جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4571
جامعيت و کمال دين از ديدگاه علامه طباطبايي
نویسنده:
‫باقر مهدوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫در مورد جامعيت دين سه رويکرد و روش اصلي وجود دارد، که در اين ميان، روش دين‌پژوهشي علامه، روش جمع درون و برون متون ديني است؛ بدين معنا که علاوه بر استفاده از کتاب و سنت، از قواعد فلسفي، منطقي و اصول عقليه نيز بهره جسته است. او براي اثبات جامعيت و کمال دين، به ارائه دلايل عقلي و نقلي پرداخته، و از ميان نظريات برخي مفسران، نظريه اعتدالي جامعيت دين را به اثبات رسانده، و نسبت به ردّ نظريه‌هاي حداکثري و حداقلي از جامعيت دين اهتمام ورزيده است. علامه طباطبايي به اثبات جامعيت دين در عرصه خداشناسي، نبوت و ضرورت نبوت از ديدگاه عقل و نقل نظر داشته، و در نهايت، اثبات معاد و شناخت آن را از طريق آموزه‌هاي ديني امکان‌پذير تلقي کرده است. او همچنين به اثبات جامعيت و کمال فقه از طريق تبيين احکام ثابت و متغير در قوانين همت گمارده، و معتقد است که تشخيص مصاديق قوانين و احکام متغير بر عهده ولي فقيه و متخصصان امور ديني است. از سوي ديگر، به تعاليم دين در عرصه اخلاق نظر داشته، و منشأ اخلاق را آموزه‌هاي ديني مي‌داند، و در نهايت راه تهذيب اخلاق را استمرار عمل صالح دانسته است. همچنين مرحوم علامه به بررسي آموزه‌هاي ديني در عرصه‌هاي علوم تجربي، طبيعي و انساني اشاره نموده، و معتقد است که آموزه‌هاي ديني به‌طور مستقيم، اين‌گونه از علوم را در خود نگنجانيده، بلکه در راستاي فراگيري علوم مفيدي که به‌گونه‌اي با زندگي دنيوي و اخروي بشر مرتبط است، امر به وجوب فراگيري آن‌ها نموده است. در اين راستا، آيات و روايات فراواني را مي‌توان به‌عنوان مؤيد ذکر کرد. در نتيجه هرچه در جهت هدايت و سعادت انسان و آبادي دنيا و آخرت او ضرورت دارد، در متون ديني به‌طور صريح و مستقيم و يا غيرمستقيم و با واسطه بيان شده است.
رابطه ايمان و عقل در اسلام و مسيحيت از نگاه علاّمه طباطبايي و قدّيس آگوستين
نویسنده:
‫باقر شيرعلي‌يف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش مي‌کوشد مباني کلامي و اعتقادي اسلام و مسيحيت در باره تعامل عقل و ايمان و نسبتِ ميان آن ها را از منظر دو انديشمند و متکلّم برجسته مسلمان و مسيحي يعني: علاّمه طباطبايي و سنت آگوستين به صورت شفّاف بررسي کرده و نقاط اشتراک و افتراق ديدگاه آنان در باره جايگاه عقل و ايمان در تبيين معتقدات ديني آنان را منعکس سازد. نوشتار حاضر در چهار فصل تدوين شده است. نويسنده در فصل اول به تبيين واژه شناسي عقل و ايمان مي‌پردازد و مفهوم، جايگاه و کارکردهاي عقل را بر اساس نظريات فلاسفه مسلمان و غرب، الهيات مسيحي و ديدگاه انديش منداني همچون: دکارت، جان لاک و ديويد هيوم را بيان مي‌کند. وي سپس به مفهوم واژه ايمان از منظر متکلمان مسلمان و نيز ايمان و مؤلفه‌هاي مهم آن را از ديدگاه اسلام و مسيحيت شرح مي‌دهد. فصل دوم به تبيين رابطه عقل و ايمان در اسلام از منظر علاّمه طباطبايي و سيرِ تاريخي بحث از عقل و ايمان و نسبتِ بين آن دو درجهان اسلام اختصاص دارد. نويسنده در اين زمينه با اشاره به ظاهرگرايي در حوزه تفکرات شيعه و اهل سنت و عقل گرايي افراطي مسلمانان، حقيقت ايمان و عناصر تشکيل دهنده آن و تعامل و تعارض آن دو با يکديگر را از منظر علاّمه طباطبايي جويا مي‌شود. فصل سوم به رابطه عقل و ايمان در مسيحيت از ديدگاه آگوستين قدّيس و سيرِ تاريخي مباحث مربوط به عقل و ايمان در جهان مسيحيت، پرداختن الهيات مسيحي به مسايلي همچون: خدا، نَفس، خلقت، اخلاق، شهر خدا و شناخت از لحاظ تاريخي و مقايسه ديدگاه‌هاي آگوستين و آکونياس درباره نسبتِ بين عقل و ايمان مي‌پردازد. نگارنده در فصل چهارم به تطبيق و بررسي آراي علامه طباطبايي وآگوستين درباره رابطه عقل و ايمان پرداخته و ديدگاه‌هاي آنان را در زمينه کيفيت ايمان به خدا، تقدم عقل بر ايمان يا برعکس، امکان تعارض عقل و ايمان، ماهيت عقل و ايمان و تفاوت آن ها با يکديگر، عوامل تحقق ايمان در نَفس، مراتب ايمان، و شروط کسب معرفت ديني بررسي مي‌کند.
رابطه دين و اخلاق از ديدگاه علامه طباطبايي
نویسنده:
‫اسماعيل آوجي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫نويسنده در اين پايان‌نامه، در دو بخش نسبتِ بين دين و اخلاق و هماهنگي اين دو نهاد را با استفاده از ديدگاه هاي علامه طباطبايي بررسي کرده است. بخش اول، به طرح ديدگاه هاي مختلف در زمينه تباين دين و اخلاق و تعامل و وابستگي بين آن ها و نيز به تبيين دو ديدگاه کلي تعامل بين دين و اخلاق و عدم رابطه بين آن دو و همچنين به بيان و ترسيم ديدگاه ها و دلايل طرفين اختصاص دارد. نويسنده در اين زمينه به تبيين اين مسأله پرداخته که دين تکميل کننده اخلاق و پايه‌گذار ارزش‌هاي اخلاقي مي‌باشد و تفکيک بين دين و اخلاق امکان‌پذير نيست. بخش دوم، علاوه بر ارائه ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي در مورد رابطه بين دين و اخلاق و معرفي اجمالي شخصيت و افکار ايشان؛ به بررسي ريشه‌هاي فطري دين و اخلاق و شباهت آن ها از منظر علامه طباطبايي اشاره نموده و اصول و دلايل فطري بودن دين و اخلاق را از ديدگاه ايشان مطرح کرده است. در ادامه، علل نياز انسان به وحي و نبوت و نيز زمينه‌هاي بروز اختلاف و مبناي شکل‌گيري قوانين، ملاک تشخيص نيازهاي بشري و مباني قوانين اجتماعي و جايگاه عقل و دين در زندگي انسان، از ديدگاه علامه طباطبايي تبيين گرديده است. نويسنده در اين مقوله، به تعريف عقل، اقسام ادراکات عقلي، موانع شکوفايي عقل و زمينه‌هاي هدايت تشريعي در زندگي انسان پرداخته و ضرورت تهذيب اخلاق و عمل صالح و تأثير آن دو را بر هدايت انسان بررسي کرده است. تلقي از اخلاق و ارزش‌هاي اخلاقي به عنوان رکني از ارکان و به عنوان اصلي از اصول کلي دين مبتني بر آيات قرآني و روايات، از ديگر مباحث مطرح شده در انتهاي پايان نامه مي‌باشد.
تساهل و تسامح در انديشه علامه طباطبايي و شهيد مطهري
نویسنده:
مسلم مدني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫تساهل و تسامح به معناي سهل‌انگاري و بي‌توجهي، بلکه به‌معناي آسان گرفتن و تحمل نظر مخالف است، و معمولا بر يکي از سه مبناي معرفت‌شناختي، هستي‌شناختي يا انسان‌شناختي استوار است. دين اسلام، تساهل را نه در همه عرصه‌ها مي‌پذيرد، و نه به‌طور کلي آن را نفي مي‌کند. علامه طباطبايي نسبت به تمدن غرب برخوردي عالمانه دارد، نه چنان است که مرعوب باشد و نه يکسره همه دستاوردهاي آنان را نفي مي‌کند، او تمدن غرب را تمدني غيرديني مي‌داند که نمي‌توان در آن بدون تغييرهاي بنيادين، احکام اسلام را اجرا نمود. علامه، شريعت را غير قابل تغيير دانسته، و در باب شريعت به هيچ روي قايل به تساهل نيست، و معتقد است که احکام اسلامي هم در وضع و هم در اظهار و اجراي خود توأم با نوعي مدارا و نرمي بوده است. به نظر او اسلام، آزادي عقيده را به‌رسميت نمي‌شناسد، اما اجازه اظهار عقيده را مي‌دهد. از ديدگاه او آزادي و تساهل محدودند، و کيفيت و اندازه اين حدود با رجوع به سنت‌هاي مشترک و مألوف هر جامعه فهم مي‌شود. شهيد مطهري به مباحث تساهل کمتر پرداخته است. او تساهل به‌معناي تحمل ديگران و آسان بودن شريعت را مي‌پذيرد، اما تساهل به‌معناي سهل‌انگاري و سازش‌کاري در امر دين را رد مي‌کند. او تأکيد مي‌کند که دعوت اسلام به جهان‌منشي و اخذ حکمت حتي از کافر نشانه تساهل در اسلام است. او بين فکر و عقيده تفاوت قايل بود، و به آزادي فکر معتقد است. از نظر وي انسان‌ها بايد در سايه تفکر به انتخاب و گزينش دست بزنند. عقل در ديدگاه شهيد مطهري از اعتبار بيشتري برخوردار است، و راه سعادت و خوشبختي در قرآن بيان شده، و در صورت تعارض حکم عقلي با نص احکام اسلام، اين حکم عقل است که بايد مقدم داشته شود، و مجتهد با استفاده از ابزار عقل و درک شرايط مي‌تواند برخي احکام را تغير داده و به تأخير بياندازد.
رابطه بايد و هست از ديدگاه علامه طباطبايي، شهيد مطهري و مصباح يزدي
نویسنده:
‫عليرضا ناصري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
چکیده :
‫رابطه بايد و هست، از مباحث کليدي فلسفه اخلاق است، که به نحوه ارتباط ميان گزاره‌هاي اخلاقي و حقايق عيني، مي‌پردازد. ديويد هيوم براي اولين بار به مسأله چگونگي استنتاج بايدها و احکام اخلاقي از حقايق خارجي و هست‌ها اشاره نموده است. هدف از اين پژوهش نيز پاسخ به اين مسأله و مسايل مربوط به آن، بر اساس آرا و ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي، شهيد مطهري و استاد مصباح مي‌باشد. براي اين منظور، ابتدا بايد موضع خود را در باب مفاهيم و انشائات اخلاقي روشن نماييم. هيوم معتقد بود که مفاهيم اخلاقي، همچون خوبي، عدالت، فضيلت و رذيلت، عيني نيستند، به‌همين دليل ميان بايد و هست، ارتباطي وجود ندارد. از نظر هيوم قوه فهم و عقل انسان، دو کار انجام مي‌دهد، يکي اکتشاف و استنباط امر واقع و ديگري کشف روابط و نسبت‌هاي ميان امور و مقايسه ميان آن‌ها؛ اما مفاهيم اخلاقي در هيچ‌يک از اين دو دسته جاي نمي‌گيرد. علامه طباطبايي، استاد مطهري و استاد مصباح يزدي، مفاهيم اخلاقي را اعتباري مي‌دانند، اما مقصودشان متفاوت است. علامه و مطهري، مفاهيم را اموري جعلي و قراردادي مي‌دانند، و مصباح يزدي آن‌ها را از معقولات ثانيه مي‌داند. از نظر علامه، تمامي علوم بر پايه نظام عالم عيني است، فقط علوم نظري مستقيما از خارج اخذ مي‌شوند، و علوم عملي بر اساس نيازهاي فردي و اجتماعي شکل مي‌گيرند. شهيد مطهري نيزهمين عقيده را دارد، با اين تفاوت که احکام اخلاقي را برخاسته از من علوي مي‌داند. اما از نظر مصباح يزدي، مفاهيم اخلاقي، منتزع از روابط واقعي و عيني ميان اشيا است. هر سه، مفاهيم اخلاقي را در راستاي نيازهاي واقعي انسان و رسيدن به کمال و سعادت وي، که امري عيني است، مي‌دانند؛ اگرچه در روش تبيين آن با يکديگر اختلاف دارند. با اين‌که ديدگاه‌هاي علامه و مطهري قابل دفاع است، اما اتقان ديدگاه مصباح يزدي بيشتر است؛ بنابراين قول مختار ما، ديدگاه استاد مصباح است.
آراء علامه طباطبايي در باب نفاق و منافقان در قرآن
نویسنده:
محمد موسوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مسأله منافقان، از مسايل مهم تاريخ اسلام است که به‌عنوان دشمنان داخلي جامعه اسلامي، مشکلات بسياري را براي پيامبر اسلام( و مسلمانان به‌وجود آوردند. قرآن کريم در آيات متعددي به منافقان اشاره نموده، و پژوهش حاضر با روش توصيفي به بررسي ديدگاه‌هاي تفسيري علامه طباطبايي در ذيل اين آيات پرداخته است. علامه طباطبايي نفاق را در زبان قرآن به‌معناي اظهار ايمان و پوشاندن کفر مي‌داند، و معتقد است که نفاق در همان ابتداي ظهور اسلام و در مکه پديد آمده، و برخي افراد به تقويت اسلام پرداختند تا در داغي تنور اسلام، نان خود را بچسبانند. علامه با توجه به آيات قرآن، علل گرايش به نفاق در جامعه اسلامي را حب دنيا، دروغ و خلف وعده مي‌داند. قرآن تصريح مي‌کند که منافقان را مي‌توان از روي ويژگي‌هاي خاص آنان شناخت؛ شيوه استدلال منافقان و عذرهايي که براي ترک وظايف مي‌آورند، و همچنين وحشت آنان هنگام نزول بلاها و آزمايش‌هاي الهي، جزء اين نشانه‌هاست. منافق به‌خاطر ايمان نداشتن به توحيد و معاد، همواره در تزلزل و ترديد است، و از انجام وظايف ديني طفره مي‌رود. به‌دنبال ترديد در توحيد، در نبوت و امامت نيز دچار ترديد خواهد بود، و از نظر اخلاقي هم دچار وعده‌هاي دروغين، بخل، حسد، اختلاف افکني، تکبر و غرور مي‌شود. قرآن صراحتاَ اعلام مي‌کند که منافقان از حکم و حکميت رسول خدا( اعراض نموده، ولايت کفار را پذيرفته، و به شايعه‌پراکني مي‌پردازند. آن‌ها، از مؤمنان در هراس بوده، امر به منکر نموده و نهي از معروف مي‌کنند. چنين روند فکري و رفتاري، در دنيا موجب گمراهي، خواري، طرد از جامعه و عدم مقبوليت آن‌ها مي‌شود، که در واقع نشانه ناکامي و بي‌اثر شدن ايمان ظاهري آنان است. در آخرت نيز کفر آنان به‌صورت تاريکي جلوه مي‌کند، و اين ظلمت از هر سو آنان را احاطه مي‌کند. اعمال دنيايي آنان مانند انفاق نيز در آخرت محصولي نخواهد داشت، و آنان به عذابي دردناک مبتلا مي‌شوند.
تجّرد نفس از ديدگاه علاّمه مجلسي و علاّمه طباطبايي
نویسنده:
‫حافظ‌محمد سعيد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش، ديدگاه‌هاي علامه مجلسي و علامه طباطبايي و ادله عقلي و نقلي آنان را درباره مجرد بودن نفس با هم مقايسه مي‌کند. نويسنده نخست مقدمه‌اي درمقوله فلسفه، ادله فلسفي و ديدگاه فلاسفه درزمينه نفس و ماهيت و ويژگي‌هاي آن در فلسفه يونان و فلسفه اسلامي ارائه کرده و موضوع نفس و اثبات تجرد آن را از مباحث مهم فلسفه اسلامي بر مي‌شمارد. از نظر وي اعتقاد به تجرد نفس، بسياري از مشکلات فلسفي را به شکل عقلاني حل مي‌کند؛ مشکلاتي همچون: اعتقاد به از بين رفتن و نابودي نفس به طور کامل، اعتقاد به اين‌که نفس با مرگ نابود مي‌شود، اهتمام به ساختن و تربيت نفس بيش از بدن و تمام اين‌ها مي‌تواند به ساختن بُعد دروني و باطني انسان و ارزش اعتقاد به ادامه زندگي نفس بعد از متلاشي شدن بدن کمک کند. او ابتدا ديدگاه علامه سيدمحمدحسين طباطبايي و سپس ديدگاه علامه محمدباقر مجلسي را درباره تجرد نفس بيان کرده و نتيجه مي‌گيرد که: علامه طباطبايي قائل به تجرد نفس بوده و علامه مجلسي چنين اعتقادي ندارد، ولي هر دو دانشمند معتقدند: که نفس پس از مرگ معدوم نمي‌شود. نگارنده در همين زمينه به تقابل ديدگاه‌هاي متکلمان اسلامي با فلاسفه مسلمان درباره ماهيت نفس اشاره کرده و معتقد است که علامه مجلسي از آن‌جا که بيشتر يک متکلم است، نه فيلسوف، ديدگاه‌هاي متکلمان مبني بر عدم تجردّ نفس را تقويت مي‌کند و مادي بودن نفس را مطرح کرده و در اثبات اين موضوع به آيات و روايات استناد مي‌کند، اما علامه طباطبايي از آن‌جا که بيشتر يک فيلسوف است، به اثبات تجرد نفس توسط عقل و نقل مي‌پردازد، که اين امر منجر به تقويت بسياري از مسايل مختلف از جمله ايمان در زندگي مي‌شود. اثبات وجود نفس ناطقه و ادله عقلي و نقلي مبتني بر آن، اهميت معرفت نفس، مجرد بودن و عاري بودن نفس از ديدگاه برخي فلاسفه و متکلمان معاصر، حقيقت نفس انساني، ارتباط بين نفس و بدن و نقد ديدگاه‌هاي مبتني بر عدم وجود مجردّات، از ديگر مندرجات اين نوشتار محسوب مي‌گردد.
فلسفه آزمايش و بلا از ديدگاه فخر رازي و علامه طباطبايي
نویسنده:
‫خادم‌حسين احمدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫فخر رازي و علامه طباطبايي در آثار فلسفي، کلامي و تفسيري خود به‌صورت تفصيلي، مسأله ابتلا و امتحان الهي را مورد توجه قرار داده و تأثير اين مسأله را در تربيت و تکامل انسان‌ها تبيين کرده‌اند. البته اين دو انديشمند مسلمان از جهت مباني و نوع رويکرد انتخابي، تفاوت‌هاي اساسي و مهمي با يکديگر دارند؛ فخر رازي به‌عنوان نماينده مکتب جبرگرايي، انسان را در ارتکاب اعمال خود مجبور مي‌داند. اما علامه طباطبايي با تأکيد بر مسأله آزادي و اختيار انسان و تأثيرگذاري او در افعال خويش، به موضوع فلسفه آزمايش و امتحان الهي نگريسته است. بديهي است که چنين رويکردي داراي امتيازات چشم‌گيري بوده، و با اشکالات و چالش‌هاي عقلاني و تناقضات نگاه فخر رازي، مواجه نمي‌گردد. آن‌چه ديدگاه فخر رازي را با چالش‌هاي جدي روبرو مي‌کند آن است که بر اساس آموزه‌هاي مترقي اسلام، فلسفه و هدف از امتحان و آزمايش الهي، رسيدن انسان به مقام عبوديت و بندگي، و تکامل در اين مسير مي‌باشد، و روشن است که چنين هدفي، زماني ميسر خواهد بود که در قدم اول، اختيار و آزادي انسان به‌عنوان يک امر مسلم اثبات گردد. فخر رازي براي رهايي از پيامدها و تناقضات موجود در رويکرد جبرگرا، به نظريه نامفهومي با عنوان "کسب" متوسل شده است، که تفاوت ديدگاه اشاعره درباره مفهوم آن، دليلي بر ناتواني اين نظريه در حل تناقضات مي‌باشد. از منظر علامه طباطبايي و فخر رازي، يکي از ثمرات ابتلا و آزمايش، جداسازي مؤمنان واقعي از متظاهران به ايمان، و همچنين تطهير انسان دانسته شده است. استعداد انسان کمال‌جو در پرتو ابتلا شکوفا شده و او را به‌سوي کمال سوق مي‌دهد. همچنين امتحان و آزمايش مي‌تواند داراي ثمرات مختلفي در ابعاد اخلاقي و تربيتي انسان باشد، و او را به مقام عبوديت و بندگي خدا نايل گرداند.
وحی عند الطّباطبایی و محمّد رشید رضا
نویسنده:
ماجده‌سلمان حیدر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه به مقایسه دیدگاه‌های علاّمه طباطبایی و رشیدرضا درباره ماهیت وحی می‌پردازد و ضمن واکاویِ ادلّه منکرین و مخالفان امکان وحی و نیز قائلین به تجربی بودن آن، به شبهه های آنان در این زمینه پاسخ می‌دهد. نویسنده می‌کوشد براساس نظریّات کلامی و قرآنی علاّمه طباطبایی، بر دلیل های کسانی که وحی را از دریچه حس و تجربه می‌نگرند و در واقع به انکار آن می‌پردازد، خدشه وارد کرده و خصوصیات وحی نبوی و دخل و تصرّف نکردن پیامبر اسلام(ص) در محتوا و ماهیت آن را اثبات کند. نوشتار حاضر در سه فصل تنظیم شده است. نگارنده در فصل اوّل کلّیاتی درباره زندگی و شخصیت علمی علاّمه طباطبایی و رشیدرضا، مفهوم لغوی و اصطلاحی وحی، معنای فلسفی و کلامی آن و دیدگاه‌های کلّی علاّمه طباطبایی و رشیدرضا در زمینه مفهوم وحی را ارائه می‌دهد. سپس امکان وحی و ادلّه منکران آن را از منظر شخصیت‌هایی همچون: علاّمه طباطبایی، رشیدرضا، شیخ محمّد عبده، استاد مطهری و محمّدی ری شهری بررسیده و صورت‌های گوناگون وحی، انواع وحی بر پیامبر و تفاوت بین وحی و الهام بر ایشان را از دیدگاه علاّمه طباطبایی بیان می‌کند. او در فصل دوم آرای مختلف اندیش مندان درباره ماهیت وحی را ذکر کرده و دیدگاه‌هایی مانندِ وحی به معنای نبوغ عقلی شخص پیامبر، وحی به معنای تجلّی نَفس و شخصیت باطنی پیامبر، وحی به معنای افاضه عقل فعّال و حقیقت محمّدیه، وحی به معنای تجربه دینی و... را مطرح و ارزیابی می‌کند. وی وحی از منظر علاّمه طباطبایی را نوعی شعور خاص از جانب خداوند می‌داند و دیدگاه رشیدرضا و تلقّی خاصّ ایشان را از وحی نبوی، مبنی بر این که انبیا به درجه درک والایی رسیده‌اند که می‌توانند با فرشتگان الهی ارتباط برقرار کرده و حقایقی را به صورت وحی کشف کنند، شرح می‌دهد. در فصل سوم شبهه های مربوط همچون: عدم نیاز به وحی با وجود فطرت و عقل انسان، بعثت ملایک به عنوان پیامبر به جای انسان، مفهوم وحی مبنی بر القای معانی از خداوند و الفاظ از جانب پیامبر، خطاپذیر بودن انسان و عدم دریافت صحیح وحی و اِلقای آن توسّط بشر، مطرح شده و پاسخ آن ها از منظر علاّمه طباطبایی بیان شده است.
بررسي تطبيقي نظريه تأويل نزد ابن تيميه و علامه طباطبايي
نویسنده:
‫محمدتقي احساني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫تأويل به‌معناي تفسير و بيان، خلاف ظاهر لفظ، و نيز به‌معناي حقيقت خارجي، جزء اصطلاحاتي است که ميان عالمان مسلمان همواره رواج داشته و مطرح بوده است. تأويل از نظر ابن‌تيميه، حقيقتي خارجي بوده، و اثر واقعي مدلول کلمه دانسته شده است. بر اين اساس، تمام آيات قرآن از نظر وي داراي تأويل است. ظاهرگرايي، تعصب افراطي در عقيده، رجوع به دوره نخستين و بدعت‌ستيزي، اموري هستند که زمينه پيدايش اين نظريه را فراهم ساخته است. از سوي ديگر، علامه طباطبايي تأويل را به‌معناي واقعيتي عيني و حقيقتي خارجي مي‌داند که تمام بيانات قرآن به آن اعتماد دارد، و از قبيل مفاهيم و معاني نبوده، بلکه فراتر از آن است که در دايره الفاظ بگنجد؛ اما آن امور و حقايق عيني را فقط براي تقريب به اذهان ما در قالب لفظ و عبارت پرداخته‌اند. اين الفاظ همانند مثل‌هايي است که با آوردن آن‌ها انسان به‌معناي مورد نظر نزديک مي‌شود. قرآن کريم نيز در تمام مواردي که لفظ تأويل را استعمال کرده است، همان واقعيت عيني خارجي را در نظر گرفته است. وحدت تشکيکي وجود، تطابق عوالم سه‌گانه، و مسأله انزال و تنزيل، مباني‌اي هستند که زمينه پيدايش اين نظريه را فراهم مي‌آورد. بدين ترتيب مي‌توان نتيجه گرفت که تأويل بر اساس نظر هر دو انديشمند، از سنخ مفاهيم و معاني نبوده، بلکه واقعيتي عيني و خارجي است؛ با اين تفاوت که ابن‌تيميه مصاديق عيني و خارجي الفاظ را تأويل آن‌ها دانسته، اما علامه طباطبايي آن حقيقت را فراتر از دايره مصداق عيني مي‌داند. او بر اساس باورهاي عرفاني و فلسفي خويش، آيات قرآن را متکي بر حقايق اصيل و واقعي مي‌داند که سرمنشأ تمام بيانات قرآني است. همچنين بر اساس هر دو ديدگاه، تمام آيات قرآن، اعم از محکم و متشابه، داراي تأويل است. به‌علاوه، هر دو براي اثبات فهم‌پذير بودن تمام قرآن، تلاش بسياري کرده‌اند.
  • تعداد رکورد ها : 4571