنها را دید و توصیف نمود. عمده ی تلاشش را صرف مقابله با علم باوری در زیبایی شناسی می کند.بنابراین ،در نقد موسیقی و شعر، محمولات جملات بیش ازآن که به «زیبا» و «خوب» نزدیک باشند به «درست» و«صحیح» شبیه اند . همچنین ویتگنشتاین به موسیقی، جایگاهی هم طراز هنر و زیبایی شناسی می دهد و معتقد است که موسیقی زبان نیست بلکه الگویی برای درک است.
بررسی تطبیقی موضوع، مسائل، غایت و روش فلسفی از دیدگاه ابن‌سینا و ویتگنشتاین متقدم و متاخر
نویسنده:
فاطمه بی‌غم استاد راهنما: محمدکاظم علمی سولا استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اینگونه به نظر می رسد که تفاوت های بنیادین فلاسفه در تصویری که از فلسفه دارند، موجب بروز افتراق های عمیق در نظریه های و اندیشه های فلسفی آن ها است. این پژوهش درصدد تبیین و توصیف چارچوب فلسفی ابن سینا (به عنوان یک فیلسوف سنتی) و ویتگنشتاین (به عنوان یک فیلسوف نقاد فلسفه) می باشد. قصد این تحقیق آنست که در خلال توصیف و تبیین موضوع، مسائل، غایت و روش فلسفی در اندیشه‌ی این دو فیلسوف؛ نسبت ایجاد چرخش موضوعی در فلسفه توسط ویتگنشتاین به فلسفه های سنتی و به صورت نمونه فلسفه‌ی ابن سینا بررسی گردد. در نهایت این تحقیق این موضوع بیش از پیش واضح می گردد که فلسفه‌ی تنومند اسلامی بایست هر چه زودتر خود را در معرض پرسش های فلسفه ویتگنشتاین در دو دوره ی تفکرش، قرار دهد.
مقایسه‌ی دیدگاه کی‌یرکگور و ویتگنشتاین حول موضوع "امر رازآمیز"
نویسنده:
سیدهادی ساداتی؛ استاد راهنما: احمدعلی حیدری؛ استاد مشاور: فرشته نباتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پایان نامه ی پیش رو، حول مقایسه ی امر رازآمیز در تفکر کرکگور و ویتگنشتاین می باشد. این مسئله در تفکر هر دو اندیشمند، جایگاه مهمی را دارد که در این پژوهش، ما سعی کردیم بعد از شرح زندگی و اندیشه ی هر دو متفکر مدنظر، با مقایسه ی جز به جز تفکرات این دو در زمینه های اخلاق، دین، سکوت و نقادی فلسفه راه را برای مقایسه ای عمده تر هموار کنیم. و در انتها با مقایسه و جمعبندی وجوه تشابه، نتیجه گیری ای از این مقایسه ارائه دادیم.
نسبت زبان و واقعیت نزد راسل و ویتگنشتاین متقدم
نویسنده:
سعید صیفی‌پور استاد راهنما: محمدرضا عبداله‌نژاد استاد مشاور: محمد اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
راسل و ویتگنشتاین به عنوان نمایندگان نخستین فلسفه تحلیلی، علاقه زیادی به زبان و پژوهشهای زبانی دارند. هر دو به عنوان یک اتمیست منطقی علاقمند به پژوهش درباب رابطه زبان و واقعیت هستند. ولی باید توجه کرد که نحوه ترسیم رابطه زبان و واقعیت نزد آن دو ، تا حدودی ، با هم فرق می کند. عوامل زیادی در این امر موثر هستند که از مهمترین آنها می توان به نگاه متفاوت آنها به منطق اشاره نمود. جالب توجه است که نتیجه نگاه متفاوت آنها به منطق، تفاوت نگاه آنها به واقعیت را نیز رقم می زند. راسل و ویتگنشتاین بر این عقیده‌اند که فلسفه همان تحلیل منطقی گزاره‌ها به اجزاء تشکیل دهنده نهایی آن‌هاست و این اجزاء قالب های سازنده واقعیت را نمایش می دهند. تفاوت آن‌ها در اینجاست که راسل تحلیل منطقی خود را از طریق نظریه معرفت شناختی آشنایی پیش می برد، ولی ویتگنشتاین در تحلیل منطقی خود بیشتر به طرح کانت نظر دارد. به عبارت ساده تر، راسل فکر می کند که اجزاء تشکیل دهنده‌ی واقعیت باید اشیایی باشند که می توان از طریق ادراک مستقیم با آن‌ها آشنا شد، ولی ویتگنشتاین، همانند کانت، به دنبال شرایط امکان بازنمایی زبانی واقعیت است. هدف اصلی او این نیست، که همانند راسل، ماهیت دقیق اشیا را ثابت کند؛ بلکه او می خواهد بگوید که وجود اشیا و اوضاع اتمی شرط اصلی بازنمایی واقعیت است.
ناشناختگرایی گزاره های اخلاقی در ویتگنشتاین دوم
نویسنده:
مرضیه بهزادپور استاد راهنما: زینب شکیبی استاد مشاور: رضا رسولی شربیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
چکیده :
این پژوهش در نظر دارد تا در وهله‌ی نخست به بررسی سیر تاریخی بروز فلسفه‌ی تحلیلی بپردازد و سپس با بررسی دستگاه فلسفی ویتگنشتاین دوم، در مورد نظرگاه او راجع به اخلاق، به یک نتیجه‌گیری و جمع‌بندی مشخص برسد. اگرچه ویتگنشتاین در دوره‌ی دوم فکری‌اش به طور مشخص راجع به مقوله‌ی اخلاق سخن به میان نیاورده است اما می‌توان با توجه به سیستم فکری و ساختاری که او ایجاد کرد، راجع به اخلاق، خوانش و تفسیری به دست آورد. بر اساس شالوده‌ی فکری ویتگنشتاین دوم، یعنی بحث نحوه‌ی زندگی و بازی‌های زبانی، اولا او را باید در زمره‌ی زمینه‌گرایان و نسبی‌گرایان فرهنگی بدانیم، دوما از آنجایی که در نظرگاه او، این زبان است که به واقعیت معنا می‌دهد و واقعیت مستقل از زبان به طور کل نفی شده است، بر همین اساس او در زمره‌ی ناواقع-گرایان قرار می‌گیرد و به جهت معرفت‌شناختی نیز، از آنجا که ملاک معناداری را در کاربرد می‌داند و کاربرد نیز در جریان نحوه‌ی زندگی و حاصل توافقات اجتماعی ایجاد می‌شود، او یک ناشناختگرا محسوب می شود. از نظر او نحوه‌ی زندگی، تنها واقعیت موجود است که چگونگی شکل‌گیری آن توضیح‌پذیر نیست. نحوه ی زندگی، بازی‌های زبانی را ایجاد می‌کند و ما با تکثری از بازی‌های زبانی مواجه هستیم که هرکدام قواعد خاص خودشان را دارند و این قواعد تنها برای افراد حاضر در آن بازی قابل یادگیری و شناخت هستند و خارج از آن نمی‌توان به فهم صحیحی از چگونگی آن بازی زبانی رسید. این طرز تلقی از واقعیت و معیاری که ویتگنشتاین برای شناخت ارائه می دهد منجر به نسبی بودن تمام امور از جمله گزاره‌های اخلاقی می‌شود و همچنین نقد و سنجش، هیچ جایگاهی در این میان نخواهند داشت.
مبانی احکام اخلاقی از نظر ویتگنشتاین
نویسنده:
حیدر خادم شاهزاده احمدی استاد راهنما: محمدحسین مهدوی‌نژاد استاد مشاور: ناصر محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث درباره ماهیت عالم و زبان، دنیای‌تصویر و ویژگیهای آن و دیدگاه ‌منطقی از مباحث مطرح شده در مبانی‌معرفتی آثار ویتگنشتاین‌ است. در این ‌تحقیق ‌سعی شده با عنایت به این ‌مبانی و نظریه ‌تصویری زبان، مبانی ‌احکام و اخلاقی در دوره نخست حیات فلسفی او از چند منظر، وجودشناسی، معرفت‌شناسی، دلالت‌شناسی و زبان‌شناسی مورد بررسی قرار گیرد. در این دوره ویتگنشتاین به صراحت وجود ارزشهای‌اخلاقی را در جهان پیرامون‌ انکار می‌کند و صدق و کذب گزاره‌های‌اخلاقی را فرع بر معنا داری آنها می‌داند و مباحث متافیزیک‌ و اخلاق و... را فراتر از زبان و آنها را امری ‌رازوارانه‌ می‌داند.در دوره دوم حیات‌فلسفی او با استفاده از کتاب پژوهش‌ها و مقایسه آن با دوره اول و با عنایت به نظریه‌ابزاری زبان و توجه به کاربرد کلمات برای شناخت معنای آنها و با تأکید بر تنوع کاربرهای زبان و کثرت ‌بازی‌زبانی معتقد است که‌ بازیهای مختلف زبانی از صورت‌های‌زندگی گوناگون سرچشمه می‌گیرد و هر صورت زندگی‌ دارای زبان خاص خود است. دراین تلقی اخلاق و گفتار دینی هم یک‌بازی مستقل با زبانی واحد است، که در یک صورت‌زندگی بیان شده و قواعد و منطق خاص خود را دارد. با توصیفی ‌که از مبانی احکام اخلاقی‌ ویتگنشتاین به عمل آمد نگاه ناشناخت‌گرایی او را مطرح ساختیم. درست است که فلسفه اخلاق ویتگنشتاین‌ ناشناخت‌گرایانه است ولی‌ باید اشاره کرد که از نوعی اقناع و حجیت ‌اخلاقی برخوردار است و همواره می‌توان انتظار پیامدهایی چون دعوت اخلاقی، توافق اخلاقی، عقلانیت‌ اخلاقی و از همه مهمتر سازواری ‌اخلاقی را داشت.
شک ویقین در آراء ویتگنشتاین و نقد و بررسی آن از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
خدیجه اصلی‌بیگی استاد راهنما: محمدصادق زاهدی استاد مشاور: مجید ملایوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه به نسبت شک و یقین و محدوده ی معرفت در آراء ویتگنشتاین متقدم و متأخر می پردازد و در پایان آراء وی را در این زمینه با تکیه بر معرفت شناسی حکمت متعالیه مورد نقد و بررسی قرار می دهد. مساله شک و یقین تمامی آثار ویتگنشتاین، از تراکتاتوس تا در باب یقین را در بر می گیرد. ویتگنشتاین متقدم با ساخت یک نظام فلسفی بر پایه منطق، به حدود معرفت و تعیین مرز معناداری و بی معنایی زبان می اندیشد. او با پذیرش رابطه تصویرگری میان زبان و جهان، عرصه معرفت را به حدود زبان مقید می کند و بدین سان معنادار بودن یک گزاره به تصویر پردازی و واقع نمایی آن وابسته می شود. از آن جا که محتوای گزاره های اخلاقی، دینی، منطقی، ریاضیات، متافیزیک و حتی کل رساله قابل تصویری نیستند ، از عرصه معنا داری خارج و بی معنا یا مهمل انگاشته شده و تنها علوم طبیعی معرفت بخش قلمداد می شوند. ویتگنشتاین در دوره دوم حیات فکری خود از نظریه پیشین عدول می کند و به جای آن نظریه ی کاربردی معنا را مطرح می کند که در آن معنا داری در پیوند با بازی زبانی مطرح می شود. در این نظریه، یک تعبیر هنگامی معنا دار تلقی می شود، که در بازی زبانی خود به درستی به کار رود. بر همین اساس شک و یقین هر کدام بازی زبانی خود را اقتضا می کند. ویتگنشتاین متاخر معرفت و یقین را دو مقوله مجزا از هم دانسته و یقین را مقدم بر معرفت می داند که ریشه در عمل و نه معرفت دارد. به باور وی صورت ابتدایی بازی زبانی یقین است، که بی نیاز از هرگونه توجیه و دلیل است. معرفت شناسی حکمت متعالیه اگر چه از جهت مبانی با رویکرد ویتگنشتاین متقدم مشترک است با این حال از حیث نتایجی که ویتگنشتاین از نظریه تصویری زبان خود می گیرد، با دیدگاههای وی درباره ی گزاره های اخلاقی و الهیات تفاوت دارد. علاوه بر این در ویتگنشتاین متأخر، اگر چه استدلالهایی علیه شکاکیت مطرح می شود، اما به دلیل رویگردانی ویتگنشتاین از رویکرد واقع گرایانه در دوره ی دوم فلسفی خود، مبانی او در مخالفت با شکاکیت با حکمت متعالیه متفاوت است.
  • تعداد رکورد ها : 584